responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4523

 

جُدَّه (جِدّه / جَدّه ) ، شهر و بندری در عربستان سعودی .

شهر جدّه در حدود78کیلومتری مغرب مکه ، کناردریای سرخ ، در َ29 21 عرض شمالی و َ11 39 طول شرقی قرار دارد

و پس از ریاض ، پایتخت عربستان سعودی ، بزرگ ترین و پرجمعیت ترین شهر این کشور است . جدّه از مهم ترین بندرهای عربستان و دریای سرخ است . این شهر به عروس دریای سرخ شهرت دارد و دروازة ورود غالب حاجیان به حرمین شریفین محسوب می شود ( الموسوعة العربیة العالمیة ، ذیل مادّه ؛ نیز رجوع کنید بهادامة مقاله ).

کوههایی با حداکثر ششصد متر ارتفاع ، با فاصلة اندکی میان جدّه و مکه ، در مشرق شهر، با جهت عمومی شمالی ـ جنوبی امتداد دارند که مهم ترین آنها اُمّ ریحان ، اَبوغَشا، مُعْتَرِضه ، مُرَیَّخ ، قَرْفاء، عِدْ و امّرُقَیْبَه هستند. تنها رود اصلی و موقت جدّه ، شَرْم اُبْحُر است که در شمال شهر (و شمال محلة ابحر) به دریای سرخ می ریزد. در مقابل جدّه در دریای سرخ ، چند جزیرة کوچک واقع است ، از جمله اُمّعلی و غُراب . رأس حجاز و رأس اَسْود نیز از پدیده های طبیعی جدّه در دریای سرخ به شمار می روند. این شهر از لحاظ اقلیمی آب و هوایی گرم و بارش اندک دارد. بنا بر آمار ایستگاه هواشناسی جدّه ، در 1377 ش متوسط دمای سالانة شهر ْ7ر28 بوده ، در این سال دمای ْ4ر46 نیز به ثبت رسیده است . میزان رطوبت نسبی در جدّه میان 50% تا 70% در طول سال متغیر است . دسامبر، ژانویه و فوریه (آذر، دی و بهمن ) پرباران ترین ماههای آنجاست . میزان بارش در 1377 ش ، 9ر110 میلیمتر ذکر شده است . بادهای شهر بیشتر در تابستان و زمستان و عمدتاً از شمال ، شمال شرقی و مغرب می وزند (المملکة العربیة السعودیة ، وزارة التخطیط ، ش 35، ص 28، 30، 33، 36).

جدّه دارای بندری تجاری به نام بندر اسلامی جدّه (افتتاح در 1300) واقع در جنوب رأس حجاز است که در صادرات و واردات عربستان اهمیت فراوان ، و در کنارِ صنایع و پالایشگاهها، در اقتصاد شهر نقش بسزایی دارد. در 1371 ش و نیز در 1377 ش ، بیش از چهار هزار کشتی در بندر جدّه پهلو گرفته اند (همان ، ش 35، ص 338؛ اطلس المملکة العربیة السعودیة ، ص 146). جدّه از مراکز عمدة تولید آهن آلات و وسایل خانگی است . همچنین پالایشگاه نفت ، پالایشگاه آب شیرین در شمال رأس حجاز (که دومین پالایشگاه کشور پس از پالایشگاه شهر جبیل * شمرده می شود) و شهر صنعتی در جنوب شهر (جنوب راه ارتباطی جدّه ـ مکه ) واقع است ( الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا؛ اطلس المملکة العربیة السعودیة ، ص 80، 174).

از لحاظ ارتباطی و حمل ونقل ، جدّه مهم ترین شهر عربستان ، به ویژه در موسم حج ، است . فروردگاه بین المللی ملک عبدالعزیز، واقع در شمال شهر، که در 1360 ش افتتاح شد، نقش مهمی در ارتباط جدّه با داخل و خارج کشور دارد. طبق آمار 1377 ش ، حدود 000 ، 500 ، 6 مسافر با 576 ، 26 پرواز از این فرودگاه جابه جا شده اند (المملکة العربیة السعودیة . وزارة التخطیط ، ش 35، ص 353). در حمل و نقل دریایی نیز جدّه با بندرهای معروف جهان در ارتباط است و گزارشهای سال 1377 ش نشان می دهد که بخش عمدة ارتباط دریایی و جابه جایی مسافران در عربستان از این بندر انجام شده است . جدّه از طریق آزادراههای جدیدالاحداث با مکه و مدینه (در شمال شرقی به طول حدود 410 کیلومتر)، و با شهر ریاض (به طول حدود 958 کیلومتر) مرتبط است .

جمعیت شهر بنا بر آمار 1378 ش / 1999، 251 ، 046 ، 2 تن است ( اطلس المملکة العربیة السعودیة ، ص 14). افزایش جمعیت در دهه های اخیر ( رجوع کنید به ادامة مقاله ) موجب گسترش شهر شده به طوری که طول آن از شمال رود شرم ابحر تا جنوب (حدود محلة خُمْرَه ) بیش از پنجاه کیلومتر و عرض آن در قسمتهای شمالی و میانی دوازده تا پانزده کیلومتر و در جنوب ، به ویژه در مسیر جدّه ـ مکه ، بیش از بیست کیلومتر شده است ( رجوع کنید به همان ، ص 174). اکنون این شهر شامل چهار منطقة تاریخی ، تجاری ، ساحلی (با خیابانها و تأسیساتی که در جذب جهانگردان مؤثر است ) و منطقة جدید است و محلاتی مانند نُزهه و نَهْضَه در شمال ، سَلامه ، خالدیّه ، رِحاب ، حَمراء، رُوَیس و نَسیم در مرکز و کَنْدَره و جامعه در جنوب دارد که به وسیلة شبکة حمل و نقل شهری منظم باهم ارتباط دارند (همانجا؛ کحّاله ، ص 205، پانویس 1). پل فلسطین معروف ترین پل شهر است ( الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا).

دانشگاه ملک عبدالعزیزِ جدّه ، از دانشگاههای معتبر عربستان است . موزة قصر خَزام جدّه شهرت دارد ( المملکة العربیة السعودیة . وزارة التخطیط ، ش 35، ص 49، 77؛ عفیفی ، ص 187). بیمارستانهای جدّه از مهم ترین مراکز درمانی عربستان به شمار می آید و در مداوای حجاج اهمیت دارد ( رجوع کنید بهالموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا). این شهر مقر اصلی بانک اسلامی و از 1348 ش / 1970 تا زمان آزادی بیت المقدّس مقرّ موقت دبیرخانة سازمان کنفرانس اسلامی (منظّمة المؤتمر السلامی ) است و در آن چندین نشست شورای مجمع فقه اسلامی (از زیرمجموعه های سازمان کنفرانس اسلامی ) برگزار شده است ( رجوع کنید به سازمان کنفرانس اسلامی . مجمع فقه اسلامی ، جاهای متعدد؛ خوند، ج 12، ص 344).

پیشینه . جدّه شهری قدیمی است و در بسیاری از منابع تاریخی و جغرافیایی قدیم و جدید، نام آن به صورت جُدَّه ضبط شده است (برای نمونه رجوع کنید به دینوری ، ص 34؛
یعقوبی ، ص 316؛
ابن خرداذبه ، ص 61، اصطخری ، ص 19؛
ابن رسته ، ص 57؛
ابن خلدون ، ج 1، ص 50؛
مسعودی ، ج 2، ص 138؛
کحّاله ، ص 14؛
وهبه ، ص 21). این نام به معنای راه و نیز به معنای خطی است بر پشت الاغ که مخالف با رنگ الاغ است (ازهری ، ذیل «جد»؛
جوهری ، ذیل «جدد»؛
یاقوت حموی ، ذیل مادّه ). به این شهر جِدَّه (متداول در عربستان ) یا جَدّه (متداول در ایران ) نیز گفته شده است (حضراوی ، ص 13؛
شیروانی ، ص 199؛
الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا). به نوشتة حضراوی (متوفی



1327؛
همانجا) به این شهر جِدیدَه نیز می گویند و نام جدّه تنها به بندرگاه شهر اطلاق شده است (برای اطلاع بیشتر در بارة نام جدّه رجوع کنید به همان ، ص 13ـ14). منسوبان به جدّه را جُدّی می گویند (یاقوت حموی ، همانجا؛
نیز رجوع کنید بهادامة مقاله ).

جدّه را محل فرود آمدن و مدفن حوّا * (ام البشر) دانسته اند ( رجوع کنید به ابن قُتَیْبه ، ص 15؛
ابن فقیه ، ص 268؛
طبری ، ج 1، ص 121ـ122؛
بکری ، ج 1، ص 62) و بنا به قولی به همین سبب جدّه نامیده شده است (حضراوی ، همانجا). ظاهراً نخستین «مقبرة حوّا» را ایرانیان ساخته اند ( رجوع کنید به ابن مجاور، قسم 1، ص 47ـ 48). به گفتة یاقوت حموی (همانجا) به سبب تولد جُدَّة بن حَزْم بن ریّان بن حُلْوان (از قبیلة قُضاعه رجوع کنید به ادامة مقاله ) در آنجا، این موضع جدّه نامیده شده است .

براساس منابع ، سابقة روشن و رونق شهر به اوایل دورة اسلامی می رسد. با این حال گزارشهای پراکنده ای در بارة اوضاع قبل از اسلام آنجا در دسترس است . پیش از میلاد و در تقسیمات هِرمِس (حکیم بابلی الاصل و متوفی در مصر) این منطقه جزو اقلیم دوم بوده است ( رجوع کنید به ابن حائک ، ص 44ـ 45). به نوشتة دینوری (متوفی 282؛
همانجا)، اسکندر مقدونی ، پس از عبور از مکه ، از طریق جدّه آهنگ سرزمین مغرب کرده است . ظاهراً قبیلة قضاعه * نخستین ساکنان منطقه بودند که پس از ویرانی سد مأرِب ، در سدة دوم پیش از میلاد، در آنجا ساکن شدند ( رجوع کنید بهیاقوت حموی ؛
الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجاها). به گفتة جوادعلی (ج 1، ص 390) قبیلة عَکّ * نیز تا حدود جدّه پراکنده شده بودند.

پیش از اسلام و در عصر جاهلیت ، چون مکه بزرگ ترین مرکز تجاری جزیرة العرب * به شمار می رفت ، تجارت و حمل و



نقل دریایی اهالی مکه ، از بندرگاه مهم آن به نام شُعیبیه / شعیبه ــ که مقر آن در جنوب جدّة کنونی بوده است ــ انجام می شد (ابن مجاور، قسم 1، ص 42ـ43؛
افغانی ، ص 91، پانویس 1؛
جوادعلی ، ج 6، ص 434، ج 7، ص 272). بندر شعیبیه با بندر جار * (بندرگاه مدینه ) در شمال جدّه ، ارتباط فراوانی داشته است . احتمالاً در همین دوره ، ایرانیان جدّه را به همراه دیواری از سنگ و گچ و خندقی بزرگ در دور آن ، بنا کرده اند ( رجوع کنید بهابن مجاور، قسم 1، ص 42؛
ابن بطوطه ، ج 1، ص 251؛
حضراوی ، ص 15ـ16). به گفتة ابن مجاور (قسم 1، ص 43)، با ویرانی بندر سیراف * ایرانیان بندری در ساحل دریای احمر احداث کردند که جدّه نامیده شد.

در دورة اسلامی و تقریباًاز نخستین دهه ها، جدّه اهمیت یافت و بندر شعیبیه به تدریج از رونق افتاد. در زمان پیامبر اکرم ، جدّه بندری کوچک بود (طبری ، ج 2، ص 287؛
نیز رجوع کنید بهعمری ، ص 22ـ 23؛
حتّی ، ص 256). در برخی احادیث نبوی از این شهر نام برده شده است ( رجوع کنید بهفاسی ، ج 1، ص 87). در سال هشتم و زمان فتح مکه ، صفوان بن امیة بن خلف (صفوان جُمَحی )، که در آن زمان از دشمنان پیغمبر بود، به جدّه گریخت ، اما پس از امان یافتن به مکه بازگشت و بعدها مسلمان شد (ابن اثیر، ج 2، ص 248ـ 249). جدّه در سال 26 و پس از مشاورة عثمان بن عفان با اهالی مکه ، بندرگاه مکه شد و از این زمان شهرت یافت (ابن مجاور، قسم 1، ص 42ـ43؛
فاسی ، ج 1، ص 87 ـ 88). در سال 83، عده ای از اهالی مکه برای کمک به مردم جدّه که حبشیها آنان را تهدید کرده بودند به این شهر رفتند ( رجوع کنید به فاسی ، ج 1، ص 87).

در منابع اسلامی ، جدّه جزو تهامه ، یکی از قسمتهای جزیرة العرب ، ذکر شده است ( رجوع کنید به تهامه * ). در 151، در زمان حکومت منصورعباسی (حک : 136ـ 158) قوم کُرْک شهر را غارت کردند، اما مدتی بعد، سرکوب شدند (طبری ، ج 8، ص 33، 42؛
قس ابن اثیر، ج 5، ص 609؛
حتّی ، ص 292، که سال غارت را 153 ذکر کرده اند). در اواسط سدة سوم ، عده ای از قبیلة بنوعُقَیْل

با بستن راه جدّه ـ مکه ، موجب ناامنی منطقه شدند، اما جعفر بشاشات ، حاکم مکه ، آنها را سرکوب کرد (طبری ، ج 9، ص 346؛
ابن اثیر، ج 7، ص 165؛
ابن قاسم ، قسم 1، ص 160ـ 161). در 268، ابومُغِیره مَخْزومی ، که عازم حمله به مکه شده بود، جدّه را غارت کرد و خانه های اهالی را به آتش کشید (طبری ، ج 9، ص 612). از لحاظ اداری ، جدّه در نیمة دوم سدة سوم مدتی به تابعیت دولت طولونیان (حک : ح 254ـ292) در آمد و از اواخر این سدة تا اواسط سدة ششم ، جزو قلمرو فاطمیان مصر (حک : 297ـ567) بود ( رجوع کنید به ابوخلیل ، ص 54، 57).

در سده های سوم و چهارم ، جغرافی نویسان مطالب فراوانی در بارة شهر ذکر کرده اند. به نوشتة ابن خرداذبه (ص 132، 147ـ 148)، راه ساحلی حجاز از جدّه به مکه متصل می شد (نیز رجوع کنید بهابن فقیه ، ص 21ـ22؛
قدامة بن جعفر، ص 193). در اواخر سدة سوم ، یعقوبی (ص 316ـ317) این شهر را تابع مکه و محل تأمین مایحتاج مکه ــ که از مصر از راه جدّه وارد می شد ــ وصف کرده و ابن رسته (ص 96) جدّه را در اقلیم دوم دانسته است . در سدة چهارم ، جدّه آبادان و خرّم ، بندرگاه مکه ، با تجارت پررونق و در فاصلة پنج مرحله ای جُحفه بود. مؤلفان از تجارت اهالی شهر با ایرانیان خبر داده اند ( رجوع کنید به اصطخری ، ص 19، 27؛
حدودالعالم ، ص 168؛
ابن حوقل ، ص 31ـ32). به گفتة اصطخری (ص 19)، به جز مکه ، هیچ شهری در حجاز آبادتر از جدّه نبوده است (نیز رجوع کنید به ابن حوقل ، ص 31). در اواخر سدة چهارم ، مقدسی (ص 69، 104) آنجا را شهری گرم و کم آب ، جزو حجاز، بندر مکه و بارانداز یمنیها و مصریها، با مردمانی بازرگان و مرفه ، دارای بارو و مسجدی نیکو در بازار وصف کرده و در بارة آب انبارهای فراوان در جدّه ، چگونگی تأمین آب شهر، کاخهای ساختة ایرانیان و جمع آوری مالیات در آنجا مطالبی آورده است .

در 419 شهر محل عبور حجاجی بود که از راه دریا به حج می رفتند، از جمله حجاج خراسانی (ابن اثیر، ج 9، ص 370). در همین زمان ، ناصرخسرو (متوفی 481) از عَیذاب * با کشتی به جدّه رفته ( رجوع کنید به ص 115) و مطالبی در بارة شهر آورده است . به نوشتة وی (ص 117ـ 118)، جدّه شهری بزرگ در دوازده فرسخی مکه با حصاری محکم و دو دروازه ، یکی شرقی به سمت مکه و دیگری غربی به سمت دریا، دارای مسجدجامع و بازارهای خوب ، اما بدون کشت و زرع بود. در زمان ناصرخسرو، شهر پنج هزارتن جمعیت داشت و تاج المعالی محمدبن شُکْربن حسن بر آن حکومت می کرد. در بیرون شهر نیز، به جز مسجدی معروف به مسجد رسول اللّه ، بنای خاص دیگری وجود نداشت ( رجوع کنید به همانجا).

در سدة ششم ، در کتابی مجهول المؤلف ، به راههای جدّه اشاره شده است ( رجوع کنید به کتاب الاستبصار فی عجائب الامصار ، ص 4). به نوشتة ادریسی (ج 1، ص 137ـ 138) جدّه شهری بزرگ و ثروتمند، با تجارت پررونق و دارای بازارهایی بود که قبل از حج برپا می شد. وی به فعالیت ماهیگیران و اخذ مالیات به وسیلة حاکم مکه نیز اشاره کرده است . ابن جُبَیْر در 579 (زمان حکومت صلاح الدین ایوبی )، همانند ناصرخسرو از عَیْذاب به جدّه رفته ( رجوع کنید به ص 48ـ52) و آنجا را قریه ای در ساحل دریا، دارای مسجدی منسوب به عمربن خطّاب و نیز مسجد آبنوس (منسوب به هارون الرشید) وصف کرده است (ص 51، 53). وی (ص 53) به ترکیب جمعیت آنجا، آثار قدیمی ، مسافرخانه ها و موضع «قُبَّهٌ مُشَیَّدَة عَتیقة » (قبرحوّا) اشاره کرده است . در زمان ابن جبیر، آثار دیوار شهر هنوز باقی بوده است ( رجوع کنید بههمانجا؛
نیز رجوع کنید بهفاسی ، ج 1، ص 88؛
وهبه ، ص 22). در سدة هفتم یاقوت حموی (همانجا) این شهر را در فاصلة سه شبیِ مکه (احتمالاً برابر با دوازده فرسخ ) ذکر کرده است . تقریباً هم زمان با وی ، ابن مجاور، که در 621 به جدّه رفته بود، نیز مطالب مفیدی در بارة آنجا آورده است . به گفتة وی ، جدّه شهری کوچک با سکنة ایرانی است ؛
اما در زمان حج ، به ویژه با ورود حجاج مصری و مغربی و هندی و یمنی ، پرجمعیت می شود. در زمان وی ، شهر بناهایی از سنگ ، پانصد مخزن آب (از جمله مخزن معروف خان البصر، مخزن مسجد آبنوس و مخزن مسجدجامع )، قلعه ای مستحکم ، مسجد آبنوس ، بارویی که بر روی باروی قبلی ساخته شده بود، چهار دروازه به نامهای باب رومَه / دومه (احتمالاً به سمت شمال )، باب مَدْبَغه (احتمالاً به سمت جنوب )، باب مکه و باب فُرضه (بندر)، و خندقی وسیع و عمیق در کنار باروی جدید داشت ( رجوع کنید بهقسم 1، ص 42ـ 45، 47ـ 48، 51) علاوه بر اینها، ابن مجاور (قسم 1، ص 40ـ41،51) از بندر جار، مکانها و آبادیهای میان مکه و جدّه از جمله چشمة ابی سلیمان ، و آبادیهای رِکابیه و حَدّه ، که تقریباً در میانة راه قرار داشت ، نام برده است .

در سدة هشتم ، احتمالاً جدّه هنوز رونق سده های نخستین اسلامی را باز نیافته بود. به نوشتة ابوالفداء (ص 92) شهر جزو تهامة حجاز بود. در نیمة دوم این سده نیز ابن بطوطه آنجا را شهرکی کهن و کم آب وصف کرده است . وی با ذکر اینکه مسجد آبنوس ، مسجدجامع شهر است ، گفته که نماز جمعه در جدّه در صورت حضور دستِکم چهل تن از اهالی شهر ــ به جز مسافران یا کسانی که اهل این شهر نبودند ــ بر پا می شده است ؛
در غیر این صورت نماز ظهر خوانده می شد (ج 1، ص 43، 251ـ252). در اوایل سدة نهم شهر را شریفهای مکه اداره می کردند. در 806 شریف حسن بن عَجْلان (حاکم مکه )، جابربن عبداللّه معروف به حَراشیّ و مدتی بعد رُمَیْثة بن محمدبن عجلان را، به ویژه برای جمع آوری مالیات ، در جدّه گماشت . در اختلافات میان این دو، رمیثه جدّه را در 816 غارت کرد (حضراوی ، ص 34). با این حال ، به نظر می رسد در این سده ، شهر به تدریج رونق یافته و حافظ ابرو (متوفی 833) به ثروتمندی اهالی آنجا اشاره کرده است . به گفتة وی ، راه خشکی عمان ـ مکه از بیابانهای سخت عبور می کرد و ازاین رو، راه دریایی عمان ـ جدّه برای مسافران آسان تر بود (ج 1، ص 213ـ232). در همین سده ، جدّه به دست ممالیک مصر افتاد و ابن تَغْری بِرْدی (متوفی 874) در بارة اوضاع شهر، از جمله تصرف آنجا به دست ممالیک در 828، مطالبی آورده است ( رجوع کنید بهج 14، ص 271ـ272، 284، 298).

در اوایل سدة دهم ، با گسترش ناامنی در حجاز، جدّه بارها غارت شد (حضراوی ، ص 35)؛
اما نقش ارتباطی شهر، به ویژه در زمان حج ، همچنان باقی بود و ابن قاسم گزارشی در بارة عزیمت مسافران از جدّه به مکه آورده است ( رجوع کنید به قسم 2، ص 627ـ 628، 635ـ636، 648). در این دوره ، احتمالاً در 915، دیواری دور شهر احداث شد که بنای آن به حسین الکردی ، حاکم جدّه و نمایندة سلطان قانصوه غوری (ملک مصر)، منسوب است (حضراوی ، ص 34ـ 35؛
کحّاله ، ص 204؛
خوند، ج 12، ص 344). این دیوار در جلوگیری از حملة پرتغالیها به جدّه در 948 تأثیر فراوان داشت (کحّاله ، ص 204، پانویس 2). در این زمان شهر در دست عثمانیها ــ که از 923 با غلبه بر ممالیک و تصرف حجاز در آنجا بودند ــ قرار داشت ( رجوع کنید بهابوخلیل ، ص 115؛
خوند، ج 12، ص 345). حکومت عثمانیها بر جدّه بیش از دو سده و تقریباً بدون مشکل عمده ای تداوم یافت . جبرتی در بارة والیان عثمانی جدّه در سدة دوازدهم و اوایل سدة سیزدهم ، مانند محمدبیک (در 1101)، علی پاشا (در 1135)، ابراهیم پاشا (در 1192) محمدپاشا (در 1202) و نیز برخی درگیریهای آنجا مطالبی ذکر کرده است ( رجوع کنید به ج 1، ص 45، 113، 197، ج 2، ص 36، 232).

در 1218 وهابیان ، جدّه را محاصره کردند اما به سبب لشکرکشی عثمانیها و تهدید شهر دِرعیّه * و قسمتهایی از شرق عربستان که خاستگاه وهابیان بود، این محاصره دوام نیافت و شریف غالب (حاکم مکه ) به همراه شریف پاشا (والی جدّه ) در منطقه باقی ماندند (جبرتی ، ج 3، ص 409، 415؛
نیز رجوع کنید به امین ، ص 23ـ24). یک سال بعد، وهابیان دوباره جدّه را محاصره کردند که این محاصره نیز با تلفاتی که در بیرون دیوار شهر متحمل شدند، پایان یافت (جبرتی ، ج 3، ص 471؛
امین ، ص 25ـ26). در 1220 وهابیان با حمله به شهر، به باروی آنجا آسیب رساندند و بسیاری را کشتند، راههای جدّه ـ مکه را بستند و عده ای از حجاج را کشتند (امین ، ص 31ـ32). در پی صلح میان وهابیان و شریف غالب و ادامة حکومت شریف در مکه ، وی به جدّه رفت و با سامان دادن به امور شهر، باروی آن را





مرمت کرد و برای جلوگیری از تهدید مجدد شهر، خندقی برای مقابله با حمله از خشکی و برجی برای دفاع در برابر حملات دریایی احداث کرد. از درعیّه نیز عده ای از وهابیان ، که حامل تکملة صلحنامه بودند، به جدّه رفتند. این نامه در زمان حضور شریف غالب در جدّه ، در مسجد عُکاش در میان اهالی خوانده شد. شریف غالب نیز مانند وهابیان بر تدریس رساله های محمدبن عبدالوهاب (مؤسس مذهب وهابی ) و ادای نماز جماعت تأکید کرد. وی مالیات را لغو نمود و برنامة نقاره خانة جدّه را ــ که یک روز به نام وی و یک روز به نام حاکم جدّه نواخته می شد ــ تعطیل کرد (وهبه ، ص 221؛
حضراوی ، ص 39؛
امین ، ص 33ـ 34). در 1221، وهابیان با تسلط یافتن بر منطقه ، عثمانیها و اروپاییان را از شهر بیرون راندند (ریحانی ، ص 71). در 1225 سیل به این شهر آسیب رساند (جبرتی ، ج 4، ص 182).

در 1228 سپاه شریف غالب ، که از راه دریا وارد جدّه شده بود، بدون خونریزی بار دیگر آنجا را فتح کرد (همان ، ج 4، ص 273؛
امین ،ص 39ـ40). درهمین سال ، محمدعلی پاشا (متوفی 1265)، پادشاه مصر، از سوی دربار عثمانی برای جلوگیری از گسترش سلطة وهابیان در مغرب جزیرة العرب و دستگیری شریف

غالب به شبه جزیرة عربستان و حجاز فرستاده شد. شریف غالب از محمدعلی پاشا استقبال کرد. محمدعلی پاشا به جدّه رفت و به فرزندش احمد طوسون پاشا، که پیش از آن جدّه را فتح کرده بود، پیوست . محمدعلی در جدّه ، شریف غالب را دستگیر کرد و به مصر فرستاد و با لغو مالیاتِ زمان شریف غالب ، مالیات اندکی برای جدّه مقرر کرد (ریحانی ، ص 74، 83؛
امین ، ص 41).

در 1229/1814 بورکهارت از شهر دیدن کرده و در گزارش مفصّل خود در بارة آنجا، جمعیت جدّه را میان دوازده تا پانزده



هزار تن ذکر کرده است (ص 14). در 1247 نیز شیروانی (ص 199) جدّه را بندری دلگشا با سه هزار خانة عالی و مردمی شافعی مذهب وصف کرده و گفته است به رغم آنکه پیرامون آن باغ و زراعت نیست ، در شهر همه چیز فراوان است . برخی از رویدادهای مهم جدّه در نیمة دوم سدة سیزدهم عبارت اند از: آسیب شهر از حملات عثمانیها در 1256/1840، قتل کنسولهای انگلیسی و فرانسوی و چند مسیحی در 1274/1858 و بمباران شهر از سوی انگلیسیها در همین سال (خوند، ج 12، ص 345؛
کحّاله ، ص 204، پانویس 2؛
د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل "Djudda" ).

میرزامحمدحسین فراهانی در سفرش به جدّه (1302ـ 1303) مطالب فراوانی در بارة اوضاع شهر ذکر کرده است . به نوشتة وی (ص 175ـ176)، جدّه شهری تاجرنشین (با تجار ایرانی ، هندی و اروپایی ) در حجاز، قائم مقام نشین و تابع والی حجاز (مقیم مکه ) بود و قائم مقامش از استانبول تعیین می شد. در این شهر، که آب و هوایی مرطوب و نه چندان گرم داشت و آبش از جمع آوری باران تأمین می شد، حدود شانزده هزار خانوار و 000 ، 45 تن ساکن بودند (قس کحّاله ، ص 206، که جمعیت شهر را در این زمان 000 ، 25 تن دانسته است ). در زمان فراهانی ، دور تا دور شهر دیواری سه ذرعی از سنگ و گل با دو دروازه در مشرق و مغرب وجود داشت . شهر دارای بازارهای وسیع و سرپوشیده ، کوچه ها، عمارتهای سه ـ چهار طبقه و بیشتر از آن ، چند کارخانه ، قهوه خانه های متعدد به ویژه در مسیر جدّه ـ مکه ، اسکله و گمرکخانه بود ( رجوع کنید بهص 158ـ159، 175). به گفتة وی (ص 158ـ176)، لشکر عثمانی در شهر مستقر بود و عثمانیها مالیات ویژه ای از قایقها می گرفتند. بیرون شهر نیز بی نظمی وسرقت رواج داشت . همچنین او (ص 165ـ 168، 175، 179ـ 182) به قبرستان شهر در بیرون دیوار شهر (به سمت شمال شرقی ) و دیوار دو ذرعی دور قبرستان ، قبر حوّا و عثمان پاشا (حاکم جدّه )، مسافت میان جدّه و مکه و آبادیهای مسیر، حمل و نقل حجاجی که با شتر و الاغ این مسیر را می پیمودند و نیز حجاجی که از کشورهای مختلف با کشتی به جدّه می رفتند، اشاره کرده و از مسجدی در مشرق شهر و بیرون دیوار خبر داده که ، بنا بر مشهور، پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله وسلم در آنجا نماز خوانده و احتمالاً همان مسجدی است که ناصرخسرو از آن یاد کرده است .

قبل از جنگ جهانی اول (1914ـ 1918) جدّه با نظام اداری متصرفیه از سوی حجاز اداره می شد (کحّاله ، ص 206)، اما پس از جنگ ، بریتانیا با اعلام استقلال حجاز، شریف حسین را، که پس از حاکم شدن ملک حسین نامیده شد، حاکم آنجا معرفی کرد ( رجوع کنید به امین ، ص 51ـ52). در 1303 ش ، در حملة عبدالعزیزبن سعود به مکه و حجاز، ملک حسین به جدّه و نمایندة بریتانیا پناه برد و از آنها یاری خواست ، اما دولت بریتانیا با مذهبی خواندن این درگیری ، تنها حاضر به میانجیگری شد؛
ملک حسین کناره گیری کرد و فرزندش ملک علی ، که در جدّه اقامت داشت ، حکومت را به دست گرفت . با این حال ، حملة سعودیها ادامه یافت و در نهایت ملک حسین از جدّه به قبرس تبعید شد (فقیهی ، ص 208ـ211).

از 1303 تا 1304 ش ، میان حامیان ملک علی و سعودیها در جدّه منازعاتی روی داد تا اینکه ملک علی ، در پی پذیرفتن قرارداد صلحی که میان طرفین از سوی کنسول بریتانیا در جدّه تنظیم شده بود، حاضر به تسلیم شهر شد ( رجوع کنید به ریحانی ، ص 340ـ357؛
برای مفاد هفده گانة قرارداد صلح رجوع کنید به مختار، ج 2، ص 359ـ362). بدین ترتیب ، عبدالعزیزبن سعود (با استقبال اهالی ) شهر را تصرف و علاوه بر قبر حوّا، سایر مقبره ها و مزارات جدّه را ویران کرد (مختار، ج 2، ص 351ـ363؛
وهبه ، ص 373؛
امین ، ص 56 ـ57، 59 ـ60؛
نیز رجوع کنید به فقیهی ، ص 213ـ 215). عبدالعزیزبن سعود، پس از این لشکرکشی ، شهرهای دیگر از جمله مدینه را تصرف نمود و پس از تسلط کامل بر جدّه (در 1304 ش )، کشور عربستان سعودی را در 1311 ش /1932 پایه گذاری کرد (ریحانی ، ص 451ـ453؛
نیز رجوع کنید به حمزه ، ص 393؛
اطلس المملکة العربیة السعودیة ، ص 13). در آن زمان ، جدّه امارتی در حجاز، مجاور امارت قَضیمَه در شمال و امارت مکه در مشرق بود (حمزه ، ص 81). به گفتة حافظ وَهْبه (از مؤلفان معاصر؛
ص 16، 22) جدّه در این زمان ، شهری معتبر و تجاری با 000 ، 150 تن (احتمالاً در زمان حج ) جمعیت بود و بیشتر حجاج از آنجا به مکه می رفتند و اهالی آن ، به جز زمان حج ، در بقیة ماههای سال به تجارت با شام ، هند و مصر و اروپا اشتغال داشتند. در 1326 ش /1947، به دستور ملک عبدالعزیز، باروی جدّه ویران شد (خوند، ج 12، ص 344).

فؤاد حمزه و کحّاله ، از مؤلفان سدة چهاردهم ، گزارشهایی در بارة اوضاع شهر در سدة چهاردهم / بیستم ذکر کرده اند. به گفتة حمزه (ص 15، 151) برخی جزایر مقابل این شهر مسکونی بوده و عشایر حُمْران و بنوجابر میان مکه و جدّه به سر می برده اند. در نیمة دوم این سده ، جدّه با جمعیتی حدود سی هزار تن ، امارتی مستقل بود که پس از گشایش کانال سوئز در 1347 ش / 1969 و رونق بندر پورت سودان ( رجوع کنید بهسودان * )، از اهمیت آن در دریای سرخ کاسته شد (کحّاله ، ص 205ـ206؛
نیز رجوع کنید به وهبه ، ص 23). در همین دوره ، جدّه مرکز صادرات و واردات عربستان سعودی بود و مایحتاج آن از نواحی اطراف و به ویژه مکه تأمین می شد (کحّاله ، ص 204ـ 205). همچنین ، با توسعة بندر دَمّام * در خلیج فارس ، مدتی جدّه تحت الشعاع قرار گرفت ، اما با توجه





حکومت عربستان سعودی به جدّه و توسعة بیشتر شهر، که به ویژه از 1343ش /1964 آغاز شد، رونق دوباره یافت ( رجوع کنید به همان ، ص 201، پانویس 1). کحّاله نیز دربارة موقعیت واوضاع جغرافیایی و آب وهوای شهر، کمیِ آب و چگونگی تأمین آن ، از جمله ذخیرة آن در مخازن و جمع آوری آب باران ، سواحل سنگی جدّه ، تهیه و نصب دستگاههای آب شیرین کن برای اهالی و حجاج به همت دولتهای ترکیه و عربستان سعودی ، آثار بارویی پنج ضلعی به ارتفاع چهار متر و مجموعاً به طول 880 ، 2 متر، با نُه دروازه (شش دروازه به سمت دریاو سه دروازه در جهات دیگر)و کوچه های تنگ و نامنظم آنجا، مطالبی ذکر کرده است ( رجوع کنید به ص 201، 203ـ 205).

در پنجاه سال اخیر، جمعیت این شهر رشد چشمگیر داشته است ، به طوری که جمعیت آن از 811 ، 147 تن در 1341 ش / 1962 به 104 ، 561 تن در 1352 ش /1974 و 000 ، 210 ، 1 تن در 1370 ش / 1991 رسید (عمرفاروق سیدرجب ، ص 58، 63؛
الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا).

از این شهر علمایی برخاسته اند که به جُدّی معروف شده اند، از جمله عبدالملک بن ابراهیم جدّی ، علی بن محمدبن علی بن الازهر جدّی ، قاسم بن محمد جدّی و ابوعبدالرحمان جابربن مرزوق جدّی ، که همگی قبل از سدة هفتم می زیسته اند (سمعانی ، ج 2، ص 32؛
یاقوت حموی ، همانجا).


منابع :
(1) ابن اثیر؛
(2) ابن بطوطه ، رحلة ابن بطوطة ، چاپ محمد عبدالمنعم عریان ، بیروت 1407/1987؛
(3) ابن تغری بردی ، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة ، قاهره ?( 1383 ) ـ1392/ ?( 1963 ) ـ1972؛
(4) ابن جبیر، رحلة ابن جبیر ، بیروت 1404/1984؛
(5) ابن حائک ، صفة جزیرة العرب ، چاپ محمدبن علی أکوع ، صنعاء 1403/1983؛
(6) ابن حوقل ؛
(7) ابن خرداذبه ؛
(8) ابن خلدون ؛
(9) ابن رسته ؛
(10) ابن فقیه ؛
(11) ابن قاسم ، غایة الامانی فی اخبار القطر الیمانی ، چاپ سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره 1388/1968؛
(12) ابن قتیبه ، المعارف ، چاپ ثروت عکاشه ، قاهره 1960؛
(13) ابن مجاور، صفة بلادالیمن و مکة و بعض الحجاز، المسماة تاریخ المستبصر ، چاپ اسکار لوفگرن ، لیدن 1951ـ1954؛
(14) اسماعیل بن علی ابوالفداء، کتاب تقویم البلدان ، چاپ رنو و دسلان ، پاریس 1840؛
شوقی ابوخلیل ، اطلس

(15) التاریخ العربی الاسلامی ، بیروت 1423/2002؛
(16) محمدبن محمد ادریسی ، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الا´فاق ، قاهره : مکتبة الثقافة الدینیة ، ( بی تا. ) ؛
(17) محمدبن احمد ازهری ، تهذیب اللغة ، ج 10، چاپ علی حسن هلالی ، قاهره ( بی تا. ) ؛
(18) اصطخری ؛
(19) اطلس المملکة العربیة السعودیة ، ریاض : وزارة التعلیم العالی ، 1420/2000؛
(20) سعید افغانی ، اسواق العرب فی الجاهلیة و الاسلام ، قاهره 1413/1993؛
(21) محسن امین ، کشف الارتیاب ، تهران 1347؛
(22) عبداللّه بن عبدالعزیز بکری ، کتاب المسالک و الممالک ، چاپ ادریان فان لیوفن و اندری فری ، تونس 1992؛
(23) عبدالرحمان جبرتی ، عجائب الا´ثار فی التراجم و الاخبار ، چاپ عبدالرحیم عبدالرحمان عبدالرحیم ، قاهره 1997ـ 1998؛
(24) جواد علی ، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام ، بیروت 1976ـ 1978؛
(25) اسماعیل بن حماد جوهری ، الصحاح : تاج اللغة و صحاح العربیة ، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت ( بی تا. ) ، چاپ افست تهران 1368 ش ؛
(26) عبداللّه بن لطف اللّه حافظ ابرو، جغرافیای حافظ ابرو ، ج 1، چاپ صادق سجادی ، تهران 1375 ش ؛
(27) حدودالعالم ؛
(28) احمدبن محمد حضراوی ، الجواهر المُعَدّة فی فضائل جدة ، چاپ علی عمر، قاهره 1423/ 2002؛
(29) فؤاد حمزه ، قلب جزیرة العرب ، ریاض 1388/1968؛
(30) مسعود خوند، الموسوعة التاریخیة الجغرافیة ، بیروت 1994ـ2004؛
(31) احمدبن داوود دینوری ، الاخبار الطوال ، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر ( 1379/ 1959 ) ، چاپ افست بغداد ( بی تا. ) ؛
(32) امین ریحانی ، تاریخ نجدالحدیث و ملحقاته ، بیروت 1954؛
(33) سازمان کنفرانس اسلامی ، مجمع فقه اسلامی ، مصوبه ها و توصیه ها: از دومین تا پایان نهمین نشست ، ترجمة محمد مقدس ، قم 1418؛
(34) سمعانی ؛
(35) زین العابدین بن اسکندر شیروانی ، بستان السیاحه ، یا سیاحت نامه ، چاپ سنگی تهران 1315، چاپ افست ( بی تا. ) ؛
(36) طبری ، تاریخ (بیروت )؛
(37) عبدالحکیم عفیفی ، موسوعة 1000 مدینة اسلامیة ، بیروت 1421/2000؛
(38) عمر فاورق سیدرجب ، المدن الحجازیة ، ( قاهره ) 1981؛
(39) عبدالعزیز عمری ، الحرف و الصناعات فی الحجاز فی عصر الرسول ، دوحه 1985؛
(40) محمدبن احمد فاسی ، شفاء الغرام بأخبار البلدالحرام ، بیروت : دارالکتب العلمیة ، ( بی تا. ) ؛
(41) محمدحسین بن مهدی فراهانی ، سفرنامة میرزامحمدحسین حسینی فراهانی ، چاپ مسعود گلزاری ، تهران 1362 ش ؛
(42) علی اصغر فقیهی ، وهابیان : بررسی و تحقیق گونه ای در بارة عقاید و تاریخ فرقة وهابی ، تهران ( 1357 ش ) ؛
(43) قدامة بن جعفر؛
(44) کتاب الاستبصار فی عجائب الامصار ، چاپ سعد زغلول عبدالحمید، دارالبیضاء: دارالنشر المغربیة ، 1985؛
(45) عمررضا کحّاله ، جغرافیة شبه جزیرة العرب ، چاپ احمدعلی ، مکه 1384/1964؛
(46) صلاح الدین مختار، تاریخ المملکة العربیة السعودیة فی ما فیها و حاضرها ، بیروت : دارمکتبة الحیاة ، ( بی تا. ) ؛
(47) مسعودی ، مروج (بیروت )؛
(48) مقدسی ؛
(49) المملکة العربیة السعودیة . وزارة التخطیط ، مصلحة الاحصاءات العامة ، الکتاب الاحصائی السنوی ، ش 35، ( ریاض ) 1419/1999؛
(50) الموسوعة العربیة العالمیة ، ریاض : مؤسسة اعمال الموسوعة للنشر و التوزیع ، 1419/1999؛
(51) ناصرخسرو، سفرنامة حکیم ناصرخسرو قبادیانی مروزی ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران 1363 ش ؛
(52) حافظ وهبه ، جزیرة العرب فی القرن العشرین ، ( قاهره ? 1375/1956 ) ؛
(53) یاقوت حموی ؛
(54) یعقوبی ، البلدان ؛


(55) John Lewis Burckhardt, Travels in Arabia , London [1829?(, repr. Beirut 1972;
(56) EI 2 , s.v. "Djudda" (by R. Hartmann- )Phebe Ann Marr]);
(57) Philip Khu ri Hitti, History of the Arabs: from the earliest times to the present , London 1985.

/ بهزاد لاهوتی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4523
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست