responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5273

 

جهانگیرنامه‌ ، منظومه‌ای‌ حماسی‌ به‌ فارسی‌ در سرگذشت‌ جهانگیر فرزند رستم‌. جهانگیرنامه، مانند بیشتر منظومه‌های‌ حماسی‌ فارسی‌، در قالب‌ مثنوی‌ و در بحر متقارب‌ مثمّن‌ محذوف‌ (فَعولُن‌ فَعولُن‌ فَعولُنْ فَعَل‌) سروده‌ شده‌ و مشتمل‌ بر حدود شش‌هزار بیت‌ است‌. سراینده‌ آن‌ در پایان‌ كتاب‌ (ص‌ 339) نام‌ خود را قاسم‌ مادح‌ ذكر نموده‌ و گفته‌ كه‌ كتاب‌ را در هرات‌ به‌ نظم‌ در آورده‌ است‌. بیش‌ از این‌ اطلاعی‌ از او در دست‌ نیست‌. در برخی‌ از چاپهای‌ سنگی‌ این‌ كتاب‌ سراینده‌، به‌اشتباه‌، ابوالقاسم‌ هراتی‌ معرفی‌ شده‌ است‌ (رجوع کنید به صفا، ص‌ 325). تاریخ‌ سرودن‌ جهانگیرنامه‌ معلوم‌ نیست‌. ژول‌مول‌ در دیباچه‌ شاهنامه‌ مصحَّح‌ خود (فردوسی‌، كتاب‌ 1، ص‌ 43) آن‌ را متعلق‌ به‌ قرن‌ پنجم‌ دانسته‌ است‌، اما سبك‌ كتاب‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ بسیار دیرتر از قرن‌ پنجم‌ سروده‌ شده‌ است‌ (رجوع کنید به صفا، ص‌ 325ـ331). اشعار جهانگیرنامه‌ از لحاظ‌ فخامت‌ و استواری‌ در سراسر آن‌ یكسان‌ نیست‌. به‌ نوشته‌ ذبیح‌اللّه‌ صفا (ص‌ 331)، بخشهایی‌ از آن‌ متعلق‌ به‌ اواخر قرن‌ ششم‌، و به‌ احتمال‌ قوی‌تر، متعلق‌ به‌ اوایل‌ قرن‌ هفتم‌ است‌، اما از جانبی‌ دیگر، با توجه‌ به‌ برخی‌ عبارات‌ و تركیبات‌ آن‌، به‌ آثار قرون‌ متأخرتر، از جمله‌ آثار قرن‌ نهم‌، همانند است‌.

سراینده‌ در جای‌جای‌ كتاب‌ (مثلاً ص‌ 41، 63، 223، 267، 283، 319) داستانها را از قول‌ «راوی‌» نقل‌ كرده‌ است‌. تكرار واژه‌ راوی‌ ــ كه‌ در حماسه‌های‌ كهن‌تر كمتر دیده‌ می‌شود ــ و اینكه‌ گاه‌ سراینده‌ داستانی‌ را نیمه‌ تمام‌ گذارده‌ و داستانی‌ دیگر را نقل‌ كرده‌ (مثلاً ص‌ 83 ـ84، 89) و باز به‌ داستان‌ قبل‌ بر گشته‌، به‌ سخن‌پردازی‌ نقالان‌ و قصه‌گویان‌ شبیه‌ است‌. ذكر موجوداتی‌ نظیر دیو و جادو، غالباً با نامهای‌ عربی‌ در جهانگیرنامه (مثلاً رجوع کنید به ص‌ 26ـ33، داستان‌ غواص‌ دیو و همسر او كه‌ جادوست‌؛ ص‌ 220ـ222، كه‌ جهانگیر، سرخاب‌ دیو و زن‌ جادو را می‌كُشَد؛ ص‌ 322ـ 325، 331ـ333، 373ـ377، جنگ‌ ایرانیان‌ با جادوان‌ به‌ فرماندهی‌ راحیله‌ جادو) بیش‌ از منظومه‌های‌ حماسی‌ كهن‌تر از آن‌ است‌ و داستانهایی‌ نظیر گرفتار شدن‌ جهانگیر در طلسم‌ و كیفیت‌ رهایی‌ او (ص‌ 223ـ236) و كاربرد اصطلاحاتی‌ مانند دعای‌ «باطل‌السحر» (ص‌ 323، 332) آن‌ را بیش‌ و كم‌ به‌ حماسه‌های‌ عامیانه‌، كه‌ غالباً منثور و پرداخته‌ نقالان‌ است‌، همانند كرده‌ است‌. اینكه‌ رستم‌ در جهانگیرنامه‌ جمهورْشاهِ بت‌پرست‌ را به‌ خداپرستی‌ دعوت‌ می‌كند (ص‌ 47) و به‌ آزادمهر مغربی‌، كه‌ نام‌ لات‌ و عُزّی‌' را می‌برد، اعتراض‌ می‌كند و او را به‌ توحید فرامی‌خواند (ص‌ 35) و اینكه‌ جهانگیر، داراب‌ شاه‌ را به‌ گناه‌ بت‌پرستی‌ می‌كُشَد (ص‌ 329ـ330) و نیز كاربرد برخی‌ واژگان‌ عربی‌ مانند «بیت‌الاحزان‌» (ص‌ 22) و نامهای‌ عربی‌ نظیر «مسیحای‌ عابد» (ص‌ 21) و «مسلم‌» (ص‌ 89 ـ90)، نفوذ فرهنگ‌ اسلامی‌ را در منظومه‌ مذكور نشان‌ می‌دهد (قس‌ فردوسی‌، كتاب‌ 1، مقدمه‌ مول‌، ص‌ 44، كه‌ می‌گوید اثری‌ از نفوذ اسلام‌ در روایتهای‌ جهانگیرنامه‌ نیست‌) و به‌ نظر می‌رسد كه‌ جهانگیرنامه‌ ، بر خلاف‌ برخی‌ منظومه‌های‌ حماسی‌ دیگر، از قبیل‌ گرشاسپ‌نامه و بهمن‌نامه، از فرهنگ‌ و ادب‌ ایران‌ باستان‌ سرچشمه‌ نگرفته‌ و صرفاً تقلیدی‌ عامیانه‌ از شاهنامه‌ است‌.

جهانگیرنامه‌ با ذكر نام‌ خدا در سه‌ بیت‌ آغاز شده‌ و در آن‌ بر خلاف‌ بیشتر منظومه‌های‌ فارسی‌، به‌ حمد پروردگار و نعت‌ پیامبر اكرم‌ پرداخته‌ نشده‌ است‌ (رجوع کنید به ص‌ 17). سراینده‌ نخست‌ به‌ اجمال‌ داستان‌ رستم‌ و سهراب‌ را بر اساس‌ شاهنامه‌ بیان‌ كرده‌ (ص‌ 17ـ19) و سپس‌ شرح‌ داده‌ است‌ كه‌ رستم‌ پس‌ از مرگ‌ سهراب‌ راهی‌ كوه‌ و بیابان‌ شد و به‌ سوی‌ مازندران‌ رفت‌ و در بیشه‌زاری‌ به‌ دلنواز، دختر مسیحای‌ عابد، دل‌ باخت‌ و با او ازدواج‌ كرد و چهل‌ روز در آنجا ماند و سپس‌ به‌ شكار رفت‌ (ص‌ 19ـ 25). این‌ بخش‌ از كتاب‌ یادآور رفتن‌ رستم‌ به‌ سمنگان‌ و ازدواج‌ او با تهمینه‌ در شاهنامه‌ است‌. رستم‌ در شكارگاه‌ با غواص‌ دیو روبه‌رو می‌شود و پس‌ از ماجرایی‌ او را می‌كشد (ص‌ 26ـ32). این‌ داستان‌ نیز بیش‌ و كم‌ به‌ داستان‌ اكوان‌ دیو در شاهنامه‌ شبیه‌ است‌. دلنواز كه‌ از رستم‌ باردار گشته‌، جهانگیر را به‌ دنیا می‌آورد و جهانگیر در نوجوانی‌ یلی‌ نیرومند می‌گردد (ص‌ 84). مسیحای‌ عابد او را با گروهی‌ از مازندران‌ به‌ ایران‌ گسیل‌ می‌دارد تا به‌ خاندان‌ خود، پهلوانان‌ زابل‌، بپیوندد و ایرانیان‌ را در جنگ‌ با تورانیان‌ یاری‌ دهد (ص‌ 106ـ 108). افراسیاب‌ (شاه‌ توران‌) و هومان‌، جهانگیر را می‌فریبند و او مصلحت‌ می‌بیند كه‌ به‌ جمع‌ آنان‌ بپیوندد و سپس‌ در جنگ‌ تورانیان‌ با ایرانیان‌ طی‌ حوادثی‌ با پهلوانان‌ ایران‌ نبرد تن‌ به‌ تن‌ می‌كند و پیروز می‌گردد و آنان‌ را در اردوی‌ تورانیان‌ به‌ بند می‌كشد. هنگامی‌ كه‌ در آوردگاه‌ با زال‌، نیای‌ خود، روبرو می‌شود، خود را به‌ او می‌شناساند و سپس‌ پهلوانان‌ ایران‌ را از بند می‌رهاند، همگی‌ با سپاه‌ افراسیاب‌ می‌جنگند و سپاهیان‌ می‌گریزند و جهانگیر به‌ بارگاه‌ كیكاووس‌ راه‌ می‌یابد (ص‌ 114ـ 188). پس‌ از آن‌ به‌ وقایع‌ گوناگون‌ و شرح‌ دلاوریهای‌ جهانگیر پرداخته‌ شده‌ است‌ (رجوع کنید به ص‌ 189ـ236). ایرانیان‌ با سپاه‌ سَقْلابْ شاه‌ می‌جنگند و به‌ یاری‌ جهانگیر پیروز می‌شوند و سقلاب‌ دین‌ یزدان‌ را می‌پذیرد (ص‌ 236ـ282). جهانگیر به‌ مغرب‌زمین‌ لشكر می‌كشد و با سپاه‌ مغرب‌ می‌جنگد. داراب‌ شاه‌، فرمانروای‌ مغرب‌، از رستم‌ یاری‌ می‌خواهد و رستم‌ و جهانگیر، بی‌آنكه‌ یكدیگر را بشناسند، با هم‌ می‌جنگند. هنگامی‌ كه‌ رستم‌ بر جهانگیر فائق‌ می‌آید و خنجر می‌كشد تا او را مانند سهراب‌ بكشد، فرامرز، پسر دیگر رستم‌، سر می‌رسد و می‌گوید كه‌ جهانگیر فرزند رستم‌ است‌. آن‌ دو همدیگر را می‌شناسند و رستم‌ به‌ سپاه‌ ایران‌ می‌پیوندد و با داراب‌ شاه‌، كه‌ بت‌پرست‌ است‌، می‌جنگند. جهانگیر، داراب‌ شاه‌ را می‌كُشد و سپاه‌ ایران‌، مغرب‌ را تسخیر می‌كنند و رستم‌، سقلاب‌ شاه‌ را فرمانروای‌ مغرب‌ می‌كند (ص‌ 283ـ334). در پایان‌ كتاب‌ روزی‌ جهانگیر به‌ شكار می‌رود، دیوی‌ غافلگیرانه‌ او را از كوه‌ به‌ پایین‌ می‌اندازد و جهانگیر درمی‌گذرد. رستم‌ در سوك‌ او زاری‌ می‌كند و دلنواز، مادر جهانگیر، از این‌ خبر جان‌ می‌دهد (ص‌ 337ـ339).

طرح‌ اصلی‌ داستان‌ جهانگیر مانند برزونامه‌ *به‌ تقلید از داستان‌ رستم‌ و سهراب‌ ساخته‌ شده‌ و در واقع‌ بازتاب‌ تأسف‌ ایرانیان‌ از غمنامه‌ رستم‌ و سهراب‌ است‌. اینكه‌ رستم‌ پیش‌ از آنكه‌ جهانگیر را بكشد، او را می‌شناسد و خطای‌ خویشتن‌ كشی‌ را تكرار نمی‌كند، گویی‌ برای‌ جبران‌ پایان‌ اندوهبار داستان‌ رستم‌ و سهراب‌ ساخته‌ شده‌ است‌ (رجوع کنید به مرتضوی‌، ص‌ 140). جهانگیرنامه‌ از داستانهای‌ محبوب‌ نقالان‌ بوده‌ است‌ و در عهد قاجار آن‌ را در محافل‌ نقالی‌ بازگو می‌كردند (رجوع کنید به هفت‌ لشكر، ص‌ 205ـ216).

از جهانگیرنامه معدودی‌ نسخه‌ خطی‌ باقی‌مانده‌ است‌. یك‌ نسخه‌ آن‌، در كتابخانه‌ ملی‌ فرانسه‌ محفوظ‌ است‌ (منزوی‌، ج‌ 4، ص‌ 2752). این‌ منظومه‌ در 1325 ش‌ به‌ همت‌ اردشیر بنشاهی‌، با عنوان‌ كتاب‌البدیع‌ موسوم‌ بجهانگیرنامه‌، در بمبئی‌ چاپ‌ سنگی‌ شد. سید ضیاءالدین‌ سجادی‌ نیز این‌ چاپ‌ را با نسخه‌ پاریس‌ مقابله‌ كرده‌ كه‌ به‌ اهتمام‌ مهدی‌ محقق‌ (تهران‌ 1380 ش‌) به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.


منابع‌:
(1) ذبیح‌اللّه‌ صفا، حماسه‌سرایی‌ در ایران‌ ، تهران‌ 1363 ش‌؛
(2) ابوالقاسم‌ فردوسی‌، شاهنامه‌ فردوسی‌، چاپ‌ ژول‌ مول‌، تهران‌ 1369 ش‌؛
(3) قاسم‌ مادح‌، جهانگیرنامه‌، چاپ‌ ضیاءالدین‌ سجادی‌، تهران‌ 1380 ش‌؛
(4) منوچهر مرتضوی‌، فردوسی‌ و شاهنامه، تهران‌ 1369 ش‌؛
(5) منزوی‌؛
(6) هفت‌ لشكر: طومار جامع‌ نقّالان‌، از كیومرث‌ تا بهمن‌ ، چاپ‌ مهران‌ افشاری‌ و مهدی‌ مداینی‌، تهران‌: پژوهشگاه‌ علوم‌ انسانی‌ و مطالعات‌ فرهنگی‌، 1377 ش‌.

/ مهران‌ افشاری‌ /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5273
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست