ثِقَةُالاسلام ، عنوانی عام برای احترام و تعظیم عالمان امامیه ؛ لقب خاص محمدبن یعقوب کلینی * ؛ و در دهه های اخیر، نشان دهندة سطح معیّنی از دانشهای حوزوی .
«ثقة » در لغت به معنای فرد معتمد و امین است ( رجوع کنید بهابن دُرَید؛ جوهری ؛ ابن منظور؛ ذیل «وثق ») و در اصطلاح علم رجال ، از الفاظی است که صراحتاً بر توثیق و تعدیلِ راوی دلالت دارد ( رجوع کنید به شهیدثانی ، ص 203ـ204؛ مدیرشانه چی ، 1356 ش ، ص 112ـ113). به نظر می رسد که در ترکیب «ثقة الاسلام »، معنای لغوی آن موردنظر است و ثقة الاسلام در این معنا، مفهوم اصطلاحی «ثقة » را نیز افاده می کند.
ثقة الاسلام نخستین بار برای محمدبن یعقوب کلینی (متوفی 329) صاحب کتاب کافی به کار رفته است (مدرس تبریزی ، ج 5، ص 79) و حتی آن را لقب خاص وی دانسته اند ( رجوع کنید به عمیدی ، ص 73) به طوری که منظور از ثقة الاسلام ، اگر به صورت مطلق و بدون قرینه به کار رود، کلینی است (برای نمونه رجوع کنید به بحرانی ، ج 21، ص 134، 205، ج 22، ص 639؛ نوری ، ج 3، ص 479، 483). به نظر مدیرشانه چی ، کلینی در عصر خود، به ثقة الاسلام معروف بوده (1362 ش ، ص 75)، اما وی دلیلی برای این ادعا ذکر نکرده است . ظاهراً نخستین کسی که این عنوان را در تألیفاتش برای کلینی به کار برده ، شیخ بهائی است (برای نمونه رجوع کنید به شیخ بهائی ، 1372 ش ، ص 98، 102؛ همو، 1413، ص 436). پس از وی ، بسیاری از عالمان امامیه ، کلینی را با این عنوان یاد کرده اند (برای نمونه رجوع کنید بهحرّعاملی ، ج 30، ص 153؛ مجلسی ، ج 5، ص 5، پانویس 1، ج 31، ص 33، ج 55، ص 363؛ فاضل هندی ، ج 1، ص 195؛ نراقی ، ص 98، 111، 220؛ قمی ، 1357ـ 1358، ج 3، ص 98).
قمی (1327، ج 2، ص 658) ملقب شدن کلینی را به این عنوان ، بدان سبب می داند که جلالت شأن وی در نظر هر دو فرقة شیعه و اهل سنّت مسلّم است و عامه و خاصه در فتواها به او رجوع می کرده اند. ظاهراً این وجه کمابیش در مورد غالب متقدمان و متأخرانی که لقب «ثقة الاسلام »، چه به صورت عنوانی عام و چه به گونة لقبی خاص ، برایشان به کار رفته نیز صحیح است . مثلاً، مازندرانی در شرح اصول الکافی (ج 9، ص 359) و مجلسی در بحارالانوار (ج 105، ص 48) که از شیخ طوسی (متوفی 460) و طَبرِسی (متوفی 548) با این لقب یاد کرده اند، احتمالاً با توجه به همین ویژگی آن دو بوده است .
عنوان ثقة الاسلام در یکی دو سدة اخیر، برای محصلان سطوح مقدماتی علوم دینی و نیز روحانیانی که در همان سطوح علمی قرار دارند، به کار می رود و برای صاحبان مقامات بالای علمی و دینی ، عنوان «آیة اللّه » یا «آیة اللّه العُظمی '» رایج شده است (ضوابطی ، ص 202؛ نیز رجوع کنید بهمتینی ، ص 580 ـ601). در عین حال ، عنوان ثقة الاسلام برای برخی بزرگان ، برای احترام و با نظر به معنای لغوی آن به کار رفته است (برای نمونه رجوع کنید به قمی ، 1357ـ 1358، ج 2، ص 404، ج 3، ص 198، که وی از استادش ، محدّث نوری ، و عبدالحسین شرف الدین با این عنوان یاد کرده است ) و برخی علما نیز به این لقب شهرت پیدا کرده اند ( رجوع کنید بهناظم الاسلام کرمانی ، بخش 1، مقدمه ، ص 238، 336، 537، 550، بخش 2، ج 4، ص 13، 116، ج 5 ، ص 386، 465). از مشهورترینِ ایشان حاج آقا نوراللّه اصفهانی * ( رجوع کنید بهالاسلام ، ص 4) و ثقة الاسلامِ تبریزی * درخور ذکرند.
منابع : (1) ابن درید، کتاب جمهرة اللغة ، چاپ رمزی منیر بعلبکی ، بیروت 1987ـ 1988؛ (2) ابن منظور؛ (3) الاسلام ( گفتگوی صفاخانة اصفهان )، سال 1 (رمضان 1320)؛ (4) یوسف بن احمد بحرانی ، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة ، قم 1363ـ1367 ش ؛ اسماعیل بن حماد جوهری ، الصحاح : تاج اللغة و صحاح العربیة ، چاپ احمد عبدالغفور عطار،
(5) بیروت ( بی تا. ) ، چاپ افست تهران 1368 ش ؛ (6) حرّعاملی ؛ (7) زین الدین بن علی شهید ثانی ، الرعایة فی علم الدرایة ، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال ، قم 1408؛ (8) محمدبن حسین شیخ بهائی ، مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین ، مع تعلیقات محمداسماعیل بن حسین مازندرانی خواجوئی ، چاپ مهدی رجایی ، مشهد 1372 ش ؛ (9) همو، الوجیزة فی الدرایة ، چاپ ماجد غرباوی ، در تراثنا ، سال 8 ، ش 3 و 4 (رجب ـ ذیحجة 1413)؛ (10) مهدی ضوابطی ، پژوهشی در نظام طلبگی ، تهران 1359 ش ؛ (11) ثامر هاشم حبیب عمیدی ، الشیخ الکلینی البغدادی و کتابه الکافی : الفروع ، قم 1372 ش ؛ (12) محمدبن حسن فاضل هندی ، کشف اللثام ، چاپ سنگی تهران 1271ـ1274، چاپ افست قم 1405؛ (13) عباس قمی ، فوائدالرضویة : زندگی علمای مذهب شیعه ، تهران ?( 1327ش ) ؛ (14) همو، کتاب الکنی و الالقاب ، صیدا 1357ـ 1358، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛ (15) محمدصالح بن احمد مازندرانی ، شرح اصول الکافی ، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی ، چاپ علی عاشور، بیروت 1421/2000؛ (16) جلال متینی ، «بحثی در بارة سابقة تاریخی القاب و عناوین علما در مذهب شیعه »، ایران نامه ، سال 1، ش 4 (تابستان 1362)؛ (17) مجلسی ؛ (18) محمدعلی مدرس تبریزی ، ریحانة الادب ، تهران 1369 ش ؛ (19) کاظم مدیر شانه چی ، درایة الحدیث ، مشهد 1356 ش ؛ (20) همو، علم الحدیث ، قم 1362 ش ؛ (21) محمدبن علی ناظم الاسلام کرمانی ، تاریخ بیداری ایرانیان ، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی ، تهران 1376ـ1377 ش ؛ (22) احمدبن محمدمهدی نراقی ، عوائد الایام ، قم 1408؛ (23) حسین بن محمدتقی نوری ، خاتمة مستدرک الوسائل ، قم 1415ـ1420.