responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4526

 

جَدْی ، از صورتهای فلکی منطقة البروج . جدی در لغت به معنای بزغاله است . ریشة این واژه به زبانهای کهن تر از عربی باز می گردد، چنانکه در آرامی و سریانی gadya ، در آشوری gadiia /gadu و در عبری gedi به کار رفته است (مشکور، ج 1، ص 133). در پهلوی این صورت با نام وَهیگ آمده است ( رجوع کنید بهمکنزی ، ذیل "Capricorn" ). در نقشهای اسطوره ای ، این صورت فلکی با سر و پیکرة بز و دم ماهی تصویر شده است . طرح بز ـ ماهی احتمالاً از دورة سومریان به تمدن یونانیان و



رومیها راه یافته است (بلک و گرین ، ص 93) اما احتمالاً نخستین بار بابلیها در حدود 1200 ق م این نقش را به عنوان نماد صورت فلکی جَدْی به کار برده اند، چرا که در سنگ نوشته ای از صورتهای فلکی به جا مانده از آن دوران ، چند ستاره در کنار شاخ بز ـ ماهی ترسیم شده است (آلن ، ص 137ـ 138). در اسطوره های یونان ، جدی از وحشت هیولایی به نام تیفون به درون رود نیل پرید (همان ، ص 136) و به این صورت در آمد. منجمان دورة اسلامی به طرح اسطوره ای صورت فلکی جدی ، مرکّب از بز و ماهی ، اشاره کرده ( رجوع کنید بهابوریحان بیرونی ، 1362 ش ، ص 90؛ قطان مروزی ، ص 154) و آن را به همین صورت ترسیم کرده اند ( رجوع کنید به صوفی ، ص 283؛ ترجمة فارسی ، تصویر مقابلِ ص 209؛ شهمردان بن ابی الخیر، ص 462؛ نیز رجوع کنید به شکل 1). به نوشتة ابوریحان بیرونی (1377، ص 178) منشأ طرح بز ـ ماهی به یونانیان باز می گردد. پیروان افلاطون عقیده داشتند که روح مردان پس از مرگ ، از طریق ستارگان جدی به آسمان صعود می کند، از این رو ستارگان جدی را «دروازة خدایان » می نامیدند. آراتوس و پس از او بطلمیوس ، این صورت را ¨    ¨  k    A ف ، به معنای بز شاخدار، نامیدند ( رجوع کنید بهآلن ، ص 135ـ136). بعدها در لاتینی نام کاپریکورنوس به همین معنی ، برای جدی به کار رفت و امروزه نیز در اروپا به همین نام شناخته می شود (روم ، ص 69). بطلمیوس (ص 375ـ 376) و به پیروی از وی صوفی (ص 278)، 28ستاره برای جدی بر شمرده اند. به نوشتة صوفی (همانجا) هیچ ستاره ای خارج از ( محدودة ) صورت ، قابل مشاهده نیست . بطلمیوس (همانجا) قدر ستارگان جَدْی را چنین نوشته است : چهار تا از قدر سوم ، نه تا از قدر چهارم ، نه تا از قدر پنجم و شش تا از قدر ششم . صوفی بر اساس رصدهایش ، چهار تا از قدر سوم ، هشت تا از قدر چهارم ، هفت تا از قدر پنجم و نه تا از قدر ششم ذکر کرده است ( رجوع کنید بهص 284؛ ترجمة فارسی ، ص 207ـ 208). ابوریحان بیرونی (1373ـ 1375، ج 3، ص 1081ـ1083) در جدولی قدر ستارگان جدی را، بر اساس نظر بطلمیوس و صوفی ، کنار هم آورده است . نصیرالدین طوسی در ترجمة صور الکواکب (همانجا) در ستونی که خود افزوده ، مزاج نظیر هر ستارة جدی را از سیارات آورده است . به نوشتة صوفی ، اعراب قدیم شش ستاره را که به صورت کمانی در پی ستارة اول جدی قرار دارند، «قلاّ ده » (ص 278) و دو ستارة اول و سوم جدی (در نجوم جدید ستارة اول شامل « 1  و 2  » و  ) را که یکی از شاخهای بزغاله را تشکیل می دهند، «سعد ذابح » (ص 282) می نامیدند. این دو ستاره منزل بیست و دوم از منازل بیست وهشت گانة ماه نزد اعراب قدیم بوده اند.





صوفی در بارة منشأ نام سعد ذابح می نویسد ستارة کم نوری (منظور 2  ) نزدیک به ستارة اول جدی قرار دارد که آن را به گوسفندی تشبیه می کردند که در مذبح (قربانگاه ) ستارة روشن تر است (همانجا؛ نیز رجوع کنید به ابوریحان بیرونی ، 1362 ش ، ص 112). اما به نوشتة آلن (ص 140) منشأ این نام به جشن قربانی اعراب قدیم هنگام طلوع صبحگاهی جدی ، پیش از طلوع خورشید، باز می گردد. طلوع صبحگاهی سعد ذابح نیز موردتوجه بوده است ، چنانکه ابن قتیبه (ص 77) اشاره می کند که در این ایام ، سرما شدت می گیرد و در هنگام غروب خورشید، ستارة سهیل طلوع می کند. در ادبیات فارسی سعد ذابح عمدتاً در اشعار خاقانی شروانی در توصیف ذبح و شکار به کار رفته است (برای نمونه رجوع کنید به خاقانی ، 1338ش ، ص 20؛ همو، 1357ش ، ص 126). دو ستارة روشن در پشت جدی (  و  ) موردتوجه بودندکه آنها را سعد ناشِره یا مُحِبَّین می خواندند. همچنین ستارة قدر سوم ذَنَبُالجدی (  ) را بر اسطرلاب ترسیم می کردند (صوفی ، ص 281ـ 282). بعدها این نامها به لاتینی ترجمه شدند و متفاوت با نامگذاری اصلی به کار رفتند، چنانکه در لاتینی نامهای Dabih فقط به ستارة  ـ جدی و Nashira فقط به ستارة  ـ جدی اطلاق

می شدند. همچنین نام Deneb Algedi برای هر دو ستارة  و  ـ جدی ، جداگانه به کار می رفت (کونیچ و اسمارت ، ص 25).

سنکا (فیلسوف رومی ، 3 ق م ـ 65 میلادی ) از کتابهای ساراگون (بنیانگذار افسانه ای امپراتور سامیها) آموخته بود که اگر سیارات در جدی اجتماع کنند، عالم می سوزد و ویران می شود (آلن ، ص 136). نزد احکامیان دورة اسلامی صورت فلکی جدی موردتوجه و خوش یمن بوده ، چنانکه در نام برخی از



ستارگان آن واژة سعد به کار رفته است (همان ، ص 137). البته ابوریحان بیرونی (1362 ش ، ص 428)، «خارِ جدی » (احتمالاً  ـ جدی ) را جزو ستارگانی می داند که به چشم گزند می رساند. در اروپا حضور خورشید در این صورت فلکی را نشانة طوفان و جدی را فرمانروای آبها می دانستند (آلن ، همانجا). در احکام نجوم دورة اسلامی ، طبع جدْی ارضی (خاکی )، ماده ، لیلی (شبی )، جنوبی ، سرد و خشک بود و آن را خانة زحل در نظر می گرفتند ( رجوع کنید به قمی ، ص 39ـ40، 62، 66؛ ابوریحان بیرونی ، 1362 ش ، ص 317ـ 318، 396؛ مسعودی مروزی ، ص 43). به نوشتة ابوریحان بیرونی (1362 ش ، ص 317) نزد هندوان ، در ادبیات فارسی نیز اغلب جدی و کیوان با هم وصف شده اند (برای نمونه رجوع کنید بهانوری ، ج 1، ص 118؛ خاقانی ، 1357 ش ، ص 154). نیمة پسین جدی ، که چون ماهی است ، در زمرة برجهای آبی به شمار می آمد. پومپیلیوس ، دومین پادشاه اسطوره ای رومیان باستان (715ـ673 ق م )، مبدأ سال را رسیدن خورشید به وسط صورت فلکی جدی قرار داد؛ یعنی ، هنگامی که طول روز به اندازة نیم ساعت نسبت به زمان انقلاب زمستانی بلندتر می شد (آلن ، ص 136). بر سفالینه های به دست آمده از تپه حصار دامغان ، بزی شاخدار به همراه ستاره ای ترسیم شده ، که احتمالاً نماد گذر خورشید از نقطة انقلاب زمستانی و طلوع صبحگاهی (تشریق ) صورت فلکی جدی بوده است (هارتنر ، ص 730).

در بندهش (ص 43، 59)، بز (جدی ) در زمرة برجهای دوازده گانه آمده و به این موضوع اشاره شده که هنگام رسیدن خورشید به آغاز بز، بلندترین شب سال و آغاز زمستان است . به سبب حرکت تقدیمی زمین ( رجوع کنید به تقدیم اعتدالین * )، امروزه انقلاب زمستانی تقریباً در صورت فلکی قوس قرار دارد، اما همچنان مدار عرض جغرافیایی ْ5ر23- (عرض جغرافیایی مکانهایی که در انقلاب زمستانی در هنگام ظهر، خورشید بر آنها عمودمی تابد)را به نام رأس الجَدْی می شناسند (بکیچ ، ص 166). در رده بندی نجوم جدید، جدی با صورتهای فلکی قوس ، عقاب ، دلو، میکروسکوپ و حوت جنوبی هم مرز است و در محدودة بعد 20 ساعت و 4 دقیقه تا 21 ساعت و 57 دقیقه و میل ْ8 - تا ْ28- قرار دارد ( رجوع کنید به شکل 2). این صورت یک درصد از سطح آسمان را می پوشاند و 31 ستارة درخشان تر از قدر 5ر5 را شامل می شود(همانجا).ستاره های 1  و 2  جدی (ستارة اول در فهرست صوفی ، ص 284 و ستارة کم نوری در نزدیکی آن ) یک دوتایی بصری است ؛ یعنی ، واقعاً در آسمان نزدیک هم قرار ندارند. در زمان اِبَرْخُس فاصلة زاویه ای این دو ستاره 4 دقیقة کمانی بود؛ اما امروزه این فاصله بیشتر شده و به اندکی بیش از 25ر6 دقیقة



کمانی رسیده است و این فاصله در هر قرن ، هفت ثانیه افزایش می یابد (آلن ، ص 140). صوفی (ص 282) نیز ستارة کم نورتر، یعنی 2  ، را «المُلاصِق لِلْاوّل » (چسبیده به اولی ) وصف کرده است .


منابع :
(1) ابن قتیبه ، کتاب الانواء ، حیدرآباد دکن 1375/1956؛
(2) ابوریحان بیرونی ، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند ، حیدرآباد دکن 1377/1958، چاپ افست 1978؛
(3) همو، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم ، چاپ جلال الدین همائی ، تهران 1362 ش ؛
(4) همو، کتاب القانون المسعودی ، حیدرآباد دکن 1373ـ 1375/ 1954ـ1956؛
(5) محمدبن محمد (علی ) انوری ، دیوان ، چاپ محمدتقی مدرس رضوی ، تهران 1364 ش ؛
(6) بندهش ، ( گردآوری ) فرنبغ دادگی ، ترجمة مهرداد بهار، تهران : توس ، 1369 ش ؛
(7) بدیل بن علی خاقانی ، دیوان ، چاپ ضیاءالدین سجادی ، تهران ?( 1338 ش ) ؛
(8) همو، مثنوی تحفة العراقین ، چاپ یحیی قریب ، تهران 1357 ش ؛
(9) شهمردان بن ابی الخیر، روضة المنجمین ، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة ملک ، با مقدمه و فهرستها و اصطلاحات نجومی از جلیل اخوان زنجانی ، تهران 1368 ش ؛
(10) عبدالرحمان بن عمر صوفی ، کتاب صورالکواکب ، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة بودلیان ، ش 144. Marsh ، فرانکفورت 1406/1986؛
(11) همان : ترجمة صور الکواکب عبدالرحمان صوفی ، به قلم نصیرالدین طوسی ، چاپ معزالدین مهدوی ، تهران 1351 ش ؛
(12) حسن بن علی قطان مروزی ، گیهان شناخت ، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی ، چاپ محمود مرعشی ، قم 1379 ش ؛
(13) حسن بن علی قمی ، ترجمة المدخل الی علم احکام النجوم : تألیف به سال 365 ه ق ، از مترجمی ناشناخته ، چاپ جلیل اخوان زنجانی ، تهران 1375 ش ؛
محمدبن مسعود مسعودی مروزی ، مجمع الاحکام ، چاپ علی حصوری ، تهران

(14) 1379 ش ؛
(15) محمدجواد مشکور، فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی و ایرانی ، تهران 1357 ش ؛


(16) Richard Hinckley Allen, Star names: their lore and meaning , New York 1963;
(17) Michael E. Backich, The Cambridge guide to the constellations , Cambridge 1995;
(18) J. Black and A. Green, Gods, demons and symbols of ancient Mesopotamia , London 1992;
(19) Willy Hartner, "Old Iranian calendars", in The Cambridge history of Iran , vol.2, ed. Ilya Gershevitch, Cambridge 1985;
(20) Paul K ¤unitzsch and Tim Smart, Short guide to modern star names and their derivations , Wiesbaden 1986;
(21) David N. Mackenzie, A concise Pahlavi dictionary , Oxford 1990;
(22) Claudius Ptolemy, Ptolemy , s Almagest , translated and annotated G. J. Toomer, London 1984;
(23) Adrian Room, Dictionary of astronomical names , London 1988.

/ حمیدرضا گیاهی یزدی /



تصاویر این مدخل:
شکل 1- صورت فلکی جدی منبع: عبدالرحمان بن عمرصوفی ،کتاب صورالکواکب ،چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه بودلیان ،ش144،Marsh، فرانکفورت 1406/1986،ص283

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4526
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست