responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 484

 

بُتَّم (بُتَّمان ) ، ولایت یا ناحیه ای کوهستانی ، بین قسمت عُلیای آمودریا (رود جیحون ) و سیردریا (رود سیحون )، در زرافشان علیا در ماوراءالنهر واقع است (بارتولد، ج 1، ص 204، 377). از سه قسمت : بتمان اندرونی ، بتمان میانه (نام امروزی آن کوهْ تَن رجوع کنید به مارکوارت ، 1368ش ، ص 94) و بتمان بیرونی ( حدود العالم ، ص 111) تشکیل می شده است . اصطخری این سه قسمت را بتم اوّل (نخستین ) و بتم اوسط (میانگین ) و بتم داخل (درونین ) خوانده است (1967، ص 328؛ 1368 ش ، ص 259). امروزه ، کوههای این ناحیه زرافشان و حصار و جبال ترکستان خوانده می شود (بارتولد، ج 1، ص 204؛ مارکوارت ، 1368ش ، ص 90). رود سُغد * یا زرافشان (تشکیل یافته از آبهای سمرقند و بخارا و کوهک ) از کوهستان بُتَّم میانه ، محلی به نام جَن (دریاچه )، سرچشمه می گرفت و، پس از گذشتن قسمتی از آن از نزدیک بُرغَز (نزدیک مرز چغانیان )، به جانب سمرقند جریان می یافت (ابن حوقل ، ص 506). دریاچة جن ظاهراً با چشمه ای که امروز کول اسکندر یا اسکندر کول خوانده می شود مطابق است ( رجوع کنید به مارکوارت ، 1368ش ، ص 93). محیط چشمة کول اسکندر، که بخشی از آب زرافشان از آن سرچشمه می گرفت ، به یک فرسنگ می رسید (سمرقندی ، ص 29 - 30، 32). این رود را با نام محلی ماسْف (یعقوبی ، ص 294) و ماصْف (نرشخی ، ص 8) ضبط کرده اند. نام درست آن باید ماسْپ (ماسف ) باشد ( رجوع کنید به مارکوارت ، 1901، ص 150). در قرن سیزدهم ، نام این رودها دریای زرافشان و دریای کوهک و نهر زرافشان نوشته شده است (سمرقندی ، ص 25، 32). ظاهراً رود سُغد در هر منطقه به نامهای محلی خوانده می شده است . به نوشتة ابن حوقل ، کوههای بُتَّم ، بلند و غالباً سرسبز بود و در آن طبرخون (عُنّاب ) می رویید و دارای معادن طلا و نقره و زاج و نوشادُر بود (ص 505) و چندین رود از کوههای بتم و سنام و نِهام (درة نهام در کوههای حصار قرار دارد، بارتولد، ج 1، ص 184) و خاور، به نامهای کمرود و نهام رود و خاورود ( خاور رود ) ، سرچشمه می گرفت (ابن رسته ، ص 93). اصطخری از معادن نوشادر آن که در غاری در کوهستان قرار داشت و بخار از آن برمی خاست و روزها به صورت دود و شبها به مانند آتش بود مطالبی آورده است (1368 ش ، ص 258ـ295).

تاریخ پیش از اسلام بُتَّم روشن نیست و به طورکلی ، با تاریخ سمرقند و سُغد * درهم آمیخته است . در 329 ق م ، که اسکندر مقدونی سمرقند را فتح کرد، احتمالاً نواحی آن ، از جمله بُتَّم ، به دست وی افتاد. در زمان جانشینان وی ، سمرقند جزو ایالت باکتریا (مرکز آن بلخ ) محسوب می شد ( رجوع کنید به دایرة المعارف فارسی ، ذیل «سمرقند»). چنین می نماید که باکتریا دارای قلمروی گسترده ای بوده و اراضی آن از رشته کوههای هندوکش تا آمودریا امتداد داشته است . ظاهراً بُتَّم در اواخر دورة ساسانیان ، در ناحیة سُغد نیمه استقلالی داشت . به گفتة ابن خرداذبه ، پادشاه آن ذوالنَّعْنَعَة خوانده می شد و خراج آن به پنج هزار درهم می رسید (ص 38، 40). ناحیة سُغد در 91، خراجگزارِ قُتیبة بن مسلم ، والی خراسان ، شد (طبری ، سلسلة دوم ، ص 1229). قُتیبه ، پس از جنگی در کنار شهر مینک (مِنک /مَنْک )، آنجا را گشود. در آنجا قلعه ای به نام افشین بزرگ ( لقب سپهسالار معتصم ، خیذربن کاووس ، که از آن منطقه بود ) برپا بود (ابن حوقل ، ص 506).

از دورة ساسانیان به بعد، اطلاع ما در بارة بُتَّم و منطقة سُغد بیشتر است . در این دوره ، میوه در سُغد و اُشْروسَنَه و فَرغانه و چاچ چندان فراوان بود که ستوران هم از آن می خوردند (اصطخری ، 1368ش ، ص 227). از شهرهای ولایتِ بُتَّم مَرْسَمَنده بود که در آن آهنینه های نیکو می ساختند. هر ماه یک بار در این شهر بازار تشکیل می شد و مردم از نواحی دور به آنجا می آمدند (همان ، ص 259). به نوشتة مقدسی ، مسجد جامعِ آن در بازار قرار داشت (ص 278). در دهم محرم 617، مغولان سمرقند را گرفتند و شهر را سوختند و فرغانه و اطراف ماوراءالنهر به تصرّف چنگیز درآمد ( منهاج سراج ، ج 2، ص 107؛ احتمالاً چراگاههای بُتَّم هم به دست طوایف چادرنشین مغول افتاد). در این دوره ، بُتَّم از بلاد فرغانه به شمار می آمد (یاقوت حموی ، ج 1، ص 490) و در آن ، علاوه بر معادن یادشده ، نفت و قیر و آهن و مس و سرب هم استخراج می شد (بکران ، ص 59). ابن حوقل نیز پیش از بکران در فرغانه از معادن شیشه و آهن

و جیوه و مس و زر و سیم و نفت و قیر و زِفت نام برده بود (ص 488). در 771، امیر تیمور بر سمرقند ( مناطق زرافشان و بتم ) مستولی شد (ابن عربشاه ، ص 17) و سپس ازبکان آنجا را تسخیر کردند و سُغد قدیم به چند امیرنشین (خوقند و خیوه و بخارا) تقسیم شد. ظاهراً بُتَّم تا 1920 جزو قلمرو خانات بخارا محسوب می شد و تابع دولت مرکزی روسیه بود. پس از تشکیل جمهوری ازبکستان در 1924، زرافشان (بتم )

در قلمرو آن ماند ( رجوع کنید به دایرة المعارف فارسی ، ذیل «ازبکستان » و «سمرقند» و «خانات »). و امروزه نیز، بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، جزو قلمرو جمهوری مستقل ازبکستان است .


منابع :
(1) ابن حوقل ، صورة الارض ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛
(2) ابن خرداذبه ، المسالک والممالک ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛
(3) ابن رسته ، کتاب الاعلاق النفیسه ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛
(4) ابن عربشاه ، زندگانی شگفت آور تیمور ، ترجمة کتاب عجایب المقدور فی اخبار تیمور ، ترجمة محمدعلی نجاتی ، تهران 1356ش ؛
(5) ابراهیم بن محمد اصطخری ، کتاب مسالک الممالک ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛
(6) ترجمة فارسی قرن پنجم / ششم هجری ، چاپ ایرج افشار، تهران 1368ش ؛
(7) واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، ترکستان نامه : ترکستان در عهد هجوم مغول ، ترجمة کریم کشاورز، تهران 1366ش ؛
(8) محمدبن نجیب بکران ، جهان نامه ، چاپ محمدامین ریاحی ، تهران 1342ش ؛
(9) حدودالعالم من المشرق الی المغرب ، چاپ منوچهر ستوده ، تهران 1340ش ؛
(10) دایرة المعارف فارسی ، به سرپرستی غلامحسین مصاحب ، تهران 1345ش ـ ؛
(11) ابوطاهربن ابوسعید سمرقندی ، سمریه : در بیان اوصاف طبیعی و مزارات سمرقند ، چاپ ایرج افشار، تهران 1343ش ؛
(12) محمدبن جریر طبری ، تاریخ الرسل والملوک ، چاپ دخویه ، لیدن 1879-1896، چاپ افست تهران 1965؛
(13) ژوزف مارکوارت ، وِهَرُود و اَرنگ ، ترجمة داود منشی زاده ، تهران 1368 ش ؛
(14) محمدبن احمد مقدسی ، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛
(15) عثمان بن محمد منهاج سراج ، طبقات ناصری ، یا، تاریخ ایران و اسلام ، چاپ عبدالحی حبیبی ، تهران 1363ش ؛
(16) محمدبن جعفر نرشخی ، تاریخ بخارا ، ترجمة ابونصر احمدبن محمد نصر قباوی ، تلخیص محمدبن زخربن عمر، چاپ مدرس رضوی ، تهران 1363ش ؛
(17) یاقوت حموی ، معجم البلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965؛
(18) احمدبن اسحاق یعقوبی ، کتاب البلدان ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛


(19) J. Marquart, Era nsahr , Berlin 1901.

/ خسرو خسروی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 484
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست