responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5379

 

چاووش (چاوش‌) ، منصبی‌ نظامی‌ و اداری‌ با وظایفی‌ متنوع‌. چاووش‌ از واژه تركی‌ چاو یا چو به‌ معانی‌ اعلان‌ و خطاب‌ (برهان‌، ج‌ 2، ص‌ 617؛ ذیل‌ واژه‌ و پانویس‌)، لابه‌ و زاری‌ كردن‌ (اسدی‌ طوسی‌، 1336 ش‌، ص‌ 169) و نیز آواز بلند برخی‌ پرندگان‌ و حیوانات‌ (رجوع کنید به رودكی‌، ص‌ 53) گرفته‌ شده‌ است‌. چاو به‌ معنای‌ جاه‌ و مقام‌ و شهرت‌ نیز آمده‌ و گفته‌ شده‌ است‌ كه‌ چون‌ چاووشان‌ از میان‌ نجبا و اشراف‌ انتخاب‌ می‌شدند، به‌ این‌ نام‌ خوانده‌ شده‌اند ( د.ا.د. ترك‌ ، ذیل‌ واژه‌). احتمال‌ دارد كه‌ این‌ كلمه‌ از اصل‌ چینی‌ چو ـ پی‌ ـ شه‌ باشد (همانجا) یا از طریق‌ پِچِنِگها *و سلجوقیان‌ وارد زبان‌ تركی‌ شده‌ باشد ( د. اسلام‌، چاپ‌ دوم‌، ذیل‌ واژه‌). محمود كاشغری‌ (ج‌ 1، ص‌ 307) آن‌ را به‌ صورت‌ جَقُش‌، به‌عنوان‌ منصبی‌ نظامی‌، به‌ كار برده‌ است‌. به‌ هر حال‌، این‌ كلمه‌ از زبان‌ تركی‌، احتمالاً در دوره غزنوی‌ (قرن‌ چهارم‌ ـ ششم‌) و سلجوقی‌ (قرن‌ پنجم‌ ـ ششم‌) وارد فارسی‌ شده‌ و به‌ صورت‌ چاووش‌ و چاوش‌ در متون‌ نظم‌ و نثر فارسی‌، به‌ معانی‌ متعدد (رجوع کنید به ادامه مقاله‌)، به‌ كار رفته‌ است‌. در عربی‌ نیز به‌ صورت‌ شاویش‌، شاوش‌ و جاویش‌، و در جمع‌ شاویشیه‌ و جاویشیه‌، با معانی‌ متعدد، و عمدتاً در متون‌ دوره ممالیك‌، ایوبیان‌ و عثمانیان‌ (به‌ طور كلی‌ از اواخر قرن‌ ششم‌ تا اواسط‌ قرن‌ چهاردهم‌) استفاده‌ شده‌ است‌ (رجوع کنید به ادامه مقاله‌). این‌ كلمه‌ از طریق‌ عثمانی‌ به‌ بسیاری‌ از زبانها و لهجه‌های‌ كشورهای‌ اروپایی تحت‌ سیطره عثمانیان‌ راه‌ یافت‌ ( د.ا.د.ترك، همانجا؛ دورفر، ج‌ 3، ص‌ 37ـ 38).

منصب‌ چاووش‌ ظاهراً پیش‌ از اسلام‌ در میان‌ تركان‌ و حتی‌ ایرانیان‌ وجود داشته‌ است‌ ( د.ا. د.ترك، همانجا). مسعودی‌ (ج‌ 1، ص‌ 288) از منصبی‌ با عنوان‌ «خرّم‌باش‌» در دربار ساسانیان‌ نام‌ برده‌ كه‌ بسیاری‌ از وظایفش‌ بعدها برعهده‌ جارچیها و نیز چاووشان‌ نهاده‌ شده‌ است‌.

با بررسی‌ منابع‌ دوره‌های‌ گوناگون‌ اسلامی‌، وظایف‌ چاووشان‌ را می‌توان‌ به‌ دو دسته نظامی‌ و اداری‌ تقسیم‌ كرد. محمود كاشغری‌ (همانجا) آن‌ را منصبی‌ نظامی‌ دانسته‌ كه‌ به‌ آرایش‌ سپاهیان‌ به‌ هنگام‌ نبرد و مرتب‌ ساختن‌ صفوف‌ می‌پرداخته‌ و لشكریان‌ را از ظلم‌ به‌ دیگران‌ باز می‌داشته‌ است‌. هرچند حضور چاووشان‌ در دربار و در میان‌ سپاه‌ در منابع‌ دوره سلجوقی‌ و خوارزمشاهی‌ (حك: 470ـ 628) گزارش‌ شده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به نظام‌الملك‌، ص‌180؛
نسوی‌، ص‌ 152، 165؛
ابن‌بی‌بی‌، ج‌ 1، ص‌ 727؛
آقسرایی‌، ص‌ 89)، به‌ نظر می‌رسد چاووشان‌ نظامی‌ از دوره ایوبیان‌ و به‌ویژه‌ در نبردهای‌ صلاح‌الدین‌ (حك: 564 ـ589) با صلیبیان‌ و افزایش‌ فراوان‌ لشكریان‌ وی‌، اهمیت‌ بسیاری‌ یافتند و وظایف‌ متنوعی‌ به‌ آنان‌ واگذار شد. چاووشان‌ در صحنه‌های‌ نبرد یا به‌ هنگام‌ حركت‌ لشكر اغلب‌ در كنار فرمانده‌ سپاه‌ می‌ایستادند و فراخواندن‌ لشكر، رساندن‌ فرمان‌ سلطان‌ یا فرمانده‌ به‌ سربازان‌ با صدای‌ بلند، تشویق‌ سربازان‌ به‌ نبرد با بیان‌ جملات‌ و عبارات‌ مشوق‌، اعلان‌ دستور حركت‌ یا توقف‌ سپاه‌ و دعوت‌ گروهی‌ از سربازان‌ از یك‌ جناح‌ لشكر به‌ جناحی‌ دیگر، برخی‌ از مهم‌ترین‌ وظایف‌ آنان‌ بود (رجوع کنید به ابن‌شداد، ص‌ 178، 185، 197؛
ابن‌واصل‌، ج‌ 2، ص‌ 295؛
قلقشندی‌، ج‌ 4، ص‌ 239). گزارشی‌ از فعالیت‌ اداری‌ و دیوانی‌ چاووشان‌ در دوره‌های‌ ایوبی‌ و ممالیك‌ در دست‌ نیست‌، اما در دوره‌های‌ بعد، به‌ویژه‌ در دوره صفوی‌ (ح 906ـ 1135) و عثمانی‌، هرچند چاووشان‌ در میان‌ لشكریان‌ حضور داشتند و بسیاری‌ از وظایف‌ مذكور را انجام‌ می‌دادند (برای‌ مثال‌ رجوع کنید به روملو، ج‌ 2، ص‌ 761؛
هامرـ پورگشتال‌، ج‌ 3، ص‌ 481؛
شوكت‌، ص 90)، به‌ نظر می‌رسد نقش‌ اداری‌ و دیوانی‌ آنان‌ برجسته‌تر گردیده‌ و وظایف‌ متنوعی‌ در دیوان‌ و دربار به‌ آنان‌ محول‌ شده‌ بود. چاووشان‌ در مراسم‌ و تشریفات‌ رسمی‌، از قبیل‌ بارعام‌، استقبال‌ و پذیرایی‌ از سفیران‌ و مهمانان‌ خارجی‌، شرفیابی‌ وزرا و خارجیان‌ به‌ حضور سلطان‌، سان‌ دیدن‌ از لشكریان‌ و انتقال‌ سلطان‌ از مكانی‌ به‌ مكان‌ دیگر حضور داشتند.

وظایف‌ دیگری‌ نیز برعهده آنان‌ بود، از جمله‌ اعلان‌ نشستن‌ سلطان‌ بر تخت‌، معرفی‌ مهمانان‌ و سفیران‌ خارجی‌ و صاحب‌منصبان‌ نظامی‌ و اداری‌، حفظ‌ نظم‌ و برقراری‌ امنیت‌ در مجلس‌ و دعوت‌ همگان‌ به‌ سكوت‌، محافظت‌ از سلطان‌، تقدیم‌ هدایای‌ وی‌ به‌ مهمانان‌ یا سلاطین‌ دیگر و آگاه‌ كردن‌ یا دور كردن‌ افراد از مسیر عبور سلطان‌ با جارزدن‌ (ابن‌تغری‌ بردی‌، ج‌ 12، ص‌ 83؛
نصیری‌، ص‌ 165؛
ابن‌كنّان‌، ص‌ 66، 93، 206؛
هامر ـ پورگشتال‌، ج‌ 3، ص‌ 6، 440، 442؛
شوكت‌، ص‌ 91ـ93، 96، 122ـ123، 129؛
دورفر، ج‌ 3، ص‌ 35ـ36). وظیفه چاووش‌ در مراسم‌ و تشریفات‌، شبیه‌ نقش‌ یساوُل‌ (مأمور تشریفات‌ در دوره صفوی‌) و ایشیك‌ آغاسی‌ *(رئیس‌ تشریفات‌ در دوره صفوی‌ و قاجار) دانسته‌ شده‌ است‌ (استرآبادی‌، ص‌ 139ـ140؛
نیز رجوع کنید به اوته، ص‌ 296، 303؛
دورفر، ج‌ 3، ص‌ 36). به‌ این‌ چاووشان‌ در عثمانی‌، آلای‌ چاووشی‌ (چاووش‌ تشریفات‌ بزرگ‌) می‌گفتند (هامر ـ پورگشتال‌، ج‌ 3، ص‌ 503).

علاوه‌ بر این‌، در دوره صفوی‌ و عثمانی‌ چاووشان‌ را به‌عنوان‌ سفیر، مأمور رساندن‌ پیامها، نامه‌ها یا هدایای‌ سلاطین‌ می‌كردند (اسكندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 104، ج‌ 2، ص‌ 655، 720؛
منشی‌ قمی‌، ج‌ 2، ص‌ 984؛
هامر ـ پورگشتال‌، ج‌ 3، ص‌ 297، 398، 498). وظیفه چاووشان‌ در این‌ زمینه‌ همانند ایلچیان‌ بود، هرچند كه‌ ظاهراً ایلچی‌ را برای‌ مأموریتها و سفارتهای‌ مهم‌تر و رسمی‌تر می‌فرستادند (رجوع کنید به عالم‌ آرای‌ صفوی‌ ، ص‌160).

علاوه‌ بر وظایف‌ مذكور، گاه‌ ممكن‌ بود مأموریتهای‌ ویژه‌ای‌ به‌ چاووشان‌ داده‌ شود، از قبیل‌ اجرای‌ حكم‌ اعدام‌ یا نظارت‌ بر اجرای‌ آن‌، تنبیه‌ متخلفان‌، نظارت‌ بر مأموران‌ انتظامی‌ و گردش‌ در بازار، محافظت‌ از شهر، جبایت‌ (گردآوری‌) اموال‌ و شناسایی مقتول‌ (رجوع کنید به نظام‌الملك‌، همانجا؛
كیلانی‌، ص‌ 41؛
محمد معصوم‌، ص‌ 68؛
هامر ـ پورگشتال‌، ج‌ 3، ص‌ 71، 444ـ 445، ج‌ 6، ص‌ 418). با كاروانها و قافله حجاج‌ نیز چاووشانی‌ همراه‌ می‌شدند كه‌ به‌ آنان‌ گاه‌ چوب‌دار می‌گفتند و وظیفه‌شان‌ راهنمایی‌ قافله‌ و آگاهاندن‌ آن‌ از خطر و نیز اعلان‌ خبر حركت‌ یا توقف‌ قافله‌ بود (دواداری‌، ج‌ 9، ص‌ 367؛
استرآبادی‌، ص‌140؛
افوشته‌یی‌، ص‌180؛
روزنامه وقایع‌ اتفاقیه، ص‌ 2؛
برای‌ اطلاعات‌ بیشتر رجوع کنید به چاووش‌خوانی‌ *). هنگام‌ عبور موكب‌ سلطان‌، چاووشان‌ در جلوی‌ آن‌ حركت‌ می‌كردند و با سر دادن‌ ندای‌ «دور باش‌»، مردم‌ را از حركت‌ وی‌ آگاه‌ می‌كردند و آنان‌ را از مسیر سلطان‌ دور می‌نمودند؛
از این‌رو، دور باش‌ در بسیاری‌ از منابع‌ و متون‌ نظم‌ و نثر فارسی‌، معادل‌ چاووش‌ گرفته‌ شده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به خاقانی‌، ص‌ 857، 925؛
عوفی‌، ج‌ 1، ص‌ 114؛
جوینی‌، ج‌ 1، ص‌ 5؛
مافروخی‌، ص‌ 52؛
برهان‌، ذیل‌ «دورباش‌»).

در باره سازمان‌ و تشكیلات‌ چاووشان‌، اطلاع‌ اندكی‌ وجود دارد. رئیس‌ چاووشان‌ را چاووش‌باشی‌، باش‌چاووش‌ یا مقدّمِ چاووشان‌ می‌نامیدند. وی‌ تحت‌ فرمان‌ مستقیم‌ حاكم‌ یا سلطان‌، به‌ مسئولیتهای‌ خود می‌پرداخت‌ (نسوی‌، ص‌ 165؛
اسكندرمنشی‌، ج‌ 2، ص‌ 654؛
د. اسلام‌ ، همانجا). اشخاص‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ منصب‌ چاووش‌باشی‌، علاوه‌ بر شجاع‌ بودن‌، می‌بایست‌ در برقراری‌ نظم‌ و امنیت‌ نیز لیاقت‌ كافی‌ می‌داشتند (هامر ـ پورگشتال‌، ج‌ 3، ص‌ 440؛
دزی‌، ذیل‌ «جَاوِیش‌»). چاووش‌باشی‌ در عثمانی‌، نیابت‌ وزیراعظم‌ را، به‌ خصوص‌ در دیوان‌ عدالت‌، برعهده‌ داشت‌ ( د. اسلام، همانجا).

در منابع‌، تعداد چاووشان‌ را از 4 تا 630 نفر برشمرده‌اند؛
شمار آنان‌ باتوجه‌ به‌ تعداد سپاهیان‌ و نیز مسئولیتهایی‌ كه‌ در امور نظامی‌ و دیوانی‌ بر عهده آنان‌ گذاشته‌ می‌شد، متغیر بود (رجوع کنید به هامر ـ پورگشتال‌، ج‌ 6، ص‌ 260، 317؛
دزی‌؛
دورفر، همانجاها). گاه‌ كثرت‌ چاووشان‌ موجب‌ می‌شد كه‌ افرادی‌ برای‌ جاسوسی‌ یا انجام‌ دادن‌ مأموریتهایی‌ همچون‌ ترور، وارد گروه‌ آنان‌ شوند (رجوع کنید به نسوی‌، همانجا).

در مقطعی‌ از دوره عثمانی‌، ظاهراً تقاضای‌ مردم‌ برای‌ عضویت‌ در گروه‌ چاووشان‌ كاهش‌ یافته‌ و تعداد آنان‌ به‌ حداقل‌ خود رسیده‌ بود (هامر ـ پورگشتال‌، ج‌ 3، ص‌ 474). با این‌ حال‌، در دوره مصطفای‌ دوم‌ (حك:1106ـ 1115)، مقرر گردید كه‌ تعداد چاووشان‌ دیوان‌ نباید از پنجاه‌ نفر بیشتر گردد (همان‌، ج‌ 6، ص‌ 624). گاه‌ ممكن‌ بود فردی‌ هفت‌ تا ده‌ سال‌ در شغل‌ چاووشی‌ باقی‌ بماند (همان‌، ج‌ 3، ص‌ 474). گاه‌ نیز این‌ منصب‌ در یك‌ خاندان‌، موروثی‌ می‌شد (همان‌، ج‌ 1، ص‌ 495؛
برای‌ آگاهی‌ بیشتر در باره سازمان‌ و تشكیلات‌ چاووشان‌ در دوره عثمانی‌ رجوع کنید به د.ا.د.ترك، همانجا؛
نیز رجوع کنید به شوكت‌، همانجاها). چاووش‌ در صورت‌ نشان‌ دادن‌ شایستگی‌ می‌توانست‌ تا مقام‌ امارت‌ شهر نیز پیشرفت‌ كند (اسكندرمنشی‌، ج‌ 2، ص‌ 769).

پوشش‌ و هیئت‌ چاووشان‌ به‌ هنگام‌ انجام‌ دادن‌ مأموریت‌ می‌بایست‌ به‌ گونه‌ای‌ بود كه‌ در میان‌ دیگران‌ به‌راحتی‌ شناخته‌ شوند. این‌ گروه‌ برای‌ اینكه‌ در نظر مردم‌ مهیب‌ و با صلابت‌ جلوه‌ كنند، اغلب‌ لباس‌ سیاه‌ می‌پوشیدند؛
اصطلاح‌ سیه‌پوش‌/ سیاه‌پوش‌، كه‌ در منابع‌ فراوان‌ به‌ كار رفته‌ است‌، به‌ چاووشانی‌ اشاره‌ دارد كه‌ در مراسم‌ و تشریفات‌ و نیز به‌ هنگام‌ عبور موكب‌ سلطان‌، وی‌ را همراهی‌ می‌كردند (رجوع کنید به اسدی‌ طوسی‌، 1354 ش‌، ص‌ 205، 208، 226؛
شاد؛
برهان‌، ذیل‌ «سیاه‌پوش‌»، «سیه‌پوش‌»). مشخصه چاووشان‌ در دوره ممالیك‌، گلوله‌ای‌ طلایی‌ بود كه‌ با نخ‌ به‌ كلاه‌ مخصوص‌ خود می‌بستند. به‌ نظر عرینی‌ (ص‌ 227، پانویس‌ 1)، این‌ رسم‌ از خوارزمیان‌ ــ كه‌ تعدادشان‌ در سپاه‌ ممالیك‌ فراوان‌ بود ــ گرفته‌ شده‌ بود (برای‌ آگاهی‌ بیشتر در باره نحوه پوشش‌ چاووشان‌ عثمانی‌ رجوع کنید به شوكت‌، همانجاها).

از میزان‌ درآمد و دستمزد چاووشان‌ اطلاعی‌ در دست‌ نیست‌. در دوره عثمانی‌، چاووشهای‌ دیوان‌ از خزانه‌ حقوق‌ دریافت‌ می‌كردند یا به‌ آنان‌ «زعامت*» یا «ارپه‌ لیق‌» تعلق‌ می‌گرفت‌ (د. اسلام، همانجا). به‌ علاوه‌، درصورت‌ موفقیت‌آمیز بودن‌ مأموریت‌، گاه‌ هدایای‌ نقدی‌ یا جنسی‌ به‌ آنان‌ داده‌ می‌شد (حسینی‌استرآبادی‌، ص‌ 195؛
هامر ـ پورگشتال‌، ج‌ 6، ص‌ 253ـ254).

در آغاز قرن‌ سیزدهم‌، در عثمانی‌ منصبهای‌ چاووش‌ و چاووش‌وكیلی‌ در سواره‌نظام‌ و نیروی‌ دریایی‌ به‌ كار می‌رفت‌ و با تجدید سازمان‌ ارتش‌ در 1241، چاووش‌ معادل‌ گروهبان‌ شد ( د. اسلام‌، همانجا) كه‌ تا امروز نیز همین‌ معنی‌ را حفظ‌ كرده‌ است‌. امروزه‌ چاووش‌ به‌ معنای‌ گماشته‌، پادو، نگهبان‌، دربان‌ و استوار (در مصر) به‌كار می‌رود (رجوع کنید به آذرنوش‌، ذیل‌ «شاوش‌»، «شاوِیش‌»). در ایران‌ دوره قاجار،به‌ افسر نگهبان‌ و مسئول‌ امور داخلی ‌سربازخانه‌، چاووش‌باشی‌ می‌گفتند (رجوع کنید به مدرسی‌ و همكاران‌، ص‌ 208).

در بعضی‌ از فرقه‌ها و طریقتها مانند یزیدیه‌ و رفاعیه‌، عنوان‌ چاووش‌ برابر درجه‌ای‌ از سلسله‌ مراتب‌ فرقه‌ بوده‌ است‌. در تشكیلات‌ اصناف‌ نیز چاووشهایی‌ وجود داشته‌اند كه‌ مأموریتشان‌ اجرای‌ تصمیمات‌ شورای‌ صنفی‌ بوده‌ است‌ ( د. اسلام‌، همانجا).


منابع‌:
(1) آذرتاش‌ آذرنوش‌، فرهنگ‌ معاصر عربی‌ ـ فارسی‌، تهران‌ 1379 ش‌؛
(2) محمودبن‌محمد آقسرایی‌، مسامره الاخبار و مسایره الاخیار، چاپ‌ عثمان‌ توران‌، آنكارا 1944؛
(3) ابن‌بی‌بی‌، الاوامر العلائیه فی‌ الامور العلائیه، ج‌ 1، چاپ‌ عكسی‌ از نسخه خطی‌ كتابخانه ایاصوفیه‌، ش‌ 2985، چاپ‌ عدنان‌ صادق‌ ارزی‌، آنكارا 1956؛
(4) ابن‌تغری‌ بردی‌، النجوم‌ الزاهره فی‌ ملوك‌ مصر و القاهره، قاهره‌ [? 1383(ـ 1392/ )? 1963(ـ 1972؛
(5) ابن‌شداد، النوادر السلطانیه و المحاسن‌ الیوسفیه، او، سیره صلاح‌الدین، چاپ‌ جمال‌الدین‌ شیال‌،)مصر( 1964؛
(6) ابن‌كنّان‌، حدائق‌ الیاسمین‌ فی‌ ذكر قوانین‌ الخلفاء و السلاطین، چاپ‌ عباس‌ صباغ‌، بیروت‌ 1412/1991؛
(7) ابن ‌واصل‌، مفرّج‌ الكروب‌ فی‌ اخبار بنی‌ ایوب‌، ج‌ 2، چاپ‌ جمال‌الدین‌ شیال‌،)قاهره‌ 1377/1957(؛
(8) محمدمهدی‌بن‌ محمدنصیر استرآبادی‌، سنگلاخ‌:فرهنگ‌ تركی‌ به‌ فارسی‌ از سده دوازدهم‌ هجری‌، چاپ‌ روشن‌ خیاوی‌، تهران‌ 1374 ش‌؛
(9) علی‌بن‌ احمد اسدی‌ طوسی‌، گرشاسب‌نامه، چاپ‌ حبیب‌ یغمائی‌، تهران‌ 1354 ش‌؛
(10) همو، لغت‌ فرس‌، چاپ‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌ 1336 ش‌؛
(11) اسكندر منشی‌؛
(12) محمودبن‌ هدایت‌اللّه‌ افوشته‌یی‌، نقاوه الا´ثار فی‌ ذكر الاخیار: در تاریخ‌ صفویه‌، چاپ‌ احسان‌ اشراقی‌، تهران‌ 1373 ش‌؛
(13) ژان‌ اوته‌، سفرنامه ژان‌ اوتر: عصر نادرشاه‌، ترجمه علی‌ اقبالی‌، تهران‌ 1363 ش‌؛
(14) محمدحسین‌بن‌ خلف‌ برهان‌، برهان‌ قاطع‌ ، چاپ‌ محمدمعین‌، تهران‌ 1361 ش‌؛
(15) جوینی‌؛
(16) حسین‌بن‌ مرتضی‌ حسینی‌ استرآبادی‌، تاریخ‌ سلطانی‌: از شیخ‌صفی‌ تا شاه‌ صفی‌، چاپ‌ احسان‌ اشراقی‌، تهران‌ 1364 ش‌؛
(17) بدیل‌بن‌ علی‌ خاقانی‌، دیوان‌ ، چاپ‌ ضیاءالدین‌ سجادی‌، تهران‌ 1357 ش‌؛
(18) ابوبكربن‌ عبداللّه‌ دواداری‌، كنزالدرر و جامع‌ الغرر ، ج‌ 9، چاپ‌ اولریش‌ هارمان‌، قاهره‌ 1391/1971؛
(19) جعفربن‌ محمد رودكی‌، دیوان‌ ، چاپ‌ جعفر شعار، تهران‌ 1378 ش‌؛
(20) روزنامه وقایع‌ اتفاقیه‌ ، ش‌ 163، 16 جمادی‌الثانیه‌ 1270؛
(21) حسن‌ روملو، احسن‌ التواریخ‌ ، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌ 1384 ش‌؛
(22) محمدپادشاه‌بن‌ غلام‌ محیی‌الدین‌ شاد، آنندراج‌: فرهنگ‌ جامع‌ فارسی‌ ، چاپ‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌ 1363 ش‌؛
(23) محمود شوكت‌، التشكیلات‌ و الازیاء العسكریه العثمانیه منذ بدایه تشكیل‌ الجیش‌ العثمانی‌ حتی‌ سنه 1825 م‌، ترجمه عن‌ التركیه یوسف‌ جمیل‌ نعیسه‌ و محمود عامر، دمشق‌ 1988؛
(24) عالم‌آرای‌ صفوی‌، چاپ‌ یداللّه‌ شكری‌، تهران‌: اطلاعات‌، 1363 ش‌؛
(25) سیدالباز عرینی‌، الممالیك، بیروت‌ )? 1386/ 1967(؛
(26) عوفی‌؛
(27) قلقشندی‌؛
(28) محمودبن‌ حسین‌ كاشغری‌، كتاب‌ دیوان‌ لغات‌ الترك‌، )استانبول‌] 1333ـ1335؛
(29) ابراهیم‌ كیلانی‌، «مصطلحات‌ تاریخیه مستعمله فی‌ العصور الثلاثه الایوبی‌ و المملوكی‌ و العثمانی‌»، التراث‌ العربی‌، ش‌ 49 (ربیع‌الا´خر 1413)؛
(30) مُفَضَّل‌بن‌ سعد مافرّوخی‌، ترجمه محاسن‌ اصفهان‌، به‌ قلم‌ حسین‌بن‌ محمدبن‌ ابی‌رضا آوی‌، چاپ‌ عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌، تهران‌ 1328 ش‌؛
(31) محمد معصوم‌، خلاصه السیر: تاریخ‌ روزگار شاه‌صفی‌ صفوی‌ ، تهران‌ 1368 ش‌؛
(32) یحیی مدرسی‌، حسین‌ سامعی‌، و زهرا صفوی‌ مبرهن‌، فرهنگ‌ اصطلاحات‌ دوره قاجار: قشون‌ و نظمیه، تهران‌ 1380 ش‌؛
(33) مسعودی‌، مروج‌ (بیروت‌)؛
(34) احمدبن‌ حسین‌ منشی‌ قمی‌، خلاصه التواریخ، چاپ‌ احسان‌ اشراقی‌، تهران‌ 1359ـ1363 ش‌؛
(35) محمدبن‌ احمد نسوی‌، سیرت‌جلال‌الدین‌ مینكبرنی، چاپ‌ مجتبی‌ مینوی‌، تهران‌ 1365 ش‌؛
(36) محمدابراهیم‌بن‌ زین‌العابدین‌ نصیری‌، دستور شهریاران‌: سالهای‌ 1105 تا 1110 ه .ق‌ پادشاهی‌ شاه‌سلطان‌ حسین‌ صفوی، چاپ‌ محمدنادر نصیری‌ مقدّم‌، تهران‌ 1373 ش‌؛
(37) حسین‌بن‌ علی‌ نظام‌الملك‌، سیاستنامه، چاپ‌ محمد قزوینی‌ و مرتضی‌ مدرس‌ چهاردهی‌، تهران‌ 1344 ش‌؛


(38) Gerhard Doerfer, Turkische und mongolische Elemente im Neupersischen , Wiesbaden 1963-1975;
(39) Reinhart Pieter Anne Dozy, Supplement aux dictionnaires arabes, Leiden 1881, repr. Beirut 1981;
(40) EI 2, s.v. "Cāūsh" (by R. Mantran);
(41) Joseph von Hammer-Purgstall, Geschichte des osmanischen Reiches , Graz 1963;
(42) TDVIA , s.v. "Çavuş" (by Orhan F. Koprulu).

/ محسن‌ معصومی‌ /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5379
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست