responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5420

 

چراگاه‌ ، پهنه‌ای‌ از زمین‌ دارای‌ گونه‌های‌ گیاهان‌ قابل‌ چریدن‌ كه‌ حیوانات‌ گیاهخوار به ‌طور مستقیم‌ از آنها تغذیه‌ می‌كنند.

در فارسی‌ امروزی‌ از واژه مرتع‌ نیز برای‌ چراگاه‌ استفاده‌ می‌شود و در تعریف‌ قانونی‌ آن‌ آمده‌ است‌: «مرتع‌ زمینی‌ است‌ اعم‌ از كوه‌، دامنه‌، یا زمین‌ مسطح‌، كه‌ در فصل‌ چرا دارای‌ پوششی‌ از نباتات‌ علوفه‌ای‌ خودرو بوده‌ و باتوجه‌ به‌ سابقه چرا عرفاً مرتع‌ شناخته‌ می‌شود. زمینهای‌ آیش‌، ولو اینكه‌ دارای‌ پوشش‌ مرتعی‌ باشند، مشمول‌ این‌ تعریف‌ نیستند» (سازمان‌ جنگلها و مراتع‌ كشور، ص‌ 1).

برای‌ نامیدن‌ چنین‌ زمینی‌، در فارسی‌ واژه‌های‌ چَرام‌ (برهان‌، ذیل‌ «چرام‌»)، اُلَنگ‌ (مروی‌، ج‌ 2، ص‌ 776)، چراگاه‌، مرغزار، چراخور و مرتع‌ به‌كار می‌رود؛ در پهلوی‌، واسْتَر (رجوع کنید به اوستا، وندیداد، ج‌ 1، واژه‌نامه‌، ص‌ 368) و گایوت‌ (رجوع کنید به اوستا، یسنا، ج‌ 1، واژه‌نامه فرگرد 3، ص‌ 257)؛ در اردو، چَراگاه‌ (نقوی‌، ذیل‌ «مَرْتَع‌»)؛ در عربی‌، مرتع‌، مَرْع‌ و مَرْعَی‌ (قیم‌، ذیل‌ همین‌ واژه‌ها) و در تركی‌، اوتلاق‌ (سامی‌، ذیل‌ «اوتلاق‌»).

در قرآن‌ كریم‌ (اعلی‌: 4؛ نازعات‌: 31) به‌ چراگاه‌ (مرعی‌) اشاره مستقیم‌ شده‌ است‌. بنا بر فقه‌، چراگاه‌ جزو زمینهای‌ موات‌ و به‌ تعبیری‌، از انفال‌ است‌ (رجوع کنید به ابن‌ادریس‌ حلّی‌، ج‌ 1، ص‌ 497). در اصطلاح‌ فقهی‌، چراگاهها جزو مشتركات‌ یا اموال‌ عمومی‌اند و مردم‌ فقط‌ حق‌ استفاده‌ از گیاهان‌ چراگاه‌ را دارند، كسی‌ مالك‌ چراگاه‌ و مجاز به‌ فروش‌ آن‌ نیست‌ (حسینی‌، ص‌ 184). بر اساس‌ روایتی‌ از رسول‌ اكرم‌ صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌و سلم‌، مسلمانان‌ در سه‌ چیز شریك‌اند: آب‌، چراگاه‌ و آتش‌ (رجوع کنید به ماوردی‌، ص‌320).

چمنزارهای‌ پرعلف‌ كنار رودخانه‌ها، بخشهای‌ سرسبز جلگه‌ها و دشتهای‌ هموار یا شیب‌دار، از انواع‌ چراگاه‌ به‌ شمار می‌آیند. بسیاری‌ از دشتهای‌ منطقه معتدل‌، به‌سبب‌ پوشش‌ زندگی‌ گیاهی‌ آنها، كه‌ علف‌ است‌، به‌ علفزار معروف‌اند (فشاركی‌، ذیل‌ "Pampa or Pampas", "Prairie, Prairies" ). كوهستانها، تاغزارها، بوته‌زارهای‌ نواحی‌ بیابانی‌ (كردوانی‌، ص‌70)، نیزارها، مردابها و زمینهای‌ پست‌ و باتلاقی‌ نیز، كه‌ بَطِیحه‌ (جمع‌: بطایح‌) نامیده‌ می‌شوند، چراگاههای‌ مناسبی‌ برای‌ گاومیشها هستند (لمتون‌، ص‌350؛ نیز رجوع کنید به بطیحه‌*). چراگاهها بر اساس‌ فصول‌ استفاده‌ از آنها، به‌ قشلاقی زمستانی‌ یا گرمسیری‌ (مخصوص‌ چرای‌ دام‌ در فصول‌ سرد)، ییلاقی تابستانی‌ یا سردسیری‌ (مخصوص‌ چرای‌ دام‌ در فصول‌ گرم‌) و ییلاقی بهاره‌ یا پاییزه‌ یا میان‌بند(مخصوص‌ چراندن‌ دام‌ در مسیر كوچ‌) تقسیم‌ می‌شوند(كردوانی‌، ص‌ 73ـ 78 ).

چراگاهها بر اساس‌ نوع‌ گیاه‌ دو گونه‌اند: چراگاه‌ مشجّر، كه‌ غالباً چراگاه‌ جنگلی‌ هم‌ نامیده‌ می‌شود و دارای‌ درختان‌ و درختچه‌های‌ خودروی‌ پراكنده‌ است‌، و چراگاه‌ غیرمشجّر كه‌ گونه‌های‌ مختلف‌ گیاهی‌ مانند بوته‌ و علف‌ و نی‌ دارد (همان‌، ص‌ 82 ـ83). همچنین‌ چراگاهها، بر اساس‌ چرای‌ دام‌، دارای‌ انواع‌ اسبی‌، گاوی‌، گوسفندی‌، بزی‌، گاومیشی‌ و شتری‌اند. چراگاه‌ اسبی‌ علفهای‌ بلند از خانواده گرامینه‌ یا گندمان‌ دارد (همان‌، ص‌ 78ـ82). احتمالاً واژه‌ كهن‌ اسپَست‌/ سپست‌ (یونجه‌)، همان‌ واژه اسپواستی‌ (asti+aspô) ، به‌ معنای‌ خوراك‌ اسب‌ یا اسب‌ خورد است‌ (پورداود، ص‌ 1). چراگاه‌ گاوی‌ از نوع‌ چراگاه‌ دشتی‌ است‌، چون‌ گذرگاههای‌ صعب‌العبور چراگاههای‌ كوهستانی‌ موجب‌ شكسته‌ شدن‌ سم‌ گاو می‌شود. چراگاه‌ بزها، دشتهای‌ كم‌گیاه‌ و نیز چراگاههای‌ كوهستانی‌ و سنگلاخی‌ است‌. چراگاه‌ گاومیش‌ بیشتر در زمینهای‌ مرطوب‌ و نیمه‌ باتلاقی‌ است‌.چراگاه‌ شتری‌ بیشتر در مناطق‌ كویری‌ و بیابانی گرم‌ و خشك ‌است‌ و گیاهانی‌ مقاوم‌ به‌ شوری‌، نظیر تاغ‌ و اشلن‌ و خار دارد. این‌ نوع‌ چراگاه‌ برای‌ حیوانات‌ وحشی‌، مانند آهو نیز مناسب‌ است‌ (كردوانی‌، ص‌ 79ـ82).

مورخان‌ و جغرافی‌نگاران‌ جهان‌ اسلام‌، به‌سبب‌ اهمیت‌ چراگاههای‌ ایران‌، بارها از آنها نام‌ برده‌اند. ابن‌حوقل‌ در اواسط‌ قرن‌ چهارم‌ به‌ چراگاه‌ صایك‌ در اصفهان‌ اشاره‌ كرده‌ است‌ (ص‌ 367). به‌ نوشته نظامی‌ عروضی‌ (متوفی‌ 560) در كتاب‌ چهارمقاله‌ (ص‌ 49)، چراگاههای‌ بادغیس‌ *از خرّم‌ترین‌ چراخورهای‌ خراسان‌ و عراق‌ بوده‌ و نزدیك‌ به‌ هزار ناو (جوی‌) پرآب‌ و علف‌ داشته‌ كه‌ هركدام‌ برای‌ لشكری‌ كفایت‌ می‌كرده‌ است‌. به‌گفته او (همانجا)، نصربن‌ احمد سامانی‌ (حك: 301ـ331) بادغیس‌ را از نظر وسعت‌ چراگاههایش‌ پسندید و تمام‌ فصل‌ بهار را در این‌ ناحیه‌ گذراند. ابن‌بلخی‌ در سده ششم‌ در باره مرغزارهای‌ فارس‌، از جمله‌ اَرَد، سیكان‌، دشت‌ ارژن‌، دارابجرد، قالی‌، كالان‌، رون‌، بید و مشكان‌، بهمن‌ و شیلان‌ و كامفیروز مطالبی‌ آورده‌ است‌، از جمله‌ اینكه‌ از مرغزار قالی‌ در زمستان‌ استفاده‌ می‌شده‌، ولی‌ در تابستان‌ برای‌ چهارپایان‌ مضر بوده‌ است‌ (ص‌ 154ـ155). نجیب‌ بكران‌ در اوایل‌ قرن‌ هفتم‌، از چرای‌ چهارپایان‌ سیستان‌ در چراگاه‌ اطراف‌ دریاچه زره‌ سخن‌ گفته‌ و به‌ قومی‌ از مَنْقِشلاغ‌ * اشاره‌ كرده‌ است‌ كه‌ به‌سبب‌ اختلاف‌ با غزها ناچار مهاجرت‌ كردند و با یافتن‌ چراخور، در نزدیكی‌ دریاچه آبسكون‌ یكجانشین‌ شدند (ص‌ 37، 72). حمداللّه‌ مستوفی‌ در سده هفتم‌ در ذكر مرغزارهای‌ فارس‌، از مرغزار نرگس‌ (نزدیك‌ كازرون‌) و از مرغوبیت‌ علفهای‌ مرغزار كامفیروز، در استان‌ فارس‌، یاد كرده‌ (ص‌ 69) و در ذكر دیار عراق‌ عجم‌، در باره مرغزار معروف‌ كیستو/ كیسو مطالبی‌ آورده‌ است‌ (رجوع کنید به همانجا). اعتمادالسلطنه‌ در دوره ناصری‌ (1264ـ1313) از چراگاههای‌ متعددی‌ نام‌ برده‌ است‌ از جمله‌ از چمن‌ واشی‌ در فیروزكوه‌، چمن‌ كالپوش‌ در خراسان‌، چمن‌ سنگ‌ سفید در هرات‌ و چمن‌ لیلی‌ در خراسان‌ (ج‌ 2، ص‌ 1014، 1267، ج‌ 3، ص‌ 1464، 1554). فسائی‌ نیز در همین‌ دوره‌ از چمنزارهای‌ متعددی‌ در فارس‌، مانند چمن‌ آسپاس‌، یاد كرده‌ كه‌ محل‌ اقامت‌ سپاهیان‌ در بین‌ راه‌ بوده‌ است‌ (ج‌ 1، ص‌ 655، 703، 744).

لمتون‌، كه‌ به‌ چراگاههای‌ ایران‌ در دوره پهلوی‌ اشاره‌ كرده‌، در باره چراگاههای‌ اطراف‌ روستاها نوشته‌ است‌ در زمینهای‌ خرده‌ مالك‌، معمولاً همه روستاییان‌ به‌طور مشترك‌ از چراگاههای‌ اطراف‌ ده‌ استفاده‌ می‌كنند و در زمینهای‌ اربابی‌، رعایا حق‌ دارند گله‌های‌ خود را پیرامون‌ ده‌ بچرانند، حتی‌ اگر آن‌ زمینها مالك‌ داشته‌ باشند (ص‌ 355). به‌ گفته وی‌، بر اساس‌ قانون‌ املاك‌، مصوب‌ بیستم‌ دی‌ 1304، درصدی‌ از عایدات‌ مالكانه‌ از جنگلها و مراتع‌ وصول‌ می‌شود (رجوع کنید به ص‌ 183)، اما در پاره‌ای‌ موارد، مثلاً در فارس‌، چراگاههای‌ عشایری‌ به‌ خان‌ عشیره‌ تعلق‌ می‌گرفت‌ و به‌ نام‌ او ثبت‌ می‌شد. چراگاههای‌ دیگر جزو املاك‌ خالصه‌ (دولتی‌) بودند و دولت‌ یا آنها را اجاره‌ می‌داد یا حق‌ مرتع‌ می‌گرفت‌، از جمله‌ چراگاههای‌ خراسان‌ و چراگاههای‌ آذربایجان‌، مانند چراگاههای‌ واقع‌ در كوه‌ سهند و دشت‌ مغان‌، كه‌ به‌ترتیب‌ ییلاق‌ و قشلاق‌ شاهسونها بودند (همان‌، ص‌ 284). مالكان‌ و خانهای‌ افشار آذربایجان‌ از بخش‌ چراگاههای‌ متعلق‌ به‌ خود سالی‌ یك‌ روز شیر گله رعایا را به‌ عنوان‌ حق‌المرتع‌ دریافت‌ می‌كردند (همان‌، ص‌ 355). چراگاههای‌ اطراف‌ روستاهای‌ اصفهان‌، كردستان‌ و اراك‌ معمولاً به‌ مالكان‌ تعلق‌ داشت‌ و از خانواده‌های‌ رعایا سالانه‌ حق‌المرتع‌ گرفته‌ می‌شد. گاهی‌ نیز روستاییان‌ از چراگاههای‌ اطراف‌ روستاها به‌ رایگان‌ استفاده‌ می‌كردند، از جمله‌ در روستاهای‌ ساوه‌ (همان‌، ص‌ 355ـ356).

بیشتر چراگاههای‌ ایران‌ طبیعی‌ و خودرو هستند (بهرامی‌، ص‌ 38). در قانون‌ جنگلها و مراتع، چراگاههای‌ میان‌بند اطراف‌ روستاها ــ كه‌ عرفاً دامهای‌ همان‌ روستا از آن‌ تغذیه‌ می‌كنند ــ مراتع‌ حریم‌ نامیده‌ شده‌ است‌ (كردوانی‌، ص‌ 75 و پانویس‌). از زمینهای‌ زراعی‌ نیز به‌ عنوان‌ مرتع‌ استفاده‌ می‌شود. زارعان‌ معمولاً مانع‌ ورود احشام‌ به‌ زمین‌ می‌شدند، اما امروزه‌ در دوره آیش‌، به‌ جای‌ اینكه‌ زمین‌ را كشت‌ نشده‌ رها كنند، در آن‌ یونجه‌های‌ یكساله‌ و شبدر می‌كارند و دامدار دام‌ خود را در آنجا می‌چراند. با این‌ عمل‌، زمین‌ حاصلخیزتر می‌شود و هم‌ با فضولات‌ دامی‌، كود لازم‌ برای‌ زمین‌ تأمین‌ می‌گردد (كوچكی‌، ص‌ 178ـ179).

برخی‌ چراگاههای‌ طبیعی‌ ایران‌، از جمله‌ چراگاههای‌ طبیعی‌ كردستان‌، از نوع‌ چراگاههای‌ مرتفع‌ كوهستانی‌ و دشتی‌اند. پس‌ از درو، علوفه اضافه‌ را، برای‌ غذای‌ دام‌، خشك‌ و ذخیره‌ می‌كنند و دامها بر روی‌ تهِ درو چرا می‌كنند ( فرهنگ‌ جغرافیایی‌ شهرستانهای‌ كشور، ج‌ 3، ص 115). چراگاه‌ گاومیش‌ بیشتر در غرب‌ ایران‌ و سیستان‌ و بلوچستان‌ و ناحیه میان‌ دزفول‌ و شوشتر (لمتون‌، ص‌ 350؛ كردوانی‌، ص‌ 81) و مناطق‌ جلگه‌ای‌ گیلان‌، به‌ویژه‌ چمخاله‌ و بندرانزلی‌ و طوالش‌، است‌. منطقه كالمند ـ بهادران‌ در نزدیكی‌ مهریز در استان‌ یزد ــ كه‌ از خرداد 1370، به‌ سبب‌ پوشش‌ گیاهی‌اش‌، كه‌ نمونه زیست‌ بوم‌ كویری‌ است‌، جزو مناطق‌ حفاظت‌ شده‌ قرار گرفته‌ ــ از نوع‌ چراگاه‌ شتری‌ است‌ و برای‌ چرای‌ آهو نیز مناسب‌ است‌. علاوه‌ بر كَل‌ (قوچ‌ وحشی‌) و بز و میش‌ كوهی‌ و پرندگان‌، حدود دوهزار رأس‌ آهو نیز از چراگاه‌ این‌ منطقه‌ تغذیه‌ می‌كنند و برای‌ تأمین‌ غذای‌ آنها زمینها را احیا و در آنها علوفه‌ كشت‌ می‌كنند. گیاهان‌ آن‌ از نوع‌ خشكی‌ پسندند، مانند اتریپلكس‌ (اسفناج‌ خودرو؛ سازمان‌ حفاظت‌ محیط‌ زیست‌، ص‌ 8، 10ـ12). چراگاه‌ فریدن‌ در اصفهان‌ از بزرگ‌ترین‌ علفزارهای‌ ایران‌ و از نوع‌ چراگاههای‌ گاوی‌، اسبی‌ و گوسفندی‌ است‌ (بهرامی‌، ص‌ 40). مَرغ‌ یا چَپَر گیاهی‌ است‌ از تیره گندمیان‌،علفی‌ و پایا، كه‌ گیاه‌ مسلط‌ مرغزارها و غذای‌ گونه‌های‌ مختلف‌ حیوانات‌ گیاهخوار است‌ (دهخدا، ذیل‌ واژه‌؛ فرهادی‌، ج‌ 1، ص‌ 109، پانویس‌). در مرز ایران‌ و تركمنستان‌، از درگز تا سرخس‌ در استان‌ خراسان‌ رضوی‌، به‌ سبب‌ آب‌ و هوای‌ مناسب‌، دامهای‌ زیادی‌ در طول‌ زمستان‌ از چراگاهها استفاده‌ می‌كنند و با اینكه‌ قسمت‌ زیادی‌ از چراگاهها كشت‌ شده‌اند، علاوه‌ بر دامهای‌ كوچك‌ (گوسفند و بز)، شتر را نیز در آنها می‌چرانند (رجوع کنید به پاپلی‌ یزدی‌، ص‌ 61، 74).

خارشتر، اسپند، شیرین‌بیان‌ و آچی‌میان‌ از گیاهان‌ عمده چراگاههای‌ استان‌ آذربایجان‌ غربی‌ هستند ( فرهنگ‌ جغرافیایی‌ شهرستانهای‌ كشور، ج‌ 1، ص‌ 161؛ برای‌ اطلاع‌ بیشتر رجوع کنید به قهرمان‌، جاهای‌ متعدد).

طبق‌ آخرین‌ آمار وزارت‌ جهاد سازندگی‌ در 1381 ش‌، وسعت‌ چراگاههای‌ ایران‌ نود میلیون‌ هكتار است‌؛ بیشترین‌ وسعت‌ با 8ر11 میلیون‌ هكتار متعلق‌ به‌ استان‌ سیستان‌ و بلوچستان‌ و بهترین‌ مراتع‌، با دو میلیون‌ هكتار وسعت‌، متعلق‌ به‌ استان‌ خراسان‌، قبل‌ از تقسیم‌ آن‌ به‌ سه‌ استان‌. كل‌ چراگاههای‌ ایران‌، با تولید 7ر10 میلیون‌ تن‌ علوفه قابل‌ بهره‌برداری‌ مجاز، قادر به‌ تغذیه 5ر38 میلیون‌ واحد دامی‌ به‌ مدت‌ هشت‌ ماه‌ است‌ (ایران‌. وزارت‌ جهاد كشاورزی‌، ج‌ 2، جدول‌ 1ـ1ـ4؛ سازمان‌ جنگلها و مراتع‌ كشور، ص‌ 3).

پیش‌ از اسلام‌، در عربستان‌ برای‌ دستیابی‌ به‌ چراگاه‌ نزاع‌ در می‌گرفته‌ كه‌ نمونه آن‌ جنگ‌ جبله‌ است‌ (رجوع کنید به جَبَله‌ *). اصطخری‌ در اواسط‌ سده چهارم‌ به‌ ساكنان‌ فَید در ولایت‌ بنی‌طَی اشاره‌ كرده‌ كه‌ برای‌ چرای‌ دام‌ از آنجا به‌ چراگاه‌ می‌رفتند. وی‌ از دَرْغَم‌ به‌عنوان‌ بهترین‌ چراگاه‌ ماوراءالنهر نام‌ برده‌ است‌ (ص‌20؛ همان‌، ترجمه فارسی‌، ص‌ 252). ابن‌حوقل‌ نیز در همان‌ سده‌، به‌ چراگاههای‌ نجد، تهامه‌ و حجاز اشاره‌ كرده‌ است‌ (ص‌ 401). نویسنده حدودالعالم‌ در نیمه دوم‌ قرن‌ چهارم‌، از چراگاهها و مرغزارهای‌ احایل‌ (یا اُجایل‌) در تبت‌ سخن‌ گفته‌ است‌ (ص‌ 74ـ 75). در حدود 425، عده‌ای‌ از غزهای‌ سلجوقی‌ همراه‌ با خانواده‌ و گله‌هایشان‌، از جیحون‌ گذشتند و وارد خراسان‌ شدند. آنان‌ با افزایش‌ تعداد و نیاز روزافزونشان‌ به‌ چراگاه‌، به‌ تاخت‌ و تازها و كشورگشایی‌ پرداختند كه‌ جنگ‌ دندانقان‌ در 431، آخرین‌ مرحله آن‌ بود (لمتون‌، ص‌ 55 ـ56).

نوع‌ دام‌ هر ناحیه‌ نشان‌دهنده نوع‌ علوفه غالب‌ چراگاههای‌ آن‌ است‌. بادیه‌نشینان‌ عربستان‌ شمالی‌ معمولاً شتر می‌چرانند، بادیه‌نشینان‌ سیرنائیك‌ (بَرقَه‌ *) به‌ پرورش‌ شتر و گوسفند، قبیله‌های‌ عرب‌ سودان‌ به‌ پرورش‌ گاو، پشتونهای‌ افغانستان‌ به‌ پرورش‌ گوسفند و بلوچهای‌ پاكستان‌ به‌ پرورش‌ بز و گوسفند اشتغال‌ دارند (تاپر، ص‌280ـ282، 290؛ برای‌ آشنایی‌ با گونه‌های‌ گیاهی‌ چراگاههای‌ مناطق‌ یاد شده‌ رجوع کنید به مبین‌، ص‌ 184).

خشكسالی‌ 1348ـ1349 ش‌/ 1970ـ1971 در افغانستان‌، موجب‌ فقر چراگاهها و تلف‌ شدن‌ بسیاری‌ از دامها شد و به‌سبب‌ آن‌ گروههای‌ كوچ‌رو و افراد ایل‌ تَرَكی‌ برای‌ كارگری‌ و كشاورزی‌ به‌ پاكستان‌ مهاجرت‌ كردند (رجوع کنید به بالان‌ و كیفه‌، ص‌ 309ـ314).

بیشتر تركمنهایی‌ كه‌ امروزه‌ در هلال‌ خصیب‌ (سرزمینهای‌ حاصلخیز میان‌ ساحل‌ مدیترانه‌ در غرب‌ و عراق‌ در شرق‌) به‌ سر می‌برند، برای‌ دستیابی‌ به‌ چراگاه‌ و تعلیف‌ دامهای‌ خود از آسیای‌میانه‌ به‌ این‌ سرزمین‌ مهاجرت‌ كرده‌اند (آیرنز، ص‌ 148).

تركمنهای‌ یموت‌ ایران‌، كه‌ برای‌ دستیابی‌ به‌ چراگاه‌ از سرزمینی‌ به‌ سرزمین‌ دیگر می‌رفتند، در 1310 ش‌ با دولت‌ وقت‌ ایران‌ مواجه‌ شدند. آنها معمولاً شب‌ هنگام‌ با احشام‌ خود از مرز عبور می‌كردند، اما در نیمه دوم‌ دهه 1330 ش‌ بخش‌ اعظم‌ قلمروی‌ آنها جزو املاك‌ سلطنتی‌ دولت ایران‌ شد و مجبور شدند برای‌ چراگاه‌ مالیات‌ علف‌ چر بپردازند. آنها، مانند دیگر كوچ‌ روهای‌ چادرنشین‌ ایران‌ در این‌ دوره‌، یكجانشین‌ شدند (همان‌، ص‌ 169).


منابع‌:
(1) ویلیام‌ آیرنز، «كوچ‌نشینی‌ به‌ عنوان‌ راهی‌ برای‌ سازگاری‌ سیاسی‌: نمونه تركمن‌های‌ یموت‌»، در ایلات‌ و عشایر، تهران‌: آگاه‌، 1362 ش‌؛
(2) ابن‌ادریس‌ حلّی‌، كتاب‌ السرائر الحاوی‌ لتحریر الفتاوی‌، قم‌ 1410ـ1411؛
(3) ابن‌بلخی‌؛
(4) ابن‌حوقل‌؛
(5) اصطخری‌؛
(6) همان‌، ترجمه فارسی‌؛
(7) اعتمادالسلطنه‌؛
(8) اوستا، وندیداد، ترجمه هاشم‌ رضی‌، تهران‌ 1376 ش‌؛
(9) همو، یسنا، گزارش‌ پورداود، ج‌ 1، تهران‌ 1356 ش‌؛
(10) ایران‌. وزارت‌ جهاد كشاورزی‌. معاونت‌ برنامه‌ریزی‌ و اقتصادی‌. دفتر آمار و فناوری‌ اطلاعات‌، آمارنامه كشاورزی‌ در سال‌ 1381، ج‌ 2، تهران‌ 1382 ش‌؛
(11) دانیل‌ بالان‌ و شارل‌ كیفه‌، «صحرانشینی‌ و خشكسالی‌ در افغانستان‌: نمونه پشتون‌ها در دشت‌ ناور»، در ایلات‌ و عشایر، همان‌؛
(12) محمدحسین‌بن‌ خلف‌ برهان‌، برهان‌ قاطع‌، چاپ‌محمد معین‌، تهران‌ 1361 ش‌؛
(13) محمدبن‌ نجیب‌ بكران‌، جهان‌نامه، چاپ‌ محمدامین‌ ریاحی‌، تهران‌1342 ش‌؛
(14) تقی‌ بهرامی‌، جغرافیای‌ كشاورزی‌ ایران‌، تهران‌ 1333 ش‌؛
(15) محمدحسین‌ پاپلی‌ یزدی‌، كوچ ‌نشینی‌ در شمال‌ خراسان‌، ترجمه اصغر كریمی‌، مشهد 1371 ش‌؛
(16) ابراهیم‌ پورداود، هرمزدنامه، تهران‌ 1331 ش‌؛
(17) ریچارد تاپر، «سازمان‌ اجتماع‌های‌ كوچرو در خاورمیانه‌»، در ایلات‌ و عشایر، همان‌؛
(18) حدودالعالم؛
(19) علی‌ حسینی‌، «بازشناسی‌ مفهوم‌ انفال‌ و رابطه آن‌ با مراتع‌ در فقه‌ و حقوق‌»، فرهنگ‌ جهاد، سال‌ 8 ، ش‌ 1 (پاییز 1381)؛
(20) حمداللّه‌ مستوفی‌، نزهه القلوب؛
(21) دهخدا؛
(22) سازمان‌ جنگلها و مراتع‌ كشور، آشنایی‌ با مراتع‌ ایران‌ ، تهران‌ 1378 ش‌؛
(23) سازمان‌ حفاظت‌ محیط‌ زیست‌، نگاهی‌ به‌ منطقه‌ حفاظت‌ شده كالمند و بهادران‌ در استان‌ یزد، یزد 1373 ش‌؛
(24) شمس‌الدین‌بن‌ خالد سامی‌، قاموس‌ تركی‌، چاپ‌ احمد جودت‌، استانبول‌ 1317؛
(25) مرتضی‌ فرهادی‌، فرهنگ‌ یاریگری‌ در ایران‌: درآمدی‌ به‌ مردم‌شناسی‌ و جامعه‌شناسی‌ تعاون‌ ، ج‌ 1، تهران‌ 1373 ش‌؛
(26) فرهنگ‌ جغرافیایی‌ شهرستانهای‌ كشور، ج‌ 1: شهرستان‌ ارومیه‌، تهران‌: سازمان‌ جغرافیائی‌ نیروهای‌ مسلح‌، 1379 ش‌، ج‌ 3: شهرستان‌ سنندج‌، تهران‌: سازمان‌ جغرافیائی‌ نیروهای‌ مسلح‌، 1380 ش‌؛
(27) حسن‌بن‌ حسن‌ فسائی‌، فارسنامه ناصری‌، چاپ‌ منصور رستگار فسائی‌، تهران‌ 1367 ش‌؛
(28) پریدخت‌ فشاركی‌، فرهنگ‌ جغرافیا، تهران‌ 1379 ش‌؛
(29) احمد قهرمان‌، فلور ایران‌، تهران‌ 1357 ش‌ ـ ؛
(30) عبدالنبی‌ قیم‌، فرهنگ‌ معاصر عربی‌ ـ فارسی، تهران‌1382 ش‌؛
(31) پرویز كردوانی‌، مراتع‌: مسائل‌ و راه‌حل‌های‌ آن‌ در ایران، تهران‌ 1371 ش‌؛
(32) عوض‌ كوچكی‌، «نگاهی‌ به‌ تاریخچه نزاع‌ بی‌پایان‌ شبان‌ و دهقان‌ در مراتع‌ و دیمزارهای‌ مناطق‌ خشك‌ و نیمه‌ خشك‌ جهان‌»، فصلنامه تحقیقات‌ جغرافیائی‌، سال‌ 2، ش‌ 1 (تابستان‌ 1366)؛
(33) علی‌بن‌محمد ماوردی‌، الاحكام‌ السلطانیه و الولایات‌ الدینیه، چاپ‌ خالد عبداللطیف‌ السبع‌العلمی‌، بیروت‌ 1410 /1990؛
(34) صادق‌ مبین‌، جغرافیای‌ گیاهی‌: اجتماعات‌ رویشی‌ خطوط‌ اصلی‌ رویشهای‌ ایران‌، تهران‌ 1343 ش‌؛
(35) محمدكاظم‌ مروی‌، عالم‌ آرای‌ نادری‌، چاپ‌ محمدامین‌ ریاحی‌، تهران‌ 1364 ش‌؛
(36) احمدبن‌ عمرنظامی‌ عروضی‌، چهار مقاله‌، چاپ‌ محمد قزوینی‌ و محمد معینی‌، تهران‌1333 ش‌؛
(37) علی‌رضا نقوی‌، فرهنگ‌ جامع‌ فارسی‌ به‌ انگلیسی‌ و اردو، اسلام‌آباد 1372 ش‌؛


(38) Ann Katharine Swynford Lambton, Landlord and peasant in Persia: a study of land tenure and land revenue administration , London 1953.

/ معصومه‌ رضازاده‌ شفارودی‌ /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5420
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست