responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5720

 

حافظه ، از قواى باطنى نفس براى حفظ معانى جزئى. حافظه با ذكر و تذكر مرتبط است. بحث از حافظه در اندیشه متفكران پیش از سقراط دیده نمی‌شود. نخستین‌بار در محاورات سقراطى ـ افلاطونى، حافظه به عنوان وسیله ضبط حوادث گذشته مورد توجه قرار گرفت (>دایرةالمعارف فلسفه راتلیج<، ذیل "Memory"). به نظر سقراط (رجوع کنید به افلاطون، ثئاى تتوس، 191، 194)، حافظه هدیه‌اى از جانب منوموسونه، مادر خدایان دانش و هنر، است و همچون لوحى از موم است كه صورت آنچه به حس درمی‌یابیم یا می‌اندیشیم در آن نقش می‌بندد و ضبط می‌شود. مادام كه نقوش در آن لوح باقى است، یادآورى آنها امكان دارد، اما اگر نقشها از لوح پاك شوند، فراموشى و جهل رخ می‌دهد. سقراط بزرگى و كوچكى و نرمى و سختى این لوح را در انسانها مختلف دانسته و معتقد است كسانى كه حافظه خوبى دارند صاحب لوحى صاف‌تر، نرم‌تر و عمیق‌تر هستند. این افراد، به دلیل وضوح تصاویر حك شده، كمتر در انطباق ادراك حسى با نقشهاى مربوط به آنها خطا می‌كنند. تمثیل دیگر در بیان ارتباط ادراك حسى با حافظه، مرغدانی‌است. سقراط (رجوع کنید به همان، 197ـ200)یادگیرى را همچون پُركردن مرغدانى از پرندگان، و یادآورى را همچون در دست گرفتن آنها دانسته است. به نظر سقراط و افلاطون (همان، منون، 81)، نفسْ* غیرمادّى و مرگ‌ناپذیر و صاحب حیاتى مستقل از بدن است و بارها زندگى را از سر می‌گیرد و در این جهان و جهان دیگر همه چیز را می‌بیند و می‌شناسد و آموختن، چیزى جز تذكر نیست. به نظر افلاطون (فیلبس، 34؛ فایدروس، 275)، حفظ كردن و به یاد آوردن با هم فرق دارند، زیرا حفظ و نگهدارىِ صورِ حاصل شده از طریق ادراك حسى، كار حافظه است و فن نوشتن می‌تواند به آن كمك كند، اما یادآورى (تذكر)، بازیابى خاطره‌هایى از ادراك حسى و شناساییهاى گذشته در روح است كه نوشتنِ آنها، نیروى یادآورى را سست و آدمى را به فراموشى مبتلا می‌كند، چون با امید به نوشته‌ها از رجوع به درون خود براى جستجوى بی‌واسطه دانش غافل می‌شود.

به نظر ارسطو (>درباره حافظه<، 449ب، 453ب) نیز قوه حفظ با قوه یادآورى متفاوت است و لزومآ كسى كه حافظه قوى دارد در یادآورى نیز نیرومند نخواهد بود. او معتقد است كه براى به خاطر آوردن باید ادراك حسى صورت گیرد و از آن انطباعى در نفس حاصل شود، همانند نقشى كه به واسطه خاتم در موم پدید می‌آید. شكل‌گیرى این نقش به حركت و سكون نفس بستگى دارد. به‌نظر ارسطو، كودكان و پیران به دلیل آنكه در معرض تغییر دائم هستند ــكودكان به دلیل رشد سریع و كهن‌سالان به دلیل روند پیرى ــ حافظه ماندگارى ندارند. نقشى كه از طریق ادراك‌حسى حاصل می‌شود، می‌تواند پس‌از فرایند ادراك حسى و در غیاب مُدرَك خارجى باقى بماند. این نقش را فی‌نفسه صورت خیالى می‌گویند و در نسبت با امر دیگرى كه این صورت رونوشت و همانند آن است، به خاطر آوردن (ذُكر) انجام می‌شود. تا این مرحله از ادراك، حیواناتى كه صاحب دركى از زمان و گذشت آن هستند می‌توانند داراى حافظه باشند، اما مرحله فراتر ادراك، یعنى یادآورى یا تذكر، خاص انسان است، زیرا در این مرتبه نوعى جستجو و كشف و استنتاج نهفته است و فقط براى انسان، كه صاحب قوه تفكر است، می‌تواند رخ دهد (درباره تفاوت ذكر و تذكر و تعلّم رجوع کنید به ابن‌سینا، 1404، ج 2، فن 6، ص 164ـ165).

فلوطین (ج 1، ص 607ـ611)، بر خلاف ارسطو، حافظه را فقط دوام ادراك حسّىِ نقش بسته شده در نفس نمی‌داند. چون نفس مجرد است نمی‌تواند از امور جسمانى منفعل شود و همچون آنان نقش بپذیرد. به عقیده او، ادراك حسى و حافظه قوایى هستند كه نفس آنها را در اختیار می‌گیرد و همچون دیگر قوا به تقویت و تمرین نیاز دارند. فلوطین (همانجا) معتقد است كه یادآورى تنها نسبت به امور محسوس صورت نمی‌گیرد و چنان نیست كه همیشه امور مكتسب در گذشته را به یادآورد، بلكه چون نفس از سنخ جهان معقول است، در ادراك امور عقلى با رجوع به ذات خود امور بالقوه را بالفعل می‌كند و در روشنایى به آنها می‌نگرد. به این معناست كه می‌توان شناسایى را یادآورى دانست. در ادراك حسى نیز نفس نسبت به صور حسى فعال است و آنان را به ساحت خود می‌آورد و در آنها می‌نگرد. به میزانى كه نفس در این فعالیت نیروى بیشترى صرف كند و بر آن صورتها درنگ بیشترى داشته باشد، به یادآوردن آنها ساده‌تر خواهد بود. گفتنى است كه در این دیدگاه، یادآورى حاصل حركتى است كه نفس به خود می‌دهد و حافظه از این طریق بیدار می‌شود و یادآورى انجام می‌گیرد.

از دیدگاه فیلسوفان مسلمان، حافظه یكى از حواس پنج‌گانه باطنى (رجوع کنید به حسّ/ حواس*) و مخزنى است كه معانى جزئى، كه از طریق واهمه ادراك شده است، در آن ذخیره می‌شود، براى این كه مفكّره بتواند در مواقع لزوم از آنها استفاده یا در آنها دخل و تصرف كند. به نظر این فیلسوفان، چون انفعال با فعل جمع نمی‌شود، قوه‌اى كه حافظ صور و معانى است نمی‌تواند بر آنها حاكم باشد؛ بنابراین، ادراك معانى جزئى و حكم درباره آنها وظیفه واهمه و حفظ آنها برعهده حافظه است (براى نمونه رجوع کنید به فارابى، ص 79؛ ابن‌سینا، 1403، ج 2، ص 341؛ همو، 1404، ص 218؛ قس اخوان‌الصفا، ج 2، ص 411، 414). مكانِ حافظه (خزانه معانى) در بخش مؤخر مغز قرار دارد، چنان كه محل استقرار خیال (خزانه صور) در بخش مقدّم مغز است. قوه‌اى كه در این دو خزانه تصرف می‌كند واهمه است كه در بخش میانى مغز قرار دارد. قوه حافظه را ذاكره، متذكره و مسترجعه هم نامیده‌اند (رجوع کنید به فارابى، ص 76، 79؛ ابن‌سینا، 1403، ج 2، ص 346ـ347، شرح طوسى؛ صدرالدین شیرازى، 1981، سفر4، ج 1، ص 220؛ همو، 1360ش، ص 194). آن قوه به اعتبار حفظ معانى، حافظه خوانده شده و به اعتبار استعداد اعاده سریع معانىِ فراموش شده، ذاكره، متذكره و مسترجعه نامیده شده است، چنان كه اگر معناى جزئى از حافظه زایل شود، واهمه به وسیله قوه متخیله، صورِ ذخیره شده در خیال را بر آن عرضه می‌كند تا معناى موردنظر اعاده شود (ابن‌سینا، 1404، ج 2، فن 6، ص 148ـ149؛ صدرالدین شیرازى، همانجاها). به همین اعتبار، ابن‌سینا (1404، ج 2، فن 6، ص 150) قوه واهمه را متذكره نیز نامیده است. در شرح این سخن، نصیرالدین طوسى و قطب‌الدین رازى (رجوع کنید به ابن‌سینا، 1403، ج 2، ص 347ـ 348) نوشته‌اند كه تذكر و استرجاع، فعل یك قوه نیست و براى تذكر لازم است كه ادراك را واهمه و حفظ را حافظه انجام دهد و براى استرجاع، علاوه بر این دو قوه، متصرفه (یا متخیله، به اعتبار تصرف فكر در آن) نیز به كار گرفته می‌شود. به این ترتیب، ذاكره و متذكره و مسترجعه قوه مستقلى در عرض دیگر قواى باطنى نفس محسوب نمی‌شوند. ملاصدرا (صدرالدین شیرازى، 1981، سفر4، ج 1، ص 218ـ220؛ همو، 1360ش، ص 195) نیز معتقد است وحدتى كه ابن‌سینا میان قوه واهمه، متخیله و متذكره در نظر گرفته اعتبارى است و منظور او، تقلیل یا تكثیر شمار قواى باطنى نیست، بلكه هدف وى بیان ریاست قوه واهمه بر دیگر قواى باطنى و ابزار بودن آنها براى واهمه است.

گفتنى است كه تحلیل ابن‌سینا از قوه حافظه و عمل حفظ، مادّى و جسمانى است. وى قوى بودن حافظه را با خشكى مزاج مرتبط دانسته و بر آن است كه تذكر با رطوبت مزاج و تحرك نسبت دارد (رجوع کنید به ابن‌سینا، 1404، ج 2، فن 6، ص 165ـ166؛ قس سبزوارى، ج 5، ص 58،60، پانویس 11).

سهروردى (ج 2، ص 208ـ211)، برخلاف فیلسوفان مشائى، همچنان كه خیال را مخزن حس مشترك ندانسته، حافظه را خزانه واهمه ندانسته است. به نظر او همان‌طور كه صور خیالى از عالم مثال* بر نفس افاضه می‌شوند، تذكر نیز از طریق عالم انوار اسفهبدیه فلكى براى نفس، كه نور مدبّر و مجرد است، حاصل می‌شود. وى براى حافظه یا عمل یادآورى، محلى جسمانى در نظر نگرفته است و به عقیده او اگر ادراكات انسان در یكى از قواى نفس ذخیره می‌شد، هرگز از او غایب نبود، زیرا نفس نور مجرد است و در حجاب و غفلت واقع نمی‌شود. در حالى كه ما بسیارى اوقات براى به یادآوردن برخى مطالب تلاش می‌كنیم و آن را به یاد نمی‌آوریم و یا بدون تلاش در زمان دیگر آن را به خاطر می‌آوریم. به نظر سهروردى (ج 2، ص 237ـ238)، صور همه كائنات ازلا و ابدآ، در برازخ عُلْوى (افلاك) موجود است و تذكر از طریق ارتباط نفس مدبّر انسانى با نفوس عالى فلكى انجام می‌شود. به نظر شهرزورى (ص505)، این عقیده، بازگشت به نظریه افلاطون و تأیید آن است. به عقیده ملاصدرا (قطب‌الدین شیرازى، ص 466ـ467، تعلیقه)، این قول (نقش‌پذیرى جسم فلك به‌صور كائنات) محذوراتى از قبیل انطباع كبیر در صغیر و ترجیح بلا مرجّح در پى دارد. براى جلوگیرى از این محذورات می‌توان صور متذكره را موجود در عالم نفس و قائم به آن دانست، به صورتى كه نفس با آنها رابطه فاعلى داشته باشد، نه قابلى. به نظر ملاصدرا (1360ش، ص 197)، اگر چه ادراكات باطنى با عضو و بخش خاصى از بدن و مغز مرتبط است اما این اعضا و قواى مادّى، نقش اِعدادى براى نفس دارند و زمینه‌ساز ادراكاتى می‌شوند كه غیرمادّی‌اند. به عقیده او حافظه، مانند خیال، مجرد است و همانند دیگر قواى باطنى نفس در استخدام واهمه و ابزار آن به شمار می‌آید. همچنین در موجودات صاحب عقل، واهمه در استخدام عقل است.

گفتنى است كه طبق نظر حكماى اسلامى، حافظه وظیفه نگهدارى معانى جزئى را برعهده دارد اما معانى كلى و عقلى، كه عقل آنها را ادراك می‌كند، مخزنى در بدن یا نفس ندارند، بلكه این معانى درخازن قدسى موجودند، یعنى در عقل فعال به تعبیر مشائیان و ربّ النوع به تعبیر اشراقیون. پس از اكتساب استعداد لازم براى اتصال (یا اتحاد) با آن جوهر مفارق از طریق افاضه یا مشاهده ــبنا بر اختلاف مبانى ــ امور عقلانى براى نفس حاصل می‌شود. مادام كه در نفس ملكه اتصال وجود داشته باشد، علم به معقولات ممكن است و هرگاه این امور از نفس زایل شوند (ذهول)، به وسیله آن ملكه و اتصال با آن جوهرِ مفارق، صورت زایل شده بازمی‌گردد، اما اگر ملكه اتصال به دلیل موانع بدنى و اشتغالات جسمانى به كلى زایل شود، نسیان رخ می‌دهد و باید براى ارتباط با عقل مفارق، توانایى جدیدى كسب شود (ابن‌سینا، 1404، ج 2، فن 6، ص 218ـ 219؛ همو، 1403، ج 2، ص 364ـ365؛ صدرالدین شیرازى، 1981، سفر4، ج 1، ص 229؛ سبزوارى، ج 5، ص 68ـ69). البته به نظر ملاصدرا (1981، سفر4، ج 1، ص 259؛ همو، 1380، ص 407ـ408) نفس، به دلیل قابلیتى كه به واسطه حركت جوهرى* و اتحاد با عقل فعال پیدا می‌كند و نیز به دلیل لطافت ذاتى و اثرى كه در اتحاد با عقل فعال در او حاصل می‌شود، می‌تواند استعداد حفظ صور عقلانى را به دست آورد و حتى در آنها تصرف كند یا نسبت به آنها خلاقیت داشته باشد.


منابع :
(1) ابن‌سینا، الاشارات و التنبیهات، مع‌الشرح لنصیرالدین طوسى و شرح الشرح لقطب‌الدین رازى، تهران 1403؛
(2) همو، الشفاء، الطبیعیات، ج2، الفن‌السادس: النفس، چاپ ابراهیم مدكور، جورج قنواتى، و سعید زاید، قاهره 1395/1975، چاپ افست قم 1404؛
(3) اخوان‌الصفا، رسائل اخوان‌الصفاء و خلّان‌الوفاء، بیروت 1403/1983؛
(4) افلاطون، دوره آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفى و رضا كاویانى، تهران 1380ش؛
(5) هادی‌بن مهدى سبزوارى، شرح‌المنظومة، چاپ حسن حسن‌زاده آملى، تهران 1416ـ1422؛
(6) یحیی‌بن حبش سهروردى، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج 2، چاپ هانرى كوربن، تهران 1380ش؛
(7) محمدبن محمود شهرزورى، شرح حكمة الاشراق، چاپ حسین ضیائى تربتى، تهران 1372ش؛
(8) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازى، الحكمة المتعالیة فى الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت 1981؛
(9) همو، الشواهدالربوبیة فی‌المناهج السلوكیة، با حواشى ملاهادى سبزوارى، چاپ جلال‌الدین آشتیانى، تهران 1360ش؛
(10) همو، المبدأ و المعاد، چاپ جلال‌الدین آشتیانى، قم 1380ش؛
(11) محمدبن‌محمد فارابى، فصوص‌الحكم، چاپ محمدحسن آل‌یاسین، بغداد 1396، چاپ افست قم 1405؛
(12) فلوطین، دوره آثار فلوطین، ترجمه محمدحسن لطفى، تهران 1366ش؛
(13) محمودبن مسعود قطب‌الدین شیرازى، شرح حكمةالاشراق، چاپ سنگى تهران 1315، چاپ افست قم (بی‌تا.)؛


(14) Aristoteles, The complete works of Aristotle, ed. Jonathan Barnes, Princeton, N. J. 1995;
(15) Routledge Encyclopedia of Philosophy, ed. Edward Craig, London: Routledge, 1998, s.v. "Memory" (by Max Deutscher).

/ طیبه كرمى /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5720
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست