خالدبن كثير، ، حكمران قهستان در زمان خلافت منصور عباسى (حك : 136ـ158). ابنخلدون نام وى را بهصورت خالد بن كثيّر، كنيهاش ابوالمعره، ضبط كرده است (ج 3، ص 243). به نوشتۀ طبرى، وى يكى از موالى قبيلۀ بنيتميم و در روزگار منصور، حكمران قهستان بوده است (ج 7، ص 503).
بعد از مرگ خالد بن ابيداود، در 140 منصور، خليفۀ عباسى، حكومت خراسان را به عبدالجبار* بن عبدالرحمان ازدى واگذار كرد و در پى آن سختگيرى بر سرداران و واليان عباسى، به اتهام دعوت براى علويان، در خراسان آغاز شد. عبدالجبار گروهى از اميران خراسان، از جمله خالد بن كثير، را به قتل رساند و گروهى را نيز زندانى كرد (طبرى، همانجا). يعقوبى، بدون ذكر نام خالدبن كثير، از قتل بسيارى از شيعيان بنيهاشم توسط عبدالجبار ياد كرده (ج 2، ص 371) و ابنكثير (ج10، ص 77) نيز گرايش علوى مقتولان را تلويحآ تأييد كرده، اما طبرى (همانجا) تمايلات شيعى خالد بن كثير و ديگر سرداران را فقط اتهام دانسته است. بلعمى نيز بر آن است كه والى خراسان، اگرچه مجوز كشتار شيعيان آلعلى را داشت، بدينبهانه دست به كشتار حاميان بنيعباس زد (ج 2، ص 1102). صرف نظر از انگيزۀ اصلى عبدالجبار در اين اقدام، واكنش شديد منصور به اين قتلعام (خلع و قتل عبدالجبار رجوع کنید به طبرى، همان، ص 508ـ510)، ظن وفادارى خالد بن كثير و ديگر مقتولان را به خلافت عباسى تقويت كرد و در علوى بودنشان ترديد شد. در اين خصوص روايت بلاذرى، درخور تأمل است كه نوشته عبدالجبار، خود، گرايشهاى علوى داشت و پس از بالا گرفتن اختلافاتش با منصور، به تصفيه حساب سياسى و خونين در ميان شيعيان عباسى پرداخت (ج 3، ص 259). اين مقتولان، همان كسانى بودند كه والى خراسان از جانب آنها احساس خطر ميكرد و بلاذرى بر وفادارى آنان به عباسيان تأكيد كرده است (همانجا). پس از اين قتلعام، خالد آشكارا به دعوت براى علويان و مردى كه او را ابراهيمبن عبداللّهبن حسن ميناميد، پرداخت (همانجا) اما اندكى بعد سپاهيان منصور شورش خالد را سركوب كردند و او را به بغداد فرستادند كه در آنجا بهقتل رسيد (طبرى، همانجا).
منابع : (1) ابنخلدون؛ (2) ابنكثير، البداية و النهاية فى التاريخ، بيروت 1407/1987؛ (3) تاريخ (بيروت)؛ (4) طبرى، يعقوبى، تاريخ؛ (5) احمدبن يحيى بلاذرى، الانساب الاشراف، دمشق 1998؛ (6) بلعمى، تاريخنامه طبرى، چاپ محمد روشن، تهران 1366ش.