جونز ، سرویلیام، خاورشناس، ایران شناس، زبانشناس، ادیب و حقوقدان انگلیسی، و یكی از مهمترین پیشگامان مطالعات شرقی در اروپا و ملقب به جونز ایرانی.
او در 23 سپتامبر 1746/ 18 رمضان 1159 در لندن، در خانوادهای اهل ولز، به دنیا آمد (كنون، ص 3؛ بالیوزی، ص 102). پدرش ویلیام جونز (1675ـ1749) ریاضیدان، نایب رئیس انجمن سلطنتی، از دوستان نیوتن و مفسر آثار او، و مادرش اشرافزادهای بود كه در یكی از مدارس لندن ریاضی تدریس میكرد (آربری، ص 37؛ موكرجی، ص 17ـ 18؛ كنون، همانجا). ویلیام پیش از سه سالگی پدرش را از دست داد در 1753 به مدرسه هرو رفت كه بسیاری از شخصیتهای مهم انگلیسی در آنجا پرورش یافتهاند (جونز، ج 1، مقدمه تینمت ، ص 22، 25؛ بالیوزی، همانجا).
در مدرسه دیری نگذشت كه بهخواندن اشعار قدیم و سرودن به شیوه آنها پرداخت. لاتینی و یونانی را همزمان آموخت (جونز، ج1، همانمقدمه، ص30ـ31؛ موكرجی،ص26ـ27؛ كنون، ص 5ـ 7) و از راه تحصیل زبان عبری، كه در مدرسه هرو به آن پرداخته بود، با مشرق زمین آشنا شد (آربری، ص 38؛ كنون، ص 7).
در 1764/ 1178 به قصد تحصیل حقوق وارد دانشگاه آكسفورد شد و از همان زمان عربی را نزد شخصی از اهالی حلب آموخت و در همان دوره نزد فردی ایرانی،از مردم كرمان و مقیم لندن،فارسی فراگرفت (همانجاها) و با كمك كتاب <اصول زبان فارسی> اثر جان گریوز و گلستان سعدی، به یادگیری زبان فارسی ادامه داد (كنون، ص 10).
در1768/ 1182 با كنت رویتسكی، سفیر لهستان در انگلیس، كه فارسی و تركی میدانست، آشنا شد. اظهارات رویتسكی در باره ادبیات فارسی و شرق و بهخصوص غزلیات حافظ تأثیر مهمی بر جونز داشت. در مكاتبات این دو، مباحث بسیاری در باره ادبیات فارسی مطرح شده است (آربری، ص 42؛ موكرجی، ص 27؛ كنون، ص 14).
جونز در 1768 به سفارش كریستیان هفتم، پادشاه دانمارك، ترجمه كتاب درّه نادری را به زبان فرانسه پذیرفت. ترجمه این كتاب در1770/1184 همراه <رسالهای در باره شعر شرقی> به زبان فرانسه منتشر شد. این رساله در واقع زمینهای برای اثر مهم او در باره شعر آسیایی (رجوع کنید به ادامه مقاله) بود. انتشار این اثر، كه اولین كتاب او بود، تحسین همگان را برانگیخت و پادشاه دانمارك او را به عضویت در انجمن سلطنتی كپنهاگ منصوب كرد(آربری، ص 38ـ 39؛ كنون، ص 15ـ16؛ بالیوزی، ص103).
كتاب <دستورزبان فارسی> جونز در 1771/ 1185 در لندن منتشر شد و از آن پس چندین بار چاپ شد. در این كتاب برای نخستین بار یكی از غزلهای حافظ بهزبان اروپایی ترجمه شده است. كتاب علاوه بر قواعد دستوری، مثالهای فراوان و واژهنامه بسیار دقیق و كاملی دارد (طاهری، ص41؛ نیز رجوع کنید به كنون، ص 36ـ 38). در همین سال، جونز با انتشار جزوهای، از كتاب < زندـ اوستا > ترجمه فرانسوی آنكیتلدوپرون، خاورشناس فرانسوی، انتقاد سختی كرد، اما پس از چندی از او عذر خواست و مقام علمی وی را ستود (بالیوزی، ص 103ـ 104؛ كنون، ص 42ـ44؛ نیز رجوع کنید به موكرجی، ص 38؛ رضوی، ص 42ـ43).
یك سال بعد كتاب كوچك <مجموعه شعر: مشتمل بر ترجمه اشعاری از زبانهای آسیایی> را در لندن منتشر كرد. در این كتاب نیز همان غزل حافظ در كتاب <دستور زبان فارسی> را نقل كرده و به همراه آن شرحی در تحسین شعر فارسی نوشته است (بالیوزی، ص 104؛ كنون، ص 47ـ 48؛ بدوی، ص 130).
جونز در 1774/ 1188، یكی از مهمترین آثار خود، <شش رساله در تفسیر شعر آسیایی>، را منتشر كرد و در آن اشعار آسیایی، از جمله چینی، حبشی، تركی، عربی و فارسی، را معرفی كرد. بخش عمده كتاب به علم عروض و قافیه در شعر عربی و فارسی اختصاص یافته و انواع شعر این دو زبان و نمونههایی از آنها، بررسی سبكشناسانه شده است (جونز، ج1، همان مقدمه، ص 199ـ200؛ طاهری، ص 47؛ نیز رجوع کنید به كنون، ص 63ـ 65). جونز معتقد بود اوزان شعر عربی همانند شعر یونانی و لاتینی است و برخی از اشعار عربی (برای نمونه شعری از ابنفارض، متوفی 632) را به شعر هموزن لاتینی ترجمه كرد. به همین ترتیب، سعی كرد اشعار شعرای دیگر را به وزنهای شناخته شده آثار شاعران اروپایی ترجمه كند. برای نمونه، یك بند از شاهنامه فردوسی را به سبك انهاید ویرژیل (ح 19 ق م) شاعر رومی، و یكی از غزلهای حافظ را در قالب یكی از اشعار هوراس (متوفی 8 ق م) و دو شعر دیگرش را در قالب اشعار آنكریون و تئوكریتوس (ح 270 ق م)، شاعران یونانی، برگرداند. چون كتاب او برای اولین بار با نگرشی كلی به شعر دوره اسلامی میپرداخت، تأثیر مهمی بر اروپاییان گذاشت (بدوی، ص 131؛ نیز رجوع کنید به رضوی، ص 46ـ47). وی برای معرفی شعر عربی نمونههایی از دورههای گوناگون، از جمله معلقات، بانَت سُعاد، اشعار ابونواس، ابنمعتزّ، ابوالعلاء معرّی و ابنفارض، را آورده و شعرای متأخر را معرفی كرده است. برای توضیح سبك عالی زبان سامی، آیاتی از قرآن كریم و فقراتی از كتاب تورات را شاهد آورده است (بدوی،ص130ـ131؛ كنون، ص 17، 35). جونز در این رساله، فردوسی را با هومر(ح قرن 9 ق م)، شاعر یونانی، مقایسه كرده و معتقد است فردوسی برترین شاعر حماسهسرای شرق است. وی برای نخستین بار گزیدههایی از شاهنامهرا به زبان لاتینی ترجمه كرد (طاهری، ص 47ـ 48؛ بدوی، ص 131؛ نیز رجوع کنید به كنون، ص 64ـ65).
پس از دریافت مقام شوالیه و عنوان سِر در 1783/ 1197، جونز در مقام قاضی دادگاه عالی كلكته به هند رفت و تا پایان عمر در این مقام باقی ماند. در 1782/ 1196 یكی از مهم ترین آثار او، ترجمه مُعَلِّقات سَبْع انتشار یافت. این ترجمه شامل متن عربی كه با حروف لاتینی نوشتهشده و ترجمه و شرح كامل هفت قصیده معروفِ عرب پیش از اسلام به انگلیسی بود (كنون، ص 188).
جونز در 1784/1198 انجمن آسیایی بنگال را بنیان نهاد. در این دوره بیشتر به تحقیق در ادبیات سنسكریت پرداخت اما همچنان در باره ادبیات ملل دیگر و مسائل حقوقی نیز مطالعه میكرد، < رساله نظام خط در كلمات آسیایی با حروف لاتینی >، اثر این دوره است (كنون، ص 249؛ موكرجی، ص 140ـ 141؛ بدوی، ص 129). در همان دوره در باره تصوف و شاعران عارف ایرانی نیز تحقیق میكرد و حتی به شاعران ناشناختهای چون عصمت بخارایی توجه داشت. جونز بخشی از اشعار نظامی را نیز برای نخستینبار به انگلیسی ترجمه كرد (آربری، ص 59 ـ60؛ طاهری، ص 55). آخرین اثر او در زمینه ادبیات فارسی انتشار لیلی ومجنونِ هاتفی (متوفی 927) در 1788/ 1202 بود (كنون، ص XIX ).
جونز در زمینه حقوق، مطالعات مفصّلی راجع به فقه اسلامی و احكام حقوقی هندوها انجام داد و در 1792/1206 كتاب <حقوق اسلامی وارث در زمینه دارایی بدون وصیت> را بهچاپ رساند كه ترجمه و تفسیر كتاب الفرائض السراجیه تألیف سراجالدین سجاوندی، عالم حنفی مذهب، است (رجوع کنید به موكرجی، ص 137ـ 138؛ كنون، ص 160، 221).
ترجمه < نهادهای حقوق هندو، یا، نظامهای مانو > از سنسكریت را نیز در 1794/ 1208 انتشار داد (كنون، ص 351، 355).
سرویلیام جونز در 1794/ 1208، در حالی كه بیستوهشت زبان میدانست و اغلب آنها را بدون معلم آموخته بود، درگذشت (آربری، ص 36ـ37؛ طاهری، ص 56).
ادوارد فیتزجرالد *با مطالعه <دستورزبان فارسی> جونز با خیام آشنا شد (آربری، همانجا؛ بالیوزی، ص 104ـ 105). پژوهشگران غربی جونز را پیشگام احترام به فرهنگ شرق شناختهاند (برای نمونه رجوع کنید به كنون، ص 360).
(6) Garland Hampton Cannon, The life and mind of Oriental Jones: Sir William Jones, the father of modern linguistics , Cambridge 1990; (7) William Jones, The works of Sir William Jones , vol.1, Delhi 1976; (8) Soumyendra Nath Mukherjee, Sir William Jones: a study in eighteenth- century British attitude to India, Cambridge 1968.