responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5025

 

ترجمه (3) ‌ ،

2) ترجمه‌های‌ جدید به‌ عربی‌. نهضت‌ ترجمه‌ در مصر و لبنان‌ در سده سیزدهم‌/ نوزدهم‌، برای‌ تجدید حیات‌ فرهنگی‌ اعراب‌ (نهضه) همانقدر مهم‌ بود كه‌ ترجمه آثار یونانی‌ به‌ عربی‌ در فعالیتهای‌ فكری‌ دوره عباسی‌ اهمیت‌ داشت‌. جامعه عرب‌ پیش‌ از قرن‌ سیزدهم‌ شناخت‌ چندان‌ مشخصی‌ از غرب‌ نداشت‌. زمانی‌ كه‌ محمدعلی‌پاشا، خدیو مصر ( 1220ـ1265)، برای‌ ایجاد دولتی‌ نیرومند و استوار، با بهره‌گیری‌ از تشكیلات‌ قدرتمند نظامی‌، مدارس‌ جدیدی‌ به‌ سبك‌ اروپایی‌ تأسیس‌ كرد، به‌ كتابها و جزوات‌ آموزشی‌ نیازمند گردید. آثار نظامی‌ و پزشكی‌ و علمی‌ و فنی‌ اروپایی‌ ترجمه‌ و از طریق‌ ناشران‌ دولتی‌ در [مطبعه] بولاق‌ * (تأسیس‌ ح 1235) و نقاط‌ دیگر چاپ‌ و منتشر شد. مدرسه زبانها (مدرسه الالسُن‌، تأسیس‌ 1251) با گروه‌ معدودی‌ از مترجمان‌ خبره‌، كه‌ بعداً دانشجویان‌ تحصیلكرده فرنگ‌ نیز بدانها پیوستند، برای‌ تربیت‌ مترجم‌ تأسیس‌ گردید. حوزه ترجمه‌های‌ متكی‌ به‌ حمایت‌ دولت‌ تا آنجا گسترش‌ یافت‌ كه‌ آثاری‌ چون‌ سفرنامه‌ها، تواریخ‌ جهان‌ باستان‌ و قرون‌ وسطا و تاریخ‌ پادشاهان‌ فرانسه‌، زندگینامه‌های‌ پطركبیر و شارل‌ دوازدهم‌ پادشاه‌ سوئد اثر ولتر، تاریخ‌ شارل‌ پنجم‌ اثر ویلیام‌ رابرتسون‌ و ملاحظات‌ در باب‌ علل‌ عظمت‌ و انحطاط‌ رومیان‌ اثر برجسته منتسكیو را در برگرفت‌. اوج‌ جریان‌ ترجمه‌ در مصر در دهه 1830ـ 1840 و سپس‌ 1880ـ1890 بود. پس‌ از آنكه‌ نظام‌ آموزشی‌ و نهضت‌ ترجمه‌ تحت‌تأثیر اضمحلال‌ سیاسی‌ و نظامی‌ حكومت‌ محمدعلی‌، رو به‌ افول‌ نهاد، كار ترجمه‌ عمدتاً بر اساس‌ علایق‌ شخصی‌ صورت‌ گرفت‌.

ساكنان‌ نواحی‌ شرقی‌ مدیترانه‌ از كتابهایی‌ كه‌ در مصر و نیز در انتشارات‌ «جامعه تبشیری‌ كلیسای‌ انگلیكان‌» در مالت‌ (1241ـ 1258/1826ـ1842) چاپ‌ می‌شد، استفاده‌ می‌كردند، تا اینكه‌ انتشارات‌ مبلّغان‌ امریكایی‌ (تأسیس‌ 1250/ 1834) و یسوعی‌ (تأسیس‌ 1264/ 1848) در لبنان‌، با نیاز به‌ كتب‌ درسی‌ و نوشته‌های‌ جدلی‌ و دینی‌ برای‌ مدارس‌ تبشیری‌ و وعظ‌ و تبلیغ‌ روبرو شد؛ بدین‌ترتیب‌، بسیاری‌ از اینگونه‌ آثار ترجمه‌ گردید. برای‌ نخستین‌ ترجمه كامل‌ كتاب‌ مقدّس‌ نیروی‌ بسیار صرف‌ شد ؛ یسوعیها از 1293 تا 1297/ 1876ـ1880 با كمك‌ ابراهیم‌ الیازجی‌، و امریكاییها در 1282/ 1865 با همكاری‌ برخی‌ نویسندگان‌ برجسته‌ از جمله‌ بُطرُس‌ بستانی‌ و احمد فارِس‌ الشِدْیاق‌ و ناصیف‌ الیازجی‌ و مسلم‌ یوسف‌ الاسیر به‌ این‌ كار پرداختند. از دهه‌های‌ 1850 و 1860 به‌ بعد، انتشارات‌ خصوصی‌ روبه‌ رشد در لبنان‌ و مصر بیش‌ از پیش‌ پاسخگوی‌ خواستهای‌ فزاینده عمومی‌ شد.

از اواخر دهه 1840 قالبهای‌ ادبی‌ وارداتی‌، اذهان‌ عمومی‌ را تسخیر كرد. موج‌ اول‌ نوشته‌های‌ داستانی‌ جدید، مشتمل‌ بود بر ترجمه‌ یا اقتباس‌ یا تقلید از رمانها و داستانهای‌ كوتاه‌ و نمایشنامه‌های‌ فرانسوی‌. تغییر متن‌ به‌ منظور متناسب‌ كردن‌ آن‌ با محیط‌ و اجتماع‌ عربی‌، سبب‌ شد كه‌ مترجمان‌ برای‌ خود آزادیهایی‌ قائل‌ شوند، از جمله‌ عباراتی‌ را حذف‌ كنند، پایان‌ كتابها را تغییر دهند، در متن‌ داستانها اشعار عربی‌ و در نمایشها، موسیقی‌ و آواز بیاورند. نخستین‌ اقتباسات‌ عمده‌ را در زمینه نمایش‌ در سوریه‌، اعضای‌ خانواده‌ای‌ به‌ نام‌ «نقّاش‌» و ادیب‌ اسحاق‌ و برادران‌ شُحَیبِر و احمد ابوخلیل‌ القَبّانی‌، و در مصر یعقوب‌ صَنوع‌ و محمدعثمان‌ جلال‌ انجام‌ دادند. نمایشنامه‌های‌ مولیر، كورنی‌ ، راسین‌ و گلدنی ایتالیایی‌، از مآخذ اولیه این‌ آثارِ اقتباسی‌ بود.

ترجمه آثاری‌ با ارزش‌ ادبی‌ اندك‌، داستانهای‌ سوزناك‌ عاطفی‌، رمانهای‌ تاریخی‌، داستانهای‌ علمی‌ ـ تخیلی‌ و داستانهای‌ جنایی‌ ـ پلیسی‌، محبوب‌ و متداول‌ بود. الكساندر دومای‌ پدر، ژول‌ورن‌، پونسون‌ دو ترای‌ ، لوبلان‌ (نویسنده رمانهای‌ پلیسی‌ آرسن‌ لوپِن‌) و اوژن‌ سو از نویسندگان‌ محبوب‌ بودند. مترجمان‌ بعدی‌ به‌ اقتباس‌ از آثار نویسندگانی‌ چون‌ والتر اسكات‌، كانن‌ دویل‌ ، ویلكی‌ كالینز، دیزریلی‌ ، دیكنز و تكری‌ پرداختند. ترجمه‌ها، حوزه وسیعی‌ را در بر می‌گرفت‌، از حكایات‌ ایزوپ‌، رابینسون‌ كروزوئه‌ دِفو، < زیبای‌ سیاه‌ > آنا سول‌ ، خانواده رابینسون‌ سویسی‌ اثر ویس‌ ، پل‌ و ویرژینی‌ برناردن‌ دوسن‌ پیر و داستانهای‌ هانس‌ كریستین‌ اندرسن‌ تا آثار اخلاقی‌ ـ تربیتی كریستف‌ فون‌ اشمیت‌ (كشیش‌ و نویسنده كاتولیك‌) و نیز آثار هانری‌ لامِنس‌ یسوعی‌ بلژیكی‌. با ظهور روزنامه‌نگاری‌ در دهه‌های‌ 1860 و 1870، روزنامه‌ها و مجلات‌ بیروت‌ و اسكندریه‌ و قاهره‌ ــ كه‌ برای‌ پر كردن‌ ستونهای‌ خود سخت‌ به‌مطالب‌ ترجمه‌ای‌ وابسته‌ بودند ــ پی‌درپی‌ ترجمه‌هایی‌ از آثار داستانی‌ غربی‌ منتشر می‌كردند.

كیفیت‌ ترجمه‌ها در اوایل‌ قرن‌ چهاردهم‌ پیشرفت‌ بارزی‌ داشت‌، زیرا در این‌ دوره‌ نویسندگانی‌ برجسته‌ و توانا در زبان‌ عربی‌، و البته‌ با تسلط‌ نه‌ چندان‌ كافی‌ بر زبانهای‌ خارجی‌، وارد حوزه ترجمه‌ شدند. در این‌ باره‌ می‌توان‌ به‌ ترجمه‌های‌ آزادِ مصطفی‌ مَنفَلوطی‌ از فرانسوی‌ و انگلیسی‌ و ترجمه خوب‌ حافظ‌ابراهیم‌، شاعر، از بینوایان‌ ویكتور هوگو اشاره‌ كرد. ترجمه‌ بر شعر كمتر از دیگر انواع‌ ادبی‌ تأثیر گذاشت‌. ترجمه سلیمان‌ بستانی‌ از ایلیاد هومر در 1322/ 1904 از معدود ترجمه‌هایی‌ بود كه‌ ارزش‌ ادبی‌ داشت‌. گذشته‌ از آثار ادبی‌، شماری‌ از تأمل‌ برانگیزترین‌ ترجمه‌ها پدید آمدند، از جمله‌ ترجمه‌های‌ فَتحی‌ زَغلول‌ از آثار بنتام‌ مثل‌ كتاب‌ او در مكتب‌ سودگرایی‌ یعنی‌ > اصول‌اخلاق‌ و قانونگذاری‌ < و نیز > علل‌ برتری‌ آنگلوساكسونها < از ادمون‌ دومولن‌ و ترجمه شِبلی‌ شُمَیل‌ از سخنرانیهای‌ لودویگ‌ بوخنر در باره داروین‌ (1301/ 1884).

نُصَیر (ص‌ 283ـ284) از 804 اثر ترجمه‌ شده‌ در مصر در قرن‌ سیزدهم‌ آمار داده‌ است‌: 55% از فرانسوی‌، 21% از انگلیسی‌ و 10% از عربی‌ به‌ تركی‌. از این‌ میان‌ 677 اثر به‌ عربی‌ و 113 اثر به‌ تركی‌ ترجمه‌ شد. بیشتر ترجمه‌ها در زمینه علوم‌ عملی‌ (159 عنوان‌) بود و پس‌ از آن‌، علوم‌ اجتماعی‌ و علوم‌ محض‌ و ادبیات‌ (124 عنوان‌) و جغرافیا قرار داشتند.

در لبنان‌ تأكید بر چیزهای‌ دیگر بود و از مجموع‌ 542 ترجمه‌، 298 اثر در زمینه علوم‌ دینی‌، 119 اثر در حوزه ادبیات‌ (خوری‌، ص‌ 16)، 223 اثر از فرانسوی‌ و 160 اثر از انگلیسی‌ (همان‌، ص‌ 155) بود. این‌ ترجمه‌ها علاوه‌ بر تأثیر آشكار بر دایره واژگان‌ و اصطلاحات‌، به‌ پرورش‌ سبك‌ تازه روشن‌ و موجز و قابل‌ فهمی‌ در نثر عربی‌ ــ كه‌ بر محتوا و معنا تأكید داشت‌ و خالی‌ از لفاظیها و نثر مسجع‌ سنّتی‌ بود ــ یاری‌ رساند.

در ادبیات‌ نیز، همچون‌ بسیاری‌ حوزه‌های‌ دیگر، ترجمه‌ها زمینه‌ساز اصلی‌ تلاشهای‌ خلاقانه‌ و اصیل‌ نویسندگان‌ عرب‌ گردید. ترجمه‌ یكی‌ از راههای‌ عمده‌، ولو ناقص‌، بود كه‌ از طریق‌ آن‌ فنون‌ و افكار و ارزشهای‌ غربی‌ به‌ جهان‌ عرب‌ منتقل‌ شد.

[ برای‌ اطلاع‌ بیشتر و نیز در باره ترجمه‌های‌ عربی‌ در سده اخیر رجوع كنید به نهضت‌ * ، عصر؛ رابطه القلمیه * ]


منابع‌:
(1) جك‌ تاجر، حركه الترجمه بمصر خلال‌ القرن‌ التاسع‌ عشر ، قاهره‌ [?1945 ]؛
(2) لطیف‌ زیتونی‌، حركه الترجمه فی‌ عصر النهضه ، بیروت‌ 1994؛
(3) جمال‌الدین‌ شیال‌، تاریخ‌ الترجمه و الحركه الثقافیه فی‌ عصر محمدعلی‌ ، قاهره‌ 1951؛
(4) عایده‌ ابراهیم‌ نُصیر، حركه نشر الكتب‌ فی‌ مصر فی‌القرن‌ التاسع‌ عشر ، قاهره‌ 1994؛


R. G. Khoury, Bibiliographie raisornnee des traducationspubliees au Liban a partir des langues etrangeres de 1840 jusqua'aux environs de 1905, these Doctorat d'Universitite, Paris n. d.

/ پ‌. س‌. سادگروو ( د. اسلام‌ ) /

3) ترجمه‌ به‌ تركی‌

الف‌) دوره عثمانی‌. در تاریخ‌ و فرهنگ‌ عثمانیان‌، ترجمه آثار اسلامی‌ و غربی‌ به‌ تركی‌ پیشینه‌ای‌ طولانی‌ دارد. در دوران‌ نخستین‌ فتوحات‌ عثمانیان‌ و استقرار سلطنت‌ آنان‌ (سده‌های‌ هشتم‌ و نهم‌)، جز تعدادی‌ اثر ترجمه‌شده‌ كه‌ حاكمان‌ امیرنشینهای‌ آناطولی‌ به‌ برخی‌ حكمرانان‌ عثمانی‌ اهدا كردند، ظاهراً هیچگونه‌ ترجمه‌ای‌ صورت‌ نگرفته‌ است‌. احتمالاً نخستین‌ نمونه‌ كتابی‌ است‌ به‌ نام‌ فتوتنامه‌ كه‌ از فارسی‌ به‌ تركی‌ ترجمه‌ و به‌ بایزید اول‌ (حك : 791ـ 805) تقدیم‌ شد (اوزون‌ چارشیلی‌، ج‌ 1، ص‌ 605). در زمان‌ مراد دوم‌ (824 ـ 855) نیز آثاری‌ به‌ نام‌ وی‌ ترجمه‌ شد كه‌ از آن‌ جمله‌ است‌: الشفاء فی‌ احادیث‌ المصطفی‌ ، خسرو و شیرین‌ ، فرحنامه‌ ، مرصادالعباد ، هدایه‌ ، و وقایه‌ (همان‌، ج‌ 1، ص‌ 579 ـ 598، 608ـ610).

در دوره محمد فاتح‌ (855 ـ886)، در نیمه دوم‌ قرن‌ نهم‌، ترجمه‌های‌ بسیاری‌ به‌ تركی‌ یا عربی‌ صورت‌ گرفت‌ كه‌ شامل‌اللغه‌ ، جغرافیای‌ بطلمیوس‌ و انجیل‌ از آن‌ جمله‌ است‌ (همان‌، ج‌ 2، ص‌ 157، 668(. در دوره درخشان‌ سلیمان‌ قانونی‌ (926ـ974) نیز آثار بسیاری‌ مانند وامق‌ و عذرا (همان‌، ج‌ 2، ص‌ 630، پانویس‌ 2(، مناقب‌ بهمن‌شاه‌ بن‌ فیروزشاه‌ (همان‌، ج‌ 2، ص‌ 671) و برهان‌ قاطع‌ از فارسی‌ و قاموس‌ المحیط‌ فیروزآبادی‌ از عربی‌ به‌ تركی‌ ترجمه‌ شد (همان‌، ج‌ 2، ص‌ 632؛
رئیس‌نیا، ج‌ 3، ص‌ 119؛
برای‌ اطلاع‌ بیشتر در باره ترجمه‌های‌ این‌ دوران [ از مراد دوم‌ تا سلیمان‌ قانونی‌] رجوع كنید به اوزون‌ چارشیلی‌، ج‌ 1، ص‌ 507 ـ607، ج‌ 2، ص‌ 156، 158، 644، 672ـ673، 711، 716، ج‌ 3، ص‌ 398).

از اواخر قرن‌ دهم‌، نخستین‌ دوره فترت‌ فرهنگی‌ عثمانیان‌ آغاز شد كه‌ تا جلوس‌ احمدسوم‌ (حك : 1115ـ1143) در اوایل‌ قرن‌ دوازدهم‌ ادامه‌ یافت‌ (برای‌ اطلاع‌ بیشتر رجوع كنید به رئیس‌نیا، ج‌ 3، ص‌ 13ـ17). در این‌ مدتِ 140 ساله‌، ترجمه‌ اندك‌ بود، از ترجمه‌های‌ این‌ دوره‌ است‌: ترجمه‌ و شرح‌ بوستان‌ و گلستان‌ سعدی‌ و دیوان‌ حافظ‌ كار سودی‌ بُسنوی‌ (متوفی‌ 1005)، ترجمه‌ و شرح‌ مثنوی‌ مولوی‌ با عنوان‌ مجموعه اللطائف‌ و مطمورهالمعارف‌ كار اسماعیل‌ انقروی‌ (متوفی‌ 1041؛
طاهربیگ‌، ج‌ 1، ص‌ 323؛
دائرهالمعارف‌ بزرگ‌ اسلامی‌ ، ذیل‌ «انقروی‌»)، ترجمه مرآت‌ الملوك‌ غزالی‌ (هامر ـ پورگشتال‌، ج‌ 3، ص‌ 1857) و وفیات‌ الاعیان‌ ابن‌خلّكان‌ (همان‌، ج‌ 3، ص‌ 2333؛
برای‌ اطلاع‌ بیشتر رجوع كنید به همان‌، ج‌ 3، ص‌ 1856ـ 1858). با اینحال‌، باید از دو شخصیت‌ مهم‌ علمی‌ قرن‌ یازدهم‌ یاد كرد: كاتب‌ چَلَبی‌ معروف‌ به‌ حاجی‌خلیفه‌ * كه‌ برای‌ تألیف‌ جهان‌نما و دیگر آثارش‌، الزاماً برخی‌ منابع‌ اروپایی‌، از قبیل‌ اطلس‌ كوچك‌ مركاتور ، را در نیمه دوم‌ قرن‌ یازدهم‌ ترجمه‌ كرد (لوئیس‌، ص‌ 184ـ 208؛
رجوع كنید به طاهربیگ‌، ج‌ 3، ص‌ 129) و حسین‌ افندی‌ معروف‌ به‌ حسینِ هزارفن‌ * (متوفی‌ 1103؛
برای‌ اطلاع‌ بیشتر رجوع كنید به د. اسلام‌ ، چاپ‌ دوم‌، ذیل‌ «حسین‌ هزارفن‌») كه‌ مانند حاجی‌خلیفه‌ برای‌ تألیفاتش‌ برخی‌ آثار لاتینی‌ را به‌ كمك‌ دو تن‌ از مترجمان‌ دیوان‌ همایون‌ * ترجمه‌ كرد (رئیس‌نیا، ج‌ 3، ص‌ 29؛
برای‌ اطلاع‌ بیشتر رجوع كنید به د. ا. د. ترك‌ ، ذیل‌ «حسین‌ افندی‌، هزارفن‌»).

در دوره غرب‌گرایی‌ یا «دوره لاله‌» (1130ـ1143؛
برای‌ اطلاع‌ بیشتر در باره این‌ دوره‌ رجوع كنید به رئیس‌نیا، ج‌ 3، ص‌ 33ـ34) به‌ همت‌ داماد ابراهیم‌ پاشای‌ نوشهری‌ (نَوشَهِرلی‌)، كار ترجمه آثار برجسته اسلامی‌ از عربی‌ و فارسی‌ به‌ تركی‌ در اداره‌ای‌ به‌ نام‌ «هیئت‌ ترجمه‌» سازماندهی‌ شد و برای‌ نخستین‌بار در تاریخ‌ عثمانی‌، ترجمه‌ رسماً تحت‌ حمایت‌ دولت‌ قرار گرفت‌ ( رجوع كنید به ایپشیرلی‌، ص‌ 33ـ37). این‌ هیئت‌، كه‌ پس‌ از ده‌ سال‌ ترجمه موفق‌ آثار اسلامی‌، با مرگ‌ ابراهیم‌پاشا منحل‌ شد (احسان‌اوغلو، ص‌ 6ـ 7)، در فهرست‌ ترتیب‌ تاریخی‌ انجمنهای‌ علمی‌ حرفه‌ای‌ و فرهنگی‌ عثمانی‌، نخستین‌ انجمن‌ رسمی‌ محسوب‌ شده‌ است‌ (همان‌، ص‌ 25).

در هیئت‌ ترجمه‌ نوع‌ آثاری‌ كه‌ برای‌ ترجمه‌ انتخاب‌ می‌شدند، توانایی‌ مترجمان‌ و نحوه پرداخت‌ حق‌الزحمه ایشان‌، صحت‌ و ارزش‌ علمی‌ آثار موردنظر، و مدت‌ زمان‌ لازم‌ برای‌ ترجمه آنها بررسی‌ می‌شد. تعداد دقیق‌ و نام‌ همه ترجمه‌های‌ این‌ هیئت‌ معلوم‌ نیست‌، اما از آنچه‌ باقی‌ مانده‌ پیداست‌ كه‌ بیشتر به‌ ترجمه كتابهای‌ تاریخی‌ و علوم‌ مرتبط‌ با آن‌ می‌پرداختند (ایپشیرلی‌، ص‌ 34). از جمله‌ آثاری‌ كه‌ در آن‌ دوره‌ ترجمه‌ شد، اینهاست‌: عقدالجمان‌ بدرالدین‌ محمود عینی‌ و جامع‌ الدّول‌ منجّم‌باشی‌ از عربی‌، حبیب‌السیر خواندمیر و عالم‌آرای‌ عباسی‌ اسكندربیگ‌ منشی‌ از فارسی‌. كتاب‌ فیزیك‌ ارسطو را نیز كه‌ قبلاً به‌ عربی‌ ترجمه‌ شده‌ بود، یانیه‌لی‌ اسعدافندی‌ (متوفی‌ 1149) به‌ تركی‌ ترجمه‌ كرد (همانجا؛
رجوع كنید به طاهربیگ‌، ج‌ 1، ص‌ 235؛
رجوع كنید به ادامه مقاله‌). در ترجمه عقدالجمان‌ سی‌ تن‌، در ترجمه حبیب‌السیر هشت‌ تن‌ و در ترجمه جامع‌الدّول‌ پنج‌ تن‌ شركت‌ داشتند (ایپشیرلی‌، ص‌ 36ـ37). جز در موارد نادری‌ كه‌ نام‌ مترجمان‌ قسمتهای‌ مختلف‌ آثار در اول‌ یا آخر آنها قید شده‌، اغلب‌ معلوم‌ نیست‌ كه‌ چه‌ كسی‌ كدام‌ قسمت‌ یا قسمتها را ترجمه‌ كرده‌ است‌. گفتنی‌ است‌ كه‌ اعضای‌ این‌ هیئت‌ را رجالی‌ تشكیل‌ می‌دادند كه‌ از مقام‌ خود عزل‌ شده‌ بودند؛
برای‌ ترجمه آثار عربی‌ از قضات‌ و مدرسان‌ و برای‌ ترجمه آثار فارسی‌ از ادبا و خواجگان‌ (رئیس‌دفتر دبیران‌ دربار) یا از مشایخ‌ استفاده‌ می‌شد (همان‌، ص‌ 37).

تلاش‌ یانیه‌لی‌ اسعدافندی‌ را برای‌ ترجمه آثار یونانی‌ به‌ عربی‌ در دوره لاله‌، می‌توان‌ كوششی‌ برای‌ احیای‌ نهضت‌ ترجمه‌ ( رجوع كنید به بخش‌ 1: نهضت‌ ترجمه‌) دانست‌. او برای‌ اصلاح‌ ناهمخوانی‌ برخی‌ ترجمه‌های‌ عربی‌ عهد عباسی‌ با اصل‌ یونانی‌ آنها و پیراستن‌ اشتباهات‌ فارابی‌ و ابن‌سینا از ترجمه آثار ارسطو، منطق‌ و طبیعیات‌ و الاهیات‌ ارسطو را به‌ یاری‌ چند دانشمند یونانی‌ كه‌ در خدمت‌ دولت‌ عثمانی‌ بودند، بار دیگر ترجمه‌ كرد (توركر ، ص‌ 151).

بعضی‌ دیگر از مترجمان‌ برجسته زمان‌ احمد سوم‌ عبارت‌اند از: طبیبی‌ به‌ نام‌ عمر شفایی‌ كه‌ در 1116 كتابی‌ را از پاراسلسوس‌ (پزشك‌ و شیمیدان‌ سویسی‌) ترجمه‌ كرد؛
طبیبی‌ مسلمان‌ و یونانی‌الاصل‌ به‌ نام‌ نوح‌بن‌ عبدالمنّان‌ كه‌ هم‌زمان‌ با شفایی‌، كتابی‌ در زمینه پزشكی‌ ترجمه‌ كرد (لوئیس‌، ص‌ 312)؛
باسماجی‌ ابراهیم‌ افندی‌ معروف‌ به‌ ابراهیمِ متفرّقه‌ * كه‌ نخستین‌ چاپخانه عثمانی‌، و حتی‌ آسیا، به‌ نام‌ دارالطباعه العامره را در 1141 در منزل‌ خود دایر كرد و برخی‌ آثار ترجمه‌ شده‌ در آنجا به‌ چاپ‌ رسید (رئیس‌نیا، ج‌ 3، ص‌ 34ـ36؛
شاو، ج‌ 1، ص‌ 407ـ 410؛
رجوع كنید به چاپ‌ و چاپخانه‌ * ).

پس‌ از دوره لاله‌، فعالیت‌ فرهنگی‌ عثمانیان‌ دوباره‌ با ركود مواجه‌ شد و كار ترجمه‌ نیز مانند گذشته‌ به‌صورت‌ پراكنده‌ ادامه‌ یافت‌. از معدود كسانی‌ كه‌ تا پیش‌ از آغاز دوران‌ اصلاحاتِ محمود دوم‌ (حك : 1223ـ 1255) در نیمه اول‌ قرن‌ سیزدهم‌ به‌ كار ترجمه‌ پرداختند، شانی‌زاده‌ (متوفی‌ 1242) بود كه‌ كتابهای‌ فلسفی‌، پزشكی‌ و فنی‌ را به‌ تركی‌ درآورد (ووسینیچ‌ ، ص‌ 120؛
لوئیس‌، ص‌ 322، 498) و خواجه‌ اسحاق‌ افندی‌ (متوفی‌ 1250) به‌ ترجمه متون‌ ریاضی‌ و فیزیك‌ پرداخت‌. این‌ دو بیشترِ واژه‌های‌ علمی‌ متداول‌ در عثمانی‌ سده سیزدهم‌ را وضع‌ كردند كه‌ تا آغاز جمهوریت‌ (اوایل‌ سده چهاردهم‌/ بیستم‌) در تركیه‌ به‌كار می‌رفت‌ (لوئیس‌، ص‌ 322، برای‌ اطلاع‌ بیشتر رجوع كنید به كاحیا، ص‌ 498ـ 499؛
آق‌تپه‌، ص‌ 123، 146).

در نخستین‌ دهه‌های‌ سده سیزدهم‌، دو مركز اصلی‌ اصلاحات‌ به‌ سبك‌ غربی‌، یكی‌ در عثمانی‌ و دیگری‌ در مصر، وجود داشت‌ كه‌ در هر دو، انتشار ترجمه كتابهای‌ غربی‌ در اولویت‌ بود (لوئیس‌، ص‌ 403). ترجمه‌هایی‌ نیز در دوره نهضت‌ تركهای‌ جوان‌ * صورت‌ گرفت‌ ( رجوع كنید به رئیس‌نیا، ج‌ 3، ص‌ 149، 193). از جمله‌ مترجمان‌ این‌ دوره‌، علی‌ سعاوی‌ افندی‌ بود كه‌ بر خلاف‌ شماری‌ از علمای‌ دینی‌ زمان‌ خود، طرفدار نظریه ترجمه‌پذیر بودن‌ قرآن‌ به‌ زبان‌ تركی‌ بود (همان‌، ج‌ 3، ص‌ 150).


منابع‌:
(5) اسماعیل‌ حقی‌اوزون‌چارشیلی‌، تاریخ‌ عثمانی‌ ، ترجمه ایرج‌ نوبخت‌، تهران‌ 1368ـ1377 ش‌؛
(6) دائره المعارف‌ بزرگ‌ اسلامی‌ ، زیرنظر كاظم‌ موسوی‌ بجنوردی‌، تهران‌ 1367 ش‌ ـ ، ذیل‌ «انقروی‌» (از پروانه‌ محمدی‌)؛
(7) رحیم‌ رئیس‌نیا، ایران‌ و عثمانی‌ در آستانه قرن‌ بیستم‌ ، تبریز 1374 ش‌؛
(8) استانفورد جی‌. شاو، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌ و تركیه جدید ، ج 1: امپراتوری‌ غازی‌ها: ظهور و سقوط‌ امپراتوری‌ عثمانی‌ 1808ـ1280 ، ترجمه محمود رمضان‌زاده‌، مشهد 1370 ش‌؛
(9) بروسه‌لی‌ محمد طاهربیگ‌، عثمانلی‌ مؤلفلری‌ ، استانبول‌ 1333ـ1342؛
(10) برنارد لویس‌، نخستین‌ مسلمانان‌ در اروپا ، ترجمه م‌. قائد، تهران‌ 1374 ش‌؛
(11) وین‌ ووسینیچ‌، تاریخ‌ امپراتوری‌ عثمانی‌ ، ترجمه سهیل‌ آذری‌، تهران‌ 1346 ش‌؛
(12) یوزف‌فون‌ هامر ـ پورگشتال‌، تاریخ‌ امپراطوری‌ عثمانی‌ ، ترجمه میرزازكی‌ علی‌آبادی‌، چاپ‌ جمشید كیان‌فر، تهران‌ 1367ـ1369 ش‌؛


براي اطلاع از منابع تركي به مقاله چاپ شده مراجعه كنيد.

/ حجت‌ فخری‌ /

ب‌) دوره معاصر. ظهور ادبیات‌ تركی‌ جدید در نیمه دوم‌ سده سیزدهم‌/ نوزدهم‌، مستقیماً با نفوذ اروپا ارتباط‌ دارد و ترجمه‌ها سهم‌ بسزایی‌ در معرفی انواع‌ ادبی جدید همچون‌ نمایش‌، رمان‌،روزنامه‌نگاری‌ و نقد ادبی‌ داشتند. فقط‌ در ادبیات‌ دوره تنظیمات‌ * بود كه‌ ترجمه‌ جایگاهی‌ ویژه‌ یافت‌ و به‌ یكی‌ از مهمترین‌ فعالیتهای‌ ادبی‌ تبدیل‌ شد.

گرایش‌ آن‌ دوره‌ به‌ فرنگی‌مآبی‌ سبب‌ شد دولت‌ سازمانهایی‌ تأسیس‌ كند كه‌ اهمیت‌ حیاتی‌ [ در گسترش‌ ترجمه‌ ] داشتند. دارالترجمه باب‌ عالی‌ * (1249/1833) زبانهای‌ اروپایی‌ را به‌ مسلمانان‌ می‌آموخت‌ و مترجم‌ اسناد رسمی‌ ( رجوع كنید به ترجمان‌ * ) تربیت‌ می‌كرد. انجمن‌ دانش‌ (تأسیس‌ 1267/ 1851) گزینش‌ و ترجمه‌ و تدوین‌ مواد درسی علمی‌، تاریخی‌ و ادبی‌ دارالفنون‌ را سازماندهی‌ می‌كرد. «جمعیت‌ علمی‌ عثمانی‌» (1276ـ1277/ 1860) مجله علمی‌ مجموعه فنون‌ (1278ـ1299/ 1862ـ 1882) را به‌ تركی‌ منتشر می‌كرد. همه مترجمان‌ نامدار آن‌ زمان‌ شخصیتهای‌ ادبی‌ مشهوری‌ نیز بودند كه‌ در این‌ مؤسسات‌ یا برای‌ آنها كار می‌كردند، مانند مُنیف‌پاشا، احمد وفیق‌پاشا * كه‌ به‌ سبب‌ ترجمه آثار مولیر مشهور است‌، ابراهیم‌شناسی‌ * ، نامِق‌ كمال‌ * نخستین‌ مترجم‌ آثار منتسكیو، احمد مِدحَت‌ و معلم‌ ناجی‌ * . این‌ اشخاص‌ مسئول‌ تنظیم‌ معیارهای‌ ترجمه‌ بودند و از طریق‌ ترجمه‌ها بر نوشته‌های‌ تركی‌ اثر گذاشتند.

در 1275ـ1276/ 1859، نخستین‌ ترجمه‌ها، عمدتاً از ادبیات‌ فرانسه‌، انواع‌ جدیدی‌ همچون‌ شعر غربی‌، گفتگوی‌ فلسفی‌ و رمان‌ را معرفی‌ كردند. نخستین‌ ترجمه‌های‌ شعر غربی‌ به‌ تركی‌ را شناسی‌ با نام‌ ترجمه منظومه‌ عرضه‌ كرد. او از عروض‌ استفاده‌ می‌كرد تا ترجمه‌های‌ خود را برای‌ خوانندگان‌ عثمانی‌ مقبول‌ سازد. ترجمه‌های‌ احمد مدحت‌ در زمینه ادبیات‌ داستانی‌، در ساختار اصلی‌ و سیر وقایع‌ به‌ متن‌ اولیه‌ شبیه‌ بود، اما ویژگیهای‌ سبكی‌ و ساختار اخلاقی آن‌ پرداخته خود اوست‌. محاورات‌ حِكمیه‌ منیف‌پاشا گزیده‌ای‌ از آثار وُلتر، فِنِلون‌ و فونتنل‌ بود، البته‌ در 1278ـ1279/ 1862 روایت‌ وزیر اعظم‌ یوسف‌ كامل‌پاشا از رمان‌ سرگذشت‌ تلماك‌ (1110ـ1111/ 1699) اثر فنلون‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ بود.

نقش‌ جراید * در رواج‌ قالبها و اندیشه‌های‌ جدید از راه‌ ترجمه‌ها درخور ملاحظه‌ است‌. روزنامه‌هایی‌ مثل‌ جریده حوادث‌ (1256/ 1840)، ترجُمان‌ احوال‌ (1276ـ1277/ 1860)، تصویر افكار (1278ـ1279/1862)، ترجُمان‌ حقیقت‌ (1295/ 1878) و بسیاری‌ دیگر كه‌ نقش‌ اطلاع‌رسانی‌ و آموزش‌عمومی‌ را برعهده‌ داشتند، از ترجمه مطالب‌ ادبی‌ و غیرادبی‌ استفاده بسیار می‌كردند، ازینرو در 1278ـ1279/ 1862 روزنامه جریده حوادث‌ خلاصه‌ای‌ از بینوایانِ هوگو را منتشر ساخت‌ و بعداً ترجمه آن‌ را به‌صورت‌ پیاپی‌ به‌ چاپ‌ رساند، اما زیاده‌روی‌ در تلخیص‌، آن‌ را تا حد داستانی‌ جنایی‌ تنزل‌ داده‌ بود. خوانندگان‌ ترك‌ هنوز با داستان‌ بلند اروپایی‌ و ویژگیهای‌ طرح‌ و شخصیت‌ آن‌ آشنا نبودند. در 1286/1869 < زندانهای‌ من‌ > اثر پلیكو ، آتالا اثر شاتوبریان‌، پل‌ و ویرژینی‌ اثر برناردن‌ دو سن‌پیر، در 1288/1871 میكرومگا نوشته ولتر و كنتِ مونت‌ كریستو اثر الكساندر دومای‌ پدر، در شماره‌های‌ پیاپی‌ جراید به‌ چاپ‌ رسید. ترجمه‌هایی‌ از این‌ دست‌ كه‌ در روزنامه‌ها و نشریه‌های‌ ادواری‌ عرضه‌ می‌شد، به‌ ساده‌سازی‌ نَحو و رشد واژگان‌ و اصطلاحات‌ و مفاهیم‌ و سبكهای‌ جدید شناخته‌ شده‌ كمك‌ می‌كرد.

در 1287ـ1297/ دهه 1870 ترجمه‌ و اقتباس‌، بر صحنه نمایش‌ عثمانی‌ نفوذ یافت‌. احمد وفیق‌پاشا كه‌ به‌سبب‌ ترجمه‌ها و اقتباسهایش‌ از نمایشنامه‌های‌ خنده‌آور فرانسوی‌ مشهور است‌، نمایش‌ را برای‌ تماشاچی‌ ترك‌ خوشایند می‌ساخت‌. پس‌ از 1326/ 1908 عبداللّه‌ جودَت‌، از اعضای‌ صاحب‌نام‌ تركهای‌ جوان‌، آثار شكسپیر از جمله‌ ژولیوس‌ سزار ، هملت‌ ، مكبث‌ ، رومئو و ژولیت‌ ، و شاه‌لیر را ترجمه‌ كرد.

تا نیمه نخست‌ قرن‌ چهاردهم‌/ بیستم‌، آثار ادبی‌ بومی‌ چندان‌ زیاد شد كه‌ ترجمه‌ به‌ فعالیتی‌ ثانوی‌ تبدیل‌ گشت‌. در 1319 ش‌ /1940، در دوران‌ جمهوری‌، هیئت‌ تألیف‌ و ترجمه‌ تأسیس‌ شد كه‌ تا 1337 ش‌/ 1958 حدود هزار اثر از ادبیات‌ جهان‌ را ترجمه‌ و چاپ‌ كرد. از دهه 1360 ش‌ /1980 به‌ بعد، گروههای‌ مطالعات‌ ترجمه‌ در چندین‌ دانشگاه‌ دایر شد. در دهه 1370 ش‌/ 1990، ناشران‌ خصوصی‌ و دفاتر دولتی‌ آثار ادبی‌ معاصر جهان‌ را در مدت‌ كوتاهی‌ در دسترس‌ خوانندگان‌ ترك‌ قرار می‌دادند.


منابع:


(13) A. Cemal, Dun ve bugun ceviri (I, II). Istanbul 1985;
(14) A. O. Evin, The origins and development of the Turkish novel, Bibliotheca Islamica 1983;
(15) T. S. Halman, Contemporary Turkish literature, East Brunswick, N. J. 1982;
(16) N. Menemencioglu, "Modern Turkish poetry 1850-1975", in The Penguin book of Turkish verse, ed. N. Menemencioglu, Middlesex, Eng.1978;
17- M. N. Ozon, Son asir Turk edebiyati tarihi, Istanbul 1941;
S. Paker, "Translated European literature in the late Ottoman literary polysystem", New comparision (Paris), I (summer 1986).

/ چیدَم‌ بالِم‌ ( د. اسلام‌ ) /

4) ترجمه فارسی‌ در دوره معاصر

الف‌) دوره قاجار (1210ـ1344). نخستین‌ كوششهای‌ جدّی‌ برای‌ اقتباس‌ اندیشه جدید غربی‌ در ایران‌، در عهد فتحعلی‌شاه‌ (1212ـ1250) آغاز شد، گرچه‌ ظاهراً قدیمترین‌ سندِ ترجمه‌ از «لَتینی‌ و فرنگ‌» به‌ فارسی‌، بدایع‌ الهندسه‌ در لوح‌ حلزون‌ است‌ كه‌ نسخه‌ای‌ از آن‌ متعلق‌ به‌ سال‌ 1111 است‌ (دانش‌پژوه‌، ص‌ 88). در دوره فتحعلی‌شاه‌ كه‌ از یك‌ سو فرستادگان‌ كشورهای‌ اروپایی‌ بخصوص‌ فرانسه‌ بیش‌ از گذشته‌ به‌ دربار ایران‌ آمدوشد داشتند و از سوی‌ دیگر، سپاه‌ ایران‌ به‌رغم‌ كوشش‌ بسیار در جنگهای‌ مرزی‌ با روسیه‌ (دور اول‌: 1218ـ 1228؛
دور دوم‌: 1241ـ1243) ناكام‌ مانده‌ بود، رفته‌رفته‌ برخی‌ دولتمردان‌ به‌ بی‌سامانی‌ اوضاع‌ و عقب‌ماندگی‌ ایران‌ پی‌ بردند و درصدد چاره‌جویی‌ برآمدند. عباس‌میرزا * (1203ـ1249)، نایب‌السلطنه‌ و سردار سپاه‌ ایران‌، و وزیرش‌ قائم‌مقام‌ اول‌، همچون‌ عثمانیان‌ در دوره اصلاحات‌ سلطان‌سلیم‌ سوم‌ (حك :1203ـ1223/ 1789ـ1807)، با اصلاح‌ سپاه‌ و ترجمه آثار فرانسوی‌ در باب‌ لشكرآرایی‌ و توپخانه‌، گام‌ اول‌ را به‌سوی‌ مدنیت‌ غربی‌ برداشتند (ناطق‌، 1988، ص‌ 137؛
آبراهامیان‌، ص‌ 68؛
در باره دیدگاههای‌ نوگرایانه عباس‌میرزا رجوع كنید به ایرانیكا ، ذیل‌ «عباس‌میرزا»؛
حائری‌، 1367 ش‌، ص‌ 306ـ309). ترجمه‌های‌ اولیه‌ را مستشاران‌ و هیئتهای‌ نظامی‌ فرانسوی‌ و انگلیسی‌، تاجران‌ و مبلّغان‌ مذهبی‌ اروپایی‌ و ارمنی‌، محصلان‌ و گروههای‌ ایرانی‌ بازگشته‌ از اروپا و هندوستان‌ و عثمانی‌، انجام‌ می‌دادند (اقبال‌ آشتیانی‌، قسمت‌ 2، ص‌ 9ـ10)، از جمله‌ به‌ فرمان‌ عباس‌میرزا كتابهای‌ نظامی‌ گیبرت‌ و آیین‌نامه‌های‌ مانور پیاده‌نظام‌ ترجمه‌ شد (دروویل‌، ص‌ 174). او همچنین‌ به‌ مطالعه تاریخ‌ تحولات‌ و پیشرفتهای‌ اروپا و انحطاط‌ كشورهای‌ هم‌سرنوشت‌ با ایران‌ علاقه‌ داشت‌؛
ازینرو به‌دستور وی‌، محمدرضی‌ تبریزی‌ حوادث‌نامه‌ (تاریخ‌ جنگهای‌ ناپلئون‌ با دولتهای‌ نمچه‌ (اتریش‌) و روسیه‌ در 1220/ 1805ـ1806) را در 1222 از تركی عثمانی‌ به‌ فارسی‌ ترجمه‌ كرد (انوار، ج‌ 1، ص‌ 68ـ69، نسخه خطی‌ ش‌ 80/ ف‌). جیمز كمل‌ نیز در 1228 تاریخ‌ اسكندر را گردآوری‌ و ترجمه‌ كرد و به‌ نایب‌السلطنه‌ تقدیم‌ نمود (انوار، ج‌ 4، ص‌ 155ـ156، ش‌ 1680 / ف‌).

ابتكار دیگر عباس‌میرزا اعزام‌ دانشجو به‌ اروپا بود. یكی‌ از این‌ دانشجویان‌، میرزا رضا مهندس‌ بود كه‌ دو اثر تاریخی‌ به‌ نامهای‌ تاریخ‌ پطركبیر (انوار، ج‌ 1، ص‌ 459ـ460، ش‌ 476 / ف‌) و شارل‌ دوازدهم‌ ، هر دو تألیف‌ ولتر، را به‌ سفارش‌ عباس‌میرزا از متنی‌ انگلیسی‌ به‌ فارسی‌ ترجمه‌ كرد. این‌ آثار افزون‌ بر گزارش‌ وقایع‌، حاوی‌ تحلیلهای‌ فلسفی‌ و اجتماعی‌اند و از طریق‌ آنها ایرانیان‌ برای‌ نخستین‌ بار با نمونه‌هایی‌ از تاریخ‌نگاری‌ علمی‌ آشنا شدند (مینوی‌، ص‌ 352؛
محبوبی‌ اردكانی‌، ج‌ 1، ص‌ 227؛
فشاهی‌، نگین‌ ، سال‌ 9، ش‌ 99، ص‌ 19ـ21). دو ترجمه مذكور به‌ همراه‌ تاریخ‌ اسكندر در 1263 در یك‌ مجلد چاپ‌ شدند ( رجوع كنید به میرزای‌ گلپایگانی‌، ص‌ 445). به‌عقیده پولاك‌ (ص‌ 192)، این‌ ترجمه‌ها در دوره محمدشاه‌ (1250ـ1264) صورت‌ گرفته‌ است‌. در مؤخره چاپ‌ سنگی‌ 1263 مترجم‌ این‌ آثار موسی‌ جبرئیل‌ و زبان‌ مبدأ آنها فرانسوی‌ دانسته‌ شده‌ است‌ ( رجوع كنید به كیان‌فر، ص‌70). میرزا رضا مهندس‌، به‌ سفارش‌ عباس‌میرزا، بخش‌ نخست‌ تاریخ‌ تنزل‌ و خرابی‌ دولت‌ روم‌ اثر ادوارد گیبون‌ (متوفی‌ 1209/ 1794) را نیز در 1247 ترجمه‌ كرد (انوار، ج‌ 1، ص‌ 56 ـ57، ش‌ 66/ ف‌). این‌ اثر نه‌ تنها مایه عبرت‌ شاه‌ و درباریان‌ نشد، بلكه‌ چاپ‌ آن‌ ممنوع‌ گردید و ترجمه آن‌ ناتمام‌ ماند (فشاهی‌، نگین‌ ، سال‌ 9، ش‌ 99، ص‌ 21(.

نخستین‌ آثار علمی‌ نیز در همان‌ ایام‌ به‌ فارسی‌ در آمد. در پزشكی‌ جدید، میرزامحمدبن‌ عبدالصبور خویی‌ تعلیم‌نامه‌ در اعمال‌ آبله‌زدن‌ ، نوشته كرمیك‌ (پزشك‌ عباس‌میرزا)، را از انگلیسی‌ ترجمه‌ كرد كه‌ در 1245 در باسمه‌خانه دارالسلطنه تبریز چاپ‌ شد (محبوبی‌اردكانی‌، همانجا؛
بابازاده‌، ص‌90ـ91). در كیهان‌شناسی‌ جدید نیز مختصری‌ از قواعد كاپرنیكس‌ (كوپرنیك‌) با شرح‌ نیوتان‌ (نیوتن‌) ترجمه‌ و منتشر گردید (ملكم‌، ج‌ 2، ص‌ 275).

در دوره محمدشاه‌ نیز اعزام‌ دانشجو به‌ خارج‌ و ترجمه آثاراروپایی‌ كمابیش‌ ادامه‌ یافت‌. مشهورترین‌ ترجمه این‌ دوره‌، تاریخ‌ ناپلئون‌ اول‌ اثر والتر اسكات‌ فرانسوی‌ است‌ كه‌ میرزارضا تبریزی‌ (ظاهراً همان‌ میرزارضا مهندس‌) در 1253 آن‌ را از متن‌ انگلیسی‌ به‌ فارسی‌ برگرداند (انوار، ج‌ 3، ص‌ 75ـ76، ش‌ 1057/ ف‌)، اما ناطق‌ (1988، ص‌107) این‌ كتاب‌ را ترجمه ریشارخان‌ فرانسوی‌ دانسته‌ است‌. در همین‌ دوره‌ دربار ایران‌ به‌ راهنمایی‌ ریشارخان‌ فهرستی‌ از آثار اروپایی‌ فراهم‌ آورد و سفیر ایران‌ در فرانسه‌ را مأمور تهیه آن‌ آثار كرد. این‌ فهرست‌ حاوی‌ 47 اثر مهم‌ فرنگیان‌ در فلسفه‌، اقتصاد، تاریخ‌، علوم‌طبیعی‌ و فنی‌، نقشه‌های‌ جغرافیایی‌ و نمونَك‌ (ماكِت‌) قطار و راه‌آهن‌ و كشتی‌ بخار و ماشین‌بخار بود (برای‌ عناوین‌ این‌ آثار رجوع كنید به ناطق‌، 1988، ص‌ 239ـ243). در میان‌ این‌ سفارشها، آثار بسیار مهمی‌ وجود داشت‌ كه‌ عرضه آنها به‌ جامعه آن‌ روز ایران‌، می‌توانست‌ مقدمه انقلابی‌ علمی‌ و فرهنگی‌ باشد، از جمله‌ دایره المعارف‌ 35 جلدی‌ فرانسوی‌ اثر نویسندگان‌ عصر روشنگری‌، مجموعه‌ آثار پاسكال‌ و دكارت‌ و سیسموندی‌. ظاهراً بخش‌ عمده‌ای‌ از این‌ آثار به‌ ایران‌ نرسید و پس‌ از سالها، بیش‌ از یك‌ دو اثر از آن‌ مجموعه‌ ترجمه‌ نشد.

در دوره ناصرالدین‌شاه‌ (1264ـ1313)، با تأسیس‌ «دستگاه‌ مترجمان‌ دولتی‌» و دارالفنون‌ و دارالترجمه ناصری‌، ترجمه آثار اروپایی‌ برای‌ نخستین‌ بار انسجام‌ و سامان‌ یافت‌. گسترش‌ مناسبات‌ با دولتهای‌ خارجی‌، امیركبیر را به‌ استخدام‌ و تربیت‌ مترجم‌ واداشت‌. او در دستگاه‌ مترجمان‌ دولتی‌، برخی‌ از فرنگیان‌ و ایرانیان‌ مسیحی‌ و تحصیل‌كردگان‌ مسلمان‌ را به‌كار گماشت‌، از جمله‌ ادوارد برجیس‌، آندره‌ نمساوی‌، جان‌ داوود، میرزا ملكم‌خان‌، میرزاابراهیم‌، نظر آقا (یمین‌السلطنه‌)، یحیی‌خان‌ (مشیرالدوله‌)، میرزامحسن‌، میرزاآقا تبریزی‌، میرزامحبعلی‌ یكانلو، میرزاعبدالرسول‌، میرزا زكی‌ مازندرانی‌، محمدقلی‌خان‌، محمدرضاخان‌ كاشانی‌، محمدحسن‌خان‌ قاجار (آدمیت‌، 1354 ش‌، ص‌ 379ـ380). این‌ مركز فعالیت‌ ممتازی‌ در ترجمه آثار اروپایی‌ نداشت‌ اما كسانی‌ كه‌ در آن‌ فعالیت‌ می‌كردند بعدها در مراكز دیگر به‌ كار ترجمه‌ پرداختند. تأسیس‌ دارالفنون‌ * در 1268 و استفاده‌ از استادان‌ خارجی‌ در آن‌، موجب‌ شد كه‌ علاوه‌ بر ترجمه شفاهی‌ درسْگفتارهای‌ معلمان‌، برخی‌ كتابهای‌ درسی‌ نیز برای‌ استفاده دانشجویان‌ ترجمه‌ و منتشر شود. در مدرسه نظامی‌ و مدرسه سیاسی‌ نیز چنین‌ كوششهایی‌ معمول‌ بود (برای‌ فهرست‌ برخی‌ از كتابهایی‌ كه‌ در این‌ سه‌ مدرسه‌ ترجمه‌ شد رجوع كنید به تربیت‌، ص‌ 138ـ 141). حجم‌ كتابهایی‌ كه‌ در دوره امیركبیر از اروپا وارد ایران‌ شد، درخور توجه‌ است‌؛
مثلاً 293 كتاب‌ و 323 نقشه جغرافیایی‌ در 1265 از فرانسه‌ به‌ ایران‌ رسید و شماری‌ از آنها ترجمه‌ شد (در باره عنوان‌ و موضوع‌ برخی‌ از این‌ آثار رجوع كنید به آدمیت‌، همان‌، ص‌380ـ381).

تاریخ‌ دقیق‌ تأسیس‌ دارالترجمه ناصری‌ معلوم‌ نیست‌. این‌ دارالترجمه‌، زمانی‌ همچون‌ دارالفنون‌ و دارالطباعه‌ و دارالتألیف‌، از ادارات‌ وزارت‌ علوم‌ و تجارت‌ بود، اما پس‌ از ذیحجّه 1300 ــ كه‌ به‌ فرمان‌ ناصرالدین‌شاه‌ مترجمان‌ همه وزارتخانه‌ها به‌ این‌ مركز پیوستند و «مجلس‌ دارالترجمه‌» افتتاح‌ شد ــ استقلال‌ و اهمیت‌ دارالترجمه‌ بیشتر گشت‌ ( رجوع كنید به اعتمادالسلطنه‌، 1350 ش‌، ص‌260ـ261). از 1287 تا 1313، محمدحسن‌خان‌ صنیع‌الدوله‌ (بعدها ملقب‌ به‌ اعتمادالسلطنه‌)، كه‌ بر زبان‌ فرانسه‌ مسلط‌ بود، ریاست‌ دارالترجمه‌ را برعهده‌ داشت‌. او مترجمانی‌ از زبانهای‌ عربی‌، تركی‌، اردو، هندی‌ و نیز زبانهای‌ اروپایی‌ به‌ كار گمارد (برای‌ فهرست‌ كامل‌ نام‌ مترجمان‌، ملیت‌ و زبان‌ ترجمه آنان‌ و نیز نام‌ و سِمَت‌ سایر اعضای‌ دارالطباعه‌ و دارالترجمه همایونی‌ از 1290 تا 1313 رجوع كنید به قاسمی‌، 1379 ش‌، ج‌ 1، ص‌ 212ـ247). كلاسهای‌ عمومی‌ آموزش‌ زبان‌ فرانسه‌، انگلیسی‌، روسی‌ و تركی‌ عثمانی‌ در دارالترجمه دولتی‌ به‌ صورت‌ رایگان‌ برگزار می‌شد (برای‌ نام‌ استادان‌ و برنامه این‌ كلاسها در 1288 رجوع كنید به ایران‌ ، ش‌ 48، 7 شعبان‌ 1288، ص‌ 1). تعداد زبان‌آموزان‌ این‌ مركز در سه‌ ماه‌ آغاز كار به‌ شصت‌ تن‌ رسید (آدمیت‌، 1356 ش‌، ص‌ 456؛
در باره آموزش‌ زبانهای‌ خارجی‌، بویژه‌ زبان‌ فرانسه‌، در دیگر مدارس‌ رجوع كنید به ناطق‌، 1380 ش‌، ص‌ 48ـ59). اعتمادالسلطنه‌ گاهی‌ مترجمان‌ و كتابهای‌ ترجمه‌ شده‌ را نزد شاه‌ می‌برد تا مترجمان‌ مورد التفات‌ قرار گیرند (اعتمادالسلطنه‌، همان‌، ص‌273، 296، 330). در 1302 مجلس‌ وزرا بودجه دارالترجمه‌ را صد تومان‌ در ماه‌ مقرر كرد، اما شاه‌ از پرداخت‌ این‌ مبلغ‌ اكراه‌ داشت‌ و همان‌ انعامهای‌ گاه‌ و بیگاه‌ را كافی‌ می‌دانست‌. به‌گفته اعتمادالسلطنه‌، در همان‌ زمان‌ سلطان‌ عثمانی‌ سالانه‌ سه‌ هزار لیره‌ (نود هزار تومان‌) صرف‌ روزنامه‌ای‌ فرنگی‌زبان‌ می‌كرد (همان‌، ص‌350ـ351). اعتمادالسلطنه‌ در 1310 معترض‌ شد كه‌ طی‌ ده‌ سال‌، سالانه‌ هزار تومان‌ از سرمایه خود خرج‌ دارالترجمه‌ كرده‌ است‌ و مترجمان‌ او در این‌ مدت‌ بیش‌ از هزار كتاب‌ و كتابچه‌ ترجمه‌ نموده‌اند (همان‌، ص‌ 841). از جمله‌ وظایف‌ این‌ مترجمان‌ گردآوری‌ روزنامه‌های‌ خارجی‌ و ترجمه برخی‌ اخبار و مطالب‌ آنها بود (برای‌ آگاهی‌ از نظر اعتمادالسلطنه‌ در باره اهمیت‌ این‌ كار رجوع كنید به همو، 1363 ش‌، ص‌ 155). این‌ كار ادامه كوششهایی‌ بود كه‌ امیركبیر در تهیه گزارشهایی‌ با عنوان‌ ترجمه روزنامه فرنگستان‌ ( رجوع كنید به آدمیت‌، 1354 ش‌، ص‌ 371) آغاز كرده‌ بود. 61 گزارشنامه‌ از این‌ دست‌ در مجموعه نسخه‌های‌ خطی‌ كتابخانه ملی‌ موجود است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع كنید به انوار، ج‌ 1، ص‌ 2ـ3، ش‌ 4/ ف‌، ص‌ 52، ش‌ 61/ ف‌، ص‌ 72، ش‌ 84/ ف‌، ص‌ 113ـ 114، ش‌ 121/ ف‌، ج‌ 3، ص‌ 456ـ457، ش‌ 1396/ ف‌، ج‌ 4، ص‌ 247، ش‌ 1791).

پس‌ از درگذشت‌ اعتمادالسلطنه‌ و ناصرالدین‌شاه‌، كار دارالترجمه‌ و دارالطباعه ناصری‌ راكد شد، اما مترجمان‌ در مطبوعات‌ ( رجوع كنید به ادامه مقاله‌) و مراكز دیگر فعالیت‌ می‌كردند، از جمله‌ در 1316 گروهی‌ از دانشوران‌ عصر مظفری‌، «شركت‌ ترجمه‌ و طبع‌ كتاب‌» را برپا كردند. این‌ شركت‌ كه‌ نخستین‌ مركز خصوصی‌ ترجمه‌ بود، در اطلاعیه فروش‌ سهام‌ خود با اشاره‌ به‌ اهمیت‌ كتاب‌ در اصلاح‌ امور مملكت‌، برنامه‌ و هدفش‌ را چنین‌ اعلام‌ كرد: عرضه چاپهای‌ خوب‌ و پاكیزه‌ از كتابهای‌ گذشتگان‌ با قیمت‌ مناسب‌ و ترجمه‌ و تألیف‌ كتابهای‌ جدید حاوی‌ علوم‌ و اطلاعات‌ تازه‌ ( رجوع كنید به اعلان‌ شركت‌ مطبوعات‌ در افشار، ص‌ 97). میرزامحمدحسین‌ فروغی‌ و فرزندش‌ محمدعلی‌ فروغی‌ و محمد قزوینی‌ از مترجمان‌ و مؤلفان‌ این‌ شركت‌ بودند (دولت‌آبادی‌، ج‌ 1، ص‌ 201؛
در باره تاریخچه تأسیس‌ و توسعه‌، سهامداران‌، نحوه اداره‌ و انتشارات‌ این‌ شركت‌ رجوع كنید به افشار، ص‌57 ـ96).

ترجمه‌های‌ به‌جا مانده‌ از دوره قاجار نشان‌ می‌دهد كه‌ در عهد ناصری‌ ترجمه متون‌ تاریخی‌ و جغرافیایی‌، برای‌ آگاهی‌ از وقایع‌ سیاسی‌ جهان‌، رواج‌ بیشتری‌ داشته‌ است‌. كتاب‌ جهان‌ نمای‌ جدید یا جغرافیای‌ كره‌ را جان‌ داوود ارمنی‌ گردآوری‌ و ترجمه‌ كرد و چون‌ نثر فارسی‌اش‌ خوب‌ نبود، میرزامحمدحسین‌ فراهانی‌ آن‌ را نگاشت‌. این‌ كتاب‌ كه‌ به‌ درخواست‌ امیركبیر در دوره‌ای‌ كه‌ وزیر نظام‌ سفارت‌ عثمانی‌ بود، تألیف‌ شد تا مدتها بهترین‌ اثری‌ بود كه‌ اطلاعات‌ عمومی‌ بسیار دقیقی‌ در باره كشورهای‌ جهان‌ در اختیار فارسی‌زبانان‌ قرار می‌داد (آدمیت‌، 1354 ش‌، ص‌ 184ـ 188). پس‌ از صدارت‌ امیركبیر تا انقلاب‌ مشروطه‌ ترجمه كتابهای‌ تاریخی‌، بویژه‌ ترجمه آثاری‌ در باره انقلابهای‌ ضداستبدادی‌، ادامه‌ یافت‌. به‌دستور امیركبیر برای‌ مطالعه ناصرالدین‌شاه‌، تاریخ‌ مفصّل‌ فرانسه‌ در دو جلد به‌ انشای‌ میرزاشفیع‌ منشی‌ به‌ فارسی‌ در آمد (همان‌، ص‌ 382). برخی‌ ترجمه‌های‌ دیگر عبارت‌اند از: تاریخ‌ انقلاب‌ كبیر فرانسه‌ در سه‌ جلد، ترجمه یوسف‌ مرتضوی‌تبریزی‌ در 1331 كه‌ از ترجمه‌های‌ خوبِ دوره قاجار است‌ (فشاهی‌، نگین‌ ، سال‌ 9، ش‌ 99، ص‌ 25)؛
تاریخ‌ فردریك‌ گیوم‌ ، در باره انقلاب‌ پروس‌ و آلمان‌ از 1209 تا اوایل‌ قرن‌ چهاردهم‌/ 1794 تا اواخر قرن‌ نوزدهم‌ اثر بوسوئه‌، ترجمه محمدطاهرمیرزا، چاپ‌ تهران‌ 1317؛
هانری‌ چهارم‌ اثر الكساندر دوما، ترجمه میرزامحمد امین‌دفتر از عربی‌، چاپ‌ تهران‌ 1323؛
شورش‌ روسیه‌ ، مؤلف‌ نامعلوم‌، ترجمه سیدعبدالحسین‌ كرمانی‌ از عربی‌، كه‌ در 1326 مخفیانه‌، به‌صورت‌ جزوه‌ منتشر شد. این‌ ترجمه‌ در شوال‌ 1327 به‌ صورت‌ كتاب‌ چاپ‌ شد و از جمله‌ آثاری‌ بود كه‌ بر نهضت‌ مشروطه‌ تأثیر درخور توجهی‌ نهاد. برخی‌ رمانهای‌ تاریخی‌ فرانسوی‌ نیز به‌ همین‌ منظور انتخاب‌ می‌شد، از جمله‌: لویی‌ چهاردهم‌ و قرن‌ و عصرش‌ اثر الكساندر دوما، ترجمه محمدطاهر میرزا، چاپ‌ تهران‌ 1315؛
سرگذشت‌ كنتس‌ دوپاری‌ معشوقه‌ لوئی‌ پانزدهم‌ ، ترجمه نظم‌الدوله‌ ابوتراب‌ نوری‌، در چهار جلد، چاپ‌ تهران‌ دهه 1320؛
بوسه عذرا یا مجسمه برنزی‌ اثر جُرج‌ رنولدز، ترجمه سیدحسین‌ صدرالمعالی‌، تصحیح‌ ذكاءالملك‌ فروغی‌. رمان‌ روشنگرانه اخیر در 1311 ترجمه‌ شد ولی‌ تا 1326 اجازه چاپ‌ نیافت‌. امین‌الدوله‌ در نامه‌ای‌ به‌ مترجم‌ این‌ كتاب‌ گفته‌ است‌ كه‌ غرض‌ از انتخاب‌ قالب‌ رمان‌ برای‌ نقد استبداد، پوشیده‌ داشتن‌ منظور در كنایات‌ و استعارات‌ و جدّ و هزل‌ و جلوه‌ دادن‌ مطلب‌ همچون‌ افسانه‌ای‌ بی‌اصل‌، برای‌ موافق‌ افتادن‌ آن‌ با مزاج‌ پادشاه‌ وقت‌ بوده‌ است‌ ( رجوع كنید به فشاهی‌، نگین‌، سال‌ 9، ش‌ 99، ص‌ 23ـ24؛
در باره تأثیر آگاهی‌ از انقلاب‌ فرانسه‌ بر شكل‌گیری‌ انقلاب‌ مشروطه‌ ایران‌ رجوع كنید به توكلی‌ طَرْقی‌، ص‌411ـ439).

گذشته‌ از این‌، برخی‌ مترجمان‌ ایرانی‌ تلقی‌ خاصی‌ از رمان‌ داشتند و آن‌ را تنها نوع‌ ادبی‌ می‌دانستند كه‌ ضمن‌ سرگرم‌ كردنِ خواننده‌، می‌تواند موجب‌ توسعه‌ و ارتقای‌ فرهنگ‌ و فراگیرشدن‌ آموزش‌ در ایران‌ شود (در باره این‌ دیدگاه‌ رجوع كنید به مقدمه بعضی‌ ترجمه‌ها در بالائی‌، ص‌ 97ـ110).

در این‌ دوره‌ آشنایی‌ مترجمان‌ با فرهنگ‌ و ادبیات‌ غربی‌ اندك‌ بود، به‌ همین‌ دلیل‌ ترجمه‌ای‌ از آثار برخی‌ نویسندگان‌ قرن‌ دوازدهم‌ و سیزدهم‌/ هجدهم‌ و نوزدهم‌ همچون‌ بالزاك‌، دیكنز، تولستوی‌، داستایوفسكی‌، تورگنیف‌ و استاندال‌ نمی‌یابیم‌. با اینهمه‌ برخی‌ از مشهورترین‌ آثار ادبی‌ ترجمه‌ شده‌ در این‌ دوره‌ عبارت‌ بودند از: دون‌ كیشوت‌ اثر سروانتس‌، ترجمه ماردروس‌ داوود خانف‌، معلم‌ روسی‌ دارالفنون‌ (انوار، ج‌ 1، ص‌30، ش‌ 41/ ف‌)؛
ترجمه تلماك‌ اثر فنلون‌، برگردان‌ آقاخان‌ كرمانی‌ در اواخر قرن‌ سیزدهم‌ (انوار، ج‌ 1، ص‌ 367ـ 368، ش‌ 379/ ف‌)؛
اتللو اثر شكسپیر، ترجمه ابوالقاسم‌خان‌ ناصرالملك‌ قره‌گزلو؛
تیره‌بختان‌ (كه‌ بعدها به‌ نام‌ بینوایان‌ نیز ترجمه‌ شد) اثر ویكتور هوگو، ترجمه یوسف‌ اعتصام‌الملك‌؛
سرگذشت‌ حاجی‌بابا اصفهانی‌ اثر جیمز موریه‌، ترجمه میرزا حبیب‌ اصفهانی‌؛
برخی‌ آثار الكساندر دوما همچون‌ كنت‌ مونت‌ كریستو ، سه‌ تفنگدار ، ملكه‌ مارگو ، هر سه‌ ترجمه محمدطاهرمیرزا (برای‌ تحلیل‌ فنی‌ ـ ساختاری‌ پنج‌ ترجمه اخیر رجوع كنید به بالائی‌، ص‌ 111ـ 228؛
برای‌ گزارشی‌ از رمانهای‌ ترجمه‌ شده‌ در عهد قاجار رجوع كنید به فشاهی‌، نگین‌ ، سال‌ 9، ش‌100، ص‌30ـ32، 55 ـ56). سرانجام‌ باید از ترجمه هزار و یك‌ شب‌ نام‌ برد كه‌ ملاعبداللطیف‌ طسوجی‌ آن‌ را در 1259 از عربی‌ به‌ فارسی‌ برگرداند و سروش‌ اصفهانی‌ اشعار عربی‌ آن‌ را به‌ نظم‌ فارسی‌ درآورد. خوش‌نویسی‌ و كتاب‌آرایی‌ این‌ اثر در مجمع‌ الصنایع‌ ناصری‌، آن‌ را از آراسته‌ترین‌ نسخ‌خطی‌ دوره قاجار ساخته‌ است‌ ( كاخ‌ گلستان‌ ، ص‌ 222)؛
علاوه‌ بر آن‌ ارزش‌ ادبی‌ ترجمه هزار و یك‌ شب‌ به‌ حدی‌ است‌ كه‌ برخی‌ صاحب‌نظران‌ آن‌ را همراه‌ با سرگذشت‌ حاجی‌بابا اصفهانی‌ و ژیل‌ بلاس‌ (هر دو ترجمه میرزا حبیب‌) و اتللو (ترجمه ناصرالملك‌)، چهار ترجمه برجسته ادبی‌ دوره قاجار می‌دانند (امامی‌، 1378 ش‌، ص‌ 8). از 1317 تا 1340، طبق‌ برآورد بالائی‌ (ص‌ 65) حدود شصت‌ رمان‌ ترجمه‌ و چاپ‌ شد.

در باره نخستین‌ نمایشنامه‌ای‌ كه‌ به‌ فارسی‌ برگردانده‌ شد، اطلاع‌ چندانی‌ در دست‌ نیست‌. به‌نوشته هرمان‌ اته‌، در 1244 نمایشنامه‌ای‌ به‌ نام‌ انعام‌ زن‌ ، در تهران‌ اجرا شد. گذشته‌ از این‌ اثر، گزارش‌ مردم‌ گریز ( میزانتروپ‌ ) اثر مولیر، ترجمه میرزاحبیب‌ اصفهانی‌ (چاپ‌ استانبول‌ 1286) را می‌توان‌ نخستین‌ نمایشنامه ترجمه‌ شده‌ به‌ فارسی‌ دانست‌ (ملك‌پور، ج‌ 1، ص‌ 317ـ335). طبیب‌ اجباری‌ ، عروس‌ و داماد ، و عروسی‌ جناب‌میرزا (با اقتباس‌ از عروسی‌ اجباری‌ )، هر سه‌ نوشته مولیر، نیز در دوره ناصری‌ و مظفری‌ به‌ فارسی‌ ترجمه‌ شدند (برای‌ بررسی‌ این‌ ترجمه‌ها رجوع كنید به همان‌، ج‌ 1، ص‌ 338ـ380؛
در باره برخی‌ دیگر از نمایشنامه‌های‌ ترجمه‌ شده‌ رجوع كنید به بزرگمهر، ص‌ 54ـ64). ویژگی‌ درخور توجه‌ این‌ چهار ترجمه‌ آن‌ است‌ كه‌ در همه آنها وقایع‌ و شخصیتها و حتی‌ مَثلها و اصطلاحات‌ كاملاً شرقی‌ شده‌اند (در باره الهام‌پذیری‌ نمایشنامه‌نویسان‌ فارسی‌زبان‌ این‌ دوره‌ از آثار غربی‌ رجوع كنید به همان‌، ص‌ 88 ـ 98).

جدول‌ 3، نمایه موضوعی‌ ترجمه‌های‌ دوره قاجار، موجود در مجموعه نسخه‌های‌ خطی‌ كتابخانه ملی‌ است‌ كه‌ به‌رغم‌ كاستیهایش‌، وضع‌ كلی‌ ترجمه‌ها را از عهد عباس‌میرزا تا انقلاب‌ مشروطه‌ نشان‌ می‌دهد. بسیاری‌ از ترجمه‌های‌ این‌ دوره‌ به‌ چاپ‌ نرسیده‌ و شمارش‌ نسخه‌های‌ خطی‌ برای‌ پژوهش‌ آماری‌ در این‌ باب‌ راهگشاتر از رجوع‌ به‌ آثار چاپ‌ شده‌ است‌ (برای‌ فهرست‌ 31 ترجمه چاپ‌ سنگی‌ و سی‌ ترجمه چاپ‌ سربی‌ از مجموعه‌ ترجمه‌های‌ چاپ‌ شده‌ تا پایان‌ دوره قاجار رجوع كنید به میرزای‌گلپایگانی‌، ص‌ 445ـ 456؛
برای‌ فهرست‌ و معرفی‌ پنجاه‌ ترجمه چاپ‌ شده‌ در دور اول‌ (1233ـ1269) و دور دوم‌ (1291ـ1343) چاپ‌ سربی‌ موجود در كتابخانه ملی‌ رجوع كنید به بابازاده‌، ص‌90ـ202؛
برای‌ فهرست‌ برخی‌ از ترجمه‌های‌ پرفروش‌ سالهای‌ مشروطیت‌ در كتاب‌فروشیهای‌ تربیت‌، خورشید، شهبار، شرافت‌ و پایازیان‌ رجوع كنید بهناطق‌، 1380 ش‌، ص‌ 63ـ70؛
نیز رجوع كنید به قاسمی‌، 1380 ش‌، ج‌ 1، ص‌ 321ـ 343). چون‌ مجموعه نسخه‌های‌ خطی‌ كتابخانه ملی‌ در بر دارنده آثار كتابخانه دارالفنون‌ و بخش‌ عمده‌ای‌ از كتابخانه سلطنتی‌ قاجاریه‌ است‌، در تنظیم‌ جدول‌ 3، از فهرست‌ شش‌ جلدی‌ نسخ‌خطی‌ كتابخانه ملی‌ استفاده‌ شده‌ است‌، اما نسخه‌های‌ مكرر و چند جلدی‌، تنها یك‌ بار به‌شمار آمده‌اند. بیشترِ 327 ترجمه موجود در این‌ مجموعه‌ به‌ ناصرالدین‌شاه‌ اهدا شده‌ و ذوق‌ و سلیقه او در انتخاب‌ موضوع‌ ترجمه‌ها تأثیر بسیار نهاده‌ است‌، چنانكه‌ سفرنامه‌ و سرگذشتنامه‌ و كتابهای‌ تاریخی‌ و جغرافیایی‌، بیش‌ از نیمی‌ از این‌ مجموعه‌ را تشكیل‌ می‌دهند. به‌ احتمال‌ بسیار، انتشار این‌ آثار تأثیر فراگیرتری‌ در دگرگونی‌ افكار اجتماعی‌ می‌گذاشت‌، به‌طوری‌ كه‌ برخی‌ مترجمان‌، بهترین‌ وسیله نشر فرهنگ‌ جدید را ترجمه احوال‌ مردم‌ و اوضاع‌ شهرهای‌ كشورهای‌ خارجی‌ می‌دانستند ( رجوع كنید به محمدحسین‌بن‌ رضاقلی‌ قاجار در اهدانامه شرح‌ بُلدانِ چین‌ به‌ محمدشاه‌ در انوار، ج‌ 2، ص‌ 395ـ396، ش‌ 861 / ف‌)، اما اغلب‌ فقط‌ شاه‌ و درباریان‌ خواننده این‌ آثار بودند.

از دیگر ترجمه‌های‌ مهم‌ این‌ مجموعه‌، حقوق‌ بین‌الملل‌ برگردان‌ میرزامحبعلی‌ یكانلو در 1269 از روی‌ ترجمه تركی‌ اوطوقار در 1263 (انوار، ج‌ 3، ص‌ 462، ش‌ 1405/ ف‌) و كونستیتوسیون‌ دولت‌ عثمانی‌ ترجمه میرزا هاراطون‌ در 1294 است‌. این‌ اثر كه‌ حاوی‌ قرار تنظیمات‌ دولت‌ عثمانی‌ در119 فقره‌ است‌، سی‌ سال‌ پیش‌ از صدور فرمان‌ مشروطیت‌ ترجمه‌ شد (انوار، ج‌ 3، ص‌ 249، ش‌ 1215 / ف‌)، اگرچه‌ ناصرالدین‌شاه‌ به‌ آن‌ اعتنایی‌ نكرد. پیش‌ از آن‌ نیز میرزایوسف‌ مستشارالدوله‌ (متوفی‌ 1313)، شارژ دافر (كاردار) ایران‌ در پاریس‌، خلاصه‌ای‌ از نخستین‌ قانون‌ اساسی‌ فرانسه‌ را در نوزده‌ اصل‌ و با نام‌ رساله یك‌ كلمه‌ به‌ فارسی‌ درآورده‌ و به‌زعم‌ خود آن‌ را با آیات‌ و روایات‌ اسلامی‌ مشروع‌ و مستدل‌ ساخته‌ بود ( رجوع كنید به حائری‌، 1364 ش‌، ص‌ 32ـ40). این‌ كتاب‌ در 1287 منتشر شد و سالها در محافل‌ فكری‌ و سیاسی‌ ایران‌ مورد توجه‌ بود، ازینرو در اوایل‌ سده چهاردهم‌ به‌ فرمان‌ ناصرالدین‌شاه‌ مترجم‌ را دستگیر كردند و رساله یك‌ كلمه‌ را آنقدر بر فرقش‌ كوفتند كه‌ چشمهایش‌ آب‌ آورد (در باره مضامین‌ این‌ كتاب‌ رجوع كنید به آدمیت‌، 1340 ش‌، ص‌ 186ـ 198). آنچه‌ ناصرالدین‌شاه‌ در اینگونه‌ آثار تحمل‌ نمی‌كرد، یكسان‌ بودن‌ قانون‌ برای‌ شاه‌ و گدا و رعیت‌ و لشكری‌ بود وگرنه‌ او نیز اندیشه آشتی‌دادن‌ ترقیهای‌ تمدن‌ غربی‌ با اسلام‌ را می‌پسندید؛
چنانكه‌ در 1287 به‌ فرمان‌ وی‌، علی‌بن‌ رضای‌ نامه‌نگار، « سواره‌ دوكنستان‌تی‌ نوپل‌ و نامه او به‌ علی‌پاشا صدراعظم‌ عثمانی‌ » اثر میسْمِر را از فرانسه‌ و انگلیسی‌ به‌ فارسی‌ ترجمه‌ كرد. این‌ كتاب‌ شامل‌ مباحثی‌ در حقانیت‌ اسلام‌ و راز ترقی‌ غربیها و سرانجام‌ سازگاری‌ اسلام‌ با تمدن‌ غربی‌ است‌ (انوار، ج‌ 1، ص‌ 142ـ143، ش‌ 148/ ف‌). آثاری‌ از این‌ دست‌، ادبیات‌ سیاسی‌ ـ اجتماعی نهضت‌ مشروطه‌ را شكل‌ بخشیده‌ است‌ (برای‌ آگاهی‌ از مضامین‌ برخی‌ دیگر از آثار حقوقی‌ ـ سیاسی‌ ترجمه‌ شده‌ رجوع كنید به آدمیت‌، 1356 ش‌، ص‌ 84ـ92). تأثیر فكری‌ تركان‌ و تنظیمات‌ * و اصلاحات‌ عثمانی‌ در اصلاح‌طلبی‌ دولتمردانی‌ چون‌ سپهسالار، موردتوجه‌ برخی‌ محققان‌ قرار گرفته‌ است‌ (تقی‌زاده‌، ج‌ 2، ص‌180). به‌عقیده هما ناطق‌، آشنایی‌ ایرانیان‌ با مدنیت‌ و تمدن‌ جدید، در سده سیزدهم‌ از بیراهه عثمانی‌ صورت‌ گرفت‌ و ازینرو برگرفتن‌ مفاهیمی‌ همچون‌ «ناسیونالیسم‌ اسلامی‌» به‌جای‌ «استقلال‌طلبی‌»، «مشروطیت‌ اسلامی‌» به‌ جای‌ «پارلمانتاریسم‌»، «تكیه‌ بر دین‌ رسمی‌ در قانون‌» به‌ جای‌ «جدایی‌ دین‌ از دولت‌» و «تبعیض‌ قومی‌ و مذهبی‌» به‌ جای‌ «شهروندی‌» همگی‌ «ترك‌وار و وارونه‌» بود (ناطق‌، 1988، ص‌ 132)، اما آدمیت‌ (1340 ش‌، ص‌200) اندیشه‌های‌ جدید را اقتباسی‌ مستقیم‌ از اروپا و بویژه‌ فرانسه‌ دانسته‌ است‌. ترجمه برخی‌ آثار عربی‌ نیز تأثیری‌ فراگیر بر جریان‌ اصلاح‌طلبی‌ نهاد، از آن‌ جمله‌ است‌: تحریر المراه نوشته قاسم‌ امین‌مصری‌ كه‌ یوسف‌خان‌ اعتصام‌الملك‌ آن‌ را با نام‌ تربیت‌ نسوان‌ ترجمه‌ كرد و در 1318 در تبریز منتشر ساخت‌ (آرین‌پور، ج‌ 3، ص‌ 8)، در این‌ كتاب‌ فقدان‌ آزادی‌ زنان‌ برای‌ اجرای‌ نقش‌ خود در خانواده‌ و اجتماع‌ عامل‌ بسیاری‌ از نابسامانیهای‌ اجتماعی‌ جهان‌ اسلام‌ معرفی‌ شده‌ است‌؛
طبایع‌ الاستبداد و مصارع‌الاستعباد اثر عبدالرحمان‌ كواكبی‌، ترجمه عبدالحسین‌میرزا قاجار كه‌ در 1325 به‌چاپ‌ رسید و در ایام‌ استبداد محمدعلی‌شاه‌ از رساله‌های‌ تبلیغی‌ مشروطه‌ به‌ شمار می‌رفت‌ (عنایت‌، 1356 ش‌، ص‌ 164؛
در باره تأثیر این‌ كتاب‌ بر تنبیه‌ الامه نائینی‌ رجوع كنید به حائری‌، 1364 ش‌، ص‌ 223ـ226).

در علوم‌ طبیعی‌ نیز آثاری‌ تأثیرگذار مبتنی‌ بر اندیشه جدید غربیان‌ ترجمه‌ و تألیف‌ شد. در 1287، یازده‌ سال‌ پس‌ از انتشار اصل‌ انواع‌ بنابر انتخاب‌ طبیعی‌ داروین‌، میرزاتقی‌خان‌ كاشانی‌ (طبیب‌ و معلم‌ دارالفنون‌) خلاصه‌ای‌ از این‌ نظریه‌ را از روی‌ شرحهای‌ ساده‌تر اثر داروین‌ به‌ فارسی‌ درآورد و نام‌ آن‌ را جانورنامه‌ گذاشت‌. او كه‌ از تصریح‌ به‌ موضوع‌ اصلی‌ كتاب‌ (نظریه تبدل‌ انواع‌) ابا داشت‌، در مقدمه‌ نوشت‌ كه‌ نیتش‌از تحریر كتاب‌، معرفی‌ «جنبندگان‌ زهرناكِ مملكت‌ پارسیان‌» است‌ ( رجوع كنید به آدمیت‌، 1356 ش‌، ص‌ 24). در كیهان‌شناسی‌ نیز فلك‌ السعاده اثر اعتضادالسلطنه‌ در 1278 منتشر شد. اعتضادالسلطنه‌ یك‌ سال‌ پیش‌ از تألیف‌ این‌ كتاب‌، سبب‌ شده‌ بود حكمی‌ مبنی‌ بر اجبار منجمان‌ به‌ حذف‌ خرافات‌ تنجیمی‌ از حاشیه تقویمها صادر شود. وی‌ در این‌ كتاب‌ بر پایه تحقیقات‌ نیوتنی‌، درصدد باطل‌ ساختن‌ هیئت‌ بطلمیوسی‌ و ابطال‌ اعتقاد به‌ احكام‌ نجوم‌ بر آمد ( رجوع كنید به همان‌، ص‌ 21ـ24). در این‌ زمینه‌ عبدالرحیم‌ طالبوف‌ نیز كتاب‌ هیئت‌ جدیده‌ اثر فلاماریون‌ را از ترجمه‌ای‌ روسی‌ به‌ فارسی‌ برگرداند و در 1312 در استانبول‌ به‌ چاپ‌ رساند ( فهرست‌ كتابهای‌ فارسی‌ شده چاپی‌ ، ص‌ 1134).

از دیگر نتایج‌ درخور توجه‌ نهضت‌ ترجمه‌ در دوره معاصر، گذاشتن‌ علایم‌ سجاوندی‌ در نوشته‌هاست‌. به‌گزارش‌ پولاك‌، تا عهد ناصری‌ به‌كار بردن‌ علایم‌ سجاوندی‌ مرسوم‌ نبود و خواندن‌ ترجمه فارسی‌ كتاب‌ مقدّس‌ چاپ‌ لندن‌ ــ كه‌ دارای‌ علایم‌ سجاوندی‌ و فاصله بین‌ كلمات‌ بود ــ برای‌ خوانندگان‌ ایرانی‌ دشوار بود (ص‌ 186). در ترجمه‌های‌ این‌ دوره‌، بخصوص‌ در چاپهای‌ سربی‌ همچون‌ اصل‌ اروپایی‌ متون‌، بتدریج‌ علایم‌ سجاوندی‌ به‌كار رفت‌ و چندی‌ بعد كاربرد آنها در چاپ‌ آثار تألیفی‌ نیز معمول‌ شد (برای‌ نمونه‌ رجوع كنید به صفحه‌ عنوان‌ كیفیت‌ استنطاق‌ ، چاپ‌ 1325، كه‌ برای‌ آشنایی‌ خوانندگان‌ به‌ معرفی‌ علایم‌ سجاوندی‌ پرداخته‌ است‌، به‌ نقل‌ بابازاده‌، ص‌ 49). نخستین‌ دستور علایم‌ سجاوندی‌ را نشریه اطلاع‌ در 1304، سالها پیش‌ از معمول‌شدن‌ نشانه‌گذاری‌ در كتابها و مطبوعات‌، با عنوان‌ «اصول‌ تنقیط‌ یا رموز متداوله‌ در محررات‌» عرضه‌ كرد ( رجوع كنید به قاسمی‌، 1380 ش‌، ج‌ 1، ص‌233ـ237).

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5025
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست