1) دهستان. در قسمت جنوبی شهرستان رودبار و قسمت غربی بخش عمارلو واقع است. این دهستان در 1375 ش، مشتمل بر هفده آبادی و شهر جیرنده بوده است (مركز آمار ایران، 1376 ش الف، ص 10).
قسمت شمالی دهستان، كوهستانی (جزو رشته كوه البرز) و جنوب آن دشت است. بیشتر آبادیهای آن در كوهستان قرار دارند (رجوع کنید به همانجا). رود شاهرود، از شاخههای اصلی سفیدرود، در جنوب دهستان جریان دارد (رجوع کنید به جعفری، ج 2، ص 291). معدن زغال سنگ سنگرود با ذخیره 000 ، 520 ، 6 تُن و معدن خاكنسوز سنگرود با ذخیره 000 ، 300 ، 1 تن در كنار آبادی سنگرود در حدود سیزده كیلومتری جنوبغربی شهر جیرنده است (ریاضی ضیابری، ص 315؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج26، ص577).
دهستان جیرنده در منطقه زلزلهخیز واقع است و در زمینلرزه 1369 ش به شدت آسیب دید ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج 26، ص 182). بعضی محصولات زراعی و باغی، دام زنده و خاك نسوز و زغالسنگ از صادرات آنجاست (همانجا).
از زیارتگاههای مهم این دهستان است: امامزاده طیب و طاهر در آبادی پاكده (در سه كیلومتری جنوبغربی شهر جیرنده)، مقبره امكلثوم خانم در آبادی یكُنُم (در ده كیلومتری شمال شرقی شهر جیرنده)، امامزاده محمد حنفیه در آبادی بیوَرْزین (در 31 كیلومتری جنوبغربی شهر جیرنده) و امامزاده طاهر در آبادی پارودبار (در 23 كیلومتری جنوبغربی شهر جیرنده؛ همان، ج 26، ص 109، 111، 658).
محدوده دهستان كنونی جیرنده تا 1365 ش با نام دهستان فاراب در تقسیمات كشوری آمده است (رجوع کنید به رزمآرا، ج2، ص74؛ ایران. وزارت كشور، ص 16؛ پوراحمد جكتاجی، ص 565). در 1366 ش، دهستان جیرنده به مركزیت آبادی جیرنده و مشتمل بر21 روستا و مزرعه و مكان (در بخش عمارلو) در شهرستان رودبار تشكیل شد (ایران. قوانین و احكام، ص 734).
در سرشماری 1375ش، جمعیت دهستان جیرنده 163، 7 تن بوده است كه از این تعداد 249، 4 تن (59 %) در روستاها به سر میبردهاند (رجوع کنید به مركز آمار ایران، 1376 ش الف، همانجا؛ همو، 1376 ش ب، ص هشتادوسه). در ماههای سرد سال عدهای از عشایر (طایفه مستقل غیاثوند قزوین) در این دهستان قشلاق میكنند (همو، 1378 ش، ص 146). اهالی دهستان به فارسی، گیلكی و كردی سخن میگویند و شیعه دوازده امامیاند ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج 26، ص 182).
2) شهر. مركز دهستان جیرنده و مركز بخش عمارلوست و تقریباً در قسمت میانی بخش و قسمت شرقی دهستان، در ارتفاع 1320 متری، در حدود 36 كیلومتری مشرق پل لوشان، واقع است. در 1323 ش نام آبادی جیرنده در دهستان عمارلو در شهرستان رشت (استان یكم) آمده است (ایران. وزارت كشور. اداره كل آمار و ثبت احوال، ج 1، ص 94). در 16 آبان 1338، با تبدیل دهستان عمارلو به بخش، جیرنده به مركزیت بخش تعیین شد (اصلاح عربانی، ج 1، ص 40). آبادی جیرنده در تیر 1373 به شهر تبدیل شد. جمعیت آن در سرشماری 1375 ش، 914 ، 2 تن بوده است (ایران. وزارت كشور. معاونت سیاسی، 1380 ش ب ، ص 71؛ مركز آمار ایران، 1376 ش ب، همانجا).
نام جیرنده به صورتهای جیرینده یا جیرین ده و جیران ده (جیران به معنای آهو) نیز ضبط شده است (رجوع کنید به رَشوَند، ص 118؛ ستوده، ج 2، ص 5؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها، همانجا). از سابقه آن تا دوره افشاریه (حك: 1148ـ1210) اطلاعی در دست نیست. در این دوره، با كوچاندن اجباری طایفه عمارلو*(طایفهای از كردها) به آنجا، این منطقه عمارلو نامیده شد. از گروه كردها، تیره بیچانلو در جیرنده ساكن شدهاند (ستوده، ج 1، بخش1، ص 493 ـ 494). لاهیجانی (ص 284ـ 285) نیز، با اشاره به كوچاندن طایفه عمارلو به منطقه در دوره افشاریه، آبادی جیرنده را جزو عمارلو ذكر كرده است. در دوره ناصرالدین شاه قاجار (حك: 1264ـ1313) این آبادی جزو ناحیه بالارودبار ذكر شده است (رشوند، ص54). در اوایل دوره پهلوی، از قنات پر آبِ كُلشخانی در جیرنده یاد شده است (رجوع کنید به ستوده، ج 2، ص 5). در 1328 ش، رزمآرا (ج 2، ص 74، 197) جیرنده را قصبه و مركز بلوك فاراب ذكر كرده و از گویش تاتی اهالی و گلیمبافی و جوراببافی آنجا سخن گفته است.
از مهمترین آثار قدیمی شهر اینهاست: امامزاده عسكر (ظاهراً از نوادگان امام موسیكاظم علیهالسلام) با كتیبهای متعلق به 1017، زیارتگاه بیبیزینب خاتون، امامزاده محمد و امامزاده عبداللّه، قلعه جیرنده و ویرانههای قلعهای به نام كافر قلعه، قبرستان قدیمی كنار شهر در دامنه كوه و قلعه كَل كوه نزدیك شهر بر روی كوه (رزمآرا، ج 2، ص 74؛ پوراحمد جكتاجی، ص 565؛ ستوده، ج 1، بخش 1، ص 500 ـ501، ج 2، ص 5).
منابع: (1) ابراهیم اصلاح عربانی، «گیلان در تقسیمات كشوری»، در كتاب گیلان، به سرپرستی ابراهیم اصلاح عربانی، ج 1، تهران: گروه پژوهشگران ایران، 1374 ش؛ (2) ایران. قوانین و احكام، مجموعه قوانین و مقررات مربوط به وزارت كشور: از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان سال 1369، تهران 1370 ش؛ (3) ایران. وزارت كشور، فهرست واحدهای تقسیمات كشوری تا پایان شهریور ماه 1365، تهران 1365 ش؛ (4) ایران. وزارت كشور. اداره كل آمار و ثبت احوال، كتاب اسامی دهات كشور، ج 1، تهران 1329 ش؛ (5) ایران. وزارت كشور. معاونت سیاسی. دفتر تقسیمات كشوری، نشریه اسامی عناصر و واحدهای تقسیماتی (به همراه مراكز)، تهران 1380 ش الف ؛ (6) همو، نشریه تاریخ تأسیس عناصر تقسیماتی به همراه شماره مصوبات آن، تهران 1380 ش ب؛ (7) محمدتقی پوراحمد جكتاجی، «بقاع متبركه و اماكن مذهبی»، در كتاب گیلان، همان، ج 1؛ (8) عباس جعفری، گیتاشناسی ایران، تهران 1368ـ 1379 ش؛ (9) رزمآرا؛ (10) محمدعلیبن محمدزمان رشوند، مجمل رشوند: شرح وقایع و گزارشهای تاریخی منطقه رودبار و الموت، نواحی اطراف آن و قزوین در سالهای 1271ـ 1276 ه ق، چاپ منوچهر ستوده و عنایتاللّه مجیدی، تهران 1376 ش؛ (11) حسین ریاضی ضیابری، «پتانسیلهای معدنی»، در همان، ج 1؛ (12) منوچهر ستوده، از آستارا تا اِستارباد، تهران 1349 ش ـ ؛ (13) فرهنگ جغرافیائی آبادیهای كشور جمهوری اسلامی ایران، ج 26: قزوین، تهران: سازمان جغرافیائی نیروهای مسلح، 1378 ش؛ (14) م.م. لاهیجانی، جغرافیای گیلان، نجف 1389/ 1969؛ (15) مركز آمار ایران، سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر كوچنده 1377، جمعیت عشایری دهستانها، كل كشور، تهران 1378 ش؛ (16) همو، سرشماری عمومی نفوس و مسكن 1375: شناسنامه آبادیهای كشور، استان گیلان، شهرستان رودبار، تهران 1376 ش الف؛ 17- همو، سرشماری عمومی نفوس و مسكن 1375: نتایج تفصیلی كل كشور، تهران 1376 ش ب؛ (18) نقشه راهنمای البرز غربی: گیلان، مقیاس 000 ،300 : 1، تهران: گیتاشناسی، [بیتا.].