جلفا(2) (جولا/ جوغا/ جوقا) ، محله بزرگ ارمنینشین در شهر اصفهان. جلفا در َ40 ْ32عرض شمالی و َ41 ْ51 طول شرقی، در كرانه جنوبی زایندهرود واقع است و با پل اللّهوردیخان به چهارباغ متصل میشود.
پس از آنكه شاهعباس اول (حك: 996ـ1038) در جنگهای خود با عثمانی، در 1013/1604 به قصد اجرای سیاست زمینسوخته، در برابر لشكریان چغالهزاده، سردار ترك، دستور تخلیه برخی مناطق جنگی در آذربایجان و ارمنستان، از جمله جلفا، را صادر كرد و ارمنیان ساكن در این شهر به نواحی گوناگون ایران، از جمله اصفهان، كوچانده شدند (اسكندر منشی، ج2، ص668؛ حسینی استرآبادی، ص181؛ رائین، ص17ـ18؛ فلسفی، ج3، ص202ـ207؛ برای تحلیلهای برخی نویسندگان و مورخان مسیحی از این اقدام شاهعباس و گاه انتقادشان از این فرمان رجوع کنید به تاورنیه ، ج1، ص58ـ59؛ جملّی كارری، ص17؛ سیوری، ص174؛ نیز رجوع کنید به رائین، ص19ـ 22، 24). شاهعباس با ارمنیان جلفای ارس، به سبب ثروتمند بودنشان و اینكه زودتر از دیگران از فرمانش اطاعت كرده بودند، مهربانتر بود و ظاهراً به همین سبب آنان را به پایتخت خود، اصفهان، فرستاد و برای تسهیل انتقال آنان مبالغی از خزانه سلطنتی هزینه كرد (رجوع کنید به درهوهانیان، ص22ـ25؛ رائین، ص26). هریك از گروههای ارمنیان كه به اصفهان كوچیدند، در محلهای كه به اسم خودشان نامیده شده بود، مثلاً محله ایروانیها، تبریزیها، نخجوانیها، ساكن شدند. ارمنیان جلفا نیز در 1014/ 1606 محلهای به نام جلفا را با حمایت شاهعباس، در زمینهای كنار خیابان عباسآباد، به وجود آوردند و در واقع، كرانه جنوبی زایندهرود را به دَهبخش تقسیم كردند كه هریك از آنها با كوچهای وسیع به خیابان طولانی شرقی ـ غربی وسط محله ــكه به نام یكی از سران ارمنیان جلفا و از كلانتران آنجا، خواجهنظر نام داشتــ متصل میشد. این محله در زمینهای اعطایی شاه به جلفاییان ــكه متعلق به املاك خاصه واقع در سیچان، قینان و مِرقون بودــ پدید آمد (درهوهانیان، ص25ـ 27؛ رائین، ص26ـ27). چون جلفا در زمینهای ساده كشاورزی احداث شد، طرح و نقشه آن آسان به اجرا درآمد (درهوهانیان، ص25).
محلات اصلی جلفای اصفهان در ابتدا عبارت بودند از: میدان بزرگ، میدان كوچك یا كوچه شیركخانه، چهارسوق، هاكوپجان یا محله حصیربافها، و قاراكل یاقینان (رجوع کنید به درهوهانیان، ص605ـ 609؛ اعرابی هاشمی، 1378ش، ص64ـ 65) و محلاتی چون سنگتراشها (معروف به گبرآباد یا كوچر)، تبریزیها، ایروانیها و گاسك بعداً جزو جلفا شدند (رجوع کنید به درهوهانیان، همانجا؛ اعرابی هاشمی، 1378ش، ص66). قبرستان ارمنیان جلفا نیز در دامنه كوه صُفّه در جنوب اصفهان واقع بود (درهوهانیان، ص609).
شاهعباس اول برای جلفاییان، حقوق و امتیازات ویژهای در نظر گرفته بود، چنانكه میتوانستند، برخلاف سایر مسیحیان، آزادانه خانه و ملك بخرند و در امور حقوقی و قضایی مطیع مقررات عرفی و شرعی خود و در اجرای مراسم و تشریفات دینی آزاد باشند. شاه برای تأمین آسایش ارمنیان جلفا دستور داده بود كه هیچ مسلمانی در آنجا منزل نگیرد و كسی متعرض آنان نشود. همچنین با اجازه او، ارمنیان جلفا، برخلاف مقررات اهل ذمّه، میتوانستند مثل دیگر ایرانیان لباس بپوشند و سران و اعیانشان میتوانستند برای اسبهایشان زین و یراق زرین و سیمین بهكار برند (تاورنیه، ج1، ص66). جلفا به صورت خودگردان اداره میشد (سیوری، همانجا) و كلانتر یا حكمران جلفا را ارمنیان، با موافقت شاه، از میان خودشان برمیگزیدند. این كلانتران مناسبات نزدیكی با شاه داشتند (رجوع کنید به تاورنیه، ج1، ص148؛ لوفت، ص132 و ارجاعات آن)، چنانكه یكبار خواجهنظر، در اوایل سلطنتِ شاهعباس اول، مبلغ كلانی به وی قرض داد (رجوع کنید به فلور، 1356ش، ص85). گاه به امر شاه، از سفیران كشورهای اروپایی نیز در خانههای این كلانتران پذیرایی میشد (رجوع کنید به محمد معصوم، ص249؛ درباره وظایف كلانتران و نیز سازمان اداری جلفا در دوره صفویه رجوع کنید به اعرابی هاشمی، 1379ش الف ، ص149ـ155).
شاهعباس تجارت ابریشم در ایران را، كه در انحصار خود داشت، به ارمنیان جلفا سپرد و بدینترتیب به فعالیت تجاری آنان رونق بخشید و درنتیجه، بسیاری از ارمنیان شهرهای دیگر ایران، از جمله تبریز و ایروان، به اصفهان مهاجرت كردند (در دوره عباس دوم نیز ارمنیهای بخشهای گوناگون اصفهان، به دستور وی، به حوالی جلفا كوچانده شدند)؛ ازاینرو، در مدتی كوتاه، جمعیت و وسعت محله جلفا رو به فزونی نهاد (تاورنیه، ج1، ص58ـ 59؛ درهوهانیان، ص60ـ61)، به طوری كه به گزارش شاردن (ج8، ص102ـ103) این محله در دوره شاهعباس دوم، یك فرسنگ طول و یك فرسنگ عرض داشت و به دو بخش جلفای قدیم (ساخته شده در دوره عباس اول) و جلفای نو (ساخته شده در دوره عباس دوم) تقسیم میشد و دارای چند حمام، دو كاروانسرا، یك دیر، یازده كلیسا، دو مكتبخانه جدا برای دختران و پسران، و حدود 500 ، 3 منزل مسكونی بود (قس كمپفر ، ص186، كه جمعیت آن را در دوره شاهصفی دوم سی هزار تن تخمین زده است).
در حمله افغانها به اصفهان، ارمنیان ناگزیر جلفا را تسلیم كردند و افغانها اموال آنان را غارت نمودند و تعدادی از دختران ایشان را ربودند (رجوع کنید به كروسینسكی، ج2، ص48ـ52؛ نیز رجوع کنید به فلور، 1998، ص105). با این حال، ارمنیان جلفا از قحطی و كشتار عمومی افغانیان در امان ماندند (رجوع کنید به درهوهانیان، ص171، 177). گرفتاریها و تضییقاتی كه از زمان شاهسلطان حسین صفوی (حك: 1105ـ1135) برای ارمنیان جلفا پدید آمده و با حمله افغانها و سپس در دوره نادرشاه افشار (حك: 1148ـ1160) شدت بیشتری گرفته و گاه نیز شورشهای ارمنیان جلفا را برانگیخته بود (رجوع کنید به آرونووا و اشرافیان ، ص211)، سبب شد تا برخی ساكنان جلفا این شهر را به بهانههای گوناگون، از جمله زیارت و تجارت، ترك كنند و به بغداد و هند و اروپا بروند (رجوع کنید به درهوهانیان، ص185ـ186، 220ـ222؛ اوته ، ص174). در زمان كریمخان زند، كه تا حدی در آسودگی ارمنیان جلفا میكوشید (برای مصائب مردم جلفا در زمان هجوم علیمردان، رقیب كریمخان رجوع کنید به گریمو، ص228ـ229؛ رستمالحكما، ص250ـ251)، این مهاجرتها نیز ادامه یافت، بهطوری كه جمعیت جلفا در این دوره كمتر از 700 ، 1 تن بود (رجوع کنید به درهوهانیان، ص228، 237). با انتقال پایتخت از اصفهان به شیراز در دوره زندیه و سپس به تهران در دوره قاجار، مهاجرت ارمنیان بیشتر به سمت تهران و هندوستان بود (رجوع کنید به پولاك ، ص25ـ26؛ اوبن ، ص293). در دوره قاجار، از جمعیت و رونق جلفا به شدت كاسته شد، بهطوری كه جمعیت آن را در این دوره كمتر از 500 ، 3 تن برآورد كردهاند (رجوع کنید به جكسون، ص270؛ چریكوف، ص83؛ اوبن، ص291ـ292؛ برای آمار و ارقام مختلف درباره جمعیت جلفا رجوع کنید به اعرابی هاشمی، 1378ش، ص70ـ71).
مهمترین فعالیت ارمنیان جلفا تجارت بود. این شهر در دوره شاه عباس اول، بهسبب مهارت و خبرگی ارمنیان در تجارت و شهرت آنان به صداقت و امانت، مركز شبكهای برای تجارت خارجی شد كه از یكسو در جاوه و تایلند و فیلیپین و هند و از سوی دیگر در هلند و فرانسه و ایتالیا و انگلیس و اسپانیا و سوئد، به خریدوفروش و صدور و ورود كالا میپرداخت (رجوع کنید به تاورنیه، ج1، ص62ـ63؛ د.اسلام ، چاپ دوم، تكمله 5ـ6، ذیل مادّه؛ سیوری، ص175). اعطای وامهای بدون بهره از طرف شاهعباس اول به بازرگانان ارمنی جلفا (رجوع کنید به سیوری، همانجا) و سپردن تجارت ابریشم به آنان را باید عامل اصلی موفقیتشان به شمار آورد. آنان انواع فرآوردههای صنعتی، مثل لوازم خیاطی و اشیای فلزی و ساعت و پارچه، را از اروپا به ایران وارد و از این راه سودهای كلانی حاصل میكردند، چنانكه از خواجه پطرس، یكی از تاجران معروف آن عصر، پس از مرگ، علاوه بر خانه و جواهر و مایملك دیگر، چهل هزار تومانِ نقره بر جای مانده بود (تاورنیه، ج1، ص65؛ سیوری، همانجا). با كاهش جمعیت جلفا و كمتر شدن حمایتهای حاكمان بعدی از آنان و نیز كمتر شدن اهمیت سیاسی و اقتصادی اصفهان در دورههای بعد، وضع اقتصادی بازرگانان جلفا نیز به تدریج دچار نقصان گردید (رجوع کنید به شیل ، ص198).
ارمنیان جلفا به مشاغل دیگری چون طبابت، زرگری، نجاری، ریختهگری، سنگتراشی، ساعتسازی، نوازندگی و غیره نیز میپرداختند (رجوع کنید به رائین، ص128ـ133؛ قوكاسیان، ص349؛ لئون میناسیان درباره فن زرگری، كه ارمنیان جلفا در آن مهارت داشتند، كتابی با عنوان > زرگری در جلفای اصفهان < نوشته است). همچنین ارمنیان جلفا از پیشروان صنعت چاپ در ایران بودند. خاچاطور وارداپت كساراتسی، پیشوای ارمنیان جلفا، در 1047/1638 برای اولین بار كتاب زبور داوود را در 572 صفحه بهچاپ رساند (میناسیان، 1379ش، ص10؛ نیز رجوع کنید به چاپ و چاپخانه * ، بخش ایران).
ارمنیان جلفا در ترقی و تكامل معماری و هنر ایران نیز فعالانه مشاركت داشتهاند. معماری آنان تلفیقی بوده است از ویژگیهای معماری ارمنستان با اوضاع اقلیمی و مصالح ساختمانی محلی و موازین و شرایط فرهنگی در معماری عصر صفوی (حقنظریان، ص51ـ52). معماری آنان، علاوه بر ساخت شهری و بناهای مسكونی و بازارها و كارگاهها، در ساخت كلیساهای بسیاری متجلی است (برای كلیساهای جلفا رجوع کنید به اعرابی هاشمی، 1379ش ب ، ص54ـ58؛ حقنظریان، ص51؛ نیز رجوع کنید به كلیسا * ؛ وانك * ، كلیسا) كه، با الهام از كلیساهای ارمنستان، طرح مستطیلی (به شكل صلیب) دارند و در جهت شرقی ـ غربی ساخته شدهاند، اما در نماها و تقسیمات، اسلوب معماری ایرانی ـ اسلامی، بهخصوص شیوه اصفهانی و معماری عصر صفوی، كاملاً مشهود است (عسكری، ص37). برخلاف سنّت كلیساهای ارمنی، كه فقط خارجِ بنا تزئین میشد و فضای داخلی ساده و بیپیرایه میماند، در جلفای اصفهان نماهای خارجی كلیسا ساده است، اما دیوارهای داخلی با نقاشیهای دیواری و كاشی و روشهای دیگر تزئین گردیده است (حقنظریان، ص52ـ53). درواقع، ارمنیان جلفا فرهنگ معماری جدیدی پدید آوردند كه مسافران، تاجران و صنعتگران آن را به ارمنستان نیز انتقال دادند (همان، ص54).
نقاشی جلفا، كه در تزئینات كلیساها و منازل نمود مییابد، تحت تأثیر سه جریان بوده است: نقاشی ایرانی دوره صفوی؛ زمینههای سنّتی مهاجران ارمنی كه از جلفای ارمنستان به اصفهان آمده بودند و استادان بزرگی چون هاكوپ جوقایاتسی آن را غنی ساخته بودند؛ و نقاشی اروپایی. نمونههای جریان هنری اخیر را یا تاجران ارمنی بهویژه از هلند و ایتالیا و آلمان به اصفهان میآوردند و نقاشان محلی آنها را الگوی خود قرار میدادند، یا نقاشان مسیحی اروپایی كه در جلفا سكونت داشتند (همان، ص56). یكی از برجستهترین نقاشان جلفا، میناس زاغگوق (قرن یازدهم/ هفدهم) بود كه پس از فراگرفتن نقاشی نزد استادان فرنگی در حلب، به ایران آمد و در زمینههای مختلف، از نگارگری (مینیاتور) تا نقاشی دیواری، به فعالیت پرداخت. از جمله كارهای او نقاشیهای نمازخانه یمانیان جلفا، نقاشیهای دیواری عمارتهای شاهعباس و شاهصفی و خانههای برخی تاجران ارمنی چون خواجه سافراز/ سَرفَراز و پطروس ولیجانیان است (قوكاسیان، همانجا؛ میناسیان، 1356ش، ص29؛ حقنظریان، ص57ـ58). از دیگر نقاشان بزرگ جلفا، مالام، واران، مراوجان و بهویژه هووهانِس مِركوز و تانْری وِران مشهور به بگُدْان سلطانوف بودند (رجوع کنید به قوكاسیان، همانجا؛ حقنظریان، ص58).
ارمنیان جلفا از ابتدای سكونت در اصفهان، مدارس دینی تأسیس كردند (رجوع کنید به درهوهانیان، ص585ـ 586). برخی از روحانیان ارمنی نیز در منازل خود به كودكان آموزش میدادند (میناسیان، 1380ش، ص78). در اولین مدرسه دینی جلفا، معلمی به نام گستاند تدریس میكرد كه در 1098/1687 كتابی برای تدریس تجارت نوشت و در آن از انواع پولها و اوزان رایج در كشورها و نحوه تبدیل آنها به یكدیگر سخن گفت (رجوع کنید به درهوهانیان؛ میناسیان، 1380ش، همانجاها). معروفترین مدارس جلفا در قرن سیزدهم/ نوزدهم عبارت بودند از مدرسه هادوتون آبكاریان در محوطه كلیسای مریم، مدرسه مریم هارتونیان در محوطه كلیسای میناس، و مدرسه ماركارسوكیاسیان در محوطه كلیسای استپانوس، كه در 1297/1880 همگی در یك جا متمركز و مدارس ملی مركزی نامیده شدند (میناسیان، 1376ش، ص17؛ نیز رجوع کنید به درهوهانیان، ص588ـ593). اولین مدرسه ملی دخترانه جلفا در 1274/1858 تأسیس و در 1309/ 1892 به مدرسه پسرانه ملحق شد. به گزارش میناسیان (همانجا) در 1376ش، جلفا دارای چهار مؤسسه آموزشی بوده است.
نیز رجوع کنید به ارامنه * ؛ كلیسا * ؛ وانك * ، كلیسا
(28) Eugهne Aubin , La Perse d'aujourd'hui: Iran , Mesopotamie , Paris 1908; (29) Jean Chardin , Voyages du Chevalier Chardin en Perse et autres lieux de l'orient , new ed. by L. Langlهs, Paris 1811; (30) EI 2 , suppl . fascs 5-6, Leiden 1982, s.v. "Djulfa" (by A. Dietrich); (31) Willem M. Floor, The Afghan occupation of Safavid Persia: 1721-1729 , Paris 1998; (32) Abraham Valentine Williams Jaekson, Persia: past and present, a book of travel and research , New York 1906; (33) Judasz Tadeusz Krusinski, The history of the late revolutions of Persia , New York 1973; (34) Roger Mervyn Savory, Iran under the Safavids , Cambridge 1980; (35) Jean-Baptiste Tavernier, Les six voyages de Turquie et de Perse , Introduction et notes de Stephane Yerasimos, Paris 1981.