جمعه ، هفتمين روز هفته دارای جنبه عبادی، فقهی و اجتماعی ـ دينی مهم در فرهنگ اسلامی؛ همچنين نام نمازی با احكام خاص.
1) در قرآن و حديث و فقه. واژه جمعه ، از ريشه ج م ع ، به معنای گردآوردن و پيوستن است كه در عربی به سه شكل خوانده میشود: جُمُعَه، جُمْعَه و جُمَعَه (ابنفارس؛ ابناثير؛ فيروزآبادی؛ طريحی، ذيل «جمع»). بيشتر قاريان، در تنها آيهای كه نام اين روز را در بر دارد (جمعه: 9)، آن را به شكل جُمُعَه خواندهاند (طوسی، التبيان ؛ ابنجوزی؛ قرطبی، ذيل آيه). معادلِ فارسيِ آن «آدينه» است (صفیپوری، ذيل «جمع»؛ دهخدا، ذيل «جمعه») و عرب جاهلی به آن «يومالعَروبة» میگفتند (ابنمنظور؛ مرتضی زبيدی، ذيل «جمع»).
در باره وجه تسميه اين روز گفتهاند كه يكی از اجداد پيامبر اكرم صلیاللّهعليهوآلهوسلم، كعببن لُؤَيّ، يا به قولی ديگر قُصَيّبن كِلاب، مردم را در اين روز گرد میآورد و برای آنان موعظه میكرد ( رجوع کنید به ابنمنظور،همانجا؛ ابنحجر عسقلانی، ج2، ص281ـ 282؛ مرتضی زبيدی، همانجا)؛ از اينرو، برخی (برای نمونه رجوع کنید به عسكری، ص 26؛ سيوطی، 1408، ص30) تغييرنام اين روز را از يومالعروبة به جمعه، به كعب نسبت دادهاند (قس ابنمنظور؛ مرتضی زبيدی، همانجاها). برخی ديگر اين نامگذاری را به انصار مدينه منسوب دانستهاند، زيرا بر پايه برخی احاديث، اسعدبن زُراره پيش از هجرت پيامبر اكرم به مدينه، مردم را در اين روز گرد آورد و با آنان نماز گزارد و از آن پس نامجمعه برای اين روز برگزيده شد ( رجوع کنید به صنعانی، ج 3، ص 159ـ 160؛ ابنحجر عسقلانی، همانجا؛ اصفهانی، ص 36ـ 37).
در احاديث وجوه ديگری هم برای نامگذاری اين روز ذكر شده است، از جمله گردآوردن گلِ آدم در اين روز، به پايان رسيدن آفرينش آسمانها و زمين در اين روز، گردآمدن مردم در اين روز برای نماز ( رجوع کنید به صنعانی، ج 3، ص 256؛ ابن حنبل، ج 2، ص 311؛ ابنخزيمه، ج 3، ص 118؛ ابنحزم، ج 5، ص 45؛ اصفهانی، ص 36)، جمع شدن تمام مخلوقات در اين روز و گرفتن ميثاق از آنها بر ربوبيت خداوند متعال و نبوت پيامبر اكرم صلی اللّهعليهوآلهوسلم و ولايت حضرت علی عليهالسلام ( رجوع کنید به كلينی، ج 3، ص 415؛ طبرسی، ذيل اعراف: 54؛ مجلسی، ج 86، ص 277ـ 278).
بنا بر احاديث، برخی وقايع مهم و تاريخی در اين روز رخ داده است يا خواهد داد، از جمله: خلقت حضرت آدم و حوا عليهماالسلام، هبوط حضرت آدم به زمين، پذيرفته شدن توبه آدم و وفات او، خاموش شدن آتش نمرود بر حضرت ابراهيم، فرستاده شدن قربانی برای حضرت ابراهيم، برداشته شدن بلا از حضرت ايوب، ولادت پيامبر اكرم و برخی معصومان عليهمالسلام (از جمله حضرت علی و حضرت فاطمه و حضرت مهدی عليهمالسلام)، واقعه غدير خم، ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا، شهادت برخی بزرگان (از جمله امام حسين، امام كاظم و امام رضا عليهمالسلام و زيدبن علی)، ظهور امام زمان، نابودی لشكر سفيانی، كشته شدن دجال، و برپا شدن قيامت ( رجوع کنید به شافعی، ج 1، ص 240؛ صنعانی، ج 3، ص 259؛ مسلمبن حجاج، ج 3، ص 6؛ مجلسی، ج 7، ص 59، ج 86، ص 281؛ اصفهانی، ص 73ـ77).
در باره ويژگيها، آداب و احكام روز جمعه آثار بسياری به استقلال تأليف شده، همچنين در برخی كتابها ضمناً به اين موضوع نيز پرداخته شده است كه برخی از آنها عبارتاند از: الخصال شيخ صدوق (متوفی 381)، جمالالاُسبوع اثر سيدبن طاووس (متوفی 664)، خصائص يومالجمعة از شهيدثانی (متوفی 965)، نوراللمْعَة فی خصائص الجمعة از سيوطی (متوفی 911)، كتاب العروس فی خصائص يومالجمعة و فضائله از جعفربن احمد قمی (متوفی 381)، ابوابالجنات فی آداب الجمعات از محمدتقی احمدآبادی (متوفی 1348)، زينه الاعياد فی اعمال الجمعة از احمد شُكر (متوفی بعد از 1286)، الاسرار المُوَدَّعَة فی اعمال يومالجمعة نوشته مصطفیبن ابراهيم (متوفی 1336)، التُحفة الكريمة فی الجمعة العظيمة از خليل مَرتا (متوفی 1335؛ برای اطلاع بيشتر در باره اين آثار و نيز آگاهی از آثار ديگر رجوع کنید به نجاشی، ص 87 88، 101، 123، 398؛ طوسی، الفهرست، ص 69، 91ـ92؛ حاجی خليفه، ج 1، ستون 64، ج 2، ستون 1278، 1565؛ آقابزرگ طهرانی، ج1، ص 74، ج 2، ص 56، 244، ج 7، ص 175، ج 11، ص 181ـ 182، ج 15، ص 253، 344؛ سركيس، ج 1، ستون 1085؛ كحّاله، ج1، ص208، ج 4، ص 127، ج 12، ص 236). همچنين منابع حديثی و فقهی شيعه و اهلسنّت باب يا بابهايی را به روز جمعه اختصاص دادهاند (برای نمونه رجوع کنید به مالك بن انس، ج 1، ص 101ـ113؛ كلينی، ج 3، ص 413؛ طوسی، تهذيب الاحكام ، ج3، ص2؛ بيهقی، ج3، ص170ـ180؛ شروانی، ج 2، ص464ـ 480؛ دسوقی، ج 1، ص 372ـ390).
روز جمعه در احاديث با اين عناوين آمده است: سيد ايام، افضل ايام (ابنماجه، ج 1، ص 344ـ345؛ نسائی، ج 3، ص 91؛ طوسی، تهذيبالاحكام ، همانجا)، روز عيد، روز اَزْهر (كلينی، ج 1، ص480؛ ابنبابويه، 1362 ش، ج 2، ص 264؛ بيهقی، ج 1، ص 299؛ سيوطی، 1421، ج 3، ص 498)، روز شاهد، روز عتيق (رهايی از آتش دوزخ)، روز خدا، روز حجّت (امام زمان عجلاللّهتعالی فرجهالشريف)، روز مولود (به سبب ولادت پيامبر اكرم) و روز عبادت (ابنابی شيبه، ج 2، ص 58؛ ابنماجه، ج 1، ص 349؛ قمی، ذيل بروج: 3؛ بيهقی، ج 3، ص 250؛ مجلسی، ج 86، ص 263؛ حرّعاملی، ج 7، ص 376ـ382).
ويژگيهای متعددی در احاديث برای روز جمعه ذكر شده است، از جمله آنكه اگر كسی در روز جمعه فوت كند، از عذاب قبر در امان میماند (كلينی، ج 3، ص 414ـ 415؛ طوسی، تهذيبالاحكام ، ج 3، ص 2ـ3؛ سيوطی، 1405، ص 116ـ 117؛ مجلسی، ج 86، ص 265)، در اين روز عذاب از اهل برزخ برداشته و درهای جهنم گشوده میشود ( رجوع کنید به سيوطی، 1405، ص 62، 120)، خير و كرامت برای بهشتيان فزونی میيابد (قمی، ذيل سجده: 16)، ارواح مؤمنان بازماندگانشان را زيارت میكنند، فرشتگان با پيامبر اكرم و اهل بيت عليهمالسلام تجديد عهد میكنند ( رجوع کنید به اصفهانی، ص 49، 57 -59) و ثواب كارهای نيك دو برابر میشود ( رجوع کنید به كلينی، ج 3، ص 414؛ قاضی نعمان، ج 1، ص180؛ طوسی، تهذيبالاحكام ، همانجا؛ سيوطی، 1405، ص 98؛ مجلسی، ج 86، ص 283).
در منابع فقهی و حديثی، اعمال و آداب گوناگونی برای روز جمعه ذكر شده كه يكی از مهمترين آنها اقامه نماز جمعه است ( رجوع کنید به بخش 3: نماز جمعه). از ديگر آداب اين روز به جا آوردن غسل جمعه است. بيشتر فقهای شيعه و اهل سنّت، با استناد به احاديث بسياری كه در استحباب و فضيلتِ غسل جمعه وارد شده است، آن را از مستحبات مورد تأكيد به شمار آوردهاند (برای نظر اهلسنّت رجوع کنید به دارمی، ج 1، ص 361ـ362؛ ابنعبدالبرّ، ج 2، ص 237؛ سيوطی، 1405، ص 34ـ36؛ برای نظر فقهای امامی رجوع کنید به مجلسی، ج 78، ص 122ـ123؛ حرّعاملی، ج 1، ص 943ـ 947؛ نجفی، ج 5، ص 2 5؛ غروی تبريزی، ج 9، ص 268). معدودی از فقهای متقدم شيعه و برخی از ظاهريان نيز حكم به وجوب غسل جمعه دادهاند ( رجوع کنید به ابنبابويه، 1404، ج 1، ص 111، پانويس؛ ابنحزم، ج 2، ص 9؛ ابنعبدالبرّ، ج 2، ص 249؛ غروی تبريزی، ج 9، ص 268ـ269؛ قس طوسی، كتاب الخلاف ، ج 1، ص 67؛ نجفی، ج 5، ص 3). بنا بر احاديث، حكمت تشريع غسل جمعه رعايت پاكيزگی، بهويژه از سوی نمازگزاران، بوده است ( رجوع کنید به ابنعبدالبرّ، ج 2، ص240ـ 241؛ مجلسی، ج 78، ص 3، 124). به نظر معدودی از نويسندگان اهلسنّت، امروزه با توجه به پاكيزگی و نظافت متعارف، حكمت تشريع غسل جمعه منتفی شده است و استعمال بوی خوش میتواند جانشين آن باشد (ابنعبدالبرّ، ج 2، ص 239، 249).
بيشتر فقهای شيعه و اهل سنّت استحباب يا وجوب غسل جمعه را مطلق دانستهاند (برای نمونه رجوع کنید به ابنبابويه، 1418، ص102؛ نووی، ج4، ص533؛ علامهحلّی، ج2، ص138ـ 139؛ ابننُجَيم، ج 1، ص 117)؛ اما، برخی فقهای اهل سنّت آن را برایاشخاص خاصیمستحب شمردهاند، ازجمله شركتكنندگان در نماز جمعه يا كسانی كه نماز جمعه بر آنان واجب است. بنا بر نظری ديگر، غسل جمعه هم برای شركتكنندگان در نماز جمعه و هم برای كسانی كه اهليت شركتكردن در آن را دارند، حتی اگر در نماز شركت نكنند، مستحب است ( رجوع کنید به ابنقدامه، ج 2، ص 202؛ رافعی قزوينی، ج 4، ص 616؛ نووی، همانجا؛ علامه حلّی، ج 2، ص 139).
بهنظر بيشتر فقهای شيعه و اهلسنّت، ابتدای زمان غسل جمعه طلوع فجر است (رافعی قزوينی، ج 4، ص 614؛ نووی، ج 4، ص 534؛ بهوتی حنبلی، ج 1، ص 176؛ نجفی، ج 5، ص 7). معدودی از فقهای اهل سنّت طلوع خورشيد و برخی ديگر زوال (ظهر شرعی) را ابتدای آن ذكر كردهاند و برخی، از جمله اوزاعی، انجام دادن آن را قبل از طلوع فجر نيز روا دانستهاند (رافعی قزوينی، ج 4، ص 619؛ برای تفصيل اين حكم و لوازم فقهی آن رجوع کنید به طوسی، كتاب الخلاف ، ج 1، ص 242؛ علامه حلّی، ج 2، ص140؛ رافعی قزوينی، ج 4، ص 614؛ نَوَوی، ج 2، ص 201ـ202، ج 4، ص 532).
پايان وقت غسل جمعه، به نظر مشهور فقهای شيعه و اهل سنّت، زمان زوال (ظهر شرعی) است. برخی از فقهای شيعه احتمال استحباب غسل جمعه تا غروب آفتاب را مطرح كردهاند (رجوع کنید به بحرانی، ج 4، ص 226ـ227؛ نجفی، ج 5، ص 8 9؛ امام خمينی، ج 1، ص 97؛ زحيلی، ج 1، ص 387). برخی از فقهای اهل سنّت بهترين زمان غسل جمعه را پيش از رفتن به نماز جمعه دانستهاند ( رجوع کنید به طوسی، كتابالخلاف ، ج 1، ص 67؛ محقق حلّی، ج 1، ص 44؛ زحيلی، همانجا). قضای غسل جمعه، به نظر مشهور فقها، تا انتهای روز شنبه و به قولی ديگر تا شب شنبه و بنا بر حديثی در تمام هفته است ( رجوع کنید به الفقه المنسوب للامام الرضا عليهالسلام ، ص 129؛ بحرانی، ج 4، ص229؛ ميرزای قمی، ج 1، ص 257؛ نجفی، ج 5، ص 19ـ 23؛ برای مباحث ديگر در اين باره رجوع کنید به غسل *).
برخی آداب و كارهای مستحب ديگر از ديدگاه علمای شيعه و اهلسنّت در روز جمعه عبارتاند از: استفاده كردن از عطر و چيزهای خوشبوكننده، مسواك زدن، كوتاه كردن مو و ناخن و شارب، پوشيدن بهترين لباس، فراهم كردن مايحتاج اهل خانه، زيارت اهل قبور بهويژه قبر پدر و مادر، شركت در تشييع جنازه، عيادت بيماران و صدقه دادن (برای نظر علمای اهلسنّت رجوع کنید به شافعی، ج1، ص 226؛ ابنماجه، ج 1، ص 348ـ 349؛ سيوطی، 1405، ص 36ـ43، 98، 104ـ105، 109؛ برای نظر علمای شيعه رجوع کنید به الفقه المنسوب للامام الرضا عليهالسلام ، ص 128ـ 129؛ قمی، ذيل جمعه: 9؛ كلينی، ج 3، ص 417، ج 6، ص 299؛ ابنبابويه، 1362 ش، ج 2، ص391؛ طوسی، تهذيب الاحكام ، ج 3، ص10، ج 9، ص100؛ اصفهانی، ص 273، 440ـ441). انجام دادن برخی كارها نيز در روز جمعه مكروه شمرده شده است، از جمله حجامت كردن، سفر كردن پيش از ادای نماز جمعه، روزه گرفتن بدون دليل موجه، اشتغال به كسب و كار و نيازهای دنيوی، صيد و ذبح حيوانات و شعر خواندن ( رجوع کنید به كلينی، ج 6، ص 236؛ طوسی، تهذيبالاحكام ، ج 9، ص 13؛ هيثمی، ج 5، ص 92؛ سيوطی، 1405، ص 115ـ116، 131؛ اصفهانی، ص 39ـ41، 454ـ455).
روز جمعه، در احاديث، روز عبادت خوانده شده ( رجوع کنید به ابنبابويه، 1362 ش، ج 1، ص 416؛ همو، 1404، ج 1، ص 425) و به اين دليل برترين روز هفته دانسته شده است. به موجب احاديث، پيامبر اكرم و اصحاب ايشان و نيز ائمه عليهمالسلام از روز پنجشنبه خود را برای بهجا آوردن عبادات جمعه آماده میكردند (همو، 1404، ج 1، ص 416؛ طوسی، تهذيبالاحكام ، ج 3، ص 236). از مهمترين كارهای عبادی روز جمعه اينهاست: بهجا آوردن نمازهای مستحب، مانند نمازهای نافله روز جمعه، نمازهای هديه به پيامبر اكرم و حضرت فاطمه، نماز اعرابی و نماز جعفر طيار ( رجوع کنید به ابنطاووس، ص 171ـ191، 202ـ206؛ اصفهانی، ص 188ـ210)؛ خواندن دعاهای اختصاصی روز جمعه (سيوطی، 1405، ص 101، 105؛ شهيدثانی، ج 1، ص 285ـ289؛ اصفهانی، ص 211ـ 265)؛ خواندن زيارتهای خاص اين روز، مانند زيارت امام حسين و امام زمان (اصفهانی، ص 293ـ303، 414ـ433)؛ صلوات فرستادن بر پيامبر اكرم (برقی، ج 1، ص 59؛ كلينی، ج 3، ص 416، 428؛ طوسی، تهذيبالاحكام ، ج 3، ص 4؛ برای صلوات خاص روز جمعه رجوع کنید به ابنطاووس، ص154ـ 155؛ سيوطی، 1405، ص102ـ 104؛ اصفهانی، ص 282ـ293، 448ـ452)؛ تلاوت قرآن بهويژه برخی سورههايی كه به خواندن آنها سفارش شده است (ابنحنبل، ج 1، ص 272، 307، 316؛ دارمی، ج 2، ص 452، 454؛ بخاری، ج 1، ص 214ـ215؛ سيوطی، 1405، ص 53، 55، 99؛ اصفهانی، ص 99ـ104)؛ دعاكردن و طلب مغفرت از خداوند (كلينی، ج 2، ص 489ـ490؛ بيهقی، ج 3، ص250؛ سيوطی، 1405، ص 74؛ برای ادعيه خاص امام سجاد در روز جمعه رجوع کنید به علیبن حسين ( ع) ، ص 237ـ243، 313ـ316، 556 557، 559 588)؛ فراگيری دين؛ انتظار فرج ولیعصر و دعاكردن برای ظهور او (كلينی، ج 1، ص 40؛ ابنبابويه، 1362 ش، ج 2، ص 393؛ ابنطاووس، ص 307ـ 319؛ سيوطی، 1405، ص 107).
بنا بر احاديث، در وقت خاصی از اين روز دعا مستجاب میشود ( رجوع کنید به ابن حنبل، ج 2، ص 284؛ برقی، ج 1، ص 58؛ كلينی، ج 3، ص 416؛ بخاری، ج 1، ص 224ـ225؛ قس سيوطی، 1405، ص 75ـ76؛ در باره اين زمان رجوع کنید به ابنطاووس، ص 252؛ سيوطی، 1405، ص 77ـ81؛ مجلسی، ج 86، ص 269، 273، 279؛ اصفهانی، ص 65ـ67). گفتنی است برای برخی از روزهای جمعه، از جمله جمعههای ماههای رجب و رمضان، شرافت و آداب خاصی ذكر شده است ( رجوع کنید به اصفهانی، ص 473ـ476، 479ـ481).
در احاديث، شب جمعه همرتبه روز جمعه دانسته شده است و آن را شب فرود آمدن ملائكه به زمين، عرضه شدن كارهای افراد به پيامبر اكرم يا به ارواح نزديكانِ تازه درگذشته انسان (سيوطی، 1405، ص110؛ اصفهانی، ص 80) و شب سرور ائمه معرفی نموده ( رجوع کنید به كلينی، ج 1، ص 254؛ ابنبابويه، 1387، ص 176؛ مجلسی، ج 86، ص 272، 282) و برای آن اعمال و آدابی مطرح كردهاند، از جمله توبه، عبادت، دعا و بهجا آوردن نماز مستحب (ابنبابويه، 1404، ج 1، ص 271؛ قاضی نعمان، همانجا؛ طوسی، تهذيبالاحكام ، ج 3، ص 5؛ مجلسی، ج 86، ص 279، 282؛ اصفهانی، ص 105ـ114، 304)، تلاوت قرآن و بهويژه تلاوت چند سوره معيّن (دارمی، ج 2، ص 454، 457؛ سيوطی، 1405، ص 54 55، 99ـ100؛ اصفهانی، ص 87 99)، صلوات فرستادن بر پيامبر اكرم (سيوطی، 1405، ص102؛ مجلسی، ج86، ص312) و خواندن ادعيه از جمله دعای كميل (ابنطاووس، 129ـ 135؛ اصفهانی، ص115ـ173).
2) در فرهنگ و تمدن اسلامی. صرفنظر از آنچه به اشاره در قرآن (جمعه: 9) يا به تفصيل و گاه جزءپردازيهای اغراقآميز در روايات، در باره روز جمعه آمده است ( رجوع کنید به قزوينی، ص 66ـ67؛ شاملو، ج 11، ص 257ـ259)، مهمترين مشخصه و در عين حال كاركرد اين روز، نقش آن در نظام تقسيم روزهای ماه به واحدهای هفتتايی ( رجوع کنید به هفته * ) به عنوان روز پايانی يا تعطيل هفتگی بوده است. از همان اوايل شكلگيری جامعه مسلمانان در مدينه، علاوه بر جنبههای عبادی و كاركرد دينی ـ اجتماعی جمعه، نقشها و ظرفيتهای غيردينی (سياسی، رسانهای و اقتصادی) نيز در شمار مشخصههای هويتی اين روز در آمد.
جمعه، برخلاف شنبه (سبت/ شَباط) يهوديان، هرگز تعطيل مطلق و روز خودداری از كار كردن يا روز استراحتِ كامل به پيروی از استراحت خداوند پس از فراغت از كار خلقت نبوده است ( رجوع کنید به شيمل ، ص73؛ د.اسلام ، چاپ دوم، ذيل " a ـ "Djum )، چه اين حقيقت را به منزله اصالت و ابداعی بودنِ مفهوم جمعه در فرهنگ اسلامی بدانيم، چه آن را حاصل تمايل پررنگ مسلمانان صدر اسلام به متمايز بودن يا دست كم احساس نيازِ هويتجويانه آنان به متمايز بودن از يهوديان و مسيحيان بينگاريم ( رجوع کنید به شاكد ، ص 146) و چه حتی آن را ناشی از حزم و دورانديشی بنيانگذاران سنّتِ اسلامی برای در امان ماندن از مايههای استهزای مفهوم يهوديِ «استراحت خداوند پس از شش روز آفرينش» (رجوع کنید به مردان فرخ، ص 21) تلقی كنيم ( رجوع کنید به شاكد، ص 145ـ146).
گويتين ( رجوع کنید به ص 111ـ125؛ د. اسلام ، همانجا) و شاكد ( رجوع کنید به ص 146)، دو محقق يهودی كه هر دو ــ البته با تبيينی متفاوت جمعه مسلمانان را پديداری دست دوم و اقتباسی از سنن پيش از اسلام دانستهاند، تفاوتهای جمعه اسلامی را با سبت يهودی يا روزهای گردهمايی عرب جاهلی انكار نكردهاند، گو اينكه تبيين فرآيند اخذ و اقتباس جمعه از يوم هاكنستِ عبری (به معنی روز گردهمايی و روز بازار هفتگی) يا عروبتا ی آرامی از ريشه RB ـ (به معنی باهم آميختن) و يا آدينه فارسی (اگر اصلاً از ريشه y a به معنی آمدن باشد)، بسيار دشوار است ( رجوع کنید به همانجا).
تعطيلی جمعه در اسلام، در اصل به منظور فراهم ساختن فرصتی برای برگزاری شعائر عبادی (نماز جمعه و اجزای تابع آن) بود كه هويت دينی اجتماع نوپای مسلمانان را به واسطه سازوكار تكرار، تحكيم و تثبيت میكرد و به تبعِ آن بود كه اين تعطيلی به مجموعهای از رفتارهای رايج در همه فرصتهای گردهمايی تسری يافت: رفتارهای جشنی، تفريحی، بازسازی و بازيابی كه اينها نيز به نوبه خود، مجدداً به تقويت مفهوم اجتماع اسلامی مساعدت میكردند. ازاينرو، تعطيليِ جمعه، تعطيلی فعاليتهای رسميِ روزمره و بهويژه فعاليتهای كاری بود تا مردم برای عبادت جمعه كه به نسبت وقت زيادی میگرفت، فرصت داشته باشند وگرنه، حركت و پويايی جامعه مسلمانان در روزهای جمعه، كمتر از روزهای ديگر هفته نبوده است.
تعطيلی رسمی روز جمعه، تقريباً از صدر اسلام برقرار بود ولی علاوه بر مهدی عباسی (حك :158ـ169) كه پنجشنبه را هم روز استراحت ديوانيان اعلام كرد (جهشياری، ص 125؛ احسن، ص 285) و اين قانون در زمان معتصم (حك : 218ـ 227) لغو شد ( رجوع کنید به همانجاها)، در زمان معتضد عباسی (حك : 279ـ289) روز سهشنبه هم تعطيل اعلام شد چرا كه بهزعم وی، تعطيلی جمعهها بيشتر صرف عبادت میشد و برای استراحت و تفريح كفايت نمیكرد. به دستور او به عوضِ تعطيلی امور رسمی در سهشنبهها، در روزهای جمعه بايد يك نفر برای رسيدگی به مظالم عامه و يكی هم برای رسيدگی به مظالم خاصه به مجلس مینشست ( رجوع کنید به صابی، ص 27؛ نيز رجوع کنید به عواد، ص 53 -54).
عموميت تعطيلی جمعه كه شامل فرقههای منشعب از اسلام مثل يزيديه * ( رجوع کنید به حسنی، ص20) يا گاه غيرمسلمانان، مثل زردشتيان ( رجوع کنید به دروويل ، ص 331) هم میشد، هرگز با سختگيريهايی از نوع آنچه در فرهنگ يهود رواج داشت قابل مقايسه نبوده است چنانكه علاوه بر مواردی از نقض تعطيلی جمعه و جابهجايی آن با روزهای ديگر هفته در نزد برخی فرق مخالف با خلافت سنّی (مثلاً تعطيلی دوشنبه به جای جمعه نزد قرمطيان رجوع کنید به طبری، ج10، ص 26)، در اواخر دوره عباسی نيز ظاهراً بر اثر نفوذ يهود، مسلمانان شنبهها بازارها را تعطيل میكردند و روز را بهتفريح میگذراندند و در عوض، جمعهها دكانهای خود را داير میداشتند ( رجوع کنید به ابنجوزی، ج 17، ص 23ـ 24؛ زيات، ص 41ـ46؛ احسن، ص 286)، هرچند، ابوشجاع روذراوری وزير (متوفی 488) به ابنخرقی محتسب دستور داد، كسانی ــ از جمله بزازان را كه در اين كار به يهود تشبه جسته بودند تنبيه كند ( رجوع کنید به ابنجوزی، همانجا؛ عواد، ص 58؛ احسن، همانجا). صرفنظر از اين موارد، معمول آن بود كه بازارها و مراكز خريد و فروش را جمعهها، پس از برگزاری نماز جمعه، داير كنند تا مردم خريدهای هفتگی خود را انجام دهند ( رجوع کنید به ادامه مقاله)، چنانكه قصابان معمولاً حيوانات را در اين روز ذبح و برای فروش آماده میكردند ( رجوع کنید به جاحظ، 1971، ص 111، 122؛ احسن، ص 285) و زنان، جمعهها را به پختن نان مورد نياز در ديگر ايام هفته صرف میكردند ( رجوع کنید به ابنبطوطه، ج 1، ص290)؛ بهطور كلی، جمعهها بهسبب آن كه معمولاً برای طبقه مزدبگير، روز دريافت اجرت و برای علمای دين و پرهيزگاران روز عبادت بود و نيز برای كودكان، روز تعطيلی مكتبخانهها، سخت مورد توجه بود (برای نمونههايی از ذكر محبوبيت جمعه و تعطيلی آن نزد مردم و بهويژه كودكان و كراهت از شنبه كه به معنی پايان فرصت هفتگی استراحت و تفريح بود رجوع کنید به ابوحيان توحيدی و مسكويه، ص80؛ صابی، همانجا؛ مقّری، ج 3، ص 109؛ احسن، ص 285؛ واعظ قزوينی، ص 35؛ صائب، ج 2، ص 13، ج 5، ص 2622، ج 6، ص 3245؛ برای نمونهای از گردهمايی علمی علما در شبهای جمعه رجوع کنید به ابنابی اُصَيبعه، ص 442). اما اگر گزارشهايی كه بر اساس آنها، در مواردی مردم جمعه را گم كرده بودند ( رجوع کنید به جاحظ، 1352، ص 129: در باره مردم منصوره و بحرين؛ شرلی، ص 23، 51: در باره مردم عثمانی) پذيرفتنی باشد، بايد آنها را محدود به همين موارد استثنايی در مناطق دورافتاده دانست (قس شرلی، ص 23، پانويس 4).
هنوز در بسياری از كشورهای اسلامی، جمعه روز تعطيل هفتگی است (برای فهرستی از كشورهای عضو كنفرانس اسلامی كه جمعه را روز تعطيل رسمی خود اعلام كردند رجوع کنید به د. ا. د. ترك ، ج 15، ص 132، جدول). در برخی كشورها چون عربستان و ايران بر حفظ هويت جمعه تأكيد بيشتری صورت میگيرد ولی در برخی كشورهای اسلامی كه در آنها يكشنبه رسماً تعطيل است، روز جمعه به صورت نيمهتعطيل و بيشتر يك تعطيليِ دينی تلقی میشود ( رجوع کنید به شيمل، ص 73ـ 74؛ د. اسلام ، همانجا). دولتِ غيردينی تركيه نيز از 1314 ش/ 1935، رسماً تعطيلی هفتگی جمعه را لغو كرده و آن را به يكشنبه انتقال داده است ( د. ا. ترك ، ذيل "Cuma" ؛ د. ا. د. ترك ، همانجا).
نماز جمعه ــ مهمترين فعاليت عبادی روز جمعه بهويژه بهسبب خطبههايش، برای حاكمان مسلمان، فرصتی مناسب فراهم میساخت تا ضمن برقراری ارتباط با مردم، از امكانات رسانهای اين روز نيز به خوبی استفاده كنند. اعلام تغيير خليفه، سلطان يا حاكمان ردههای پايينتر، ولايت عهدی، اخذ بيعت از مردم، اعلام براندازی، شورش يا استقلال و خودمختاری، عزل و نصب كارگزاران ارشد، اعلام فرمانهای حكومتی، ضرب سكه جديد، لعن مخالفان، معرفی مدرّسان جديد مدرسههای بزرگ و... معمولاً قبل يا بعد از ادای نماز جمعه يا در ضمن ايراد خطبه اين نماز انجام میگرفت (برای چند نمونه رجوع کنید به طبری، ج10، ص 53 54؛ ابنصاحب الصلاة، ص 217؛ ابناثير، ج 3، ص 193؛ ابنعماد، ج 2، ص 117). نماز جمعه همچون نمازهای عيد، برای نمايش قدرت و شكوه حكومت، فرصتی غيرقابل چشمپوشی تلقی میشد. حضور خليفه يا سلطان برای ملاقات عمومی با مردم و شنيدن تظلم آنان در نماز جمعه ــ همچون سلام يا بارعامهای جمعه مخصوصاً از اين حيث كه علاوه بر اتباع خود او، شماری از بيگانگان و نمايندگان دولتهای ديگر نيز از نزديك از زنده و به سلامت بودن وی اطمينان میيافتند، حائز اهميت بود و به شايعاتی كه میتوانستند دردسرساز شوند، خاتمه میداد ( رجوع کنید به ابنبطوطه، ج 1، ص 338ـ339؛ ايپشيرلی ، ص 136؛ آيدين، ص 456؛ د. اسلام ، چاپ دوم، ذيل "Maeasim.4"؛ د. ا. د. ترك ، ذيل "Cuma Selamligi"؛ د. ترك ، ذيل "Cuma" ؛ نيز رجوع کنید به علامی، ج 1، ص 358؛ بار * ، جلوس * ، سلام * ).
گاه با تلفيق موقعيت زمانی جمعه با موقعيت مكانی مساجد جامع در شهرهای بزرگ، برای رسيدگی تقريباً مستقيم به مسائل شرعی و مشكلات مردم فرصتی تدارك میشد. مثلاً عالِم مُفتی يا قاضی شهر، جمعهها در مسجد مینشست و مردم در مسائل مختلف از او استفتا میكردند (رجوع کنید به ابنبطوطه، ج 1، ص 36). در سرزمينهای عثمانی، در اين روز ديوانی به نام ديوانِ جمعه/ جمعه ديوانی/ حضور مرافعهسی به رياست وزير اعظم، هم به امور شرعی و هم به مسائل عرفی مردم رسيدگی میكرد. وزير اعظم، تظلم مردم را بیواسطه میشنيد و امور را برحَسَبِ مراتب به قاضی عسكر يا كارگزاران ديگر چون عسسباشی، سوباشی و چاووشباشی كه در ديوان جمعه عضو بودند ارجاع میداد (اوزون چارشيلی ، ص 138ـ140؛ ايپشيرلی، ص 164؛ آيدين، ص 457؛ د. ترك ، ذيل "Divan" ). ظاهراً فرمانها و اسناد رسمی را نيز در روزهای جمعه مُهر میكردند ( د. اسلام ، چاپ دوم، ذيل .("Khatam, Khatim" از پرداخت مبالغی با عنوانِ جمعگی در روزهای جمعه به فقرای شهر در عصر سلطان سكندر لودی (حك : 894ـ923) در هند نيز گزارشهايی در دست است ( رجوع کنید به فرشته، ج 1، ص 186).
پس از ادای نماز جمعه و انجام متعلقات آن (همچون دعاها و شعارهای سياسی و لعن مخالفان حكومت و...)، فرصت باقی مانده از روز جمعه، معمولاً صرف برخی رفتارهای جشنی (رجوع کنید به جشن * ، بخش 4، قسمت ج) میشد چرا كه مسلمانان بنا بر سنّت ــ بیآن كه در قرآن تصريحی بدان شده باشد جمعه را عيد میدانستهاند و علاوه بر رعايت مستحباتِ توصيه شده برای اين روز، برای شب يا روز جمعه، خوراك ويژه تدارك میديدند ( رجوع کنید به جميل، ص100؛ شهری باف، ج 2، ص 241؛ جَبَرتی، ج 1، ص 288)، جشنهای عروسی يا بخشهايی از آن را در اين روز برپا میداشتند ( رجوع کنید به مطهربن طاهر مقدسی، ج 2، ص 55؛ قزوينی، ص 68ـ69؛ خاطر، ج 1، ص 279)، گاه نوزادان متولد اين روز را تبركاً عيد يا جمعه میناميدند ( رجوع کنید به خاطر، ج 1، ص 327)، در مساجد يا مكانهای تجمع ديگر همچون قهوهخانهها به قصهگويی و شعرخوانی ( رجوع کنید به ابنجوزی، ج 11، ص 131؛ احسن، ص 285)، ترانهخوانی، استماع موسيقی، رقص و پايكوبی میپرداختند (ابوالفرج اصفهانی، ج 8، ص 321؛ طعمه، ص 196)؛ جشن ختنه كودكان را با ساز و آواز و راهپيمايی در خيابانها میگرفتند چنانكه گاه سروصدای آنان مانع استماع صدای خطيب جمعه میگرديد ( رجوع کنید به جبرتی، ج 1، ص 648)، برای سيروسياحت به تفرجگاهها يا ميدانهای شهر میرفتند و مسابقات ورزشی از جمله تيراندازی، دو، اسبدوانی، چوگانبازی برگزار میكردند يا در زورخانهها برای تماشای ورزشهای پهلوانی جمع میشدند يا در كوی و برزن جنگ خروس به راه میانداختند (برای نمونه رجوع کنید به جاحظ، 1971، ص 24ـ 25؛ جبرتی، ج 2، ص 7؛ جملی كارری ، ص 26؛ سيلوا ای فيگروا، ص 158؛ فرانكلين، ص 22؛ الفينستون، ص 342ـ343)، به زيارت * مكانهای مقدّس يا فاتحه اهل قبور يا ملاقاتِ زندانيان میرفتند ( رجوع کنید به جبرتی، ج 2، ص 78؛ تاورنيه، ج 1، ص 299ـ300؛ سياستالملوك ، ص 370)، فقيران و يتيمان را مینواختند ( رجوع کنید به ابونعيم، ص 290؛ باستانی پاريزی، 1378 ش، ص 307، پانويس 3؛ د. اسلام ، چاپ دوم، ذيل "Masdjid. VII" ). در برخی موارد برای برقراری بهتر نظم در شهرها در روز جمعه، مقررات ويژه اعلام میگرديد؛ مثلاً در برخی شهرها و قلعهها، دروازه شهر را تا هنگام عصر نمیگشودند (رجوع کنید به ابناثير، ج 8، ص 209)، از ورود گلههای اسب به داخل شهر ممانعت میكردند ( رجوع کنید به ابنكثير، ج 13، ص 64) و سروصدا و طبلكوبی و جشن در اين روز را ممنوع میساختند ( رجوع کنید به جبرتی، ج 1، ص 648).
با آن كه برای روز جمعه در تمدن اسلامی، لباس ويژهای توصيه نشده بود، برخی مثلاً خلفای عباسی در اين روز، همچون اعياد ديگر، جامههای سياهرنگ در بر میكردند (ابنكثير، ج 6، ص 8) يا بعضی از صحابه، عمامه سياه بر سر مینهادند (برای نمونه رجوع کنید به ابنحجر عسقلانی، ج 4، ص70، ش 4644).
معمولاً در شهرهايی كه در آنها نماز جمعه برگزار میگرديد چنانكه اشاره شد، جمعهبازاری نيز برپا میشد كه غالباً بيش از روزْ بازارهای ديگر ايام هفته مورد استقبال قرار میگرفت زيرا روستاييان و ساكنان اطراف شهرها، در اين روز، هم به عبادتشان میرسيدند و هم خريدهای هفتگی خود را انجام میدادند از همينرو، بنا كردن اسواق در كنار مساجد جمعه يك تدبير تجاری كارآمد به شمار میرفت ( رجوع کنید به كوتوك اوغلو ، ص 609؛ د. اسلام ، چاپ دوم، ذيل "Suk.7")، گو اينكه در شهرهای كوچك و روستاها نيز برپايی جمعه بازارهای محدودتر به عنوان نيازی هفتگی، معمول بوده است ( رجوع کنید به ابنخرداذبه، ص 189؛ محمدبناحمد مقدسی، ص 29؛ ادريسی، ج 1، ص 267؛ قلقشندی، ج 5، ص 7؛ تاورنيه، ج 2، ص 126ـ127).
علاوه بر اين جنبههای عمومی، جمعهها برای بعضی گروهها يا در موقعيتهای زمانی خاص نيز محمل برگزاری برخی آداب و آيينها بود. برای نمونه گروهی از شيعيان كه معتقد بودند امام زمان، در روز جمعهای از سردابی در جامع سامرا ظهور خواهد كرد، هر جمعه بعد از نماز، اسبی ابلق را با زين مُطلّا بر در جامع میبردند تا مركب امام باشد (دولتشاه سمرقندی، ص 54؛ باستانی پاريزی، 1377 ش، ص 53؛ همو، 1381 ش، ص 413ـ414). هنوز زنان كربلايی هر عصر جمعه در زيارتگاهی موسوم به مقام المهدی در كنار نهرالحسينيه جمع میشوند، نذورات میپردازند، شمع میافروزند و عريضههای خود را بر كاغذی نوشته، در گلولهای گِلين نهاده به داخل نهر میاندازند و مردان نيز صبحهای جمعه در آنجا دعای ندبه میخوانند (طعمه،ص160ـ161). برگزاری مجالس روضهخوانی يا ذكر مناقب امامان شيعه در روزها يا شبهای جمعه در مساجد، حسينيهها، تكايا يا منازل اشخاص (كه در افغانستان اختصاصاً جمعهخوانی ناميده میشود) نيز در ميان شيعيان مرسوم است ( رجوع کنید به فرانكلين، ص 57؛ فرهنگ، ص 313، 317؛ مظفرالدين قاجار، ص 42، 119، 125؛ نيز رجوع کنید به روضهخوانی * ). در برخی مناطق، در شب جمعه آخر سال، سفره حضرت خضر میچيدند؛ در آذربايجان و همدان، شب جمعه ايام چارچار (چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله كوچك زمستان)، به نام شب خِدِرنبی بسيار محترم شمرده میشده است، برای اين شب قاووتی از آرد گندم برشته و آرد نخودچی و عدسی بو داده تهيه میشد كه به اعتقاد عوام، خضر با نشان گذاشتن بر روی اين قاووت آن را متبرك میساخت (عناصری، ص680ـ681؛ برای جمعه خضر در عراق رجوع کنید به حبيب، ص 32، 34).
معمولاً در نخستين جمعه پاييز يعنی يك هفته پيش از مراسم قالیشويان در امامزاده سلطانعلی اردهال، مراسم اعلام تاريخ برگزاری قالیشويان با عنوان جمعه جار در فين و كاشان برپا میشود، در دومين جمعه پاييز، جمعه قالی ــ مراسم اصلی قالیشويان برگزار میشود و در جمعه سوم ــ جمعه نِشَلگیها يا جمعه هفته قالی مردم دهكده نشلگ عزاداری میكنند ( رجوع کنید به بلوكباشی، ص 38ـ39، 50، 63؛ روحالامينی، ص170ـ 173، 181ـ182).
در برخی مناطق، آخرين جمعه ماه رمضان ــ جمعهالوداع با انبوهی از آداب عاميانه دينی چون تهيه چل بسماللّه، دعانويسی برای رفع سياهسرفه، دفع سترونی، عمليات بختگشايی، حلواپزان و جز آنها همراه بوده است (در ايران رجوع کنید به كتيرائی، ص116؛ وكيليان، ج 1، ص 152ـ153؛ شاملو، ج 11، ص258؛ در عراق رجوع کنید به طعمه، ص 267).
برخی مكانهای مقدّس يا زيارتگاهها تنها در شبها يا روزهای جمعه به روی مردم باز میشد؛ نماز گزاردن در درون كعبه ( رجوع کنید به ابنبطوطه، ج 1، ص 147ـ 148)، انتقال منبر شريف پيامبر به كنار ديوار كعبه ـ ميان حجرالاسود و ركن عراقی به همراه پارهای رفتارهای آيينی ( رجوع کنید به همان، ج 1، ص 173)، بازكردن درهای مسجد اميرالمؤمنين علی عليهالسلام در بصره صرفاً در روزهای جمعه ( رجوع کنید به همان، ج 1، ص 197)، زيارت مصحف شريفی كه عثمان به شام فرستاده بود و در خزانه مسجد دمشق نگهداری میشده و قسم خوردنِ اصحاب دعوا به اين قرآن ( رجوع کنید به همان، ج 1، ص 106)، زيارت خرقه شريف نبوی در عثمانی ( رجوع کنید بهد. اسلام ، چاپ دوم، ذيل "Khirka-yi Sh erif" ؛ نيز رجوع کنید به جلوس * ) معمولاً در روزهای جمعه صورت میگرفت (برای نمونهای از زيارتگاههای جمعگی در ايران رجوع کنید به رضائی، ص 138).
جمعه نزد صوفيان نيز بسيار ارجمند بود و به تعبيری ( رجوع کنید به سهروردی، ص 536) سالك بايد محصول اعمال صالحه خود را كه در طول ايام هفته انجام داده بود در روز جمعه میدرويد. از مجالس ذكر جمعگی صوفيان كه معمولاً «حضرت» ناميده میشود يا مجالس ذكر ديگر گروههای مذهبی پس از نماز جمعه، سماع مولويه پس از برگزاری نماز جمعه در استانبول و قاهره، مثنوی خوانی در خانقاههای قونيه، دعاخوانی جمعیِ صوفيان برای سلامتی پادشاه و حاكم و جز اينها گزارشهای بسيار هست (برای نمونه رجوع کنید به ابنبطوطه، ج 1، ص 301؛ ميرزا سميعا، ص 18؛ يونگ ، ص 170؛ دخيلاللّه، ص 261؛ د. اسلام ، چاپ دوم، ذيل "Duruz", "Hadra", "Mawlawiyya.l", "Mawlawoyya.5", "Tidjaniyya"). برخی زهاد و عباد ــ صوفی يا غيرصوفی نيز در طول ايام هفته در منازل يا خلوتخانههای خود انزوا پيشه میكردند و تنها در جمعهها برای ادای نماز جمعه به ميان مردم می آمدند ( رجوع کنید به سهروردی، ص 222؛ باخرزی، ج 2، ص 312؛ برای نمونههای مختلف رجوع کنید به ابنعماد، ج5، ص9؛ سبكی، ج 6، ص 50، ش588، ج 7، ص 69، ش 758).
در معرفتِ اربابِ ساعات، باور بر اين بوده كه سياره زهره، رب روز جمعه است (ابوريحان بيرونی، ص 171؛ قس اخوانالصفا، ج 1، ص 125؛ نيز رجوع کنید به روحالامينی، ص 197ـ 199). بنا بر سنّت، در كتابهای علوم غريبه اسلامی كه به اخبار و رواياتِ منقول از قول پيامبر و امامان، بسيار وابستهاند، مجموعهای از تفألهای خير برای اين روز ياد شده است: عقد و تزويج، خريدوفروش گاو و گوسفند و استر، نوبريدن و نوپوشيدن، حجامت و دارو خوردن و... ( رجوع کنید به كليات مجمع الدعوات كبير، ص 329؛ كتاب جامعالدعوات ، ص 35). با اين حال طبيعی است كه باورهای عاميانه دينی مسلمانان در چارچوب روايات صحيح محدود نمانده است؛ جمعه در فرهنگ عوام نيز موضوعِ باورهای مختلف و در بسياری موارد، مغاير با اين دسته از روايات شده است؛ مثلاً برخلاف احاديثی كه در آنها جمعه سخت مبارك دانسته و گفته شده كه در اين روز، ساعتی سعد هست كه در آن هر دعای خيری برآورده خواهد شد ( رجوع کنید به ابوداوود، ج 1، ص 275ـ276؛ ابنشعبه، ص 106)، برخی عوام معتقدند در روز جمعه ساعتی نحس هست و ازاينرو هيچ كار مهمی را نبايد در اين روز آغاز كرد ( رجوع کنید به جندی، ص 115). جندی در مقالهای كه در رد اين باور نوشته، منشأ آن را در باور مسيحيان به اين كه عيسی در روز جمعه به صليب كشيده شده، دانسته است (ص120). نمونههايی از تَشاؤمها و هشدارهای عوام در باره جمعه اينهاست: جمعه «سنگين» است و كارها در اين روز به كندی به انجام میرسند (اسديان خرمآبادی و همكاران، ص 219)، در روز جمعه نبايد حجامت كرد و كَرِه گرفت (وسترمارك، ص 133، 139)، جمعه برای آغاز مسافرت يا عزيمت مهمان از خانه ميزبان، شگون ندارد (هدايت، ص 185؛ دونالدسون ، ص 127)، نگه داشتن جسد ميت در روز جمعه تا دفن آن در روز بعد، ناميمون است (پولاك، ص 248؛ شاملو، ج 11، ص 258)، اصلاح كردن و آرايش، رخت شستن، تقسيم گله، چيدن پشم گوسفندان و تشكيل جلسه در اين روز، بدشگون است (هدايت، ص 84، 86؛ شاملو، همانجا؛ شهری باف، ج 1، ص 496؛ بارت ، ص 137؛ برای نمونههايی از نبايدهای روز جمعه كه بيشتر جنبه اخلاقی داشتهاند، مثلاً كراهت خوردن پياز در شبِ جمعه رجوع کنید به عنصرالمعالی، ص70؛ شكورزاده، ص 630ـ631). همچنين برخی عوام، گناه كردن در شب جمعه را مستوجب كيفری مضاعف می دانستند.
نمونههايی از خوشبينيهای مردم در باره روز جمعه نيز اينهاست: چيدنِ ناخنها در روز جمعه بيماری را دور میدارد و ثروت می آورد (قزوينی، ص 66ـ67؛ رضائی، ص 636)، بچهای كه نطفهاش در شب جمعه بسته شود، خطيب میشود ( كتاب جامعالدعوات، ص 111؛ كتيرائی، ص 242، پانويس 2)، مولود روز جمعه، عمری دراز خواهد يافت و مبارك قدم خواهد بود ( كليات مجمع الدعوات كبير ، ص 329)، در شب جمعه، گرگ به گله نمی زند و مال را دزد نمی برد (اسديان خرمآبادی و همكاران، ص 219)، و ارواح مردگان شبهای جمعه آزاد می شوند و به خانوادههايشان سر می زنند (شكورزاده، ص 225؛ هدايت، ص 63، 68، 70، 85؛ برای نمونههای ديگر رجوع کنید به شهریباف، ج 3، ص 276؛ شاملو، همانجا).
برخی ديگر از باورهای عاميانه در باره جمعه، با عمليات ويژه حاجتخواهی همراهاند؛ در تهران قديم، زنان و دختران برای بختگشايی و نذر، شبهای جمعه به سراغ توپ مرواريد * رفته بر آن دخيل می بستند (شهری باف، ج 1، ص 76؛ برای موارد ديگری از عمليات بختگشايی در جمعهها در اصفهان و يزد رجوع کنید به شكورزاده، ص 89ـ90). چيدنِ سفره * حضرت رقيه در سه شب جمعه متوالی و تهيه و نذر آجيل مشكلگشا در سه، پنج يا هفت شب جمعه آخر ماه ( رجوع کنید به شهری باف، ج 1، ص 141؛ شكورزاده، ص 59، 70ـ71، 74) و نذرِ چهل صبح جمعه زيارت حضرت عبدالعظيم در ری (شهری باف، ج 3، ص 446) برای حصول حاجات، بسيار سودمند دانسته می شد.
در علم تعبيرخواب، باور بر آن بود كه اگر كسی جمعه را به خواب ببيند يا ببيند كه نماز جمعه می خواند، تعبيرش آن است كه امورش اصلاح گردد و بركت يابد و كار او از سختی به آسانی گرايد يا به سفری پر بركت برود (ابنسيرين، ص 62؛ نابلسی، ج 1، ص 106ـ107). همچنين اعتقاد بر اين بود كه جمعه در قيامت، برای كسانی كه آن را ارج می نهند به صورتِ جوانی زيبا متجسم خواهد شد (شيمل، ص 236). برای نمونههايی از حضور جمعه در تعاويذ، طلسمات و عمليات جادويی ( رجوع کنید به ابنبسطام، ص 183ـ184؛ كتاب جامعالدعوات ، ص 184، 224؛ بخاری، ص 43ـ44، 48) و در هواشناسی عاميانه ( رجوع کنید به قطب راوندی، ص 234؛ اسديان خرمآبادی و همكاران، ص 145؛ يوسفی، ص 199)، و در ضربالمثلها رجوع کنید به ثعالبی، ذيل «كلب»؛ دهخدا، ج 2، ص 586؛ برای برخی باورهای ديگر رجوع کنید بهوسترمارك، ص 127؛ آلاحمد، ص 46؛ شاملو، ج 11، ص257ـ 259؛ باستانی پاريزی، 1381 ش، ص 385؛ د. اسلام ، ذيل "Al-Khadir").
منابع: (71) جلال آلاحمد، اورازان ، تهران 1378 ش؛ (72) ابن ابی اصيبعه، عيون الانباء فی طبقات الاطباء ، چاپ نزار رضا، بيروت [ 1965 (؛ (73) ابناثير؛ (74) ابنبسطام (حسينبن بسطام) و ابنبسطام (عبداللّهبن بسطام)، طبالائمّة، چاپ محسن عقيل، بيروت 1414/1994؛ (75) ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عريان، بيروت 1407/1987؛ (76) ابنجوزی، المنتظم فی تاريخالملوك و الامم ، چاپ محمدعبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بيروت 1412/1992؛ (77) ابنحجر عسقلانی، الاصابة فی تمييز الصحابة، چاپ علی محمد بجاوی، بيروت 1412/1992؛ (78) ابنخرداذبه؛ (79) ابنسيرين، تفسير الاحلامالكبير ، بيروت 1409/1988؛ (80) ابنشعبه، تحف العقول عن آلالرسول، بيروت 1394/1974؛ (81) ابنصاحب الصلاة، المنّ بالامامة: تاريخ بلاد المغرب و الاندلس فی عهد الموحدين، چاپ عبدالهادی تازی، بيروت 1987؛ (82) ابنعماد؛ (83) ابنكثير، البداية و النهاية، بيروت 1411/1990؛ (84) ابوالفرج اصفهانی؛ (85) علیبن محمد ابوحيان توحيدی و احمدبن علی مسكويه، الهوامل و الشوامل ، چاپ احمد امين و احمد صقر، قاهره 1370/1951؛ (86) سليمانبن اشعث ابوداوود، سنن ابیداود ، چاپ محمد محيیالدين عبدالحميد، ) قاهره،بی تا. (، چاپ افست ) بيروت، بی تا.(؛ (87) ابوريحان بيرونی، كتابالبيرونی فی تحقيق ماللهند، حيدرآباد دكن 1377/1958؛ (88) احمدبن عبداللّه ابونعيم، كتاب ذكر اخبار اصبهان، چاپ سون ددرينگ، ليدن 1931ـ1934، چاپ افست تهران ) بی تا.(؛ (89) اخوانالصفا، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء ، بيروت: دارصادر، ) بی تا. (؛ (90) محمدبن محمد ادريسی، كتاب نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق ، قاهره: مكتبة الثقافة الدينية، ) بی تا. (؛ (91) محمد اسديان خرمآبادی، محمدحسين باجلان فرخی، و منصور كيائی، باورها و دانستهها در لرستان و ايلام، تهران 1358 ش؛ (92) يحيی بن احمد باخرزی، اوراد الاحباب و فصوص الآداب ، ج 2: فصوص الآداب، چاپ ايرج افشار، تهران 1358 ش؛ (93) محمدابراهيم باستانی پاريزی، در شهرنی سواران، تهران 1377 ش؛ (94) همو، شمعی در طوفان، تهران 1378 ش؛ (95) همو، كلاه گوشه نوشين روان مغ ، تهران 1381 ش؛ (96) باقربن عثمان بخاری، جواهرالاوليا، تصحيح و تحشيه و مقدمه غلام سرور، اسلامآباد 1355 ش؛ (97) علی بلوكباشی، قالیشويان: مناسك نمادين قالیشويی در مشهد اردهال ، تهران 1379 ش؛ (98) ياكوب ادوارد پولاك، سفرنامه پولاك ، ترجمه كيكاوس جهانداری، تهران 1361 ش؛ (99) عبدالملكبن محمد ثعالبی، التمثيل و المحاضرة، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، قاهره 1381/1961؛ (100) عمروبن بحر جاحظ، البخلاء، چاپ طه حاجری، قاهره ) 1971 (؛ (101) همو، رسائل الجاحظ ، چاپ حسن سندوبی، ) قاهره ( 1352/1933؛ (102) عبدالرحمان جبرتی، تاريخ عجائب الآثار فی التراجم و الاخبار ، بيروت: دارالجيل، )بی تا. (؛ (103) جووانی فرانچسكو جملی كارری، سفرنامه كارری ، ترجمه عباس نخجوانی و عبدالعلی كارنگ، ) تبريز ( 1348 ش؛ (104) نينا جميل، الطعام فی الثقافة العربية، لندن 1994؛ (105) علی جندی، «يومالجمعة: يوم سعد و يمن و عيد»، مجلة الازهر، سال 47، ش 11 (محرّم 1395)؛ (106) محمدبن عبدوس جهشياری، كتاب الوزراء و الكتاب، چاپ عبداللّه اسماعيل صاوی، قاهره 1357/1938؛ (107) جورج حبيب، «خضرالياس»، التراث الشعبی ، سال 1، ش 11 (ربيعالآخر ـ جمادی الاولی 1390)؛ (108) عبدالرزاق حسنی، «الاعياد الدينية لدی الطائفة اليزيدية»، همان، سال 4، ش 7 (1973)؛ (109) لحد خاطر، العادات و التقاليد اللبنانية، بيروت 2002؛ (110) علی بن محمد دخيلاللّه، التّجانيّة، رياض )? 1401 (؛ (111) گاسپار دروويل، سفر در ايران ، ترجمه منوچهر اعتماد مقدّم، تهران 1367 ش؛ (112) دولتشاه سمرقندی، تذكرة الشعراء ، چاپ محمد رمضانی، تهران 1338 ش؛ (113) علی اكبر دهخدا، امثال و حكم ، تهران 1352 ش؛ (114) جمال رضائی، بيرجندنامه: بيرجند در آغاز سده چهاردهم خورشيدی ، به اهتمام محمود رفيعی، تهران 1381 ش؛ (115) محمود روحالامينی، آيينها و جشنهای كهن در ايران امروز ، تهران 1376 ش؛ (116) حبيب زيات، «ايام السبوت بدمشق فی عهدالعباسيين»، المشرق، سال 36 (اذار 1938)؛ (117) عبدالوهاب بن علی سبكی، طبقاتالشافعية الكبری، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره1964ـ 1976؛ (118) عمربن محمد سهروردی، كتاب عوارف المعارف، بيروت 1403/1983؛ سياست الملوك، ) از مؤلفی ناشناس، گزيده چاپشده ] در
(119) J. Sadan, "A new source of the Buyid period" in Israel Oriental studies, vol. a, Tel-Aviv: Tel-Aviv University, 1979;
(153) Muhammad Manazir Ahsan, Social life under the Abbasids , London 1979; (154) Mehmet Akif Aydin, "The Ottoman legal system" in History of the Ottoman state, society & civilisation , ed. Ekmeleddin Ihsanoglu, vol.1, Istanbul 2001; (155) Fredrik Barth, Nomads of south Persia , Oslo 1965; (156) Bess Allen Donaldson , The wild rue: a study of Muhammadan Magic and folklore in Iran , London 1938; (157) Mountstuart Elphinstone, An account of the kingdom of Caubul , Karachi 1972; (158) EI 2 , s.vv. "Djuma" (by S. D. Goitein), "Duruz" (by M. G. Hodgson), "Hadra" (by D. B. Macdonald), "Al-Khadir (Al-Khidr)" (by A. J. Wensinck), "Khatam, Khatim" (by J. Allan), "Khirka- yi Sherif" (by Nurhan Atasoy), "Marasim.4: in the Ottoman empire" (by A. H. De Groot), "Masdjid. VII: in west Africa" (by A. Samb), "Mawlawiyya.1: Origins and ritual of the order "(by T. Yazici), "ibid.5: The last vestiges of the order in the Arab world and the Balkans" (by F. De Jong), "Suk.7: in Ottoman Anatolia and the Balkans" (by Suraiya Faroqhi), "Tidjaniyya" (by Jamil M. Abun-Nasr); (159) S. D. Goitein, Studies in Islamic history and institutions , Leiden 1968; (160) Mehmet Ipsirli, "Ottoman state organization" in History of the Ottoman state, society & civilisation , ibid; (161) IA , s.v. "Cuma" (by Kasim Kufrali); (162) Fredrick de Jong, Turuq and turuq-linked institutions in nineteenth century Egypt , Leiden 1978; (163) Mubahat Kutukoglu, "The structure of the Ottoman economy" in History of the Ottoman state, society & civilisation , ibid; (164) Annemarie Schimmel, Deciphering the signs of God: a phenomenological approach to Islam , Albany, NY., 1994; (165) Shaul Shaked, From Zoroastrian Iran to Islam Aldershot, Engl. 1995; (166) Jean-Baptiste Tavernier, Les six voyages de Turquie et de Perse , introduction et notes de Stephane Yerasimos, Paris 1981; (167) TA , s.v. "Cuma", "Divan"; (168) TDVIA , s.vv. "Cuma Selamligi" (by Mehmet Ipsirli), "Hafta tatili. Islami donem" (by Cevdet Kucuk); (169) Ismail Hakki Uzuncarsili, Osmanli devletinin saray teskilati , Ankara 1988; (170) Edward Westermarck, Pagan survivals in Mohammedan civilisation , Amsterdam 1973.
/ ابراهيم موسی پور /
3) نماز جمعه، نمازی دو ركعتی با دو خطبه پيش از آن، كه به جای نماز ظهر در روز جمعه به جماعت اقامه میشود و درصورت وجود شرايطی ( رجوع کنید به ادامه مقاله)، شركت كردن در آن برای مسلمانان واجب است. اين نماز، پس از نمازهای پنجگانه، مهمترين نماز به شمار میرود. برگزاريِ باشكوه نماز جمعه در طول تاريخ اسلام، همواره از مهمترين نمادهای همبستگی مسلمانان شناخته میشده است.
پيشينه. بر پايه برخی احاديث، نماز جمعه قبل از هجرت و در سال دوازدهم بعثت در مكه تشريع شد. در اين سال، پيامبر اكرم صلی اللّهعليهوآلهوسلم، كه امكان برگزار كردن نماز جمعه را در مكه نداشت، در نامهای از مُصعَببن عُمَير خواست كه نمازجمعه را در مدينه اقامه كند (طبرانی، ج 17، ص 267؛ احمدی ميانجی، ص 239). بر اساسِ گزارشی ديگر (رجوع کنید به ابنماجه، ج 1، ص 344؛ سيوطی، ج 8، ص 150)، نخستين نماز جمعه را اسعدبن زُرارَه در مدينه اقامه كرد. بنا بر اين گزارش، انصار پيشنهاد كردند كه روز جمعه روز اجتماع مسلمانان تعيين شود، مانند يهود كه روزهای شنبه و نصارا كه روزهای يكشنبه گردهم می آيند (طبرسی، ج10، ص 431ـ432). برخی، در جمع ميان اين دو گروه از احاديث، گفتهاند كه اولين نماز جمعه به دعوت اسعدبن زراره و به امامت مصعببن عمير اقامه شد ( رجوع کنید به ابنحجر عسقلانی، ج4، ص517؛ زحيلی، ج 2، ص261).
شماری از مؤلفان، نخستين اقامهكننده نماز جمعه را شخص پيامبر اسلام دانسته و گفتهاند كه اين نماز در نخستين جمعه پس از هجرت به مدينه، در قبيله سالمبن عَوْف و در وادی زانوناء برپا شد (برای نمونه رجوع کنید به مسعودی، ج 3، ص 19). برخی ديگر، با توجه به احاديث ياد شده، اين نماز را نخستين نماز جمعه پيامبر اكرم دانستهاند نه اولين نماز جمعه در صدر اسلام ( رجوع کنید به ابنشَبّه نميری، ج 1، ص 68؛ طبرسی، ج10، ص 432). پس از شهر مدينه، اولين مكانی كه در آن نماز جمعه برگزار شد، روستای عبدالقيس در بحرين بود (حلبی، ج 2، ص 59).
پس از عصر نبوی، بر اساس گزارشهای تاريخی، اقامه نماز جمعه در دوره خلفای نخستين و نيز در دوره حكومت حضرت علی (35ـ40) و امام حسن (سال 40) عليهماالسلام متداول بود ( رجوع کنید به طبری، ج3، ص447، 2740؛ سمعانی، ج 4، ص554؛ ابنعساكر، ج 13، ص 251؛ ابنكثير، ج 4، جزء 7، ص 189؛ محمودی، ج 1، ص 427، 499، ج 2، ص 595، 714، ج 3، ص 153، 605). در دوران امويان (41ـ132)، عباسيان (132ـ 656) و حكومت عثمانيان نيز نماز جمعه را خلفا يا كارگزاران آنها اقامه می كردند كه با خطبه خواندن به نام خليفه وقت يا دعا كردن برای او همراه بود ( رجوع کنید به يعقوبی، ج 2، ص 285، 365؛ طبری، ج 8، ص 570، 579، 594، ج 9، ص 222؛ ابنتغری بردی، ج 11، ص 376؛ حرّعاملی، ج 7، ص 334؛ فريد، ص 118، 231).
خلفا، امامان جمعه مركز خلافت را منصوب می كردند ( رجوع کنید به ابنجوزی، ج 14، ص 383، ج 15، ص 351) و انتخاب خطبای جمعه ولايات برعهده اميران و واليان بود ( رجوع کنید به قلقشندی، 1383، ج10، ص 15، 19ـ20؛ همو، 1980، ج 3، ص90). بر پايه برخی احاديث، امامان شيعه عليهمالسلام و پيروان ايشان، از باب تقيه يا به دلايلی ديگر، گاه در مراسم نماز جمعه شركت می كردند ( رجوع کنید به زراری، ج 2، ص 27؛ نوری، ج 6، ص40؛ جابری، ص 24). همچنين گاهی مخالفان حكومتها، برای ابراز مخالفت خود، از شركت كردن در نماز جمعه خودداری می نمودند (برای نمونه رجوع کنید به ابنجوزی، ج 16، ص 31ـ32؛ محمدباقر مجلسی، ج 44، ص 333). حاضر نشدن در نماز جمعه سابقهای ناخوشايند برای اشخاص بهشمار می رفت ( رجوع کنید به طبری، ج 4، ص 328).
نمازهای جمعه معمولاً در مسجدجامع هر شهر ــ كه گاه به نامهايی چون مسجداعظم، مسجد جماعت، مسجد جمعه و مسجد آدينه نيز خوانده می شد برگزار می گرديد ( رجوع کنید به كلينی، ج 4، ص 176؛ ماوردی، ص 164؛ ناصرخسرو، ص 75ـ76؛ شمسالائمه سرخسی، ج 2، ص 23). جامع خوانده شدن اين مساجد به سبب برگزار شدن اجتماعاتی مانند نمازجمعه در آن بوده است (كاسانی، ج 2، ص 113؛ نيز رجوع کنید به جامع * ، مسجد).
گاه عواملی، مانند رشد و توسعه شهرها، وجود فِرَق و مذاهب گوناگون در يك شهر و ملاحظات سياسی و امنيتی حكمرانان، موجب می شد كه در يك شهر چندين نماز جمعه برگزار شود ( رجوع کنید به ابنجوزی، ج 13، ص 5 6؛ ياقوت حموی، ذيل «جمعه»؛ ابنكثير، ج 5، جزء 10، ص 105؛ ج 6، جزء 11، ص 332). به گزارش ابنبطوطه، در قرن هفتم در يازده مسجد بغداد نماز جمعه برپا می شد (ج 1، ص 233). در دوره مماليك، بهسبب فزونی جمعيت، نماز جمعه در مساجد محلی و مدارس نيز برگزار میشد (قلقشندی، 1383، ج 3، ص 362).
از جمله قديمترين گزارشهای موجود در باره نماز جمعه در جوامع شيعی، اقامه نماز جمعه در مسجد بَراثا * (مسجدی وابسته به شيعيان در بغداد) در 329 به امامت احمدبن فضل هاشمی بوده كه تداوم يافته است ( رجوع کنید به خطيب بغدادی، ج 1، ص 430) و حتی در فتنه 349، كه نماز جمعه بغداد تعطيل شد، وقفهای در اقامه نماز جمعه در براثا پيش نيامد (ابناثير، ج 8، ص 533) ولی در 420، با انتصاب خطيبی سنّی مذهب از جانب خليفه، مدتی اقامه نماز متوقف شد (ابنجوزی، ج 15، ص 198ـ201). همچنين نماز جمعه در جامع ابنطولون در 359 و جامعازهر در 361 برگزار می شد (قمی، ج 2، ص 417؛ جعفريان، 1379 ش، ج 3، ص 258ـ259). قرائنی (مانند وجود مساجد جامع در شهرهای شيعهنشين، از جمله شهر قم) نيز بر اقامه نماز جمعه در قرون نخستين هجری در اين شهرها دلالت دارد (جعفريان، 1372 ش، ص 23ـ 25).
از دوره حكومت شاهاسماعيل اول صفوی (905ـ930)، اقامه نماز جمعه بهتدريج در جامعه شيعی ايران گسترش يافت. علت اين امر از يك سو انتقاد حكومت عثمانی از شيعيان به سبب برگزار نكردن نماز جمعه و از سوی ديگر تلاش علمای شيعه، بهويژه محقق كركی (متوفی 940)، برای اشاعه نماز جمعه در ايران بود ( رجوع کنید به منتظری، ص 7؛ جعفريان، 1372 ش، ص 26ـ27). با وجود همراهی بسياری از فقها، از جمله شماری از علمای جبلعامل، با محقق كركی و پشتيبانی حكومت صفوی از آنان، چون سنّت اقامه نماز جمعه در ميان شيعيان چندان رايج نبود و در ميان علما مخالفان جدّی داشت (از جمله شيخ ابراهيم قطيفی، متوفی ح950)، رسميت بخشيدن به آن در جامعه شيعی ايران بهتدريج صورت گرفت (جابری، ص50ـ54؛ جعفريان، 1372 ش، ص 28). بحث و مناقشه در باره حكم نماز جمعه در زمان غيبت امام معصوم و وجوب و حرمت آن، در عهد شاه سليمان اول صفوی (حك : 1077 يا 1078ـ 1105) به جايی رسيد كه وی مجلسی از فقها را با حضور وزير اعظم خود ترتيب داد تا در باره حكم نماز جمعه به نتيجهای واحد برسند (قزوينی، ص 172ـ173).
شاهطهماسب اول (حك :930ـ984)، به توصيه محقق كركی، برای هر شهری امام جمعه انتخاب كرد (آقابزرگ طهرانی، 1404، قسم 1، ص 176؛ جابری، ص50ـ51). در زمان شاهعباس اول (حك : 996ـ 1038) رسماً منصب امامتِ جمعه ايجاد شد (آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 25، ص 28). معمولاً شيخالاسلام هر شهر اين منصب را داشت، اما گاه عالمانی كه شيخالاسلام نبودند، مانند ملامحسن فيض كاشانی (متوفی 1091)، به درخواست شاه، امامت جمعه را برعهده می گرفتند (جعفريان، 1379 ش، ج 3، ص 237).
نخستين نماز جمعه را در عصر صفوی، محقق كركی در مسجد جامع عتيق اصفهان اقامه كرد. از ديگر امامان جمعه مهم اين دوره، شيخ بهائی (متوفی 1030 يا 1031)، ميرداماد (متوفی 1041)، محمدتقی مجلسی (متوفی 1070)، محمدباقر مجلسی (متوفی 1110 يا 1111)، سبزواری (متوفی 1090) و شيخ لطفاللّه اصفهانی (متوفی 1032) بودند (برای اين موارد و موارد ديگر رجوع کنید به محمدتقی مجلسی، ج 4، ص 513؛ خوانساری، ج 2، ص 68، 78، 122ـ123؛ بحرانی، ص 61، 95، 136، 445).
امامت جمعه در دوره قاجار (1210ـ1344)، همچون دوره صفوی، منصبی حكومتی بهشمار می رفت (منتظری، همانجا). اين منصب در اين دوره، به موازات كاهش اعتبار مناصب مذهبی، بهتدريج اهميت دينی و سياسی خود را از دست داد. در اواخر دوره قاجار، برخی امامان جمعه در برابر علمای مشروطهخواه، كه مخالف حكومت استبدادی بودند، قرار گرفتند (جعفريان، 1372 ش، ص 32). توجه به نام بسياری از ائمه جمعه شهرهای بزرگ در دوره افشاريه (1148ـ1210) و قاجاريه، نشان میدهد كه منصب امامت جمعه در اين دوران جنبه موروثی يافته بوده است و برخی خاندانها آن را برعهده داشتهاند، از جمله خاندان خاتونآبادی * در تهران و اصفهان، خاندان مجلسی و محمد مقيم يزدی (اولين امام جمعه يزد، متوفی 1084؛ رجوع کنید به همو، 1379 ش، ج 3، ص 271؛ محمدمقيم يزدی، مقدمه مدرسی، ص50؛ برای ديگر ائمه جمعه اين دوران در شهرهای ايران رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 2، ص 76، 88، ج 3، ص 252، 301، 370ـ371، ج 4، ص 322، ج 6، ص 5 6، 100، ج 9، ص 785، 1087ـ 1088؛ رضانژاد، ص 123ـ 145).
در دوران پهلوی (1304ـ1357 ش) امامان جمعه، بهويژه در شهرهايی مانند تهران، چون ارتباط رسمی با حكومت داشتند، غالباً از مقبوليت مردمی برخوردار نبودند و اقامه نماز جمعه نيز چندان رونق نداشت (محمد يزدی، ص 84). گفتنی است كه برخی عالمان بر پايه فتوا به وجوب تخييری يا تعيين نماز جمعه، اين نماز را اقامه میكردند كه چون به حكومت وابسته نبود، با اقبال عمومی مواجه می شد (برای نمونه رجوع کنید به كشوری، ص 133).
پس از پيروزی انقلاب اسلامی (1357 ش)، برگزاری نماز جمعه در ايران دوباره رونق يافت. اولين نماز جمعه در اين دوره به امامت آيتاللّه سيدمحمود طالقانی (متوفی 1358 ش) ــ كه امام خمينی وی را به اين سمت انتخاب كرده بود در 5 مرداد 1358 در دانشگاه تهران برگزار شد. همچنين اقامه نماز جمعه در ديگر شهرهای ايران مطرح شد و مردم در اين شهرها تقاضای تعيين امام جمعه كردند. با گسترش اقامه نماز جمعه در ايران، امام خمينی، به پيشنهاد آيتاللّه خامنهای كه در آن زمان رئيسجمهور بود، مسئوليت ساماندهی و پيگيری مسائل مربوط به نماز جمعه را به مركزی در قم سپرد و در 1371 ش، با حكم آيتاللّه خامنهای در مقام رهبر جمهوری اسلامی، شورايی با عضويت نه تن از روحانيان، به نام «شورای سياستگذاری ائمه جمعه»، مسئوليت اين كار را برعهده گرفت (شورای سياستگذاری ائمه جمعه، سخنی در آغاز ، ص 2).
در فاصله سالهای 1358 تا 1361 ش، چند تن از امامان مشهور جمعه، بر اثر اقدامات تروريستی، به شهادت رسيدند، از جمله سيدمحمدعلی قاضی طباطبايی (شهادت در 1358 ش) و سيداسداللّه مدنی (شهادت در 1360 ش) در تبريز، سيدعبدالحسين دستغيب شيرازی (شهادت در 1360 ش) در شيراز، محمد صدوقی (شهادت در 1361 ش) در يزد و عطاءاللّه اشرفی اصفهانی (شهادت در 1361 ش) در كرمانشاه ( روزها و رويدادها ، ج 2، ص 81، 229، ج 3، ص 102ـ103، 297).
كتابها و آثار. در منابع جامع فقهيِ مذاهب اسلامی، از ابتدا يك باب از مبحث نماز (كتاب الصلوة) به موضوع نماز جمعه اختصاص داشته است ( رجوع کنید به مالكبن انس، ج 1، ص 101ـ112؛ شافعی، ج 1، ص 188ـ209؛ كلينی، ج 3، ص 418ـ 428؛ ابنبابويه، 1415، ص 144ـ 148؛ شمسالائمه سرخسی، ج 2، ص 21ـ36؛ ابن قدامه، ج 2، ص 143ـ222؛ ابنحجر عسقلانی، ج 2، ص450ـ544). در واقع، نگارش آثار فقهی و رسالههای مستقل در باره نماز جمعه، به سبب جايگاه مهم اين عبادت در فقه اسلامی، از قرون اوليه متداول بوده است. از جمله اين آثار است: كتاب الجمعة، از محمدبن ادريس شافعی (متوفی 204)؛ كتاب الجمعة و العيدين، تأليف احمدبن موسی اشعری (متوفی ح 300)؛ كتاب الجمعة، از عبدالرحمان نَسائی (متوفی 303)؛ كتاب صلاة الجمعة، از محمدبن احمد جُعفی، معروف به صابونی (متوفی بعد از 339)؛ كتاب صلاة يوم الجمعة، از محمدبن مسعود عياشی (متوفی بعد از 340)؛ كتاب الجمعة و الجماعة، از ابوالقاسم جعفربن محمدبن قولويه (متوفی 369)؛ كتاب الجمعة و العيدين ، تأليف احمدبن ابی زهر؛ كتاب الجمعة و الجماعة، از شيخصدوق (متوفی 381)؛ و كتاب عمل الجمعة، از احمدبن عبدالواحد (متوفی 423؛ برای آگاهی در باره اين كتابها و كتابهای ديگر رجوع کنید به ابننديم، ص 215، 244، 264، 271؛ نجاشی، ص 87 88، 101، 123، 347، 352، 389، 398؛ طوسی، 1380، ص 49، 67، 165؛ حاجی خليفه، ج 1، ستون 858، ج 2، ستون 1409، 1565؛ كحّاله، ج 2، ص 8، 187؛ بحرانی، ص 377، 398).
هرچند تأليف اثر در باره نماز جمعه ادامه داشته است، در دوره صفوی در پی رواج اقامه نماز جمعه در ايران، رسالهنويسی فقهای امامی در اين باره، جدّیتر شد (جعفريان، 1372 ش، ص 37). نخستين رساله را در اين دوره محقق كركی در 921، برای اثبات جواز اقامه نماز جمعه در عصر غيبت امام معصوم، نگاشت كه در واقع رسالهای در موضوع ولايت فقيه به شمار می رود. برخی از معاصران و شاگردان كركی در نقد نظريه او و برای اثبات حرمت يا رد وجوب عينی نماز جمعه در عصر غيبت، رسالههايی نگاشتند، از جمله فرزندان او حسن (متوفی بعد از 972) در البلغة و عبدالعالی (متوفی 993) در اللمعة. همچنين مخالف سرسخت او، ابراهيمبن سليمان قطيفی (متوفی ح950)، در رسالهای به رد نظر محقق كركی، مبنی بر وجوب نماز جمعه درصورت اقامه آن توسط فقيه جامع شرايط، در عصر غيبت، پرداخت (بحرانی، ص 161؛ آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 3، ص 146، ج 15، ص 62، 73). بسياری از فقهای صاحبنام رسالههايی در باره نماز جمعه به زبان عربی يا فارسی تأليف كردند كه برخی از آنها در رد يا دفاع از رسالههای ديگر بود (جعفريان، 1372ش، ص37ـ 38؛ همو،1379ش،ج3، ص251؛ برای نمونه اين آثار رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 3، ص481ـ482، ج7، ص285، ج10، ص175، 202ـ203، ج11، ص 203، ج 15، ص 65، 71، 77، 80 81)، از جمله رديه محمدبن عبدالفتاح تنكابنی معروف به سراب * بر رساله ملاعبداللّه تونی ( رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 15، ص 67؛ نيز رجوع کنید به تونی * ، ملاعبداللّه).
برخی ديگر از رسالههای مهم اين دوره در بحث نماز جمعه عبارتاند از: رساله صلاة الجمعه شهيد ثانی، الشهاب الثاقب فيض كاشانی (متوفی 1091)، اللمعة فی تحقيق صلاة الجمعة قاضی نوراللّه شوشتری (شهادت در 1019) و رساله صلاة الجمعة فاضل هندی (متوفی 1137؛ در باره اين رسالهها و رسالههای ديگر رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 15، ص 62ـ82، 129، 237، 268، 344). مجموعهای شامل دوازده رساله فقهی در باره نماز جمعه به كوشش رسول جعفريان گردآوری و چاپ شده است.
اين رسالهها، به لحاظ رويكرد فقهی، بر چهار قسماند: رسالههايی كه درصدد اثبات وجوب عينی نماز جمعهاند، رسالههايی كه جايز بودن اقامه نماز جمعه يا وجوب تخييری آن را در عصر غيبت اثبات میكنند، رسالههايی كه برای اثبات حرمت نماز جمعه نگاشته شدهاند، و رسالههايی كه نظر مؤلفان آنها دقيقاً روشن نيست (جعفريان، 1372 ش، ص 58 92).
علاوه بر موارد مذكور، از ميان رسالهها و كتابهای بسياری كه در باره نماز جمعه نگاشته و چاپ شده است، اين آثار درخور ذكرند: نوراللمعة فی خصائص الجمعة (چاپ 1405) و اللمعة فی تحقيق الركعة لادراك الجمعة (چاپ 1366 ش/1987)، هر دو از جلالالدين عبدالرحمان سيوطی (متوفی 911)؛ خير لمعة فی صلاة الجمعة، نوشته سيداحمدبن سيدصالح موسوی قزوينی (چاپ 1349)؛ اللمعة الساطعة فی تحقيق صلاة الجمعة و الجامعة، نوشته سيدطيب جزايری (چاپ 1374)؛ ضياءاللمعة فی صلاة الجمعة، از سيدمحمد حسين موسوی (چاپ 1360)؛ الحجة فی وجوب صلوة الجمعه فی زمن الغيبة، اثر محمد مقيم يزدی؛ عنوان الطاعة فی اقامة الجمعة و الجماعة، از اسماعيلبن احمد حسينی مرعشی (چاپ 1367 ش)؛ صلاة الجمعة مرتضی حائری (چاپ 1409)؛ و نماز جمعه و مسائل مربوط به آن ، از علی مشكينی (چاپ 1401؛ در باره اين كتابها و كتابهای ديگر رجوع کنید به جعفريان، 1372 ش، ص 93ـ 105).
در دوره صفوی تأليف كتابهايی حاوی خطبههای نماز جمعه متداول شد كه بساتين الخطبا ، از ميرزاعبداللّه افندی (متوفی ح 1130)، از مشهورترين آنهاست. از ديگر كتابهای مهم در اين باره است: الخُطَب مولی محسن فيض كاشانی (متوفی 1091)؛ الخطب للجمعة و الاعياد ميرداماد (متوفی 1041)؛ الخطب شيخ يوسف بحرانی (متوفی 1186)؛ الخُطَبِ ابننباته خطيب (متوفی 374)؛ و ديوان الخطب الجمعية جمالالدين ابوبكر محمد (متوفی 768)، معروف به ابننباته مصری، كه از نوادگان خطيب بود ( رجوع کنید به بحرانی، ص100، 127؛ آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 7، ص 183ـ187).
احكام فقهی. فقهای شيعه و اهل سنّت، برای اثبات وجوب نماز جمعه، به آيه 9 سوره جمعه و احاديث متعدد ( رجوع کنید به ابنحنبل، ج 3، ص 424ـ425؛ نسائی، ج 3، ص 85 89؛ حرّعاملی، ج 7، ص 295ـ302؛ نوری، ج 6، ص10) و اجماع استناد كرده و ترككننده آن را، به استناد ادله مذكور، شايسته عقوبت دانستهاند ( رجوع کنید به شوكانی، ج 3، ص 254ـ255؛ طوسی، 1407ـ1417، ج 1، ص 593؛ محقق حلّی، 1364 ش، ج 2، ص 274). برخی فقها در استناد به آيه 9 سوره جمعه، برای وجوب اقامه نماز جمعه، مناقشه كرده و گفتهاند كه اين آيه در صدد تشريع و اثبات وجوب اقامه نماز جمعه نيست، بلكه شركت كردن در نماز جمعهای را كه به شكل صحيح برپا شده، لازم دانسته و در مقام توبيخ كسانی است كه با وجود اقامه شدن نماز جمعه صحيح، از حضور در آن خودداری میكنند و به تجارت يا امور ديگر میپردازند ( رجوع کنید به منتظری، ص 6؛ غروی تبريزی، ج 1، ص 16ـ17).
در باره فلسفه تشريع نماز جمعه وجوه گوناگونی ذكر شده است، از جمله: تقويت روح همبستگی اسلامی و رشد ابعاد اجتماعی اسلام، ايجاد وحدت و الفت بيشتر ميان مسلمانان، اصلاح و تزكيه فرد و جامعه با اطلاعرسانی عمومی، تأكيد بر وعظ و آموزش احكام اسلامی، و مطرح كردن مسائل مهم اجتماعی و سياسی ( رجوع کنید به زحيلی، ج 2، ص 261؛ امام خمينی، ج 1، ص 207ـ 208؛ الموسوعة الفقهية، ذيل «صلاة الجمعه»؛ لطيفی، ص 160ـ175).
در احاديث، ترككننده نماز جمعه سخت نكوهيده شده و فضيلتهای متعددی برای اين نماز ذكر شده است، از جمله بخشوده شدن گناهان در هر نماز جمعه تا نماز جمعه ديگر ( رجوع کنید به ابنبابويه، 1364 ش، ص 233؛ مفيد، ص 163؛ متقی، ج 7، ص 719ـ720؛ شوكانی، ج 3، ص 252ـ254؛ نوری، ج 6، ص 61). همچنين از نماز جمعه به حج فقرا تعبير شده است (حرّعاملی، ج 7، ص300).
در باره اهميت حضور در نماز جمعه گفتنی است كه حضرت علی عليهالسلام زندانيان را برای شركت كردن در آن آزاد می كرد (نوری، ج 6، ص 27). همچنين فقيهان مذاهب اسلامی خودداری كردن از اعمالی را كه اشتغال به آنها موجب اهمال در اقامه نماز يا از دست دادن آن می شود، مانند كارهای تجاری و دادوستد، لازم دانسته و با استناد به آيه 9 سوره جمعه ــ كه در آن مؤمنان به محض شنيدن ندای نماز، به دست كشيدن از بيع و تلاش برای رسيدن به نماز جمعه مأمور شدهاند حكم به حرمت اشتغال به اين قبيل كارها دادهاند؛ البته حنبليان، با استناد به اين آيه، تنها اشتغال به عقد بيع را حرام شمرده و انجام دادن عقود ديگر، مانند اجاره و نكاح، را ممنوع ندانستهاند (نجفی، ج 11، ص 304ـ305؛ زحيلی، ج 2، ص 264).
به نظر فقها، زمان حرمت خريدوفروش از اذان ظهر يا شروع شدن خطبههای نماز آغاز میشود، البته فقها حرمت خريد و فروش را قبل از اذان، در صورتی كه موجب محروم شدن از نماز شود، بعيد ندانستهاند ( رجوع کنید به همانجاها). اين حرمت اختصاص به كسانی دارد كه نماز جمعه بر آنها واجب است ( رجوع کنید به ادامه مقاله)، ولی مالكبن انس اين كار را برای بردگان، كه نماز جمعه بر آنان واجب نيست، نيز حرام دانسته است ( رجوع کنید به طوسی، 1407ـ 1417، ج 1، ص 631؛ زحيلی، همانجا). اگر همزمان با نماز معاملهای صورت گيرد، حنفيان و شافعيان باوجود منع از آن، چنين معاملهای را صحيح دانستهاند، هرچند مالكيان و حنبليان و برخی فقهای شيعه به بطلان آن حكم كردهاند (محقق حلّی، 1364 ش، ج 2، ص 296ـ297؛ زحيلی، ج 2، ص 265). فقهای مذاهب مختلف در باره اينكه از چه زمانی تلاش برای حضور در نماز واجب میشود، آرای گوناگونی مطرح كردهاند. با اين همه، آنان، با استناد به احاديث، حضور زود هنگام در مراسم نماز را مستحب دانستهاند ( رجوع کنید به علامه حلّی، [ 1316 ] ـ1333، ج 1، ص 329؛ همو، 1414، ج 4، ص 101؛ زحيلی، ج 2، ص 263ـ 264؛ قس غروی تبريزی، ج 1، ص 16ـ 18).
آغاز وقت نماز جمعه هنگام زوال خورشيد است؛ تنها حنبليان، برخلاف نظر مشهور مذاهب ديگر، اقامه نماز جمعه را قبل از زوال (مانند نمازهای عيد) جايز دانستهاند ( رجوع کنید به مفيد، ص 164؛ نجفی، ج 11، ص 134ـ 135؛ زحيلی، ج 2، ص 272ـ 273). پايان وقت اقامه نماز جمعه به نظر اهل سنّت، انتهای وقت اختصاصی نماز ظهر است، زيرا نماز جمعه جانشين نماز ظهر به شمار می رود (زحيلی، ج 2، ص 273). به نظر مشهور فقهای شيعه، آخر وقت نماز جمعه هنگامی است كه سايه «شاخص» به اندازه خودش شود، هرچند برخی گفتهاند حديثی كه به صراحت بر اين مطلب دلالت كند، وجود ندارد ( رجوع کنید به مقدس اردبيلی، ج 2، ص330ـ331؛ نجفی، ج 11، ص 135ـ136).
اذان نماز جمعه تا زمان عثمان (حك : 23ـ 35)، پس از استقرار خطيب بر فراز منبر و پيش از شروع خطبه گفته می شد؛ اما، به دستور او قبل از اين اذان، اذانی ديگر در بازار مدينه گفته شد تا مردم برای نماز گردآيند (ابنشبّه نميری، ج 3، ص 958ـ959؛ ابنكثير، ج 4، جزء 7، ص 154). در برخی منابع ( رجوع کنید به شافعی، ج 1، ص 195؛ شهيد اول، 1412، ص 106) اين كار به معاويه نسبت داده شده است. در منابع فقهی و حديثی، از اين اذان به اذان دوم (با احتساب اذان نماز جمعه) يا اذان سوم (با احتساب اقامه نماز جمعه يا اذان صبح) تعبير شده است ( رجوع کنید به بخاری، ج 2، ص 327؛ نسائی، ج 3، ص 101؛ كلينی، ج 3، ص422؛ طوسی، 1401، ج 3، ص 19؛ نجفی، ج 11، ص300؛ عظيمآبادی، ج 3، ص 303). به نظر مشهور فقهای شيعه، اين اذان بدعت و حرام است ( رجوع کنید به ابنادريس حلّی، ج 1، ص 295ـ 296؛ علامه حلّی، 1414، ج 4، ص 106؛ امام خمينی، ج 1، ص 212)؛ اما، برخی به كراهت آن قائلاند ( رجوع کنید به طوسی، 1387، ج 1، ص 149؛ محقق حلّی، 1364 ش، ج 2، ص 296؛ شهيد اول، 1419، ج 3، ص 232). فقهای اهل سنّت در باره بدعت بودن يا استحباب اين اذان اختلافنظر دارند ( رجوع کنید به شافعی، ج 1، ص 224؛ مباركفوری، ج 3، ص 40ـ41؛ عظيمآبادی، همانجا).
نماز جمعه برای همه افراد واجب نيست، بلكه به استناد احاديث ( رجوع کنید به حرّعاملی، ج 7، ص 295ـ297؛ شوكانی، ج 3، ص 257ـ259)، از عهده برخی افراد برداشته شده است كه عبارتاند از: زنان؛ بردگان؛ مسافران؛ بيماران و كسانی كه توانايی شركت كردن در نماز جمعه را ندارند، مانند نابينايان، ناشنوايان و پيران؛ كسانی كه از ضرر مالی يا جانی، بر اثر شركت كردن در نماز جمعه، ترس دارند؛ و كسانی كه بيش از دو فرسخ از محل اقامه نماز جمعه فاصله دارند ( رجوع کنید به مفيد، همانجا؛ حسينی عاملی، ج 8، ص 463ـ483؛ زحيلی، ج 2، ص 265ـ 268). با اينكه نماز جمعه برای اين افراد واجب نيست، برخی فقها، در صورت حضور آنان در نماز جمعه، اقامه نماز را واجب و نمازشان را صحيح دانستهاند (رجوع کنید به حرّعاملی، ج 7، ص 337ـ 338؛ حسينی عاملی، ج 8، ص 352ـ357).
در نماز جمعه، علاوه بر مقدمات و شروطی كه در تمام نمازهای واجب بايد رعايت شود، شروط ديگری نيز برای وجوب يا صحت نماز لازم است. از جمله اين شروط، اقامه نماز به جماعت و حضور حداقل چند نفر در نماز است. فقهای مذاهب اسلامی در باره حداقل تعداد كسانی كه حضورشان برای انعقاد نماز جمعه ضروری است، اختلافنظر دارند: حنفيان، حضور حداقل سه تن علاوه بر امام جمعه، شافعيان و حنبليان حضور حداقل چهل تن، و مالكيان حضور دست كم دوازده تن از اهالی شهر را لازم دانستهاند ( رجوع کنید به كاسانی، ج 1، ص 266؛ ابن قدامه، ج 2، ص 172؛ دسوقی، ج 1، ص 377؛ زحيلی، ج 2، ص 275ـ276). برخی فقهای شيعه ( رجوع کنید به علمالهدی، 1405ـ 1410، ج 1، ص 222؛ ابنادريس حلّی، ج 1، ص290؛ فاضل هندی، ج 4، ص 215) بر پا ساختن نماز جمعه را با حضور پنج تن واجب شمردهاند و برخی ديگر ( رجوع کنید به طوسی، 1400، ص 103؛ ابنبَرّاج، ج 1، ص 100) برگزاری نماز جمعه را با حضور پنج تن مستحب و با حضور هفت تن واجب دانستهاند. به نظر فقهای شيعه، حضور اين تعداد تنها در ابتدای انعقاد نماز جمعه لازم است ( رجوع کنید به حسينی عاملی، ج 2، ص 103).
شرط ديگر اقامه نماز جمعه به محل آن مربوط میشود. به نظر حنفيان، برای اقامه نماز جمعه شرط است كه محل اقامه آن، امير يا قاضی داشته باشد و از اينرو، نماز جمعه تنها در شهرها اقامه میشود و برپا داشتن آن برای ساكنان روستاها واجب نيست؛ ولی، شافعيان و مالكيان برپايی نماز جمعه را در تمام شهرها و روستاها جايز و آن را صحيح شمردهاند. به نظر حنبليان، اقامه نماز جمعه در روستايی كه كمتر از چهل نفر جمعيت دارد و نيز برای چادرنشينان واجب نيست (زحيلی، ج 2، ص 266ـ269، 274ـ275)، ولی فقهای امامی، ساكن شهر يا روستا بودن را شرط اقامه نماز يا مانع آن ندانسته و فقط سكونت نمازگزاران را در محلی ثابت لازم دانستهاند، حتی اگر محل سكونت آنان چادر باشد (حسينی عاملی، ج 2، ص 144؛ نجفی، ج 11، ص 279؛ نيز رجوع کنید به توضيح المسائل مراجع ، ج 1، ص 874).
شرط ديگر صحت نماز جمعه، كه فقيهان شيعه و بيشتر مذاهب اهل سنّت ذكر كردهاند، رعايت فاصله مكانی مناسب ميان نماز جمعهها يا متعدد نبودن آن در يك شهر است. به نظر فقهای امامی، حداقل يك فرسخ فاصله ميان دو نماز جمعه لازم است و اگر اين شرط رعايت نشود، نماز جمعه متأخر باطل خواهد بود ( رجوع کنید به حسينی عاملی، ج 2، ص130ـ135؛ نجفی، ج 11، ص 245). برخی فقهای حنفی تعدد نماز جمعه را در يك شهر جايز دانستهاند و شماری ديگر در شهرهايی كه در حكمِ دو شهر مجزايند، به جواز آن حكم دادهاند (كاسانی، ج 1، ص260). ديگر مذاهب اهل سنّت تعدد نماز جمعه را در يك شهر، چه كوچك باشد چه بزرگ، جز در موارد ضرورت (مانند كثرت نمازگزاران، جنگ يا مسافت طولانی ميان نواحی گوناگون شهر) جايز ندانستهاند (زحيلی، ج 2، ص 279ـ282).
شرط ديگری كه برخی مذاهب اسلامی، از جمله حنفيان، بدان قائلاند، حضور سلطان برای امامت نماز جمعه يا نايب او يا كسی است كه از سلطان اجازه اقامه نماز جمعه را داشته باشد؛ حتی حضور يا اجازه حاكم ستمگر اين شرط را برآورده میسازد. همچنين حنفيان اجازه عام سلطان را برای حضور مردم در مسجدجامع برای اقامه نماز جمعه لازم دانستهاند ( رجوع کنید به ابنماجه، ج1، ص 343؛ كاسانی، ج 1، ص 261؛ زحيلی، ج 2، ص 277). مستند حنفيان برای اين شرط، جلوگيری از بروز اختلاف و پيروی از سيره عملی پيامبر اكرم ذكر شده است ( رجوع کنید بهشمسالائمه سرخسی، ج 2، ص 120)، ولی فقهای بيشتر مذاهب اهل سنّت، برای صحت نماز جمعه (مانند ديگر عبادات بدنی) حضور يا اجازه سلطان را شرط نكردهاند و از جمله به امامت حضرت علی عليهالسلام در نماز جمعه، هنگامی كه عثمان در محاصره مخالفان بود، استناد كردهاند ( رجوع کنید بهشافعی، ج 1، ص 192؛ ابن قدامه، ج 2، ص 173ـ174؛ نووی، المجموع ، ج 4، ص 509). با اين همه، در طول تاريخ اسلام امامت جمعه همواره منصبی حكومتی بوده است (جعفريان، 1379 ش، ج 3، ص 255).
شرط مذكور در فقه شيعه، البته به گونهای ديگر (يعنی حضور يا اجازه امام معصوم)، مطرح بوده و بر پايه آن، جايز بودن يا نبودنِ اقامه نماز جمعه در عصر غيبت امام معصوم عليهالسلام از موضوعات بحث برانگيز در ميان فقهای امامی شده و چند نظريه در اين باره مطرح گرديده كه از مهمترين آنهاست: حرمت، وجوب تعيينی و وجوب تخييری (برای اقوال ديگر رجوع کنید به رضانژاد، ص 28). برخی فقهای متقدم شيعه، از جمله سَلاّر ديلمی (ص 77) و ابنادريس حلّی (ج 1، ص 304) و به پيروی از ايشان، بسياری از فقهای متأخرتر از جمله فاضل هندی، مشروعيت نماز جمعه را مشروط به حضور امام معصوم يا حضور فردی دانستهاند كه از سوی معصوم به امامت جمعه منصوب شده باشد ( رجوع کنید به فاضل هندی، ج 1، ص 246ـ 248؛ طباطبائی، ج 4، ص 73ـ 75؛ نراقی، ج 6، ص60؛ احمد خوانساری، ج 1، ص 524). پيروان فتوای حرمت نماز جمعه، با اين استدلال كه حضور يا اجازه امام شرط صحت آن است و در عصر غيبت چنين اجازهای وجود ندارد، برپا داشتن نماز جمعه را در اين عصر جايز نمیدانند ( رجوع کنید به همانجاها). همچنين برخی گفتهاند كه وليّ فقيه در كارهايی كه نياز به اختيارات وسيع (بَسطِ يد) دارد، مانند برپا كردن نماز جمعه و امر به جهاد، از سوی معصوم نيابت ندارد ( رجوع کنید به منتظری، ص 57 - 58). از جمله ادله مورد استناد قائلان به حرمت، احاديثی است كه در آنها تعابيری مانند «امام» و «امام عَدل تَقی» آمده و گفته شده كه مخالفت با امام در مورد نماز جمعه باعث هلاكت است، يا برپا داشتن نماز جمعه جز با حضور امام عادل و پرهيزگار صحيح نيست (قاضی نعمان، ج 1، ص 234؛ نوری، ج 6، ص 13ـ14). امام سجاد عليهالسلام (ص 474) نيز امامت جمعه را مقامی مخصوص برگزيدگان خدا دانسته است. برخی فقهای متأخرتر، منظور از تعابير مذكور در اين احاديث را امام معصوم ندانسته و آن را به مفاهيمی عامتر، كه شامل امام جماعت نيز بشود، تفسير كردهاند. به نظر آنان، در اين احاديث تأكيد اصلی بر لزومِ به جماعت برگزار شدن بوده است (برای نمونه رجوع کنید به حرّعاملی، ج 7، ص310).
از سوی ديگر، در بيشتر منابع متقدم فقهی شيعه، كه در دسترس است، هرچند به استناد احاديث بر وجوب نماز جمعه تأكيد شده، امامت امام معصوم يا نايب او به صراحت شرط نشده است (برای نمونه رجوع کنید به كلينی، ج 3، ص 418ـ419؛ ابنبابويه، 1417، ص 573). با اين همه، فقيهان اماميِ قرون بعد، از جمله شروط اقامه نماز جمعه را حضور يا اجازه سلطان عادل ( رجوع کنید به مفيد، ص 676؛ علمالهدی، 1417، ص 265؛ طوسی، 1387، ج 1، ص 143) يا امام عادل ( رجوع کنید به علمالهدی، 1405ـ1410، ج 1، ص 272، ج 3، ص 41) برشمردهاند. شرط عدالت را برای امام جمعه تنها فقهای شيعه مطرح كردهاند و اهل سنّت بدان قائل نيستند (محقق حلّی، 1364 ش، ج 2، ص 279ـ280). با اين همه، نمیتوان دريافت كه مراد از اين تعابير، لزوم حضور يا اجازه امام معصوم در نماز جمعه، حتی در عصر غيبت، است يا آنكه صرفاً بر جواز حاضر نشدن در نماز جمعههايی كه حاكمان جور برگزار میكنند، دلالت دارد ( رجوع کنید به فيض كاشانی، 1365ـ1374 ش، ج 8، ص 1127).
به گفته بروجردی، هرچند شيخطوسی در برخی آثار خود (1387، همانجا؛ همو، 1407ـ1417، ج 1، ص 626) ظاهراً شرط حضور امام را پذيرفته، در كتاب النهاية (ص 107، 302) بر آن است كه اجازه عام امامان بر اقامه نماز جمعه در عصر غيبت، برای فقهای دارای صلاحيت يا مؤمنان صادر شده است. سيره امامان شيعه و برخی احاديث راجع به جواز اقامه نماز جمعه در روستاها را میتوان از جمله ادله اين نظر دانست ( رجوع کنید به منتظری، ص 32ـ34).
هر چند فتوای وجوب تعيينی از ابتدای غيبت كبری كموبيش در ميان فقها مطرح بوده است (رجوع کنید به رضانژاد، ص 29ـ65)، وجوب تعيينی نماز جمعه در دوره غيبت امام را شهيد ثانی در قرن دهم به طور جدّی مطرح كرد ( رجوع کنید به1379ـ1380 ش، ص 197). برخی از فقها، از جمله نوادهاش صاحب مدارك، نيز از او پيروی كردند ( رجوع کنید به موسوی عاملی، ج 4، ص 25) و اين نظر در دوره صفوی، بهويژه با توجه به زمينههای اجتماعی و سياسی موجود، رواج يافت ( رجوع کنید به محمد مقيم يزدی، مقدمه مدرسی، ص 53 -54). به نظر برخی از فقيهان، هرگاه شرايط اقامه نماز جمعه مانند عصر حضور امام فراهم باشد، اقامه آن واجب است و اين امر نيازی به نصب عام يا خاصِ امام معصوم ندارد. همچنين گفتهاند نماز جمعه، مانند امر افتا و قضا، از شئون فقيهان در عصر غيبت است. بيشتر قائلان به وجوب اقامه نماز جمعه در عصر غيبت گرايش اخباری داشتهاند، هرچند شهيد ثانی و شماری ديگر از اصوليان سرشناس نيز پيرو اين نظر بودهاند (برای ديگر قائلان و تفاصيل ادله رجوع کنید بهشهيدثانی، 1403، ج 1، ص 299ـ301؛ موسوی عاملی، همانجا؛ فيض كاشانی، 1401، ص 47ـ102؛ آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 15، ص 63، 67، 73؛ جابری، ص 54 - 55).
بسياری از فقهای ادوار ميانی و متأخر شيعه به فتوای وجوب تخييری قائلاند، از جمله محقق حلّی (1409، ج 1، ص 76)، علامه حلّی (1412ـ1420، ج 2، ص 238ـ239)، ابنفهد حلّی (ج 1، ص 414)، شهيد اول (1412ـ1414، ج 1، ص 186) و محقق كركی (ج 1، ص 158ـ171). مراد از وجوب تخييری نماز جمعه اين است كه بر پا داشتن آن به خودی خود مستحب است، ولی با اقامه و به جا آوردن آن نماز ظهر ساقط میشود (نراقی، ج 6، ص 59؛ مصطفی خمينی، ج 2، ص 294؛ نيز رجوع کنید به توضيحالمسائل مراجع ، ج 1، ص 871 -872). به نظر اين گروه از فقها، احاديثی كه بر وجوب نماز جمعه دلالت دارند عاماند و زمان غيبت امام را نيز در برمیگيرند. بنابراين، باتوجه به تحقق اجماع بر عدم وجوب تعيينی نماز جمعه در عصر غيبت، بايد به وجوب تخييری آن قائل شد ( رجوع کنید به علامه حلّی، 1414، ج 4، ص 27؛ محقق كركی، ص 163؛ حسينی عاملی، ج 8، ص 216؛ قس جابری، ص 92). همچنين ادله ديگری، مانند سيره ياران ائمه و نيز فقهای متقدم مبنی بر اقامه نكردن نماز جمعه، از جمله مستندات اين فتواست (برای تفاصيل ادله رجوع کنید به مبلغی، ص 211ـ216).
نظريه وجوب تخييری در ميان فقهای متأخر، يعنی از قرن سيزدهم به بعد، مقبوليت يافته است ( رجوع کنید به كاشفالغطاء، ج 3، ص 248؛ نجفی، ج 11، ص 151؛ امام خمينی، ج 1، ص 205؛ برای ديگر قائلان به آن رجوع کنید به دانش پژوه، ج 14، ص 3604). بهطور كلی، در ميان فقهای اصولی گرايش به نظريه وجوب تخييری نماز جمعه شايعتر است، هرچند شماری از آنان قائل به حرمت آن شدهاند (جعفريان، 1372 ش، ص 37). برخی از قائلان به وجوب تخييری نماز جمعه، تلاش كردن برای انعقاد نماز جمعه را واجب تخييری دانستهاند، ولی پس از تشكيل نماز جمعه، حضور در آن را برای واجدان شرايط، واجب تعيينی به شمار آوردهاند ( رجوع کنید به شهيد اول، 1414ـ1421، ج 1، ص 163؛ غروی تبريزی، ج 1، ص 16).
نماز جمعه با دو خطبه آغاز میشود كه در واقع جانشين دو ركعت اول نماز ظهر است (علمالهدی، 1405ـ1410، ج 3، ص 41؛ رافعی قزوينی، ج 4، ص 576؛ نَوَوی، المجموع، ج 4، ص 513؛ قس حرّعاملی، ج 7، ص 312ـ313)، البته شيخصدوق محل خطبهها را بعد از دو ركعت نماز و به جای دو ركعت آخر نماز ظهر دانسته است (1418، ص 146). به نظر او، نخستين كسی كه دو ركعت نماز جمعه را پس از خطبهها بهجا آورد، عثمانبن عفان بود (همانجا؛ قس حرّعاملی، ج 7، ص 332).
همه فقهای مذاهب اسلامی ايراد دو خطبه و فاصله انداختن ميان آن دو را واجب دانستهاند (رجوع کنید به شافعی، ج 1، ص 272ـ273؛ دمياطی، ج 2، ص 70؛ محقق حلّی، 1409، ج 1، ص 74؛ نجفی، ج 11، ص 223)، فقط حنفيان، با استناد به عمل ابنعباس، يك خطبه را كافی شمردهاند (كاسانی، ج 1، ص 263). به نظر فقها، نمازگزاران بايد انجام دادن هر كاری را كه آنان را از شنيدن خطبهها باز میدارد، مانند صحبت كردن يا نماز خواندن، ترك كنند (رجوع کنید به شمسالائمه سرخسی، ج 2، ص 29ـ 30؛ ابنادريس حلّی، ج 1، ص 291، 295؛ نووی، روضة الطالبين ، ج 1، ص 573؛ خوئی، ج 1، ص 187؛ نيز رجوع کنید به توضيحالمسائل مراجع ، ج 1، ص 888، 892).
خطيب جمعه، علاوه بر داشتن شروط لازم برای امامجماعت ( رجوع کنید به توضيحالمسائل مراجع ، ج 1، ص 872- 873؛ نيز رجوع کنید به جماعت * )، بايد واجد شرايط ديگری نيز باشد، از جمله بهرهمند بودن از گفتار رسا، شجاعت و صراحت در بيان مطالب، و آشنايی با مصالح اسلام و مسلمانان. همچنين بهتر است امام جمعه از ميان عالمترين و شريفترين افراد برگزيده شود (ابنعطار، ص 89- 96؛ امامخمينی، ج 1، ص 209؛ توضيحالمسائل مراجع ، ج 1، ص 879- 880).
به نظر بيشتر فقهای مذاهب اسلامی، خطبههای جمعه بايد پس از زوال ايراد شود، البته اقوالی مانند استحباب، وجوب و جوازِ ايرادِ خطبهها پيش از زوال نيز مطرح شده است (رجوع کنید به شافعی، ج 1، ص 223؛ رافعی قزوينی، ج 7، ص 353؛ نووی، المجموع، ج 4، ص 512ـ513؛ علامه حلّی، 1414، ج 4، ص 68ـ69؛ حائری، ص 193ـ199). همچنين در منابع فقهی و حديثی، رعايت كردن برخی آداب در زمان ايراد خطبهها، به خطيب سفارش شده است، از جمله رعايت كردن بلاغت كلام در خطابه، پوشيدن ردايی از بُرد يمنی يا عدنی، عمامه بر سر داشتن، ايراد خطبهها به صورت ايستاده، در دست داشتن عصا يا شمشير يا چيزی مانند اينها، سلام كردن به جمع نمازگزار، پوشيدن پاكيزهترين لباس و بهكار بردن بوی خوش، و بلند كردن صدا بهطوری كه نمازگزاران صدای او را بشنوند ( رجوع کنید به ابنادريس حلّی، ج 1، ص 294ـ295؛ حرّعاملی، ج 7، ص 341؛ امام خمينی، ج 1، ص 209؛ زحيلی، ج 2، ص 283ـ298؛ نيز رجوع کنید به توضيحالمسائل مراجع ، ج 1، ص 880 - 882، 895 -896).
فقهای مذاهب اسلامی در باره اينكه در خطبه نماز جمعه دستكم چه سخنانی بايد حتماً آورده شود، آرای مختلفی ابراز كردهاند. شافعيان وجود پنج ركن را در خطبه شرط كردهاند: حمد خدا، صلوات بر پيامبر، سفارش به تقوا در هر دو خطبه، دعا كردن برای مؤمنان در خطبه دوم و خواندن آيهای از قرآن در يكی از خطبهها ( رجوع کنید به خطيب شربينی، ج 1، ص 285ـ287). برخی از حنفيان صرفاً تهليل (گفتنِ لاالهالااللّه) و تكبير را در خطبه نماز كافی دانستهاند (ابننجيم، ج 2، ص 261). به نظر مشهور فقهای شيعه، خطبه دستكم بايد مشتمل بر حمد خدا، صلوات بر پيامبر، وعظ و توصيه به تقوا، و قرائت سورهای كوچك از قرآن باشد ( رجوع کنید به سلاّر ديلمی، ص 77؛ حرّعاملی، ج 7، ص 344؛ توضيح المسائل مراجع ، ج 1، ص 878 879).
پس از ايراد دو خطبه، دو ركعت نماز جمعه خوانده میشود. به نظر فقهای مذاهب اسلامی، خواندن سوره جمعه در ركعت اول و سوره منافقون در ركعت دوم يا سوره اعلی در ركعت نخست و سوره غاشيه در ركعت دوم، پس از سوره حمد، مستحب است. آنان خواندن سورهها با صدای بلند (جَهْر) را نيز مستحب دانستهاند ( رجوع کنید به مفيد، ص 141؛ كاسانی، ج 1، ص269؛ خطيب شربينی، ج 1، ص290؛ نجفی، ج 11، ص 133ـ134).
به نظر فقهای شيعه، خواندن قنوت در ركعت اول قبل از ركوع و در ركعت دوم پس از آن مستحب است ( رجوع کنید به طوسی، 1401، ج 3، ص 245؛ همو، 1407ـ1417، ج 1، ص 631ـ 632؛ توضيحالمسائل مراجع ، ج 1، ص 878). شيخصدوق (1404، ج 1، ص 316، 411) اين قنوتها را واجب دانسته است. در فقه اهل سنّت چنين حكمی ديده نمیشود.
بنا بر فقه اسلامی، اقتدا كردن به امام در ركعت دوم نماز جمعه كافی است، يعنی میتوان يك ركعت از نماز جمعه را به جماعت اقامه كرد و ركعت ديگر را به انفراد ادامه داد (نجفی، ج 11، ص 147؛ زحيلی، ج 2، ص 273)، حتی حنفيان همراهی با امام جمعه را در بخشی از ركعت دوم، مانند تشهد يا سجده سهو، برای تحقق شركت در نماز كافی دانستهاند (زحيلی، همانجا).
به نظر همه فقها، سفر كردن پس از زوال و پيش از آغاز شدن نماز جمعه، برای كسی كه نماز جمعه بر او واجب است، حرام است. حنفيان و مالكيان سفر كردن پيش از زوال را جايز يا مكروه و شافعيان و حنبليان سفر كردن از طلوع فجر تا پايان نماز جمعه را حرام دانستهاند. به نظر فقهای شيعه، سفر كردن پيش از زوال مكروه است، البته برخی فقها بر آناند كه هرگاه شخصی امكان اقامه نماز جمعه را در مكانی ديگر داشته باشد، سفر كردن حتی بعد از زوال هم برای او جايز است ( رجوع کنید به نجفی، ج 11، ص 282ـ287؛ زحيلی، ج 2، ص 269ـ270).
در صورت همزمانی عيد و جمعه، بيشتر حنفيان، مالكيان و شافعيان اقامه هر دو نماز را واجب دانستهاند ( رجوع کنید به شافعی، ج 1، ص 274؛ ابن قدامه، ج 2، ص 212ـ213؛ بهوتی حنبلی، ج 2، ص 43). برخی از فقهای شيعه نيز به اين نظر پايبندند (نجفی، ج 11، ص 396ـ397)؛ اما، به نظر حنبليان و ديگر فقيهان شيعه، در اين فرض، به استناد احاديث، شركت كردن در نماز جمعه واجب نيست ( رجوع کنید به حرّعاملی، ج7، ص447ـ 448؛ نجفی، ج11، ص 395ـ396؛ زحيلی، ج 2، ص270ـ271؛ برای مقدمات مستحب نماز جمعه رجوع کنید به ابنحنبل، ج 3، ص 81؛ كلينی، ج 3، ص 417؛ متقی، ج 7، ص 310؛ نيز رجوع کنید به بخش اول مقاله).
منابع: (171) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذريعة الی تصانيفالشيعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بيروت 1403/1983؛ (172) همو، طبقات اعلامالشيعة: نقباءالبشر فیالقرنالرابع عشر، مشهد 1404؛ (173) ابناثير؛ (174) ابنادريس حلّی، كتابالسرائر الحاوی لتحريرالفتاوی ، قم 1410ـ1411؛ (175) ابنبابويه، الامالی ، قم 1417؛ (176) همو، ثواب الاعمال و عقابالاعمال ، نجف 1972، چاپ افست قم 1364 ش؛ (177) همو، كتاب من لايحضره الفقيه ، چاپ علیاكبر غفاری، قم 1404؛ (178) همو، المقنع ، قم 1415؛ (179) همو، الهداية فی الاصول و الفروع ، قم 1418؛ (180) ابنبرّاج، المهذّب ، قم 1406؛ (181) ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عريان، بيروت 1407/1987؛ (182) ابنتغری بردی، النجوم الزاهره فی ملوك مصر و القاهره ، قاهره [? 1383 ( 1392/ )? 1963 ( 1972؛ (183) ابنجوزی، المنتظم فی تاريخالملوك والامم ، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بيروت 1412/1992؛ (184) ابنحجر عسقلانی، فتح الباری شرح صحيحالبخاری، چاپ عبدالعزيزبن عبداللّهبن باز، بيروت 1418/1997؛ (185) ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل ، استانبول 1402/1982؛ (186) ابنشبّه نميری، تاريخ المدينة المنورة: اخبار المدينة النبوية، چاپ فهيم محمد شلتوت، بيروت 1410/1990؛ (187) ابنعساكر، تاريخ مدينة دمشق، چاپ علیشيری، بيروت 1415ـ1421/ 1995ـ2001؛ (188) ابنعطار، كتاب ادب الخطيب، چاپ محمد سليمانی، بيروت 1996؛ (189) ابنفهد حلّی، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع ، چاپ مجتبی عراقی، قم 1407ـ1413؛ (190) ابنقدامه، المغنی ، چاپ افست بيروت 1403/1983؛ (191) ابنكثير، البداية و النهاية، چاپ احمد ابوملحم و ديگران، بيروت ج 4، ) 1405/1985 (، ج 5 و 6، 1407/1987؛ (192) ابنماجه، سنن ابنماجه ، استانبول 1401/1981؛ (193) ابننجيم، البحر الرائق شرح كنزالدقائق ، بيروت 1418/1997؛ (194) ابننديم؛ (195) علی احمدی ميانجی، كتاب مكاتيب الرسول، ) تهران ( 1363 ش؛ (196) يوسفبن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرين، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم ) بی تا. (؛ (197) محمدبن اسماعيل بخاری، صحيحالبخاری، ) چاپ محمد ذهنی افندی(، استانبول 1401/1981؛ (198) منصوربن يونس بهوتی حنبلی، كشّاف القناع عن متن الاقناع ، چاپ محمدحسن شافعی، بيروت 1418/1997؛ (199) توضيح المسائل مراجع: مطابق با فتاوای دوازده نفر از مراجع معظّم تقليد ، گردآوری محمدحسن بنی هاشمی خمينی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1378 ش؛ (200) كاظم جابری، صلاة الجمعه: تاريخياً و فقهياً ، قم 1376 ش؛ (201) رسول جعفريان، صفويه در عرصه دين، فرهنگ و سياست ، قم 1379 ش؛ (202) همو، نماز جمعه: زمينههای تاريخی و آگاهيهای كتابشناسی، ) تهران ( 1372 ش؛ (203) حاجی خليفه؛ (204) مرتضی حائری، صلاة الجمعه ، قم 1409؛ (205) حرّ عاملی؛ (206) محمدجوادبن محمد حسينی عاملی، مفتاح الكرامة فی شرح قواعد العلامة، چاپ افست قم: موسسه آلالبيت، ) بی تا. (؛ (207) علی بن ابراهيم حلبی، السيرة الحلبية، بيروت ) 1320 (، چاپ افست ) بی تا. (؛ (208) خطيب بغدادی؛ (209) محمدبن احمد خطيب شربينی، مغنی المحتاج، ) بی جا (: دارالفكر، ) بی تا. (؛ (210) روحاللّه خمينی، رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهوری اسلامی ايران، تحرير الوسيله ، بيروت 1407/1987؛ (211) مصطفی خمينی، تحريرات فی الاصول ، تهران ) 1366 ( 1372 ش؛ (212) احمد خوانساری، جامع المدارك فی شرح المختصر النافع، علق عليه علی اكبر غفاری، ج 1، تهران 1355 ش؛ (213) محمدباقربن زينالعابدين خوانساری؛ (214) ابوالقاسم خوئی، منهاجالصالحين ، قم 1410؛ (215) محمدتقی دانشپژوه، فهرست كتابخانه مركزی دانشگاه تهران ، ج 14، تهران 1340 ش؛ (216) محمدبن احمد دسوقی، حاشية الدسوقی علی الشرحالكبير، ) بيروت (: داراحياء الكتب العربية، ) بی تا. (؛ (217) عثمان بن محمد شطا دمياطی، اعانة الطالبين علی حل الفاظ فتح المعين، بيروت: داراحياء التراثالعربی، ) بی تا. (؛ (218) عبدالكريم بن محمد رافعی قزوينی، فتحالعزيز شرحالوجيز، )بيروت (: دارالفكر، ) بی تا. (؛ (219) عزالدين رضانژاد، صلاة الجمعه: دراسة فقهية و تاريخية، قم 1415؛ (220) روزها و رويدادها، تهيه و تنظيم دفتر عقيدتی سياسی فرماندهی معظم كل قوا، ج 2، تهران: نشر رامين، 1378 ش، ج 3، تهران: زهد، 1377 ش؛ (221) وهبه مصطفی زحيلی، الفقه الاسلامی وادلّته، دمشق 1404/1984؛ (222) احمدبن محمد زراری، تاريخ آلزراره، ) اصفهان، بی تا. (؛ (223) حمزه بن عبدالعزيز سلاّر ديلمی، المراسم العلوية فی الاحكام النبوية، چاپ محسن حسينی امينی، بيروت 1414/1994؛ (224) سمعانی؛ (225) سيوطی؛ (226) محمدبن ادريس شافعی، الامّ ، چاپ محمد زهری نجار، بيروت ) بی تا. (؛ (227) محمدبن احمد شمسالائمه سرخسی، كتابالمبسوط ، قاهره 1324ـ 1331، چاپ افست استانبول 1403/1983؛ (228) شورای سياستگذاری ائمه جمعه، آشنايی با تشكيلات، ) تهران ( 1382 ش؛ (229) محمد شوكانی، نيل الاوطار: شرح منتقی الاخبار من احاديث سيد الاخبار ، مصر: شركه مكتبه و مطبعه مصطفی البابی الحلبی، ) بی تا. (، چاپ افست بيروت ) بی تا. (؛ (230) محمدبن مكی شهيد اول، البيان ، چاپ محمد حسون، قم 1412؛ (231) همو، الدروسالشرعية فی فقهالامامية، قم 1412ـ1414؛ (232) همو، ذكری الشيعة فی احكام الشريعة، قم 1419؛ (233) همو، غاية المراد فی شرح نكتالارشاد، قم 1414ـ1421؛ (234) زينالدينبن علی شهيد ثانی، رسائل الشهيدالثانی ، قم 1379ـ1380 ش؛ (235) همو، الروضة البهية فی شرح اللمعة الدمشقية، محمد كلانتر، بيروت 1403/1983؛ (236) علیبن محمدعلی طباطبائی، رياض المسائل فی بيان الاحكام بالدّلائل، بيروت 1412ـ1414/1992ـ1993؛ (237) سليمانبن احمد طبرانی، المعجمالكبير، چاپ حمدی عبدالمجيد سلفی، چاپ افست بيروت 1404ـ ? ـ140؛ (238) طبرسی؛ (239) طبری؛ (240) محمدبن حسن طوسی، تهذيب الاحكام ، چاپ حسن موسوی خرسان، بيروت 1404/1981؛ (241) همو، الفهرست، چاپ محمد صادق آلبحرالعلوم، نجف 1380؛ (242) همو، كتاب الخلاف، قم 1407ـ1417؛ (243) همو، المبسوط فی فقهالامامية، ج 1، چاپ محمدتقی كشفی، تهران 1387؛ (244) همو، النهاية فی مجرد الفقه و الفتاوی ، بيروت 1400/1980؛ (245) محمد اشرفبن امير عظيمآبادی، عونالمعبود: شرح سنن ابیداوود ، چاپ عبدالرحمان محمد عثمانی، بيروت 1421/2001؛ (246) حسنبن يوسف علامه حلّی، تذكرة الفقهاء، قم 1414ـ ؛ (247) همو، كتاب منتهی المطلب، چاپ سنگی تبريز ) 1316 ( 1333؛ (248) همو، مختلف الشيعة فی احكام الشريعة، قم 1412ـ 1420؛ (249) علی بن حسين علمالهدی، رسائل الشريفالمرتضی ، چاپ مهدی رجائی، قم 1405ـ1410؛ (250) همو، مسائل الناصريّات ، تهران 1417/ 1997؛ (251) علیبن حسين(ع)، امام چهارم، الصحيفة السجادية، چاپ محمدجواد حسينی جلالی، قم 1380 ش؛ (252) علی غروی تبريزی، التنقيح فی شرح العروة الوثقی، تقريرات درس آية اللّه خوئی، ج 1، قم 1418/ 1998؛ (253) محمدبن حسن فاضل هندی، كشف اللثام ، چاپ سنگی تهران 1271ـ 1274، چاپ افست قم 1405؛ (254) محمد بك فريد، تاريخالدولة العلية العثمانية، چاپ احسان حقی، بيروت 1408/1988؛ (255) محمدبن شاه مرتضی فيض كاشانی، الشهاب الثاقب فی وجوب صلاة الجمعة العينی، قم 1401؛ (256) همو، كتابالوافی، چاپ ضياءالدين علامه اصفهانی، اصفهان 1365ـ1374 ش؛ (257) نعمان بن محمد قاضی نعمان، دعائم الاسلام و ذكر الحلال و الحرام، چاپ عارف تامر، بيروت 1416/1995؛ (258) عبدالنبی بن محمدتقی قزوينی، تتميم املالآمل، چاپ احمد حسينی، قم 1407؛ (259) احمدبن علی قلقشندی، صبحالاعشی فی صناعة الانشا، قاهره 1331ـ 1338/ 1913ـ1920، چاپ افست 1383/1963؛ (260) همو، مأثر الانافة فی معالم الخلافة، چاپ عبدالستار احمد فراج، كويت 1964، چاپ افست بيروت 1980؛ (261) عباس قمی، كتاب الكنی و الالقاب ، صيدا 1357ـ 1358، چاپ افست قم ) بی تا. (؛ (262) ابوبكربن مسعود كاسانی، كتاب بدائع الصنائع فی ترتيب الشرائع، كويته 1409/ 1989؛ (263) جعفربن خضر كاشفالغطاء، كشفالغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء ، قم 1380 ش؛ (264) عمررضا كحاله، معجمالمؤلفين، دمشق 1957ـ 1961، چاپ افست بيروت ) بی تا. (؛ (265) احمدرضا كشوری، فرزانگان خوانسار ، قم 1378 ش؛ (266) كلينی؛ (267) محمود لطيفی، «عبادت برتر و اسرار آن»، حكومت اسلامی ، سال 9، ش 2 (تابستان 1383)؛ (268) مالكبن انس، المُوَطّأ ، استانبول 1401/1981؛ (269) علی بن محمد ماوردی، الاحكام السلطانية و الولايات الدينية، بغداد 1409/1989؛ (270) محمدبن عبدالرحمان مباركفوری، تحفة الاحوذی بشرح جامعالترمذی، بيروت 1410/1990؛ (271) احمد مبلغی، «عناصر تأثيرگذار در وجوب تعيينی نماز جمعه در روش اخباريان»، حكومت اسلامی ، سال 9، ش 2 (تابستان 1383)؛ (272) علیبن حسامالدين متقی، كنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بكری حيّانی و صفوه سقا، بيروت 1409/ 1989؛ (273) محمد باقربن محمدتقی مجلسی؛ (274) محمدتقیبن مقصود علی مجلسی، لوامع صاحبقرانی، المشتهر بشرح الفقيه ، ج 4، قم 1374 ش؛ (275) جعفربن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام ، چاپ صادق شيرازی، ) تهران ( 1409؛ (276) همو، المعتبر فی شرح المختصر ، ج 2، قم 1364 ش؛ (277) علیبن حسين محقق كركی، رسائلالمحقق الكركی، چاپ محمد حسون، رساله 3 : رسالة صلاة الجمعه، قم 1409ـ1412؛ (278) محمدباقر محمودی، نهجالسعادة فی مستدرك نهجالبلاغة، بيروت، ج 1، ) بی تا. [، ج 2، 1396/1976، ج 3، 1397/1977؛ (279) مسعودی، مروج (بيروت)؛ (280) محمدبن محمد مفيد، المقنعة، قم 1410؛ (281) احمدبن محمد مقدس اردبيلی، مجمعالفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، چاپ مجتبی عراقی، علی پناه اشتهاردی، و حسين يزدی اصفهانی، ج 2، قم 1362 ش؛ (282) حسينعلی منتظری، البدر الزاهر فی صلاة الجمعة و المسافر ، تقريرات درس آية اللّه بروجردی، قم 1362 ش؛ (283) الموسوعة الفقهية ، ج 27، كويت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامية، 1412/1992؛ (284) محمدبن علی موسوی عاملی، مدارك الاحكام فی شرح شرائع الاسلام ، قم 1410؛ (285) ناصر خسرو، سفرنامه ناصرخسرو علوی ، برلين [? 1341 (، چاپ افست تهران ) بی تا. (؛ (286) احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشيعة المشتهر ب رجال النجاشی ، چاپ موسی شبيری زنجانی، قم 1407؛ (287) محمدحسنبن باقر نجفی، جواهر الكلام فی شرح شرائع الاسلام ، ج 11، چاپ عباس قوچانی، بيروت 1981؛ (288) احمدبن محمد مهدی نراقی، مستند الشيعة فی احكام الشريعة، قم، ج 6، 1415؛ (289) احمدبن علی نسائی، سنن النسائی، بشرح جلالالدين سيوطی و حاشيه نورالدين بن عبدالهادی سندی، استانبول 1401/1981؛ (290) حسينبن محمدتقی نوری، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ، قم 1407ـ 1408؛ (291) يحيیبن شرف نووی، روضة الطالبين و عمدة المفتين ، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بيروت ) بی تا. [؛ (292) همو، المجموع: شرح المهذّب، بيروت: دارالفكر، [ بی تا. (؛ (293) ياقوت حموی؛ (294) محمد يزدی، «وظايف روحانيت»، در نقش روحانيت در نظام اسلامی: گزارشی از دوازدهمين گردهمايی سراسری ائمهی جمعه، ) تهران (: شورای سياستگذاری ائمه جمعه، 1375 ش؛ (295) محمد مقيمبن محمدعلی يزدی، الحجة فی وجوب صلوة الجمعة فی زمنالغيبة، چاپ جواد مدرسی، ) بی جا، بی تا. ]؛ (296) يعقوبی.