حَدّاد ، حسن بناحمد، كنیهاش ابوعلى، محدّث و عالم علم قرائت در قرن پنجم و ششم. سبب شهرت او به حدّاد اشتغال پدرش به آهنگرى بوده است (یافعى، ج 3، ص 161). وى در 419 در اصفهان متولد شد و اولینبار در پنج سالگى استماع حدیث كرد (ابنجوزى، ج 17، ص 199؛ ذهبى، 1424، ج 11، ص 232؛ ابنجزرى، ج 1، ص 206). پدرش هر روز او را براى تحصیل و استماع حدیث به مسجد ابونُعَیم اصفهانى میبرد. حدّاد كتابهاى حدیثى متعددى از وى فراگرفت (ذهبى، 1424، ج 11، ص 233ـ234)؛ ازاینرو، او را مهمترین راوى حدیث از ابونعیمِ اصفهانى* دانستهاند (رجوع کنید به سمعانى، ج 1، ص 177؛ یافعى، همانجا).
دیگر مشایخ مهم ابوعلى حدّاد، عبداللّهبن محمد عطار، عبدالرحمانبن احمد عِجْلى رازى، عبداللّهبن احمد صفار، هارونبن محمد كاتب، فضلبن محمد قاشانى و احمدبن فضل باطِرقانى بودند (رجوع کنید به ذهبى، 1404ب، ج 1، ص 471؛ همو، 1406، ج 19، ص 304؛ ابن جزرى، همانجا).
دانشپژوهان براى حدّاد منزلتى ویژه قائل بودند و به قصد دیدار او سفر میكردند (سمعانى، همانجا). از جمله شاگردان و راویان حدیث از او، عبداللّهبن احمد خِرَقى، محمدبن اسماعیل طرسوسى، احمدبن محمد لَبان، حسنبن احمد هَمَذانى، عبداللّهبن على طامذى و محمدبن ابینصر مهجوف بودند (ذهبى، 1406، ج 19، ص 304ـ305؛ ابنجزرى، همانجا؛ براى دیگر راویان رجوع کنید به ذهبى، 1424، ج 11، ص 233، 866، ج 12، ص 54، 507، 838، 878، 882، 1018، 1047).
حدّاد را ثقه، خیر، صالح و پایبند به دین وصف كردهاند (رجوع کنید به سمعانى، همانجا؛ ابنعماد، ج 4، ص 47). وى قرآن را به چندین روایت قرائت میكرد (همانجاها). برخى مؤلفان او را داراى اسناد عالى روایى دانسته و بر آناند كه اشتغال وى به احادیث و روایات از معاصرانش بیشتر بوده است (رجوع کنید به ذهبى، 1404الف، ص 151؛ ابنشاكر كتبى، ج 12، ص 129).
ابوعلى حدّاد در 515 در اصفهان فوت كرد (سمعانى، ج 1، ص179؛ ذهبى، 1364ـ 1365، ج2، ص30؛ مهدوى، ص254) و در همانجا به خاك سپرده شد (ذهبى، 1406، ج 19، ص 307). برادرش، ابوالفضل حمدبن احمد، هم از عالمان قرآنى و حدیثى عصر خود به شمار میرفت (مافَرّوخى،ص 30ـ31؛ ذهبى، 1424، ج 10، ص 558). فرزند حدّاد، ابونعیم عبیداللّه، نیز از حافظان و عالمانِ تجوید بود (ابناثیر، ج 10، ص 617؛ ذهبى، 1406، ج 19، ص 304؛ نیز براى شرح حال محمد فرزند عبیداللّه رجوع کنید به سمعانى، ج 2، ص 147ـ148).
منابع : (1) ابناثیر؛ (2) ابنجزرى، غایة لنهایة فى طبقات القرّاء، چاپ برگشترسر، قاهره (بیتا.)؛ (3) ابنجوزى، المنتظم فى تاریخ الملوك و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت 1412/1992؛ (4) ابنشاكر كتبى، عیونالتواریخ، ج 12، چاپ فیصل سامر و نبیله عبدالمنعم داود، بغداد 1397/1977؛ (5) ابنعماد؛ (6) محمدبن احمد ذهبى، تاریخالاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ بشار عواد معروف، بیروت 1424/2003؛ (7) همو، سیراعلام النبلاء، ج 19، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت1406/1986؛ (8) همو،كتابالمعین فیطبقات المحدثین، چاپ همام عبدالرحیم سعید، عمان 1404الف؛ (9) همو، كتاب دول الاسلام، حیدرآباد، دكن 1364ـ1365؛ (10) همو، معرفةالقرّاء الكبار على الطبقات و الاعصار، چاپ بشار عواد معروف، شعیب ارنؤوط، و صالح مهدى عباس، بیروت 1404ب؛ (11) عبدالكریمبن محمد سمعانى، التحبیر فیالمعجم الكبیر، چاپ منیره ناجى سالم، بغداد 1395/ 1975؛ (12) مُفَضَّلبن سعد مافَرّوخى، كتاب محاسن اصفهان، چاپ جلالالدین حسینى طهرانى، تهران 1312ش؛ (13) مصلحالدین مهدوى، تذكرةالقبور، یا، دانشمندان و بزرگان اصفهان، اصفهان 1348ش؛ (14) عبداللّهبن اسعد یافعى، مرآةالجنان و عبرةالیقظان، بیروت 1417/1997.