responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5335

 

چاپار ، عنوان‌ اصلی‌ پیك‌ دولتی‌ در ایران‌ از قرن‌ هفتم‌ تا سیزدهم‌. چاپار واژه‌ای‌ تركی‌ از ریشه چاپ‌/ چاپماق‌ به‌ معنای‌ چهارنعل‌ رفتن‌ با اسب‌، دوانیدن‌، به‌ سرعت‌ راندن‌ و شتاب‌ كردن‌ (رجوع کنید به دورفر، ج‌ 3، ص‌ 12، ذیل‌ «چاپار»؛ رشیدالدین‌ فضل‌اللّه‌، ج‌ 3، تعلیقات‌ روشن‌ و موسوی‌، ص‌2350) و در اصطلاح‌ به‌ معنای‌ پیك‌، قاصد و نامه‌بر است‌ (برای‌ اصطلاح‌ برید و پیشینه تشكیلات‌ پستی‌ و انتقال‌ پیامها در ایران‌ پیش‌ از اسلام‌ رجوع کنید به برید * ).

در قرون‌ اولیه اسلامی‌ و تا قبل‌ از حكومت‌ مغولان‌ در ایران‌، تشكیلات‌ پستی‌ ــ كه‌ ارتباط‌ میان‌ مراكز حكومت‌ و ولایات‌، تسریع‌ در گزارش‌ اخبار و رویدادهای‌ مهم‌ سیاسی‌، ارسال‌ نامه‌ها و پیامها، حمل‌ و نقل‌ كالاهای‌ دولتی‌ و گاه‌ خصوصی‌، به‌ مقصد رساندن‌ مأموران‌ دولتی‌ و ابلاغ‌ فرمانهای‌ حكومتی‌ را برعهده‌ داشت‌ ــ برید خوانده‌ می‌شد.

برید در دوره مغولان‌ و دیگر دولتهای‌ ترك‌ پس‌ از ایشان‌، مانند جلایریان‌، تیموریان‌، قراقوینلوها، آق‌قوینلوها، صفویان‌ و قاجاریه‌، با عنوانهای‌ یام‌، اولاغ‌/ الاغ‌ و چاپار خوانده‌ می‌شد (نیز رجوع کنید به یام*).

در دوره ایلخانان‌، شاهزادگان‌، امرا، سرداران‌، صاحب‌منصبان‌ دولتی‌ و همسران‌ ایلخانان‌، ایلچیان‌ مخصوص‌ داشتند (نیز رجوع کنید به ایلچی*).

به‌ گزارش‌ ماركوپولو (ج‌ 1، ص‌ 433ـ434) تعداد یامها در دوره ایلخانان‌ حدود ده‌ هزار واحد پستی‌ و فاصله آنها از یكدیگر حدود 25 تا 30 مایل‌ بود. بنابر قوانینی‌ كه‌ در زمان‌ غازان‌ تدوین‌ شد، هر چاپار موظف‌ بود در یك‌ شبانه‌روز سی‌ فرسخ‌ طی‌ كند. بنابراین‌، برای‌ نمونه‌ مسیر تبریز تا خراسان‌، چهار روز طول‌ می‌كشید ( د. ایرانیكا ، ذیل‌ واژه‌). در فاصله هر سی‌ فرسخ‌، چاپار دیگری‌ ادامه مأموریت‌ را بر عهده‌ می‌گرفت‌. چاپارها در دوره ایلخانان‌، حكمی‌ با تمغای‌ سبز همراه‌ داشتند كه‌ اگر به‌ موقع‌ به‌ ایستگاه‌ پست‌ می‌رسیدند علامت‌ Ө و اگر دیر می‌رسیدند علامت‌ Ф روی‌ آن‌ حكم‌ نقش‌ می‌گردید (وصّاف‌ الحضره‌، ص‌ 387).

در میان‌ مغولان‌، از واژه چاپار برای‌ اسامی‌ خاص‌ هم‌ استفاده‌ می‌شد (برای‌ نمونه‌، چاپار پسر قایدو رجوع کنید به رشیدالدین‌ فضل‌اللّه‌، ج‌ 1، ص‌ 627ـ 628، 631ـ632).

در دوره تیموریان‌ حفظ‌ امنیت‌ راهها و تعمیر یامخانه‌های‌ سابق‌ و ساختن‌ یامخانه‌های‌ جدید با تجهیزات‌ بیشتر، مورد توجه‌ حكومت‌ قرار گرفت‌. در هر یامخانه‌ بین‌ صد تا دویست‌ اسب‌ وجود داشت‌. فقط‌ پیكهای‌ دولتی‌ ایلچیها و سفیرانی‌ كه‌ به‌ دربار تیمور می‌آمدند،حق‌ استفاده‌ از تشكیلات‌ یام‌ را داشتند و مردم‌ عادی‌ حق‌ استفاده‌ خصوصی‌ از این‌ تشكیلات‌ را نداشتند (كلاویخو، ص‌ 184ـ185). شتاب‌ چاپاریان‌ در رساندن‌ اخبار به‌ حدی‌ بود كه‌ در مواقع‌ بسیاری‌ موجب‌ مرگ‌ حیوان‌ می‌شد (رجوع کنید به همان‌، ص‌ 187).

با روی‌ كار آمدن‌ صفویان‌، به‌تدریج‌ یامها كه‌ یا از بین‌ رفته‌ و یا رو به‌ ویرانی‌ بودند، جای‌ خود را به‌ ساختمانهای‌ جدیدی‌ به‌ نام‌ چاپارخانه‌ها دادند و تشكیلات‌ چاپار توسعه‌ یافت‌. تشكیلات‌ چاپاری‌ در دوره صفویه‌ تقریباً در انحصار خدمات‌ درباری‌ و دولتی‌ بود و برای‌ ارسال‌ مراسلات‌ و رسانیدن‌ احكام‌ و بخشنامه‌ها و فرمانها از مركز به‌ ولایات‌ یا رساندن‌ گزارشهای‌ مربوط‌ به‌ حوادث‌ و ولایات‌ به‌ مركز بود (رجوع کنید به تاورنیه‌، ج‌ 2، ص‌ 254ـ 255).

از دیگر وظایف‌ چاپارها در این‌ دوره‌، پذیرایی‌ كردن‌ و تأمین‌ احتیاجات‌ ایلچیان‌ و هیئتهای‌ سفارت‌ خارجی‌ در مسیر رسیدن‌ به‌ دربار بود (رجوع کنید به شاردن، ج‌ 2، ص‌ 199ـ202؛ عبدلی‌ فرد، ج‌ 1، ص‌ 103ـ107). تأمین‌ احتیاجات‌ ارتباطی‌ اردوها و سفرهای‌ شاهی‌ و اردوهای‌ جنگی‌ و رسانیدن‌ سریع‌ مراسلات‌ و اخبار میان‌ سپاه‌ و اردوی‌ دشمن‌ نیز از وظایف‌ دیگر چاپارها بود (رجوع کنید به فریدون‌بیگ‌پاشا، ج‌ 2، ص‌ 279؛ بیانی‌، ص‌ 129).

به‌ چاپارهای‌ پیاده‌ در این‌ دوره‌ معمولاً شاطر *می‌گفتند.

نادرشاه‌ افشار (حك: 1148ـ1160) نیز، به‌ منظور برقراری‌ ارتباط‌ مستقیم‌ با ایالات‌ و حكام‌، به‌ ترمیم‌ و توسعه چاپارخانه‌ها پرداخت‌. چاپارها در این‌ دوره‌ نیز بیشتر برای‌ مقاصد سلطنتی‌ و دولتی‌ استفاده‌ می‌شدند (رجوع کنید به بازن، ص‌ 22ـ23). به‌ گزارش‌ ژان‌اوته‌ (ص‌ 48، 58، 62، 68، 223)، در تمام‌ مسیر حركت‌ هیئت‌ سفارت‌ او از عثمانی‌ تا پایتخت‌ ایران‌، چاپارهای‌ نادر آخرین‌ اخبار فتوحات‌ نادر و پیامهای‌ او را به‌ این‌ هیئت‌ می‌رساندند.

در متن‌ فرمانی‌ از نادر به‌ تاریخ‌ 1151، كه‌ در گزارشهای‌ ایالتی‌ هشترخان‌ مندرج‌ است‌، اصطلاح‌ «اسب‌ چاپار» به‌ معنای‌ مالیاتی‌ كه‌ برای‌ نگهداری‌ اسبهای‌ پستی‌ گرفته‌ می‌شد، به‌كار رفته‌ است‌. این‌ مالیات‌ از كشاورزانی‌ كه‌ در زمینهای‌ خالصه‌ *و تیول‌ *می‌نشستند، گرفته‌ می‌شد (آرونووا و اشرفیان‌، ص‌ 83).

بی‌توجهی‌ به‌ راههای‌ چاپاری‌ و چاپارخانه‌ها در دوره زندیه‌ و اوایل‌ قاجاریه‌، وضع‌ نابسامانی‌ برای‌ تشكیلات‌ پستی‌ به‌وجود آورد. تا زمانی‌ كه‌ عباس‌میرزا، نایب‌السلطنه‌، راههای‌ چاپاری‌ و چاپارخانه‌ها را تعمیر كرد و به‌ویژه‌ در راههای‌ تبریز به‌ تهران‌ و تبریز به‌ جلفا و ارزروم‌، تشكیلات‌ چاپاری‌ منظمی‌ به‌وجود آورد (مفتون‌ دنبلی‌، ص‌ 215؛ عبدلی‌فرد، ج‌ 1، ص‌ 32). اقدامات‌ عباس‌میرزا را امیركبیر در زمان‌ صدارتش‌ پی‌ گرفت‌. او در 1266 تشكیلات‌ چاپاری‌ لشكری‌ و در 1267 تشكیلات‌ چاپاری‌ برای‌ عموم‌ را سازماندهی‌ كرد (رجوع کنید به هدایت‌، ج‌10، ص‌ 466؛ عبدلی‌فرد، ج‌ 1، ص‌ 36). كتابچه مخصوص‌ ضوابط‌ و قوانین‌ چاپارخانه‌ نیز در زمان‌ امیركبیر تدوین‌ شد (رجوع کنید به عبدلی‌فرد، ج‌ 1، ص‌ 42ـ43). با استخدام‌ موسیو ریدرر (مستشار اتریشی‌ و كارشناس‌ پست‌) در 1292، تغییرات‌ عمده‌ای‌ در تشكیلات‌ پستی‌ و چاپاری‌ به‌وجود آمد و پست‌ ایران‌ وارد مرحله جدیدی‌ شد (رجوع کنید به كرزن‌، ج‌ 1، ص‌ 465ـ 466؛ عبدلی‌فرد، ج‌ 1، ص‌ 195) و سرانجام‌ در 1297، با تشكیل‌ وزارت‌ پست‌، اداره چاپارخانه‌ها نیز ذیل‌ این‌ وزارتخانه‌ قرار گرفت‌ و به‌تدریج‌ چاپارخانه‌ها به‌كلی‌ از بین‌ رفتند و جای‌ خود را به‌ وزارت‌ پست‌ و تلگراف‌ و تلفن‌ دادند (عبدلی‌فرد، ج‌ 1، ص‌ 84).

در رأس‌ تشكیلات‌ چاپار در دوره قاجار تا 1291، منصب‌ چاپارچی‌باشی‌ قرار داشت‌(رجوع کنید به كرزن‌، ج‌ 1، ص‌ 465؛ كتاب‌ نارنجی‌ ، ج‌ 1، ص‌20، پانویس‌ 22) كه‌ مستقیماً از جانب‌ شاه‌ برگزیده‌ می‌شد (عبدلی‌فرد، ج‌ 1، ص‌ 87). چاپارچی‌باشیها معمولاً اداره هر مسیر معین‌ را به‌ فردی‌، كه‌ نایب‌ چاپارخانه‌، چاپارخانه‌چی‌ یا چاپارچی‌ یا مباشر نام‌ داشت‌، اجاره‌ می‌دادند. ابواب‌ جمعی‌ چاپارخانه‌ (شامل‌ ضابط‌ و محرر احكام‌، مشرف‌، غلام‌ و شاگرد چاپارخانه‌، مهتر، جلودار و فراش‌) زیرنظر نایب‌ كار می‌كردند (رجوع کنید به اوبن، ص‌ 16ـ 17؛ عبدلی‌فرد، ج‌ 1، ص‌60ـ61، 87). حقوق‌ سالانه نایب‌ چاپارخانه‌ در 1257، پنجاه‌ تومان‌ و یك‌ خروار جو بود (رجوع کنید به مكنزی‌، ص‌ 134). به‌ نوشته اوژن‌ اوبن‌ (ص‌ 16)، حقوق‌ نایب‌ در 1324 ماهی‌ سه‌ تومان‌ بود. تأمین‌ و آماده‌ نگاه‌ داشتن‌ اسبهای‌ سالم‌ به‌ تعداد كافی‌، استخدام‌ شاگرد چاپار و غلام‌، نگهداری‌ و تعمیرات‌ ساختمان‌ چاپارخانه‌، تهیه امكانات‌ رفاهی‌ برای‌ چاپاران‌ و مسافرانی‌ كه‌ در چاپارخانه‌ بیتوته‌ می‌كردند، حسابرسی‌ هزینه‌های‌ سالانه چاپارخانه‌ و گزارش‌ آن‌ به‌ مسئول‌ آن‌ خطِ چاپاری‌ و درخواست‌ تنخواه‌ مالی‌ و جنسی‌ برای‌ چاپارخانه‌، از وظایف‌ نایب‌ چاپارخانه‌ بود (عبدلی‌ فرد، ج‌ 1، ص‌ 121).

وظیفه شاگرد چاپار، علاوه‌ بر انجام‌ دادن‌ دستورهای‌ نایب‌ و كارهای‌ چاپارخانه‌، آن‌ بود كه‌ پس‌ از رساندن‌ مسافر به‌ مقصد، از راه‌ معین‌ اسب‌ را به‌ چاپارخانه اولیه‌ بازگرداند (رجوع کنید به اورسول‌، ص‌ 27ـ 28؛ ویلز، ص‌ 361). حقوق‌ غلام‌ چاپار، غیر از انعامی‌ كه‌ مسافران‌ می‌دادند، دو تومان‌ در ماه‌ بود (اوبن‌، ص‌ 17). نرخ‌ مسافرت‌ چاپاری‌ برای‌ مسافران‌ از قرار هر فرسنگ‌ برای‌ هر اسب‌، دو قران‌ بود كه‌ در مقصد پرداخت‌ می‌شد (همانجا؛ قس‌ اورسول‌، ص‌ 27).

در هر دوره تاریخی‌ چاپارها (به‌ جز آن‌ دسته‌ از ایشان‌ كه‌ حامل‌ اطلاعات‌ محرمانه‌ یا جاسوس‌ و خبررسان‌ ویژه شاه‌ بودند و قاعدتاً می‌بایست‌ در لباس‌ معمولی‌ رفت‌وآمد می‌كردند)، دارای‌ لباس‌ ویژه‌ بودند. در دوره ایلخانان‌ (حك: 654ـ737) چاپارها، علاوه‌ بر نشانی‌ كه‌ به‌ معنای‌ عجله‌ داشتن‌ با خود حمل‌ می‌كردند، حلقه‌ای‌ زنگ‌دار و كمربندی‌ زنگوله‌دار به‌ همراه‌ داشتند كه‌ در حركت‌ به‌ صدا درمی‌آمد (رجوع کنید به ماركوپولو، ج‌ 1، ص‌ 435ـ436). در دوره صفوی‌، به‌ گزارش‌ شاردن‌ (ج2، ص‌200ـ201) چاپارها شالی‌ بزرگ‌ را بر گردن‌ حمایل‌ می‌ساختند. به‌ گزارش‌ ایون‌ گره‌ (ص‌ 159)، چاپار مخصوص‌ بالاپوش‌ بلندی‌ بر دوش‌ خود می‌انداخت‌ و كلاه‌ «تربوش‌» بر سر می‌گذاشت‌ و شالی‌ بنفش‌ كه‌ نشانه مأموریت‌ دولتی‌ بود به‌ كمر می‌بست‌. در دوره افشاریه‌، چاپارها حمایل‌ و شال‌ سفیدی‌ بر شانه‌ می‌انداختند و ادامه آن‌ را به‌ كمر می‌بستند و مسلح‌ به‌ شمشیر بودند ( د. ایرانیكا، همانجا). در دوره قاجاریه‌، نایب‌ چاپارخانه‌ لباس‌ مخصوص‌ شامل‌ نیم‌تنه آبی‌رنگ‌ و كلاه‌ پوستی‌ می‌پوشید (رجوع کنید به اوبن‌، همانجا). لباس‌ مخصوص‌ شاگرد چاپار، نیم‌تنه‌ای‌ نمدی‌ و شلواری‌ آبی‌رنگ‌ و فراخ‌ بود (ویلز، همانجا). در 1271، در زمان‌ محمداسماعیل‌خان‌ چاپارچی‌باشی‌، مقرر شد كه‌ طبق‌ طرحی‌ كه‌ صدراعظم‌ مشخص‌ می‌كند، قطعه‌های‌ نشان‌ برای‌ غلامهای‌ چاپاران‌ بسازند و به‌ كلاه‌ آنها نصب‌ كنند تا در طول‌ مسیر شناخته‌ شوند (رجوع کنید به روزنامه وقایع‌ اتفاقیه، ش‌ 223، ص‌ 3). در 1274، مقرر شد كه‌ كلاه‌ چاپارها دو رویه‌ باشد و قیمت‌ آن‌ بین‌ دو تومان‌ تا سه‌ هزار دینار. همچنین‌ پوشیدن‌ لباس‌ ترمه كشمیری‌ و كرمانی‌ برای‌ چاپارها ممنوع‌ شد (رجوع کنید به همان‌، ش‌ 371، ص‌ [9]). چاپارها معمولاً یك‌ خورجین‌ كوچك‌، یك‌ قمه‌، شمشیر و تیردان‌ و كمان‌ به‌ همراه‌ داشتند و چماق‌ یا تازیانه‌ای‌ در دست‌ می‌گرفتند (شاردن‌؛ ویلز، همانجاها).

حق‌ تقدم‌ چاپارها برای‌ ادامه مسیر در راههای‌ چاپاری‌ بر دیگر مسافران‌، در دوره‌های‌ مختلف‌ از قوانین‌ راههای‌ چاپاری‌ بود. حتی‌ در مواردی‌ كه‌ به‌ علتی‌ اسب‌ چاپار در بین‌ راه‌ تلف‌ می‌شد یا قدرت‌ طی‌ ادامه مسیر را نداشت‌، چاپار حق‌ داشت‌ اسب‌ مسافران‌ در راه‌ را بگیرد و به‌ سفر خود ادامه‌ دهد (رجوع کنید به شاردن‌، همانجا؛ عبدلی‌فرد، ج‌ 1، ص‌ 41). این‌ قانون‌، اغلب‌ سوءاستفاده‌هایی‌ در پی‌ داشت‌ و موجب‌ دست‌ درازی‌ چاپارها به‌ اموال‌ و مواشی‌ مردم‌ می‌شد (رجوع کنید به شاردن‌، همانجا؛ بازن‌، ص‌ 23)، حتی‌ گاهی‌ راهزنان‌ در كسوت‌ چاپارهای‌ رسمی‌ به‌ چپاول‌ روستاها و كاروانها اقدام‌ می‌كردند(رجوع کنید به اشپولر،ص‌ 351؛ د. ایرانیكا، همانجا). بنابراین‌، وضع‌ مقرراتی‌ برای‌ حفظ‌ امنیت‌ راهها و نیز تأمین‌ اسب‌ و علوفه‌ به‌ طوری‌ كه‌ مانع‌ تعدی‌ به‌ مردم‌ ساكن‌ در طول‌ راههای‌ چاپاری‌ شود، از مسائل‌ مورد توجه‌ حكومتها بود (رجوع کنید به مشیزی‌، ص‌ 395؛ مفتون‌ دنبلی‌، ص‌ 215؛ اعتضادالسلطنه‌، ص‌ 291). بدیهی‌ است‌ كه‌ چاپارها هرگز متعرض‌ افراد صاحب‌ مقام‌ یا مسافران‌ خارجی‌ كه‌ قصد رفتن‌ به‌ دربار داشتند، نمی‌شدند و از آنها اسب‌ و علوفه‌ درخواست‌ نمی‌كردند (رجوع کنید به شاردن‌، ج‌ 2، ص‌200).

كامل‌ترین‌ نمونه قوانین‌ مدون‌ چاپارخانه‌ها مربوط‌ به‌ زمان‌ امیركبیر است‌ كه‌ كتابچه‌ای‌ تهیه‌ شد و نمونه‌ای‌ از آن‌ برای‌ همه سفارتخانه‌هایی‌ كه‌ دارای‌ برنامه‌های‌ چاپاری‌ بودند و نیز برای‌ رجال‌ و امرا و والیان‌ و مأموران‌ ولایات‌ ارسال‌ شد (رجوع کنید به اسناد و نامه‌های‌ امیركبیر، ص‌ 135، 236؛ امیركبیر، مقدمه آل‌داود، ص‌ 21). نمونه‌ای‌ از این‌ كتابچه‌، كه‌ در آلبوم‌ شماره 242 آلبومهای‌ بیوتات‌ سلطنتی‌ وجود داشت‌، اكنون‌ در سازمان‌ اسناد ملی‌ ایران‌ نگهداری‌ می‌شود. این‌ كتابچه‌ شامل‌ نام‌ كاروانسراها و چاپارخانه‌های‌ راههای‌ اصلی‌ ایران‌ و بهای‌ اسبهای‌ كرایه‌ای‌ است‌ (رجوع کنید به اسناد و نامه‌های‌ امیركبیر، همانجاها؛ عبدلی‌فرد، ج‌ 1، ص‌ 44ـ 52؛ نیز رجوع کنید به تصویر).

در 1267 قوانین‌ مربوط‌ به‌ حركت‌ چاپارها به‌ ولایات‌، مسائل‌ انضباطی‌ و انتظامی‌ چاپارخانه‌ها و مقررات‌ ارسال‌ امانات‌ در روزنامه وقایع‌ اتفاقیه‌ به‌چاپ‌ رسید (رجوع کنید به ش‌ 1، ص‌ 2، ش‌ 2، ص‌ 3؛ نیز رجوع کنید به عبدلی‌فرد، ج‌ 1، ص‌ 53). در همین‌ سال‌، در زمان‌ ریاست‌ حسین‌خان‌ سرتیپ‌ بر امور چاپارخانه‌ها، دفترچه دیگری‌ شامل‌ قوانین‌ جدید چاپارخانه‌ها چاپ‌ و در دسترس‌ مردم‌ قرار گرفت‌ (رجوع کنید به عبدلی‌فرد، ج‌ 1، ص‌ 53ـ 65).

ساختمان‌ چاپارخانه‌ها را معمولاً در كنار كاروانسراها و رباطها و در كنار چشمه‌، چاه‌ قنات‌ یا نهر آب‌ می‌ساختند. گاهی‌ نیز در قسمتی‌ از كاروانسرا محلی‌ را به‌ منظور چاپارخانه‌ در نظر می‌گرفتند (همان‌، ج‌ 1، ص‌ 111؛ برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به كلاویخو، ص‌ 198ـ199).

نقشه ساختمان‌ چاپارخانه‌ معمولاً چهارگوش‌ ساده‌ای‌ به‌ ابعاد 25×30 متر یا 80 ×100 متر بود كه‌ در چهار كنج‌ دارای‌ چهار برج‌ نیم‌استوانه‌ای‌ بود. معمولاً در بالای‌ در ورودی‌ چاپارخانه‌، اتاقی‌ می‌ساختند كه‌ بالاخانه‌ نام‌ داشت‌. بالاخانه‌ محل‌ سكونت‌ رئیس‌ چاپارخانه‌ یا محل‌ استراحت‌ چاپاران‌ مخصوص‌ بود. ضلع‌ ورودی‌ (ضلع‌ پیشانی‌) بنا، دیواری‌ كنگره‌دار و بدون‌ پنجره‌ و مرتفع‌تر از سه‌ دیوار دیگر بود (عبدلی‌فرد، ج‌ 1، ص‌ 109). در امتداد در ورودی‌ راهرویی‌ مسقف‌ قرار داشت‌ و در هر یك‌ از طرفین‌ آن‌، یك‌ ایوان‌ سكو مانند بود كه‌ در هر طرف‌ آنها اتاقهایی‌ ساخته‌ شده‌ بود. اتاقها تاریك‌ و دخمه‌مانند بودند و گاهی‌ پنجره‌ای‌ بدون‌ شیشه‌ از طرف‌ حیاطِ چاپارخانه‌، نور آن‌ را تأمین‌ می‌كرد. بعد از گذشتن‌ از راهروها و در وسط‌ ساختمان‌، حیاط‌ چاپارخانه‌ قرار داشت‌. در دیوارهای‌ به‌ سمت‌ حیاط‌، سوراخهایی‌ به‌ صورت‌ آخور برای‌ تعلیف‌ اسبهای‌ چاپارخانه‌ تعبیه‌ شده‌ بود كه‌ مملو از كاه‌ یا جو بود. در قسمت‌ جلوی‌ این‌ آخورها میله‌های‌ فلزی‌ ضخیمی‌ از سرآخور به‌ زمین‌ نصب‌ شده‌ بود كه‌ برای‌ بستن‌ افسار حیوانات‌ به‌كار می‌رفت‌. در پشت‌ این‌ آخورها اتاقهایی‌ طویل‌ و تاریك‌ قرار داشت‌ كه‌ برای‌ نگهداری‌ علوفه‌ یا استراحت‌ زمستانی‌ اسبها و گاه‌ برای‌ استراحت‌ غلامهای‌ پست‌ مورد استفاده‌ قرار می‌گرفت‌. در وسط‌ حیاط‌ چاپارخانه‌ سكویی‌ به‌ صورت‌ بارانداز قرار داشت‌ كه‌ مسافران‌ بارهای‌ خود را روی‌ آن‌ می‌انباشتند و در تابستان‌ برای‌ استراحت‌ شبانه مسافران‌ هم‌ مورد استفاده‌ قرار می‌گرفت‌. گاه‌ در زیر این‌ بارانداز آب‌انبار می‌ساختند (همان‌، ج‌ 1، ص‌ 109ـ 119؛ برای‌ پلان‌ ساده چاپارخانه‌ها رجوع کنید به همان‌، ج‌ 1، ص‌ 115، 120).

معمولاً محل‌ چاپارخانه‌ها در كنار جاده‌ها و در قسمت‌ ورودی‌ یا خروجی‌ شهرها و قصبات‌ و به‌ندرت‌ در داخل‌ شهرهای‌ بین‌ راهی‌ بود. فاصله چاپارخانه‌ها از هم‌ معمولاً سه‌ تا هشت‌ فرسخ‌ بود كه‌ البته‌ به‌ سهل‌ یا صعب‌ بودن‌ جاده‌ بستگی‌ داشت‌ (همان‌، ج‌ 1، ص‌ 111؛ برای‌ مهم‌ترین‌ راههای‌ چاپاری‌ در ایران‌ و نیز چاپارخانه‌ها و مهمانخانه‌های‌ ایران‌ رجوع کنید به عبدلی‌فرد، 1383 ش‌).


منابع‌:
(1) ماریانا روبنوونا آرونووا و كلارا زارمایروونا اشرفیان‌، دولت‌ نادرشاه‌ افشار، ترجمه حمید امین‌، تهران‌ 1356 ش‌؛
(2) اسناد و نامه‌های‌ امیركبیر( و داستانهای‌ تاریخی‌ در باره او )، نگارش‌ و تدوین‌ علی‌ آل‌داود، تهران‌: سازمان‌ اسناد ملی‌ ایران‌، 1379 ش‌؛
(3) علیقلی‌بن‌ فتحعلی‌ اعتضادالسلطنه‌، اكسیرالتواریخ‌: تاریخ‌ قاجاریه‌ از آغاز تا سال‌ 1259 ق‌، چاپ‌ جمشید كیان‌فر، تهران1370 ش‌؛
(4) امیركبیر، نامه‌های‌ امیركبیر؛
(5) به‌انضمام‌ رساله نوادرالامیر، چاپ‌ علی‌ آل‌داود، تهران‌ 1371 ش‌؛
(6) ژان‌اوته‌، سفرنامه ژان‌اوتر: عصرنادرشاه‌ ، ترجمه علی‌ اقبالی‌، تهران‌ 1363 ش‌؛
(7) ارنست‌ اورسول‌، سفرنامه اورسل‌: 1882 میلادی‌، ترجمه علی‌اصغر سعیدی‌، تهران‌ [? 1352 ش‌(؛
(8) بازن‌، نامه‌های‌ طبیب‌ نادرشاه‌ ، ترجمه علی‌اصغر حریری‌، چاپ‌ بدرالدین‌ یغمائی‌، )تهران‌( 1365 ش‌؛
(9) خانبابا بیانی‌، تاریخ‌ نظامی‌ ایران‌: دوره صفویه، )تهران( 1353 ش‌؛
(10) رشیدالدین‌ فضل‌اللّه‌؛
(11) روزنامه وقایع‌ اتفاقیه، ش‌ 1، 5 ربیع‌الا´خر 1267، ش‌ 2، 11 ربیع‌الا´خر 1267، ش‌ 223، 23 شعبان‌ 1271، ش‌ 371، 24 رجب‌ 1274؛
(12) فریدون‌ عبدلی‌فرد، چاپارخانه‌ها و راه‌های‌ چاپاری‌ در ایران‌، تهران‌ 1383 ش‌؛
(13) احمد فریدون‌ بیگ‌پاشا، منشآت‌ السلاطین‌، )استانبول‌( 1274ـ1275؛
(14) كتاب‌ نارنجی‌: گزارش‌های‌ سیاسی‌ وزارت‌ امور خارجه روسیه‌ تزاری‌ در باره انقلاب‌ مشروطه ایران‌ ، ج‌ 1، ترجمه حسین‌ قاسمیان‌، چاپ‌ احمد بشیری‌، تهران‌: نشر نور، 1367 ش‌؛
(15) روی‌ گونثالث‌ د كلاویخو، سفرنامه كلاویخو، ترجمه مسعود رجب‌نیا، تهران‌ 1344 ش‌؛
(16) ایون‌ گره‌، سفیر زیبا: سرگذشت‌ و سفرنامه فرستاده فرانسه‌ در دربار شاه‌سلطان‌ حسین‌ صفوی، ترجمه‌ و توضیح‌ علی‌اصغر سعیدی‌، تهران‌ 1370 ش‌؛
(17) میر محمد سعیدبن‌ علی‌ مشیزی‌، تذكره صفویه‌ كرمان‌ ، چاپ‌ محمدابراهیم‌ باستانی‌ پاریزی‌، تهران‌ 1369 ش‌؛
(18) عبدالرزاق‌بن‌ نجفقلی‌ مفتون‌ دنبلی‌، مآثر سلطانیه‌: تاریخ‌ جنگهای‌ اول‌ ایران‌ و روس‌، چاپ‌ غلامحسین‌ زرگری‌نژاد، تهران‌ 1383 ش‌؛
(19) چارلز فرانسیس‌ مكنزی‌، سفرنامه شمال‌، ترجمه منصوره‌ اتحادیه‌ (نظام‌ مافی‌)، تهران‌ 1359 ش‌؛
(20) عبداللّه‌بن‌ فضل‌اللّه‌ وصّاف‌الحضره‌، تاریخ‌ وصّاف‌، چاپ‌ سنگی‌ بمبئی‌ 1269، چاپ‌ افست‌ )تهران] 1338 ش‌؛
(21) چارلز جیمز ویلز، تاریخ‌ اجتماعی‌ ایران‌ در عهد قاجاریه؛
22- ترجمه سیدعبداللّه‌، چاپ‌ جمشید دودانگه‌ و مهرداد نیكنام‌، تهران‌ 1363 ش‌؛
(23) رضاقلی‌بن‌ محمدهادی‌ هدایت‌، ملحقات‌ تاریخ‌ روضهالصفای‌ ناصری، در میرخواند، ج‌ 8 ـ10؛


(24) Eugene Aubin, La Perse d'aujourd'hui: Iran, Mإsopotamie , Paris 1908;
(25) Jean Chardin, Voyages du Chevalier Chardin en Perse et autres lieux de l'Orient , new ed. by L. Langles, Paris 1811;
(26) George N. Curzon, Persia and the Persian question , London 1892;
(27) Gerhard Doerfer, Turkische und mongolische Elemente im Neupersischen , Wiesbaden 1963-1975;
(28) EIr ., s.v. "Capar" (by Willem Floor);
(29) Marco Polo, The book of Ser Marco Polo the Venetian concerning the kingdoms and marvels of the East , translated and edited, with notes by Henry Yule, 1871, 3rd. ed. by Henry Cordier, 1903-1920, repr. London 1975;
(30) Bertold Spuler, Die Mongolen in Iran , Leiden 1985;
(31) Jean-Baptiste Tavernier, Les six voyages de Turquie et de Perse , Introduction et notes de Stephane Yerasimos, Paris 1981.

/ فریدون‌ عبدلی‌فرد /



تصاویر این مدخل:
صفحه نخست کتابچه تشخیص منازل و فواصل راههای کشور که به دستور امیرکبیر تدوین شده است. منبع: اسناد و نامه های امیرکبیر (و داستانهای تاریخی درباره او)، نگارش و تدوین علی آل داود، تهران: سازمان اسناد ملی ایران، 1379ش

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5335
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست