چماقدار ، صاحبمنصبى دربارى در دوره ممالیك مصر (ح 648ـ922) كه در مراسم و جشنها براى محافظت از سلطان یا اجراى برخى دستورها، در كنار وى میایستاد. واژه چماقدار مركّب است از واژه چماقِ تركى (ضبطهاى دیگر آن: چوماق، جوماق، جوموق، چوقمار، چوقمان، چوقماق و معرّب آن جُمَق؛ كاشغرى، ج 1، ص 319؛ استرآبادى، ص 143؛ سامى، ص 524؛ دورفر، ج 3، ص 94ـ95؛ پاكالین، ج 1، ص 380؛ قس كلاوسون، ص 422، كه چماق را دخیل در تركى دانستهاست) به معناى چوبدست و «دارِ» فارسى به معناى دارنده و حمل كننده چماق. معرّب این واژه در منابع دوره ممالیك به صورت جُمَقْدار به كار رفته است.
در دورههاى گوناگون اسلامى، برخى درباریان و صاحبمنصبان به هنگام حاضر شدن در مجالسى كه خلیفه تشكیل میداد یا همراه موكب وى، چوب و چماق (دَبُّوس) در دست میگرفتند (براى نمونه رجوع کنید به صابى، ص 80ـ91؛ نظامالملك، ص 181؛ قلقشندى، ج 3، ص 503)، لیكن منصب چماقدارى در دوره ممالیك مصر به وجود آمد و صاحب آن جزو ملازمان رسمى سلطان و «اصحاب وظایف»، در كنار صاحبمنصبانى چون سلاحدار*، چاشنیگیر* و غیره، قرار گرفت (رجوع کنید به ابنشاهین، ص 116؛ سبكى، ص 34؛ ابنكنّان، ص 68؛ عینى، ج 4، ص 257).
برخى (رجوع کنید به د. اسلام، چاپ اول، ذیل واژه؛ ابنشاهین، ص 116، پانویس 2) منصب چماقدارى و بَشْمَقدارى (مسئولیت نگهدارى از كفشهاى سلطان) را یكى دانستهاند، كه اشتباه است. سُبكى (ص 34، 36) هر یك را به عنوان منصبى جداگانه آورده است (نیز رجوع کنید به ابنتغرى بردى، ج 10، ص 61).
چماقدار در جشنها و تشریفات دیگر در سمت راست سلطان میایستاد. وى چماقى كوتاه، با سر بزرگ و كروى مزین به طلا، در دست میگرفت و آن را در برابر خویش و در بالا نگه میداشت. وى در تمام مدتى كه سلطان در مجلس نشسته بود، چشم در چشم وى میدوخت و به هیچ جاى دیگر توجه نمیكرد تا به اجراى فرمانهاى احتمالى سلطان و نیز محافظت از او اقدام كند (ابنكنّان، ص 68). چماقداران، كه عمدتآ از میان مملوكان چركسى برگزیده میشدند (ابنحجر عسقلانى، ج 2، ص 173؛ مقریزى، 1270، ج 2، ص 241)، میبایست علاوه بر نیروى جسمانى، داراى اندامى زیبا و متناسب نیز میبودند (ابنقاضى شهبه، ج 2، ص 429؛ ابنكنّان، ص 68).
از منابع دوره ممالیك چنین برمیآید كه چماقداران، علاوه بر حضور در جشنها و تشریفات، در مواردى دیگر، از قبیل حج یا حركت موكب سلطان به مناسبتهاى گوناگون، نیز در كنار وى حضور مییافتند (رجوع کنید به ابنتغرى بردى، ج 8، ص 166، ج 10، ص 61؛ عینى، همانجا). این افراد به دلیل نزدیكى به سلطان، در صورت نشان دادن شایستگى، میتوانستند به مناصب بالایى چون فرماندهى سپاه، امیر جاندارى (رجوع کنید به جاندار*) و امارت یا ولایت یك شهر یا ناحیه دست یابند و گاه منطقهاى را به صورت اقطاع از جانب سلطان دریافت میكردند (دوادارى، ج 9، ص 213، 284، 354؛ ابنكثیر، ج 14، ص 195؛ مقریزى، 1418، ج 3، ص 135؛ ابنحجر عسقلانى، ج 1، ص 429، ج 2، ص 173). از حقوق و مستمرى چماقداران و نیز ویژگیهاى آنان براى احراز این منصب اطلاعى در دست نیست.
فلور (ص 32) به منصب چماقدارى در دوره صفوى (ح 906ـ 1135) اشاره كرده است. نحوه انتصاب چماقدار در اسناد كمپانى هند شرقى هلند (رجوع کنید به همان، ترجمه فارسى، ص 33، پانویس) وصف شده، اما در منابع این دوره، به منصب چماقدارى هیچ اشارهاى نشده است. با این حال، در برخى منابع (براى نمونه رجوع کنید به كمپفر، ص 100؛ اولئاریوس، ص 194ـ195) به بعضى وظایف ایشیك آقاسى و یساوُلانِ وى در آن دوره اشاره گردیده كه بسیار شبیه وظایف چماقداران در دوره ممالیك است (رجوع کنید به ایشیك آقاسى*).
در دوره قاجار (1210ـ1344) نیز مأمورانى در تشریفات و همچنین به وقت حركت موكب شاه حضور داشتند و وظایفشان شبیه وظیفه چماقداران بود (رجوع کنید به احمدمیرزا قاجار، ص 56؛ كوتسبو، ص 260).
منابع : (1) ابنتغرى بردى، النجوم الزاهرة فى ملوك مصر و القاهرة، قاهره [? 1383[ـ1392/ [? 1963[ـ1972؛ (2) ابنحجر عسقلانى، الدرر الكامنة فى اعیان المائة الثامنة، بیروت 1414/1993؛ (3) ابنشاهین، كتاب زبدة كشفالممالك، چاپ پل راوس، پاریس 1894؛ (4) ابنقاضى شهبه، تاریخ ابنقاضى شهبة، چاپ عدنان درویش، دمشق 1977ـ1994؛ (5) ابنكثیر، البدایة و النهایة، بیروت 1411/1990؛ (6) ابنكنّان، حدائقالیاسمین فى ذكر قوانینالخلفاء و السلاطین، چاپ عباس صباغ، بیروت 1412/1991؛ (7) احمد میرزا قاجار، تاریخ عضدى، چاپ عبدالحسین نوایى، تهران 1355ش؛ (8) محمدمهدیبن محمدنصیر استرآبادى، سنگلاخ: فرهنگ تركى به فارسى از سده دوازدهم هجرى، چاپ روشن خیاوى، تهران 1374ش؛ (9) آدام اولئاریوس، سفرنامه آدام الئاریوس: بخش ایران، ترجمه احمد بهپور، تهران 1363ش؛ (10) ابوبكربن عبداللّه دوادارى، كنزالدرر و جامعالغرر، ج 9، چاپ هانس روبرت رومر، قاهره 1960؛ (11) شمسالدینبن خالد سامى، قاموس تركى، چاپ احمد جودت، استانبول 1317؛ (12) عبدالوهاببن على سبكى، معیدالنعم و مبیدالنقم: الاصلاح السیاسى والادارى فى الدولة العربیة الاسلامیة، بیروت 1983؛ (13) هلالبن محسن صابى، رسوم دارالخلافة، چاپ میخائیل عوّاد، بغداد 1383/1964؛ (14) محمودبن احمد عینى، عقدالجمان فى تاریخ اهلالزمان، چاپ محمدمحمد امین، قاهره 1407ـ1412/ 1987ـ1992؛ (15) ویلم فلور، برافتادن صفویان، برآمدن محمود افغان، ترجمه ابوالقاسم سرى، تهران 1365ش؛ (16) قلقشندى؛ (17) محمودبن حسین كاشغرى، كتاب دیوان لغات الترك، (استانبول) 1333ـ1335؛ (18) انگلبرت كمپفر، سفرنامه كمپفر، ترجمه كیكاوس جهاندارى، تهران 1360ش؛ (19) موریتس فون كوتسبو، مسافرت به ایران: دوران فتحعلى شاه قاجار، ترجمه محمود هدایت، تهران 1365ش؛ (20) احمدبن على مقریزى، السلوك لمعرفة دولالملوك، چاپ محمد عبدالقادر عطا، بیروت 1418/1997؛ (21) همو، كتابالمواعظ و الاعتبار بذكر الخطط و الآثار، المعروف بالخطط المقریزیة، بولاق 1270، چاپ افست قاهره (بیتا.)؛ (22) حسنبن على نظامالملك، سیرالملوك (سیاستنامه)، چاپ هیوبرت دارك، تهران 1372ش؛
(23) Gerard Clauson, An etymological dictionary of pre- thirteenth-century Turkish, Oxford 1972; (24) G. Doerfer, Turkische und mongolische Elemente im Neupersischen, Wiesbaden 1963-1975; (25) EI1, s.v. "Djumakdar" (by M. Sobernheim); (26) Willem M. Floor, The Afghan occupation of Safavid Persia: 1721-1729, Paris 1998; (27) Mehmet Zeki Pakalân, Osmanli tarih deyimileri ve terimleri sozlugu, Istanbul 1971-1972.