responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4756

 

جلال‌الدین‌ بخاری‌ ، مشهور به‌ میرسرخ‌، از عرفای‌ قرن‌ هفتم‌، از مشهورترین‌ خلفای‌ شیخ‌ بهاءالدین‌ زكریا * و بنیانگذار سلسله‌ جلالیه‌. وی‌ فرزند سیدعلی‌ ابوالمؤید بود. سلسله‌ نسب‌ سید جلال‌الدین‌ با نُه‌ واسطه‌ به‌ امام‌ هادی‌ علیه‌السلام‌ می‌رسد (فرشته‌، ج‌2، ص‌412ـ413؛ زیدی‌، ص‌71). جلال‌الدین‌ در 595 (غلام‌ سرور لاهوری‌، 1355ش‌، ص‌32) یا 596 (آریا، ص‌43) در بخارا متولد شد. مقدمات‌ علوم‌ متداول‌ را زیر نظر پدرش‌ به‌ پایان‌ رساند، سپس‌ به‌ عبادت‌ و ریاضت‌ مشغول‌ شد و به‌ پدر خود دست‌ ارادت‌ داد (بخاری‌، ص‌9؛ غلام‌ سرور لاهوری‌، 1371ش‌، ص‌127). پس‌ از آن‌، از بخارا به‌ مكه‌ و مدینه‌ (غلام‌ سرور لاهوری‌، 1355ش‌، ص‌34) و در 635، به‌ شبه‌قاره‌ هند رفت‌ (داراشكوه‌ بابری‌، ص‌116) و در قریه‌ بَكَّر (بْهَكّر، امروزه‌ در پاكستان‌) ساكن‌ شد و در آنجا با دختر شخصی‌ به‌ نام‌ سید بدرالدین‌ ازدواج‌ كرد (غلام‌ سرور لاهوری‌، 1371ش‌، همانجا؛ همو، 1332، ج‌2، ص‌37). سپس‌ به‌ مُلتان‌، نزد بهاءالدین‌ زكریا، رفت‌ و سی‌ سال‌ در خانقاه‌ شیخ‌ بهاءالدین‌ و در خدمت‌ او ماند (غلام‌ سرور لاهوری‌، 1371ش‌؛ زیدی‌، همانجاها) و خرقه‌ خلافت‌ سلسله‌ سهروردیه‌ * را از وی‌ گرفت‌ (غلام‌ سرور لاهوری‌، 1355ش‌، ص‌33).

پس‌ از وفات‌ شیخ‌ بهاءالدین‌ (661 یا 666)، سیدجلال‌ كه‌ از رقابت‌ جانشینان‌ ملتانی‌ به‌ ستوه‌ آمده‌ بود (زیدی‌، همانجا؛ اكرم‌، ص‌276)، با اجازه‌ شیخ‌ صدرالدین‌ عارف‌ (متوفی‌ 684 یا 776)، فرزند و خلیفه‌ شیخ‌ بهاءالدین‌، از ملتان‌ به‌ قریه‌ اوچ‌ رفت‌ و بقیه‌ عمر خود را در آنجا به‌ ارشاد مردم‌ گذراند (غلام‌ سرور لاهوری‌، 1371ش‌؛ همو، 1355ش‌، همانجاها). با آمدن‌ او، اوچ‌ به‌ صورت‌ مركز اسلامی‌ درآمد (زیدی‌، همانجا)، محله‌ بخاریان‌ در این‌ قریه‌ بنیان‌ نهاده‌ شد و نام‌ قریه‌ به‌ «اوچ‌ بخاری‌» تغییر كرد (غلام‌ سرور لاهوری‌، 1371ش‌، ص‌128؛ اكرم‌، همانجا؛ زیدی‌، ص‌71). وی‌ در ایالت‌ پنجاب‌ نیز به‌ تبلیغ‌ اسلام‌ پرداخت‌ و شهر جنگ‌ (جهنگ‌ ) را در آنجا بنیان‌ نهاد (زیدی‌، همانجا؛ اكرم‌، ص‌277).

جلال‌الدین‌ علاوه‌ بر میرسرخ‌ (زیدی‌، ص‌14)، القاب‌ بسیار دیگری‌ داشت‌، از جمله‌: جلال‌ سرخ‌ (زیدی‌، ص‌71)، منیرشاه‌ (همان‌، ص‌14)، شیرشاه‌ (غلام‌ سرور لاهوری‌، 1332، ج‌2، ص‌35) و سرخپوش‌ (شیمل‌، ص‌354).

جلال‌الدین‌ بخاری‌ در 690 در اوچ‌ وفات‌ یافت‌ و همانجا دفن‌ شد. امروزه‌ آرامگاه‌ او زیارتگاه‌ است‌ (غلام‌ سرور لاهوری‌، 133، ج‌2، ص‌38؛ همو، 1355ش‌، ص‌36). به‌ نوشته‌ زیدی‌ (ص‌72)، به‌ علت‌ سیلی‌ كه‌ در اوچ‌ آمد جنازه‌ او را به‌ جای‌ دیگری‌ منتقل‌ كردند كه‌ جای‌ آن‌ دقیقاً مشخص‌ نیست‌. خانقاهی‌ نیز با نام‌ سیدجلال‌الدین‌ بخاری‌ در اوچ‌ وجود دارد (غلام‌ سرور لاهوری‌، 1355ش‌، ص‌60ـ61؛ تریمینگام‌ ، ص‌65).

اغلب‌ تذكره‌نویسان‌ سیدجلال‌الدین‌ بخاری‌ را با نوه‌اش‌، سیدجلال‌الدین‌ حسین‌ بخاری‌ ملقب‌ به‌ مخدوم‌ جهانیان‌، اشتباه‌ گرفته‌اند (زیدی‌، همانجا؛ نیز رجوع کنید به جلال‌الدین‌ حسین‌ بخاری‌*). همان‌طور كه‌ در برخی‌ منابع‌ آمده‌ است‌، سیدجلال‌الدین‌ صاحب‌ سه‌ پسر بود به‌ نامهای‌ سیداحمد كبیر، سیدبهاءالدین‌ و سیدمحمد غوث‌ (فرشته‌، ج‌2، ص‌415؛
داراشكوه‌ بابری‌، ص‌116؛
بخاری‌، ص‌10ـ11). دو تن‌ از فرزندان‌ سیداحمد بسیار معروف‌ بودند: سیدجلال‌الدین‌ حسین‌ ملقب‌ به‌ مخدوم‌ جهانیان‌، و سیدصدرالدین‌ راجا معروف‌ به‌ راجوقَتّال‌ (داراشكوه‌ بابری‌، همانجا؛
رضوی‌، ج‌1، ص‌277). اما به‌ گفته‌ رحمان‌ علی‌ (ص‌138)، جلال‌الدین‌ دو پسر به‌ نامهای‌ احمد و محمود داشت‌ و مخدوم‌ جهانیان‌ پسر سیدمحمود بود.

از آثار سید جلال‌الدین‌ فقط‌ می‌توان‌ به‌ بخشی‌ از كتاب‌ خلاصة‌العارفین‌ اشاره‌ كرد كه‌ مجموعه‌ تقریرات‌ شیخ‌بهاءالدین‌ زكریا ملتانی‌ است‌ و به‌ صورت‌ خلاصه‌ از زبان‌ سه‌ عارف‌ بزرگ‌ (شیخ‌ جلال‌الدین‌ بخاری‌، خواجه‌ فریدالدین‌ گنج‌شكر چِشْتی‌ و خواجه‌ نظام‌الدین‌ اولیاء) در سه‌ بخش‌ نقل‌ شده‌ است‌ (زیدی‌، ص‌114؛
برای‌ آگاهی‌ از نسخ‌ خطی‌ این‌ كتاب رجوع کنید به منزوی‌، ج‌3، ص‌1432). كتابی‌ نیز از خلیفه‌ محمد رمضان‌ درباره‌ زندگی‌ و كرامات‌ سید جلال‌الدین‌، به‌ نام‌ احوال‌ سیدجلال‌الدین‌ سرخپوش‌ وجود دارد (منزوی‌، ج‌11، ص‌1075).

جلالیه‌. شاخه‌ای‌ از سهروردیه‌ است‌ و پیروان‌ آن‌ از طرفداران‌ شریعت‌ در طریقت‌ سهروردیه‌اند؛
یعنی‌، به‌ شریعت‌ و اصول‌ و عقاید اسلامی‌ پایبندند (نوشاهی‌، ج‌1، ص‌153؛
زیدی‌، ص‌15ـ16). طبق‌ اكثر منابع‌، سلسله‌ جلالیه‌ در اصل‌ به‌ جلال‌الدین‌ بخاری‌ (میرسرخ‌) منسوب‌ است‌ و او را بنیانگذار و مؤسس‌ این‌ سلسله‌ می‌دانند (زیدی‌، ص‌72؛
آریا، ص‌45). شوشتری‌ (ج‌1، ص‌146) پیروان‌ وی‌ را بخاریه‌ خوانده‌ است‌. اما برخی‌ مخدوم‌ جهانیان‌ را بنیانگذار سلسله‌ جلالیه‌ یا جلالیه‌ بخاریه‌ دانسته‌اند (مشكور، ص‌311؛
تیتوس‌، ص‌127).

جلالیان‌ به‌ جلالی‌ فقیر نیز شهرت‌ دارند (زیدی‌، ص‌16) و بیشتر آنان‌ در اوچ‌ ساكن‌اند. این‌ سلسله‌ در هندوستان‌ شهرت‌ بسیاری‌ داشته‌ است‌ (شیروانی‌، ص‌122). به‌ نوشته‌ شیروانی‌، فقیران‌ جلالی‌ خود را شیعه‌ می‌دانند و به‌ تبرّی‌ قائل‌اند (همانجا). آنها در دكن‌، در محلی‌ اجتماع‌ می‌كنند كه‌ به‌ آن‌ پینوكنداه می‌گویند (زیدی‌، همانجا). آنان‌ هر سال‌، در اول جمادی‌الآخره‌، با فقرای‌ سلسله‌های‌ دیگر جشنی‌ برگزار می‌كنند و در آن‌ نمایندگانی‌، برای‌ زیارت‌ مقابر صوفیان‌ بزرگ‌ به‌ مدت‌ دو سال‌، انتخاب‌ می‌نمایند (همان‌، ص‌16ـ17).

سلسله‌ جلالیه‌ یا درویشان‌ جلالی‌ را می‌توان‌ شاخه‌ای‌ از اهل‌ فتوت‌ دانست‌ كه‌ به‌ تدریج‌ به‌ قلندریه‌ و بعد از آن‌ نیز به‌ خاكساریه‌ جلالی‌ نزدیك‌ شدند (زرین‌كوب‌، ص‌357، 373؛
برای‌ اطلاع‌ بیشتر رجوع کنید به خاكساریه‌ * ). جلالیان‌ از اواخر قرن‌ هشتم‌ به‌ بعد به‌ شاخه‌های‌ كوچك‌تری‌ تقسیم‌ شدند. از گروههای‌ كوچك‌تر این‌ سلسله‌ می‌توان‌ به‌ چیهالتان‌، به‌ معنای‌ «چهل‌اَبدان‌»، اشاره‌ كرد. آنان‌ ادعا می‌كنند از بطن‌ زنی‌زاده‌ شده‌اند كه‌ چهل‌ معجون‌ عشق‌ را نوشیده‌ و صاحب‌ چهل‌ فرزند شده‌ است‌ (تیتوس‌، همانجا).

برخی‌ از ویژگیهای‌ آنان‌ عبارت‌ است‌ از:

1)در یك‌ مكان‌ مستقر نمی‌شوند و بیشتر ایشان‌ اوقات‌ خود را به‌ سیاحت‌ می‌گذرانند (همانجا)؛
2)به‌ نماز و روزه‌ و سایر عبادات‌، اهمیت‌ چندانی‌ نمی‌دهند و ریاضتهای‌ صوفیانه‌ را قبول‌ ندارند (شیروانی‌، همانجا)؛
3)بعضی‌ از آنان‌ مار و عقرب‌ و جانوران‌ موذی‌ را می‌خورند (همانجا)؛
4)بنگ‌ و مسكرات‌ بسیار مصرف‌ می‌كنند (همانجا؛
عزیزاحمد، ص‌66)؛
5)سالی‌ یك‌بار از خانه‌های‌ مردم‌ گدایی‌ می‌كنند؛
6)نكاح‌ و جمع‌ كردن‌ مال‌ را خوب‌ نمی‌دانند (شیروانی‌، همانجا)؛
7)چارضرب‌ (تراشیدن‌ موی‌ سر و صورت‌) نزد ایشان‌ مرسوم‌ است‌، آداب‌ این‌ رسم‌ در منظومه‌ تراش‌ نامه‌ سیدجلال‌ ثانی‌ یا مخدوم‌ جهانیان‌ به‌ تفصیل‌ آمده‌ است‌ (زرین‌كوب‌، ص‌374 ـ375)؛
8)مشایخ‌ آنان‌ در بامداد وضو می‌گیرند، روبه‌ قبله‌ می‌نشینند و نام‌ بزرگان‌ سلسله‌ خود را ذكر می‌كنند و به‌ این‌ كار «طاعت‌» می‌گویند (شیروانی‌، همانجا)؛
9)آنان‌ نوار سیاهی‌ دور سر خود و تعویذی‌، كه‌ گفته‌ شده‌ شبیه‌ به‌ مُهر پیغمبر است‌، به‌ دور دست‌ می‌بندند و در هنگام‌ سماع‌ نوعی‌ شیپور می‌زنند (آیار؛
زیدی‌، همانجاها).


منابع‌:
(1) غلامعلی‌ آریا، طریقه‌ چشتیه‌ در هند و پاكستان‌ ، تهران‌ 1365ش‌؛
(2) محمد اكرم‌، آب‌ كوثر، لاهور 1990؛
(3) باقربن‌عثمان‌ بخاری‌، جواهر الاولیا، تصحیح‌ و تحشیه‌ و مقدمه‌ غلام‌ سرور، اسلام‌آباد 1355ش‌؛
(4) داراشكوه‌ بابری‌، سفینة ‌الاولیا، كانپور 1318؛
(5) رحمان‌علی‌، تذكره‌ علمای‌ هند ، لكهنو 1914؛
(6) عبدالحسین‌ زرین‌كوب‌، جستجو در تصوف‌ ایران، تهران‌ 1363ش‌؛
(7) شمیم‌ محمود زیدی‌، احوال‌ و آثار شیخ‌ بهاءالدین‌ زكریا ملتانی، راولپندی1353ش‌؛
(8) نوراللّه‌ بن‌شریف‌الدین‌ شوشتری‌، مجالس‌المؤمنین‌ ، تهران‌ 1354ش‌؛
(9) زین‌العابدین‌ بن‌اسكندر شیروانی‌، بستان‌السیاحه‌، یا، سیاحت‌نامه‌ ، چاپ‌ سنگی‌ تهران‌ 1315، چاپ‌ افست‌ [ بی‌تا. ]؛
(10) عزیز احمد، تاریخ‌ تفكراسلامی‌ در هند، ترجمه‌ نقی‌لطفی‌ و محمدجعفریاحقی‌، تهران‌ 1367ش‌؛
(11) غلام‌ سرورلاهوری‌، خزینة‌الاصفیا، كانپور 1332/1914؛
(12) همو، مقدمه جواهرالاولیا، اسلام‌آباد 1355ش‌؛
(13) همو، مقدمه‌ خلاصة‌الالفاظ‌ جامع‌العلوم‌، اسلام‌آباد 1371ش‌؛
(14) محمدقاسم‌ بن‌غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌، یا، گلشن‌ ابراهیمی‌ ، لكهنو 1281؛
(15) محمدجواد مشكور، فرهنگ‌ فرق‌ اسلامی‌ ، مشهد 1368ش‌؛
(16) احمد منزوی‌، فهرست‌ مشترك‌ نسخه‌های‌ خطی‌ فارسی‌ پاكستان‌ ، اسلام‌آباد 1362ـ1370ش‌؛
(17) شریف‌احمد شرافت‌ نوشاهی‌، شریف‌ التواریخ‌ ، ج‌1: تاریخ‌الاقطاب‌ ، گجرات‌ 1399/1979؛


(18) Athar Abbas Rizvi , A history of sufism in India , New Delhi 1978-1983;
(19) Annemarie Schimmel , Mystical dimensions of Islam , Chapel Hill, N. C. 1983;
(20) Murray Thurston Titus , Indian Islam: a religious history of Islam in India , New Delhi 1979;
(21) Y. Spencer Trimingham, The sufi orders in Islam , London 1973.

/ فاطمه‌ رحیمی‌ /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4756
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست