responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5337

 

چاپِشْلو(2) ، طایفه‌ای‌ ترك‌ در ایران‌. در منابع‌ تاریخی‌، نام‌ این‌ طایفه‌ با ضبطهای‌ مختلف‌ آمده‌ است‌ (رجوع کنید به اسكندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 42، ج‌ 2، ص‌ 1088؛
مروی‌، ج‌ 1، ص‌ 35، 161، ج‌ 2، ص‌ 824؛
استرآبادی‌، ص‌ 188). اسكندرمنشی‌ (ج‌ 1، ص‌ 138ـ139) این‌ طایفه‌ را از تیره‌های‌ بزرگ‌ ایل‌ استاجلو *دانسته‌ است‌. چاپشلوها در استقرار حكومت‌ شاه‌اسماعیل‌ اول‌ (حك: ح 906ـ930) سهم‌ جدّی‌ داشتند. ظاهراً در این‌ زمان‌، چاپشلوها در آذربایجان‌ بودند و بعدها در خراسان‌ ساكن‌ شدند (رجوع کنید به ادامه مقاله‌)؛
ازاین‌رو، نوشته بدون‌ ماخذ ییت‌ (ص‌ 152) و چرچیل‌ (ص‌ 185)، كه‌ حضور این‌ طایفه‌ را از سالهای‌ نخست‌ سده دوازدهم‌ در خراسان‌ دانستند كه‌ از قرشی‌ به‌ ابیورد و درگز مهاجرت‌ كردند و در آنجا ساكن‌ شدند، خطا به‌ نظر می‌رسد. صیدعلی‌خان‌ درگزی‌، از شاعران‌ طایفه چاپشلو، در یكی‌ از اشعار خود به‌ تاریخچه چهارصد ساله این‌ طایفه‌ اشاره‌ كرده‌ است‌ (قاسمی‌، ص‌ 357).

سران‌ و خانهای‌ چاپشلو بیش‌ از یك‌ سده‌، در زمره بزرگان‌ دولت‌ صفوی‌ (حك: ح 906ـ 1135) بودند. اوغلان‌ امت‌ چاپشلو، در آغاز كار اسماعیل‌ جوان‌ در 905، در ساروقیه‌ دو ماه‌ میزبان‌ او بود. در 911، شاه‌اسماعیل‌ وی‌ را نزد علاءالدوله‌ ذوالقدر، حاكم‌ ناحیه شرقی‌ آناطولی‌ و بخش‌ علیای‌ رود فرات‌، فرستاد تا او را به‌ اطاعت‌ شاه‌اسماعیل‌ فراخوانَد. علاءالدوله‌ توجهی‌ نكرد و اوغلان‌ امت‌ را حبس‌ كرد. او دو سال‌ در زندان‌ علاءالدوله‌ بود و سرانجام‌ گریخت‌ و نزد شاه‌اسماعیل‌ بازگشت‌. شاه‌ نیز، برای‌ قدردانی‌ از اوغلان‌ امت‌، روستای‌ یزدكان‌، از توابع‌ خوی‌، را به‌ رسم‌ سیورغال‌ به‌ او واگذار كرد ( جهانگشای‌ خاقان‌ ، ص‌ 247ـ 248؛
نویدی‌، ص‌ 45؛
غفاری‌ قزوینی‌، ص‌270؛
سومر، ص‌ 26).

چاپشلوها در جنگ‌ چالدران‌ *شركت‌ داشتند و تعدادی‌ از آنان‌ نیز كشته‌ شدند ( جهانگشای‌ خاقان‌، ص‌ 494؛
اسكندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 42ـ43). آنان‌ در كشمكش‌ قدرت‌ میان‌ صاحب ‌منصبان‌ دوره شاه‌طهماسب‌ اول‌ نیز حضور داشتند (رجوع کنید به نویدی‌، ص‌ 63؛
روملو، ج‌ 2، ص‌ 1156).

در دوره سلطنت‌ شاه‌طهماسب‌، برخی‌ از سرداران‌ چاپشلو صاحب‌منصب‌ بودند. حسین‌بیگ‌ چاپشلو تا هنگام‌ مرگش‌ در 968، قورچی‌ تیروكمان‌ شاه‌طهماسب‌ بود (نویدی‌، ص‌ 117). یوسف‌بیگ‌ چاپشلو در 981 از سوی‌ شاه‌طهماسب‌ به‌ داروغگی‌ تبریز منصوب‌ شد. او می‌بایست‌ به‌ شورشی‌ كه‌ از 979 در این‌ شهر ادامه‌ داشت‌، پایان‌ می‌داد (اسكندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 118؛
منشی‌ قمی‌، ج‌ 1، ص‌ 584؛
قس‌ روملو، ج‌ 3، ص‌ 1484ـ 1485: یوسف‌بیگ‌ استاجلو). همچنین‌، شاهقلی‌ سلطان‌ چاپشلو در آخرین‌ سالهای‌ سلطنت‌ شاه‌ طهماسب‌، حاكم‌ هرات‌ بود (بدلیسی‌، ص‌ 532) و الغوث‌ سلطان‌ چاپشلو نیز در 984، حكومت‌ كلوت‌ و شوشتر را برعهده‌ داشت‌ (اسكندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 139).

در دوره سلطنت‌ محمد خدابنده‌ (حك : 985ـ996)، سلمان‌خان‌ استاجلو حاكم‌ شروان‌ شد و تعدادی‌ از خانزادگان‌ چاپشلو را با خود به‌ آنجا برد (همان‌، ج‌ 1، ص‌260ـ261). چاپشلوها در كشمكش‌ قدرت‌ میان‌ طوایف‌ قزلباش‌ * ، بر سر سلطنت‌ عباس‌میرزا، جانب‌ او را داشتند. مرشد قلی‌خان‌ استاجلو (رجوع کنید به سومر، ص‌ 179، 197، كه‌ وی‌ را از طایفه چاپشلو دانسته‌ است‌)، كه‌ نقشی‌ اساسی‌ در به‌ سلطنت‌ رسیدن‌ شاه‌عباس‌ اول‌ (حك : 996ـ 1038) داشت‌ و وكیل‌السلطنه او بود، در آغاز حكومت‌ شاه‌عباس‌، به‌ دستور او كشته‌ شد (منشی‌ قمی‌، ج‌ 2، ص‌ 859، 883). پس‌ از قتل‌ وی‌، عده‌ای‌ از خانهای‌ چاپشلو، كه‌ خویشاوندان‌ یا بركشیدگانش‌ بودند، به‌ گیلان‌ گریختند و به‌ خان‌ احمدخان‌ گیلانی‌ پناه‌ بردند. وی‌ به‌ اصرار و تهدید شاه‌عباس‌ آنها را تسلیم‌ كرد (اسكندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 399، 418؛
حسینی‌ استرآبادی‌، ص‌ 149؛
هدایت‌، ج‌ 8، ص 257). به‌ دستور شاه‌، تعدادی‌ از سران‌ چاپشلو به‌ قتل‌ رسیدند (رجوع کنید به اسكندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 281، 410، 437، 439ـ440؛
افوشته‌یی‌، ص‌ 393ـ 395).

از منابع‌ تاریخی‌، اطلاع‌ چندانی‌ در باره چاپشلوها پس‌ از كشتار سران‌ ایشان‌ در نخستین‌ سالهای‌ حكومت‌ شاه‌عباس‌ اول‌ و تصرف‌ بخش‌ وسیعی‌ از خراسان‌ به‌ دست‌ عبدالمؤمن‌خان‌ ازبك‌ و كشته‌ شدن‌ ابومسلم‌خان‌ چاپشلو در جنگ‌ با آنان‌ (اسكندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 445ـ446) به‌دست‌ نمی‌آید. به‌ نظر می‌رسد حضور سران‌ چاپشلو پس‌ از این‌ رویدادها محدود و كم‌رنگ‌ بوده‌ است‌ و حتی‌ چاپشلوهای‌ شروان‌ تحت‌ فرمان‌ قزاق‌خان‌ چركس‌، از سرداران‌ شاه‌ عباس‌، بوده‌اند (همان‌، ج‌ 2، ص‌ 1088؛
سومر، ص‌190؛
منجم‌ یزدی‌، ص‌ 438، كه‌ از اغلان‌ علی‌بیگ‌ چاوشلو، از ملازمان‌ حاكم‌ استرآباد، یاد كرده‌ است‌). رستم‌الحكما (ص‌ 105) نیز از خنجربیگ‌ چپشلو، از پهلوانان‌ دوره سلطان‌ حسین‌ (حك: 11ـ 1135)، نام‌ برده‌ است‌.

طایفه چاپشلو از آغاز سلطنت‌ نادرشاه‌ افشار (حك: 1148ـ1160) به‌ یكی‌ از نیروهای‌ اجتماعی‌ مؤثر خراسان‌ تبدیل‌ شدند و حكومت‌ ناحیه درگز را حدود دویست‌ سال‌ تا انقراض‌ سلسله قاجاریه‌ (حك: 1210ـ1344)، در اختیار گرفتند (رجوع کنید به ادامه مقاله‌). از شكل‌ اجتماعی‌ زندگی‌ چاپشلوها به‌ هنگام‌ ورود به‌ درگز اطلاعی‌ در دست‌ نیست‌، اما احداث‌ قصبه جدید محمدآباد، مركز شهرستان‌ درگز، به‌ دست‌ آقامحمدخان‌ چاپشلو،حاكی‌ از زندگی‌ یكجانشینی‌ چاپشلوهاست‌ (قاسمی‌، ص‌ 359). سران‌ چاپشلو در آغاز كار نادر به‌ او پیوستند. باباخان‌ چاپشلو، از سرداران‌ معروف‌ نادر، در جنگ‌ با افغانها و عثمانیها شركت‌ داشت‌. او در 1144 و 1145 حاكم‌ لرستان‌ و در 1147 حاكم‌ هرات‌ بود و سرانجام‌ در 1149، در جنگ‌ با ازبكان‌ در ناحیه شلوك‌، از توابع‌ قرشی‌، كشته‌ شد (مروی‌، ج‌ 1، ص‌ 254ـ256، ج‌ 2، ص‌ 597ـ599؛
استرآبادی‌، ص‌ 188ـ189).

بهبودخان‌ چاپشلو، عموزاده باباخان‌، نیز از بزرگان‌ سپاه‌ و دولت‌ نادر بود. او در 1156 حاكم‌ اَتك‌ بود و در همان‌ سالها شورش‌ ازبكان‌ خوارزم‌ و همچنین‌ شورش‌ محمدحسن‌خان‌ قاجار، پدر آقامحمدخان‌ قاجار، را درهم‌ شكست‌. بهبودخان‌ در 1159 سردار كل‌ تركستان‌ و استرآباد و دشت‌ قبچاق‌ شد و برای‌ توسعه قلمرو نادرشاه‌، تا مرزهای‌ چین‌ پیش‌ رفت‌ و به‌ تركستان‌ لشكر كشید. وی‌ پس‌ از شنیدن‌ خبر قتل‌ نادرشاه‌ به‌ خراسان‌ بازگشت‌ (مروی‌، ج‌ 2، ص‌ 865، ج‌ 3، 960ـ964، 1095، 1101ـ1136؛
استرآبادی‌، ص‌400، 414). او یكی‌ از عوامل‌ استقرار سلطنت‌ شاهرخ‌ افشار (حك :1161ـ1210) بود و پس‌ از او به‌ سیدمحمد متولی‌ ــ كه‌ خانهای‌ خراسان‌ او را با عنوان‌ شاه‌ سلیمان‌ دوم‌ صفوی‌ به‌ سلطنت‌ ایران‌ برگزیده‌ بودند ــ پیوست‌ و از سوی‌ او به‌ سپهسالاری‌ خراسان‌ رسید (مرعشی‌، ص‌ 86 ـ89، 108ـ112، 120؛
گلستانه‌، ص‌ 41ـ47). او هرات‌ را از تصرف‌ تیمورخان‌ ابدالی‌ (منصوب‌ از طرف‌ احمدخان‌ ابدالی‌) خارج‌ كرد و خود به‌ حكومت‌ نشست‌. بهبودخان‌ پس‌ از اطلاع‌ از بركناری‌ سیدمحمد متولی‌ به‌ دست‌ یوسف‌علی‌ خان‌ جلایر، حاكم‌ مشهد، احمدخان‌ ابدالی‌ را به‌ هرات‌ دعوت‌ كرد و چون‌ او به‌ نزدیكی‌ شهر رسید، با مقاومت‌ بهبودخان‌ ــ كه‌ از دعوت‌ او پشیمان‌ گشته‌ بود ــ مواجه‌ شد. پس‌ از چند ماه‌ جنگ‌ و محاصره‌، بهبودخان‌ شهر را به‌ احمدخان‌ ابدالی‌ تسلیم‌ كرد (گلستانه‌، ص‌ 48ـ49، 55ـ 58، 61ـ64؛
مرعشی‌ صفوی‌، ص‌ 138؛
مرعشی‌، ص‌ 104، 119ـ120). بعدها تركمنها بهبودخان‌ را كشتند (ییت‌، ص‌ 152؛
چرچیل‌، ص‌ 186).

پس‌ از بهبودخان‌، پسرش‌ آقامحمدخان‌، بانی‌ روستای‌ محمدآباد، حاكم‌ درگز شد. حكومت‌ لطفعلی‌خان‌ (پسر آقامحمدخان‌ چاپشلو) مقارن‌ سلطنت‌ آقامحمدخان‌ (حك: 1200ـ1212) و فتحعلی ‌شاه‌ قاجار (حك: 1212ـ1250) بود (قاسمی‌، ص‌ 359). از میان‌ پسران‌ متعدد لطفعلی‌خان‌، بیگلرخان‌ حاكم‌ درگز شد. او چندی‌ به‌ همراه‌ رضاقلی‌خان‌ كُردِ زعفرانلو، حاكم‌ خبوشان‌، بر حكومت‌ مركزی‌ شورید، اما سرانجام‌ به‌ اطاعت‌ در آمد (خاوری‌ شیرازی‌، ج‌ 2، ص‌ 693؛
سپهر، ج‌ 1، ص‌ 272ـ273، 282، 296). رضاقلی‌خان‌ بسیار جوان‌ بود كه‌ حاكم‌ درگز شد و با اغوای‌ محمد كریم‌ زعفرانلو، در 1245 به‌ جنگ‌ با دولت‌ مركزی‌ پرداخت‌ (خاوری‌ شیرازی‌، ج‌ 2، ص‌ 757؛
سپهر، ج‌ 1، ص‌ 442؛
هدایت‌، ج‌10، ص‌ 731). در 1249، عباس‌میرزا نایب‌السلطنه‌ به‌ خراسان‌ آمد و خانهای‌ مخالف‌ خراسانی‌، از جمله‌ رضاقلی‌خان‌ چاپشلو را به‌ اطاعت‌ دولت‌ ایران‌ درآورد (خاوری‌ شیرازی‌، ج‌ 2، ص‌ 842؛
سپهر، ج‌ 1، ص‌ 514). پس‌ از رفتن‌ عباس‌میرزا از خراسان‌، بار دیگر رضاقلی‌خان‌ شورید، اما سرانجام‌ تسلیم‌ شد. او سپس‌ به‌ مشهد رفت‌ و حكومت‌ درگز را به‌ برادرش‌، سلیمان‌خان‌ چاپشلو، واگذار كرد (سپهر، ج‌ 1، ص‌ 514؛
قاسمی‌، ص‌ 366). رضاقلی‌خان‌ در شورش‌ محمدحسن‌خان‌ سالار * نیز شركت‌ داشت‌ و پس‌ از پایان‌ كار محمدحسن‌خان‌ سالار، بیگلربیگی‌ خراسان‌ و سپس‌ حاكم‌ مرو شد و در 1269 ضمن‌ جنگ‌ با تركمنها به‌قتل‌ رسید (هدایت‌، ج‌10، ص‌ 413ـ415، 420، 484، 542؛
قاسمی‌، ص‌ 367ـ369).

از دوران‌ ناصرالدین‌شاه‌ اقتدار محلی‌ حكام‌ موروثی‌ چاپشلو رو به‌ افول‌ نهاد و نفوذ دولت‌ مركزی‌ در عزل‌ و نصب‌ آنان‌ افزایش‌ یافت‌ (اعتمادالسلطنه‌، ج‌ 2، ص‌ 1219، 1346، 1751). از 1281 تا حدود 1325، محمدعلی‌ منصورالملك‌، سرتیپ‌ قراخان‌ (معروف‌ به‌ سوله‌خان‌)، صیدعلی‌خان‌ چاپشلو و پسرش‌ مسعودخان‌ حاكم‌ درگز شدند. مسعودخان‌ به‌ مشروطه‌خواهان‌ گرایش‌ داشت‌ و نخستین‌ مدرسه درگز، به‌ شیوه نوین‌، در 1330 به‌ همت‌ او ساخته‌ شد. مسعودخان‌ و پدرش‌ در 1300 ش‌ كشته‌ شدند. سپس‌، رضاخان‌، پسر دیگر صیدعلی‌خان‌، به‌ جای‌ او نشست‌ و نیابت‌ حكومت‌ را به‌ عموزاده خود، زبردست‌خان‌، واگذاشت‌. پس‌ از چندی‌، میان‌ این‌ دو اختلاف‌ پیش‌ آمد، زبردست‌خان‌ رضاخان‌ را كشت‌ و حكومت‌ درگز را اختیار گرفت‌ (قاسمی‌، ص‌ 382ـ383؛
میرنیا، ص‌ 116، 120ـ123). وی‌ ظاهراً به‌ دولت‌ شوروی‌ گرایش‌ داشت‌ و با همكاری‌ مرسل‌ صادق‌اُف‌، بازرگان‌ قفقازی‌ ساكنِ درگز، كه‌ همانند او دوستدار بولشویكها بود، همكاری‌ با دولت‌ شوروی‌ را آغاز كرد. كلنل‌ پسیان‌ * ، كه‌ در نیمه اول‌ 1300 ش‌ حاكم‌ خراسان‌ بود، آن‌ دو را به‌ مشهد فراخواند. زبردست‌خان‌ از بیم‌ جان‌، با خانواده خود و حدود یكصد تن‌ از جنگجویان‌ چاپشلو، به‌ میان‌ تركمنها رفت‌ و از آنجا به‌ دولت‌ شوروی‌ پناه‌ برد. مرسل‌ صادق‌اف‌ به‌ مشهد رفت‌ و پس‌ از انتشار خبر فرار زبردست‌خان‌ به‌ شوروی‌، با حضور كلنل‌ پسیان‌ در دادگاه‌ نظامی‌ به‌ مرگ‌ محكوم‌ شد و اعدام‌ گردید. پس‌ از فرار زبردست‌خان‌، كلنل‌ پسیان‌ حكومت‌ درگز را بار دیگر به‌ محمدعلی‌خان‌ منصورالملك‌، حاكم‌ پیشین‌ درگز، واگذار كرد، اما منصورالملك‌ در تابستان‌ 1300 ش‌، به‌ بهانه بیماری‌، بركنار گردید. پس‌ از ختم‌ قیام‌ كلنل‌ پسیان‌، دولت‌ مركزی‌ تاج‌محمدخان‌، افسر كرد ژاندارم‌، را كه‌ از مخالفان‌ مشهور كلنل‌ پسیان‌ بود، به‌ حكومت‌ درگز منصوب‌ كرد اما مردم‌ درگز با این‌ انتخاب‌ مخالفت‌ كردند و دولت‌ ناگزیر بار دیگر منصورالملك‌ را به‌ حكومت‌ درگز گماشت‌ (میرزاصالح‌، ص‌52،55، 57،71، 108، 116، 123؛
اروج‌بیگ‌، ص‌ 246). وی‌ آخرین‌ حاكم‌ موروثی‌ درگز از طایفه چاپشلو بود (قاسمی‌، ص‌380ـ382).


منابع‌:
(1) اروج‌بیگ‌بن‌ سلطان‌علی‌بیگ‌، دون‌ ژوان‌ ایرانی، ترجمه مسعود رجب‌نیا، تهران‌ 1338 ش‌؛
(2) محمدمهدی‌بن‌ محمدنصیر استرآبادی‌، جهانگشای‌ نادری‌ ، چاپ‌ عبداللّه‌ انوار، تهران‌ 1341 ش‌؛
(3) اسكندرمنشی‌؛
(4) اعتمادالسلطنه‌؛
(5) محمودبن‌ هدایت‌اللّه‌ افوشته‌یی‌، نقاوهالا´ثار فی‌ ذكر الاخیار: در تاریخ‌ صفویه‌ ، چاپ‌ احسان‌ اشراقی‌، تهران‌ 1373 ش‌؛
(6) شرف‌الدین‌بن‌ شمس‌الدین‌ بدلیسی‌، شرفنامه‌، [قاهره‌ ? 1931(؛
(7) جهانگشای‌ خاقان‌: تاریخ‌ شاه‌اسماعیل، چاپ‌ اللّه‌ دتّا مضطر، اسلام‌آباد: مركز تحقیقات‌ فارسی‌ ایران‌ و پاكستان‌، 1364 ش‌؛
(8) جورج‌ پرسی‌ چرچیل‌، فرهنگ‌ رجال‌ قاجار، ترجمه‌ و تألیف‌ غلامحسین‌ میرزاصالح‌، تهران‌ 1369 ش‌؛
(9) حسن‌بن‌ مرتضی‌ حسینی‌ استرآبادی‌، تاریخ‌ سلطانی‌: از شیخ‌صفی‌ تا شاه‌صفی‌، چاپ‌ احسان‌ اشراقی‌، تهران‌ 1364 ش‌؛
(10) فضل‌اللّه‌بن‌ عبدالنبی‌ خاوری‌ شیرازی‌، تاریخ‌ ذوالقرنین، چاپ‌ ناصر افشارفر، تهران‌ 1380 ش‌؛
(11) محمدهاشم‌ رستم‌الحكما، رستم‌التواریخ، چاپ‌ محمد مشیری‌، تهران‌ 1357 ش‌؛
(12) حسن‌ روملو، احسن‌ التواریخ‌، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌ 1384 ش‌؛
(13) محمدتقی‌بن‌ محمد علی‌ سپهر، ناسخ‌ التواریخ‌: تاریخ‌ قاجاریه‌، چاپ‌ جمشید كیانفر، تهران‌ 1377 ش‌؛
(14) فاروق‌ سومر، نقش‌ تركان‌ آناطولی‌ در تشكیل‌ و توسعه دولت‌ صفوی‌، ترجمه احسان‌ اشراقی‌ و محمد تقی‌ امامی‌، تهران‌ 1371 ش‌؛
(15) احمدبن‌ محمد غفاری‌ قزوینی‌، تاریخ‌ جهان‌آرا، تهران‌ 1343 ش‌؛
(16) ابوالفضل‌ قاسمی‌، خاوران‌: گوهر ناشناخته ایران‌، مشتمل‌ بر تاریخ‌ و جغرافیای‌ درگز و كلات‌، )تهران‌، بی‌تا.]؛
(17) ابوالحسن‌بن‌ محمدامین‌ گلستانه‌، مجمل‌التواریخ‌، چاپ‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌ 1356 ش‌؛
(18) محمدهاشم‌بن‌ محمد مرعشی‌، زبور آل‌داود: شرح‌ ارتباط‌ سادات‌ مرعشی‌ با سلاطین‌ صفویه، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌ 1379 ش‌؛
(19) محمدخلیل‌بن‌ داوود مرعشی‌ صفوی‌، مجمع‌ التواریخ، چاپ‌ عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌، تهران‌ 1362 ش‌؛
(20) محمد كاظم‌ مروی‌، عالم‌آرای‌ نادری‌،چاپ‌ محمدامین‌ ریاحی‌، تهران‌ 1364 ش‌؛
(21) جلال‌الدین‌ محمد منجم‌ یزدی‌، تاریخ‌ عباسی‌، یا، روزنامه ملاجلال، چاپ‌ سیف‌اللّه‌ وحیدنیا، تهران‌ 1366 ش‌؛
(22) احمدبن‌ حسین‌ منشی‌ قمی‌، خلاصه التواریخ، چاپ‌ احسان‌ اشراقی‌، تهران‌ 1359ـ1363 ش‌؛
(23) غلامحسین‌ میرزاصالح‌، جنبش‌ كلنل‌ محمد تقی‌خان‌ پسیان‌ بنابر گزارشهای‌ كنسولگری‌ انگلیس‌ در مشهد ، تهران‌ 1366 ش‌؛
(24) علی‌ میرنیا، سردارانی‌ از ایلات‌ و طوایف‌ درگز در خدمت‌ میهن، مشهد 1361 ش‌؛
(25) زین‌العابدین‌ علی ‌بن عبدالمؤمن‌ نویدی‌، تكمله الاخبار: تاریخ‌ صفویه‌ از آغاز تا 978 هجری‌ قمری، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌ 1369 ش‌؛
(26) رضاقلی‌بن‌ محمد هادی‌ هدایت‌، ملحقات‌ تاریخ‌ روضه الصفای‌ ناصری‌، در میرخواند، ج‌ 8 ـ10؛
(27) چارلز ادوارد ییت‌، سفرنامه خراسان‌ و سیستان‌، ترجمه قدرت‌اللّه‌ روشنی‌ زعفرانلو و مهرداد رهبری‌، تهران‌ 1365 ش‌.

/ علی‌ پورصفر قصابی‌نژاد /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5337
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست