جرجی زیدان ، ادیب، مورخ و روزنامهنگار لبنانی. وی در 11 جمادیالا´خره 1278 در خانوادهای تنگدست و مسیحی در بیروت بهدنیا آمد. پدرش، حبیب، از اهالی روستای عَین عَنّوب بود كه همراه خانوادهاش به بیروت مهاجرت كرده و در آنجا در اغذیهفروشی كار میكرد (رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج20، ص 528 529؛ حسن، ص 7ـ 8؛ فیلیپ، ص 11، 131ـ133). وی كه خود بیسواد بود و فقط خواندن و نوشتن و حساب و كتاب مقدماتی را ضروری میدانست، زیدان را در پنج سالگی به مدرسه كشیش الیاس شفیق / الیاس شویری فرستاد تا در آینده در اداره اغذیهفروشی به او كمك كند. زیدان، پس از دو سال، به مدرسه الشوام رفت و در آنجا حساب، صرف و نحو، خوشنویسی و كمی زبان فرانسه آموخت. در نه سالگی به مدرسه الاقمارالثلاثة رفت و در یازده سالگی، با اصرار پدرش، تحصیل را رها كرد (رجوع کنید به زیدان، مؤلفات ، ج20، ص 536 541؛ حسن، ص 8، 22؛ فیلیپ، ص 135ـ139).
زیدان یكسالواندی در اغذیهفروشی نزد پدرش، و سپس دو سال در یك كارگاه كفاشی كار كرد، اما دوباره نزد پدرش بازگشت. در پانزده سالگی به مدرسهای شبانه رفت و در مدت چهار ماه، با تلاش بسیار، زبان انگلیسی آموخت. در همان زمان، تألیف فرهنگی انگلیسی به عربی را آغاز كرد كه ناتمام ماند (رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج 20، ص541 555؛ عبود، ص 19؛ فیلیپ، ص 139ـ 141، 151ـ152). او در اغذیهفروشی با بزرگانی نظیر ابراهیم الیازجی (منتقد، شاعر، روزنامهنگار و محقق) و عبداللّه بستانی (شاعر، روزنامهنگار ونمایشنامهنویس) آشنا شد و به عضویت گروه «جمعیة شمسالبِرّ»، شعبهای از جمعیت جوانان مسیحی در انگلستان، در آمد و در این گروه، با یعقوب صروف (روزنامهنگار، مترجم و داستاننویس)، سلیم البستانی (روزنامهنگار و داستاننویس)، و اسكندر البارودی آشنا شد. با تشویقها و راهنماییهای بارودی، تصمیم گرفت به دانشكده پزشكی برود. دو ماه دروس مقدماتی را نزد بارودی خواند و در 1298 در رشته پزشكی به كالج پروتستان سوری راه یافت (رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج 20، ص 563 - 577؛ حسن، ص 8 - 9؛ فیلیپ، ص 161ـ169) و در سال اول، شاگرد ممتاز شد. در اوایل سال دوم، زیدان و دانشجویان دیگر در اعتراض به كاستیهای دانشكده و برای احقاق حقوق خود و هواداری از استادی كه به علت سخنرانی در باره داروینیسم اخراج شده بود، از رفتن به كلاس خودداری كردند. پس از كشمكشهای بسیار، دانشكده تصمیم گرفت دانشجویان معترض را اخراج كند (فیلیپ، ص 180ـ206؛ بروگمن ، ص 219). زیدان در خاطراتش، این واقعه را اولین جنبش دانشجویی در شرق میداند (رجوع کنید به زیدان، مؤلفات، ج20، ص 583 607؛ نیز رجوع کنید به فیلیپ، ص 182).
زیدان در 1300 در رشته داروسازی امتحان داد و چندی در این رشته درس خواند، ولی آن را نیمهكاره رها كرد و برای ادامه تحصیل به مصر رفت (حسن، ص10؛ ابوخلیل، ص 16؛ بروگمن، همانجا). بهنوشته ابوخلیل (همانجا)، وی قبل از سفر به مصر به عضویت فراماسونری در آمده بود، ولی بهگفته فیلیپ (ص 23)، در باره وابستگی او به فراماسونری در بیروت سند قطعی وجود ندارد، اما شكی نیست كه وی در مصر به عضویت این گروه در آمده است.
زیدان ابتدا قصد داشت در مصر در رشته پزشكی ادامه تحصیل دهد؛ اما، با پیشنهاد صاحب روزنامه الزمان ، تا 1301 در آنجا مشغول بهكار بود. در همان سال در حمله انگلیس به سودان، برای درهم شكستن قیام محمد احمدبن عبداللّه معروف به مهدی سودانی، در سمت مترجم امنیتی به ارتش انگلستان پیوست (حسن، ص10ـ11؛ فیلیپ، ص 24؛ بروگمن، همانجا). در 1302 به بیروت بازگشت و به فراگیری زبانهای عبری و سریانی پرداخت و به عضویت المجمع العلمیالشرقی در آمد (حسن، ص 11؛ فاخوری، ج 4، ص 227؛ فیلیپ، ص 25). در 1303، اولین كتاب وی، با عنوان الالفاظ العربیة و الفلسفة اللغویة، در بیروت بهچاپ رسید و بهسبب انتشار آن، او عضو انجمن سلطنتی آسیایی گردید (حسن، همانجا؛ فیلیپ، ص 25ـ 26؛ د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل «زیدان، جرجی»). در همان سال، به لندن سفر كرد و با آثار مستشرقان آشنا شد. پس از بازگشت به قاهره، در زمستان همان سال به پیشنهاد یعقوب صروف و فارِس نَمِر، در مجله المقتطف استخدام گردید. وی بیشتر به كارهای اجرایی میپرداخت، بهطوری كه در مدت یك سال و نیم همكاری، فقط یك مقاله در آنجا به چاپ رساند. در 1306، از سمت خود كنارهگیری كرد و دو سال در مدرسه العبیدیة الكبری'، به عنوان معلم ارشد، به تدریس زبان عربی پرداخت (حسن، ص 11ـ12؛ فیلیپ، ص 26). در 1308 ازدواج كرد و با مشاركت یكی از دوستانش، چاپخانه كوچكی تأسیس كرد كه سال بعد، با كنارهگیری شریكش، بهتنهایی اداره آن را برعهده گرفت. وی در اواخر 1309، مجله الهلال را تأسیس نمود (حسن، ص 13؛ فیلیپ، ص 27؛ د. اسلام ، همانجا).
از 1298 رابطه عمیق و استواری بین زیدان و مستشرقانی مانند نولدكه، گولدتسیهر، كراچكوفسكی و مارگلیوث و واندایك ایجاد شد و دفتر مجله الهلال محل رفت و آمد مستشرقانی بود كه به مصر میآمدند (حسن، ص 173ـ 178؛ ابوخلیل، ص 17). زیدان در 1326/ 1908 به استانبول، در 1330/1912 به كشورهای اروپایی و در 1331/1913 به فلسطین سفر كرد (حسن، ص 39ـ40؛ ابوخلیل، همانجا؛ قس فیلیپ، ص 28 كه سفر او را به استانبول در 1909 میداند). در 1328/ 1910، دانشگاه قاهره از وی برای تدریس تاریخ اسلام دعوت كرد. انتخاب یك مسیحی برای تدریس تاریخ اسلام، اعتراض شدید مسلمانان را برانگیخت و زیدان مجبور به كنارهگیری از این سمت شد (بروگمن؛ د. اسلام ، همانجاها). وی در 27 شعبان 1332/21 ژوئیه 1914 در منزل خود در قاهره بهطور ناگهانی درگذشت (حسن، ص 205ـ 208؛ فیلیپ، ص 32). شاعرانی چون احمد شوقی * ، محمد حافظ ابراهیم * ، ولیالدین یكن، خلیل مُطران و ایلیا ابوماضی * در مرگ او مرثیههایی سرودند (رجوع کنید به عبود، ص 389ـ440؛ حسن، ص 209ـ210).
زیدان آثار بسیاری در زمینههای گوناگون از خود به جای گذاشته است، وی را میتوان از پركارترین و برجستهترین نویسندگان و نمایندگان تجدد ادبی قرن سیزدهم/ نوزدهم و آغاز قرن چهاردهم/ بیستم میلادی دانست (بروگمن، ص 220؛ د. اسلام ، همانجا). تألیفات وی عبارتاند از:
1) داستانهای تاریخی.
بیشتر شهرت زیدان به سبب داستانهای تاریخی اوست. هرچند فضل تقدم داستان تاریخی در ادبیات عرب با دو داستان زینوبیا(1288/ 1871) و الهیام فی فتوح الشام (1291/1874) به سلیم البستانی میرسد، ناقدان، زیدان را پیشگام این نوع ادبی میدانند (رجوع کنید به حسن، ص 98ـ99؛ عبدالمحسن طهبدر، ص 93؛ مقدسی، ص 517). زیدان 22 داستان تاریخی دارد كه اولی المملوكالشارِد (چاپ 1308/1891) و آخری شجرة الدّر (چاپ 1293ش/1914) است. از این میان، هفده داستان به تاریخ عرب و اسلام تا عصر صلاحالدین ایوبی بر میگردد، چهار داستان متعلق به تاریخ جدید مصر و یكی هم متعلق به تحولات عثمانی است (حسن، ص 102؛ فیلیپ، ص 235؛ برای فهرست كامل داستانهای تاریخی وی رجوع کنید به حسن، ص97ـ 98؛ فیلیپ، ص238ـ 239). زیدان تحتتأثیر و نفوذ داستاننویسان اروپایی، به خصوص والتر اسكات و الكساندر دوما ، بوده و گرچه نتوانسته به سطح هنری آنها برسد، در این زمینه در ادبیات عرب موفق بوده است (ابوخلیل، ص 24؛ دسوقی، ج 1، ص370؛ بروگمن، ص 221). در این داستانها زیدان قصد دارد وقایع گذشته را در روند دگرگونی حیات سیاسی عرب روایت كند؛ ازاینرو، جنبه تعلیمی و سرگرمی داستانها بر جنبه هنری آنها برتری دارد ( اعلام الادب العربیالمعاصر، ج 1، مقدمه شُرَیح، ص 77). داستانهای وی طرح سادهای دارند. محور اصلی این داستانها، عشق مجازی به زیبایی مسحوركننده زنی است كه غالباً واقعیت مستند تاریخی ندارد. وی واقعیتهای تاریخی را با این عشق مجازی میآمیزد و با نثری ساده و ایجاد كشمكش و تعلیق و هیجان، خواننده را تا پایان با خود همراه میكند (مقدسی، ص 516؛ عبدالمحسن طهبدر، ص 97؛ دسوقی، همانجا؛ بروگمن، همانجا). داستانهای وی بارها تجدید چاپ و به فارسی، تركی، هندی، روسی، آلمانی و برخی زبانهای دیگر ترجمه شده است (حسن، ص 95ـ96، 103؛ ابوخلیل، ص 9ـ 10؛ مقدسی، همانجا). ناقدان شیوه داستاننویسی زیدان را ستایش میكنند، اما داستانهایش اعتبار تاریخی ندارند. بهنظر ابوخلیل (ص 7ـ14، 307ـ315)، زیدان تعمداً، برای تحقیر عربها، تاریخ آنها را تحریف كرده است. نویسندگانی نظیر فَرح أَنطون * در داستان أورشلیم الجدیدة و القائم مقام نسیب بك در داستان خفایا مصر از او پیروی كردهاند، ولی هیچكدام نتوانستهاند به محبوبیت زیدان دست یابند (عبدالمحسن طه بدر، ص 107ـ109).
2) در زمینه زبان و تاریخ ادبیات عربی.
الف) تاریخ آداب اللغة العربیة، كه در 1329/ 1911، 1332/1914 و سپس در 1301 ش/1922 به ضمیمه فهرستی كامل در چهار جلد در مصر به چاپ رسید (رجوع کنید به سركیس، ج 1، ستون 985ـ 986؛ قس فیلیپ، ص 237 كه تاریخ چاپ آن را بین سالهای 1328ـ1331/1910 تا 1913 میداند). زیدان در این اثر، با الهام از مستشرقانی چون بروگمن، در تقسیم دورههای تاریخ ادبیات عرب طرحی نو بهوجود آورد و طه حسین * به ابتكار وی توجه ویژه داشت (رجوع کنید به طه حسین، ج 3، ص 396؛ بروگمن، ص220). احمد الاسكندری و لویس شیخو از این كتاب انتقاد كردهاند و شیخو آن را ترجمهای از < تاریخ نوشتههای عربی > اثر بروكلمان دانسته است (رجوع کنید به حسن، ص 234ـ 235؛ ابوخلیل، ص 8، 13).
ب) الالفاظ العربیة و الفلسفة اللغویة، كه در 1303/1886 در بیروت بهچاپ رسید. این كتاب با نام الفلسفة اللغویة و الالفاظ العربیة نیز بهچاپ رسیده است (رجوع کنید به حسن، ص 233؛ سركیس، ج 1، ستون 985؛ فیلیپ، ص 237).
ج) تاریخ اللغة العربیة (مصر 1904). این كتاب به بررسی روند تكامل زبان عربی و تحول واژگان و ریشه لغات در گذر زمان پرداخته و زیدان در آن از بهكارگیری واژهها و اصطلاحات بیگانه در زبان عربی استقبال كرده است (مقدسی، ص 625ـ 626؛ حسن، ص 233ـ234؛ فیلیپ، همانجا).
د) البُلغة فی اصول اللغة، كه در مصر چاپ شده (رجوع کنید به سركیس، همانجا) و یوسف اَسْعَد داغَر از این اثر، كه موجود نیست یاد كرده است (رجوع کنید به ابوخلیل، ص 20). محمد عبدالغنی حسن (ص 234) نیز با آنكه این كتاب را ندیده، گفته كه داغر آن را از كتاب سركیس نقل كرده است.
ب) تاریخ التمدن الاسلامی، كه در پنج جلد (قاهره 1901ـ1906) بهچاپ رسیده است. در واقع این اثر، برداشت و اقتباسی از آثار مستشرقانی مانند سِدْیو، كرمر، گولدتسیهر و مارگلیوث است. با این همه، به گفته طه حسین (ج 3، ص 384ـ 385) آثار تاریخی زیدان، به علت بیگانگی وی با بررسی و تحلیل علمی مسائل تاریخی، قابل استناد نیستند (نیز رجوع کنید به حسن، ص69؛ ابوخلیل، ص 18). این كتاب، كه مشهورترین اثر اوست، سبب اصلی انتخاب وی به سِمت استاد تاریخ اسلام در دانشگاه قاهره بود (بروگمن، همانجا). در واقع، زیدان درك روشن و درستی از ارزشهای اسلامی نداشت؛ ازاینرو، شیخشبلی نُعمانی كتاب انتقاد كتاب تاریخ التمدن الاسلامی را در نقد این اثر نوشت. لوئیس شیخو، یعقوب صروف و شیخاحمد الاسكندری نیز این كتاب را نقد كردهاند (حسن، ص230؛ فیلیپ، ص 63ـ66). این اثر به بسیاری از زبانها ترجمه شده است. جلد چهارم آن را مارگلیوث در 1325/1907 به انگلیسی ترجمه كرده است (رجوع کنید به زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی ، ج 1، ص 17؛ فیلیپ، ص 237). در 1333ش نیز علی جواهركلام آن را به فارسی بر گرداند و در تهران منتشر كرد.
4) در زمینه تراجم و سرگذشتنامهها.
تراجم مشاهیر الشرق فی القرن التاسع عشر (قاهره 1325/1907)؛ مذكَّرات جرجی زیدان (بیروت 1345 ش/ 1966)؛ المدرسه الكلیه، قسمت دوم زندگینامه جرجیزیدان، كه در 1346 ش/ 1967 با شرح و تعلیق نبیه امین فارِس به چاپ رسیده است (فیلیپ، ص 238). زیدان در زمینه تاریخ، جغرافی، علوم اجتماعی و روانشناسی نیز آثاری دارد (برای فهرست كامل آثار زیدان رجوع کنید به حسن، ص 229ـ236؛ سركیس، ج 1، ستون 985ـ 987؛ فیلیپ، ص 237ـ239).
5) مجله الهلال.
این مجله كه زیدان در 1309/1892 آن را تأسیس كرد، در كنار مجله المقتطف، در صدر مجلههای پیشرو و پرشمار كشورهای عربی قرار گرفت. این مجله بیشتر به مسائل ادبی، تاریخی، اجتماعی و كمتر به سیاست میپرداخت. الهلال در برپایی نهضت جدید ادبی در مصر و سایر كشورهای اسلامی تأثیر بسیار داشت و بعد از مرگ زیدان، فرزندانش امیل و شكری انتشار آن را به عهده گرفتند (مروّه، ص 197؛ د. اسلام ، همانجا). به نظر بروگمن (همانجا)، انتخاب نام «الهلال»، كه نماد وقت نزد مسلمانان است، از تفسیر پانعربیسم در تاریخ مسلمانان الهام گرفته است.
(14) J. Brugman, An introduction to the history of modern Arabic literature in Egypt , Leiden 1984; (15) EI 2, s.v. "Zaydan, Djurdjī" (by Wiebke Walther); (16) Thomas Philipp, Gurgι Zaidan: his life and thought , Beirut 1979.