responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3793

 

تَکِش ، شهاب الدوله ، پسر الب ارسلان سلجوقی ، والی بلخ و تخارستان در سدة پنجم . از زندگی تکش آگاهی چندانی در دست نیست . نخستین خبر از او به 466 بر می گردد که برادرش ، سلطان ملکشاه ، او را والیِ بلخ و تخارستان کرد (حسینی ، ص 125) اما مناسبات آن دو در 473 خصمانه شد. در این سال ملکشاه هفت هزار تن از لشکریان ارمنی اش را اخراج کرد و آنان به تکش ، که در قلعة وَنَج / وَنَنْج بود، پیوستند. سپس تکش به قصد تسخیر بخارا از جیحون عبور کرد اما حسن ایتکین ، والی سمرقند و ماوراءالنهر، در جَراورد (بین بخارا و تِرمِذ) جلو او را گرفت (ابن اثیر، ج 8، ص 128؛ بُنداری ، ص 80؛ سبط ابن جوزی ، ص 207). در 474، تکش بر برادرش شورید و در یکی از قلعه های ترمذ پناه گرفت اما ملکشاه او را محاصره کرد و لشکریان تکش که تاب مقاومت نداشتند، تکش را وادار به مصالحه کردند و وی ناگزیر قلعه را تسلیم کرد (سبط ابن جوزی ، ص 209؛ قس ابن اثیر، ج 8، ص 128ـ 129: 473). در 477، هنگامی که ملکشاه در موصل بود، تکش بار دیگر شورش کرد و مروالرود را تا قلعه ای در نزدیکی سرخس تسخیر نمود و خسارات بسیاری به اهالی وارد کرد، سپس به مروشاه جهان رفت و با اینکه اهالی ، شهر را به او تسلیم کرده بودند، به آزار مردم و مصادرة اموالشان پرداخت و حتی در ماه رمضان به همراه لشکریانش میگساری کرد (ابن اثیر، ج 8، ص 136؛ سبط ابن جوزی ، ص 230ـ231). وی از آنجا به سوی سرخس رفت اما مسعودبن یاخز، نایب ملکشاه ، با او جنگید و از ورود وی به شهر جلوگیری کرد. ملکشاه که در ری بود، پس از آگاهی از کارهای تکش عازم نیشابور شد و پیکی نزد مسعود فرستاد تا برای حمله به تکش تدارک ببیند اما پیک گرفتار تکش شد و تکش نیز پس از اطلاع از مضمون نامه به مرو گریخت . اهالی مرو با او جنگیدند و جلوداران سپاه ملکشاه به همراهی امیربوزان و مسعود به جنگ تکش رفتند. تکش که توان مقابله با آنان را نداشت ، به بلخ رفت و پس از جمع کردن اموالش ، در قلعة ونج پناه گرفت . ملکشاه او را محاصره کرد و چون پس از مدتی عرصه بر تکش تنگ شد، از سلطان امان خواست که وی پذیرفت . تکش به این قانع نشد و حکمرانی هرات را از سلطان در خواست کرد که پذیرفته نشد. عاقبت تکش در 478 در قلعة فیروزکوه زندانی شد (سبط ابن جوزی ، ص 230ـ233، 237؛ قس ابن اثیر، همانجا: 477) و ملکشاه که به وی امان داده بود، تنبیه او را به پسر خود، احمد، واگذار کرد و احمد دستور داد تا تکش را در همان سال نابینا کنند (ابن اثیر؛ بنداری ، همانجاها).

در بارة پایان کار تکش دو روایت متفاوت وجود دارد: به گفتة ابن اثیر (ج 8، ص 173) هنگامی که برکیارق * ، برادرزادة تکش ، در 487 به سلطنت رسید، تکش را به بغداد خواند و مکاتبات او با تُتُش * (برادر تکش ) را که حاکی از شورش بود به وی نشان داد، سپس تکش را کشت و جنازه اش را به آب سپرد. ظاهراً برخی جنازة او را از آب گرفتند و در بغداد در نزدیکی مزار ابوحنیفه دفن کردند. به گفتة حمداللّه مستوفی (ص 441) تکش در 488 در جنگ با برکیارق در حدود همدان شکست خورد و در قلعة تکریت زندانی و در همانجا کشته شد.


منابع :
(1) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ، بیروت 1405/1985؛
(2) فتح بن علی بنداری ، تاریخ سلسلة سلجوقی ، زبدة النصرة و نخبة العصرة ، ترجمة محمدحسین جلیلی ، تهران 1356 ش ؛
(3) علی بن ناصر حسینی ، زبدة التواریخ : اخبار الامراء و الملوک السلجوقیة ، چاپ محمد نورالدین ، بیروت 1406/1986؛
(4) حمداللّه مستوفی ، تاریخ گزیده ؛
(5) سبط ابن جوزی ، مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان ، چاپ علی سویم ، آنکارا 1968.

/ شهناز رازپوش /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3793
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست