جنید سلطانی ، نگارگر ایرانی اواخر قرنهشتم و اوایل قرن نهم. از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست. قدیمترین نوشتهای كه نام وی در آن آمده مقدمه دوست محمد هروی بر مرقع بهرام میرزاست كه او را شاگرد شمسالدین نقاش، نگارگر برجسته قرنهشتم، معرفیمیكند (رجوع کنید به دوستمحمد هروی، ص269). گفته شده كه وی اهل شیراز بوده و به دلیل مسافرت به بغداد در عهد جلایریان، به بغدادی مشهور شده است(رجوع کنید به كریم زاده تبریزی، ج1، ص137). او یكی از نقاشان رسمی دربار سلطان احمد جلایر در بغداد بود و بدینسبب در حاشیه برخی آثارش«جنید سلطانی» رقم میزد و به سبب نوآوری در نقاشی آن دوره او را یكی از بنیانگذاران مكتب جلایری برشمردهاند (رجوع کنید به بهنام، ص23؛ زكی محمد حسن، ص87؛ نیز رجوع کنید به جلایریان*، بخشهنر و معماری).
برخی جنید را نخستین نقاش ایرانی، میدانند كه نام خود را در زیر برخی از آثارش رقم زده است(رجوع کنید به بهنام، همانجا؛ كوركیان و سیكر، ص24). مهمترین اثر جنید، كه از شاهكارهای نقاشیایرانی پیش از عهد تیموری محسوبمیشود، تصویرگری نسخهای از دیوان خواجوی كرمانی، به خط میرعلی تبریزی است كه در 799 در بغداد انجام گرفته و اكنون در موزه بریتانیا (ش18113) نگهداری میشود و تصاویر اندك آن از شاهكارهای نقاشی ایرانی پیش از عهد تیموری است(كوركیانو سیكر، ص22). این نسخه نُه نگاره دارد كه دو نگاره آن دارای امضای جنید است(مردیتـ اوئنز، ص13؛ تیتلی، ص117).
جنید، در این مجموعه، از رنگهای نزدیك به هم استفاده كردهكه چنینشیوهای تا این اندازه در كار نگارگران پیش از او بیسابقه است (رجوع کنید به كوركیان و سیكر، همانجا). به نظر كونل (ص1841) جنید اولین كسی است كه در تلفیق خط و نقاشی توازن ایجاد كرده است به گونهای كه كاكل درختان تا حواشی متن كشیده شده و بعضی تصویرها در اطراف دوبیت شعر به شیوه ماهرانهاینقاشیشدهاست. تصویر دقیق پارچهها و قالیهای آن دوره، كه نمونهایاز آنها باقی نمانده، بر ارزش این نسخه افزوده است(بینیون و همكاران، ص143). همچنینكریمزادهتبریزی(همانجا)، با استناد بهنگارهمجلسباشكوهعروسیهمایو همایون، جنید را در تذهیب، ترسیم نقوش هندسی و نگارش خط رقاع و كوفی نیز چیره دست دانستهاست(نیز رجوع کنید به سیمز و همكاران، ص202ـ203).
در دیگر آثار رقمدار جنید تصویرهای دیوان سلطاناحمد جلایر در هشت صفحه پایانی نسخهای به تاریخ 808 است كه در گالری فریر واشنگتن نگهداریمیشود (كریمزاده تبریزی، همانجا). این تصاویر به شیوه قلمگیری (ترسیم خط دور اشكال) نزدیك به شیوه تشعیر رایج در دوره صفویه ترسیم شدهاست كه در آن رنگهای طلایی و آبی بر دیگر رنگها غلبه دارد. دراین نگارهها صحنههایی از زندگی روستایی تصویر شده كه شبیه آن تقریباً در هیچ یك از نگارگریهای قبل دیده نشده و تأثیر شیوه نقاشی چینی در خطوط و زوایای اشكال، مخصوصاً پرندگان و حیوانات، قابلتشخیص است. نگارههایاینمجموعه، بر خلاف دیگر كتابها، به جای متن در حاشیه قرار گرفتهاند (رجوع کنید به بیانی، ص338؛ خزائی، تصاویر 6ـ 8). این نگارهها مرتبه جنید را در طراحی آشكار میسازند، به گونهای كه برخی، بر اینپایه، او را بزرگترینطراح دورانخویشدانستهاند (رجوع کنید به كوركیان و سیكر، ص24). كریمزاده تبریزی (همانجا) جنید بغدادی را در كنار عبدالحی، از بنیانگذاراناصلی مكتب نقاشی موسوم به «مكتب ثانی بغداد» دانسته است. آثار جنید حاكی از ارتقای سطح آثار آن دوره است (رجوع کنید به كنبی، ص44). برخی هنرشناسان، اصل و منشأ این شیوه را نگارگریهای جنید دانستهاند كه ویژگیهای مكتب تیموری، از جمله طبیعتگرایی (پرایس، ص127، 129؛ تجویدی، ص107) و نمادپردازی(كنبی، همانجا)، در آنپیداست(رجوع کنید به كونل، همانجا؛ دیماند، ص53 ـ54). با این همه، اشرودر (ص15) بر این باور است كه این ویژگیها، در آثار متقدمتر نیز قابل تشخیص است.
منابع: (1) اریكاشرودر، « سرآمدان نقاشی ایران: احمدموسی و شمسالدین»، در دوازدهرخ: یادنگاری دوازده نقاش نادره كار ایران، ترجمه و تدوینیعقوبآژند، تهران: مولی، 1377 ش؛ (2) عیسی بهنام، «مشهورترین نسخههای خطی مصوّر ایران در موزههای جهان»، هنر و مردم، دوره جدید، ش49 (آبان1345)؛ (3) شیرین بیانی، تاریخآلجلایر، تهران1345 ش؛ (4) لورنس بینیون، جیمز ور استیوارت ویلكینسون، و بازیل گری، سیر تاریخ نقاشی ایرانی، ترجمه محمد ایرانمنش، تهران1367ش؛ (5) كریستین پرایس، تاریخ هنر اسلامی، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران1347 ش؛ (6) اكبر تجویدی، نقاشی ایرانی از كهنترین روزگار تا دوران صفویان، تهران 1352ش؛ (7) محمد خزائی، كیمیای نقش: مجموعه آثار طراحی اساتید بزرگ نقاشی ایران و بررسی مكاتب نقاشی از مغول تا آخر صفوی، تهران1368 ش؛ (8) دوستمحمد هروی، دیباچه دوست محمد گواشانیهروی، در نجیبمایلهروی، كتابآرایی در تمدناسلامی، مشهد 1372 ش؛ (9) موریس اسون دیماند، راهنمای صنایع اسلامی، ترجمه عبداللّه فریار، تهران 1365ش؛ (10) زكی محمدحسن، هنر ایران در روزگار اسلامی، ترجمه محمدابراهیماقلیدی، تهران1377 ش؛ (11) محمدعلی كریمزاده تبریزی، احوال و آثار نقاشان قدیم ایران و برخیاز مشاهیر نگارگر هند و عثمانی، لندن1363ـ 1370 ش؛ (12) آنـ ماری كوركیان و ژانپیرسیكر، باغهای خیال: هفت قرن مینیاتور ایران، ترجمه پرویز مرزبان، تهران1377 ش؛
(13) Sheila R. Canby, Persian painting , London 1997; (14) Ernst Kuhnel, "History of miniature painting and drawing", in Arthur Upham Pope, Asurvey of Persian art , vol.5, Tehran 1977; (15) G. M. Meredith-Owens, Persian illustrated manuscripts] , London] 1973; (16) Alexandre Papadopoulo, Islam and Muslim art , translated from the French by Robert Erich Wolf, London 1980; (17) Eleanor Sims, Boris I. Marshak, and Ernst J. Grube, Peerless images: Persian painting and its sources , New Haven 2002; (18) Norah M. Titley, Miniatures from Persian manuscripts: a catalogue and subject index of paintings from Persia, India and Turkey in the British Library and the British Museum , London 1977.