responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5464

 

سايكس، سرپرسى مولزورث، ، افسر اطلاعاتى، كارگزار سياسى و نويسندۀ انگليسى. او در 1867/1284 در يوركشاير زاده شد (وين ، ص 6، 11). پدرش، ويليام سايكس، كشيش و قاضي‌عسكر ارتش انگلستان بود (وين، ص 11) . وى پس از پايان تحصيلات مقدماتى، در 1882/1299 در آموزشگاه راگبى (همان، ص 6؛ سايكس، 1363ش، مقدمۀ سعادت نورى، ص نه) و سپس در دانشكدۀ افسرى ساندهرست به تكميل تحصيلات خود پرداخت (سايكس، مقدمۀ سعادت‌نورى، ص نه). در 1888/ 1305، به يكى از هنگهاى ارتش انگليس در سيالكوت هندوستان پيوست و سه سال در اين هنگ خدمت كرد. در اكتبر 1889/ صفر 1307، به عضويت فراماسونرى درآمد (وين، ص 12ـ13). سايكس در دوران خدمت در ارتش، به فراگيرى زبان فارسى پرداخت (سايكس، 1363ش، مقدمۀ سعادت‌نورى، همانجا). در پاييز 1891/1309، به اروپاى شرقى سفر كرد تا براى مأموريتهاى اطلاعاتى و سياسى آماده شود (رجوع کنید به وين، ص 15). در سال بعد نيز، براى دستيابى به اطلاعات درباره راه‌آهن نظامى روسيه كه درياى خزر را به سمرقند متصل مي‌كرد، به تاشكند رفت (بيانى، ص 317؛ وين، ص 16). بدين ترتيب، وى يكى از عوامل عرصۀ كشمكش دولتهاى روس و انگليس بر سر تسلط بر راههاى نفوذ به هند از طريق خشكى شد كه در تاريخ به «بازى بزرگ» يا «مسابقۀ سايه‌ها» معروف است (رجوع کنید به وين، ص 15).

سايكس در رجب 1310/ ژانويه 1893 از مسير جنوب شرقىِ درياى خزر عازم ايران گرديد (وين، ص 17، 19؛ سايكس، 1902، ص 2). وى در اين سفر به درگز، گرگان و تركمن صحرا رفت و در بجنورد با رئيس ايل كرد شادلو ديدار كرد (رجوع کنید به سايكس، 1363ش، ص 26؛ وين، ص 21ـ22). سپس با گذر از قوچان و مشهد، از طريق كوير لوت راهى كرمان شد تا مسيرى دشوار و كم رفت و آمد را از نزديك ببيند. هنگامى كه وى به كرمان رسيد، مجموعه‌اى نقشه و يادداشت براى ادارۀ اطلاعات ارتش هند و انجمن سلطنتى جغرافيا در لندن گردآورده بود (رجوع کنید به سايكس، 1902، ص 27ـ42؛ وين، ص 24). سايكس در همين سفر، در حوالى پاريز كرمان با عبدالحسين‌ميرزا فرمانفرما، شاهزادۀ متنفذ قاجارى، ملاقات كرد (همان، 1902، ص 75ـ76؛ وين، ص 25ـ26). اين ديدار مقدمۀ همكارى 25 ساله‌اى ميان آن دو شد (كاظم‌زاده، ص 286؛ وين، ص 28). سايكس در ادامه اين سفر به سوى جنوب رفت و در بحبوحۀ آشوبهاى محلى برضد قوام‌الملك، حاكم شيراز، به اين شهر رسيد. اندكى بعد، راهى بوشهر و سپس از طريق درياى عمان عازم بندر كراچى شد تا در راولپندى به هنگ خود بپيوندد (وين، ص 28ـ30).

در 1311/ 1893، سايكس بار ديگر به شرق ايران رفت تا دربارۀ راهها و نحوۀ گردآورى آذوقه در اين نواحى اطلاعاتى به دست آورد. وى در ربيع‌الآخر/ اكتبر همان سال به چاه‌بهار رسيد و بلافاصله با كاروانى از شتران در مسيرهاى صعب‌العبور و مملو از گدازه‌هاى آتشفشانى به سياحت در بلوچستان پرداخت و از فهرج (ايرانشهر)، تفتان و بمپور ديدن كرد (رجوع کنید به همان، ص 31ـ39)، در حالى كه همواره مورد حمايت فرمانفرما بود (رجوع کنید به فرمانفرما، ص 21ـ77، 271ـ279، 423). هنگامى كه سايكس به كرمان رسيد، براى تأسيس كنسولگرى انگليس در آن شهر تلاش بسيار كرد اما تا سفر بعدى او به كرمان تحقق نيافت. فرمانفرما واسطۀ انتقال نقدينگى وى به هند شد و زمينه سرمايه‌گذارى او را در آنجا فراهم كرد (همان، ص 41ـ45). سايكس از طريق يزد به تهران رفت (همان، ص 287) و به حضور ناصرالدين شاه رسيد و اندكى بعد به اروپا بازگشت (وين، ص 47ـ48).

سايكس در 1312/ 1894، با كسب اجازه تأسيس كنسولگرى انگليس در كرمان، همراه خواهرش، اِلا، از طريق انزلى وارد ايران شد و سپس به تهران (رجوع کنید به الا سايكس، ص 14ـ29) و دو ماه بعد به كرمان رفت (نيدرماير، ص 278؛ رجوع کنید به سايكس، 1902، ص 176ـ186؛ وين، ص 49ـ58). در اين زمان، سايكس به معاونت هيئت تعيين مرزها از كوهك تا كوه ملك سياه در بلوچستان منصوب و در شعبان 1313/ ژانويه 1896، همراه اِلا راهى بلوچستان شد. وى در طول يك ماه، با وجود ناسازگاريهاى اسدالدوله (حاكم بلوچستان)، علامت‌گذارى خط مرزى را با همكارى ديگر اعضاى هيئت به پايان رساند (رايت، ص 146؛ رجوع کنید به سايكس، 1902، ص 224ـ231؛ الا سايكس، ص 218ـ229). وى در همين سفر، راهزن بلوچ، ميرشهداد، را دستگير كرد (سايكس، 1373ش، مقدمۀ مصطفى موسوى، ص 3).

درهمان سال، مأموريت بعدى سايكس در ايران، سفر به درۀ رود كارون بود. در دورۀ كوتاه اقامت او در جنوب ايران، در ذيقعدۀ 1313 ناصرالدين شاه كشته شد. خود سايكس نيز در وضعيت ناگوار جسمى و اوضاعى دشوار از حيث مناسبات با مقامات محلى به سرمي‌برد (رجوع کنید به سايكس، 1902، ص 239ـ259). سرانجام، سايكس در 1315 به وطن بازگشت (سايكس، 1902، ص 259؛ وين، ص 84) و در مسير بازگشت، در بوداپست با آرمينوس وامبرى ، نويسنده و جهانگرد بنام مجار، ديدار كرد و از آن پس، باب مكاتباتى را با وى گشود كه تا پايان عمر سايكس ادامه يافت (سايكس، 1902، همانجا).

در همان سال، سايكس بار ديگر به ايران سفر كرد و كنسولگرى مستقل بريتانيا را در سيستان تأسيس كرد (كاظم‌زاده، ص 391). در اين سفر، سايكس با صدور برخى كالاهاى محلى نظير پسته، قالى، زعفران و شال، فعاليتهاى تجارى و اقتصادى پرسودى را آغاز كرد (وين، ص 121). در بهار 1318/1900، در سفرى به نواحى جنوب‌غربى كرمان، به ثبت برخى بناهاى تاريخى از جمله كليساى نسطورى روستاى نگار، نزديك بردسير، و گردآورى اشياى عتيقه همت گمارد (وين، ص 124؛ رجوع کنید به سايكس، 1902، ص 437ـ446). او در پاييز 1319/1901 به سبب شركت در جنگهاى انگلستان در افريقاى جنوبى، نشان شهامت و براى خدمات كنسولي‌اش در كرمان، نشان لياقت و در 1902/1320، براى دستاوردهاى علمي‌اش، از سوى انجمن سلطنتى جغرافيا نشان طلا دريافت كرد (وين، ص 127؛ سايكس، 1323ش، مقدمۀ فخر داعى، ص ب).

سايكس در زمان اقامت در وطن، در 1902/1320 ازدواج كرد و پس از آن در هفتمين و طولاني‌ترين سفرش به ايران، كه به دستور حكومت انگليسى هند و لرد كرزن و با هدف ادارۀ كنسولگرى كرمان صورت گرفت، با همسرش به ايران آمد (وين، ص 128ـ129، 131). او در مسير اين سفر، در بمبئى با آقاخان (رهبر فرقۀ اسماعيليه) و همچنين با نمايندگان پارسيان هند، كه مناسبات مستحكمى با اقليت زردشتى ايران داشتند، ديدار كرد تا با استفاده از اعتبار آنان، زمينۀ ايجاد مناسبات دوستانه با اين اقليتها را در ايران فراهم آورد. سپس از طريق كراچى، مسقط، بندرعباس و جيرفت راهى كرمان شد (وين، ص 131ـ135)، اما وقوع حادثه‌اى مأموريت او را در كرمان نيمه‌كاره گذاشت و موجب شد وى چند سال را در مشهد بگذراند. در 1323/1905، كنسول انگليس در مشهد درگير يك رسوايى اخلاقى گرديد و ناگزير از مشهد فراخوانده شد و سايكس به طور موقت، كفالت كنسولگرى مشهد را در وضعيتى بحرانى برعهده گرفت. وى نخست كوشيد احساسات برانگيختۀ مردم مشهد برضد انگلستان را آرام كند (وين، ص 161، 166). سپس، به ديدار متنفذان محلى و مقامات آستان قدس و ابراهيم‌خان شوكت‌الملك، امير بيرجند، شتافت (رجوع کنید به همان، ص 170). سنگينى وظايف و حساسيت كار او به خصوص در حيطۀ رقابت با كنسولگرى روسيه در خراسان، دولت انگلستان را واداشت براى كمك به سايكس وابسته‌اى نظامى به خراسان بفرستد. در همين حال، وظيفه حمايت از افراد تحت‌الحمايۀ انگليس در خراسان، مانند تجار هندى، افغانها و تركهاى تبعۀ عثمانى، نيز بر سنگينى كار او مي‌افزود (رجوع کنید به همان، ص 173، 176). سايكس در ربيع‌الاول 1324/ آوريل 1906 به لندن رفت و ادارۀ كنسولگرى را به فردريك اوكانر ، كنسول انگليس در سيستان، سپرد (اوكانر، ص 36). وى اين بار نيز با برگزارى سخنرانيهايى در انجمن سلطنتى جغرافيا دربارۀ تاريخ و فرهنگ ايران نظرها را به خود جلب كرد (همان، ص 190ـ191).

سايكس پس از بازگشت به ايران، از مرگ مظفرالدين شاه (در 1324) آگاه شد. در اين روزها نيز، عمده تلاش وى مصروف احياى وجهۀ انگلستان در ميان ايرانيان گرديد كه به سبب عقد قرارداد 1907 به شدت مخدوش شده بود؛ قراردادى كه وى از ابتدا با آن مخالف بود (رجوع کنید به همان، ص 197، 203ـ206). يكى از مهم‌ترين اهداف سايكس در سالهاى آخر اقامتش در مشهد (1325ـ1329/ 1907ـ1911)، حفظ آرامشِ اين شهر و خنثى كردن اقدامات تحريك‌آميز كنسول روس، پرنس دابيژه ، بود تا از حمله روسها به مشهد به بهانۀ ناآرامى شهر ممانعت كند (رجوع کنید به كاظم‌زاده، ص 637ـ638؛ وين، ص 226).

سايكس در 20 ذيحجۀ 1331/ 20 نوامبر 1913، با پايان يافتن دورۀ مأموريتش، پس از هشت سال و نيم، مشهد را با خانواده‌اش ترك كرد، اما در لندن (به ادعاى خودش)، به سبب حسادت لرد كرزن، توجه درخور انتظارى به او نشد (وين، ص 302ـ303).

سايكس پس از دوره‌اى كوتاه كه عهده‌دار فرماندارى نظامى ساوتمپتون در جنوب انگلستان بود (همان، ص 307)، مأموريت كوتاهى نيز در فرانسه داشت (سايكس، 1323ش، مقدمۀ فخرداعى، ص ب) و در 1333/ 1915، در سمت كنسول موقت رهسپار كاشغر در تركستان چين گرديد (وين، ص 311). گر چه وظيفۀ عمده او در آن ناحيه مراقبت از تحركات جاسوسان عثمانى بود، فرصت را مغتنم شمرد و در سفرى به پامير و به هنگام گذشتن از درۀ سارى گل با سكنۀ اسماعيلى اين نواحى آشنا گرديد. در محرّم 1334/ نوامبر 1915، سايكس به لندن بازگشت و در سال بعد، با دستور سازماندهى تفنگ‌داران جنوب ايران رهسپار ايران گرديد (همان، ص 313ـ315، 331؛ پليس جنوب*). مأموريت سايكس دو سال به طول انجاميد و سرانجام او در ربيع‌الاول 1337/ دسامبر 1918 به لندن بازگشت (سايكس، 1363ش، مقدمۀ سعادت نورى، ص يازده).

سايكس يك سال پس از ترك تهران بازنشسته شد (وين، ص 404) و از آن پس، جز مخالفت پر سروصدايش با لرد كرزن براى عقد قرارداد 1919، مشغول فعاليتهاى فرهنگى شد، از جمله تأليف كتاب، شركت در محافلى نظير انجمن سلطنتى جغرافيا، انجمن آسياى مركزى و انجمن سلطنتى آسيا، و نيز مكاتبه دربارۀ تاريخ و معمارى ايران با صاحب‌نظرانِ سراسر اروپا (همان، ص 414). خانوادۀ سايكس همچنين نشان علمى جديدى را پايه‌گذارى كرد كه انجمن سلطنتى آسياى مركزى آن را به كسانى اعطا مي‌كرد كه در شناساندن تاريخ و فرهنگ ايران به جهانيان اقدام كرده بودند. سايكس در 21 خرداد 1324/ 11 ژوئن 1945 در لندن درگذشت (همان، ص 416).

سايكس سياستمدارى با ظاهرى خشن، متكبر و گزافه‌گو بود كه تمسخر مقامات انگليسى، نظير كرزن، باركلى و جورج چرچيل، را برمي‌انگيخت (رجوع کنید به همان، ص 216،220ـ221، 251)؛ اما در مقام پژوهشگرى كنجكاو و علاقه‌مند چنان وسعت اطلاعاتى دربارۀ ايران داشت كه به اعتراف لرد كرزن (مخالف سياسى او)، هيچ‌كس به پاى او نمي‌رسيد (بيانى، ص 315؛ رجوع کنید به هاردينگ، ص 294). تأليفاتى از سايكس باقي‌مانده است، از جمله >تاريخ افغانستان< ؛ >كشاورزى در خراسان< (تأليف شده در 1901)؛ شكوه عالم تشيع (در 1910)؛ >از ميان صحراها و واحدهاى آسياى مركزى< (در 1920) كه الا سايكس در تأليف اين كتاب همكارى داشت (>مجله سلطنتى انجمن آسيايى< ، ص 508؛ وين، ص 414). مهم‌ترين آثار سايكس به شرح زيرند: 1) ده‌هزار ميل در ايران يا هشت سال در كشور شاهنشاهى ، كه در 1902/1320 در لندن انتشار يافت (سايكس، 1363ش، مقدمۀ سعادت‌نورى، ص هفت، يازده؛ وزيرى مقدم، مقدمه باستانى پاريزى، ص 176). اين اثر كه به لرد كرزن تقديم شده، مشتمل است بر خاطرات سايكس هنگام اقامت در ايران و سرشار از جزئيات ارزشمند دربارۀ زندگى روزانۀ مردم ايران و توجه به جنبه‌هايى از زندگى ايرانيان كه پيش از وى كسى بدان نپرداخته بود (وين، ص 210ـ211). اين كتاب را در 1315ش حسين سعادت‌نورى به فارسى ترجمه كرد. 2) تاريخ ايران ، اثرى كه همراه با تاريخ ايران جان ملكم تا مدتها از معدود منابع تاريخ دربارۀ ايران به سبك جديد محسوب مي‌شد (آرين‌پور، ج 3، ص 77). در اين اثر، نويسنده در ارائۀ رويدادهاى گذشته ايران، به‌ويژه ناحيه كرمان كه با تفصيل بيشترى بدان پرداخته شده، به منابع ديگرى متكى بوده است، از جمله تاريخ كرمان احمدعلى وزيرى كه نسخه‌اى از آن به دستور فرمانفرما و به خط محمدخان يزدى، براى سايكس كتابت شده بود (وزيرى مقدم، مقدمۀ باستانى پاريزى، ص 177، 229). بخش مهمى از كتاب دربارۀ رخدادهاى تاريخ معاصر ايران، به‌ويژه وقايع جنوب، گزارش دست اول نويسنده است كه خود شاهد آن بوده است (ارباب، ص 20). بخشهايى از اين اثر با عناوين و برگردانهاى گوناگون بارها در ايران به چاپ رسيده است، از جمله خلاصۀ دو فصل آن به ترجمۀ نصراللّه‌خان نواب شيرازى و ويرايش افضل‌الملك كرمانى با عنوان تاريخ كرمانى (در 1322 در كرمان چاپ سنگى شده است). متن كامل تاريخ ايران را، محمدتقى فخر داعى گيلانى ترجمه كرد كه با عنوان تاريخ مفصل ايران، در 1323ش در تهران به چاپ رسيد.




منابع :
(1) يحيى آرين‌پور، از نيما تا روزگار ما، تهران، 1374ش؛
(2) معصومه ارباب، روابط ايران و آلمان در جنگ جهانى اول، تهران 1383ش؛
(3) فردريك اوكانر، از مشروطه تا جنگ جهانى اول، ترجمه حسن زنگنه، تهران 1376ش؛
(4) بهرام بيانى «ايران در بازى بزرگ»، بخارا، ش 29، 30 (فروردين ـ تير 1382)؛
(5) پرسى سايكس، شكوه عالم تشيع، ترجمه مصطفى موسوى (زنجان)، تهران، 1373؛
(6) همو، تاريخ ايران، ترجمه محمدتقى گيلانى، تهران 1323ش، همو، سفرنامه ژنرال سرپرسى سايكس يا ده هزار ميل در ايران، ترجمه حسين سعادت نورى، تهران، 1363، عبدالحسين ميرزا فرمانفرما، مسافرت نامه كرمان و بلوچستان، تهران، 1382؛
(7) فيروز كاظم‌زاده، روس و انگليس در ايران 1864ـ 1914 پژوهشى درباره امپرياليسم، ترجمه منوچهر اميرى، تهران، 1354؛
(8) اسكارفن نيدرماير، خاطرات نيدر ماير زير آفتاب سوزان ايران، ترجمه كيكاووس جهاندارى، تهران 1363ش؛
(9) احمدعلى وزيرى مقدم، تاريخ كرمان، مقدمه محمدابراهيم باستانى پاريزى، تهران 1370؛
(10) آنتونى وين، ايران در بازى بزرگ، عبدالرضا هوشنگ مهدوى، تهران، 1383؛
(11) آرتو هاردينگ، خاطرات سياسى سرآرتورهاردينگ وزير مختار بريتانيا در ايران در عهد سلطنت مظفرالدين شاه قاجار، ترجمه جواد شيخ‌الاسلام، تهران 1370؛
(12) هدايت.

(13) Ella Comstance Sykes, through Persia on a side-saddle, London, 1901;
(14) Sykes, Ten Thousand Miles in Persia or & years in Irna, New York 1902. The yournal of the Royal Aaiatic Socity, Landon 1939;
(15) Denis Wright, The English Amongst the Persians, London 1977.



/ افسانه منفرد /

تاریخ انتشار اینترنتی: 10/10/1387

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5464
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست