responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5400

 

چپق ، ابزاری‌ برای‌ تدخین‌ و كشیدن‌ دود توتون‌. واژه چپق‌ را برخی‌ تركی‌دانسته‌اند (رجوع کنید به داعی‌الاسلام‌، ذیل‌ مادّه‌؛ برهان‌، ج‌ 2، ص‌ 621، پانویس‌) كه‌ ظاهراً از اصل‌ تركی‌ «جبق‌» به‌معنای‌ شاخه نازك‌ و باریك‌ است‌ (رجوع کنید به كاشغری‌، ج‌ 1، ص‌ 318). برخی‌ نیز آن‌ را برگرفته‌ از چوب‌ یا چوبك‌ فارسی‌ دانسته‌اند (رجوع کنید به پورداود، ص‌ 208؛ كسروی‌، ص‌ 16، پانویس‌ 1؛ د. اسلام‌، چاپ‌ دوم‌، ذیل‌ «توتون‌»). این‌ واژه‌ در انگلیسی‌ به‌ صورت‌ chibouk در فرانسه‌ به‌ صورت‌ Chibouque ( د. اسلام‌،همانجا) و در عربی ‌عمدتاً به‌ صورت‌ شُبُك‌ و شیبُك‌ (رجوع کنید به لین، ص‌ 148؛ احمدامین‌، ذیل‌ «الشبك‌»)، ظاهراً از همان‌ اصل‌ تركی‌ راه‌ یافته‌ است‌. گفته‌اند كه‌ نخستین‌ استفاده‌كنندگان‌ از چپق‌، بومیان‌ امریكایی‌ بوده‌اند. آنان‌ برگهای‌ توتون‌ را خرد می‌كردند و در نی‌ یا استخوانی‌ كه‌ توباكو نامیده‌ می‌شد می‌ریختند و دود آن‌ را می‌كشیدند. این‌ ابزار با آنچه‌ امروزه‌ چپق‌ نامیده‌ می‌شود شباهت‌ داشت‌ (رجوع کنید به سمسار، ص‌ 14؛ پورداود، ص‌ 206). در اواسط‌ قرن‌ هفدهم‌/ یازدهم‌، توتون‌ و افزار دودكشی‌ در اروپا رواج‌ یافت‌ (كسروی‌، ص‌ 5؛ پورداود، ص‌ 217) ولی‌ تاریخ‌ دقیق‌ ورود ابزار دودكشی‌ و به‌ویژه‌ چپق‌ به‌ مشرق‌ زمین‌ معلوم‌ نیست‌. احتمالاً چپق‌كشی‌ در قرن‌ یازدهم‌ از اروپا به‌ عثمانی‌ و از آنجا به‌ ایران‌ و دیگر كشورهای‌ شرقی‌ راه‌ یافت‌ (رجوع کنید به كسروی‌، ص‌ 8ـ9، 16).

دودكشی‌ و استفاده‌ از چپق‌ در كشورهای‌ اسلامی‌، در ابتدا با مخالفتهایی‌ از طرف‌ حكومتها و نیز متدینان‌ روبه‌رو گردید و مجادلات‌ و مباحثات‌ فقهی‌ فراوانی‌ برانگیخت‌ (رجوع کنید به تبریزی‌، ص‌50؛ كسروی‌، ص‌ 11ـ12، 17). برای‌ نمونه‌، شاه‌ عباس‌ اول‌ صفوی‌ به‌طرق‌ گوناگون‌ كوشید مانع‌ استفاده‌ از توتون‌ و تنباكو شود (رجوع کنید به شاردن، ج‌ 3، ص‌ 306). وی‌ به‌ شدت‌ با چپق‌كشی‌ سفیر هند در دربار خویش‌ و چپق‌كشی‌ در مهمانیها مخالفت‌ می‌كرد (سیلوا ای‌فیگروآ، ص‌ 363). سلطان‌مراد چهارم‌ عثمانی‌ نیز، به‌ فتوای‌ برخی‌ روحانیان‌، عده‌ای‌ را به‌ این‌ جرم‌ اعدام‌ كرد (رجوع کنید به نعیما، ج‌ 3، ص‌ 168ـ169، 348ـ349؛ سمسار، ص‌ 15). با این‌ حال‌، چپق‌كشی‌ به‌سرعت‌ در همه‌جا و در میان‌ مردان‌ و زنان‌ رواج‌ یافت‌ و استفاده‌ از ابزار دودكشی‌، از جمله‌ چپق‌، از لوازم‌ ضروری‌ دربار شاهان‌، مهمانیها، مراسم‌ رسمی‌ و حتی‌ در میان‌ دانشمندان‌ و در مجالس‌ درس‌ و مساجد گردید (رجوع کنید به شاردن‌، ج‌ 3، ص‌ 305ـ307؛ لین‌، ص‌ 148ـ150؛ پاكالین، ذیل‌ "´Çubuk" ؛ كسروی‌، ص‌ 12؛ سمسار، ص‌ 24).

چپق‌ معمولاً از دو قطعه‌، یك‌ دسته چوبی‌ و گاه‌ فلزی‌ میان‌تهی‌، و سری‌ عمدتاً سفالی‌، تشكیل‌ می‌شد كه‌ این‌ دو قسمت‌ را به‌ یكدیگر پیچ‌ می‌كردند (پاكالین‌، همانجا). اندازه‌ و جنس‌ چپق‌، بسته‌ به‌ مقام‌ و جایگاه‌ فرد چپقی‌ و نیز نحوه استفاده‌ از آن‌ (فردی‌ یا جمعی‌)، متفاوت‌ بود. طول‌ دسته چپق‌ از 25ـ30 سانتیمتر شروع‌ می‌شد و گاه‌ تا 5ر2 متر می‌رسید (رجوع کنید به لین‌، ص‌ 148؛ پاكالین‌، همانجا) و ضخامت‌ آن‌ تقریباً به‌ اندازه ضخامت‌ یك‌ انگشت‌ بود (سیلوا ای‌ فیگروآ، همانجا؛ نیز رجوع کنید به شهری‌باف‌، ج‌ 6، ص‌ 442). چپقهای‌ دسته‌ بلند، خاص‌ دربار و مهمانسراها و نیز اعیان‌ و بزرگان‌ و معمولاً برای‌ استفاده دسته‌جمعی‌ بود. سر این‌گونه‌ چپقها را درون‌ سینی‌ كوچكی‌ بر روی‌ زمین‌ قرار می‌دادند و افراد بدون‌ خم‌ شدن‌ یا حركت‌ دادن‌ سرچپق‌، به‌ترتیب‌ مقام‌ و موقعیت‌ خویش‌، دودكشی‌ می‌كردند (رجوع کنید به پاكالین‌، همانجا؛ كسروی‌، ص‌ 21؛ شهری‌باف‌، ج‌ 6، ص‌ 445ـ446). دسته چپق‌ را اغلب‌ از چوب‌ درخت‌ گیلاس‌ و یاسمن‌ و در مصر از چوبی‌ مخصوص‌ به‌نام‌ «گَرْمَشَك‌» می‌ساختند، با این‌ حال‌ از دیگر چوبهای‌ خوشبو و صندل‌ سرخ‌ و چوب‌ درخت‌ بَلَسان‌ *و گاه‌ حتی‌ از استخوان‌ ساق‌ پای‌ گوسفند نیز استفاده‌ می‌شد (لین‌، ص‌ 149ـ150؛ پاكالین‌؛ د. اسلام، همانجاها). سرچپق‌ اغلب‌ از سفال‌ و گاه‌ از نقره‌ و فولاد یا چوب‌، به‌ شكل‌ دایره‌ و به‌ اندازه تقریبی‌ یك‌ تخم‌مرغ‌، ساخته‌ می‌شد (رجوع کنید به لین‌، ص‌150؛ اولئاریوس، ص‌ 274؛ سیلوا ای‌فیگروآ؛ داعی‌الاسلام‌، همانجاها؛ سمسار، ص‌ 24ـ 25). دسته‌ و سرِ چپق‌، اغلب‌ بسته‌ به‌ ثروت‌ و جایگاه‌ چپق‌كش‌، به‌ صورتی‌ زیبا تزیین‌ می‌گردید. چپقهای‌ درباری‌ الماس‌ و برلیان‌ نشان‌ بودند و روی‌ سرْچپقها با سنگهای‌ قیمتی‌ به‌ویژه‌ فیروزه‌ و نیز به‌ صورت‌ طلا و نقره‌كوبی‌ یا خاتم‌كاری‌ و منبت‌كاری‌ تزیین‌ می‌شد (رجوع کنید به پاكالین‌؛ سمسار، همانجاها). گاه‌ دسته چپق‌ را خاتم‌كاری‌ یا منبت‌كاری‌ می‌كردند یا با ابریشم‌ رنگارنگ‌ می‌پوشاندند و دو طرف‌ آن‌ را با نخهای‌ طلایی‌ می‌بستند. این‌ كار، علاوه‌ بر تزیین‌، باعث‌ می‌شد كه‌ با مرطوب‌ كردن‌ ابریشم‌، چپق‌ و درنتیجه‌ دود حاصل‌ از آن‌ خنك‌ نگه‌ داشته‌ شود (لین‌، ص‌ 148ـ149؛ سمسار، همانجا). به‌علاوه‌، زنجیری‌ از طلا یا نقره‌ یا ابریشم‌ به‌ دسته چپق‌ می‌بستند و به‌ آن‌ مفتولی‌ برای‌ تمیز كردن‌ چپق‌ آویزان‌ می‌كردند (لین‌، ص‌150؛ دیگار، ص‌ 244؛ شهری‌باف‌، ج‌ 6، ص‌ 442). از لوازم‌ دیگری‌ كه‌ فرد چپقی‌ همیشه‌ به‌ همراه‌ داشت‌ كیسه‌ توتون‌ بود. این‌ كیسه به‌ شكل‌ مستطیل‌ و در ابعاد مختلف‌ (معمولاً 15×25 سانتیمتر)، از یك‌ آستری‌ (از پارچه‌ای‌ ریزبافت‌) و رویه‌ای‌ از پارچه منقش‌ و خوش‌رنگ‌ تشكیل‌ می‌شد كه‌ در آن‌ علاوه‌ بر توتون‌، آتشزنه‌ای‌ برای‌ روشن‌ كردن‌ چپق‌ و نیز وسیله‌ای‌ برای‌ تمیز كردن‌ آن‌ نگهداری‌ می‌شد (رجوع کنید به لین‌، ص‌ 148).

به‌ هنگام‌ دودكشی‌، بیشترِ حجمِ سرچپق‌ را از خرده‌ ذغال‌ پرمی‌كردند، سپس‌ توتون‌ را روی‌ آن‌ می‌ریختند و با كبریت‌ یا وسیله دیگر روشن‌ می‌كردند. آماده‌ و روشن‌ كردن‌ (اصطلاحاً «چاق‌ كردن‌») و نیز كشیدن‌ چپق‌ در دربار شاهان‌ و نیز در جشنها و مهمانیها آداب‌ مخصوص‌ داشت‌ (رجوع کنید به شهری‌باف‌، ج‌ 6، ص‌ 443ـ 448). در دربار شاهان‌ و نیز در ملازمت‌ علما و اعیان‌، افرادی‌ به‌نام‌ چپوقچی‌، چپوقدار، چپق‌چاق‌كن‌ (در عربی‌ «المُسلِّكاتیه‌»: تمیزكنندگان‌) بودند كه‌ وظیفه آنان‌ حمل‌ چپق‌ و كیسه توتون‌ و نیز چاق‌ كردن‌ و تمیز كردن‌ چپق‌ بود. برعهده‌ گرفتن‌ این‌ خدمت‌، مایه افتخار و نشانه نزدیكی‌ چپقچی‌ به‌ مخدوم‌ بود (رجوع کنید به پاكالین‌؛ احمد امین‌، همانجاها؛ شهری‌باف‌، ج‌ 6، ص‌ 445؛ د. ایرانیكا ، ذیل‌ مادّه‌). به‌ گزارش‌ لین‌ (ص‌150)، در قاهره‌ افرادی‌ بودند كه‌ تنها از طریق‌ تمیز كردن‌ چپق‌ دیگران‌ امرار معاش‌ می‌كردند.

چپق‌ به‌تدریج‌ منزلت‌ خود را در بین‌ شاهان‌ و بزرگان‌ از دست‌ داد و بیشتر مورد استفاده مردم‌ عادی‌ قرار گرفت‌ و بعدها با ورود سیگار از اروپا و رواج‌ آن‌، چپق‌ جای‌ خود را به‌ سیگار داد (كسروی‌، ص‌ 24؛ سمسار، ص‌ 24).


منابع‌:
(1) احمد امین‌، قاموس‌العادات‌ و التقالید و التعابیر المصریه، قاهره‌ 1953؛
(2) آدام‌ اولئاریوس‌، سفرنامه آدام‌ الئاریوس‌: بخش‌ ایران‌، ترجمه احمد بهپور، تهران‌ 1363 ش‌؛
(3) محمد حسین‌بن‌ خلف‌ برهان‌، برهان‌ قاطع، چاپ‌ محمد معین‌، تهران‌ 1361 ش‌؛
(4) ابراهیم‌ پورداود، هرمزدنامه، تهران‌ 1331 ش‌؛
(5) محمدزمان‌بن‌ كلبعلی‌ تبریزی‌، فرائدالفوائد: در احوال‌ مدارس‌ و مساجد، چاپ‌ رسول‌ جعفریان‌، تهران‌ 1373 ش‌؛
(6) محمدعلی‌ داعی‌الاسلام‌، فرهنگ‌ نظام‌ ، چاپ‌ سنگی‌ حیدرآباد، دكن‌ 1305ـ 1318 ش‌، چاپ‌ افست‌ تهران‌ 1362ـ1364 ش‌؛
(7) ژان‌ پیر دیگار، فنون‌ كوچ‌نشینان‌ بختیاری‌ ، ترجمه اصغر كریمی‌، مشهد 1366 ش‌؛
(8) محمدحسن‌ سمسار،«نظری‌ به‌ پیدایش‌ قلیان‌ و چپق‌ در ایران‌»، هنر و مردم‌ ، دوره جدید، ش‌ 17 (اسفند 1342)؛
(9) گارسیا و سیلوا ای‌ فیگروآ، سفرنامه دن‌ گارسیا د سیلوا فیگوئروآ سفیر اسپانیا در دربار شاه‌عباس‌ اول‌، ترجمه غلامرضا سمیعی‌، تهران‌ 1363 ش‌؛
(10) جعفر شهری‌باف‌، تاریخ‌ اجتماعی‌ تهران‌ در قرن‌ سیزدهم‌، تهران‌ 1367ـ 1368 ش‌؛
(11) محمودبن‌ حسین‌ كاشغری‌، كتاب‌ دیوان‌ لغات الترك، [استانبول( 1333ـ1335؛
(12) احمد كسروی‌، تاریخچه چُبق‌ و غلیان‌ ، تهران‌ 1335 ش‌؛
(13) مصطفی‌ نعیما، تاریخ‌ نعیما، )استانبول‌] 1281ـ1283؛


(14) Jean Chardin, Voyages du Chevalier Chardin en Perse et autres lieux de l'Orient , new ed. by L. Langles, Paris 1811;
(15) EIr. s.v. "Çopoq" (by Willem Floor);
(16) EI 2 , s.v. "Tutun" (by R. Matthee);
(17) Edward William Lane, An account of the manners and customs of the modern Egyptians, London 1986;
(18) Mehmet Zeki Pakalin, Osmanl tarih deyimlevi ve terimleri sozlugu, Istanbul 1971-1972.

/ اصغر كریمی‌ /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5400
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست