از زندگی مؤلف اطلاعی در دست نیست. احتمالاً مدتی در خراسان میزیسته و كتابش را به نام علاءالدین خوارزمشاه *تدوین كرده است (بكران، 1342ش، ص3، مقدمه برشچفسكی، ص چهارده). بكران نقشهای از عالم را بر جامهای ترسیم كرده بود كه یكی از قدیمترین نقشههای مدرّج بوده است. در واقع، جهاننامه حاشیهای بر این نقشه است كه در آن مؤلف به شرح و وصف مناطقِ ترسیم شده پرداخته است (همان، ص8، 12، مقدمه ریاحی، ص شش، مقدمه برشچفسكی، ص بیست). این كتاب با نثری ساده و روان و جملات كوتاه، در بیست فصل تنظیم شده است: چهار فصل نخست در باره نحوه ترسیم نقشه و استفاده از آن است. فصل پنجم تا یازدهم در توصیف مناطق مندرج در نقشه است و حاوی اطلاعات خلاصه و مفیدی در باره فاصله میان شهرها، موقعیت دریاها و دریاچهها، جزایر، رودها، كوهها و بیابانهاست. فصول بعد به موضوعاتی از قبیل نام و القاب شهرها، مهاجرت اقوام، خلق و خوی مردم شهرها، فلزات و جواهر و چند حكایت اختصاص داده شده است (همان، ص 4ـ 5). بكران در تألیف اثرش، به جز روایات شفاهی، از كتابهای نجوم، انواع زیجها، المسالك و الممالك ابنخرداذبه، سفرنامه ناصرخسرو، اشكال الاقالیم منسوب به محمدبن بحرالرهنی و مُسَوَدّات شرفالدین طوسی استفاده كرده است (همان، ص 6ـ7). ظاهراً وی برای تألیف این اثر به كتابهای دیگری مانند مسالك و ممالك اصطخری، كاملالصناعه علیبن عباس مجوسی اهوازی، آثارالباقیه و التفهیم بیرونی دسترسی داشته است (رجوع کنید به همان، مقدمه برشچفسكی، ص شانزده ـ بیست).
به نظر میرسد بكران اطلاعات مندرج در جهاننامه را از منابع گوناگون گرد آورده و خود به سیر و سیاحت نپرداخته است، زیرا در كتاب كلماتی مانند «شنیدیم»، «میگویند» یا عباراتی مانند «آنچه در این باب یافته شد، گفتیم» و یا «آنچه معروفتر است و به قبول عقول نزدیكتر، آورده شد» را بهكار برده است (برای نمونه رجوع کنید به همان، ص 38، 60ـ61).
ارزش و اهمیت جهاننامه، افزون بر اطلاعات جغرافیایی، به سبب شرح مؤلف در باره برخی آثار تاریخی، از جمله صورت سنگی شیرین و شبدیز كسری' در بیستون و چهره ملوك شهر بیشاپور بر روی كوهی در نزدیكی شهر است (رجوع کنید به همان، ص 57، 83). وی همچنین در باره محل سكونت اقوام و جابهجایی آنها (همان، ص 71ـ73) و اوضاع جامعه آن دوره، منابع زیرزمینی و نامهای مترادف شهرها (برای نمونه رجوع کنید به همان، ص 66ـ 69، 76، 92ـ100) اطلاعات سودمندی داده است.
حافظ ابرو *در تألیف اثر جغرافیاییاش (ج 1، ص 50) و حمداللّه مستوفی در نزههالقلوب* از جهاننامه بهره بردهاند (رجوع کنید به ریو، ج 1، ص 418، 423). دو نسخه خطی از جهاننامه موجود است. در 1310/1892 ابوالفضل گلپایگانی نسخهای از جهاننامه (سال تحریر 663) را در كتابخانه بخارا یافت و آن را در 1311/1893 به تومانسكی، خاورشناس روسی، اهدا كرد، سپس با نسخه ناقص موجود در كتابخانه پاریس (سال تحریر 833) در 1339 ش/1960 آن را به صورت چاپ عكسی در مسكو منتشر نمود (بكران، 1342 ش، مقدمه برشچفسكی، ص ده؛ همان، 1381 ش، مقدمه صفینژاد، ص 9ـ10؛ نیز رجوع کنید به حدودالعالم، مقدمه ستوده، ص پنج). محمدامین ریاحی جهاننامه را با دو مقدمه، یكی كوتاه و مختصر از خود ریاحی و دیگری مفصّلتر از برشچفسكی (ترجمه محسن ابراهیمی)، بر اساس نسخهای كه در 663 استنساخ شده است، در 1342 ش در تهران چاپ كرد. در 1381 ش، متن بازنویسی شده جهاننامه بهكوشش جواد صفینژاد بهچاپ رسید.