جعفربن مُبَشّر بن احمد ثقفی ، متكلم معتزلی قرن دوم و سوم، از طبقه هفتم معتزله. كنیه او را ابومحمد (ابنندیم، ص 208؛ ابنمرتضی، ص 76) نوشتهاند و از او به قَصَبی نیز یاد شده است ( رجوع کنید به خیاط، ص 81 ؛ ابنعساكر، ص 138). خیاط معتزلی (همانجا) این لقب را تحقیرآمیز انگاشته، اما به نظر یمانی (راوی، ص 139، پانویس 3) وجه تسمیه او به قصبی احتمالاً امرار معاش وی از طریق فروش قصب (نی) بوده است. از سال تولد او اطلاعی در دست نیست. از رؤسای معتزله بغداد بوده (مَلَطی شافعی، ص 39؛ ابنندیم، همانجا) و به همراه جعفربن حَرب * نزد ابوموسی مُردار * (متوفی 226) به تحصیل علم پرداخته است (قاضی عبدالجباربن احمد، 1972، ص 76؛ شهرستانی، ج 1، ص 94؛ ابنمرتضی، ص 71). او را تا حدی متأثر از آرای نَظّام *، متكلم بزرگ معتزلی، نیز دانستهاند ( رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه؛ نیز رجوع کنید به شهرستانی، ج 1، ص80). ابومُجالِد احمدبن حسین (متوفی 268) از شاگردان وی بوده است (خطیب بغدادی، ج 5، ص 154؛ ابنمرتضی، ص 85). جعفربن مبشّر در 234 در بغداد درگذشت (ابناثیر، ج 7، ص 44؛ ابوالفداء، ج 2، ص 37).
برادر جعفر، حُبَیش/ حَنَش بن مبشّر (متوفی 258) فقیه و محدّث بود (مسعودی، ج 4، ص 28؛ مزّی، ج 5، ص 415؛ ذهبی، ج 1، ص 414) و به گزارش مسعودی (همانجا) بر خلاف برادرش از رؤسای حَشْویه * به شمار میآمد، به همین دلیل دو برادر با یكدیگر بحث و مناظره و دشمنی داشتند تا جایی كه با یكدیگر قطع معاشرت كردند. برخی ( رجوع کنید به خطیب بغدادی، ج 9، ص 193؛ مزّی، همانجا) حبیش را اهل طوس و ساكن بغداد دانستهاند كه این امر نشاندهنده تبار ایرانی او و جعفربن مبشّر است. گزارشها ( رجوع کنید به ابنندیم، همانجا؛ قاضی عبدالجباربن احمد، 1972، ص 181؛ ابنحجر عسقلانی، ج 2، ص 463) حكایت از علم و ورع و زهد جعفربن مبشّر دارند تا جایی كه به علم و زهد او و جعفربن حرب مثال میزدهاند ( رجوع کنید به خیاط؛ قاضیعبدالجباربن احمد، 1972، همانجاها). همچنین گفتهاند وی همواره از منصب قضا و پذیرش صله خلفا خودداری میكرد ( رجوع کنید به قاضی عبدالجباربن احمد، 1972، ص 81 82؛ ابنمرتضی، ص 77).
جعفربن مبشّر و جعفربن حرب را رؤسای فرقه جعفریه * دانستهاند ( رجوع کنید به شهرستانی، ج 1، ص 35؛ سمعانی، ج 2، ص 67). همچنین با توجه به اینكه جعفربن مبشّر در رویگردانی اهل عانَه یا عانات (شهری در نزدیكی رود فرات؛ رجوع کنید به یاقوت حموی، ذیل «عانه») از پیروی مذهب سلیمانبن جریر و رویآوردنشان به مكتب اعتزال مؤثر بوده است ( رجوع کنید به خیاط، ص 89)، میتوان وی را یكی از افراد مؤثر در معرفی و ترویج آرای معتزله دانست.
با اینكه جعفربن مبشّر در اندیشههای خود غالباً پیرو معتزله بوده، در مواردی آرای خاصی ارائه كرده است. وی، و به تَبَع او جعفریه، حضرت علی علیهالسلام را افضل از ابوبكر و بلكه فاضلترین فرد پس از رسولاللّه صلیاللّهعلیهوآلهوسلم دانستهاند، با این حال، وی امامت مفضول بر فاضل را جایز شمرده است (ابنابیالحدید، ج 1، ص 7) و شاید به همین دلیل، جعفریه از زیدیه تلقی شدهاند ( رجوع کنید به ملطی شافعی، همانجا).
جعفربن مبشّر، همانند بیشتر معتزله، قائل به مخلوق بودن قرآن بود. همچنین وی و جعفربن حرب بر آن بودند كه خداوند قرآن را در لوح محفوظ آفریده است كه از آنجا به جای دیگر منتقل نخواهد شد، زیرا ممكن نیست شیء واحد در زمان واحد در دو مكان قرار گیرد. آنان مصاحف، شنیدهها و محفوظات قرآنی را فعل نویسندگان، شنوندگان و حافظان میشمردند، به این معنا كه قرآنِ مكتوب همان قرآن در لوح محفوظ نیست، بلكه حكایتی از آن است (اشعری، ص 192، 599 -600؛ قاضی عبدالجباربن احمد، 1380، ج 7، ص 191؛ شهرستانی، ج 1، ص 94)، لذا بر خلاف ابوالهُذَیلِ علاّف * معتقد بودند حكایت غیر از محكی است (قاضی عبدالجباربن احمد، 1965، ص 327) و مصاحف قرآنیای كه در دست بشر است، نه حقیقتاً كه مجازاً كلاماللّه است؛ اما، خیاط (ص 82 83) انتساب این نظریه، یعنی مغایرت قرآن در لوح با آنچه در مصحفها نوشته شده است، را به جعفر نپذیرفته و از وی دفاع كرده است.
به جعفربن مبشّر و نیز جعفربن حرب این اعتقاد را نسبت دادهاند كه خدا قدرتِ ظلم بر عقلا را ندارد، بلكه بر ظلم به اطفال و مجانین تواناست ( رجوع کنید به شهرستانی، ج 1، ص80؛ جرجانی، ج 8، ص 381).
در باره تعریف گناه كبیره و صغیره، معتزله معتقد بودند كه كمیت و میزان گناه در كبیره یا صغیره بودن آن مؤثر است و نیز پرهیز از گناهان كبیره باعث بخشیده شدن گناهان صغیره میشود؛ اما، جعفربن مبشّر و جعفربن حرب بر این باور بودند كه قصد و نیت در این باره نقش اساسی دارد و لذا، هر گناهی كه عمداً صورت گیرد، كبیره است و كم یا زیاد بودن آن مهم نیست، از اینرو مرتكبِ آن فاسق و مستحق عقوبت است و ثوابِ ایمان به خدا و رسول برای او سودی ندارد، مگر اینكه توبه كند. مخالفت جعفربن مبشّر با سایر معتزله در خصوص فسق سارق نیز به این سبب بود كه آنان در نسبت دادن فسق به سارق به مقدارِ مالِ سرقت شده توجه داشتند و برای آن حد نصاب خاصی تعیین میكردند ( رجوع کنید به خیاط، ص 83؛ اشعری، ص 273؛ بغدادی، ص 168).
جعفربن مبشّر، بر اساس اصل منزلت بین منزلتین * ، فاسق را نه مؤمن و نه كافر بلكه موحد دانسته است. درعین حال، برخی ( رجوع کنید به خیاط، ص 81 ، به نقل از ابنراوندی؛ بغدادی، همانجا) این رأی را به او نسبت دادهاند كه مسلمانِ فاسق حتی بدتر از زندیق، مجوس، یهود و نصاراست و آن را مغایر با اصل منزلت بین منزلتین دانستهاند. خیاط (همانجا) این نسبت را رد كرده است.
جعفربن مبشّر معرفت خدا و احكام و صفات او را بدون نیاز به شرع و تنها با اكتفا به عقل ممكن میشمرده و قصور در این امر را عقلاً موجب عقاب و خلود در جهنم میدانسته است (شهرستانی، ج 1، ص 94).
اكثر معتزله دنیا را دار ایمان، و خوارج آن را دار كفر و شرك میدانستند، اما جعفربن مبشّر و پیروانش آن را دار فسق معرفی میكردند. او همچنین، همانند جعفربن حرب و سایر معتزله، حضور خداوند در مكان را به معنای تدبیر حق و اینكه حق تعالی مُدَبّر هر مكانی است میشمرده است. در باره نفس نیز بر آن بوده كه نفس، جوهری غیر جسم است و تصریح میكرده كه امری بین جوهر و جسم است (اشعری، ص 157، 337، 464).
جعفربن مبشّر در فقه نیز آرایی داشته است. روش فقهی وی عمل به ظاهر قرآن، سنّت و اجماع، و با رأی و قیاس مخالف بوده است (خیاط، ص 89؛ ابنندیم، ص 208؛ د. اسلام ، همانجا). او بر این اساس كه در قرآن به حد شارب خمر تصریح نشده، در اجماع صحابه بر حد شارب خمر تشكیك كرد ( رجوع کنید به بغدادی، همانجا؛ جرجانی، ج 8، ص 381؛ برای اطلاع بیشتر از آرای فقهی او رجوع کنید به خیاط، ص 88 89؛ راوی، ص 141).
جعفربن مبشّر در تفسیر نیز صاحبنظر بود ( رجوع کنید به خیاط، ص 81؛ ابنعساكر، ص 138؛ ابنمرتضی، ص 76) و اگر چه آثار او در تفسیر قرآن در دست نیست، اما آرای او در برخی كتب تفسیری (برای نمونه رجوع کنید به طوسی، ذیل بقره: 178، توبه: 60؛ طبرسی، ذیل بقره: 144) آمده است. نام جعفربن مبشّر در عداد سلسله راویان حدیث معروف نوف البَكّالی * نیز ذكر شده است ( رجوع کنید به خطیب بغدادی، ج 7، ص 173). به گزارش ابنطاووس (ص 61) كتابی از جعفربن مبشّر نزد وی بوده كه در آن جعفر حدیثی نقل كرده است در باب وصیت حضرت علی به امام حسن علیهماالسلام در باره نحوه دفن ایشان و بشارت به اقامه حق بهدست حضرت مهدی عجلاللّهتعالی فرجهالشریف (نیز رجوع کنید به مجلسی، ج 42، ص 215).
برخی آثار فقهی و كلامی جعفربن مبشّر در رد آرای مخالفان و دیگر فرق اسلامی است، از جمله كتاب علی اصحابالقیاس و الرأی یا الرد علی اربابالقیاس، التوحید علی اصنافالمشبهة و الجَهْمِیة و الرافضة یا الرد علی المشبهة و الجهمیة و الرافضة، كتابالیقین علی بُرغوث فی المخلوق، كتابٌ عَلی اصحاب اللطف، الحُجَّة علی اهلالبِدَع، كتابالمعارف علیالجاحظ و نقد كتاب إبنشَبیب فی الإرجاء. از دیگر كتابهای اوست: تنزیه الانبیاء، كتابالدار، الحكایة والمَحكی، الناسخ و المنسوخ. كتاب الاشربة، الاجتهاد، الاجماع ماهو، الطهارة، السنن یا السنن و الاحكام، الا´ثارالكبیر، الامر بالمعروف و النهی عنالمنكر، كتابالخراج، المسائل و الجوابات، معانی الاخبار و شرحها (خیاط، همانجا؛ ابنندیم، ص40، 208). با اینهمه، اكنون بهجز نقلقولهایی از آرای مختلف او در باره عرض یا جسم بودن قرآن ( رجوع کنید به اشعری، ص 589 599)، هیچ نوشتهای از او در دست نیست.