حافظى حضور ، رهبر جنبش خلافتِ (خلافت آندولان) بنگلادش و یكى از بزرگترین علماى دینى این كشور. مولانا محمداللّه، معروف به حافظى حضور، در 1309/1891 یا 1311/1893 در روستایى از توابع لاكیپور (بنگلادش كنونى) بهدنیا آمد و در 1366ش/1987 درگذشت (رجوع کنید به اسعدى، ج 2، ص 56، 480).
تحصیلات مقدماتى خود را در زادگاهش به انجام رساند و در آنجا با مقدمات علوم اسلامى آشنا شد. براى ادامه تحصیل به سهارنپور شهرى در ایالت شمالى اتارپرادش رفت. سپس به تحصیل در مدارس اسلامى پرداخت.
وى 72 سال علوم اسلامى تدریس كرد، مدارس بسیارى در بنگلادش تأسیس نمود و طلاب بسیارى را در این كشور تربیت كرد (همانجاها؛ یوسف امین، ص 151). حافظى وارث جنبش دینى شاهولیاللّه دهلوى* در شبهقاره هند بود (یوسف امین، ص150؛ اسعدى، ج 2، ص 56). او از 1356ش/ 1978 در حالى كه بیش از هشتاد سال عمر داشت پا به صحنه سیاست گذاشت و مهمترین حركت سیاسى اسلامى، بهنام جنبش خلافت (خلافت آندولان)، را در بنگلادش تأسیس كرد. از جمله برنامههاى این جنبش، اجراى اصول قرآن و سنّت، انطباق نظام قضایى با موازین اسلامى، اصلاح نظام آموزشى مطابق با قرآن و سنّت، و برپایى مجدد نظام زكات و وقف بود. با توجه به موقعیتى كه حافظى و حزبش كسب كرده بودند، او در انتخابات ریاست جمهورى 1360ش/1981 شركت نمود و به مقام سوم دست یافت (اسعدى، ج 2، ص 48، 56؛ احمد و نازنین، ص 802؛ نیز رجوع کنید به جنبش خلافت*).
وى در بهمن 1362/ فوریه 1984 اعلام كرد كه دولت ژنرال ارشاد، غیراسلامى است و مطابق قرآن و سنّت عمل نمیكند، لذا فاقد مشروعیت لازم براى حكومت كردن است (هاشمى، ص 114). در مهر 1363/اكتبر 1984، دو جریان انقلابى (احیاى جنبش ولیاللّه دهلوى و جنبش منشعب از جماعت اسلامى و متأثر از انقلاب اسلامى ایران كه از گروههاى جوانان و دانشجویان تشكیل شده بود) به وحدت رسیدند و با هشت گروه اسلامى دیگر، گروه «مشتركْ مجلسِ عمل» (كمیته اقدام مشترك) را تشكیل دادند. این گروه درصدد اتحاد مسلمانان بنگلادش بهرهبرى حافظى حضور بود. بسیارى از علما، مشایخ، پیروان مولانا اشرفعلى تهانوى* و گروه غیرسیاسى «تبلیغى جماعت*»، از این گروه حمایت میكردند (یوسف امین، ص 151ـ152).
حافظى، به سبب افكار انقلابى و اصولگرایى دینیاش، حاضر به مذاكره با ژنرال ارشاد نشد. مسجد بیتالمكرّم در داكا مهمترین پایگاه مبارزات سیاسى و تبلیغى او بود كه مأموران ژنرال ارشاد بهدقت آن را زیر نظر داشتند. حافظى در دوران مبارزات سیاسى خویش تحت فشار و بازداشت خانگى قرار گرفت و تعدادى از هواداران او را دولت ارشاد دستگیر كردند (همان، ص 152ـ153؛ اسعدى، ج 2، ص480). رژیم نظامى ژنرال ارشاد، كه احساس خطر میكرد، به تقویت گروههاى مخالف این جنبش روآورد و به پشتوانه رسانههاى جمعى مانع از قدرتیابى آنمیگردید، اما شخصیت معنوى برجسته و شناختهشده حافظى حضور در میان مسلمانان بنگلادش، حمله دولت ارشاد و احزاب غیرمذهبى را به او مشكل میساخت. با درگذشت حافظى حضور، جنبش خلافت عملا از هم فرو پاشید (یوسف امین، همانجا؛ اسعدى، ج 2، ص 56، 480).
منابع : (1) مرتضى اسعدى، جهان اسلام، تهران 1366ـ1369ش؛ (2) یوسف امین، «جنبش خلافت وحافظى حضور، در بنگلادش»، ترجمه محسن مدیرشانهچى، مشكوة، ش 11 (تابستان 1365)؛
(3) Emajuddin Ahmed and Dil Rushan Jinnat Ara Nazneen, "Islam in Bangladesh: revivalism or power politics?", Asian survey, vol.30, no.8 (Aug. 1990); (4) Taj ul-Islam Hashmi, "Islam in Bangladesh politics", in Islam, Muslims and the modern state, ed. Hussin Mutalib and Taj ul-Islam Hashmi, Hampshire, Engl.: The Macmillan Press, 1994.