جهانآرا بیگم ، ملقب به فاطمهالزمان، دومین دختر شاهجهان، ششمین امپراتور بابریانِ * هند. مادرش، ممتاز محل *، دختر آصفخان (وزیر اعظم جهانگیر بابری) بود (كنبو، ج 1، ص 35ـ37). وی در 21 صفر 1023 در لاهور به دنیا آمد (رجوع کنید به لاهوری، ج 1، حصه 1، ص 391). برخی مورخان از او با القاب بیگمصاحب و پادشاهبیگم نیز یاد كردهاند (رجوع کنید به كنبو، ج 1، ص 192؛ لاهوری، همانجا؛ خافیخان نظامالملكی، ج 1، ص460، 605؛ منتخب كاغذات عهد شاه جهان، ص 228).
جهانآرا بیگم در كودكی قرائت قرآن، تجوید، خط و زبان فارسی آموخت و در شعر و ادب و نویسندگی مهارت یافت (حسنی، ج 5، ص 125). ظاهراً، او محبوبترین فرزند نزد پدرش بود، زیرا شاهجهان هنگام اعطای هدایا به فرزندانش، سهم بیشتری برای او در نظر میگرفت؛ هنگامی كه چهارده ساله بود، او را به پادشاهبیگم ملقب كرد و مقرری ماهانه هفتاد هزار روپیه، و به قولی سالانه شش لك (شش صد هزار روپیه) به وی اختصاص داد (كنبو، ج 1، ص 192ـ 193، 236؛ خافیخان نظامالملكی، ج 1، ص 396، 400؛ حسنی، همانجا). جهانآرا بیگم، پس از مرگ ممتاز محل در 1040، بانوی اول دربار شاهجهان شد. شاه، تمام امتیازات ملكه و نیمی از جواهرات و اموال ممتاز محل را به او بخشید (كنبو، ج 1، ص 372، 376؛ خافیخان نظامالملكی، ج 1، ص 460).
در 1068، كه اورنگزیب، پسر شاهجهان، بر پدر شورید و او را در قصرش زندانی كرد و خود بر تخت شاهی نشست، جهانآرا بیگم از همان اعتبار و نفوذ پیشین برخوردار بود و بین پدر و برادرش نقش میانجی داشت. سرانجام، جهانآرا بیگم اورنگزیب را راضی كرد تا شاهجهان، مدتی در اكبرآباد (آگره) به سربرد و خود تا هنگام مرگ شاهجهان پرستاری او را بر عهده داشت (بختاورخان، ج 1، ص 71؛ سركار ، ص 233؛ اسمیت ، ص 398؛ د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه) و پس از درگذشت وی (1075)، دستور داد پیكرش را در تاجمحل، كنار قبر ممتازمحل به خاك سپردند (بختاورخان، ج 1، ص 333ـ334).
جهانآرا بیگم از مریدان شاهمحمد بدخشی * بود. او نخستین زن از سلسله بابربان بود كه به مشایخ چشتیه * پیوست (بختاورخان، ج 2، ص410؛ د. اسلام ، چاپ دوم، همانجا؛ نیز رجوع کنید به كنبو، ج 3، ص 96) و كتابهایی در باره آنان نوشت. وی كتاب صاحبیه را در 1051، در احوال شاهمحمد بدخشی نگاشت. این اثر را محمداسلم در 1399 در لاهور چاپ كرد (راهی، ص410). اثر دیگر جهانآرا بیگم مونسالارواح (تاریخ تألیف: 1049) نام دارد كه در آن به شرح احوال خواجهمعینالدین چشتی *و برخی از خلفای چشتیه پرداخته و ذكر كرده كه در تألیف آن، از كتاب سفینهالاولیا نوشته برادرش، داراشكوه، نیز بهره برده و نام كتاب را از كتاب انیسالارواحِ خواجهمعینالدین چشتی برگرفته است (منزوی، ج 11، ص 898).
وی شعر نیز میسرود و شاعران پارسیگوی هند و ایرانی ملازمش، چون میرسیدعلی صیدی تهرانی *و میرزاحسنبیگ رفیع، را گرامی میداشت (رجوع کنید به میرزا، ص 242ـ 245؛ گلچین معانی، ج 1، ص 454ـ456، 742ـ743).
جهانآرا بیگم هیچگاه ازدواج نكرد ( د. اسلام ، چاپ اول، ذیل مادّه). وی مقرری سالانه خود را در امور خیریه خرج میكرد (حسنی، همانجا). او خانقاهی در لاهور (مفتی لاهوری، ج 1، ص 66) و مسجد جامع اكبرآباد را بنا كرد و برای ساختن این مسجد دستور داد برخی خانههای اهالی را به بهای مناسب بخرند تا مردم خرسند باشند (رجوع کنید به لاهوری، ج 1، حصه 2، ص 252؛ حسنی، همانجا).
وی در 1092 درگذشت. بنا بر وصیتش، او را به دهلی بردند و در محوطه آرامگاه نظامالدین اولیاء * ، در مزاری كه خودش ساخته بود، به خاك سپردند. برخی جهانگردان اروپایی به رابطه نامشروع جهانآرا بیگم و شاهجهان اشاره كردهاند كه بیاساس است ( د. اسلام ، چاپ دوم، همانجا).
(12) EI 1 , s.v. "Dj ahanara Begam" (by H. Beveridge); (13) EI 2 , s.v. "Dj ahanara Begam" (by A. S. Bazmee Ansari); (14) Jadu Nath Sarkar, "Aurangzib: 1658-1681 in The Cambridge history of India , vol. 4, ed. Richard Burn, Cambridge 1937; (15) Vincent A. Smith, The Oxford history of India , ed. Percival Spear, Oxford 1958.