responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4550

 

جرّاحیه ، یکی از مهم ترین شاخه های طریقت خلوتیه * در استانبول و سرزمینهای بالکان در قرن دوازدهم و سیزدهم ، و یکی از فعال ترین طریقتهای صوفیانه در ترکیة امروز.

در 1115، نورالدین محمد افندی جرّاحی جرّاحیه

را پایه گذاری کرد ( د.ا.د.ترک ، ذیل مادّه ؛ نیز رجوع کنید به عصمت افندی ، ص 307ـ309). وی در 12 ربیع الاول 1083، در محلة جرّاح پاشا در استانبول به دنیا آمد (پاکالین ، ذیل "Cerrahiyye" ) و گویا بیشتر به همین سبب جرّاحی خوانده شده است

( د. ا. د. ترک ، همانجا). او در 1101 قاضی مصر شد، اما پس از انتساب به طریقت علاءالدین علی کوستندیلی (متوفی 1143؛ مفتی کوستندیل و شیخ خلوتیه در خانقاهی در همانجا) در استانبول ، پیش از 1115 منصب قضا را رها کرد و پس از طی مراحل سلوک و اخذ خلافت از کوستندیلی ، به امر وی ، در مسجدی در محلة قراگمرک استانبول به نشر طریقت و ارشاد طالبین پرداخت .

در 1115، به امر سلطان احمد سوم (حک : 1115ـ1143)، از پیروان نورالدین جرّاحی ، خانقاهی (آستانه ) در همانجا برای وی بنا شد (عصمت افندی ؛ پاکالین ؛ د. ا. د. ترک ، همانجاها؛ برای اطلاعات مفصّل در بارة آستانة جرّاحی رجوع کنید بهخاص قان ، ص 118ـ120). نورالدین جرّاحی طریقت خود را تقریباً هم زمان با طریقت رئوفیه (منتسب به احمد رئوفی ، متوفی 1170، یکی دیگر از خلفای کوستندیلی ) بنیان نهاد (کلیر ، ص 254). وی در 9 ذیحجة 1133 و بنا بر بعضی منابع ، در 1146 ( رجوع کنید به مشکور، ص 311؛
تریمینگام ، ص 76) درگذشت و در توحیدخانة آستانة خود به خاک سپرده شد (پاکالین ، همانجا). از نورالدین جرّاحی رساله ای منثور به نام مرشد درویشان ، دو وِرد (ذِکر) به نامهای «ورد کبیر» و «ورد صغیر» و اشعاری باقی مانده است (بروسه لی ، ج 1، ص 178؛
پاکالین ، همانجا).

جرّاحیه ، به عنوان طریقتی کاملاً سنّی مذهب ، به واسطة





علاءالدین کوستندیلی و چهار شیخ دیگر، به طریقت رمضانیه (منتسب به رمضان مخفی ، متوفی 1025) و پیشتر از ایشان ، به واسطة محیی الدین قراحصاری و دو شیخ دیگر، به یکی از چهار شاخة اصلی خلوتیه به نام احمدیه (منتسب به احمد شمس الدین ایگیت باشی ، متوفی 910) متصل می شود ( د. ا .د. ترک ، همانجا؛
برای احمدیه و رمضانیه رجوع کنید به پاکالین ، ذیل "Ahmediye", "Cerrahiyye", "Ramazaniyye-i Halvetiyye" ).

جرّاحیه ، پس از نورالدین جرّاحی به همت برخی خلفای وی ، به ویژه در استانبول ، بسیار نفوذ یافت ( رجوع کنید بهکلیر، ص 20، 191، 256ـ257؛
برای نام برخی از خلفای جرّاحی رجوع کنید بهثریا، ج 4، ص 582). آستانة جرّاحیه ، مرکز بسیار فعالی برای نشر اندیشه ها و گسترش خانقاههای جرّاحیه در استانبول و خارج از آن ، تا سرزمینهای بالکان ، شد (کلیر، ص 257). نوآوریهای نورالدین جرّاحی در آداب و ارکان طریقت خلوتیه ، در زمان خلفای وی نیز ادامه یافت و موجب شد که طریقتِ جرّاحیه ، از این نظر، از تنوع و غنای فراوانی برخوردار شود ( د.ا.د. ترک ، همانجا؛
برای اطلاعات مفصّل در بارة آداب و ارکان جرّاحیه رجوع کنید بههمانجا). اغلب سلاطین عثمانی نیز به طریقتی منتسب بودند که شاخه های خلوتیه در رأس آنها بود، از جمله احمد سوم ، مصطفای سوم (حک : 1170ـ 1188)، محمود دوم (حک : 1223ـ 1255) و عبدالمجید اول (حک : 1255ـ 1278) به طریقت جرّاحیه منتسب بودند (کلیر، ص 106).

اعضای جرّاحیه را گروههای متفاوت صنفی ، مانند صنعتگران و کشاورزان ، و حتی برخی دولتمردان مانند صدراعظمها و قاضیان تشکیل می دادند. برای نمونه ، شیخ یحیی شرف الدین ( رجوع کنید به ادامة مقاله ) از «خواجگان » (دولتمردان ) بود و ارتباط نزدیک وی با رجال حکومت عثمانی موجب افزایش اعتبار جرّاحیه و در نتیجه ، دریافت کمکهای مادّی فراوان شد. در دوران مصطفای سوم نیز صدراعظم محسن زاده محمدپاشا، از درویشان جرّاحیه بود ( د. ا. د. ترک ، همانجا).

مشایخ و منسوبان طریقت جرّاحیه ، اغلب در جنگها یا فتوحات عثمانیان در قرن دوازدهم و سیزدهم شرکت می کردند (کلیر، ص 191ـ193). احمد سوم در لشکرکشی به شبه جزیرة موره (پلوپونز/ پلوپونسوس ) در سرزمینهای بالکان ، در نیمة نخست قرن دوازدهم / هجدهم ، از نورالدین جرّاحی خواست که ارتش عثمانی را همراهی کند. وی با این درخواست موافقت نکرد، ولی یکی از خلفای خود، یحیی شرف الدین ، را به جای خود فرستاد (همان ، ص 192). پس از فتح موره در 1129، شیخ یحیی شرف الدین ، در رأس مشایخ شرکت کننده در فتح موره و به ویژه منسوبان جرّاحیه ، در موره باقی ماند و آنان توانستند با احیای خانقاههای پیشین (بیشتر متعلق به دیگر شاخه های خلوتیه )، ایجاد خانقاههای جدید و اختصاص بسیاری از موقوفات با ارزشِ آن نواحی (از جمله اراضی غنی آنجا) به خانقاههای خود، قدرت سیاسی ـ اقتصادی فراوانی کسب کنند و در نتیجه ، سهم بزرگی در تسلط عثمانیان بر سرزمینهای بالکان داشته باشند (همان ، ص 202ـ 205، 216ـ217، 257). افزایش قدرت منسوبان جرّاحیة موره در دهه های بعد، موجب اِعمال نفوذ آنان در اغلب خانقاههای دیگر آن نواحی و حتی خانقاههای استانبول شد (همان ، ص 220).

شورش یونانیان در 1199، موجودیت بسیاری از طریقتها را در شبه جزیرة موره و دیگر مناطق بالکان به خطر انداخت (همان ، ص 220، 257). ظاهراً بیش از طریقتهای دیگر آن مناطق ، وضع سیاسی جدید بالکان بر طریقتهای جرّاحیه ، گلشنیه ، سِنانیه و رمضانیه (همگی از شاخه های خلوتیه )، تأثیر گذاشت (همان ، ص 309). اغلب پیروان این طریقتها کشته شدند یا به قاهره گریختند (همان ، ص 257). در این بین ، برخی از مشایخ جرّاحیه که به مصر گریخته بودند، در قاهره خانقاهی تأسیس کردند که کانون گسترش جرّاحیه در جزیرة کِرِت شد (همان ، ص 257ـ 258).

بر این اساس می توان گفت مراکز جرّاحیه ، به ترتیب ، استانبول ، موره و قاهره بوده است . نورالدین جرّاحی ، علاوه بر شرف الدین مورَوی ، دو خلیفة دیگر به نامهای محمدامین افندی (معروف به «سرطریق زاده » و «پیرثانی »، متوفی 1173) و محمدحسام الدین ایجی (متوفی 1169) داشت که ، ظاهراً مستقل از یکدیگر، به تربیت خلفای خود می پرداختند. سلسلة خلفای سرطریق زاده ، پس از مُحضرزاده علی ضیاءالدین (متوفی 1335)، منقطع گشت ولی سلسلة خلفای محمدحسام الدین ، به واسطة عبدالرحمان حِلمی (متوفی 1215) و محمد عارف دَده (متوفی 1238) و عبدالعزیز ذهنی (متوفی 1270) و محمدرضاءالدین یاشار (متوفی 1331)، به ابراهیم فخرالدین (متوفی 1966) رسید که آخرین شیخ آستانة جرّاحیه در دوران حکومت عثمانی بود ( د. ا. د. ترک ، همانجا).

پس از بسته شدن رسمی خانقاهها در 1304 ش / 1925 (دو سال پس از تشکیل دولت جمهوری ترکیه )، اغلب طریقتها مخفیانه به فعالیت خود ادامه دادند تا اینکه در دهة 1330 ش /1950، برخی از آنها، مانند جرّاحیه ، شعبانیه ،

عشّاقیه و احمدیه ، دوباره فعال شدند (کلیر، ص 21، 59).



شیخ فخرالدین در سالهای دشوار تقیة پس از ممنوعیت فعالیت طریقتها، موفق شد به عنوان خادم آستانه (جرّاحیه )، طریقت خود را حفظ کند و در 1343 ش /1964، جایگاه خود را به یکی از خلفایش ، مظفر اوزاق (متوفی 1364 ش / 1985)، بسپارد.

در دوران اوزاق ، طریقت جرّاحیه ماهیتی جدید و امروزی یافت و نه تنها عقاید و آثار اوزاق در سرزمینهای غربی ، از جمله امریکا، منتشر شد، بلکه خانقاههای جرّاحیه نیز در آنجاها تأسیس گشت ( د.ا.د.ترک ، همانجا). پس از درگذشت اوزاق ، مقام خلافت به یکی دیگر از خلفای شیخ فخرالدین به نام صفر دال (متوفی 1377 ش / 1998) رسید ( د. ا. د. ترک ، همانجا). امروزه ، به رغم ممنوعیت فعالیت طریقتهای صوفیانه در ترکیه ، طریقتهای شعبانیه ، جرّاحیه و عشّاقیه به طور غیررسمی فعال اند و در قیاس با طریقتهای دیگر، پیروان بیشتری دارند (اوزترک ، ص 92، 101).

از رساله های مشایخ جرّاحیه ، فقط رسالة محمد شاکر (متوفی 1269) به نام ناطق الصواب باقی مانده است ( د. ا. د. ترک ، همانجا). شیخ احمد شَرْنوبی ، از مشایخ جرّاحیه در مصر، در طبقات الاولیاء خود از محمد جرّاحی سخن به میان آورده است (بروسه لی ، ج 1، ص 178). حریری زاده سیدمحمدکمال افندی در القول المبین فی احوال شیخ نورالدین ، و عِزّی سلیمان در کتاب تاریخ خود، شرح حال مختصر و مفیدی از نورالدین جرّاحی آورده اند (همان ، پانویس 1). از قرن دوازدهم تا انقراض عثمانیان در نیمة اول قرن چهاردهم ، فقط یک مَناقبنامة طریقت جرّاحیه ، به نام انوار حضرت نورالدین جرّاحی ، نوشتة شیخ ابراهیم فخرالدین شوقی ، باقی مانده است (کلیر، ص 59). مظفر اوزاق نیز آثاری چون ارشاد ، انوارالقلوب ، زینة القلوب و عشق یُولی (طریق عشق ) دارد ( د. ا. د. ترک ، همانجا).


منابع :
(1) محمدطاهر بروسه لی ، عثمانلی مؤلفلری ، استانبول 1333ـ 1342؛
(2) محمد ثریا، سجل عثمانی ، استانبول 1308ـ1315/ 1890ـ 1897، چاپ افست انگلستان 1971؛
(3) فندقلیلی عصمت افندی ، تکملة الشقائق فی حق اهل الحقائق ، در شقائق نعمانیه و ذیللری ، چاپ عبدالقادر اوزجان ، استانبول : دارالدعوة ، 1989؛
(4) محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی ، مشهد 1368 ش ؛


(5) Nathalie Clayer, Mystiques, إtat et sociإtإ: les Halvetis dans l , aire balkanique de la fin du xve siةcle ب nos jours , Leiden 1994;
(6) Mehmet Nermi Haskan, Eyدpsultan tarihi , [I stanbul] 1996;
Ya ar Nuri عztدrk, The eye of the heart: an introduction to sufism and the major tariqats of Anatolia and the Balkans , tr. Richard Blakney, I stanbul

(7) 1995;
(8) Mehmet Zeki Pakal n, Osmanl  tarih deyimleri ve terimleri sخzlدg §د , I stanbul 1971-1972;
(9) J. Spencer Trimingham, The sufi orders in Islam , London 1973;
(10) TDVI A , s.v. "Cerra hiyye" (by enay Yola).

/ حجت فخری /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4550
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست