responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4146

 

تیپوسلطان (یا تیپو صاحب سلطان ) ، مسلمانِ مبارز ضداستعمار، اهل میسور. پدرش حیدرعلی خان بهادر * بود. نیاکانش از شیوخ قریش بودند که از دهلی به گلبرگه شریف مهاجرت کردند (کرمانی ، ص 6). جدّش ، شیخ فتح محمد، موقعیت خوبی در سپاهِ ایالت کَرناتِک داشت (همان ، ص 7ـ9). حیدرعلی خان بهادر نیز در دستگاه نظامی راجه های میسور موقعیت ممتازی به دست آورد و بعدها به امیری میسور رسید و به سلطان حیدرعلی خان بهادر مشهور شد (همان ، ص 16ـ17). مادر تیپوسلطان ، فخرالنساءبیگم ، دختر میرمعین الدین از خاندان چشتیهای هند بود ( رجوع کنید به همان ، ص 18ـ20).

تیپوسلطان در 1163 در ناحیة دیون هلی در شهر سرنگاپتم ، مرکز حکومت میسور، به دنیا آمد (همان ،

ص 19ـ 20؛ بالفور، ذیل "Tipu" ). مادرش که برای صاحب فرزندشدن ، از زاهدی به نام تیپومَستان نذرانه گرفته بود،پس از تولد فرزندش نام او را تیپوسلطان نهاد (کرمانی ،ص 20). واژة تیپو معنای روشنی ندارد. عموماً آن را واژه ای کناره ای و به معنای ببر می دانند، اما در این زبان برای ببر کلمة huli به کار می رود (خان ، ص 9، پانویس 39). از دورة کودکی تیپوسلطان اطلاع چندانی در دست نیست . وی هنگام مرگ پدرش در 1197، مشغول تنبیه سرکشان میسور بود و پس از آگاهی از این امر بسرعت خود را به پایتخت رساند و مورد استقبال بزرگان سپاه قرار گرفت و به جای پدر بر تخت نشست (کرمانی ، ص 258ـ 259). در همین سال ، نواب ایازالدوله ، حاکم دولت آصفیه ، با او مخالفت کرد و با سرداری انگلیسی که در حوالی منطقة نَگَر بود و نیز با پیشوای مراتــهه ها و قوم نایمار متحد ط شد وقرار گذاشتند قلعة کورتیال (کورئیال ) را تسخیر کنند و قلعه نگر را نیز به سپاه انگلیس دهند. سرداران انگلیسی ، اسوارتس و لانگ ، به جنگ تیپو رفتند. از سوی دیگر در این هنگام ، فرستادگان دولت فرانسه که برای رقابتهای مستعمراتی با انگلستان ، با حیدرعلی خان بهادر و تیپوسلطان متحد شده بودند، به دربار تیپو رسیدند و در جنگ به او کمک کردند. در این جنگ ایازالدوله شکست خورد، سپاه انگلیس به بمبئی عقب نشست و تیپوسلطان منطقة نگر و کورتیال را تصرف و سپاه انگلیس را غارت کرد (همان ، ص 260ـ270). پس از جنگ ، در 1198/ 1784 میان انگلیس و تیپوسلطان قرارداد صلح منعقد شد (بالفور، همانجا) که از مفاد آن اطلاع دقیقی در دست نیست و احتمالاً فقط قرار متارکة جنگ بوده است .

تیپوسلطان پس از صلح ، مِرْکِرْتِه (مرکرطه ) از نواحی تصرف شده را ظفرآباد نامید و عده ای از قوم نایمار را مسلمان کرد و گردنکشان آن ناحیه را سرکوب نمود (کرمانی ، ص 272ـ274). آنگاه به پایتخت خود سرنگاپتم بازگشت . در 1198، به دلیل رفتار ظالمانة حاکم تیپوسلطان در سرزمینهای تصرف شده ، در پالیکار و پنگنور شورش شد. برای سرکوبی شورش در این نواحی ، سپاه تیپوسلطان قلاع این مناطق را محاصره و سپس تصرف کرد (همان ، ص 284ـ286).

پس از پیروزی ، میرزا حیدرعلی بیگ ، سپهسالار تیپوسلطان ، به سوی قلعة کَرْتَپه رفت . عبدالحلیم خان ، حاکم آنجا، از انگلیسیها کمک خواست ولی در جنگ شکست خورد و بنا بر قرارداد صلحی که پس از آن منعقد شد، قرار شد دختر او پس از تشرف به دین اسلام ، به عقد تیپوسلطان در آید و سپهسالارِ تیپوسلطان ، قلعه را تصرف کند. با تصرف قلعه ، سپاهیان دست به کشتار مردم زدند تا آنجا که رعایا از وحشت گریختند و به تیپوسلطان شکایت کردند. او نیز سپهسالار را دستگیر کرد (همان ، ص 286ـ290).

در 1198 زین العابدین خان مهدوی ، فوجدار و حاکم تیپوسلطان در بلاد کورْتَک ، پس از به دست گرفتن قدرت ، به تجاوز و تعدی پرداخت . رعایای آن ناحیه قلعة کورتک را محاصره کردند. تیپوسلطان سپاهی به آنجا فرستاد که شکست خورد. ناچار خود به آنجا حمله کرد و آن ناحیه را گرفت واکثر زنان هندو را میان سپاهیان خود تقسیم کرد. مردم به کوههای اطراف گریختند. سرکشان تنبیه ، هشت هزار تن اسیر و برخی از آنان کشته شدند و عده ای نیز اسلام پذیرفتند (همان ، ص 291ـ 298).

در 1199، با خودداریِ فرمانروای مَرْهَتَه (از نواحیِ حیدرآباد) از پرداخت مالیات به مؤدیان مالیاتی تیپوسلطان ، در این شهر شورشی برپا شد و سپاه سلطان به سوی حیدرآباد حرکت کرد. امرای هندو متحداً در مقابل سپاه تیپوسلطان صف آرایی کردند و آن را شکست دادند. تیپوسلطان خود به سوی این منطقه حرکت نمود و قلعه های میان راه را تصرف و تاراج کرد. زنان این نواحی از وحشت خود را در آب می افکندند و صاحب قلعة مرهته نیز خودکشی کرد. سپس تیپوسلطان به دَرگِهات (پایین گهات ) رفت (همان ، ص 299، 301، 306ـ307، 309، 311). در 1200 نیز لشکرکشی تیپوسلطان به سوی پالیکار و مناطق هندونشین و قتل و غارت مردم آن نواحی ادامه یافت (همان ، ص 318ـ321).

تیپوسلطان پس از استراحت کوتاهی در پایتخت خود، بار دیگر به مناطق هندونشین حمله کرد. نخست به مالابار رفت ، در 1202 به کالیکات / کالیکوت رسید و دستور داد معابد هندوها را ویران و به جای آنها مسجد بنا کنند و هندوها را وادار به پذیرش اسلام کرد. فرستادگان دولت فرانسه که در پی کسب موقعیت در ترینکومالی بودند، شروع به مذاکره با تیپوسلطان و زمینه چینی برای جنگی دیگر کردند. با این جنگ به احتمال زیاد مَدْرَس به خطر می افتاد و اتحاد فرانسویان و تیپوسلطان موجب شکست احتمالی کمپانی هندشرقی انگلیس نیز می شد. از سوی دیگر راجة تراوانکور که تشخیص داده بود بدون اتحاد با کمپانی هندشرقی قادر به ادامة حکومت نیست ، با این کمپانی متحد شد (بوریج ، ج 2، ص 582 ـ583). تیپوسلطان پس از ساماندهی سپاه خود در پایتخت ، با شنیدن خبر شورش در کورگ و مالابار به آن سو حرکت کرد. حاکم آن نواحی پس از رو در رو شدن با سپاه تیپوسلطان ، تسلیم شد و اسلام پذیرفت (همانجا).

تیپوسلطان در 1205 به کالیکات حمله کرد. میلوار، راجة آنجا از برابر او گریخت و از ژنرال میدس انگلیسی تقاضای کمک کرد. او توانست مدتی تیپوسلطان را متوقف کند، اما سرانجام سپاه تیپوسلطان پایین گِهات را تصرف نمود و مردمی را که به نیروهای انگلیس پناه برده بودند غارت کرد. در این جنگ فرانسویها به تیپوسلطان یاری رساندند (کرمانی ، ص 331، 336). وی در این سال فرمان حمله به تراوانکور را نیز داد. وقتی لرد کورنوالیس ، رئیس کمپانی هندشرقی ، خبر این حمله را شنید تصمیم به مقابله گرفت و اتحادیه ای به نام منگالور بر ضد تیپوسلطان به وجود آورد که نظام علی و پیشوای مراتهه ها و راجة تراوانکور به آن پیوستند. قرار شد لوازم جنگ را مراتهه ها و نظام علی تأمین کنند و غنایم میان همة آنان تقسیم شود (بوریج ، ج 2، ص 583ـ586).

تیپوسلطان در 1206 به تراوانکور حمله و پس از تصرف آن منطقه ، عدة زیادی را اسیر کرد (همان ، ج 2، ص 588). در این زمان تمامی کسانی که از تیپوسلطان زخم خورده بودند، از جمله راجه های کالاستری ، کارتیناد و کوتیوت ، با انگلیسیها متحد شدند و در جنگی مشترک ، علیه تیپوسلطان ، او را شکست دادند. در قرارداد صلحی که پس از آن بسته شد، تیپوسلطان موظف شد مبالغ هنگفتی به ژنرال هَریس ، فرمانده جنگ ، بپردازد و علاوه بر پیشکشهای گرانبها، دو فرزند خود را نیز نزد او بفرستد (صالح شیرازی ، کتاب دوم ، ص 250؛ بالفور، همانجا؛ بوریج ، ج 2، ص 595، 598، 618ـ620؛ کرمانی ، ص 340، 342، 346).

در 1213، ناپلئون که پس از قدرت گرفتن در فرانسه ، در پی گسترش مستعمرات خود در هند بود، سفرایی برای اتحاد هند و فرانسه علیه انگلستان نزد تیپوسلطان فرستاد ولی لرد مورنینگتون ، مأمور کنترل ورود و خروج افراد به هندشرقی ، مانع ورود افسران فرانسوی شد و در پی اتحاد مجدد با راجه های هندو بر آمد (صالح شیرازی ، کتاب دوم ، ص 254؛ بوریج ، ج 2، ص 679، 688؛ ساداتی ، ص 441ـ442). پیش

از آن نیز تیپوسلطان ، برای اتحاد علیه انگلیسیها، در 1208 شخصی را نزد زمان شاه دُرّانی والی کابل فرستاد و در 1212نیز شاهزاده ای ایرانی را با هدایای بسیار نزد فتحعلی شاه قاجار فرستاد و تأکید کرد چنانچه او و پادشاه ایران و زمان شاه ، متحد شوند، می توانند هند و دکن را به نظم در آورند و از سلطة انگلیس برهانند (کرمانی ، ص 376، 378؛ سپهر، ج 1، ص 106).

هنگامی که فرستادگان فرانسه ، پنهانی به دربار تیپوسلطان رسیدند، دو تن از درباریان به انگلیسیها در کلکته خبر دادند. مورنینگتون به این بهانه در 1213/ 1799 سپاه عظیمی تدارک دید و به سوی سرنگاپتم حرکت کرد. آنان پس از نبرد با سپاه تیپوسلطان وارد شهر شدند و او را در قلعة شهر محاصره کردند. وی تا آخرین نفس مقاومت کرد و سرانجام در اثر اصابت تیری درگذشت . انگلیسیها پس از دستیابی به قصر او، آن را غارت کردند و کتابخانة بسیار ارزشمندش را به انگلستان بردند و به جای تیپوسلطان ، فرزند پنج سالة یکی از راجه های میسور را حاکم و سپس برای فرزندان تیپوسلطان مقرری تعیین کردند (کرمانی ، ص 381ـ383، 385، 387، 394ـ395؛ بوریج ، ج 2، ص 696ـ698، 702ـ705).

تیپوسلطان پادشاهی مسلمان و بسیار معتقد بود. اوقات فراغت خود را صرف عبادت می کرد و پس از نماز صبح معمولاً به خواندن قرآن می پرداخت . روزانه دوبار غذا می خورد. از زمان صلح با کورنوالیس ، بر زمین می خوابید و آمادة نبرد بود.

بیشتر اوقات به زبان فارسی حرف می زد. به تاریخ پادشاهان ایران و عرب بخصوص اوضاع دینی ، تجاری و سرگذشت آنان علاقه مند بود و کتابهای تاریخی مطالعه می کرد. گاهی برای تفنن به رقص نیز توجه داشت . لباس رنگین نمی پوشید. توجه او به مهمات دینی چنان بود که دستور داد زنان هندو با سر برهنه بیرون نیایند (کرمانی ، ص 397ـ 398) و رسم اهالی کورتک را که عروس یک خانواده با تمام برادران مزدوج می شد، بر انداخت (همان ، ص 294).

تیپوسلطان ، چهار رساله برای پیاده و یک رساله برای سواره نظام قشون نوشت . قوانین مسطور (قوانین نانوشتة نظام ) را به زبان فارسی و ترکی ترجمه کرد و فتح المجاهدین نامید (همان ، ص 274). در 1198 چهار کارخانة توپ در نواحی مختلف ایجاد کرد. خوانین قدیمی را که پدرش در سپاه منصوب کرده بود، بر کنار و جمعی از افراد نامناسب را به جای آنها منصوب کرد و مسئولیت کاروان باشیان ، یعنی سوداگران ،

را به عهدة سرداران نهاد (همان ، ص 328). وی نام ماهها را به فارسی تغییر داد و آنها را بر اساس حرف الفبا مرتب کرد ( رجوع کنید به تقویم * ، گاه شماریهای اسلامی در شبه قارة هند). همچنین دستور داد سکه های جدیدی ضرب کنند و بر آنها نامهای اسلامی نهاد؛ از جمله ، صدیقی (شانزده روپیه )، امامی (سکة نقره ، معادل دو روپیه )، باقری (نیم روپیه ) جعفری و کاظمی (سکه های خرد). او در اوزان نیز تغییراتی به وجود آورد (همان ، ص 399ـ400). مقبرة تیپوسلطان در میسور است و هر ساله در سالگرد شهادتش ، مراسمی در آن برگزار می شود. به یاد او مؤسسه و مرکز تحقیقات و موزه ای نیز در آن محل دایر شده است .


منابع :
(1) احمد محمود ساداتی ، تاریخ المسلمین فی شبه القارة الهند و باکستانیة و حضارتهم ، قاهره : مکتبة نهضة الشرق ، ( بی تا. ) ؛
(2) محمدتقی بن محمدعلی سپهر، ناسخ التواریخ : تاریخ قاجاریه ، چاپ جمشید کیانفر، تهران 1377 ش ؛
(3) صالح شیرازی ، مجموعه سفرنامه های میرزاصالح شیرازی ، چاپ غلامحسین میرزا صالح ، تهران 1364 ش ؛
(4) حسین علی کرمانی ، نشان حیدری ، یا، تاریخ تیپوسلطان ، بمبئی 1307/1890؛


(5) Edward Balfour, The cyclopaedia of India and of eastern and southern Asia , 3rd ed. London 1885, repr., Graz 1967-1968;
(6) William Henry Beveridge, A comprehensive history of India: civil, military and social , London 1871;
(7) Mohibbul Hasan Khan, History of Tipu Sultan, Calcutta 1951- .

/ شریف النساء انصاری و محمدمهدی توسلی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4146
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست