جعفربیگ ، دریا سالار (قپودانِ دریا) و امیر عثمانی. از اوایل زندگانی وی اطلاعی در دست نیست. نخستینبار، به مناسبت ترفیع وی به مقام قپودانی و امارت سنجقِ/ ولایت گلیبولی * (گالیپولی )، نام جعفرآقا (یا آنگونه كه در فهرست > خاطرات < مارینو سانوتو آمده: زفیرآقا ) در منابع ذكر شده است ( رجوع کنید به جلالزاده، ستون 28 الف؛ د. ا. د. ترك، ذیل Cafer Bey""؛ د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه).
جعفر احتمالاً مسیحیزاده (دوشیرمه * ) بود و در اندرونی كاخ عثمانی تربیت یافته بود ( د. ا. د. ترك ، همانجا). ابتدا به مقام قاپوآقاسی (حاجب) و سپس به دریاسالاری رسید. تصدی وی به این مقام نه در 917 ( رجوع کنید به سامی، ذیل مادّه؛ ثریا، ج 2، ص 69)، بلكه در 922/1516 (فریدون بیگ پاشا، ج 1، ص 476؛ د. اسلام ، همانجا) بوده است.
سلطان سلیم پس از پیروزی در جنگ چالدران (920)، به ضرورت تقویت و تجهیز نیروی دریایی، كه در هنگام لزوم پشتیبانِ نیروی زمینی باشد، پی برد و دستورهای لازم را به پیری محمدپاشا، صدراعظم خود، داد (تكینداغ، ص 66؛ سعدالدین افندی، ج 4، ص 334؛ اوزون چارشیلی، ج 2، ص 318). او نیز جعفربیگ را مأمور تجهیز و تقویت ناوگان عثمانی كرد. جعفربیگ ابتدا اقدام به راه اندازی یك كارخانه مجهز و اساسی كشتیسازی در «خلیج» [شاخزرین ] كرد. این كارخانه در محلی بین قاسمپاشا و خاصكوی، به جای كارخانه متروك بازمانده از رومشرقی، راهاندازی شد و به همت جعفربیگ محوطه كشتیسازی برای تولید سیصد كشتی، از غلطه (گالاتا) تا دره كاغذخانه توسعه یافت. طبق عریضه تقدیمی به یاوُز سلطان سلیم، در كارخانه غلطه و گلیبولی 106 كشتی ساخته و به مصر فرستاده شد (تكینداغ، همانجا؛ اوزون چارشیلی، ج 2، ص 319). پس از عزیمت سلطان سلیم برای فتح مصر و سوریه، جعفربیگ فرمان گرفت كه با ناوگان تازه تأسیس، به غَزّه و رَملَه برود، اما به دلیل سرمای زیاد و مجهز نبودن ناوگان در تنگه غلطه نتوانست به موقع حركت كند و در نتیجه، خبر فتح مصر و الحاق آن به عثمانی را در حین سفر دریافت كرد (16 ذیحجه 922/ 21 ژانویه 1517؛ تكینداغ، ص 66، 68؛ فریدون بیگپاشا، ج 1، ص 477، 490؛ د. ا. د. ترك ، همانجا).
هنگامی كه جعفربیگ با ناوگان خود به مقابل بندر اسكندریه رسید (6 جمادیالاولی 923/27 مه 1517)، سلطان سلیم از آن بازدید كرد. ناوگان عثمانی، پس از برقراری حاكمیت عثمانی بر آقدنیز شرقی (بحرِ ابیض/مدیترانه)، با كالاهای نفیس مصری و زخمیان جنگی بهاستانبول بازگشت (تكینداغ، ص69؛ سعدالدین افندی، ج 4، ص 334ـ 335؛ فریدونبیگپاشا، ج 1، ص490ـ491).
جعفربیگ در عریضهای برای سلطانسلیم، دلایل تأخیر حركت خود به مصر را بیان كرده و ضمن آن به وصف ساخت كشتیهای جدید و نصبِ توپهای سنگین بر روی آنها به دست صنعتگران و انتقال سربازان با این كشتیها پرداخته است ( رجوع کنید به تكینداغ، ص 68). این گزارش بسیار مهم، كه اصل آن در موزه طوپقاپی سرای (آرشیو، ش 6608) نگهداری میشود، به زبانی ساده، مبین كیفیت نیروی دریایی عثمانی در آن دوره است (همانجا).
سلطان سلیم پس از فتح مصر، به اندیشه فتح جزیره رودس افتاد، زیرا رودس مقر دزدان دریایی و مانع بزرگی بر سرِ راه تجارت عثمانی با سایر كشورها شده بود. شهسواران قدیس یوحنا (شهسواران مهماننواز) ساكن رودس با دزدان دریایی مسیحی همدست شده و نام عثمانی را ننگین ساخته بودند. به فرمان سلطان، جعفربیگ بار دیگر مأمور شد ناوگان بزرگی را آماده سازد (حاجیخلیفه، ص 23؛ سعدالدین افندی، ج 4، ص 352؛ بروكلمان، ص 410؛ نیز رجوع کنید به اوزون چارشیلی، ج 2، ص 337). در هنگامه تدارك مخفیانه لشكركشی به رودس (925)، روزی سلطان سلیم به دلیل آنكه یك كشتی را بدون اجازه او به آب انداختند، امر به اعدام جعفر كرد، اما پیری محمدپاشا با گفتن این كه كشتی طبق رسم و برای امتحان به آب انداخته شده است، او را از مرگ رهایی بخشید (سعدالدین افندی، ج 4، ص 353؛ هامر ـ پورگشتال، ج 2، ص 533). جعفر در امور دریایی پیشرفت كرد و نیروی دریایی عثمانی را سامان بخشید ( د. ا. د. ترك ، همانجا). در منابع عثمانی آمده است كه جعفربیگ در اواخر عهد سلطان سلیم، به سبب رفتارهای خشن و بیرحمانهاش با مردم، به جعفر خونریز (قانْلی جعفر) و نیز جعفر دیوانه ملقب شد (جلالزاده، ستون 28 الف؛ پچوی ، ج 1، ص 9؛ فریدونبیگپاشا، ج 1، ص 491؛ هامرـ پورگشتال، ج 3، ص 7)؛ اما، تكینداغ (ص 70) برآن است كه، بهرغم منابع رسمی، مردم قپودان جعفر را دوست داشتند و حتی ناحیه و كوهی را به نام او جعفرآباد نامیدند (نیز رجوع کنید به اولیا چلبی، ج 1، ص 409ـ411).
پس از مرگ سلطان سلیم (9 شوال 926)، سلطان سلیمان قانونی (حك :926ـ1002) بر تخت نشست (روملو، ج 11، ص 221؛ تكینداغ، همانجا). در سال اول حكومت او، بهسبب افزایش شكایات از جعفربیگ، به خصوص گزارشِ یك «كَتْخُدا» (رئیس دربانهای سلطنتی) در باره ستمها و بیعدالتیهای او، جرائم جعفربیگ اثبات و وی از مقامش عزل شد و در همان سال برای عبرت دیگران اعدام گردید (پچوی، همانجا؛ رامز پاشازاده، ص 25؛ منجمباشی، ج 3، ص 476).
(12) EI 2 , s.v. "Dja'far Bey" (by V. J. Parry); (13) Joseph von Hammer-Purgstall, Geschichte des osmanischen Reiches , Graz 1963; (14) Ibrahim Pecevi Pecevi tarihi , ed. Murat Uraz, Istanbul 1968-1969; (15) Muhammed b. Hasancan Sedettin Efendi, Tacu't-tevarih , vol.4, Eskisehir 1992; (16) TDVI A , s.v. "Cafer Bey" (by Osmanli Kaptan-Deryasi); (17) Sehabeddin Tekindag, "Halic tersanesinde insa edilen ilk Osmanli donanmasi ve Cafer Kapudan' in arizasi", Belgelerle Turk tarihi dergisi , 2/7 (1968).