جلالزاده مصطفی چلبی ، دولتمرد و مورخ عثمانی در قرن دهم، معروف به قوجه نِشانْجی [ = طغرایی كبیر ]. وی در حدود 896 در قصبه طوسیه قَسطَمونی تركیه بهدنیا آمد. بزرگترین پسر از سه پسر عالم و صاحب قلم قاضی جلال طوسیهلی (متوفی 935) بود. در زادگاه خود و نیز در استانبول تحصیل كرد و در 922 كاتبِ دیوان همایون (مجلس عالی مشورتی) شد ( د.ا.ترك ، ج3، ص61؛ د.ا.د.ترك ، ذیل مادّه؛ نیز رجوع کنید به جلالزاده، ستون8ب، مقدمه كاپرت ، ص4). او، به سبب حسن كتابت و ابراز لیاقت، محلّ توجه و اعتماد سلطان سلیم اول (حك: 918ـ926) قرار گرفت و عهدهدار نگارش بعضی از فرمانها و بروات محرمانه سلطان شد (اوزون چارشیلی ، ج2، ص671). وظیفه تذكرهنویسی پیری محمدپاشا*، صدراعظم، را نیز شش سال برعهده داشت ( د.ا.د.ترك ، همانجا). ابراهیمپاشا هم كه در 929 جانشین پیریمحمدپاشا شد، به توصیه سلطان سلیمان قانونی (حك: 926ـ974)، جلالزاده را در مقام خود ابقا كرد و جلالزاده، به سبب كمكهایش در امور دیوانی به صدراعظم كمتجربه، بیش از پیش موردتوجه قرار گرفت (همانجا)، چنانكه در 931، كه ابراهیمپاشا برای آرام كردن شورشی در مصر، به آنجا رفت، وی را نیز بهعنوان كاتبالسّرّ همراه خود برد (یوجل و سویم ، ج2، ص265). جلالزاده در رتق و فتق امور، بهویژه تدوین قانوننامه مصر، چنان خدماتی كرد كه بلافاصله پس از بازگشت از مصر، به مقام رئیسالكُتّابی ارتقا یافت (همانجا؛ بروسهلی، ج3، ص37؛ عطائی، ص113؛ د.ا.ترك ، همانجا) و ده سال در این مقام بود (اوزون چارشیلی، ج2، ص672). در لشكركشی سلطانسلیمان به ایران ــكه بهمناسبت تصرف عراق عجم و عراق عرب به «سفر عراقین» معروف شد (رجوع کنید به مطراقچی، ص38ـ52)ــ سه روز پس از فتح بغداد در آخر جمادیالاولی 941، با درگذشت سیدیبیگ نشانجی، جلالزاده به مقام نشانجیگری ارتقا یافت (عطائی، همانجا؛ عالی، ص278؛ فریدونبیگ، ج1، ص592؛ هامرـ پورگشتال، ج3، ص149) كه از مقامهای عالی و حساس دربار عثمانی و مانند كار مستشاران حقوقی و معتمدان دولت بود (پچوی ، ج1، ص30).
در همان ایامی كه سلطان سلیمان در بغداد حضور داشت، فضولی بغدادی (متوفی 963) «قصیده قلمیه در مدح مصطفی چلبی» را سرود و به جلالزاده تقدیم كرد كه در كتاب كلیات او (ص47ـ49) مندرج است. همچنین «شكایتنامه»ای «بهخدمت حضرت نشانجیپاشا» جلالزاده تقدیم كرد كه متن آن در كلیاتش (ص100ـ103) آمده است (نیز رجوع کنید به د.ا.ترك ، ج4، ص696؛ قرهخان، ص88، 214، 276). جلالزاده در راه بازگشتِ قشون عثمانی از طریق آذربایجان به استانبول، فرصت یافت قصایدی را كه شعرای ایران در مدح سلطان سلیمان گفته بودند، جمعآوری كند و در تاریخ وقایع عهدسلیمان، بهنام طبقات الممالك و درجات المسالك ، ثبت نماید (هامرـ پورگشتال، ج3، ص158ـ159).
جلالزاده مصطفی چلبی 23 سال در مقام نشانجیگری بود ( د.ا.د.ترك ، همانجا). وظایف عمده نشانجی ــكه كموبیش معادل و مترادف «صاحب دیوان انشا»، «صاحب قلم اعلی'»، «مُوَقِّع»، «توقیعی»، «طغرایی»، «طغرانویس» و «طغراكش احكام» بودــ عبارت بود از شركت در وضع قوانین و تحریرِ نامهها، منشورها، عهدنامهها، احكام، فرمانها و بروات پادشاه و وزرا (پاكالین، ذیل "Nisanci" )؛ از اینرو، چیرهدستی در نگارش منشآت و آگاهی بر جزئیات قوانین عرفی و شرعی از لوازم دارنده این مقام بود. جلالزاده در هر دو زمینه از سرآمدان روزگار خود محسوب میشد و شیوه نگارش، اصطلاحات و تعابیر و القاب خاص ابداعی وی، دستكم تا دهههای نخست قرن یازدهم در منشآت و مراسلات دیوان همایون رایج بود (پچوی، ج1، ص31؛ اوزون چارشیلی، ج2، ص673؛ د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه)، ولی در زمان تألیف حدائقالحقایق در دهه پایانی نیمه اول قرن یازدهم صور منشآت وی، دستورالعمل برای كاتبان دیوان بود (عطائی، ص114). بعدها، در تدوین قانوننامهها به قانوننامه جلالزاده، بهعنوان «واضع قانون»، در دیوان همایونی استناد میشد ( د.ا.ترك ، ج3، ص62). وی نه تنها برای هماهنگ كردن قوانین عرفی عثمانی با یكدیگر، بلكه برای تطبیق قوانین عرفی با اصول و قوانین شرعی نیز از هیچ كوششی فروگذار نكرد. در این كار بهویژه از نظریات و راهنماییهای ابوالسعود افندی (متوفی 982) ــكه از 952 تا پایان حیاتش مسندنشین باب مشیخت بود (عطائی، ص184)ــ برخوردار بود. جلالزاده در توسعه و تكامل قوانین عثمانی، برای تبدیل شدن آن به نظام حقوقی اجرا شدنی و كارا و افزایش اعتبار آن، سهم مهمی داشت. اقدامات او باعث اعطای لقب «قانونی» به سلطان سلیمان دوم شد. جلالزاده از آن پس با القابی چون «مفتی قانون»، «قوجه نشانجی» ( د.ا.د.ترك ، همانجا؛ اوزون چارشیلی، ج2، ص672) و «مشكلگشای قانون عثمانی» (عطائی، ص113) خوانده میشد و اِقطاعی معادل سیصدهزار آقچه، كه تا آن زمان به هیچ نشانجی داده نشده بود، به وی اختصاص یافت (همانجا؛ د.ا.د. ترك ، همانجا).
جلالزاده در 964، احتمالاً به نیرنگ رستمپاشا، صدراعظم وقت، از نشانجیگری معزول شد (عالی؛ د. اسلام ، همانجاها؛ نیز رجوع کنید به اوزونچارشیلی، همانجا)، ولی ده سال بعد، با درگذشت جانشینش، محمدبیگ عبدیزاده، و به تصویب دیوان بزرگ ــكه به مناسبت مرگ سلیمان قانونی، در اواسط ربیعالاول 974 برگزار گردیدــ مقام از دست داده را بازیافت (یوجل و سویم، ج2، ص302ـ303؛ هامر ـ پورگشتال، ج3، ص453) و آن را تا هنگام مرگش (ربیعالا´خر 975) حفظ كرد (عطائی، ص114). «الهی رحمتایله مصطفییه» مادّه تاریخ فوت اوست (بروسهلی، همانجا). او در حیاط مسجدی كه خود در محله نشانجی بنا كرده بود، در كنار قبر برادرش، جلالزاده صالح، كه از نظر فضل و كتابت تالی خودش بود، دفن شد (همان، ج3، ص38؛ د.ا.د.ترك ، همانجا).
جلالزاده مصطفی چلبی مؤلف آثاری در زمینه تاریخ و دین و اخلاق است كه از آن جمله است: 1) طبقات الممالك و درجات المسالك ، درباره حوادث دوران سلطنت سلطان سلیمان قانونی تا 964. این اثر، كه در حدود 941 به پایان رسیده بود، بعدها در دوره بركناری جلالزاده از نشانجیگری تكمیل شد. طبقات ، با آنكه به نثری مصنوع و آمیخته به نظم نوشته شده، به سبب در برداشتن آگاهیهای دست اول و دقیق، از منابع مورخان بعدی عثمانی بوده است ( د. ا. ترك، ج3، ص62). چاپ عكسی این اثر به همت پترا كاپرت در 1360ش/1981 در ویسبادنِ آلمان انتشار یافت. 2) مآثر سلیمخانی یا سلیمنامه ، كه پس از طبقات الممالك تألیف گردید و درباره سلطنت سلیم اول است. این اثر نیز، به سبب نزدیك بودن مؤلف به سلطان سلیم و وقوف بر امور محرمانه دربار، در بردارنده اطلاعات دست اول است و مانند طبقات به نثری آمیخته به نظم و البته جانبدارانه نوشته شده، چنانكه منكر قیام سلیم بر ضد پدرش گردیده و از رقبا و مخالفان سلیم انتقاد كرده است. سیلیاكارزلیك ، متن انتقادی مقدمه و سیزده فصل اول آن را، كه درباره دوره پیش از سلطنت سلیم است، با ترجمه انگلیسی، در 1354ش/ 1975 بهعنوان رساله دكتری فراهم آورده است. احمد اوغور و مصطفی چوخادار نیز متن آن را به زبان اصلی، همراه با ترجمهاش بهزبان تركی امروزی، در 1369ش/ 1990 در آنكارا منتشر كردهاند ( د.ا.د.ترك ، همانجا).
آثار دینی و اخلاقی جلالزاده به این قرار است: مواهب الخلاّق فی مراتب الاخلاق یا انیسالسلاطین و جلیس الخواقین ، مشتمل بر 54 باب در موضوعات اخلاقی، وی آن را در اواخر عمر خود تألیف كرده است ( د.ا.ترك ، ج3، ص62ـ63؛ اوزون چارشیلی، ج2، ص673؛ عطائی، همانجا)؛ دلائل نبوت محمدی و شمائل فتوت احمدی ، كه ترجمه معارج النبوة فی مدارج الفتوة اثر ملامسكین فراهی یا هروی ملقب به معینالدین (حاجیخلیفه، ج2، ستون 1724؛ د. اسلام ، همانجا) از فارسی به تركی است (بروسهلی، ج3، ص39)؛ هدیة المؤمنین، كه رساله كوچكی است مشتمل بر موضوعات گوناگون دینی؛ جواهر الاخبار فی خصائل الاخیار ، كه ترجمه زَهْرالكمام ابوحفص سراجالدینعمربن ابراهیم انصاری از عربی به تركی و درباره قصه حضرت یوسف در قرآن است (حاجیخلیفه، ج2، ستون 961؛ د.ا.ترك ، ج3، ص63)؛ تاریخ قلعه استانبول و معبد ایاصوفیه ، كه از فارسی به تركی ترجمه شده است؛ و ترجمه شاهنامه به نثر تركی (بروسهلی، همانجا).
جلالزاده شعر نیز میگفت و بههمین مناسبت، شرح حالش با عنوان تخلصش، «نشانی»، و نمونههایی از سرودههایش در تذكرههایی چون تذكره لطیفی ، گلشن شعرا ، مشاعرالشعرا ، تذكره قنالیزاده، تذكره بیانی، تذكره سالم (رجوع کنید به سرّیلوند ، ص266، 271، 278، 285، 290، 311)، كنهالاخبار عالی (ص278ـ279) و تذكره سهیبیگ (ص22ـ23) آمده است. درباره اینكه آیا وی دیوانی داشته یا نه، اتفاقنظر وجود ندارد. پچوی (ج1، ص30)، دیوان او را از جمله آثارش بهشمار آورده و طاهربیگ بروسهلی (همانجا) و بانارلی (ج1، ص606) به وجود دیوانچه او اشاره كردهاند، ولی كارزلیك گفته است كه وی دیوان ندارد (رجوع کنید به د.ا.د.ترك ، همانجا).
(8) Mustafa bin Ahmet Ali, Kunhu'l-ahbar 'in tezkire kismi, ed. Mustafa Isen, Ankara 1994; (9) Nihad Sami Banarli, Resimli Turk edebiyati tarihi , Istanbul 1987; (10) EI 2 , s.v. "Djalalzade Mustafa Celebi" (by V.L. Menage); (11) Joseph von Hammer-Purgstall, Geschichte des osmanischen Reiches , Graz 1963; (12) IA , s.v. "Celal-Zade" (by M. Tayyib Gokbilgin), "Fuzuli" (by M. Fuad Koprulu); (13) Abdulkadir Karahan, Fuzuli muhiti, hayat ve sahsiyeti , Istanbul 1949; (14) Mehmet Zeki Pakalin, Osmanli tarih deyimleri ve terimleri sozlugu , Istanbul 1971-1972; (15) Ibrahim Peµevi, Pecevi tarihi , ed. Murat Uraz, Istanbul 1968-1969; (16) Sehi Beg, Sehi Bey's tezkere , in Gesammelte Werke , ed. Oskar Rescher, pt.4: Schriften zur turkischen Literature , vol.2, Osnabruch 1979; (17) Agah Sirri Levend, Turk edebiyati tarihi , Ankara 1988; (18) TDVIA , s.v. "Celalzade Mustafa ´Celebi" (by Celia J. Kerslake); (19) Ismail Hakki Uzunµarili, Osmanli tarihi , vol.2, Ankara 1983; (20) Yasar Yucel and Ali Sevim, Turkiye tarihi , vol.2, Ankara 1990.