responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4559

 

برتنگی ،

بَرْتَنْگي ، يكي از زبانهاي گروه شُغْني يا شغني ـ روشانيِ ايراني شرقي پامير. از زبانهاي ديگر اين گروه عبارتاند از: شغني، بَجويي ، روشاني، خوفي ، اُروشوري و سَرِقولي . در منطقه يا ايالت خودمختارِ گُرنوـ بدخشان در تاجيكستان در بخش ميانة درّة برتنگ (يعني بارـ تانگ، لفظاً به معناي «تَنگِ بالا»؛ رجوع كنيد به ادلمان ، 1975، ص 44) كه از مشرق به درّة رود پَنْج (آمو دريا ) ميپيوندد، و سابقاً يكي از بخشهاي بسيار فقير و دور از دسترس پامير بود، مردم به برتنگي سخن ميگويند و شمار آنان در 1311 ش/1932، 000 ، 2 تن گزارش شده است (زاروبين، 1937، ص 4). دوگويش برتنگي، كه اختلافشان فقط در جزئيات است (سُكُلُوا، 1960، ص 1) بَسِدي و سِپُنجي است (در بارة نام سِپُنْج رجوع كنيد به داديخُدايف ، 1976، ص 143). كَرَمْخُدايف (ص 9) و ادلمان (1975، ص 50) نامهاي روستاهاي ديگر برتنگ را ذكر كردهاند. در بخش بالاي درّة برتنگ، به زبان اروشوري سخن گفته ميشود. برتنگي ادبيات مكتوب ندارد، و زبان آموزش و رسانههاي گروهي، تاجيكي يا روسي است.
ايرانشناسان تا 1333/1914 برتنگي را نميشناختند. نخستين مواد اين زبان را گتييو و زاروبين گردآوردند ( رجوع كنيد به گزارش زاروبين در 1918). گتييو (ص 64) يافتههاي جديد خود را به جاي برتنگي «گويشهاي روشاني غربي» خواند. سكولد (ص 14) از اين موضوع انتقاد كرد (براي تفصيل بيشتر راجع به تاريخچة پژوهش در بارة گروه شغني رجوع كنيد به لنتس ، ص 25 به بعد؛ سكلوا و گريونبرگ ).
نخستين متن به زبان برتنگي را، كه نمونهاي از اشعار عاميانه بود، زاروبين در 1303 ش/1924 منتشر كرد. مجموع متنهاي مكتوب موجود و در دسترس هنوز محدود است (زاروبين، 1937، شعر؛ متني منثور به برتنگي و روشاني؛ سكلوا، 1953 متني با ترجمه به شغني، روشاني، خوفي و برتنگي؛ همو، 1960، دوازده متن با واژهنامة مفصّل، فهرستي از تَكواژها و فهرست واژهياب روسي ـ برتنگي). سكولد فهرستهاي تطبيقي از واژهها فراهم كرده است. برخي واژههاي برتنگي در تأليف نژاد شناختي عظيمِ آندريف (1953ـ 1958) و در اشارات پراكندهاي در آثار دانشمندان شوروي ( سابق ) دربارة زبانهاي پامير يافت ميشود. مفصّلترين دستور توصيفي زبان برتنگي كارِ كرمخُدايف است (پس از چند مقالة مقدماتي). اين دستور زبان به خط سيريليِ انطباق يافتهاي نوشته شده و حاوي جملههاي محاورهاي و نيز مقدار ديگري متن است.
برخي از ويژگيهاي برجستة برتنگي را در تأليفات راجع به زبانهاي ايراني شرقي و زبانهاي پامير يا در كتابنگاريهاي توصيفي مهم، ذكر يا در بارة آنها بحث كردهاند (مثلاً، مرگنستيرنه ، 1958؛ ليوشيتس ؛ سكلوا، 1966؛ پاخالينا ، 1969؛ همو، 1975؛ ردار ؛ داديخدايف، 1971ـ1972؛ ارانسكي ، 1975؛ همو، 1979؛ ادلمان و راستارگويوا ؛ ادلمان و افيموف ). در گروه شغني، برتنگي از همه بيشتر به اروشوري نزديك است. برخي اختلافهاي دستوري و واژگاني برتنگي را از روشاني جدا ميسازد ( رجوع كنيد به سكلوا، 1960، ص 4 به بعد). معذلك، رويهمرفته برتنگي به روشاني نزديكتر است تا به شغني، بويژه از لحاظ دستگاه واكهها ؛ واجهاي واكهاي برتنگي اينهاست: i  ،  ¦ i  ،  ¦ e  ،  خ  ،  a  ،  ¦ a  ،  o  ،  u و ¦ u (دربارة «تحقّق» آوايي اين واجها رجوع كنيد به سكلوا، 1953، ص 128 به بعد). واكة «ميانيِ گِرد شده» خ (كه از لحاظ آوايي، بلند/كشيده است) مخصوصِ برتنگي و اروشوري است. دستگاه همخوانها در همة زبانهاي گروه شغني يكي است: بَندِشيها ( p  ، b  ، t  ، d  ، k  ، g  ، q )؛ سايشيها ( f ، v ، A ، § x ، § Y ، x ، y ، h )؛ بَرسودهها (يا بندشي ـ سايشيها) ( c = ts ، j = dz ، § c ، § J )؛ صَفيريها ( s   ، z   ، § s   ، § z )؛ واكهگونها ( w   ، y   ، m   ، n   ، r   ، l   ؛ w گاهي به صورت واجگونة b در ميآيد؛ همان، ص 158).
منشأ يا ريشة بخش بزرگي از واژگان زبانهاي گروه شغني نامعلوم يا نامسلّم است. مجموعههايي از ريشههاي اين واژگان وجود دارد، مثلاً در سكلوا (1967)، ولي جديدترين اثر اِستانده (استاندارد) ريشهشناسي از آنِ مرگنستيرنه (1974) است.
از حيث سازهشناسي (صَرف) ، زبانهاي گروه شغني فقط در برخي جزئياتِ كماهميّت اختلاف دارند. وظيفة نقشِ نماهاي نحوي باستاني را اكنون «حروف اضافه» و «پيواژها» انجام ميدهند. تمايز «نقشنماها» به ضماير منحصر شده است ( مثلاً ضماير فاعلي و مفعولي ) . براي تفصيل بيشتر رجوع كنيد به پين ، ص 162.
تصريف افعال مبتني بر دو سِتاك (يا ريشه) است: ستاك مضارع (از مضارع ايراني باستان) و ستاك ماضي (از «اسم مفعول» باستاني مختوم به ta   ـ).
نحو زبانهاي گروه شغني نيازمند به پژوهش بسيار بيشتري است. فقط در برتنگي و روشاني بقاياي ساختار «حالت فاعلي» اختياري براي ضماير فاعلي در زمانهاي ماضي متعدّي يافت ميشود. در اين كه برتنگي «گويش/ لهجه» يا «زبان» است، اختلاف و بحث هست (ادلمان، 1976، ص 85؛ همو، 1980، ص 139 به بعد). اگر «گويش» را از نظر «جامعهشناسي زبان» و به معناي «زباني نانوشته يا داراي اعتبار فرهنگيِ اندك» به كار بريم، شايد عنوان «گويش» براي برتنگي مناسب باشد؛ ديگر اينكه چون سخنگويان برتنگي، اروشوري، روشاني و شغني ميتوانند سخن يكديگر را بفهمند، ميتوان گفت كه آنان به «گويشهاي منطقهاي » سخن ميگويند. از سوي ديگر، اطلاق عنوان «گويش» بر برتنگي از ديدگاه تاريخي نيز موجّه مينمايد (لنتس، ص 14). معذلك، از نظر زبانشناسي همزماني ، سرجوع کنید به الِ «گويشِ كدام زبان؟» مسائلي نژادي به ميان ميآورد، زيرا هيچ شكل (صورت) اِستاندهاي كه عموم آن را بازشناسند و بپذيرند وجود ندارد. حتي سخنگويان اروشوري، كه از همه به برتنگي نزديكتر است، شايد هرگز نپذيرند كه آنان به يك «گويش» برتنگي سخن ميگويند، و عكس اين موضوع نيز صادق است (براي طبقهبندي اين گويشها از نظر بوميان رجوع كنيد به سكولد، ص 14). ازينرو مرجَّح اين است كه برتنگي، اروشوري، روشاني، و شغني را «زبانها» و اعضاي يك «گروه زبانيِ » داراي بنياد و خويشاوندي نزديك بدانيم (در بارة اصطلاحِ «گروه زباني» مثلاً رجوع كنيد به هِگِر).

منابع:
1-
M.S. Andreev, Tadzhiki doliny Khuf, Stalinabad 1953-1958;
(2) R.Kh. Dodykhudoev, "Die Pamir-Sprachen. Zum problem der Konvergenz", Mitteilungen des Instituts fدr Orientforschung 17, 1971-1927, 463-470;
3- idem, Pamirskaya mikrotoponimiya (issledovanie i materially) , Dushanbe 1975;
(4) idem, "Pamirskie etimologii, Roshorv, Sipondzh", in Iranskoe yazykoznanie. Istoriya, etimologiya, tipologiya, Moscow 
5-  
6-  
7-  
8-  
(9) 1976, 136-145;
(10) D.I. Edel'man, "Geograf â cheskie azvaniya Pamira", in Strany i narody vostoka 16, Moscow 1975, 41 -61. ide 
(11) m, "Problema `yazyk ili dialekt' pri otsutstvii pis'mennosti (na materiale pamirskikh yazykov)", in Lingvisticheskaya geograf i ya, dialektologiya i istoriya yazyka , Erevan 1976, 85-93;
(12) idem, ``K probleme `yazyk ili dialekt' v usloviyakh otsutstviya pis'mennosti,' in Teoreticheskie osnovy klassif i katsii yazykov mira, Moscow 1980, 127 ff;
(13) D.I. Edel'man, V.A. Ef â mov, ``Novoiranskie yazyki. Vostochnaya gruppa,'' in Yazyki Azii i Afriki . Indoevrope i § skie yazyki â â , Moscow 1978, 198-253;
(14) D. I. Edel'man, V. S. Rastorgueva, et al., Opyt istoriko- tipologicheskogo issledovaniya iranskikh yazykov, Moscow 1975;
(15) R.Gauthiot, "De la rإduction de la flexion nominale en iranien" Mإmoires de la sociإtإ linguistique de Paris , 20 (1916), 61-70;
(16) K. Heger, " ، Sprache' und `Dialekt' als linguistisches und soziolinguistisches problem," in Zur Theorie des Dialekts , ed. J. Gخschel et al., Wiesbaden 1976, 215-235;
(17) N. Karamkhudoev, Bartangski i § yazyk. Fonetika i morfologiya, Dushanbe 1973;
(18) W. Lentz, Pamir- Dialekte I: Materialien zur Kenntnis der Schugni- Gruppe, Gخttingen 1933;
(19) V.A. Livshits, "Iranskie yazyki narodov Sredne § â Azii," in Narody Azii i kazakhstana I , Moscow 1962,131-158;
20- G.Morgenstierne, "Neu-iranische Sprachen," H.O , I, IV/1 (1958), 155-178;
21- idem, Etymological vocabulary of the Shughni group, Wiesbaden 1974;
(22) Y. M. Oranski § â , Die neuiranischen Sprachen der Sowjet-Union , tr. from Russian by W. Winter, The Hague 1975;
(23) idem, Iranskie yazyki v istoricheskom osveshehenii , Moscow, 1979;
(24) T.
N. Pakhalina, Pamirskie yazyki , Mosc1969;
(25) idem, "Sravnitel'ny § â obzor pamirskikh yazykov," in Strany i narody vostoka 16, Moscow 1975, 222-250. J.R. Payne, "The decay of ergativity in Pamir languages," Lingua , 51 (1980), 147-186;
(26) G. Redard, ``Other Iranian languages,'' Current trends in linguistics , VI (1970), 103 ff;
(27) H.Skخld, Materialien zu den iranischen Pamirsprachen , Lund 1936;
(28) V.S.Sokolova, Ocherki po fonetike iranskikh yazykov â â , Moscow and Leningrad 1953;
29- idem, Bartangskie teksty i slovar ',Moscow and Leningrad 1960;
(30) idem, "shugnano- rushanskaya yazykovaya gruppa", in Yazyki narodov SSSR, I, Moscow 1966, 362-397;
(31) idem, Geneticheskie otnosheniya yazgulyamskogo yazyka i shugnanskoi yazykovo i § gruppy , Leningrad 1967;
(32) V. S. Sokolova, A.L. Gryunberg, ،، Istoriya izucheniya bespis' mennykh iranskikh yazykov,'' in Ocherki po istorii izucheniya iranskikh yazykov, Moscow 1962, 118 ff;
(33) I.I. Zarubin, "Materialy i zametki po etnograf â i gronykh tadzhikov," in Sbornik Muzeya Antropologii i Etnogrf i i imeni Petra Velikago..., V , Petrograd 1918, 97-148;
(34) idem, "Obrazets pripamirsko § â narodno § â pezii," Doklady Rossi i § sko i § Akademii Nauk , (1924), 82-85;
idem, Bartangskie i rushanskie teksty i slovar ', Moscow and Leningrad 1937.
/ گ. بُدروس ( ايرانيكا ) /







نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4559
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست