حَجون (حُجون) ، كهنترین گورستان مكه. این گورستان كه به نامهاى مَعْلاة، مقبرةالمَعْلاة و جَنّةالمَعْلاة و مقبره قریش یا مقبره بنیهاشم نیز شهرت دارد، در دامنه كوهى به نام حجون قرار داشته و امروزه در شمال شرقى مكه و بر سر دو راهىِ منتهى به مسجدالحرام و كوه حجون واقع است (فاسى، ج 1، ص 453؛ ابنظهیره، ص 303؛ قائدان، ص 129).
در دوران جاهلیت و نیز اوایل ظهور اسلام، این گورستان، محوطهاى بود شامل دره ابیدُب (سمت راست كوه) و دره صُفىِالسبّاب (سمت چپ كوه) كه بهتدریج تا كوه و گردنه اذاخِر و محوطه خُرْمان، گسترش یافت (ازرقى، ص 432؛ فاكهى، ج4، ص 54؛ براى اطلاع بیشتر درباره این محوطه رجوع کنید به ازرقى، ج 1، ص 482ـ483؛ فاسى، ج 1، ص 471ـ475؛ ابن ظهیره، ص304ـ 305). چون حجون خارجاز مكه بود، جغرافینویسانى مانند مقدسى و ابن خرداذبه به آن اشاره نكرده یا همانند یاقوت حموى (ذیل مادّه) به ذكر كلیاتى بسنده نمودهاند، از همینرو و نیز به سبب مجاورت حجون با گورستان مقبرةالعلیا، تعیین دقیق محدوده آن میسر نیست (فاكهى، ج 4، ص 59؛ بلادى، ص80؛ حمد جاسر، ص 114).
كهنترین اشاره به كوه حجون به ابیاتى از روزگار جُرهُمیان باز میگردد (رجوع کنید به ابنجبیر، ص 78؛ فاسى، ج 1، ص 597ـ 598)، اما اطلاق نام حجون به گورستان، احتمالاً پس از دفن جنازه قُصَىِّ بن كِلاب*، جد پنجم پیامبر اكرم، صورت گرفته است، گو اینكه او نخستین كسى بود كه در دامنه این كوه به خاك سپرده شد (ابنسعد، ج 1، ص 73؛ فاكهى، ج 4، ص 58ـ59). از آن پس، اهالى مكه در دره سمت راست و چپ حجون، اموات خود را دفن كردند (ازرقى، ص 434). به این ترتیب، مقارن ظهور اسلام، حجون گورستانى معتبر شد، بهویژه اینكه اجداد پیامبر اسلام، عبدمناف و هاشم و عبدالمطلب، در آنجا مدفون بودند و به روایتى، آمنه، مادر پیامبر، نیز در همین گورستان به خاك سپرده شد (همان، ص 433؛ در این مورد روایت مشهورتر دیگرى مطرح است رجوع کنید به ابنسعد، ج1، ص116ـ 117). ابوطالب، عموى پیامبر، در شعرى مفاخرهآمیز از این مقابر و مدفونان آن یاد كرده است (رجوع کنید به ابنقدامه، ص 372).
پس از ظهور اسلام، با دفن ابوطالب و خدیجه* در حجون، این گورستان نزد مسلمانان اعتبارى دو چندان یافت (بلاذرى، ج 2، ص 35، 289). با اینكه منابع متقدم (براى نمونه رجوع کنید به ابنسعد، ج 8، ص 18؛ بلاذرى، ج 2، ص 35) با صراحت مدفن حضرت خدیجه را در حجون ذكر كردهاند، فاسى (مورخ قرن نهم؛ ج 1، ص 456) در این باره تردید نموده است. براساس روایتى، مشخص شدن مدفن آن حضرت در حجون براساس خوابى در قرن هشتم (729) صورت گرفته است (رجوع کنید به حمد جاسر، ص 115؛ د. ا. د. ترك، ذیل "Cennetul-Mualla"؛ قس ابنسعد، ج 1، ص 116ـ117). نقل روایاتى از پیامبر درباره فضیلت حجون، سبب افزایش دفن اموات در این مكان، بهویژه در سمت چپ آن، شد (رجوع کنید به ازرقى، ص 473؛ فاسى، ج 1، ص 454). اشعار باقیمانده در مدح و منزلت حجون و مدفونان آن، مؤید اعتبار ویژه این گورستان نسبت به دیگر قبرستانهاى مكه است (براى نمونه رجوع کنید به فاكهى، ج 4، ص 60ـ61).
در آغاز اسلام، حجون بهسبب وقایعى، بیشتر موردتوجه قرار گرفت و اعتبار یافت. یكى از این وقایع، گزارش قرآن از ملاقات گروهى از جنّیان با پیامبر اكرم در حوالى حجون و ایمان آوردن آنها بود (رجوع کنید به ابنسعد، ج 1، ص 212؛ جن*؛ جن*، سوره). از همینرو، بعدها در جوار حجون مسجدى بهنام مسجد جن یا مسجد حَرَس ساخته شد كه تا امروز نیز باقى مانده است (ازرقى، ص 482؛ ابنجبیر، همانجا؛ ابنبطوطه، ص 142؛ قائدان، ص 121). اقامت پیامبر در حجون به هنگام فتح مكه نیز بر اعتبار این گورستان افزود (ازرقى، ص 389). در قرن اول هجرى، حجون گاه كاركردهاى سیاسى نیز مییافت، از آن جمله سكونت ابوموسى اشعرى در آن، پس از سرخوردگى از واقعه تحكیم*، بود (رجوع کنید به همان، ص 481). ابنجبیر در قرن ششم بقایاى بنایى را در حجون دیده بود كه به یاد ابنزبیر و بهدار آویخته شدن او در آن محل ساخته بودند. به گفته او، اهل طائف آن بنا را ویران كرده بودند، زیرا در آنجا همشهرى و هم قبیله آنان، حجاجبن یوسف ثقفى، لعن میشد (همانجا؛ نیز رجوع کنید به ابنبطوطه، همانجا؛ قس یعقوبى، ج 2، ص 267 كه از بهدار آویختن ابنزبیر در تنعیم سخن گفته است).
با وجود تصریح منابع بر دفن بزرگان صحابه و تابعین و اولیا در این محل و بهرغم قداست و اهمیت معنوى حجون و نقل فضیلتهاى دعا و زیارت در آنجا، هویت و محل دقیق قبور بسیارى از صحابه در این محل شناخته نیست (رجوع کنید به ابنجبیر؛ ابنبطوطه، همانجاها؛ فاسى، ج 1، ص 456)، در حالى كه در قرن هفتم فیروزآبادى در رساله إثارةالحجون لزیارة الحجون از 38 مرد و هفت زن از صحابه، كه در حجون دفن بودهاند، نام برده است (رجوع کنید به حمد جاسر، ص 113ـ114).
دیگر مدفونان سرشناسِ این گورستان عبارتاند از : عبداللّهبن عمربن خطاب*؛ فضیلبن عیاض*، عارف قرن دوم؛ گروهى از سادات، بهویژه سادات حسنى؛ و منصور* خلیفه عباسى (ازرقى، ص 432؛ قلقشندى، ج 3، ص 254؛ قائدان، ص 136).
ابنفهد، مؤلف قرن نهم، نیز بخشى از كتابش را به زنان و مردان سرشناس مكى، از قضات و محدّثان و قاریان و شرفا و امرا و نواب، اختصاص داده است كه در همان زمان در حجون و اغلب در آرامگاههاى خانوادگى به خاك سپرده شده بودند (براى نمونه رجوع کنید به قسم 1، ص 49، 76، 228، 234، 424 و جاهاى دیگر). در میان شرفا، قبور خاندان معروف ابونُمَى، قبه و بارگاه داشته و زیارتگاه مردم بوده است (همان، قسم 1، ص 377؛ محبى، ج 1، ص 134ـ135، ج 2، ص 14). گاه براى افراد عالیرتبه حكومتى نیز مقبره میساختند (رجوع کنید به ابنفهد، قسم 1، ص 424).
به غیر از مقابر یاد شده، مهمترین بناى آرامگاهى این گورستان متعلق به حضرت خدیجه سلاماللّهعلیها است، كه ظاهراً در قرن هشتم با گنبدى مرتفع ساخته شد (رجوع کنید به د.ا.د. ترك، همانجا؛ حمد جاسر، ص 115). این آرامگاه احتمالاً تا سال 950 كه سلطانسلیمان قانونى، پادشاه عثمانى، آن را به شیوه مقابر مصرى تجدید بنا كرد و گنبد بلندى بر آن ساخت، تخریب نشده بود. تا زمان احداث بناى جدید، مزار حضرت خدیجه فقط یك صندوق چوبى داشت. این آرامگاه، براساس كتیبه آن، در 1298 مرمت شد (رفعتباشا، ج 1، ص 31، پانویس 1، تصویر 28). فراهانى در قرن سیزدهم (ص 202) از ضریح چوبین آن، كه با پارچه مخمل گلابتوندوزیشده پوشیده شده بود، و نیز از وجود متولى و خادم و زیارتنامهخوانِ این بقعه خبر داده است.
در قرن یازدهم، اولیا چلبى (ج 9، ص 785ـ790) از وجود 75 مقبره گنبدپوش در حجون، از جمله مقابر عبدالمطلب، ابوطالب، میمونه (همسر حضرت رسول) و شیخعلاءالدین نقشبندى گزارش داده است. بنابر گزارش فراهانى (ص 203) در قرن سیزدهم و گزارش رفعت باشا در سده چهاردهم (ج 1، ص 31ـ 32 و تصاویر 29ـ32)، حجون در آن دوران همچنان مورد توجه عموم مسلمانان بوده است و شیعیان بهویژه به مقبره ابوطالب توجه فراوانى نشان میدادهاند.
بقاع گورستان حجون در 1305ش، پس از تخریب مقابر بقیع الغرقد*، بهدست وهابیان ویران و تمام سنگ قبرهاى آن كنده شد كه اعتراض عموم مسلمانان را در پى داشت (رجوع کنید به امین، ص 55ـ56). در مقابل، وهابیان كوشیدند این اعمال را با دلایل دینى توجیه كنند و انتساب قبور خاندان پیامبر به این مكان را از اساس منكر شوند (براى نمونه رجوع کنید به حمد جاسر، ص 115ـ117)، اما این تلاشها از آزردگى مسلمانان نكاست (براى نمونه رجوع کنید به هیكل، ص 225ـ227، 235ـ236).
این گورستان هم اكنون با دیوارى كه تا دامنه كوه حجون امتداد دارد، احاطه شده است ولى بخش شمالى آن، كه در دامنه كوه قرار دارد، حصارى ندارد. داخل گورستان نیز با حصار فلزى به دو بخش شمالى (شامل قبور بنیهاشم و اجداد پیامبر) و جنوبى تفكیك شده است (قائدان، ص 131).
منابع : (1) ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة، بیروت 1384/1964؛ (2) ابنجبیر، رحلة ابنجبیر، بیروت 1986؛ (3) ابنسعد (بیروت)؛ (4) ابنظهیره، الجامع اللطیف فى فضل مكة و اهلها و بناء البیت الشریف، چاپ على عمر، قاهره 1423/2003؛ (5) ابنفهد، كتاب نیل المُنى بذیل بلوغ القِرى لتكملة اتحافِ الوَرى: تاریخ مكة المكرّمة من سنة 922ه الى 946ه ، چاپ محمد حبیب هیله، (لندن) 1420/2000؛ (6) ابنقدامه، التبیین فى انساب القرشیین، چاپ محمدنایف دلیمى، بیروت 1408/ 1988؛ (7) محمدبن عبداللّه ازرقى، كتاب اخبار مكة شرفها الله تعالى و ما جاء فیها من الآثار، روایة اسحاق بن احمد خزاعى، در اخبار مكة المشرفة، ج 1، غتنغه 1275؛ (8) محسن امین، تجدید كشف الارتیاب فى اتباع محمدبن عبدالوهاب، چاپ حسن امین، (بیروت) 1382/1962؛ (9) اولیا چلبى؛ (10) عاتق بلادى، معالم مكة التاریخیة و الاثریة، مكه 1400/1980؛ (11) احمدبن یحیى بلاذرى، كتاب جُمَل من انساب الاشراف، چاپ سهیل زكار و ریاض زركلى، بیروت 1417/1996؛ (12) حمد جاسر، «اماكن تاریخىِ اسلامى در مكه مكرّمه»، ترجمه رسول جعفریان، در مقالات تاریخى، (تدوین) رسول جعفریان، دفتر3، قم: نشر الهادى، 1376ش؛ (13) ابراهیم رفعتباشا، مرآةالحرمین، او، الرحلات الحجازیة و الحج و مشاعره الدینیة، بیروت: دارالمعرفة، (بیتا.)؛ (14) محمدبن احمد فاسى، شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام، چاپ عمرعبدالسلام تدمرى، بیروت 1405/1985؛ (15) محمدبن اسحاق فاكهى، اخبار مكة فى قدیم الدهر و حدیثه، ج 4، چاپ عبدالملك عبداللّهبن دهیش، بیروت 1419/ 1998؛ (16) محمدحسینبن مهدى فراهانى، سفرنامه میرزامحمدحسین حسینى فراهانى، چاپ مسعود گلزارى، تهران 1362ش؛ (17) اصغر قائدان، تاریخ و آثار اسلامى مكه مكرّمه و مدینه منوّره، (تهران) 1384ش؛ (18) قلقشندى؛ (19) محمدامینبن فضلاللّه محبى، خلاصةالاثر فى اعیان القرن الحادى عشر، بیروت: دارصادر، (بیتا.)؛ (20) محمدحسین هیكل، فى منزل الوحى، قاهره 1952؛ (21) یاقوت حموى؛ (22) یعقوبى، تاریخ؛
(23) TDVIA, s.v. "Cennetu'l - Maulla" (by Mustafa Fayda).