responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5640

 

حاتمى ، على، (عباس على)، كارگردان، فیلمنامه‌نویس و نمایشنامه‌نویس معاصر ایرانى. وى در 1323ش در تهران به دنیا آمد (بهارلو، 1379ش، ص 7ـ8). دومین پسر خانواده بود. پدرش در چاپخانه به صفحه‌آرایى اشتغال داشت و شاید او ذوق بصرى خود را از پدر به ارث برده بود. به هر حال محیط خانواده براى پرورش استعداد هنرى و ادبى او مساعد بود (رجوع کنید به همو، 1375ش، ص20؛ حاتمى، 1376ش، ج 1، مقدمه، ص 13). حاتمى در كودكى گرفتار بیمارى سختى شد و مدتى در منزلِ پزشكى از خانواده‌هاى قاجار بسترى گردید. دراین‌دوره، با فرهنگ سنّتى و ویژگیهاى زندگى روزمره این قشر آشنا شد. همچنین در همین سالها به‌واسطه یكى از همسایگانش، كه آپاراتچى سینما بود، به هنر سینما علاقه‌مند شد و توسط عمویش، ابراهیم حاتمى، كه نوازنده تار بود، با موسیقى انس گرفت (بهارلو، 1375ش، ص 21ـ22؛ حاتمى، 1377ش، ص 90ـ91).

على حاتمى در سالهاى تحصیلات ابتدایى و دبیرستانى نمایشنامه‌هاى كوتاهى می‌نوشت و در محله‌شان، به همراه گروهى از دوستانش، اجرا می‌كرد. وى هم‌زمان با تحصیل در دبیرستان، در هنرستان آزاد هنرهاى دراماتیك تحصیل كرد و سپس به تشویق استادش، مهدى نامدار، در دانشكده تازه تأسیس هنرهاى دراماتیك به تحصیل در نمایشنامه‌نویسى پرداخت (بهارلو، 1379ش، ص 11؛ همو، 1375ش ص 23). در اوایل دهه 1340ش، حاتمى با پژوهش در داستانهاى ایرانى، نمایشنامه دیب (دیو) را نوشت (همو، 1379ش، ص 12؛ حاتمى، 1376ش، همانجا). او در این سالها از طریق متون ادبى با زبان آهنگین آشنا شد و همین آشنایى او را برانگیخت تا نمایشنامه‌ها و داستانهاى خود را با آهنگ و زبان موسیقى و آواز بنویسد. ملك خورشید (رجوع کنید به حاتمى، 1376ش، ج 1، ص 129ـ 166)، خاتونِ خورشیدباف یا دختر نارنج و ترنج (بهارلو، 1379ش، ص 13)، چهل گیس (حاتمى، 1376ش، ج 1، ص 23ـ 45)، حریر و ماهیگیر (همان، ج 1، ص 47ـ78) از این‌گونه نمایشنامه‌هاست (بهارلو، 1379ش، همانجا). اجراى این نمایشنامه‌ها حاتمى را به عنوان نمایشنامه‌نویسى صاحب سبك شناساند. وى در 1345ش به استخدام تلویزیون ملى ایران درآمد و تا 1347ش در آن سازمان به كار پرداخت (حاتمى، 1376ش، ج 1، مقدمه، ص 13ـ14).

در 1346ش نخستین فیلمنامه خود را، با نام حماسه عشقى، نوشت كه براساس آن فیلم كوتاهى ساخته شد (بهارلو، 1379ش، ص14؛همو،1375ش، ص28). در همان سال، حاتمى فیلم كوتاهى با نام جنگل براى تلویزیون ساخت (رجوع کنید به حاتمى، 1376ش، ج 1، ص 79ـ86) كه خود نیز در لباس خرگوش، بازیگر آن بود (گلستان، ص 33).

شهرت و تجربه حاتمى، به‌عنوان نویسنده نمایشهاى آهنگین (موزیكال) وى را به كارهاى تبلیغاتى كشاند و او براى دفتر تبلیغاتی‌اى كه با دوستانش تأسیس كرده بود، فیلمهاى كوتاه بسیارى ساخت (بهارلو، 1379ش، ص 15؛ حاتمى، 1376ش، ج 1، مقدمه، ص 14). این آثار زمینه‌ساز ورود او به سینماى حرفه‌اى گردید (بهارلو، 1375ش، ص30).

فعالیت حرفه‌اى حاتمى در سینما از 1349ش آغاز شد، در این سال او فیلم حسن كچل را، براساس نمایشنامه آهنگین خود، كارگردانى كرد (رجوع کنید به حاتمى، 1376ش، ج 1، ص 87ـ128). نمایش حسن كچل از حیث شخصیت‌پردازى و گفتگونویسى، دقیق و پرورده و درون‌مایه آن ملهم از قصه‌هاى عامیانه است. حاتمى، به گفته خود (1377ش، ص 93)، از راهنماییهاى محمدجعفر محجوب*، از استادان و پژوهشگران بنام فرهنگ و ادبیات عامه، در نوشتن این اثر بهره گرفته است. حاتمى در حسن كچل كوشیده است اثرى بیافریند كه از حیث صورت و به‌ویژه موضوع داراى نوآوریهاى چشمگیر باشد (همانجا). این فیلم كه در نخستین جشنواره فیلم ایرانى وزارت فرهنگ و هنر، جایزه بهترین فیلمنامه را گرفت و چهارمین فیلم پرفروش سال گردید (امید، ج1، ص 555 ـ556)، از نمونه‌هاى شاخص سینماى آهنگین ایران محسوب‌می‌شود (طوسى،ص 130). سبك حاتمى در این اثر و سپس در فیلمهاى باباشمل (1350ش؛ رجوع کنید به حاتمى، 1376ش، ج 1، ص 213ـ258) و تا حدودى خواستگار (1351ش؛ همان، ج1، ص313ـ368) متأثر از سنّت سخنورى و نقالى* است و ماجراها با استفاده از ترانه و تصنیف و بحر طویل (رجوع کنید به بحر*) و موسیقى ضربى و رقص، نقل می‌شود و حاتمى در مقام كارگردان، نقال این نقلهاست كه با زبان و لحن شهرفرنگیها حكایتها را بازگو می‌كند. سنّتهاى نمایش روحوضى* نیز تا حدودى الهام‌بخش او بوده است. باباشمل جایزه دومین فیلم و بهترین بازیگر نقش اول زن را در چهارمین جشنواره سپاس (رجوع کنید به سینما*) دریافت كرد (اسماعیلى، دفتر1، ص107)، اما از نظر تجارى شكست خورد (امید، ج 1، ص 594).

طوقى (1349ش؛ رجوع کنید به حاتمى، 1376ش، ج 1، ص 167ـ 212) فیلمى با داستان و شخصیتهاى معاصر است و در فضاسازى آن، حاتمى از معمارى قدیم و فضاهاى سنّتى كاشان بهره خلاقانه‌اى برده است (طوسى، ص 131). وجوه مشترك این فیلم با حسن كچل و فیلمهاى بعدى حاتمى نشان می‌دهد كه او سینما را وسیله‌اى براى نمایش ارزشها و سنّتهاى ملى و ملاحظات تاریخى می‌دانسته است (بهارلو، 1379ش، ص33). با این‌همه، همان‌طور كه حاتمى در ستارخان (1351ش؛ حاتمى، 1376ش، ج 1، ص 369ـ416) نشان می‌دهد، هدفش از این ملاحظات، بررسى سیاسى ماجراهاى تاریخى نبوده، بلكه در این اثر و مجموعه‌هاى تاریخى خود، نظیر سلطان صاحبقران (1354ش؛ همان، ج 1، ص 493ـ562) و هزاردستان (1357ـ1367ش، همان، ج 2، ص 853ـ1096)، و فیلمهاى سینمایى حاجى واشنگتن (1361ش؛ همان، ج 2، ص 723ـ 764) و كمال‌الملك (1363ش؛ همان، ج 2، ص 765ـ814) و دلشدگان (1370ش؛ همان، ج 2، ص 1153ـ1196)، همواره درصدد بوده است جنبه‌هاى انسانى و عاطفى شخصیتهاى تاریخى را نشان دهد؛ ازاین‌رو، همواره این عقیده وجود داشته است كه حاتمى دریافتِ بسیار شخصى خود را از تاریخ ارائه می‌دهد؛ البته او نیز مدعى نبوده كه فیلم‌سازى مورخ است (رجوع کنید به همو، 1371ش، ص 4). در واقع، تاریخى كه حاتمى در فیلمهایش به آن استناد می‌كرد، زنجیره‌اى از واقعیتهاى آمیخته با بدیهه و بدعت و تخیل آزادانه او بود و گاه واقعیتهایى را فراموش یا وارونه می‌كرد یا به سكوت از كنار آنها می‌گذشت تا اثر خود را نمایشی‌تر سازد. تاریخ‌نگارى او در آثارش، نوعى انكار واقعیت به نفع واقعیت نمایشى بود.

براى حاتمى هر مكان یا شىء یا قیافه‌اى، در هیئت سنّتى آن چشم‌نواز بود و غوطه خوردن در گذشته، براى او به ارزشى بدل می‌شد كه اغلب با اغراق همراه بود (بهارلو، 1379ش، ص 79). به سبب همین نگرش و نیز به سبب آنكه ماجراهاى بسیارى از آثارش در تهران قدیم می‌گذشت، بر آن شد تا تهران قدیم را با معمارى ویژه‌اش بازسازى كند و، با یارى جانى كوارانتا(دكورساز برجسته ایتالیایى) و ولی‌اللّه خاكدان*، شهرك سینمایى برپا كرد كه بعدها محل فیلم‌بردارى بسیارى از فیلمهاى ایرانى گردید و شهرك سینمایى غزالى نامیده شد (رجوع کنید به حاتمى، 1376ش، ج 1، ص 306ـ312؛ همو، 1377ش، ص 97).

زبان و لحن گفتار نیز در آثار حاتمى عامل مهمى بود. گفتگوپردازى در آثار او نه براى تزیین، بلكه مشخص‌كننده هویت آدمها و موضوع اصلى اثر و بیان‌كننده دیدگاه فیلم‌ساز است؛ ازاین‌رو، حاتمى هم به تزیین صحنه و تركیب‌بندى نماها و هم به بافت و لحن گفتگوى شخصیتها توجه بسیار داشت. در زبان او گرایش شدیدى به كاربرد الفاظ متمایز از زبان روزمره، كلمات و تركیبات فخیم و گاه مهجور و تلفظ قدیم‌تر كلمات با لحن خاصى دیده می‌شود كه باید آن را جزء سبك او به‌حساب آورد، حتى در فیلمهاى غیرتاریخى او، مانند سوته‌دلان (1356ش؛ حاتمى، 1376ش، ج 1، ص 563ـ609) و مادر (1369ش؛ همان، ج 2، ص 1097ـ1151). سوته‌دلان به‌ویژه با اقبال مردم و منتقدان مواجه شد و دیپلم افتخار ششمین جشنواره فیلم تهران (رجوع کنید به سینما*) را به خود اختصاص داد (امید، ج 1، ص 732، 982).

روند فیلم‌سازى حاتمى بسیار دشوار و نیازمند تتبع و ممارست بوده و تمام كوشش او معطوف به‌استفاده از «جلوه‌هاى تصویرى» به حد كمال و ظرافت بوده است.

على حاتمى پس از آخرین فیلمش، دلشدگان، فرصت نیافت دیگر فیلمنامه‌هاى خود را به انجام رساند. او در 1371ش فیلمنامه ملكه‌هاى برفى را نوشت (رجوع کنید به حاتمى، 1376ش، ج 2، ص 1323ـ1328) كه به مرحله تولید نرسید (همو، 1377ش، ص 93، پانویس) و در 1372ش پژوهش مفصّل و نوشتن فیلمنامه آخرین پیامبر (رجوع کنید به همو، 1376ش، ج 2، ص 1329ـ 1340) را به پایان برد كه موقعیت براى فیلم‌بردارى آن فراهم نشد. در 1374ش پس از نوشتن فیلمنامه جهان پهلوان تختى (همان، ج 2، ص 1213ـ1277) به بیمارى سرطان مبتلا شد و در 14 آذر 1375 درگذشت و پیكرش، پس از تشییعى با شكوه، در قطعه هنرمندان بهشت‌زهرا به خاك سپرده شد (طالبی‌نژاد، ص 35، 38؛ بهارلو، 1375ش، ص 59؛ حاتمى، 1376ش، ج 1، مقدمه، ص 14).

مجموعه آثار نوشتارى حاتمى (مشتمل بر هجده فیلمنامه، یازده نمایشنامه و چهار مجموعه تلویزیونى) در كتابى كه با همكارى دوستان و خانواده وى فراهم آمده، به چاپ رسیده است (رجوع کنید به حاتمى، 1376ش، ج 1، مقدمه، ص 15ـ18).

حاتمى، همانند اغلب كارگردانهاى غیرمتعارف هم‌دوره خود، در متحول ساختن سینماى ایران مؤثر بود. آثار سینمایى او از آثار دیگران متمایز است. وى از همان آغاز كار، درصدد خلق فیلمهایى بود كاملا متكى به سنّت و فرهنگ ایرانى، و از این بابت در میان منتقدان و سینماگران هم‌دوره‌اش «ایرانی‌ترین فیلم‌ساز ایرانى» لقب گرفته است. حداقل حُسنِ آثار او، در اصالتى بود كه به خود حاتمى تعلق داشت و بیانگر نوعى برداشت عرفانى و شهودى از زندگى بود.


منابع :
(1) امیر اسماعیلى، سینماى ایران: 1380ـ 1308، تهران 1380ش؛
(2) جمال امید، تاریخ سینماى ایران، ج 1، تهران 1374ش؛
(3) عباس بهارلو (غلام حیدرى)، على حاتمى، تهران 1379ش؛
(4) همو، «على حاتمى : رو در روى دو نسل»، در معرفى و نقد فیلم‌هاى على حاتمى، (گردآورى) عباس بهارلو، تهران: دفتر پژوهشهاى فرهنگى، 1375ش؛
(5) على حاتمى، «در جستجوى غایت زیبایى»، در چهره در چهره: مصاحبه با هنرمندان تئاتر و سینماى ایران، (مصاحبه كننده): امیر اسماعیلى، تهران: مروارید، 1377ش؛
(6) همو، «گفتگوى على حاتمى با عباس بهارلو»، هشت روز هفته، ش 6 (آبان 1371)؛
(7) همو، مجموعه آثار : فیلمنامه‌هاى سینمایى و تلویزیونى، نمایشنامه‌ها، آثار اجرا نشده، تهران 1376ش؛
(8) احمد طالبی‌نژاد، «میراث حاتمى»، فیلم، ش 197 (دى 1375)؛
(9) جواد طوسى، «موج، مرجان، خارا (1348 تا 1357)»، در تاریخ تحلیلى صد سال سینماى ایران، (گردآورى) عباس بهارلو، تهران: دفتر پژوهشهاى فرهنگى، 1379ش؛
(10) لیلى گلستان، «خود زندگى بود...»، فیلم، ش 197 (دى 1375).

/ عباس بهارلو /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5640
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست