responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5007

 

جشن‌ در جهان‌ اسلام (1) ، این‌ بخش‌ شامل‌ این‌ قسمتهاست‌:

الف‌) كلیات‌

1. مقدمه‌

2. دوره جاهلی‌

3. مسئله مشروعیت‌

4. آمیختگی‌ با سنن‌ غیراسلامی‌ و بومی‌

ب‌) جشنهای‌ جهان‌ اسلام‌

1. جشنهای‌ هفتگی‌

2. نمونه‌های‌ جشنهای‌ دینی‌ و مذهبی‌ به‌ ترتیب‌ تقویم‌ قمری‌

3. نمونه‌های‌ جشنهای‌ وابسته‌ به‌ طبیعت‌

4. نمونه‌های‌ جشنهای‌ خانوادگی‌

5 . نمونه‌های‌ جشنهای‌ سیاسی‌ و حكومتی‌

ج‌) رفتارهای‌ جشنی‌

1. تعطیلی‌

2. رفتارهای‌ جشنی‌ برای‌ اعلان‌ آغاز وضعیت‌ جشنی‌

3. رفتارهای‌ جشنی‌ مربوط‌ به‌ ورود به‌ موقعیت‌ جشنی‌

4. اعمال‌ عبادی‌

5. دید و بازدید

6. تبریك‌ عید

7. هدیه‌ و عیدی‌ و نثار و شاباش‌

8. كاروانهای‌ جشنی‌

9. بازیها، ورزشها و مسابقات‌

10. موسیقی‌، آواز و رقص‌

11. خوراك‌

د) مكانهای‌ برگزاری‌ جشنها

ه ) باورهای‌ عامیانه‌

الف‌) كلیات‌

1. مقدمه‌. هم‌ اعراب‌ شبه‌جزیره‌ و هم‌ اقوام‌ و ملتهایی‌ كه‌ با ظهور اسلام‌ به‌ این‌ دین‌ گرویدند یا تحت‌ حاكمیت‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ ـ عربی‌ قرار گرفتند در زمینه سنّتهای‌ جشنی‌، فرآیندی‌ شامل‌ تداوم‌ برخی‌ جشنهای‌ پیش‌ از دوره اسلامی‌، پذیرش‌ برخی‌ جشنهای‌ اسلامی‌ و عربی‌، دگردیسیهای‌ كاهشی‌ یا افزایشی‌ در عناصر، تغییر عنوان‌، تغییر كاركرد، تركیب‌ جشنهای‌ محلی‌ با جشنهای‌ اسلامی‌ و باز تولید آنها، تغییرات‌ معطوف‌ به‌ اسلامی‌ یا مشروع‌سازی‌ جشنهای‌ بومی‌ و نظایر اینها را از سر گذراندند. یكی‌ از بارزترین‌ جلوه‌های‌ این‌ تغییرات‌، غلبه واژگان‌ عربی‌، به‌ویژه‌ واژه عید، بر مناسبات‌ جشنی‌ در سراسر جهان‌ اسلام‌ بوده‌ است‌. در كنار واژه‌های‌ مختلف‌ عربی‌ برای‌ مناسبتهای‌ جشنی‌ از جمله‌ الاَفراح‌، الاحتفال‌، الموسم‌ (جمع‌: المواسم‌)، واژه عید در سراسر جهان‌ اسلام‌ پركاربردترین‌ عنوان‌ برای‌ انواع‌ جشنهاست‌ كه‌ ظاهراً در اصل‌ واژه‌ای‌ آرامی‌ (مثلاًida در سریانی‌ به‌ معنی‌ جشن‌ و روز تعطیلی‌) است‌ كه‌ به‌ عربی‌ راه‌ یافته‌ است‌ ( رجوع کنید به د. اسلام‌ ، چاپ‌ دوم‌، ذیل‌ Id" ). نویسندگان‌ كتابهای‌ لغت‌ عربی‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به خلیل‌بن‌ احمد؛ ابن‌منظور، ذیل‌ «عود»؛ قس‌ جوهری‌، ذیل‌ «عود») عید را از ریشه عَوَدَ/ عِوْد و به‌ معنی‌ بازگشت‌ دوره‌ای‌ و تكرار دانسته‌اند. گفته‌ شده‌ كه‌ سازوكار ساخت‌ و اطلاق‌ این‌ واژه‌ مشابه‌ واژه قافله‌ (كاروان‌ سفری‌) در عربی‌ است‌ كه‌ از قُفُول‌ به‌ معنی‌ بازگشت‌ ساخته‌ شده‌، یعنی‌ همچنانكه‌ بنا بر آرزوی‌ به‌ خیر و سلامت‌ بازگشتن‌ كاروان‌ سفری‌ (تفأُل‌ بالخیر) آن‌ را قافله‌ (به‌ قطعْ باز آینده‌ از سفر) خوانده‌اند، عید را نیز با آرزوی‌ درك‌ دوباره آن‌، عید نامیده‌اند ( رجوع کنید به ابن‌منظور، ذیل‌ «قفل‌»). در صورت‌ تأكید بر به‌ كار بردن‌ واژه‌ها بر مبنای‌ اصل‌ آنها، عید اخص‌ از جشن‌ یا واژه‌های‌ مترادف‌ با جشن‌ و احتفال‌ و افراح‌ است‌؛ زیرا عید نوعاً جشنی‌ است‌ كه‌ هر سال‌ تكرار می‌شود و به‌ این‌ ترتیب‌ جشنهای‌ خانوادگی‌ یا برخی‌ جشنهای‌ اتفاقی‌ دیگر كه‌ معمولاً فقط‌ یك‌ بار در همان‌ مناسبت‌ برگزار می‌شوند عید نیستند. ولی‌ چنین‌ قاعده‌ای‌ در عربی‌ یا در هیچ‌ یك‌ از زبانهایی‌ كه‌ از واژه عید استفاده‌ می‌كنند، همواره‌ رعایت‌ نشده‌ است‌ و اینك‌ از واژه عید، مطلقِ زمان‌ جشن‌ و شادی‌ عمومی‌ یا گروهی‌ اراده‌ می‌شود.

در قرآن‌ این‌ واژه‌ به‌ صورتی‌ كه‌ دالّ بر اعیاد یا یكی‌ از اعیاد اسلامی‌باشد،نیامده‌است‌( رجوع کنید به مائده‌:114؛نیز قس‌ > دایرة المعارف‌ قرآن‌ <، ذیل‌ "Festivals and commemorative days" ). این‌ واژه‌ را اصولاً برای‌ جشن‌ فطر و قربان‌ به‌ كار برده‌اند و از همین‌ رو در زمینه سنّتی‌ كاربرد این‌ واژه‌، مطلق‌ عید را عبارت‌ از فطر و قربان‌ دانسته‌اند ( رجوع کنید به ادامه مقاله‌) ولی‌ در كاربرد متداول‌، هر مراسم‌ جشنی‌ در ادبیات‌ اسلامی‌ عید محسوب‌ می‌شود. علاوه‌ بر این‌ و غیر از نامهای‌ مختلفی‌ كه‌ برای‌ هریك‌ از جشنها به‌ كار می‌رود، دسته‌هایی‌ از جشنها مثلاً جشنهای‌ تولد پیامبر اكرم‌ و اولیا را با واژه عمومی‌ مَولِد و بسیاری‌ از جشنهای‌ معمولاً غیردینی‌ را با واژه عمومی‌ مَوسِم‌ كه‌ بر بازارهای‌ دوره‌ای عرب‌ قدیم‌ اطلاق‌ می‌شده‌، نیز خوانده‌اند ( رجوع کنید به د. اسلام‌ ، ذیل‌ "Mawsim" ؛ برای‌ تمایز مولد با موسم‌ رجوع کنید به فون‌گرونبام‌ ، ص‌ 80 81؛ برای‌ واژه كندوری‌ كه‌ در بخش‌ بزرگی‌ از آسیای‌ جنوب‌شرقی‌ به‌ صورت‌ عمومی‌ بر جشنهای‌ دارای‌ محتوای‌ دینی‌ اطلاق‌ می‌شود رجوع کنید به كلینگ‌ ، ص‌ 76ـ79؛ د. اسلام‌ ، ذیل‌ " "Kanduri).

2. دوره جاهلی‌. عرب‌ شبه‌جزیره‌ به‌ صورت‌ قبیله‌ای‌ و در اجتماعات‌ پراكنده‌ می‌زیسته‌اند و بنابراین‌ جشنهای‌ آنها از لحاظ‌ زمانی‌ و مكانی‌ بسیار متنوع‌ بوده‌ و چنانكه‌ جوادعلی‌ (ج‌ 5، ص‌100) ذكر كرده‌، نمی‌توان‌ گفت‌ كه‌ چه‌ جشنی‌ در میان‌ همه‌ یا بیشتر مردم‌ شبه‌جزیره‌ در این‌ دوره‌ رایج‌ بوده‌ است‌. عرب‌ جاهلی‌ در كنار مناسبتهایی‌ چون‌ آغاز بهار، ازدواج‌، بازگشت‌ از سفر، برخاستن‌ از بستر بیماری‌، پیروزی‌ در جنگ‌ یا آغاز ریاست‌ شیخ‌ بر قبیله‌ و امثال‌ اینها، در ارتباط‌ با بتها و خدایان‌ محلی‌ خود (آلوسی‌، ج‌ 1، ص‌ 345ـ347؛ د. اسلام‌ ، ذیل‌ " Uzzaـ"Al) نیز جشنهایی‌ برگزار می‌كردند و به‌ویژه‌ برگزاری‌ بازارهای‌ موسمی‌ نیز زمینه بروز رفتارهای‌ جشنی‌ ( رجوع کنید به ادامه مقاله‌) در میان‌ آنان‌ بوده‌ است‌. غیر از حج‌ * كه‌ از مهم‌ترین‌ مراسم‌ دینی‌ و تجاری‌ عرب‌ جاهلی‌ به‌ شمار می‌رفت‌، آنها در این‌ دوره‌ با جشنهای‌ دینی‌ یهودیان‌ و مسیحیان‌ ساكن‌ شبه‌جزیره‌ نیز آشنا بودند و گاه‌ در برخی‌ از آنها شركت‌ می‌كردند (جوادعلی‌، ج‌ 5، ص‌100ـ104، 133؛ آلوسی‌، ج‌ 1، ص‌ 345ـ 348). در مركز شبه‌جزیره‌ ــ در یثرب‌ نیز ظاهراً نوروز و مهرگان‌ به‌ پیروی‌ از سنّتهای‌ ایرانی‌ جشن‌ گرفته‌ می‌شد. هرچند در باره اینكه‌ اعراب‌ این‌ ناحیه‌ چگونه‌ این‌ جشنها را برگزار می‌كردند، اطلاع‌ روشنی‌ در دست‌ نیست‌ (جوادعلی‌، ج‌ 5، ص‌ 101). رفتارهای‌ جشنی‌ عرب‌ جاهلی‌ و در واقع‌ عرب‌ شبه‌جزیره‌ در آستانه ظهور اسلام‌، مطابق‌ بافت‌ عمومی‌ این‌ گونه‌ رفتارها در دیگر جوامع‌ انسانی‌ است‌: پوشیدن‌ لباسهای‌ نیكو، به‌ كار بردن‌ انواع‌ زیورآلات‌ و آرایشها، تقدیم‌ ولیمه‌های‌ مختلف‌، اجرای‌ بازیهای‌ مختلف‌ چون‌ اسب‌دوانی‌، نیزه‌اندازی‌، تیراندازی‌ و گاه‌ چوگان‌، نیز رقص‌ و آوازخوانی‌ و نواختن‌ آلات‌ موسیقی‌، به‌ویژه‌ به‌ خدمت‌ گرفتن‌ سیاهان‌ حبشی‌ برای‌ رقص‌ و نواختن‌ دف‌ و خوانندگی‌ ( رجوع کنید به همان‌، ج‌ 5، ص‌ 104ـ105، 121ـ122؛ نُوَیری‌، ج‌ 4، ص‌ 138ـ 139) كه‌ گاه‌ این‌ مراسم‌ ساز و آواز طرب‌انگیز را به‌ عنوان‌ نذر برای‌ شفایافتن‌ بیمار یا بازگشت‌ مسافر از سفری‌ سخت‌ یا پیروزی‌ در جنگها برگزار می‌كردند (نویری‌، ج‌ 4، ص‌ 142).

3. مسئله مشروعیت‌. چون‌ به‌ غیر از دو عید فطر و قربان‌ و با قدری‌ تسامح‌، جمعه‌ (و نیز بنا بر منابع‌ شیعی‌: عید غدیر)، هیچ‌ عید یا مراسم‌ جشنی‌ دیگری‌ از مبنای‌ صریحی‌ از مشروعیت‌ در قرآن‌ و سنّت‌ نبوی‌ برخوردار نیست‌، برگزاری‌ اعیاد دیگر همچون‌ موالید پیامبر، امامان‌ و بزرگان‌ دین‌ و جشنهای‌ ملی‌ و بومی‌ در سرزمینهای‌ اسلامی‌ همواره‌ از جانب‌ برخی‌ سنّت‌گرایان‌ مسلمان‌ به‌ عنوان‌ الحاقات‌ و اضافات‌ ناروا در دین‌، مورد انتقاد و انكار بوده‌ است‌ و مخالفان‌ برگزاری‌ این‌ مراسم‌، تعدادی‌ از روایات‌ و استدلالها را برای‌ اثبات‌ نظر خود ارائه‌ كرده‌اند از جمله‌ اینكه‌: الف‌. برگزاری‌ این‌ اعیاد و موالید در بر دارنده ستایش‌ و حتی‌ پرستش‌ غیرخدا و درنتیجه‌، عملی‌ شرك‌آمیز است‌؛
ب‌. برگزاری‌ آنها زمینه بروز معاصی‌ و مفاسد شرعی‌ بسیاری‌ را فراهم‌ می‌كند؛
ج‌. برگزاری‌ آنها تشبه‌ به‌ كفار است‌؛
د. این‌ اعیاد و مراسم‌ مبنای‌ عقلی‌ و شرعی‌ ندارند و در عصر رسالت‌ و صحابه‌، سنّت‌ نبوده‌ و بدعت‌ محسوب‌ می‌شوند؛
ه. اصولاً فقط‌ خداوند حق‌ تشریع‌ دارد و می‌تواند اعیاد، زمان‌ و نحوه برگزاری‌ آنها را تعیین‌ كند؛
و. روایاتی‌ از پیامبر هست‌ كه‌ فرمود: «قبر مرا عید نگیرید»؛
و استدلالهای‌ دیگر (برای‌ اطلاع‌ رجوع کنید به ابن‌تَیمیه‌، ص‌180ـ190، 282ـ283، 294ـ 296؛
شُقَیری‌، ص‌ 138ـ139؛
سیوطی‌، ج‌ 1، ص‌ 190ـ 192؛
نیز رجوع کنید به كاكرزای‌ ، ص‌ 1، 9، 57؛
طویل‌، ص‌ 1150؛
عبدالمنصف‌ محمود عبدالفتاح‌، 1419، ص‌ 1865؛
برای‌ تفصیل‌ رجوع کنید به عاملی‌، 1378 ش‌، ص‌ 67 83؛
برای‌ نقد این‌ استدلالها رجوع کنید به همان‌، ص‌ 92ـ 138؛
برای‌ مطالعه بیشتر رجوع کنید به سبحانی‌، ص‌ 106ـ 118، 176ـ184؛
مرتضی‌ عسكری‌، ج‌ 1، ص‌ 60 66). برخی‌ علمای‌ اهل‌ سنّت‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به طویل‌، همانجا؛
عبدالمنصف‌ محمود عبدالفتاح‌، 1405، ص‌2020، 2023؛
همو، 1419، همانجا) با استناد به‌ این‌ روایت‌ كه‌ وقتی‌ پیامبر به‌ مدینه‌ هجرت‌ كرد، به‌ جای‌ اعیاد یثربیان‌، دو عید فطر و قربان‌ را مقرر ساخت‌ (ابن‌تیمیه‌، ص‌ 184؛
نویری‌، ج‌ 1، ص‌ 184؛
جوادعلی‌، ج‌ 5، ص‌ 101)، با رویكردی‌ دیگر بر این‌ نظرند كه‌ پیامبر با راهبرد وحدت‌طلبانه خود، اعیاد پراكنده‌ و متكثر عرب‌ جاهلی‌ را به‌ فقط‌ دو عید در دوره اسلامی‌ فروكاست‌ تا بدین‌ وسیله‌ یكی‌ از موجبات‌ تفرقه‌ و تشتت‌ میان‌ قبایل‌ مختلف‌ را از میان‌ برده‌، زمینه اتحاد و یكسان‌سازی‌ قبایل‌ و بعداً اقوام‌ و ملل‌ مسلمان‌ را فراهم‌ سازد و در عین‌ حال‌ ساختار و محتوای‌ جشنهای‌ مسلمانان‌ را نیز از توجه‌ به‌ انواع‌ الوهیتهای‌ شرك‌آمیز بازداشته‌، به‌ سوی‌ توحید و عبادت‌ «اللّه‌» هدایت‌ كند. در برابر این‌ گروه‌، موافقان‌ و مُجوِزان‌ اقامه اعیاد و موالید و بزرگداشتهای‌ جشنی‌ به‌ موارد متعدد دیگری‌ در سنّت‌ اسلامی‌ استناد كرده‌اند از جمله‌: 1) روایاتِ ناظر به‌ كاهش‌ عذاب‌ ابولهب‌ به‌ سبب‌ آزاد كردن‌ كنیزش‌ ثوبیه‌ به‌ مناسبت‌ تولد پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌و آله‌وسلم‌؛
2) استناد به‌ عمل‌ حاكم‌ اربیل‌ در اقامه مولد برای‌ پیامبر؛
3) عقیقه‌ كردن‌ پیامبر برای‌ خودش‌؛
4) استناد به‌ روزه روز عاشورا؛
5) استناد به‌ آیاتی‌ از قرآن‌ (از جمله‌ حج‌: 32 «ذَلِكَ وَ مَن‌ یعَظِّم‌ شَعَائِرَاللّهِ»؛
ابراهیم‌: 5 «وَذَكِّرهُم‌ بِأَیامِ اللّهِ»؛
یونس‌: 58 «قُل‌ بِفَضْل ِاللّه‌ وَ بِرَحمَتِه‌ فَبِذَلِكَ فَلیفرَحوا»؛
انشراح‌: 4 «وَ رَفَعْنَالَكَ ذِكْرَكَ»؛
مائده‌: 114 «رَبَّنَا اَنْزِلْ عَلَینَا مَآئِدَةً مِنَ السَّمآءِ تَكُونُ لَنَا عیداً لِّأَوّلِنَا وَ أَخِرِنَا وَءَایةً مِنكَ»)؛
و استدلالهای‌ دیگر (برای‌ ارجاعات‌ مفصّل‌ و نقد همه این‌ موارد رجوع کنید به عاملی‌، 1378 ش‌، ص‌ 42ـ64). صرف‌نظر از بحث‌ در باره این‌ مسئله‌ كه‌ آیا اعیاد و جشنهای‌ اسلامی‌ اضافه‌ شده‌ بر عیدین‌ به‌ درستی‌ مصداق‌ بدعت‌ به‌ شمار می‌آیند یا نه‌، بسیاری‌ از علمای‌ مسلمان‌، علی‌رغم‌ آنكه‌ تنها عیدین‌ را مأثور و اصیل‌ دانسته‌اند، با برگزاری‌ جشنهای‌ دیگر به‌ ویژه‌ با توجه‌ به‌ كاركردهای‌ دینی‌ و آموزشی‌ یا اخلاقی‌ و اجتماعی‌ آنها (از جمله‌ شكرگزاری‌ و عبادت‌ عمومی‌ خداوند، تقویت‌ و تحكیم‌ مودت‌ و محبت‌ میان‌ اعضای‌ خانواده‌ و جامعه مسلمانان‌، تكریم‌ و مساعدت‌ به‌ فقرا و نیز یادآوری‌ اموات‌) مخالفتی‌ نشان‌ نداده‌ و حتی‌ اظهار امیدواری‌ كرده‌اند كه‌ بنیان‌گذاران‌ این‌ اعیاد مستحدثه‌ از آن‌ رو كه‌ با اهداف‌ مثبت‌ به‌ این‌ عمل‌ اقدام‌ كرده‌اند، مأجور و مُثاب‌ باشند. در واقع‌ این‌ علما، جشنهای‌ دیگر را یك‌ بدعت‌ حسنه‌ دانسته‌ یا لااقل‌ بر این‌ قول‌ رفته‌اند كه‌ اگر در این‌ جشنها به‌ اعمال‌ صالح‌ و محاسن‌ توجه‌ و از انحرافات‌ و معایبِ اعمال‌ پرهیز شود، برگزاری‌ آنها مباح‌ خواهد بود (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید بهحلبی‌، ج‌ 1، ص‌ 123ـ124؛
دَحْلان‌، ج‌ 1، ص‌ 42؛
نیز رجوع کنید به كاكرزای‌، ص‌ 1ـ2؛
طیر، ص‌ 1486ـ1487؛
مراغی‌، ص‌ 869 871؛
برای‌ اطلاع‌ بیشتر و نقد اقوال‌ در این‌ زمینه‌ رجوع کنید به عاملی‌، 1378 ش‌، ص‌ 92ـ99).

4. آمیختگی‌ با سنن‌ غیراسلامی‌ و بومی‌. همزیستی‌ مسلمانان‌ با غیرمسلمانان‌ چه‌ به‌ عنوان‌ اكثریت‌ و چه‌ به‌ عنوان‌ اقلیت‌ جمعیتی‌ در نواحی‌ مختلف‌، در سراسر دوره اسلامی‌ و عدم‌ رسوخ‌ كامل‌ تعالیم‌ رسمی‌ و مدرسه‌ای‌ اسلام‌ در دین‌ورزی‌ اقوام‌ مختلفی‌ كه‌ اسلام‌ را پذیرفتند همواره‌ موجب‌ اختلاط‌ عناصر جشنی مسلمانان‌ با عناصر غیراسلامی‌ شده‌ و در عین‌ ایجاد تكثر در جشنهای‌ گوناگون‌ مسلمانان‌، گاه‌ انتقاداتی‌ را نیز از جانب‌ معلمان‌ دینی‌ یا حاكمان‌ متشرع‌ برانگیخته‌ است‌. در یك‌ تقسیم‌بندی‌ مقدماتی‌ كه‌ در بافت‌ فرهنگی‌ دین‌ عامیانه‌ ( رجوع کنید به دین‌ * ) قابل‌ بسط‌ و بررسی‌ تفصیلی‌ است‌ این‌ آمیختگیها را می‌توان‌ در چهار شاخه‌ جای‌ داد: الف‌) حضور و مشاركت‌ مسلمانان‌ در جشنهای‌ غیرمسلمانان‌؛
ب‌) اقتباس‌ كلیتِ جشنهای‌ غیراسلامی‌ یا حفظ‌ و تداوم‌ آنها با دگردیسی معطوف‌ به‌ مشروع‌ و اسلامی‌ سازی این‌ جشنها (قس‌ لازاروس‌ ـ یافه‌ ، ص‌ 47)؛
ج‌) اخذ و اقتباس‌ برخی‌ عناصر و به‌ ویژه‌ رفتارهای‌ جشنی‌ غیرمسلمانان‌؛
د) ادامه حضور و سریانِ زمینه‌های‌ مفهومی فرهنگ‌ بومی‌ در جشنهای‌ اسلامی‌ كه‌ منجر به‌ تولید هویت‌ نسبتاً مستقل‌ برای‌ هر جشن‌ اسلامی‌ در مناطق‌ مختلف‌ می‌شود.

در ادوار مختلف‌ اسلامی‌، بسیاری‌ از مسلمانان‌ به‌ویژه‌ در عراق‌، شام‌ و مصر در جشنهای‌ مسیحیان‌ و گاه‌ یهودیان‌ و اقلیتهای‌ دینی‌ دیگر شركت‌ می‌كردند (مَقْدِسی‌، ص‌ 182ـ183؛
شابُشتی‌، ص‌ 14؛
مَقْریزی‌، ج‌ 1، ص‌ 494؛
ابن‌ایاس‌، 1995، ص‌ 238ـ 239؛
نیز رجوع کنید به متز ، ج‌ 2، ص‌ 459ـ465؛
لین‌ ، ص‌ 488، 498؛
قاسم‌ عبده‌ قاسم‌، ص‌120، 124؛
در ایران‌ رجوع کنید به مظاهری‌، ص‌ 296؛
فلسفی‌، ج‌ 2، ص‌ 264) و از آنجا كه‌ برخی‌ مسلمانان‌ در این‌ جشنها مرتكب‌ بعضی‌ رفتارهای‌ جشنی‌ مغایر با شریعت‌ اسلامی‌ همچون‌ شرب‌ خمر، آمیختن‌ با نامحرمان‌ و به‌ طور كلی‌ تشبّه‌ به‌ كفار می‌شدند، گاه‌گاه‌ برگزاری‌ این‌ جشنها یا دست‌كم‌ شركت‌ مسلمانان‌ در آنها مورد بازخواست‌ و توبیخ‌ حاكمان‌ مسلمان‌ واقع‌ می‌شد ( رجوع کنید به متز، ج‌ 2، ص‌ 460، 464ـ 465؛
نیز رجوع کنید به بخش‌ رفتارهای‌ جشنی‌).

بر پا داشتن‌ جشنهای‌ مربوط‌ به‌ نمادهای‌ رستاخیز و نو شدن‌ طبیعت‌ و بازگشت‌ سبزی‌ و طراوت‌ بهاری‌ كه‌ در سنّت‌ اسلامی‌ با تكریم‌ خضر نبی‌ و در سنّت‌ مسیحی‌ با تكریم‌ سنت‌ جرج‌/ جرجیس‌ همراه‌ است‌ ( رجوع کنید به د. اسلام‌، ذیل "Shenlik", "Djirdj is" , "Khidr-ilyas"؛
نیز رجوع کنید به ادامه مقاله‌) نمونه‌ای‌ از اقتباس‌ مسلمانان‌ از جشنهای‌ غیرمسلمانان‌ است‌. همچنین‌ در نمونه‌ای‌ دیگر، به‌ هنگام‌ برگزاری‌ جشنی‌ كه‌ در آن‌ یهودیان‌ در آخرین‌ روز عید فطر به‌ كنیسه‌ می‌روند، مسلمانان‌ موصل‌ به‌ سبب‌ همزیستی‌ با یهودیانِ منطقه‌، با تهیه خوراك‌ و وسایل‌ تفریح‌ به‌ اطراف‌ آرامگاههای‌ مشایخ‌ محلی‌ موصل‌ می‌روند و جشن‌ می‌گیرند (صوفی‌، ص‌ 66ـ70). برای‌ جشنهای‌ محلی‌ مسلمانان‌ كه‌ عناصر غیراسلامی‌ در آنها حضور گسترده‌ دارند می‌توان‌ به‌ جشن‌ بزرگ‌ سالیانه‌ای‌ اشاره‌ كرد كه‌ چام‌ های‌ مسلمان‌ ( رجوع کنید به د. اسلام‌ ، ذیل‌ " Cam ") آن‌ را در دسامبر ـ ژانویه‌ به‌ عنوان‌ سال‌ نوی‌ نیاكان‌ برگزار می‌كنند و احتمالاً منشأ مالایایی‌ یا اندونزیایی‌ دارد. چامهای‌ مسلمانِ ساكن‌ در جنوب‌ شبه‌جزیره هندوچین‌ در این‌ جشن‌ كه‌ دو روز و سه‌ شب‌ طول‌ می‌كشد و هدایت‌ آن‌ بر عهده كاهنه‌ای‌ با عنوان‌ راجه‌/ رجا ست‌، وجودات‌ عُلْوی‌ همچون‌ ارواح‌ كوهستان‌ و جنگلها و شمار زیادی‌ از ارواح‌ و آلهه مختلف‌ دیگر را نیایش‌ می‌كنند ( رجوع کنید به همان‌، ذیل‌ "Indochina" ؛
برای‌ دیگر آمیختگیهای‌ اعیاد مسلمانان‌ شبه‌قاره‌ و آسیای‌ جنوب‌شرقی‌ با آداب‌ و رسوم‌ و جشنهای‌ بومی‌ و به‌ویژه‌ هندویی‌ و بودایی‌ رجوع کنید به اسمیت‌، ص‌ 135ـ136؛
> مردمان‌ مسلمان‌ <، ج‌ 2، ص‌ 589 -590؛
همچنین‌ برای‌ تأثیرات‌ آیینهای‌ بومی‌ و محلی‌ افریقایی‌ بر مراسم‌ اعیاد فطر و قربان‌ رجوع کنید به بیكر، ص‌ 165؛
برای‌ برخی‌ رفتارهای‌ جشنی‌ از جمله‌ حضور مسلمانان‌ با صورتكهای‌ پرندگان‌ در جشنهای‌ فطر و قربان‌ در مالی‌ رجوع کنید به ابن‌بطوطه‌، ج‌ 2، ص‌ 700؛
برای‌ نمونه‌ای‌ از اقوامی‌ كه‌ اسماً مسلمان‌اند ولی‌ عمیقاً زمینه سنّتی‌ دین‌ بومی‌ خود را به‌ویژه‌ در جشنها حفظ‌ كرده‌اند رجوع کنید به د. اسلام‌ ، ذیل‌ " "Me o ).

ب‌) جشنهای‌ جهان‌ اسلام‌. ملاكهای‌ تفكیك‌ و تقسیم‌ انواع‌ جشنهای‌ مسلمانان‌ با آنِ دیگران‌ متفاوت‌ نیست‌. مسلمانان‌ بر اساس‌ تعالیم‌، سنن‌ و مناسبتهای‌ دینی‌ و در درجه بعد، مناسبتها و بزرگداشتهای‌ مذهبی‌ و فرقه‌ای‌ جشنهای‌ مختلفی‌ داشته‌اند. اهمیت‌ بنیان‌ خانواده‌ در اسلام‌ و رواج‌ روابط‌ گسترده‌ و مستحكم‌ خانوادگی‌ و عشیره‌ای‌ در تمام‌ سرزمینهای‌ اسلامی‌، انبوهی‌ از جشنهای‌ خانوادگی‌ را ایجاب‌ می‌كرد. در كنار اینها، جشنهای‌ اسطوره‌ای‌ و طبیعی‌ و ملی‌ و محلی‌ اقوام‌ غیرعربی‌ را نیز كه‌ اسلام‌ پذیرفتند باید در نظر داشت‌. تشكیل‌ حكومت‌ از نخستین‌ سالهای‌ ظهور اسلام‌ و برپابودنِ همواره حكومتهای‌ باشكوه‌ و ثروتمند مسلمان‌ در سراسر دوره اسلامی‌، مقتضی برگزاری‌ جشنهای‌ متنوع‌ سیاسی‌ و حكومتی‌ بود. البته‌ باید توجه‌ داشت‌ كه‌ مانند هر جای‌ دیگری‌، در جهان‌ اسلام‌ نیز نمی‌توان‌ به‌ طور قطع‌، جشنها را در چارچوبهای‌ دقیق‌ و منضبط‌ محصور كرد و هر یك‌ را به‌ مبنایی‌ كاملاً روشن‌ و اختصاصی‌ منسوب‌ دانست‌. بسیاری‌ از جشنهای‌ مسلمانان‌ كمابیش‌ از محتواهای‌ دینی‌ برخوردار شده‌اند و جشنهای‌ خانوادگی‌ نیز گاه‌ در خاندانهای‌ حكومتگر جنبه عمومی‌ و حكومتی‌ می‌گرفته‌ است‌. از آنجا كه‌ تاكنون‌ بررسی‌ كامل‌ و همه‌ جانبه‌ای‌ در باره تعداد جشنهای‌ رایج‌ در جهان‌ اسلام‌ به‌ عمل‌ نیامده‌ است‌، به‌ دست‌ دادن‌ فهرستی‌ قابل‌ اعتماد از آنها میسر نیست‌. در این‌ مقاله‌ با تلاش‌ برای‌ ارائه گونه‌ای‌ مرزبندی‌ اولیه‌، به‌طور اجمال‌ به‌ شماری‌ از این‌ جشنها اشاره‌ می‌شود:

1. جشنهای‌ هفتگی‌. بنا بر حدیث‌ معروفی‌ از پیامبر صلی‌اللّه‌ علیه‌وآله‌وسلم‌ در باره روز جمعه‌ كه‌ خدا این‌ روز را برای‌ مسلمانان‌ عید قرار داده‌ (جعله‌اللّه‌ للمسلمین‌ عیداً) و روایاتی‌ دیگر كه‌ در برخی‌ از آنها به‌ آذین‌ بستن‌، نوپوشیدن‌ و دیگر رفتارهای‌ جشنی‌ و مظاهر سرور و خوشحالی‌ در روز جمعه‌ توصیه‌ شده‌ است‌ ( رجوع کنید به ابن‌ماجه‌، ج‌ 1، ص‌ 348ـ349، 415ـ 416؛
ابوداوود، ج‌ 1، ص‌ 636ـ651؛
نسائی‌، ج‌ 3، ص‌ 96ـ 97، 189، 194، 197؛
نیز رجوع کنید به عاملی‌، 1378 ش‌، ص‌150ـ151 و پانویسها؛
جمعه‌ * ، روز)، مسلمانان‌ جمعه‌ را عید می‌دانسته‌اند ولی‌ در حال‌ حاضر این‌ روز به‌ منزله روز برگزاری‌ نماز جمعه‌، استراحت‌ و فرصتی‌ برای‌ نظافت‌ و دید و بازدید است‌ و كاركرد اختصاصی جشنی‌ ندارد (برای‌ نمونه‌هایی‌ از گروههای‌ خاص‌ اجتماعی‌ كه‌ جمعه‌ها، رفتارهای‌ جشنی‌ قابل‌ توجهی‌ بروز می‌داده‌اند رجوع کنید به ابن‌بطوطه‌، همانجا؛
طعمه‌، ص‌ 196). در كشورهای‌ اسلامی‌ كه‌ تقویم‌ رسمی‌ آنها هجری‌ است‌ جمعه‌، روز تعطیل‌ هفتگی‌ است‌.

2. نمونه‌های‌ جشنهای‌ دینی‌ و مذهبی‌ به‌ ترتیب‌ تقویم‌ قمری‌.

یك‌) هجرت‌ نبوی‌. برخی‌ از مسلمانان‌ در اول‌ و دوم‌ محرّم‌ به‌ مناسبت‌ سالگرد هجرت‌ پیامبر از مكه‌ به‌ مدینه‌ جشن‌ می‌گیرند هرچند كه‌ این‌ هجرت‌ در ماه‌ ربیع‌الاول‌ واقع‌ شده‌ و بعداً در سال‌ هفتم‌ هجری‌ به‌ دستور عمر آن‌ را در اول‌ محرّم‌، كه‌ آغاز سال‌ قمری‌ است‌، تاریخ‌گذاری‌ كردند (برای‌ مواردی‌ از برگزاری‌ این‌ جشن‌ رجوع کنید به قاسم‌ عبده‌ قاسم‌، ص‌ 117ـ 118؛
خاطر، ج‌ 1، ص‌ 159؛
طیر، ص‌ 1486ـ 1488).

دو) عاشورا. گروههایی‌ از مسلمانان‌ سنّی‌ در روز دهم‌ محرّم‌ روزه‌ می‌گیرند و حتی‌ رفتارهای‌ جشنی‌ از خود بروز می‌دهند (برای‌ نمونه‌ای‌ روشن‌ در مراكش‌ رجوع کنید به موقت‌، ج‌ 2، ص‌ 87 - 88؛
در تونس‌ رجوع کنید به حشایشی‌، ص‌ 97). حتی‌ در برخی‌ منابع‌ شمار زیادی‌ از مناسبتها را به‌ روز عاشورا مربوط‌ دانسته‌اند ( رجوع کنید بهقزوینی‌، ص‌ 68ـ69؛
لین‌، ص‌ 428؛
شلبی‌، ص‌170ـ173؛
كاكرزای‌، ص‌90) لیكن‌ با این‌ وصف‌ و نیز حتی‌ اگر روایاتی‌ كه‌ در باره جواز روزه‌ گرفتن‌ در عاشورا از قول‌ پیامبر وارد شده‌ (رجوع کنید به عاملی‌، 1378 ش‌، ص‌ 48 و پانویس‌ 1؛
نیز رجوع کنید به عاشورا * ) درست‌ باشند (برای‌ نقد رجوع کنید به همو، 1403، ج‌ 3، ص‌ 104ـ110) به‌ هیچ‌ روی‌ بر كاركرد جشنی‌ این‌ عمل‌ در اسلام‌ دلالت‌ ندارند. از سوی‌ دیگر شواهدی‌ در دست‌ است‌ كه‌ نشان‌ می‌دهد بنی‌امیه‌ از روی‌ دشمنی‌ با اهل‌بیت‌ پیامبر و به‌ انگیزه فرو كاستن‌ تأثیر شهادت‌ حسین‌بن‌ علی‌ علیه‌السلام‌، بر عید گرفتن‌ این‌ روز تأكید داشتند و كاركرد جشنی‌ را به‌ عنوان‌ ترفندی‌ سیاسی‌ و تبلیغاتی‌ بر عاشورا بار كرده‌اند ( رجوع کنید به ابوریحان‌ بیرونی‌، 1923، ص‌ 329؛
قزوینی‌، ص‌ 69؛
ابن‌تیمیه‌، ص‌ 300ـ301؛
زرندی‌ حنفی‌، ص‌ 229ـ 230؛
مقریزی‌، ج‌ 1، ص‌ 490؛
قمی‌، ج‌ 1، ص‌ 416ـ 417).

سه‌) جشن‌ خروج‌ از ماه‌ صفر. برخی‌ مسلمانان‌ به‌ویژه‌ شیعیان‌ ایران‌، عراق‌، هند و پاكستان‌، سپری‌ شدن‌ ماه‌ صفر را كه‌ به‌زعم‌ آنان‌ ماه‌ غم‌ و اندوه‌ است‌ جشن‌ می‌گیرند. در كربلا، زنان‌ كوزه‌هایی‌ حاوی‌ زغال‌، آب‌ و نمك‌ و پول‌ خرد را برای‌ رفع‌ شر و دفع‌ نحوست‌ از بام‌ خانه‌ به‌ داخل‌ كوچه‌ پرت‌ می‌كرده‌اند (طعمه‌، ص‌ 195؛
برای‌ اطلاع‌ از این‌ جشن‌ در هند و پاكستان‌ رجوع کنید به د. اردو ، ذیل‌ «آخری‌ چهارشنبه‌»).

چهار) میلاد پیامبر. اهل‌ سنّت‌ در دوازدهم‌ ربیع‌الاول‌ و شیعیان‌ در هفدهم‌ این‌ ماه‌ میلاد نبوی‌ را جشن‌ می‌گیرند. هر چند برخی‌ مسلمانان‌ مثلاً در هند و پاكستان‌، دوازدهم‌ ربیع‌الاول‌ را به‌ عنوان‌ روز رحلت‌ پیامبر (برای‌ قول‌ به‌ رحلت‌ پیامبر در این‌ روز رجوع کنید به مسعودی‌، ج‌ 4، ص‌ 141ـ142؛
ابن‌كثیر، ج‌ 5، ص‌ 255؛
برای‌ نقد این‌ قول‌ رجوع کنید به شاهرودی‌، ص‌ 289ـ299؛
برای‌ نقد جامع‌ اقوال‌ مختلف‌ در باره تاریخ‌ وفات‌ پیامبر رجوع کنید به شبیری‌، ص‌ 3ـ19) به‌ سوكواری‌ و برگزاری‌ باره‌ وفات‌ * می‌پردازند (تاسی‌، ص‌ 59؛
شیمل، 1994، ص‌ 69) و نیز با وجود مخالفت‌ شدید گروههایی‌ محدود از مسلمانان‌ با جشن‌ گرفتن‌ میلاد نبوی‌ و حتی‌ تحریم‌ آن‌ از جانب‌ وهابیهای‌ عربستان‌ و دِیوبندیهای‌ هند ( رجوع کنید به كاكرزای‌، ص‌90ـ91؛
> دایرة المعارف‌ قرآن‌ <، همانجا)، در حال‌ حاضر این‌ جشن‌ از مهم‌ترین‌ جشنهای‌ اسلامی‌ به‌ شمار می‌رود و با تفصیل‌ بسیار به‌ همراه‌ ادبیات‌ ویژه‌ خود ــ مولدیات‌ در سراسر جهان‌ اسلام‌ اجرا می‌شود ( رجوع کنید به فون‌ گرونبام‌، ص‌ 73ـ84؛
نیز رجوع کنید به كاپتین‌، كه‌ در این‌ باره‌ یك‌ تك‌نگاری‌ مفصّل‌ انجام‌ داده‌ است‌؛
برای‌ گزارش‌ آن‌ در مصر رجوع کنید به قَلْقَشَنْدی‌، ج‌ 3، ص‌ 498ـ499؛
لین‌، ص‌ 442ـ 456؛
قاسم‌ عبده‌ قاسم‌، ص‌ 118ـ119؛
در لبنان‌ رجوع کنید به خاطر، ج‌ 1، ص‌ 166ـ167؛
در مراكش‌ كه‌ این‌ جشن‌ جنبه ملی‌ و حكومتی‌ پیدا كرده‌ و حتی‌ عیدین‌ را تحت‌ شعاع‌ قرار داده‌ رجوع کنید به رای‌ ، ص‌ 308ـ 309؛
علی‌بی‌، ج‌ 1، ص‌ 7ـ 8؛
د. اسلام‌ ، ذیل‌ l-Maghrib.VI" A " ؛
در تركیه‌ رجوع کنید به د. ترك‌ ، ذیل‌ "Mevlid" ؛
شیمل‌، 1983، ص‌216ـ 218؛
همو، 1994، ص‌69؛
در هند رجوع کنید بهصاعدی‌ شیرازی‌، ص‌ 58 67؛
در كردستان‌ رجوع کنید به د. اسلام‌ ، ذیل‌ n. IV" "Kurds, Kurdista ؛
در ناحیه مالایا رجوع کنید به كلینگ‌، ص‌ 75ـ76؛
در میان‌ مسلمانان‌ چین‌ و ژاپن‌ رجوع کنید به هویدی‌، ص‌ 201ـ 202؛
طیر، ص‌ 1487؛
نیز رجوع کنید به مولد * ).

پنج‌) مولدالحسنین‌. جشنی‌ است‌ كه‌ اهالی‌ قاهره‌ آن‌ را در نیمه ربیع‌الا´خر در محل‌ جامع‌ الحسنین‌ كه‌ به‌ زعم‌ آنان‌ مدفن‌ رأس‌الحسین‌ است‌ برگزار می‌كنند. این‌ جشن‌ كه‌ در قاهره‌ پس‌ از مولد نبی‌، در درجه دوم‌ اهمیت‌ قرار دارد معمولاً در یك‌ روز سه‌شنبه‌ گرفته‌ می‌شود ( رجوع کنید به لین‌، ص‌ 457ـ466).

شش‌) تولد زینب‌ كبری‌. در پنجم‌ جمادی‌الاولی‌ در مناطق‌ شیعه‌نشین‌ به‌ اختصار جشن‌ گرفته‌ می‌شود (برای‌ این‌ جشن‌ در افغانستان‌ رجوع کنید به فرهنگ‌، ص‌ 227ـ 228). در ایران‌ این‌ روز را روز ملی‌ پرستار اعلام‌ كرده‌اند.

هفت‌) تولد حضرت‌ فاطمه زهرا سلام‌اللّه‌علیها. در میان‌ شیعیان‌، در بیستم‌ جمادی‌الا´خره‌ جشن‌ گرفته‌ می‌شود. امروزه‌ در ایران‌ از این‌ روز به‌ عنوان‌ روز زن‌ و روز مادر استقبال‌ قابل‌ توجهی‌ به‌ عمل‌ می‌آید.

هشت‌) تولد امام‌ علی‌ علیه‌السلام‌، در سیزدهم‌ رجب‌ از مهم‌ترین‌ جشنهای‌ شیعیان‌ است‌.

نُه‌) مصریان‌ تولد زینب‌ كبری‌ سلام‌اللّه‌علیها را در نیمه ماه‌ رجب‌، و معمولاً در شب‌ چهارشنبه‌، در جامعی‌ كه‌ به‌ گمان‌ آنان‌ مدفن‌ زینب‌ است‌ جشن‌ می‌گیرند. این‌ جشن‌ عملاً از دو هفته‌ قبل‌ تا تاریخ‌ مذكور به‌ طول‌ می‌انجامد ( رجوع کنید به لین‌، ص‌ 466ـ467).

دَه‌) مبعث‌ و معراج‌ پیامبر صلی‌اللّه‌ علیه‌وآله‌وسلم‌. در 27 رجب‌ جشن‌ گرفته‌ می‌شود (همان‌، ص‌ 468ـ470؛
كاكرزای‌، ص‌ 91ـ92؛
انجوی‌ شیرازی‌، ص‌ 262، 268؛
خاطر، ج‌ 1، ص‌ 268؛
شلبی‌، ص‌ 161؛
چگینی‌، ص‌ 151ـ 153؛
قس‌ گردیزی‌، ص‌ 211، 216؛
قزوینی‌، ص‌70). در دكن‌ هندوستان‌ این‌ جشن‌ در منطقه‌های‌ مختلف‌ در 15، 16 یا 27 رجب‌ برگزار می‌شود و بیشتر، افراد متدین‌ و تحصیلكرده‌ در آن‌ شركت‌ می‌كنند (تاسی‌، ص‌ 159؛
شیمل‌، 1980، ص‌ 122).

یازده‌) میلاد امام‌ شافعی‌. در اولین‌ یا دومین‌ چهارشنبه‌ از شعبان‌ در مدفن‌ او در جنوب‌ قاهره‌ جشن‌ گرفته‌ می‌شود ( رجوع کنید به لین‌، ص‌ 470).

دوازده‌) تولد امام‌ حسین‌، ابوالفضل‌العباس‌ و علی‌بن‌ حسین‌ علیهم‌السلام‌. شیعیان‌ به‌ ترتیب‌ در سوم‌، چهارم‌ و پنجم‌ شعبان‌، این‌ روزها را جشن‌ می‌گیرند.

سیزده‌) نیمه شعبان‌ با سه‌ عنوان‌ مختلف‌: شب‌ برات‌/ برائت‌ و به‌ ویژه‌ نزد شیعیان‌ شب‌ میلاد امام‌ مهدی‌ عجل‌اللّه‌ تعالی‌فرجه‌ و نیز سالگرد ازدواج‌ علی‌ علیه‌السلام‌ و فاطمه‌ علیهاالسلام‌ جشن‌ گرفته‌ می‌شود. شماری‌ از مسلمانان‌ شب‌ چهاردهم‌ یا پانزدهم‌ شعبان‌ (لَیلَةُ المَحْیة) را همان‌ شبی‌ می‌دانند كه‌ خداوند در آن‌، مقدّرات‌ سالانه هر كسی‌ را تعیین‌ می‌كند (برای‌ مناسبت‌ نام‌ این‌ شب‌ با بِریئِت‌ عبری‌ به‌ معنی‌ آفرینش‌ رجوع کنید به فون‌ گرونبام‌، ص‌ 53). مسلمانان‌ در این‌ شب‌ به‌ احیا و عبادت‌، زیارت‌ اهل‌ قبور و طلب‌ آمرزش‌ برای‌ ارواح‌ درگذشتگان‌ و نثار شربت‌ و نان‌ و حلوا و افروختن‌ شمع‌ می‌پردازند (ابن‌بطوطه‌، ج‌ 1، ص‌ 178؛
لین‌، ص‌ 471ـ472؛
خاطر، ج‌ 1، ص‌ 169ـ170؛
كاكرزای‌، ص‌ 92). فاتحه چراغان‌ (افروختن‌ چراغ‌ و فاتحه‌خواندن‌ بر آن‌) در هند و كوچه‌گردی‌ كودكانِ ترانه‌خوان‌ و طالب‌ خیر و اِنعام‌ از در خانه‌های‌ مردم‌ در سه‌ شب‌ متوالی منتهی‌ به‌ نیمه شعبان‌ در عراق‌ و ترقه‌بازی‌ و آتش‌بازی‌ از آداب‌ و رسوم‌ این‌ جشن‌ است‌ ( رجوع کنید به تاسی‌، ص‌ 76ـ77، 159؛
طعمه‌، ص‌ 193ـ194، 274ـ 275؛
تكریتی‌، 1986، ص‌ 144ـ145؛
جمیل‌، ص‌ 129؛
قس‌ چگینی‌، ص‌ 153؛
برای‌ این‌ جشن‌ نزد یزیدیه‌ رجوع کنید به حسنی‌، ص‌ 19). در برخی‌ مناطق‌ (مثلاً در لبنان‌ و اندونزی‌) در این‌ شب‌ یاد همه اولیا و قدیسان‌ را گرامی‌ می‌دارند ( رجوع کنید به شیمل‌، 1994، ص‌70، 86، یادداشت‌ 74). در ایران‌ كه‌ به‌ عقیده عوام‌، در این‌ شب‌ فرود یك‌ شهابسنگ‌/ «تیر شهاب‌» به‌ خانه علی‌ علیه‌السلام‌ نشانه انتخاب‌ او به‌ عنوان‌ داماد پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌ تلقی‌ می‌شد، مردم‌ به‌ مناسبت‌ این‌ جشن‌ آتش‌بازی‌ بزرگی‌ برپا می‌كردند، دولت‌ مبلغی‌ گزاف‌ به‌ این‌ كار اختصاص‌ می‌داد و عدم‌ مشاركت‌ در این‌ آتش‌بازی‌ مذهبی‌، عملی‌ سخت‌ منكر به‌ شمار می‌آمد ( رجوع کنید به ویلسون‌، ص‌ 196؛
ماسه‌ ، ج‌ 1، ص‌ 232ـ233).

چهارده‌) شعبانه‌. جشنی‌ است‌ كه‌ در آخرین‌ روز شعبان‌ در مراكش‌ با به‌ راه‌ انداختن‌ كاروان‌ شادی‌ برگزار می‌شود ( د. اسلام‌ ، ذیل "Sh a ban" ).

پانزده‌) رمضان‌. این‌ ماه‌ گرچه‌ از نگاه‌ غیرمسلمانان‌، مملو از تشریفات‌ و مراسم‌ گوناگون‌ است‌ در واقع‌ هرگز در تعالیم‌ اسلامی‌ به‌ عنوان‌ جشنی‌ یك‌ ماهه‌ تلقی‌ نشده‌ هر چند در باره جشنهایی‌ كه‌ در استقبال‌ از این‌ ماه‌ برگزار می‌شد یا در باره برخی‌ رفتارهای‌ جشنی‌ مثلاً بازیها و ضیافتهای‌ پرخرج‌ در طول‌ شبهای‌ آن‌ در منازل‌ و مساجد گزارشهای‌ بسیار هست‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به مقدسی‌، ص‌ 95؛
ابن‌بطوطه‌، ج‌ 1، ص‌ 178ـ179؛
قاسم‌ عبده‌ قاسم‌، ص‌ 114ـ116؛
ماسه‌، ج‌ 1، ص‌ 241؛
شهری‌باف‌، ج‌ 3، ص‌ 359ـ364؛
لوتورنو ، ج‌ 2، ص‌ 843). در ایران‌ در روز آخر ماه‌ شعبان‌ جشن‌ كلوخ‌اندازان‌/ سنگ‌اندازان‌ را برگزار می‌كردند و در این‌ آخرین‌ فرصت‌ قبل‌ از رمضان‌ به‌ زیاده‌خواری‌ جشنی‌ می‌پرداختند ( رجوع کنید به بیهقی‌، ص‌ 653؛
وكیلیان‌، ج‌ 1، ص‌ 27ـ33؛
برای‌ برخی‌ رفتارهای‌ غیرشرعی‌ رایج‌ در این‌ جشن‌ از جمله‌ باده‌گساری‌ افراطی‌ رجوع کنید به شهری‌باف‌، ج‌ 3، ص‌ 305ـ307؛
هدایت‌، ص‌ 65؛
برای‌ جشنِ ندیدن‌ هلال‌ رمضان‌ كه‌ در نوع‌ خود بی‌نظیر است‌ و در آن‌، مصریان‌ در شب‌ آخر شعبان‌ و در صورتی‌ كه‌ رؤیت‌ هلال‌ رمضان‌ بر آنان‌ اثبات‌ نشود، شادمانه‌ جشن‌ گرفته‌ شب‌ را به‌ سورچرانی‌ می‌گذرانند رجوع کنید به لین‌، ص‌ 473ـ 474). با آنكه‌ رمضان‌، اصولاً ماه‌ خودسازی‌ و ریاضت‌ بوده‌ است‌ در حال‌ حاضر در برخی‌ سرزمینهای‌ اسلامی‌ به‌ ویژه‌ در كشورهای‌ عرب‌ حاشیه خلیج‌فارس‌، شبهای‌ این‌ ماه‌ بیشتر حال‌ و هوای‌ جشن‌ به‌ خود می‌گیرد و به‌ جبران‌ كم‌تحركی روزها، شبها تا سحر خیابانها پر از جمعیت‌ و بازارها پررونق‌ می‌شوند به‌ طوری‌ كه‌ عید فطر در پایان‌ ماه‌ به‌ صورت‌ نقطه اوج‌ یك‌ جشنِ سی‌ روزه‌ جلوه‌گر می‌شود ( رجوع کنید به نانجی‌، ج‌ 2، ص‌ 866 و پانویس‌ 1؛
موراتا و چیتیك‌ ، ص‌ 92 و پانویس‌ 1).

شانزده‌) جشن‌ مرگ‌ ابن‌ملجم‌. شیعیان‌ ایران‌ آن‌ را در 27 رمضان‌ به‌ مناسبت‌ قصاص‌ و اعدام‌ قاتل‌ امام‌ علی‌ علیه‌السلام‌ جشن‌ می‌گرفتند (ماسه‌، ج‌ 1، ص‌ 239ـ240؛
مستوفی‌، ج‌ 1، ص‌ 331؛
شهری‌ باف‌، ج‌ 3، ص‌ 364ـ 371؛
وكیلیان‌، ج‌ 1، ص‌ 117ـ 133).

هفده‌) عید فطر یا عید صغیر. پس‌ از پایان‌ رمضان‌ در اول‌ شوال‌ همراه‌ با كامل‌ترین‌ مجموعه‌ از رفتارهای‌ جشنی‌ برگزار می‌شود. این‌ عید را با عناوین‌ متعدد دیگری‌ نیز می‌نامند از جمله‌: در ایران‌: عید رمضان‌، عید روزه‌ گشادن‌ ( رجوع کنید به ابوریحان‌ بیرونی‌، 1362 ش‌، ص‌ 252؛
دهخدا، ذیل‌ «عید»، «عیدفطر»)، در تركیه‌: كوچوك‌ بایرام‌ و شِكِر بایرامی‌ ( رجوع کنید به > دایرة المعارف‌ استانبول‌ <؛
د. ترك‌ ، ذیل‌ "Bayram" )، در اندونزی‌: لِبَرَن‌ (رجوع کنید به د. اسلام‌ ، ذیل‌ " baran "Le ). طول‌ معمول‌ این‌ جشن‌، سه‌ روز است‌ ولی‌ در برخی‌ نقاط‌ عملاً بیش‌ از این‌ و حتی‌ تا یك‌ ماه‌ (مثلاً در ناحیه مالایا رجوع کنید به كلینگ‌، ص‌ 73) و بر عكس‌ در ایران‌ تنها یك‌ روز طول‌ می‌كشد. این‌ جشن‌ در ایران‌ مانند بسیاری‌ دیگر از اعیاد دینی‌ و مذهبی‌ بیشتر جنبه عبادی‌ دارد و با رفتارهای‌ جشنی‌ گسترده‌ای‌ همراه‌ نیست‌ (برای‌ برخی‌ از این‌ رفتارها رجوع کنید به وكیلیان‌، ج‌ 1، ص‌ 159ـ 166؛
برای‌ تفصیل‌ این‌ جشن‌ در كشورهای‌ عربی‌ و آسیای‌ جنوب‌شرقی‌ رجوع کنید به طعمه‌، ص‌ 267ـ 270؛
لین‌، ص‌ 479ـ480؛
خاطر، ج‌ 1، ص‌ 174ـ 177؛
كلینگ‌، ص‌ 71ـ 73؛
نیز رجوع کنید به عیدفطر * ).

هجده‌) كسوت‌ كعبه‌. در گذشته‌ كه‌ پوشش‌/ كسوت‌ كعبه‌ ( رجوع کنید به نظامی‌ تالش‌، ص‌ 48ـ86؛
فكرت‌، ص‌ 59 68؛
جعفری‌، ص‌ 84 -103) رسماً به‌ خرج‌ سلاطین‌ مصر در این‌ كشور دوخته‌ و آماده‌ می‌شد، كارِ تهیه آن‌ را از چند روز بعد از عید فطر آغاز می‌كردند و سپس‌ آن‌ را بعد از برگزاری‌ جشنهای‌ مفصّل‌ و تشریفات‌ مختلف‌ سرانجام‌ در اواخر شوال‌ همراه‌ موكبی‌ با قافله بزرگ‌ حاجیان‌ مصری‌ به‌ سمت‌ مكه‌ حركت‌ می‌دادند ( رجوع کنید به ابن‌بطوطه‌، ص‌183ـ184؛
ابن‌ایاس‌،1402ـ1404، ج‌5، ص‌212، 278؛
محمد دقن‌، ص‌ 188ـ202؛
قاسم‌ عبده‌ قاسم‌، ص‌ 119ـ 120 و ارجاعات‌ آن‌؛
لین‌، ص‌480ـ487؛
قس‌ جوادعلی‌، ج‌ 6، ص‌ 641ـ643).

نوزده‌) تولد امام‌ رضا علیه‌السلام‌، در یازدهم‌ ذیقعده‌ در میان‌ شیعیان‌ به‌ویژه‌ در شهر مشهد كه‌ مدفن‌ و مزار آن‌ حضرت‌ است‌ جشن‌ گرفته‌ می‌شود.

بیست‌) عید قربان‌ یا عید اضحی‌/ عیدالنَّحْر/ عید كبیر. جشن‌ بزرگی‌ است‌ كه‌ در دهم‌ ذیحجه‌ برگزار می‌شود و معمولاً چهار روز طول‌ می‌كشد. این‌ جشن‌ را در ایران‌، عید گوسپندكشان‌ (رجوع کنید به ابوریحان‌ بیرونی‌، 1362 ش‌، ص‌ 252؛
گردیزی‌، ص‌ 218)، در هند، بَقَر، بَقْره‌ عید، در تركیه‌، بویوك‌ بایرام‌ و قربان‌ بایرامی‌، در اندونزی‌، لبرن‌ حاجی‌ و در مالایا، هری‌ رایا حاجی‌ می‌خوانند ( د.ا.د.ترك‌ ، ذیل‌ "Bayram" ؛
د. اسلام‌ ، ذیل‌""Id al-Adha ؛
كلینگ‌، ص‌ 73ـ74؛
برای‌ تفصیل‌ در باره این‌ جشن‌ رجوع کنید به ماسه‌، ج‌ 1، ص‌ 241ـ249؛
خاطر، ج‌ 1، ص‌ 178ـ189؛
نیز رجوع کنید به عید قربان‌ * ).

بیست‌ویك‌) عید غدیر. از زمان‌ آل‌بویه‌ به‌ این‌ سو، شیعیان‌ روز هجدهم‌ ذیحجه‌ را به‌ عنوان‌ روز اعطای‌ منصب‌ و اعلام‌ وصایت‌ علی‌ علیه‌السلام‌ كه‌ به‌ دست‌ پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌و آله‌وسلم‌ در بازگشت‌ از حجة الوداع‌ صورت‌ گرفت‌ جشن‌ می‌گیرند (فقیهی‌، ص‌ 469ـ470؛
قس‌ عاملی‌، 1378 ش‌، ص‌ 156ـ 161 كه‌ تاریخ‌ ابداع‌ این‌ جشن‌ را بسیار پیشتر از عهد آل‌بویه‌ دانسته‌ است‌. برای‌ اهمیت‌ این‌ عید نزد نُصَیریه‌ * از فرق‌ شیعه‌ رجوع کنید به بَدَوی‌، ج‌ 2، ص‌ 458،460؛
د. اسلام‌ ، ذیل‌ "Gh adir Kh umm"؛
برای‌ تفصیل‌ برگزاری‌ این‌ عید در دوره فاطمی‌ رجوع کنید به محمدهادی‌ امینی‌، 1376 ش‌، برای‌ انبوهی‌ از آثار در باره این‌ عید رجوع کنید به طباطبائی‌، 1414). برقراری‌ پیوندهای‌ برادرخواندگی‌ یا خواهرخواندگی‌ ایمانی‌ در میان‌ شیعیان‌ در این‌ عید معمول‌ بوده‌ است‌ (ماسه‌، ج‌ 1، ص‌ 233ـ 237؛
فرهنگ‌، ص‌ 329؛
آقاجمال‌ خوانساری‌، ص‌ 35ـ 38؛
نیز رجوع کنید به غدیر خم‌ * ).

بیست‌ودو) روز غار. بنا بر گزارشهای‌ مختلف‌ ( رجوع کنید به ابن‌عماد، ج‌ 3، ص‌130؛
عبدالحسین‌ امینی‌، ج‌ 1، ص‌ 288؛
برای‌ نقد رجوع کنید به عاملی‌، 1378 ش‌، ص‌180) از آنجا كه‌ شیعیان‌ بغداد در قرن‌ چهارم‌ در گرامیداشت‌ روز غدیر و بروز رفتارهای‌ جشنی‌ در آن‌ بروز و ظهور ویژه‌ای‌ داشتند، برخی‌ از اهل‌ سنّت‌ نیز در مقابل‌، هشت‌ روز پس‌ از آن‌ یعنی‌ 26 ذیحجه‌ را به‌ مناسبت‌ بزرگداشت‌ روز پنهان‌ شدن‌ ابوبكر در كنار پیامبر صلی‌اللّه‌ علیه‌وآله‌وسلم‌ در غاری‌ به‌ هنگام‌ هجرت‌ به‌ مدینه‌، «یوم‌الغار» نامیده‌ جشن‌ گرفتند. بعدها این‌ روز و نیز نهم‌ ربیع‌الاول‌ محمل‌ رفتارهای‌ جشنی‌ افراط‌آمیز دیگری‌ از جانب‌ برخی‌ عوام‌ شیعه‌ گردید كه‌ امروزه‌ بسیار رنگ‌ باخته‌ است‌ ( رجوع کنید به ماسه‌، ج‌ 1، ص‌ 292ـ295؛
شهری‌باف‌، ج‌ 3، ص‌ 11ـ29؛
مستوفی‌، ج‌ 1، ص‌320ـ327).

در كنار این‌ جشنها (برای‌ فهرستهای‌ كمابیش‌ مشابهی‌ از اعیاد تقویم‌ قمری‌ رجوع کنید به ابوریحان‌ بیرونی‌، 1362 ش‌، ص‌ 251ـ 253؛
همو، 1373ـ1375، ج‌ 1، ص‌ 256؛
گردیزی‌، ص‌ 210ـ 219؛
شهمردان‌بن‌ ابی‌الخیر، ص‌ 47ـ 48؛
قزوینی‌، ص‌ 68 73)، و صرف‌نظر از جشنهای‌ پراكنده‌ای‌ كه‌ در میان‌ مذاهب‌ و فرقه‌های‌ كوچك‌ و بزرگ‌ اسلامی‌ رایج‌ است‌ (برای‌ نمونه‌هایی‌ از این‌ جشنها رجوع کنید به فرقانی‌، ص‌ 241، 313ـ316؛
حسنی‌، ص‌ 11ـ 21؛
اموی‌، ص‌ 80 84؛
د. اسلام‌ ، ذیل‌ ""Nusayriyya؛
بدوی‌، ج‌ 2، ص‌ 458ـ470؛
نیز رجوع کنید به طبرانی‌ نُصَیری‌ كه‌ مجموع‌الاعیاد را اختصاصاً در موضوع‌ اعیاد نُصَیریه‌ نگاشته‌ است‌ رجوع کنید به كتابنامه‌؛
همچنین‌ برای‌ مطالعه بیشتر رجوع کنید به د. ایرانیكا ، ذیل‌ رجوع کنید به "Festivals.VI" )، جریان‌ تصوف‌ نیز در جهان‌ اسلام‌، به‌ تنهایی‌ بستر و مایه انبوهی‌ از جشنها با محتوای‌ دینی‌ گردیده‌ است‌ كه‌ عمده آنها را موالید و اعراس‌ ( رجوع کنید به عُرْس‌ * ) پیران‌ و مشایخ‌ بزرگ‌ صوفیه‌ تشكیل‌ می‌دهد. در واقع‌ جشن‌ مولد نبی‌ به‌ اولیا و پیران‌ صوفیه‌ تسری‌ یافت‌ گو اینكه‌ معمولاً صوفیان‌ به‌ویژه‌ در هند، جشن‌ تولد پیرانشان‌ را در سالروز وفاتشان‌ برگزار می‌كنند از این‌ رو كه‌ معتقدند روز مرگ‌، روز تولد مجدد و حقیقی‌ آنهاست‌ و باید برای‌ مرگ‌ سالكِ واصل‌ جشن‌/ عُرس‌ گرفت‌. اهمیت‌ این‌ گونه‌ از جشنها در كشورهای‌ مختلف‌ اسلامی‌ بسیار متفاوت‌ است‌. در حالی‌ كه‌ مثلاً در ایران‌ چنین‌ مواردی‌ عمومیت‌ ندارد در مصر، برای‌ هزاران‌ شیخ‌ و صوفی‌ جشن‌ مولد برگزار می‌شود به‌ طوری‌ كه‌ برخی‌ از صوفیان‌ بخش‌ اعظم‌ عمر خود را در جشنهای‌ پی‌درپی‌ این‌ مشایخ‌ سپری‌ می‌كنند ( رجوع کنید به > دایرة المعارف‌ قرآن‌ <، همانجا؛
برای‌ تفصیل‌ موالید مشایخ‌ صوفیه‌ در مصر رجوع کنید به گیلسنان، ص‌ 48ـ64). از مهم‌ترین‌ موارد این‌ موالید در مصر، جشن‌ عظیم‌ مولد امام‌ سیداحمد بَدَوی‌ * یا مولد احمدی‌ در طَنْطاست‌ كه‌ با شكوه‌ بسیار چند بار در سال‌ در تاریخهای‌ مختلف‌ جشن‌ گرفته‌ می‌شود ( رجوع کنید به احمدی‌، ص‌ 64ـ66؛
غازی‌ عبدالباقی‌، ص‌ 99؛
> دایرةالمعارف‌ جهان‌ اسلام‌ آكسفورد< ، ج‌4، ص‌ 121؛
برای‌ تحلیلی‌ در باره رابطه این‌ جشن‌ با رسوم‌ مصریان‌ باستان‌ یا با تعالیم‌ مسیحی‌ رجوع کنید به د. اسلام‌ ، ذیل‌ Ahmad Al-Badawi""؛
برای‌ یك‌ نمونه معروف‌ دیگر از این‌ جشنها درشمال‌ افریقا رجوع کنید به جشن‌ سالیانه محلی‌ در الجزایر به‌ یاد سیدی‌ بلعباس‌ * در مدفن‌ او در شهری‌ كه‌ به‌ نام‌ همین‌ صوفی‌ خوانده‌ می‌شود رجوع کنید به د. اسلام‌ ، ذیل‌ Sidi Bul- Abbas""). عرسهایی‌ كه‌ بر گور مشایخ‌ صوفی‌ در هند برگزار می‌شود نیز به‌ سبب‌ حضور انبوه‌ جمعیت‌ و رقص‌ و موسیقی‌ و جلوه‌های‌ رنگارنگ‌ خیره‌كننده‌ و به‌ویژه‌ مراسم‌ راه‌ رفتن‌ از روی‌ آتش‌ از شهرت‌ جهانی‌ برخوردار است‌. اصولاً هر منطقه‌ای‌ در هند پیری‌ دارد كه‌ برای‌ او عرس‌ می‌گیرند ( رجوع کنید به تاسی‌، ص‌ 68 71، 160) و معمولاً عوام‌ مسلمانان‌، ماههای‌ سال‌ را به‌ نام‌ شیخی‌ كه‌ عرس‌ او در آن‌ ماه‌ برگزار می‌شود می‌خوانند، مثلاً ربیع‌الا´خر را ماه‌ میرانجی‌، جمادی‌الاولی‌ را ماه‌ مَدَر و جمادی‌الا´خره‌ را ماه‌ خواجه‌ معین‌الدین‌ می‌نامند ( رجوع کنید به همان‌، ص‌60 65، 68 71؛
برای‌ فهرستی‌ از مهم‌ترین‌ عرسها در شبه‌قاره هند كه‌ هندوها هم‌ در كنار مسلمانان‌ در آن‌ شركت‌ می‌كنند رجوع کنید به همان‌، ص‌ 60ـ65، 68ـ71، 81 86 ، 88؛
> آستانه‌ها <، ص‌ 149، جدول‌؛
شورین‌ ، ص‌ 143ـ161؛
د.اسلام‌ ، ذیل‌ Urs"" ).

از انواع‌ دیگر جشنهای‌ صوفیانه‌ می‌توان‌ به‌ مراسم‌ سالیانه اخوت‌ اشاره‌ كرد كه‌ نمونه معروف‌ آن‌ از آنِ اعضای‌ طریقتِ دَرقاویه‌ در مراكش‌ است‌ ( رجوع کنید به د. اسلام‌ ، ذیل‌ Darkawa"" ). مراسم‌ ذكر صوفیانه‌ نیز در بسیاری‌ از طریقتها جنبه‌های‌ جشنی‌ پیدا كرده‌ است‌. در بعد از ظهر دو روز اول‌ اعیاد فطر و قربان‌ در لبنان‌، مشایخ‌ صوفیه‌ و شاگردانشان‌ حلقه‌های‌ ذكری‌ برپا می‌كنند كه‌ چندان‌ مورد قبول‌ علمای‌ منطقه‌ نیست‌ ( رجوع کنید به خاطر، ج‌ 1، ص‌ 191ـ192). این‌ صوفیان‌ با ساز و آواز و رقصِ شمشیر و خنجر به‌ سمت‌ مقابر اولیا و مشایخ‌ خود راهپیمایی‌ می‌كنند و در حلقه‌های‌ ذكری‌ كه‌ در این‌ مكانها برگزار می‌كنند، علاوه‌ بر سماعهای‌ صوفیانه‌، اعمال‌ خارق‌العاده‌ای‌ را چون‌ فرو كردن‌ آلات‌ تیز و برنده‌ در بدن‌ خود به‌ نمایش‌ می‌گذارند ( رجوع کنید به همان‌، ج‌ 1، ص‌ 191ـ197). برخی‌ صوفیان‌ مصر نیز در حلقه‌های‌ ذكر و سماع‌ و در اعیاد مختلف‌، زغال‌ افروخته‌ در دهان‌ خود می‌برند، شیشه‌های‌ خرد شده‌ را می‌بلعند و میخهای‌ تیز در چشمهای‌ خود می‌كشند (لین‌، ص‌ 461ـ462، 483). در جشن‌ صوفیانه دیگری‌ به‌ نام‌ خَمیس‌ الدَّعْسَه‌/ پنج‌شنبه لگدكوب‌كردن‌، كه‌ هر سال‌ مطابق‌ با پنج‌شنبه مقدّس‌ مسیحیان‌ (آخرین‌ پنج‌شنبه قبل‌ از قیام‌ مسیح‌)، در دو منطقه‌ از لبنان‌ ــ قبّه ولی‌ سیدالشیانی‌ و مزار نوح‌ نبی‌ در كرك‌ برگزار می‌شود و برخی‌ مسیحیان‌ نیز در آن‌ شركت‌ می‌كنند، مریدان‌ شیخ‌ صوفی‌ در كنار هم‌ بر روی‌ زمین‌ دراز می‌كشند و شیخ‌ سوار بر اسب‌ از روی‌ بدنهای‌ آنها عبور می‌كند. پس‌ از عبور موفقیت‌آمیز و بی‌آسیب‌ اسب‌ شیخ‌ از روی‌ بدنهای‌ مریدان‌، جشن‌ با ساز و آواز ادامه‌ می‌یابد (خاطر، ج‌ 1، ص‌ 198ـ202). این‌ مراسم‌ را صوفیان‌ مصر با عنوان‌ دَوْسَه‌ در جشنهای‌ مولدنبی‌، مولد امام‌ شافعی‌ و معراج‌ نیز اجرا می‌كنند (لین‌، ص‌ 451ـ456، 468ـ471).

3. نمونه‌های‌ جشنهای‌ وابسته‌ به‌ طبیعت‌. جشنهایی‌ كه‌ معمولاً در آغاز برای‌ یادآوری‌ فصلها و تنظیم‌ برنامه‌های‌ كشاورزی‌ ابداع‌ می‌شدند و با گذشت‌ زمان‌، مناسبتها و نیز كاركردهای‌ دیگری‌ به‌ آنها افزوده‌ می‌شد از دوران‌ بسیار كهن‌ در سرزمینهایی‌ كه‌ بعداً اسلام‌ پذیرفتند وجود داشته‌ و جشن‌ گرفتن‌ برخی‌ از آنها همچنان‌ معمول‌ است‌ ( رجوع کنید به روح‌الامینی‌، ص‌ 15، 24ـ 26، و جاهای‌ دیگر؛
نیز رجوع کنید به تیرگان‌ * ، مهرگان‌ * ، نوروز * ). از مهم‌ترین‌ این‌ جشنها، جشنهای‌ آغاز سال‌اند كه‌ بنا بر تقویمهای‌ مختلف‌، زمان‌ آن‌ متفاوت‌ می‌افتد. غیر از نوروز كه‌ مهم‌ترین‌ و مناسب‌ترین‌ جشن‌ آغاز سال‌ در میان‌ تقویمهای‌ جهان‌ است‌ و درست‌ در نقطه اعتدال‌ ربیعی‌ آغاز می‌شود و جشنهای‌ زیر مجموعه آن‌ ( رجوع کنید به نوروز * )، اقوام‌ دیگری‌ هم‌ كه‌ استفاده‌ از تقویم‌ شمسی‌ را می‌شناخته‌اند معمولاً جشنهای‌ آغاز سال‌ را در بهار می‌گرفته‌اند. جشنهای‌ بهاره‌ در میان‌ جشنهای‌ وابسته طبیعت‌ از بالاترین‌ كمیت‌ برخوردارند. با این‌ حال‌ جشنهای‌ آغاز سال‌ در دیگر تقویمهای‌ رایج‌ در جهان‌ اسلام‌ در فصلهای‌ دیگر یا به‌ صورت‌ گردشی‌ نیز برگزار می‌شده‌ است‌. مثلاً در مصر، آغاز سال‌ شمسی‌ با عنوان‌ سال‌ ایرانی‌ یا شامی‌ در اوایل‌ بهار، آغاز سال‌ قبطی‌ در ماه‌ شهریور/ اواخر اوت‌ و آغاز سال‌ قمری‌ به‌ صورت‌ گردشی‌ جشن‌ گرفته‌ می‌شد (متز، ج‌ 2، ص‌ 465). در مراكش‌، آغاز سال‌ شمسی‌ با عنوان‌ حاگوزه جشن‌ گرفته‌ می‌شود ( رجوع کنید به د.اسلام‌ ، ذیل‌ Al-Ma gh rb.VI" " ). در همین‌ كشور جشن‌ بهاره دیگری‌ به‌ عنوان‌ عید سُلطان‌ الطَّلَبَه‌ هر سال‌ در نیمه‌ دوم‌ آوریل‌ = اوایل‌ اردیبهشت‌ برگزار می‌شود كه‌ طلاب‌ مدرسه قرویین‌ در فاس‌ سنّتاً در آن‌ نقش‌ فعالی‌ برعهده‌ دارند ( رجوع کنید به همان‌، ذیل‌ "Sultan Al-talaba؛
تازی‌، ج‌ 1، ص‌ 134ـ 135). در تونس‌ نیز جشنی‌ بهاره‌ به‌ نام‌ مایو با منشأ پیش‌ از اسلامی‌ هنوز برگزار می‌شود ( د. اسلام‌ ، ذیل‌ Dj arid" "؛
برای‌ جشن‌ بهاره سری‌ صال‌ = سرِسال‌ نزد یزیدیه‌ رجوع کنید به حسنی‌، ص‌ 18ـ20؛
برای‌ گزارشهایی‌ از جشنهای‌ بهاره‌ غیر از نوروز در ایران‌ رجوع کنید به ماسه‌، ج‌ 2، ص‌ 115؛
فلسفی‌، ج‌ 2، ص‌ 319ـ 320، قس‌ ج‌ 2، ص‌320، پانویس‌ 1؛
برای‌ جشن‌ بهاره‌ای‌ به‌ نام‌ گل‌سرخ‌ كه‌ در كناره‌ مقبره خواجه‌ بهاءالدین‌ نقشبند ( متوفی‌ 791 ) در بخارا برگزار می‌شود رجوع کنید به د. اسلام‌ ، ذیل‌ "Nak sh band"). یكی‌ دیگر از معروف‌ترین‌ جشنهای‌ بهاره‌ كه‌ با سنّت‌ دینی‌ آمیختگی‌ وثیقی‌ یافته‌ جشن‌ خضر الیاس‌ یا خواجه‌ خضر است‌ كه‌ در اواسط‌ بهار (اواخر آوریل‌ و اوایل‌ مه‌ = اردیبهشت‌) هر سال‌ در سرزمینهای‌ مختلف‌ اسلامی‌ از جمله‌ در تركیه‌، آذربایجان‌، بالكان‌، آسیای‌ میانه‌، عراق‌ و هند برگزار می‌شود و با نذرهای‌ متعدد و مشاركت‌ فعالانه زنان‌ و دختران‌ همراه‌ است‌. در این‌ جشن‌ گونه‌ای‌ شعر عامیانه تركی‌ موسوم‌ به‌ مانی‌ كه‌ برای‌ تفأل‌ و پیشگویی‌ به‌ كار می‌رود نیز در مناطق‌ ترك‌زبان‌ مورد توجه‌ است‌ ( رجوع کنید به تاسی‌، ص‌ 160ـ161؛
حبیب‌، ص‌ 32ـ35؛
صوفی‌، ص‌ 67؛
حسنی‌، ص‌ 18؛
د. اسلام‌ ، ذیل‌ Ma ni, "Shenlik", "Kh idr-Ilyas""؛
نبی‌یف‌، ص‌ 17ـ19؛
ممتوف‌، ص‌ 132ـ133؛
ظفرخواه‌، ص‌ 67). جشنهای‌ آغاز سال‌/ رأس‌السنه‌/ رأس‌العام‌ قمری‌ در اول‌ محرّم‌ برگزار می‌شده‌ است‌ ولی‌ به‌ سبب‌ جابجا شدن‌ زمان‌ آن‌ در تقویم‌ قمری‌، در ادوار گذشته‌ چندان‌ مورد استقبال‌ نبود (برای‌ نمونه‌هایی‌ از جشن‌ آغاز سال‌ قمری‌ در جهان‌ اسلام‌ رجوع کنید به مقریزی‌، ج‌ 1، ص‌490؛
قاسم‌ عبده‌ قاسم‌، ص‌ 117؛
متز، ج‌ 2، ص‌ 267؛
حشایشی‌، ص‌ 98؛
فون‌گرونبام‌، ص‌ 53 56؛
شلبی‌، ص‌ 162؛
چگینی‌، ص‌ 146ـ 148) و در عصر حاضر نیز با وجود تلاش‌ برخی‌ پیشگامان‌ فكری‌ و فرهنگی‌ عرب‌ برای‌ احیا و رونق‌ بخشیدن‌ به‌ این‌ جشن‌ و جنبه رسمی‌ یافتن‌ آن‌ در سالهای‌ اخیر، آغاز سال‌ قمری‌ هنوز به‌ صورت‌ یك‌ جشن‌ تمام‌ عیار در نیامده‌ است‌ ( رجوع کنید به خاطر، ج‌ 1، ص‌ 160).

از دیگر جشنهای‌ وابسته‌ به‌ طبیعت‌ باید به‌ اعیاد و مراسم‌ مختلفی‌ كه‌ به‌ مناسبت‌ بالا آمدن‌ آب‌ رود نیل‌ یا بازگشایی‌ سالیانه همه‌ خروجیهای‌ دو طرف‌ مسیر اصلی‌ این‌ رود برگزار می‌شده‌ ــ وفاءالنیل‌، فتح‌الخلیج‌ و لیلة النقطه‌ و نیز مراسم‌ باستانی‌ قربانی‌ كردن‌ برای‌ این‌ رود با عنوان‌ عروسة النیل‌ كه‌ اكنون‌ به‌ صورت‌ نمادین‌ برگزار می‌شود ــ اشاره‌ كرد ( رجوع کنید به قلقشندی‌، ج‌ 3، ص‌ 512ـ517؛
مقریزی‌، ج‌ 1، ص‌60 61؛
ناصرخسرو، ص‌65ـ 66؛
لین‌، ص‌ 489ـ499؛
ایوب‌، ص‌ 256ـ 259؛
قاسم‌ عبده‌ قاسم‌، ص‌ 125ـ 128 و ارجاعات‌ آن‌؛
د. اسلام‌ ، ذیل‌ "Al-Nil" ).

4. نمونه‌های‌ جشنهای‌ خانوادگی‌. جشنها و آیینهای‌ خانوادگی‌ را می‌توان‌ با آشكاری‌ بیشتر به‌ تعبیر آرنلد وان‌گنپ‌ ، در شمار آیینهای‌ گذر تلقی‌ كرد ( رجوع کنید به روح‌الامینی‌، ص‌ 17؛
فكوهی‌، ص‌ 154ـ155). در واقع‌ عبور انسان‌ از هریك‌ از مراحل‌ زندگی‌ و ورود و تشرف‌ او به‌ مرحله بعدی‌ ــ از تولد تا مرگ‌ ــ از ادوار بسیار كهن‌ تاكنون‌ با آیینها و معمولاً با رفتارهای‌ جشنی‌ همراه‌ بوده‌ است‌. تولد كودك‌ در یك‌ خانواده‌، به‌ ویژه‌ تولد نخستین‌ كودك‌ در سنّت‌ اسلامی‌ یكی‌ از نشانه‌های‌ توفیق‌ والدین‌ در مرحله‌ای‌ از زندگی‌ بود و با توجه‌ به‌ اهمیت‌ بنیان‌ خانواده‌ و ارزش‌ توالد و بقای‌ نسل‌ در تعالیم‌ اسلام‌ ( رجوع کنید به خانواده‌ * ) مسلمانان‌، همواره‌ تولد كودك‌ را با شادی‌ و رفتارهای‌ جشنی‌ برگزار می‌كردند. این‌ مراسم‌ برای‌ تولد نوزادان‌ ذكور مفصّل‌تر از آنِ نوزادان‌ مونث‌ بود ( رجوع کنید به لین‌، ص‌ 503 - 505؛
خاطر، ج‌ 1، ص‌ 314ـ331؛
ماسه‌، ج‌ 1، ص‌ 31ـ34؛
علی‌، ج‌ 2، ص‌10ـ11؛
برای‌ نمونه جشنهای‌ تولد در خاندانهای‌ سلطنتی‌ در دوره عباسی رجوع کنید به احسن‌، ص‌352ـ353؛
دیلمیان‌ رجوع کنید به فقیهی‌، ص‌ 347؛
ایلخانی‌ رجوع کنید به اشپولر، ص‌220؛
در هند رجوع کنید به صاعدی‌ شیرازی‌، ص‌ 5ـ9؛
علامی‌، ج‌ 1، ص‌ 274ـ 275؛
كنبو، ج‌ 1، ص‌ 102ـ103؛
جهانگیر، ص‌ 379). علاوه‌ بر جشنهای‌ نامگذاری‌ * كودك‌ (مثلاً رجوع کنید به ماسه‌، ج‌ 1، ص‌ 44ـ 47؛
كتیرائی‌، ص‌ 76ـ80؛
میرنیا، ص‌ 224ـ225) و عقیقه‌ * برای‌ او، ختنه‌ * نیز از موجبات‌ برپایی‌ جشنهای‌ مفصّل‌ خانوادگی‌ بوده‌ است‌ ( رجوع کنید به لین‌، ص‌ 505 -509؛
طعمه‌، ص‌ 202ـ 203؛
خاطر، ج‌ 1، ص‌ 331ـ332؛
تَلَعْفَری‌، 1986، ص‌ 101ـ102؛
ماسه‌، ج‌ 1، ص‌ 54 - 55؛
برای‌ مواردی‌ در خانواده‌های‌ سلطنتی‌ رجوع کنید به بیهقی‌، ص‌460، 653؛
احسن‌، ص‌ 353ـ354؛
علامی‌، ج‌ 1، ص‌ 365ـ 368؛
د. اسلام‌ ، ذیل‌ " Abdi" ؛
برای‌ برگزاری‌ جشنهای‌ خانوادگی‌ از جمله‌ ختنه‌ و نیز عروسی‌ یا نقل‌ مكان‌ به‌ منزل‌ جدید در ایام‌ اعیاد دینی‌ مثلاً در عید قربان‌ یا مولد نبی رجوع کنید به فون‌گرونبام‌، ص‌ 81 -83؛
علی‌بی‌، ج‌ 1، ص‌ 7، 10؛
چگینی‌، ص‌ 148؛
د. اسلام‌ ، ذیل‌ "Mawakib.4"؛
برای‌ ادبیات‌ ویژه جشنهای‌ ختنه‌سوران‌ رجوع کنید به سورنامه‌ * ؛
برای‌ جشنهای‌ مربوط‌ به‌ روییدن‌ نخستین‌ دندانهای‌ كودك‌ رجوع کنید به تَلَعْفَری‌، 1972، ص‌ 69ـ73؛
ماسه‌، ج‌ 1، ص‌ 59- 60).

یكی‌ دیگر از جشنهای‌ خانوادگی‌ كه‌ با دعوت‌ از همسایگان‌ و خویشان‌ و آشنایان‌ و پذیرایی‌ از آنها با خوراكیهای‌ ویژه این‌ جشنها و تشكیل‌ كاروانهای‌ كوچك‌ شادی‌ برگزار می‌شد، جشن‌ آغاز به‌ تحصیل‌ كودك‌ در مكتب‌ و آغاز تعلم‌ قرآن‌ و در نهایت‌، پایان‌ آموزش‌ مقدماتی‌ و اولین‌ ختم‌ قرآن‌ كودك‌ بود كه‌ تحذیق‌ خوانده‌ می‌شد. آنچه‌ به‌ این‌ مناسبت‌ برای‌ پسر مهدی‌ خلیفه عباسی‌ (حك : 158ـ169) یا برای‌ معتز (حك : 252ـ255) با مخارج‌ هنگفت‌ و بذل‌ و بخششهای‌ بسیار و آزاد كردن‌ صدها بنده‌ برگزار شد ( رجوع کنید به ابن‌زُبَیر، ص‌112، 119ـ120) از معروف‌ترین‌ جشنهای‌ تحذیق‌ كودك‌ به‌ شمار می‌رود ( رجوع کنید به احسن‌، ص‌ 355ـ 356). این‌ جشن‌ تا آغاز دوره تعلیمات‌ نوین‌ در مناطق‌ مختلف‌ جهان‌ اسلام‌ برگزار می‌شد و قدردانی‌ و جبران‌ بخشی‌ از زحمات‌ معلم‌ مكتبدار از جانب‌ پدر كودك‌ قسمتی‌ از كاركردهای‌ آن‌ را تشكیل‌ می‌داد ( رجوع کنید به طعمه‌، ص‌ 150؛
ناجی‌ جواد، ص‌ 27؛
تكریتی‌، 1396، ص‌ 67ـ 69؛
كرخی‌، ص‌ 15ـ16؛
كلینگ‌، ص‌ 78؛
برای‌ جشنی‌ دیگر به‌ نام‌ شرافه‌ كه‌ در مكتبخانه‌های‌ سودان‌ مرسوم‌ بوده‌ رجوع کنید به«مكتبخانه‌های‌ قرآن‌ كریم‌ در گذشته‌ و حال‌ در سودان‌»، ص‌ 30). جشنی‌ مشابه‌ در برخی‌ مناطق‌ به‌ مناسبت‌ كسب‌ توانایی‌ فرزند در برخی‌ مشاغل‌ و حِرَف‌ از جمله‌ نَجاری‌، خراطی‌، سلمانی‌، خیاطی‌، صحافی‌ و نظایر اینها و نه‌ همه مشاغل‌ با حضور رئیس‌ و اعضای‌ برجسته صنفِ مربوط‌، در منزل‌ پدر كارآموخته جوان‌ برگزار می‌گردید و پس‌ از صرف‌ غذا و قرائت‌ فاتحه‌ و دعا و تبریك‌ حاضران‌، به‌ نو ورودِ صنف‌، شالی‌ عطا می‌كردند كه‌ نشانه تأیید عضویت‌ او شمرده‌ می‌شد. این‌ مراسم‌ را شَدُّالوَلَد می‌خواندند (برای‌ تفصیل‌ آن‌ در مصر رجوع کنید به لین‌، ص‌ 509ـ510؛
برای‌ شَدّ به‌ عنوان‌ مراسمی‌ اساساً صنفی‌ كه‌ با ولیمه‌ای‌ هم‌ همراه‌ بود رجوع کنید به شیخلی‌، ص‌ 121؛
نیز رجوع کنید به شَدّ * ).

عروسی‌ با در بر داشتن‌ مجموعه‌ای‌ از جشنهای‌ كوچك‌ و بزرگ‌ به‌ هم‌ پیوسته‌ و تفصیل‌ فراوان‌، مهم‌ترین‌ جشن‌ خانوادگی‌ است‌. دیدن‌ و پسندیدن‌ دختر از جانب‌ خانواده داماد، خواستگاری‌، نامزدی‌، عقد، جهازبران‌، حمامهای‌ آیینی‌، حنابندان‌، عروس‌بران‌، زفاف‌، سلام‌ و ماه‌عسل‌ از مناسبتهای‌ عمده جشنهای‌ زیرمجموعه عروسی‌ در سرزمینهای‌ اسلامی‌ بود كه‌ از چند روز تا چند ماه‌ به‌ طول‌ می‌انجامید (برای‌ تفصیل‌ در ایران‌ رجوع کنید به ماسه‌، ج‌ 1، ص‌ 78ـ111؛
شهری‌باف‌، ج‌ 3، ص‌ 44ـ 144؛
در كشورهای‌ عربی‌ رجوع کنید به طعمه‌، ص‌ 206ـ 213؛
خوری‌، ص‌10ـ 18؛
لین‌، ص‌ 500- 503؛
دیوه‌جی‌، ص‌50ـ70؛
خاطر، ج‌ 1، ص‌ 266ـ298؛
در افغانستان‌ و هند رجوع کنید به الفینستون‌ ، ص‌ 236ـ 239؛
فرهنگ‌، ص‌ 360ـ363؛
ابرارحسین‌، ص‌ 105ـ 118؛
در چین‌، اندونزی‌ و ناحیه مالایا رجوع کنید به هویدی‌، ص‌ 195ـ 200؛
اندونزی‌: گذشته‌ و آینده‌ ، ص‌ 135ـ 141؛
كلینگ‌، ص‌ 64ـ65؛
برای‌ نمونه‌های‌ معروف‌ در خاندانهای‌ سلطنتی رجوع کنید به ابن‌زبیر، ص‌ 98ـ101؛
ابن‌عَبدرَبِّه‌، ج‌ 6، ص‌ 459ـ469؛
ابن‌بطوطه‌، ج‌ 2، ص‌ 474ـ477، 660ـ 661؛
جهانگیر، ص‌29ـ 30؛
نیز رجوع کنید به احسن‌، ص‌354؛
حسین‌، ص‌ 616ـ617؛
عروسی‌ * ).

شفاگرفتن‌ و برخاستن‌ از بستر بیماری‌ كه‌ در زمینه فكری‌ بشر قدیم‌ به‌ منزله یافتن‌ عمری‌ دوباره‌ بود و گاه‌ در پی‌ نذری‌ برای‌ اطعام‌ و بخشش‌ صورت‌ می‌گرفت‌ مناسبت‌ دیگری‌ برای‌ جشنهای‌ خانوادگی‌ بود ( رجوع کنید به جوادعلی‌، ج‌ 6، ص‌ 132). در این‌ موارد به‌ویژه‌ باید از جشنهایی‌ یاد كرد كه‌ پس‌ از حجامت‌ و فَصْد یا بهبود یافتن‌ از جراحات‌، در خانواده‌های‌ سلطنتی‌ برگزار می‌شد (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به جاحظ‌، 1969، ص‌ 221ـ226؛
ابن‌زبیر، ص‌ 18ـ 19، 197؛
جهانگیر، ص‌ 341؛
نیز رجوع کنید به متز، ج‌ 2، ص‌ 469؛
احسن‌، ص‌ 354). به‌ سلامت‌ بازگشتن‌ از سفر به‌ویژه‌ سفر به‌ مناطق‌ دوردست‌ به‌ سبب‌ دشواریهای‌ آن‌ در ادوار قدیم‌ و خطرات‌ مختلفی‌ كه‌ جان‌ و مال‌ مسافر را تهدید می‌كرد درحقیقت‌ به‌ منزله گذشتن‌ از مرحله‌ای‌ سخت‌ در زندگی‌ در خور جشن‌ گرفتن‌ و تهنیت‌ گفتن‌ بود ( رجوع کنید به جوادعلی‌، ج‌ 6، ص‌ 131ـ 132). این‌ رسم‌ در دوره اسلامی‌ به‌ویژه‌ در بازگشت‌ از سفر حج‌ كه‌ آن‌ نیز به‌ مثابه تولدی‌ روحانی‌، نوعی‌ از گذر محسوب‌ می‌شود (موراتا و چیتیك‌، ص‌ 96) و در میان‌ شیعیان‌ در بازگشت‌ از سفر زیارتی‌ به‌ عتبات‌، تفصیل‌ یافته‌ است‌. گو اینكه‌ حاجی‌ یا زائر، قبل‌ از عزیمت‌ به‌ این‌ سفرها در منزل‌ خود مجلسی‌ می‌آراید و ولیمه‌ می‌دهد و از حاضران‌ طلب‌ عفو می‌كند، همواره‌ مراسم‌ استقبال‌ از او در هنگام‌ بازگشت‌ باشكوه‌تر است‌ و گاه‌ تا چند روز به‌ طول‌ می‌انجامد. رفتارهای‌ جشنی‌ در بازگشت‌ حجاج‌، در كشورهای‌ عربی‌ به‌ویژه‌ عراق‌ و مصر بسیار قابل‌ توجه‌ است‌ (برای‌ جزئیات‌ رجوع کنید به طعمه‌، ص‌ 240؛
لین‌، ص‌ 435ـ438؛
قس‌ كلینگ‌، ص‌ 71). در مصر، علاوه‌ بر جشن‌ روز بازگشتِ حاجی‌ (حَفْلَةُ النُّزُول‌)، پس‌ از یك‌ هفته‌ جشن‌ دیگری‌ (حفلة السُّبُوع‌) نیز به‌ مدت‌ یك‌ شبانه‌روز در منزل‌ او برگزار می‌شود (لین‌، ص‌ 438). مسافران‌ در بازگشت‌ از هر یك‌ از سفرها از جمله‌ حج‌، به‌ اهل‌ و عیال‌ و نزدیكان‌ خود، سوغات‌ سفر پیشكش‌ می‌كنند ( رجوع کنید به ادامه مقاله‌؛
نیز رجوع کنید به هدیه‌ * ).

5. نمونه‌های‌ جشنهای‌ سیاسی‌ و حكومتی‌. خلفا و سلاطین‌ و حاكمان‌ مسلمان‌ نیز همچون‌ سایر حاكمان‌، مبالغی‌ گزاف‌ از درآمد و ثروت‌ مملكت‌ خود را صرف‌ برگزاری‌ انواع‌ و اقسام‌ جشنهایی‌ می‌كرده‌اند كه‌ مهم‌ترین‌ كاركردشان‌، تحكیم‌ و تقویت‌ نهاد حكومت‌ و افزایش‌ محبوبیت‌ حاكمان‌ بود. عمده‌ترین‌ جشنهای‌ حكومتی‌ عبارت‌ بوده‌اند از: جشنهای‌ جلوس‌/ بر تخت‌ نشستن‌، تاجگذاری‌ یا بیعت‌ با خلیفه‌ یا سلطان‌ جدید كه‌ گاه‌ سالگردهای‌ آنها نیز جشن‌ گرفته‌ می‌شد (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به میرخواند، ج‌ 5، ص‌ 343، 375، 479، و جاهای‌ دیگر؛
صاعدی‌ شیرازی‌، ص‌ 17ـ 18، 28ـ 31؛
كنبو، ج‌ 1، ص‌ 191، ج‌ 3، ص‌ 1، 14، 49ـ50؛
لاهوری‌، ج‌ 1، ص‌ 1ـ2، 82- 83؛
نیز رجوع کنید به احسن‌، ص‌ 354ـ355؛
جلوس‌ * ؛
برای‌ نمونه‌ای‌ در دوران‌ جدید رجوع کنید به د. اسلام‌ ، ذیل‌ Mhammad B.Yusuf" ")؛
جشنهای‌ رسیدن‌ به‌ منصب‌ و مقامی‌ مهم‌ در حكومت‌ در سطح‌ وزیران‌، فرمانروایان‌ ولایات‌ و برخی‌ مقامهای‌ عالی‌ دیگر و نیز مراسم‌ خلعت‌ گرفتن‌ از خلفا و سلاطین‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به صابی‌، ص‌ 73؛
ابن‌صاحب‌ الصلاه، ص‌ 217؛
ابن‌بطوطه‌، ج‌ 1، ص‌ 169؛
نیز رجوع کنید به احسن‌، ص‌ 364 و پانویس‌ 138؛
زیدان‌، ج‌ 5، ص‌170؛
برای‌ انواع‌ خلعتهای‌ اعطایی‌ مرسوم‌ و آداب‌ پوشیدن‌ آنها رجوع کنید به نوزاد، ص‌ 39ـ 47؛
جشن‌ اعلام‌ ولایت‌ عهدی‌ رجوع کنید به احسن‌، ص‌ 355؛
نیز رجوع کنید به ولی‌عهد *)؛
جشنهای‌ عزیمت‌ سلطان‌ به‌ مسافرت‌ یا بازگشت‌ او و به‌ویژه‌ رهسپارشدن‌ لشكریان‌ حكومتی‌ به‌ جنگی‌ مهم‌ و بیشتر بازگشت‌ پیروزمندانه سپاهیان‌ از نبرد ( رجوع کنید به مسعودی‌، ج‌ 8، ص‌ 168ـ169؛
ابن‌بطوطه‌، ج‌ 2، ص‌ 460ـ 461؛
ابن‌صاحب‌الصلاة، ص‌ 74ـ75؛
مروی‌، ج‌ 2، ص‌ 771؛
احسن‌، ص‌ 355). گاهی‌ اوقات‌ حكومتها، در صورت‌ مواجهه‌ با شكستهای‌ نظامی‌ نیز به‌ عنوان‌ ترفندی‌ تبلیغاتی‌، جشنهای‌ عمومی‌ ترتیب‌ می‌دادند (برای‌ نمونه‌هایی‌ از این‌ جشنها در دوره عثمانی‌ پس‌ از عقب‌نشینی‌ یا لشكركشیهای‌ ناموفق‌ محمد دوم‌ در 862، سلیمان‌ قانونی‌ در 937 و مراد سوم‌ در 990 رجوع کنید به د. اسلام‌، ذیل‌" Mawakiba.4")؛
جشنهای‌ دیپلماتیك‌ كه‌ عمدتاً در استقبال‌ و پذیرایی‌ از سفیرانِ خلفا یا سفرای‌ خارجی‌ به‌ویژه‌ از هند، چین‌، روم‌ و فرنگ‌ برگزار می‌شد و طبعاً شكوه‌ و تفصیل‌ این‌ جشنها معانی‌ ضمنی‌ بسیار داشت‌ و حاكی‌ از میزان‌ علاقه‌ و توجه‌ به‌ كشور مورد نظر یا اهمیتی‌ بود كه‌ برای‌ روابط‌ با دولت‌ آن‌ سرزمین‌ قائل‌ می‌شدند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به بیهقی‌، ص‌ 48؛
اشپولر، ص‌ 306؛
زیدان‌، ج‌ 5، ص‌170ـ171؛
عرفان‌، 1323 ش‌ الف‌ ، ص‌ 229ـ233؛
همو، 1323ش‌ ب‌ ، ص‌312ـ314؛
فلسفی‌، ج‌4، ص‌59 - 63 و ارجاعات‌ آن‌؛
مشیری‌، ص‌ 981ـ984؛
نیز رجوع کنید به سفیر * )؛
افتتاح‌ بناهای‌ نوساز (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به اشپولر، ص‌ 220؛
وحید قزوینی‌، ص‌ 259ـ263؛
كنبو، ج‌ 3، ص‌ 41ـ 49). همچنین‌ استقلال‌ و تأسیس‌ حكومتهای‌ ملی‌ در جهان‌ اسلام‌، شمار زیادی‌ از جشنهای‌ سیاسی‌ و حكومتی‌ را موجب‌ می‌شده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ از جمله‌ در تركیه‌: عید جمهوریت‌ در 28 تا 30 اكتبر ( به‌ مناسبت‌ اعلام‌ جمهوری‌ در تركیه‌ در 1923 میلادی‌ ) ، عید ظفر در 30 اوت‌ ( به‌ مناسبت‌ پیروزی‌ در جنگ‌ دوملوپینار در 1932 میلادی‌ ) ، عید حاكمیت‌ ملی‌ در 22 تا 24 آوریل‌ ( به‌ مناسبت‌ گشایش‌ مجلس‌ ملی‌ تركیه‌ )، عید گنجلیك‌ ( جوانان‌ ) در 19 مه‌ ( به‌ مناسبت‌ سالروز ورود آتاتورك‌ به‌ خاك‌ تركیه‌ )، عید آزادی‌ در اول‌ مه‌ ( به‌ مناسبت‌ آزادی‌ تركیه‌ از اشغال‌ دشمن‌ پس‌ از جنگ‌ جهانی‌ اول‌ ) رجوع کنید به د. ترك‌ ، ذیل‌ "Bayram" ؛
در تونس‌: جشنهای‌ انقلاب‌ در 18 ژانویه‌، استقلال‌ در 20 مارس‌، پیروزی‌ در اول‌ ژوئن‌، جمهوری‌ در 25 ژوئیه‌، خروج‌ اشغالگران‌ در 15 اكتبر، تولد رئیس‌جمهور بورقیبه‌ در 3 اوت‌ ( رجوع کنید به د. اسلام‌ ، ذیل‌ "Malhun" ) ؛
در پاكستان‌: استقلال‌ در 14 اوت‌، تولد قائم‌ اعظم‌ محمدعلی‌ جناح‌ در 25 دسامبر ( رجوع کنید به لانگ‌ ، ص‌ 204)؛
در اندونزی‌: اعلام‌ استقلال‌ در 17 اوت‌ ( رجوع کنید به اندونزی‌: گذشته‌ و آینده‌ ، ص‌ 65ـ72، 89)؛
در ایران‌: قبل‌ از انقلاب‌؛
اعلان‌ حكومت‌ مشروطه‌ در 14 مرداد و پس‌ از انقلاب‌؛
اعلان‌ جمهوری‌ اسلامی‌ در 12 فروردین‌، پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در 22 بهمن‌ و جشنهای‌ دیگر). منابع تفصيلي اين مقاله را در انتهاي جشن (2) ملاحظه كنيد.

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5007
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست