responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5177

 

جوجی‌ ( یا جوچی‌ ) ، بزرگ‌ترین‌ پسر چنگیزخان‌* و جدّ خانان‌ اردوی‌ زرین‌، قِرْیم‌ (كریمه‌)، تِیومَن‌، بخارا و خیوه‌. نام‌ او را به‌ صورتهای‌ چوچی‌ و توشی‌ (جوینی‌، ج‌ 1، ص‌ 57، 221)، دوشی‌ (نسوی‌، ص‌ 16، پانویس‌) و جوچی‌ ( تاریخ‌ سرّی‌ مغولان‌، ص‌ 13) نیز نوشته‌اند. جوچی‌ در زبان‌ مغولی‌ یعنی‌ «ناگاه‌ به‌ وجود آمده‌» (رشیدالدین‌ فضل‌اللّه‌، ج‌ 1، ص‌ 72). مادر او خاتون‌ اول‌ و اصلی‌ بود و بورته‌ فوجین‌ یا یسونجی‌بیگی‌ نام‌ داشت‌ ( تاریخ‌ سرّی‌ مغولان‌، ص‌ 18، 33) كه‌ اندكی‌ پس‌ از ازدواج‌ با چنگیزخان‌، مهاجمانی‌ از قبیله مِركیت‌ او را ربودند. مركیتها پس‌ از مدتی‌ حاضر شدند وی‌ را به‌ اونگ‌خان‌، پادشاه‌ كرائیت‌، بدهند تا به‌ تموچین‌ باز گردانده‌ شود (همان‌، ص‌ 44ـ 45، 49). در هنگام‌ بازگشت‌ بورته‌ و در بین‌ راه‌، جوجی‌ زاده‌ شد و تردید در باره اینكه‌ او فرزند چنگیز است‌ از اینجا به‌ وجود آمد (رشیدالدین‌ فضل‌اللّه‌، ج‌ 1، ص‌ 708ـ709).

پس‌ از آنكه‌ جوجی‌ به‌ سن‌ رشد رسید، شكار كه‌ از مشاغل‌ مهم‌ نزد مغولان‌ بود، به‌ او واگذار شد (جوینی‌، ج‌ 1، ص‌ 29؛ ابن‌عبری‌، ص‌ 227).نام‌ جوجی‌ اولین‌بار در وقایع‌ 607، و پس‌ از آن‌ در 615ـ616 در ذكر لشكركشی‌ علیه‌ قرقیز*و دیگر مردمان‌ جنگل‌نشین‌ سواحل‌ غربی دریاچه بایكال‌، آمده‌ است‌ كه‌ به‌ مطیع‌ كردن‌ این‌ قبایل‌ در ناحیه ینی‌سی‌ علیا انجامید (رجوع کنید به رشیدالدین‌ فضل‌اللّه‌،ج‌1، ص‌143ـ144،489ـ491). جوجی‌ در لشكركشی‌ پدر علیه‌ فرمانروایان‌ چین‌ شمالی‌ شركت‌ كرد و در 608 با برادران‌ خود، چَغَتای‌ و اوگتای‌، در شانسی و در 610 در چه‌لی، هُنان‌ و شانسی‌ به‌ فعالیت‌ مؤثر پرداخت‌. همچنین‌ در 613 یا 614 در لشكركشی‌ علیه‌ باقیمانده مركیتها، كه‌ به‌ شكست‌ و نابودی‌ كامل‌ آنان‌ انجامید، شركت‌ كرد (جوینی‌، ج‌ 1، ص‌ 51، 57).

چون‌ طبق‌ سنّت‌ مغولان‌، دورترین‌ بخش‌ از ملك‌ پدری‌ نصیب‌ فرزند ارشد می‌گردید، از قَیالیغ‌، خوارزم‌، سَقْسین‌ و بلغار تا نواحی‌ غربی‌ قلمرو چنگیزخان‌ (یعنی‌ كنار مرزهای‌ ایران‌ در عصر خوارزمشاهیان‌) به‌ جوجی‌ داده‌ شد (همان‌، ج‌ 1، ص‌ 31؛ بناكتی‌، ص‌ 394). در نتیجه‌، تا قبل‌ از 656 (سال‌ تأسیس‌ دولت‌ ایلخانی‌)، اخبار مغول‌ در ایران‌ بیشتر در ارتباط‌ با جوجی‌ و خاندان‌ اوست‌. از این‌ سال‌ با تسلط‌ هولاكو، نواده چنگیزخان‌، ایران‌ از نفوذ خاندان‌ جوجی‌ خارج‌ شد و تحت‌ فرمان‌ خاندان‌ تولوی‌ قرار گرفت‌.

اولین‌ برخورد جوجی‌ با ایران‌ در 612 (نسوی‌، ص‌ 16) یا 615 (منهاج‌سراج‌، ج‌ 2، ص‌ 149) صورت‌ گرفت‌ كه‌ می‌توان‌ آن‌ را نخستین‌ اقدام‌ وی‌ برای‌ تصاحب‌ نواحی‌ غربی‌ قلمرو مغول‌ دانست‌. در آن‌ هنگام‌ چنگیزخان‌ دستور تمركز نبردهای‌ مغول‌ در ایرتیش‌ علیا را داده‌ بود (رشیدالدین‌ فضل‌اللّه‌، ج‌ 1، ص‌ 731ـ732). در 616، با شروع‌ حمله بزرگ‌ چنگیزخان‌ به‌ ایران‌، جوجی‌ مأمور تصرف‌ نواحی‌ شمالی‌ رودسیحون‌ (سیردریا) گردید. او در 617 سغناق‌، اوزگند، بارچینلیغ‌ كنت‌، اَشناس‌ و جُند را تصرف‌ و پس‌ از آن‌ به‌ سوی‌ قره‌قوم‌ حركت‌ كرد (جوینی‌، ج‌ 1، ص‌ 66 و پانویس‌ 4). سپس‌ در سمرقند به‌ چنگیزخان‌ پیوست‌ و مأمور تصرف گرگانج‌ شد (نسوی‌،ص‌129). تأخیر وی‌ در تصرف‌ گرگانج‌ موجب‌ شد چنگیزخان‌ پسران‌ دیگر خود را به‌ آنجا اعزام‌ كند (رشیدالدین‌ فضل‌اللّه‌، ج‌ 1، ص‌ 512، 514) سرانجام‌ گرگانج‌ در 618 تصرف‌ و تخریب‌ شد و جوجی‌ بلافاصله‌ جنتمور *را برای‌ فرمانروایی‌ گرگانج‌ بر گزید. تیول‌ جوجی‌ از این‌ پس‌ از قیالیغ‌ تا سواحل‌ شرقی‌ ولگا گسترده‌ و تقریباً شامل‌ تمام‌ قزاقستانِ كنونی‌ شد (جوینی‌، ج‌ 1، ص‌ 31).

از زندگی‌ جوجی‌ پس‌ از فتح‌ گرگانج‌ تا پایان‌ عمر وی‌ در حدود 623 اطلاع‌ چندانی‌ در دست‌ نیست‌، همین‌ قدر می‌دانیم‌ كه‌ بیشتر وقت‌ خود را در دشتِ قپچاق‌ *می‌گذرانده‌ است‌. در آن‌ هنگام‌ چنگیزخان‌ در خراسان‌ به‌ فتوحات‌ مشغول‌ بود. جوجی‌ از همراهی‌ با چنگیزخان‌ برای‌ ادامه عملیات‌ در ایران‌ سرباز زد (رمزی‌، ج‌ 1، ص‌ 362) و این‌ امر موجب‌ نارضایتی‌ چنگیز شد. در 622 چنگیزخان‌ در بازگشت‌ به‌ مغولستان‌ جوجی‌ را احضار كرد. جوجی‌ در محلی‌ به‌ نام‌ قلان‌باشی‌ در نزدیكی‌ بَناكَت‌، به‌ همراه‌ برادرانش‌ و نیز نیروهای‌ مغولی‌ كه‌ از سمت‌ مغرب‌ می‌آمدند، به‌ حضور چنگیزخان‌ رسید و بیست‌هزار اسب‌ سفید تقدیم‌ پدر كرد (جوینی‌، ج‌ 1، ص‌ 111). پس‌ از آن‌ جوجی‌ به‌ دشت‌ قپچاق‌ بازگشت‌. ظاهراً اندكی‌ بعد مجدداً چنگیز او را به‌ حضور خواند ولی‌ جوجی‌ به‌ بهانه بیماری‌، در دشت‌ قپچاق‌ ماند. چون‌ خبر سلامتی‌ او به‌ چنگیزخان‌ رسید، مأمورانی‌ به‌ دنبال‌ او فرستاد. آنها جوجی‌ را در شكارگاه‌ مرده‌ یافتند (رجوع کنید به همان‌، ج‌ 1، ص‌ 221ـ222). رشیدالدین‌ فضل‌اللّه‌ (ج‌ 1، ص‌ 733) مرگ‌ او را به‌ دلیل‌ بیماری‌ دانسته‌ است‌ اما به‌ نوشته مِنهاج‌ سراج‌ (ج2، ص‌150) چون‌ جوجی‌ قصدجان‌ چنگیزخان‌ را داشت‌، با زهر او را به‌ قتل‌ رساندند.

چنگیزخان‌ علاوه‌ بر ممالك‌ غربی‌، قسمتی‌ از لشكرها و قبایل‌ مغول‌ را هم‌ به‌ جوجی‌ داد و بدین‌ ترتیب‌ اُلوس‌*(طایفه) جوجی‌، به‌ نام‌ اردوی‌ زرین‌ *، شكل‌ گرفت‌ (هالپرین، ص‌21). این ‌قلمرو تقریباً برابر با بخش‌ اعظم‌ روسیه‌ كنونی‌ بوده‌ است‌ (جوینی‌، ج‌ 1، ص‌ 222؛ هارتوخ‌، ص‌ 43 ـ 63). فرزندان‌ جوجی‌ تا یك‌ قرن‌ پس‌ از وی‌ نیز ادعای‌ مالكیت‌ و حاكمیت‌ بر ایران‌ را داشتند، اما دولت‌ ایلخانان‌ مغول‌ با اقدامات‌ نظامی‌ به‌ مقابله‌ با آنان‌ برخاست‌.

جوجی‌ پسران‌ بسیاری‌ داشته‌ اما نام‌ چهارده‌ تن‌ از آنان‌ در منابع‌ ثبت‌ شده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به رشیدالدین‌ فضل‌اللّه‌، ج‌ 1، ص‌ 709ـ710؛
بناكتی‌، ص‌ 394) كه‌ از آن‌ میان‌ چهار تن‌ اهمیت‌ بیشتری‌ دارند: اُوردا، باتو*، توقا تیمور و شِیبان‌. اوردا، بزرگ‌ترین‌ پسر جوجی‌، نیمه شرقی‌ قلمرو پدر، به‌ نام‌ آق‌اردو (اردوی‌ سفید) را صاحب‌ شد. نیمه غربی‌ نصیب‌ باتو شد (رشیدالدین‌ فضل‌اللّه‌،ج‌ 1، ص‌ 708ـ729؛
كارپینی، ص‌ 92؛
روبروكی، ص‌ 14ـ 15، 17ـ 18).

به‌ نوشته منهاج‌ سراج‌ (همانجا)، جوجی‌ مسلمان‌ شده‌ بود و خاندان‌ جوجی‌ در پذیرش‌ اسلام‌ بر دیگر مغولان‌ تقدم‌ داشتند. احتمال‌ دارد بخش‌ اعظم‌ مسلمانان‌ روسیه كنونی‌ نیز از بازماندگان‌ مغولان‌ مسلمان‌ اردوی‌ زرین‌ باشند.


منابع‌:
(1) ابن‌عبری‌، تاریخ‌ مختصرالدول‌، بیروت‌: دارالمسیره، [بی‌تا.(؛
(2) داوودبن‌ محمد بناكتی‌، تاریخ‌ بناكتی‌ = روضه اولی‌الالباب‌ فی‌ معرفه التواریخ‌ و الانساب، چاپ‌ جعفر شعار، تهران‌ 1348 ش‌؛
(3) تاریخ‌ سرّی‌ مغولان‌ = یوان‌ چائوپی‌شه، )ترجمه‌ از مغولی‌ به‌ فرانسوی‌ از( پل‌ پلیو، ترجمه )فارسی‌ از] شیرین‌ بیانی‌، تهران‌ 1350 ش‌؛
(4) جوینی‌؛
(5) رشیدالدین‌ فضل‌اللّه‌؛
(6) م‌.م‌. رمزی‌، تلفیق‌ الاخبار و تلقیح‌ الاثار فی‌ وقائع‌ قَزّان‌ و بلغار و ملوك‌التتار، اورنبورگ‌ 1908، چاپ‌ افست‌ تهران‌ 1976؛
(7) جووانی‌ دپیانو كارپینی‌، سفرنامه پلان‌ كارپن‌: نخستین‌ سفیر واتیكان‌ در دربار مغول‌ در سال‌ 1245 میلادی، ترجمه ولی‌اللّه‌ شادان‌، تهران‌ 1363 ش‌؛
(8) عثمان‌بن‌ محمد منهاج‌ سراج‌، طبقات‌ ناصری‌، یا، تاریخ‌ ایران‌ و اسلام‌، چاپ‌ عبدالحی‌ حبیبی‌، تهران‌ 1363 ش‌؛
(9) محمد بن‌ احمد نسوی‌، سیرت‌ جلال‌الدین‌ مینكبرنی، چاپ‌ مجتبی‌ مینوی‌، تهران‌ 1365 ش‌؛


(10) Charles J. Halperin, Russia and the Golden Horde: the Mongol impact on medieval Russian history , London 1987;
(11) Leo de Hartog, Russia and the Mongol yoke , London 1996;
(12) Guillaume Rubruquis, The mission of friar William of Rubruck: his journey to the court of the Great Khan Mongke 1253-1255 , tr.Peter Jackson, London 1990.

/ عبدالرسول‌ خیراندیش‌ /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5177
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست