چَلَبیزاده ، اسماعیل عاصم اَفَندى، مورخ، شاعر، وقایعنویس و شیخالاسلام دوره عثمانى. وى حدود 1096 در استانبول به دنیا آمد (بانارلى، ج 2، ص 785). پدرش، كوچوك (كوچك) چلبى محمد افندى (متوفى 1118)، رئیس الكتّاب (رئیس منشیان) دربارِ سلطان مصطفى دوم بود و عاصم افندى را با توجه به نام پدرش، كوچوك چلبیزاده یا چلبیزاده نامیدند (بروسهلى، ج 3، ص 43؛ ثریا، ج 1، ص 366).
اسماعیل از كودكى به تحصیل پرداخت و بهویژه از محضر درس عبدالباقى عارف افندى*، از معاریف علم و عرفان و شعر و موسیقى و خطاطى زمان خود، بهرهمند شد (اوزون چارشیلى، ج 4، بخش 2، ص 589ـ593). سپس در سطوح گوناگون، از ابتدایى تا عالى، و در مدارس مختلف استانبول و سرانجام در مدرسه سلیمانیه سالها به تدریس پرداخت (د.ا.ترك، ج 3، ص 371ـ372).
در اواخر رمضان 1135، چلبیزاده وقایعنویس رسمى دربار احمد سوم شد. تاریخ یا وقایعنامه او ذیل تواریخ راشد* (متوفى 1148) و نعیما* (متوفى 1128)، از وقایعنگاران عثمانى، به شمار میآید كه در آن، سلسله حوادث 8 ذیقعده 1134 تا 3 محرّم 1142 را تدوین كرده است. تاریخ چلبیزاده، با عنوان ذیل تاریخ راشد، در 1153 در 316 صفحه، و در 1282 در 625 صفحه تجدید چاپ شد (لوند، ص 385؛ بانارلى، همانجا). این كتاب منبعى دست اول درباره دوره لاله* به شمار میآید، زیرا چلبیزاده از شركت كنندگان در مجالسى به نام «صحبتهاى لاله» بود. همچنین وى به اخبار و اسنادِ دولتى دسترسى و وقوف داشت (رفیق، ص 55، 61، 75؛ بانارلى، همانجا). كتاب مورد بحث، مانند دیگر وقایعنامههاى رسمىِ دربار عثمانى، حاوى انتصابات، اتفاقات و حوادث سیاسى و همچنین شرح حال مختصرِ اشخاص به مناسبت درگذشتشان میباشد (لوند، همانجا).
چلبیزاده، براى حفظ موقعیتش در دیوانِ همایون، فقط جنبههاى مثبت دستگاه عثمانى را نشان داده (د.ا.د.ترك، ذیل «عاصم افندى، چلبیزاده»)، اما مترجمْ عاصمْ افندىِ وقایعنگار (متوفى 1235)، كه دو نسخه خطى تاریخِ وى اشتباهآ به چلبیزاده اسماعیل افندى نسبت داده شده (د.ا.ترك، ج 3، ص 375)، ثبتِ وقایع را با نقد و بررسى توأم كرده است (همان، ج 1، ص 669).
تاریخ چلبیزاده از نظر تاریخ ایران نیز داراىِ اهمیت است، زیرا حاوى گزارش مفصّل جنگهاى ایران و عثمانى براساس مطالب تحریر شده در اردوى عثمانى، متن قائمه (نامه رسمى) دامادْ ابراهیم پاشا به احمدپاشا (متوفى 1160)، والى بغداد، و فتواهاى مفتیانِ عثمانى درباره جنگهاى مذكور و متن قرارداد شوال 1136 بین عثمانى و ایران میباشد (رجوع کنید به رفیق، ص 103ـ110؛ لاكهارت، ص 283ـ284؛ تاریخ ایران، ج 2، ص 624ـ627).
چلبیزاده از ربیعالاول 1145 تا شوال 1161 (البته با بركناریهاى چند ماهه) در چند شهر، از جمله ینیشهر و بروسه و مدینه و استانبول، به قضاوت پرداخت (رفعت، ص 101؛ بانارلى، همانجا). وى پس از مدتها بركنارى، در رمضان 1171 به سفارش قوجا راغبپاشا، صدراعظم وقت كه خود عالم و شاعر و حامى ادبا بود، به قاضى عسكرى آناطولى منصوب شد (راغب، مقدمه ایزگوئر، ص XLI, XXXIII ). یك سال بعد، پایه قاضى عسكرى روم ایلى را دریافت كرد ولى بدون آنكه به این سمت برسد، در 5 ذیقعده 1172 به مقام شیخالاسلامى سلطان مصطفى سوم ارتقا یافت و این مقام را تا پایان حیات خود حفظ كرد (رجوع کنید به رفعت، همانجا؛ فرائضجیزاده، ج 2، ص1531).
چلبیزاده در 28 جمادى الآخره 1173 درگذشت (رفعت؛ فرائضجیزاده، همانجاها). قوجا راغب پاشا و نورس افندى مادّه تاریخهایى براى سال درگذشت وى ساختند (رجوع کنید به همانجاها؛ نیز رجوع کنید به بروسهلى، ج3، ص44). پس از تشییع با شكوهى، جنازه او را در حیاط مدرسه پدر همسرش، عمر افندى، در محله ملاگورانى استانبول به خاك سپردند. چلبیزاده این مدرسه را در حیاتش با افزودن كتابخانه، مكتب و چشمه (آبانبار شیردار) توسعه داده و مدرسه به اسم او نامگذارى شده بود (رفعت، همانجا).
به نوشته فندقلیلى عصمت افندى (ص 393، 397)، شیخالاسلام چلبیزاده مریدِ شیخرجب انیسدده، از عرفاى متأخر مولویه و شیخِ مولویخانه ادرنه، بوده است. بعضى از اخلاف چلبیزاده نیز از معاریف اهل علم بودند. پسرش، محمد اسعد افندى، در ربیعالآخر 1189 ملاى ادرنه بود (ثریا، ج1، ص366).
چلبیزاده در موسیقى، خطاطى و سرودن شعر نیز دست داشت. او در شعر «عاصم» تخلص میكرد. دیوان وى، به خط خودش، در كتابخانه دولتى بایزید نگهدارى میشود (د.ا.د.ترك، همانجا؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه)، اما به گفته برخى، نسخه یاد شده به خط على افندى و برخى از افزودههاى شاعر به خط خودش است (رجوع کنید به بانارلى، ج 2، ص 785؛ د.ا.ترك، ج 3، ص 374). وى چند غزل و رباعى فارسى نیز سروده كه در دیوانش موجود است. نعتى را كه او در سفر حج سروده از بهترین منظومههایش به شمار آوردهاند (رجوع کنید به بانارلى، همانجا؛ د.ا.ترك، ج 3، ص 373ـ374). چلبیزاده تحت تأثیر ادبیات تركى آذربایجانى نیز بود (د.ا.ترك، ج 2، ص 138)، چنان كه مصراع دوم یكى از غزلهاى قوسى تبریزى را عینآ نقل كرده است (قوسى تبریزى، ص 238؛ تربیت، ص 310؛ د.ا.ترك، ج 2، ص 138، ج 3، ص 374). به علت تأثیر نیكویى كه مرتضى قلیخان سعدلو، سفیر سلطان حسین صفوى، در سفر به استانبول در 1134، بر صدراعظم عثمانى گذاشت (لاكهارت، ص 215؛ ریاحى، ص 56ـ57، 82، 88)، چلبیزاده بر بعضى از شعرهاى فارسى و تركىِ سفیر ایران نظیرههایى ساخت (د.ا.ترك، ج 2، ص 138، ج 3، ص 374). چلبیزاده تحت تأثیر سبك صائب تبریزى* بود (همان، ج 3، ص 373). با این همه، شعر وى به قدرت شاعران نامآور روزگارش نیست (د.ا.د.ترك، همانجا) و دیوانش در زمره شاهكارهاى آن دوره به شمار نمیآید (د.اسلام، همانجا).
چلبیزاده از منشیان چیرهدست روزگار خود نیز بود. لطفاللّه افندى، از وابستگانش، 234 قطعه از نوشتههاى او را گردآورده كه با عنوان منشآت در 1268/1852 در استانبول به چاپ رسیده است (د.ا.ترك، ج 3، ص 374ـ375؛ نیز رجوع کنید به بانارلى، همانجا). والش بر آن است كه قدرت نثرنویسى چلبیزاده بیشتر در منشآتش منعكس است تا كتاب تاریخ او كه در آن از شیوه نگارش راشد افندى پیروى كرده است (رجوع کنید به د.اسلام، همانجا).
چلبیزاده، علاوه بر زبان تركى، با زبانهاى عربى و فارسى نیز آشنایى داشت و برخى آثار عربى و فارسى را به تركى ترجمه كرد، از جمله تاریخ نوادر چین و ماچین كه به زبان فارسى بوده است (استانبول 1270). در هیئتى كه براى ترجمه عِقْدالجُمان فى تاریخ اهلالزمان بدرالدین محمود عینى تشكیل شده بود، چلبى نیز شركت جست و آن را به تركى ترجمه كرد (رجوع کنید به د.اسلام، چاپ دوم، ذیل «العینى»؛ د.ا.ترك، ج 3، ص 374؛ د.ا.د.ترك، همانجا). وى همچنین سفارتنامه خطاى (مربوط به آسیاى میانه و چین)، تألیف خواجه غیاثالدین نقاش، از هنرمندان دوره تیموریان، را به دستور داماد ابراهیمپاشا در 1140 با عنوان عجائباللطائف از فارسى به تركى ترجمه كرد (غیاثالدیننقاش، مقدمه امیرى، ص 373ـ376؛ نیز رجوع کنید به بروسهلى، ج3، ص44؛ لوند، ص 157). على امیرى عجائب اللطائف را در 1331/ 1912 در استانبول به چاپ رسانده است (رجوع کنید به غیاثالدین نقاش، ص 373؛ بانارلى، همانجا). فتاوى چلبیزاده در بعضى منابع مندرج است، از جمله در علمیه سالنامه سى (سالنامه علمیه رجوع کنید به د.ا.د.ترك، همانجا).
چلبیزاده را از علماى درجه اول كه در هر هنرى دستى داشت (رفعت، ص 101؛ ثریا، ج 1، ص 366) و او را فردى باهوش، خوش صحبت و دوست داشتنى وصف كردهاند (رجوع کنید به بانارلى، همانجا). همچنین اشعارش را حكیمانه، نظیر معلقات سبع (بروسهلى، همانجا؛ هامرـ پورگشتال، ج 8، ص 229ـ 230)، نظم و شعرش را لطیف (سامى، ذیل «اسماعیل افندى») و او را منسوب به طریقت مولویه* و در عبارتپردازى با وصّاف (رجوع کنید به تاریخ وصّاف*) برابر دانستهاند (رجوع کنید به بروسهلى؛ هامرـ پورگشتال، همانجاها).
منابع : (1) محمدطاهر بروسهلى، عثمانلى مؤلفلرى، استانبول 1333ـ 1342؛ (2) تاریخ ایران: از دوران باستان تا پایان سده هیجدهم، نوشته نینا ویكتوروونا پیگولوسكایا و دیگران، ترجمه كریم كشاورز، تهران : دانشگاه تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعى، 1349ش؛ (3) محمدعلى تربیت، دانشمندان آذربایجان، تهران 1314ش؛ (4) محمد ثریا، سجلّ عثمانى، استانبول 1308ـ1315/1890-1897، چاپ افست انگلستان 1971؛ (5) احمد رفعت، دوحةالمشایخ، استانبول 1978؛ (6) محمدامین ریاحى، سفارتنامههاى ایران: گزارشهاى مسافرت و مأموریت سفیران عثمانى در ایران، تهران 1368ش؛ (7) شمسالدینبن خالد سامى، قاموسالاعلام، چاپ مهران، استانبول 1306ـ1316/ 1889ـ1898؛ (8) فندقلیلى عصمت افندى، تكملة الشقائق فى حق اهلالحقائق، در شقائق نعمانیه و ذیللرى، چاپ عبدالقادر اوزجان، استانبول: دارالدعوة، 1989؛ (9) غیاثالدین نقاش، عجائباللطائف، اسمیله ختاى سفارتنامه سى، ترجمه كوچك چلبیزاده اسماعیل عاصم افندى، چاپ على امیرى، در علیاكبر خطایى، خطاینامه: شرح مشاهدات سید علیاكبر خطائى، معاصر شاه اسماعیل صفوى در سرزمین چین، چاپ ایرج افشار، تهران 1372ش؛ (10) محمدسعید فرائضجیزاده، تاریخ گلشن معارف، (استانبول) 1252؛ (11) علیجانبن اسماعیل قوسى تبریزى، توركى دیوانى، چاپ حمیده رئیسزاده، تهران 1376ش؛
(12) Nihad Sami Banarli, Resimli Turk edebiyati tarihi, Istanbul 1971-1979; (13) EI2, s.vv. "Al-Ayni" (by W. Marcais), "Celebi- zade" (by J. R. Walsh); (14) Joseph von Hammer- Purgstall, Geschichte des osmanischen Reiches, Graz 1963; (15) IA, s.vv. "Asim Efendi", "Azeri" (by M. Fuad Koprulu), "Celebi-zade" (by M. Cavid Baysun); (16) Agah Sirri Levend, Turk edebiyati tarihi, Ankara 1988; (17) Laurence Lockhart, The fall of the Safavi dynasty and the Afghan occupation of Persia, Cambridge 1958; (18) Mehmed Ragib b. Mehmed Ragib, Tahkik ve tevfik: Osmanli-Iran diplomatik munasebetlerinde mezhep tartismalari, [tr.] and ed. Ahmet Zeki Izgoer, Istanbul 2003; (19) Ahmed Refik, Lale devri, Istanbul 1932; (20) TDVIA, s. v. "Asim Efendi, Celebizade" (by Abdulkadir Ozcan); (21) Ismail Hakki Uzuncarsili, Osmanli tarihi, vol.4, pt. 2, Ankara 1983.