جُمادی ، نام ماههای پنجم و ششم از ماههای جفتی درگاه شماری هجری قمری. نام ماه پنجم را جُمادَیالاولی'، جمادیخمسه، جمادیاول، جمادی نخستین و در زیجها و جدولها گاه به صورت كوتاه آن، ج1، نوشته اند. نام ماه مقارن آن، در دوران پیش از اسلام در عربستان، حَنْتَمْ، حَنِین(ابوریحان بیرونی، 1923، صـ61) یا حِنّین(یعقوبی، ج1، ص228؛ ابوریحانبیرونی، 1362 ش، ص228ـ229) بوده است و طول آن را سی روز در نظر میگرفتهاند. ماه ششم را نیز جُمادیالا´خِرَة، جمادی سته، جمادی آخر، جمادی ثانی، جُمادَی الثانیة و جمادی دیگر نامیدهاند و در زیجها و جدولها گاه به صورت كوتاه شده ج2 ذكر شدهاست. نام این ماه اخیر، پیش از اسلام زَبّاء، ربّی، رنّی (ابوریحان بیرونی، 1923، همانجا؛ همو، 1362 ش، ص227ـ 228، پانویس 5، ص229) و طولآن29 روز بوده است. در گاه شماری شرعی اسلامی، آغاز هریك از ماههای جمادی، همانند دیگر ماههای قمری، از لحظه رؤیت ماه نو (هلال) پساز غروب خورشید، در نخستین شبی كه پساز مُحاق، ماه رؤیت میشود، آغاز میگردد و طول هر ماه را از آن لحظه تا رؤیت هلال بعد حساب میكنند. شیوه تعیین طول ماه را به این روش، «هلالی» یا برحسب« رؤیت» نامیدهاند. بنابراین، آغاز و پایان ماه به رؤیت هلال بستگی دارد، نه به محاسبه و تعیین طول ماه به روشی كه منجمان آن را روش«حسابی» یا برحسب« امر اوسط » مینامند (رجوع کنید به عبداللهی، 1366 ش، ص46ـ56).
فاصله بین دو رؤیت متوالی ماه، كه منجمان به آن ماه اقترانی میگویند، به فاصله زمانی دو مقارنه متوالی ماه و خورشید اطلاق میشود و متوسط طول آن برابر با 588 ، 530 ر29 روز یا 29 روز و 12 ساعت و 44 دقیقه و 8 ر2 ثانیه است و بنابراین، شامل عدد صحیحی از تعداد روزها نیست، در حالی كه در امور روزمره، برای اندازه گیری زمان، تنها شبانه روزهای كامل در یك ماه در نظر گرفته میشود. به نوشته ابوریحان بیرونی(1362 ش، ص)، به سبب دشوار بودن محاسبه نصف روز در هر ماه، هر دو ماه جمعاً 59 روز محاسبه میشود. از این رو در اندازهگیری زمان، طول ماههای قمری را 30 روزه(ماهتمام) و 29 روزه(ماه ناقص) در نظر میگیرند. در شیوه حسابی، جمادیالاولی همواره30 روزه و جمادیالآخره29 روزه به حساب میآید. در دو شیوه هلالی و حسابی ممكن است ماه قمری در یك روز واحد آغاز شود، اما در بازه زمانی چند ماه قمری پیاپی گاه یك تا دو روز با یكدیگر اختلاف پیدا كنند. با توجه به تقویمهای دائمی كه محمد تقی ریاحی(متوفی1367 ش؛ رجوع کنید به ص11ـ14) منتشر كرده است و دیگر تقویمهای دائمی كه در كشور منتشر شده(رجوع کنید به عبداللهی، 1352 ش، صـ740؛ همو، 1365 ش، ص49ـ57، 99)، تفاوت ماههای هلالی و ماههای حسابی در سی سال گذشته اتفاق نیفتاده است. در تقویمهای رسمی سالانه، ممكناست جمادیالاولی و جمادیالآخره هر دو 30 روزه یا 29 روزه باشند و در سال بعد نیز به صورتی دیگر قرار بگیرند (رجوع کنید به ماه* ). در مواردی كهآغاز ماههای قمری مستقیماً با رؤیت هلال یا سایر صور ماه، بدون كمك منجمان، مشخص میشود، ماههای قمری نمیتوانند وسیله دقیقی برای اندازهگیری زمان باشند، زیرا نه تنها آغاز و پایان هر ماه مشخص نیست، بلكه تعیین دقیق تعداد روزهای بین دو تاریخ معین با فاصله چند ماه یا چند سال به دشواری امكانپذیر است( رجوع کنید به همو، 1366 ش، ص48). توالیدو یا سهو حتیچهار ماهو در موارد بسیار نادر، پنجماهِ 30 روزه و سهماه متوالی29 روزه (پاركر و دوبرستاین ، ص25؛ قسلنگدن و فادرینگهام ، ص23، یادداشت1، ص، یادداشت2) ــ كه تعیین آن همواره مورد توجه قدما و متأخران بوده است( رجوع کنید به الغبیگ، ص296؛ قوشچی، باب9؛ گنابادی، باب1؛ قسابوریحان بیرونی، 1923، ص142) بر مشكلات این نوع گاه شماری میافزاید.
كاربرد ماههای«حسابی» یا برحسب«امر اوسط» به زمانهای بسیار دور و اندكی پساز آنكه بشر اندازه گیری زمان را بهوسیلةصور ماهآغاز كرد، باز میگردد (میر، ص1؛ بری ، ص11؛ تسیبولسكی، ص13) و به نوشته ابوریحان بیرونی(1923، ص57)، انسانها از زمان طوفان نوح آغاز ماه را بر اساس محاسبه اعلام میكردند نه بر اساس رؤیت. او همچنین(همان، ص64ـ65) با لحنی انتقادی از گروهی یاد كرده است كه برای تعیین آغاز ماه قمری قائل به محاسبهاند.
درباره معنای لغوی دو ماهجُمادی ــ همانند دو ماه ربیع و ماه رمضان كه به صراحت بر زمان خاصی در فصول چهارگانه سال شمسی دلالت دارند بحثهای مفصّل و گاه گمراه كنندهای شده كه برای رفع هرگونه اشتباه باید آنها را با ارائه مآخذ و اسناد معتبر بررسی كرد. بسیاری از دانشمندان و نویسندگان و لغت شناسان، از جمله ابوریحان بیرونی (1923، ص60، 325)، جمادی را از ریشه جمادا (جَمُدَ) به معنای انجماد، سرمای سخت و یخ زدن میدانند. به نوشته بیرونی(همانجاها) این ماه را از آن رو جمادی نامیدهاند كه آب در این ماه منجمد میشود. بسیاری از مورخان و منجمانو پژوهشگران، با نظر بیرونی موافقاند (از جمله رجوع کنید به گنابادی، باب2؛ نیلسون، ص238؛ د.دین و اخلاق، ذیل "Calendar (introductory)" ؛ تسیبولسكی، ص14) و گفته او را بسیاری از لغت شناسان نیز تأیید كردهاند (از جمله رجوع کنید به ابنمنظور، ذیل«جَمُدَ»؛ لین، ذیل«جمادی»). به نوشته ولهاوزن (ص97، یادداشت1)، تعابیر شعرایعرب دوره جاهلی در باره جُمادی اینگونه بوده است: زمستان سرد، زمانی كه ثروتمندان باید مردم فقیر را تغذیه كنند، شبهای شیطانی جمادی كه سگها عوعو نمیكنند و مارها خاموشاند و در سوراخهای خود باقی میمانند و مسافران مشتاقانه به دنبال آتش«دوستانه» میگردند. در عینحال، قرار گرفتن دوماه جمادی پس از ماههای ربیعــ كه معنای لغوی آنها مبتنی بر بهار و گرم شدن هواست سبب بروز بحثهایی در باره چگونگی ترتیب ماههای قمری شده است. در توضیح علت پدید آمدن چنین عقیدهای، باید گفت بر خلاف معنای ظاهری کلمه ربیع، موضع ماههای ربیع، در دورهای كه كبیسه یا به اصطلاح نَسیء اعمال میشده، دو ماه پاییزی بوده است. ابوریحان بیرونی(1923، همانجاها) دو ماه ربیع را ماههای پاییزی نوشته است. بسیاری دیگر از دانشمندان و محققان درباره موضع ربیع در پاییز با ابوریحان بیرونی موافقاند ( رجوع کنید به د. دینو اخلاق، همانجا؛ نیلسون، ص237؛ ابنمنظور، ذیل«رَبَعَ»). نالینو (ص129ـ 130)، بر اساس موضع ماههای قمری در طول سال، لفظ ربیع را بین ساكنان بخشهای میانی جزیرةالعرب و یمن به معنای اواخر پاییز دانسته است. بنابراین، شگفت نیست كه بعد از فصل پاییز، زمستان سرد فرا رسد و دو ماه به طول انجامد و پساز ماههایرجب و شعبان، در شبه جزیره عربستان هوا آنقدر گرم و ریگهای بیابان آنقدر گداخته شود كه نام رمضان بر آن گذارند ( رجوع کنید به ابنمنظور، ذیل«رَمَضَ»؛ ابوریحان بیرونی، 1923، همانجاها).
با در نظر گرفتن شیوه برقراری كبیسه یا نسیء پیش از ظهور اسلام و حرمت آن(رجوع کنید به كبیسه* ، نسیء * )، در مكه ماههای قمری، و از آن جمله دو ماه جمادی، حداقل به مدت یك ماه در فصول سال شمسی جابهجا میشدهاند. این جابهجایی موجب شده كه ماههای نیمه نخست سال، كه دلالت بر فصول دارند، ماههای جفتی یا توأمان باشند كه یكیاز آن دو، در هر صورت، مقارن با فصل خاص خود است. ماه محرّم نیز تا پیش از ظهور اسلام صفرالاولی نامیده میشد (نالینو، ص132، پانویس6).
در دو ماه جمادی هیچ یك از وقایعی كه در میان منجمان و مورخان و استخراج كنندگان تقویمهای سالانه به« ایام مشهوره تاریخ اسلام» مشهور بوده، مانند «ایاماستفتاح»، «ایام معدودات»، «تَرْویه»، «عرفه» و «تَشْریق»، ذكر نشده است( رجوع کنید به ابوریحان بیرونی، 1362 ش، ص252ـ253)؛ اما بعضی از منجمان و نویسندگان تقویم، روز ولادت حضرت رسول اكرم و وقایعی را كه در زمان آن حضرت اتفاق افتاده و همچنین روز ولادت و وفات هریك از ائمه و علمای دین را ایام مشهوره دانستهاند و آنها را در تقویمها ثبت می نمایند (برای نمونه رجوع کنید به گنابادی، باب15). بر ایناساس، وقایعی به این شرح در ماههای جمادی اتفاق افتاده است: از میان انبوه روایات و تاریخهایی كه برای شهادت حضرت فاطمه علیهاالسلام به ما رسیده، چهار روایت مبتنی است بر اینكه شهادت ایشان، هفتاد شب یا روز (یعقوبی، ج2، ص115؛ مسعودی، تنبیه، ص287)، هفتاد و چند روز (مسعودی، مروج، ج3، ص44)، 75 روز ( مجملالتواریخوالقصص، ص454)، سه ماه یا نود روز (طبری، سلسله1، ص1869) بعد از وفات پیامبر اكرم رخ داده است، كه با اواسط جمادی الاولی و اوایل جمادیالآخره تطبیق میكند. اگر وفات پیامبر را، به عنوان نقطه عطف محاسبات، در روز دوشنبه (ابنهشام، ج4، ص652ـ653؛ مسعودی، مروج، ج3، ص) بیست و هشتم صفر (امین، ج1، ص295) یا روز دوشنبه دوازدهم ربیعالاول(واقدی، ج، ص؛ مسعودی، مروج، همانجا) و شهادت حضرت فاطمه را نیز در روز سهشنبه(مسعودی، تنبیه؛ طبری، همانجاها؛ خواندمیر، ج1، ص436؛ امین، ج1، ص319) بدانیم(بسیاریاز مورخان، به رغم آنكه در فاصله وفات پیامبر اكرم و حضرت فاطمه اختلاف دارند ( رجوع کنید به امین، همانجا ) ، متفقاند كهحضرت فاطمه در روز سهشنبه فوت كرده است)، با شمارش نود روز از تاریخ 28 صفر، به روز سهشنبهدومجمادیالا´خره میرسیم و با در نظر گرفتن کلیه احتمالات درباره ماههای تمام و ناقص، این تاریخ بین روزهای اول تا سوم جمادیالا´خره بر اساس محاسبه و همچنین به واسطه بسیاری از روایات، تأیید میشود. ابوریحان بیرونی(1969، ص55) ولادت حضرت علی علیهالسلام را در هشتم جمادیالاولی ضبط كردهاست. شهادت حضرت فاطمه، كه برخی آن را در سیزدهم جمادیالاولی گزارش كردهاند، با روز هفته آن واقعه تطبیق نمیكند. برخی ولادت حضرت علی بن حسین علیه السلام را در نیمه یا پانزدهم جمادی الاولی نوشتهاند. ولادت حضرت فاطمه در بیستم جمادیالا´خره، كه ابوریحان بیرونی(همانجا) گزارشكرده، نیز به تأیید بسیاری از مورخان رسیده است.
(22) Arthur Berry , A short history of astronomy: from earlier times through the nineteenth century , New York 1961 ; (23) Encyclopaedia of religion and ethics , ed. James Hastings, Edinburgh: T. and T. Clark, 1980-1981, s.v. "Calendar (introductory)" (by J. K. Fotheringham); (24) Edward William Lane, An Arabic-English lexicon , Edinburgh 1863-1893, repr. Beirut 1980; (25) S. Langdon and J. K. Fotheringhan , The Venus tablets of Ammizaduga , London 1928; (26) P. Meer , The choronology of ancient western Asia and Egypt , Leiden 1955; (27) Martin Persson Nilsson , Primitive time-reckoning , London, Sweden 1920; (28) Richard A. Parker and Waldo H. Dubberstein , Babylonian chronology: 626 B. C.- A. D.75 , Providence, Rhode Island 1956; (29) V. V. Tsybulsky , Calendars of Middle East countries: conversion tables and explanatory notes , Moscow 1979; (30) Julius Wellhausen , Reste arabischen Heidentums gesammelt und erlautert , Berlin 1897.