responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4803

 

جلیلی‌ ، خاندان‌، سلسله‌ای‌ از حاكمان‌ محلی‌ و نیمه‌ مستقل‌ در موصل‌ (حك: 1139ـ1249). در باب‌ پیشینه‌ تاریخی‌ این‌ خاندان‌ اطلاعات‌ اندكی‌ در دست‌ است‌، با این‌ حال‌ مسلّم‌ است‌ كه‌ در اصل‌ موصلی‌ نبوده‌اند (لانگریگ‌، ص‌158؛ عماد عبدالسلام‌ رئوف‌، ص‌39). گفته‌اند كه‌ سر سلسله‌ این‌ خاندان‌، عبدالجلیل‌، احتمالاً قبل‌ از مسلمان‌ شدن‌ برده‌ای‌ نصرانی‌، متعلق‌ به‌ خاندان‌ محلی‌ و مشهور عُمَری‌، و نسطوری‌ مذهب‌ بوده‌ است‌ (عمادعبدالسلام‌ رئوف‌، ص‌42؛ د. اسلام‌ ، چاپ‌ دوم‌؛ د.ا.د.ترك‌ ، ذیل‌ مادّه‌). عبدالجلیل‌ در 1130 در كودكی‌ همراه‌ پدرش‌، عبدالملك‌، از دیاربكر به‌ موصل‌ رفت‌. عبدالملك‌ میان‌ دیاربكر و موصل‌ به‌ تجارت‌ مشغول‌ شد و داراییهایش‌ فزونی‌ یافت‌ (سیار كوكب‌ علی‌الجمیل‌، 1412، ص‌33). تأثیر خاندان‌ جلیلی‌ بر بازار و اقتصاد موصل‌، همچنین‌ برخورداری‌ از حق‌ جبایت‌ * خراجِ برخی‌ اراضی‌ اِقطاعی‌، راه‌ ورود این‌ خاندان‌ را به‌ معاملات‌ كلان‌ تجاری‌ گشود. با فروپاشی‌ نظام‌ اِقطاع‌ لشكری‌، آنان‌ مالك‌ مجموعه‌ای‌ از زمینهای‌ حاصلخیز اقطاعی‌ شدند و در شمار زمینداران‌ بزرگ‌ درآمدند (رجوع کنید به عماد عبدالسلام‌ رئوف‌، ص‌51؛ سیار كوكب‌ علی‌الجمیل‌، 1412، ص‌33ـ34).

ظاهراً شرایط‌ منطقه‌ای‌ و محلی‌ از یك‌ سو و ضعف‌ اقتدار دولت‌ عثمانی‌، به‌ویژه‌ پس‌ از شكست‌ محاصره‌ وین‌ در 1096/1683، از سوی‌ دیگر (رجوع کنید به سیار كوكب‌ علی‌الجمیل‌، 1412، ص‌32)، زمینه‌ را برای‌ سیادت‌ این‌ خاندان‌ بر موصل‌ فراهم‌ كرد. مشاركت‌ این‌ خاندان‌ در نبردهای‌ عثمانی‌ برضد صفویه‌ و مساعدت‌ در حمله‌ احمدپاشا، والی‌ بغداد، برای‌ تصرف‌ همدان‌ در 1136، از علل‌ اصلی‌ دستیابی‌ اسماعیل‌ آغابن‌ عبدالجلیل‌ به‌ مرتبه‌ امیری‌ و ولایت‌ موصل‌ و گرفتن‌ لقب‌ بیگلربیگی‌ بود. به‌ این‌ ترتیب‌، سلطه‌ خاندان‌ جلیلی‌ بر موصل‌ رسماً با ولایت‌ اسماعیل‌پاشا در 1139 آغاز شد و به‌ طور منقطع‌ بیش‌ از یك‌ قرن‌ ادامه‌ یافت‌ و در این‌ مدت‌ شانزده‌ والی‌ جلیلی‌، در مجموع‌ به‌ مدت‌ نود سال‌، بر موصل‌ فرمان‌ راندند (عماد عبدالسلام‌ رئوف‌، ص‌53ـ54؛ عزاوی‌، ج‌7، ص‌27).

اسماعیل‌پاشا، كه‌ به‌ جنگاوری‌ و ایجاد اصلاحات‌ گوناگون‌ شهره‌ بود، پس‌ از یك‌ سال‌ حكومت‌ از دنیا رفت‌. سه‌ سال‌ بعد، در 1143، فرزندش‌ حاج‌حسین‌، مؤسس‌ حقیقی‌ حكومت‌ جلیلیان‌ و مشهورترین‌ فرد این‌ خاندان‌ ( د.اسلام‌ ، همانجا)، با عنوان‌ پاشا، ولایت‌ موصل‌ را یافت‌ و سیزده‌ سال‌، به‌ طور ناپیوسته‌، در این‌ منصب‌ بود (لانگریگ‌، ص‌159؛ سیاركوكب‌ علی‌الجمیل‌، 1412، ص‌36). نبردهای‌ حاج‌ حسین‌پاشا با نادرشاه‌ افشار (حك: 1148ـ1160) به‌ او شهرت‌ بسیار بخشید و پس‌ از آن‌، این‌ خاندان‌ قدرت‌ گرفتند (رجوع کنید به عماد عبدالسلام‌ رئوف‌، ص‌62؛ سیاركوكب‌ علی‌الجمیل‌، 1412، ص‌36ـ37؛ د.اسلام‌ ، همانجا). در یكی‌ از مهم‌ترین‌ این‌ نبردها (1145)، پس‌ از آنكه‌ نادر در نامه‌ای‌ خطاب‌ به‌ مفتی‌ موصل‌، خواستار تسلیم‌ شهر بدون‌ خونریزی‌ شد، حسین‌پاشا به‌ كمك‌ اهالی‌ موصل‌، زعمای‌ خاندان‌ جلیلی‌، لشكریان‌ نادر را شكست‌ داد. در پی‌ این‌ فتح‌، محمود اول‌ (حك:1143ـ1168)، سلطان‌ عثمانی‌، دو شمشیر، دو خلعت‌ و 500 ، 7 سكه‌، به‌ عنوان‌ پاداش‌، برای‌ حسین‌پاشا و كازیكچی‌ فرستاد (عماد عبدالسلام‌ رئوف‌، همانجا؛ نیز رجوع کنید به سیار كوكب‌ علی‌الجمیل‌، 1990، ص‌109، 198؛ د.ا.د.ترك‌ ، همانجا). در نبرد توپال‌ عثمان‌پاشا * (صدراعظم‌ و سردار عثمانی‌) با نادرشاه‌ در 1146، حسین‌پاشا به‌ عنوان‌ متحد توپال‌ عثمان‌پاشا، موصل‌ را مركز تأمین‌ تداركات‌ نظامی‌ و پزشكی‌ عثمانیان‌ كرد (سیار كوكب‌ علی‌الجمیل‌، 1990، ص‌198)؛ اما، بی‌تردید مهم‌ترین‌ نبرد نظامی‌ او، كه‌ به‌ تفصیل‌ از آن‌ یاد شده‌ است‌ (رجوع کنید به استرآبادی‌،ص‌385 به‌ بعد؛ مروی‌، ج‌3، ص‌907ـ911، 915ـ 920؛ سیار كوكب‌علی‌الجمیل‌، 1990، ص‌146 به‌ بعد)، رهبری‌ نیروهای‌ موصل‌ در محاصره‌ 1156 بود. در این‌ نبرد، نادرشاه‌ با هدف‌ تصرف‌ بغداد، با لشكری‌ گران‌، موصل‌ را محاصره‌ كرد؛ اما، پس‌ از حملات‌ و غارتهای‌ بسیار و 42 روز محاصره‌، به‌ ناچار، درباره‌ متاركه‌ جنگ‌ با حسین‌پاشا به‌ مذاكره‌ پرداخت‌. حسین‌ پاشا از شروع‌ مذاكرات‌ استقبال‌ نمود و هدایای‌ گرانبهایی‌ بین‌ احمدپاشا، والی‌ بغداد، و نادر مبادله‌ گردید و سرانجام‌ نادر، به‌شرط‌ اینكه‌ پیشنهاد صلح‌ او را حسین‌پاشا به‌ قسطنطنیه‌ ارسال‌ كند، دست‌ از محاصره‌ برداشت‌ (لاكهارت‌ ، ص‌231ـ 232؛ عابد و نورس‌، ص‌597؛عزاوی‌،ج‌5،ص‌267ـ268؛لانگریگ‌،ص‌150، 152؛ وردی‌، ج‌1، ص‌128ـ129). در فاصله‌ سالهای‌ بركناری‌ حسین‌پاشا از ولایت‌ موصل‌ در 1159 تا روی‌ كار آمدن‌ فرزندش‌ محمدامین‌پاشا در 1166، اختلافات‌ سیاسی‌ بین‌ افراد خاندان‌ جلیلی‌ بروز كرد و نظامیان‌ نیز، با حمایت‌ از طرفین‌ درگیر، به‌ تشدید این‌ منازعات‌ كمك‌ كردند. این‌ درگیریها ــكه‌در اصل‌ جدال‌ بر سر میراث‌، میان‌ عبدالفتاح‌پاشا (برادر حسین‌پاشا) از یك‌ سو و محمدامین‌ پاشا و مصطفی‌ آغابن‌ ابراهیم‌ آغا از سوی‌ دیگر بودــ به‌ سلیمان‌پاشا، والی‌ بغداد (حك: 1163ـ 1171)، فرصت‌ داد تا در امور موصل‌ دخالت‌ كند و از این‌ كشمكشها به‌ سود خود بهره‌ گیرد (عماد عبدالسلام‌ رئوف‌، ص‌64ـ 65؛ سیار كوكب‌ علی‌الجمیل‌، 1412، ص‌39). در 1171، همین‌ كه‌ رجب‌ پاشا حلبی‌ والی‌ موصل‌ شد، دوباره‌ بین‌ یاران‌ محمدامین‌پاشا و عبدالفتاح‌پاشا اختلاف‌ افتاد و پس‌ از 42 روز جنگ‌ داخلی‌ و كشته‌ و زخمی‌ شدن‌ دهها تن‌، بار دیگر حسین‌پاشا به‌ولایت‌ موصل‌ رسید (سیاركوكب‌ علی‌الجمیل‌، 1412، ص‌39ـ40)؛ اما وی‌، كه‌ تواناترین‌ با كفایت‌ترین‌ و خوشنام‌ترین‌ والی‌ جلیلی‌ موصل‌ بود،در همان‌ سال‌ درگذشت‌ (رجوع کنید به مرادی‌، ج‌2، ص‌59). پس‌ از او فرزندش‌، محمدامین‌پاشا، جانشین‌ وی‌ شد و به‌ طور ناپیوسته‌ پانزده‌ سال‌ عهده‌دار ولایت‌ موصل‌ گشت‌. وی‌، به‌رغم‌ نابسامانی‌ اوضاع‌ داخلی‌، فرماندهی‌ نظامی‌ عثمانیان‌ برضد روسیه‌ را با موفقیت‌ برعهده‌ داشت‌، ولی‌ سرانجام‌ در 1183 به‌ اسارت‌ نیروهای‌ روسی‌ در آمد و در 1188، پس‌ از انعقاد معاهده‌ كوچك‌ قینارجه‌ بین‌ دولت‌ عثمانی‌ و روسیه‌، آزاد شد. سلطان‌ عبدالحمید اول‌ (حك: 1187ـ1203) به‌ او لقب‌ غازی‌ داد و وی‌ را والی‌ و مجری‌ برنامه‌های‌ اصلاحی‌ خود در مناطق‌ شرقی‌ و عراق‌ كرد، اما محمدامین‌پاشا، بی‌آنكه‌ بتواند به‌ امور حكومتی‌ بپردازد، باقی‌ عمر را در بستر بیماری‌ گذراند (سیار كوكب‌ علی‌الجمیل‌، 1412، ص‌37ـ38).

در 1183 عبدالفتاح‌ پاشا جلیلی‌، پس‌ از یك‌ دوره‌ درگیری‌ با محمدامین‌ پاشا و یارانش‌، به‌ ولایت‌ موصل‌ رسید (عماد عبدالسلام‌ رئوف‌، ص‌66ـ80). او چند ماه‌ بیشتر در موصل‌ نماند چون‌ سلطان‌ عثمانی‌، مصطفی‌ سوم‌ (حك:1171ـ1187)، برای‌ دفاع‌ از سوریه‌ در برابر حمله‌های‌ علی‌بیگ‌ كبیر، حاكم‌ مصر (حك: 1182ـ1187)، زمام‌ امور طرابلس‌ را نیز به‌ او سپرد (همان‌، ص‌80؛ سیار كوكب‌ علی‌الجمیل‌، 1412، همانجا). عبدالفتاح‌ پسر عمو و فرزندش‌ را به‌ نیابت‌ از خود بر موصل‌ گماشت‌ و عازم‌ طرابلس‌ شد، اما چندی‌ بعد با درگذشت‌ عبدالفتاح‌پاشا، قدرت‌ به‌ اردوگاه‌ رقیب‌، یعنی‌ خاندان‌ محمدامین‌ پاشا، منتقل‌ گردید (عماد عبدالسلام‌ رئوف‌، ص‌81ـ82). این‌بار سلیمان‌ پاشا، فرزند محمدامین‌، والی‌ موصل‌ شد. او چهار بار و مجموعاً حدود چهارده‌ سال‌ بر این‌ مسند بود و پس‌ از فرونشاندن‌ شورشهای‌ مناطق‌ هم‌جوار و مخالفتهای‌ قبایل‌ و بازگرداندن‌ نظم‌ و امنیت‌ به‌ شهر، در 1204 از حكومت‌ موصل‌ كناره‌ گرفت‌ و در صفر 1211 درگذشت‌ (همان‌، ص‌82ـ86؛ سیار كوكب‌ علی‌الجمیل‌، 1412، همانجا). علت‌ كناره‌گیری‌ او را رد درخواست‌ سلطان‌ عثمانی‌ برای‌ حمله‌ به‌ وهابیان‌ دانسته‌اند (سیار كوكب‌ علی‌الجمیل‌، 1412، ص‌42). پس‌ از كناره‌گیری‌ سلیمان‌ از قدرت‌، برادرش‌، محمدپاشا (حك: 1204ـ1221)، حدود هجده‌ سال‌ مقتدرانه‌ بر موصل‌ حكومت‌ كرد و در این‌ دوره‌، موصل‌ امنیت‌ و آرامشی‌ دوباره‌ یافت‌ و در نتیجه‌ سیاستهای‌ مسالمت‌جویانه‌ وی‌، اوضاع‌ اقتصادی‌ و تجاری‌ شكوفا گردید (همانجا؛ عمادعبدالسلام‌ رئوف‌، ص‌86ـ89). پس‌ از درگذشت‌ محمدپاشا، اعیان‌ موصل‌ محمودبیگ‌، فرزند وی‌، را جانشین‌ پدر ساختند، اما او صلابت‌ و درایت‌ پدرش‌ را نداشت‌ و هنوز پنج‌ ماه‌ از حكومتش‌ نگذشته‌ بود كه‌ بار دیگر، به‌ زعامت‌ عموی‌ پدرش‌، اسعدبیگ‌، بین‌ افراد خاندان‌ جلیلی‌ نزاع‌ درگرفت‌ و سرانجام‌ محمودبیگ‌، پس‌ از كشتار و غارت‌ بسیار، با وساطت‌ بزرگان‌ خاندان‌، قدرت‌ را به‌ اسعدبیگ‌ واگذار كرد (عماد عبدالسلام‌ رئوف‌، ص‌89؛ سیار كوكب‌ علی‌الجمیل‌، 1412، ص‌42ـ43)؛ اما، دخالت‌ علی‌پاشا، والی‌بغداد، مانع‌ به‌ قدرت‌ رسیدن‌ اسعدبیگ‌ شد. علی‌پاشا و سلطان‌ عثمانی‌ بر اوضاع‌ مسلط‌ شدند و نُعمان‌بیگ‌، پسر عموی‌ محمود، را به‌ حكومت‌ موصل‌ منصوب‌ كردند. بار دیگر فتنه‌ای‌ درگرفت‌؛ اما، با تبعید اسعدبیگ‌ به‌ اربیل‌، اوضاع‌ آرام‌ شد (عماد عبدالسلام‌ رئوف‌، ص‌90ـ91؛ سیار كوكب‌ علی‌الجمیل‌، همانجا). در 1224، كمی‌ پس‌ از روی‌ كار آمدن‌ سلطان‌ محمود دوم‌ (حك: 1223ـ1255)، در موصل‌ شورشی‌ به‌ رهبری‌ احمدپاشابن‌ بكر افندی‌، كدخدا و رئیس‌ دیوان‌ انشای‌ موصل‌، برضد سیادت‌ خاندان‌ جلیلی‌ برپا شد. احمدپاشا كه‌ مترصد بود با حمایت‌ والی‌ بغداد، سلیمان‌پاشا الصغیر، بر حكومت‌ موصل‌ دست‌ یابد، اگر چه‌ در آغاز موفقیتهایی‌ داشت‌، به‌ سبب‌ نداشتن‌ پایگاه‌ مردمی‌، به‌ سرعت‌ شكست‌ خورد و در دستیابی‌ به‌ حكومت‌ ناكام‌ ماند (عماد عبدالسلام‌ رئوف‌؛ سیار كوكب‌ علی‌الجمیل‌، 1412، همانجاها).

به‌ علت‌ كاهش‌ نقش‌ منطقه‌ای‌ موصل‌ در پی‌ سیاستهای‌ تمركزگرای‌ محمود دوم‌ و نیز افزایش‌ قدرت‌ برخی‌ خاندانهای‌ دیگر ( د. ا. د. ترك‌ ، همانجا) و تأثیرپذیری آخرین‌ حكام‌ خاندان‌ جلیلی‌ از سیاستهای‌ ممالیك‌ عراق‌ (حك:1165ـ1247) در بغداد، درباره‌ دو دهه‌ آخر فرمانروایی‌ خاندان‌ جلیلی‌ اطلاع‌ دقیقی‌ در دست‌ نیست‌ (رجوع کنید به سیار كوكب‌ علی‌الجمیل‌، 1412، ص‌44ـ45). ظاهراً بروز قحطی‌ و دیگر بلایای‌ طبیعی‌ (رجوع کنید به عماد عبدالسلام‌ رئوف‌، ص‌93)، منازعه‌ خاندان‌ حاكم‌ با بزرگان‌ شهر بر سر قدرت‌، بهره‌كشی‌ اقتصادی‌ جلیلیها از مردم‌ موصل‌ و به‌ دست‌ گرفتن‌ انحصار تجارت‌ غله‌، منجر به‌ بالا گرفتن‌ ناخشنودی‌ عمومی‌ و شورش‌ مردم‌ بر ضد یحیی‌پاشا جلیلی‌ شد و زمینه‌ را برای‌ فروپاشی‌ سریع‌ این‌ خاندان‌ فراهم‌ كرد (عبدالعزیز سلیمان‌ نوار، ص‌146ـ147). پس‌ از شورش‌ احمد افندی‌، تا 1244 نُه‌ تن‌ دیگر از افراد خاندان‌ جلیلی‌ روی‌ كار آمدند (رجوع کنید به سیار كوكب‌ علی‌الجمیل‌، 1412، همانجا). در این‌ سال‌، دوره‌ فترت‌ حاكمیت‌ خاندان‌ جلیلی‌ بر موصل‌ آغاز شد و تا 1248 ــكه‌ یحیی‌پاشا جلیلی‌، فرزند نعمان‌پاشا، مجدداً روی‌ كار آمدــ ادامه‌ یافت‌ (عماد عبدالسلام‌ رئوف‌، ص‌205؛ سیار كوكب‌ علی‌الجمیل‌، 1412، همانجا). تلاشهای‌ یحیی‌پاشا برای‌ احیای‌ قدرت‌ این‌ خاندان‌ و برچیدن‌ نفوذ دولت‌ عثمانی‌ از عراق‌ بی‌نتیجه‌ ماند و با عزل‌ او در رمضان‌ 1249، حكومت‌ خاندان‌ جلیلی‌ نیز برافتاد (عماد عبدالسلام‌ رئوف‌، ص‌204ـ207؛ برای‌ اطلاع‌ بیشتر درباره‌ وی‌ رجوع کنید به مرادی‌، ج‌4، ص‌267ـ268). عثمانیان‌ كه‌ در هنگام‌ بروز بحرانهای‌ سخت‌ از توان‌ نظامی‌ و اقتدار سیاسی‌ خاندان‌ جلیلی‌ استفاده‌ می‌كردند، پس‌ از دفع‌ خطرهای‌ احتمالی‌، با دور نمودن‌ آنان‌ از مسند قدرت‌، از تحقق‌ اندیشه‌های‌ استقلال‌طلبانه‌ آنان‌ جلوگیری‌ كردند (علی‌شاكرعلی‌، ص‌163). دوره‌ سیادت‌ خاندان‌ جلیلی‌ از دوره‌های‌ درخشان‌ فرهنگ‌ و تمدن‌ موصل‌ به‌ شمار می‌رود. در این‌ دوره‌، صنایع‌ گوناگون‌ شكوفا شد و مدارس‌ و مراكز علمی‌ تأسیس‌ گردید و ادبا و دانشمندان‌ و نویسندگان‌ بسیاری‌ ظهور یافتند و آثار فراوانی‌ تألیف‌ شد. در دوره‌ حكومت‌ خاندان‌ جلیلی‌، دو حادثه‌ مهم‌ در تاریخ‌ اجتماعی‌ جدید موصل‌ روی‌ داد: نخست‌ ورود هیئتهای‌ تبشیری‌ مسیحی‌، مانند كرملیها و اگوستینیها، كه‌ مذهب‌ كاتولیك‌ را در آنجا نشر دادند؛ و دوم‌، پیدایش‌ حكومت‌ اصلاحی‌ سلفی‌ اسلامی‌ كه‌ بعضی‌ از علمای‌ موصل‌ در نیمه‌ دوم‌ سده‌ دوازدهم‌/ هجدهم‌، موجد آن‌ بودند (رجوع کنید به عزاوی‌، ج‌7، ص‌28ـ29؛ سیار كوكب‌ علی‌الجمیل‌، 1412، ص‌50ـ51).


منابع‌:
(1) محمدمهدی‌بن‌ محمدنصیر استرآبادی‌، جهانگشای‌ نادری‌ ، چاپ‌ عبداللّه‌ انوار، تهران‌ 1341ش‌، سیار كوكب‌ علی‌الجمیل‌، حصارالموصل‌: الصراع‌ الاقلیمی‌ و اندحار نادرشاه، موصل‌ 1990؛
(2) همو، «الموصل‌ خلال‌الحكم‌ الجلیلی‌»، در موسوعة الموصل‌ الحضاریة، ج‌4، موصل‌: جامعه‌ الموصل‌، 1412/1992؛
(3) صالح‌ محمد عابد و علاء موسی‌ كاظم‌ نورس‌، «العثمانیون‌ یستعیدون‌ حكم‌العراق‌»، العراق‌ فی‌التاریخ‌ ، بغداد 1983، چاپ‌ افست‌ بیروت‌: دارالجیل‌، [ بی‌تا. (؛
(4) عبدالعزیز سلیمان‌نوار، داودباشا: والی‌ بغداد ، قاهره‌ 1387/1967؛
(5) عباس‌ عزاوی‌، تاریخ‌العراق‌ بین‌احتلالین‌ ، بغداد 1353ـ1376/ 1935ـ1956، چاپ‌ افست‌ قم‌ 1369ش‌؛
(6) علی‌شاكر علی‌، تاریخ‌العراق‌ فی‌العهد العثمانی، نینوا 1985؛
(7) عماد عبدالسلام‌ رئوف‌، الموصل‌ فی‌ العهد العثمانی‌ ، نجف‌ 1395/1975؛
(8) محمدخلیل‌بن‌ علی‌ مرادی‌، سلك‌ الدرر فی‌ اعیان‌ القرن‌ الثانی‌ عشر،بولاق‌ 1291ـ1301، چاپ‌ افست‌ بغداد ) بی‌تا.(؛
(9) محمدكاظم‌ مروی‌، عالم‌ آرای‌ نادری ، چاپ‌ محمدامین‌ ریاحی‌، تهران‌ 1364ش‌؛
(10) علی‌ وردی‌، لمحات‌ اجتماعیه‌ من‌ تاریخ‌ العراق‌ الحدیث‌ ، بغداد 1969ـ1979، چاپ‌ افست‌ ) قم‌ ] 1371ش‌؛


(11) EI 2 , s. v. "Djalili"(by S. H. Longrigg);
(12) Laurence Lockhart, Nadir Shah: a critical study based mainly upon contemporary sources , London 1938;
(13) Stephen Hemsley Longrigg, Four centuries of modern Iraq , Beirut 1968;
(14) TDVIA , s.v. "Celili" (by Mehmet Ipsirli).

/ یونس‌ فرهمند /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4803
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست