responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3718

 

تفسیر کبیر ، تفسیری کلامی نوشتة فخرالدین رازی ، متکلم و مفسر اشعری قرن ششم و هفتم . تفسیرکبیر مهمترین و جامعترین اثر فخررازی و یکی از چند تفسیر مهم و برجستة قرآن کریم به زبان عربی است . این کتاب به سبب حجم بسیارش به تفسیر کبیر مشهور شده ولی نام اصلی آن مفاتیح الغیب است . فخررازی ، بر خلاف زمخشری ، که هدف از تفسیرش دفاع از آموزه های معتزلی است ، بصراحت به انگیزه و هدف خود در نگارش این تفسیر اشاره ای نکرده ولی عملاً در جای جای آن ، به دفاع از مذهب کلامی ابوالحسن اشعری (متوفی 334) و رد آرای مخالفان وی ، بویژه معتزله ، پرداخته است (ذهبی ، ج 1، ص 294؛ عبدالحمید، ص 64ـ66؛ نیز رجوع کنید به ابن حجر عَسقَلانی ، 1390، ج 4، ص 428؛ «شناسایی برخی از تفاسیر عامه »، ص 78ـ79).

در بارة تاریخ آغاز و پایانِ نگارش این تفسیر، تنها بر اساس اطلاعات پراکنده ای که در آخر برخی سوره ها آمده می توان سخن گفت . نخستین تاریخی که فخررازی به آن اشاره کرده ، اول ربیع الاول 595 است که در پایان سورة آل عمران آمده است . بر این اساس وی تفسیر خود را قبل از 595 آغاز کرده است . آخرین تاریخ نیز در پایان سورة احقاف ذکر شده که چهارشنبه 20 ذیحجّة 603 است (عبدالحمید، ص 51ـ52).

یکی از دلایل شهرت و اعتبار تفسیرکبیر ، تأثیر آن بر تفاسیر بعدی است . برخی از مفسرانی که از محتوای تفسیرکبیر و روش آن استفاده کرده یا تأثیر پذیرفته اند، عبارت اند از: نیشابوری در غرائب القرآن ، بیضاوی در انوارالتنزیل ، آلوسی در روح المعانی ، قاسمی در محاسن التأویل ، طباطبائی در المیزان و سید محمد رشیدرضا در المنار (ایازی ، ص 655؛ عبدالحمید، ص 169ـ 191). رشیدرضا که عالمی سَلَفی و پیرو ابن تَیْمیّه است ، در المنار از شیوة استدلال و محتوای تفسیرکبیر بسیار استفاده کرده و طَنْطاوی نیز در الجواهر ، قرآن را به همان شیوة فخررازی تفسیر کرده است (عبدالحمید، ص 182ـ 188؛ فخررازی ، ج 1، مقدمة حلبی ، ص 37).

فخر رازی در نگارش تفسیر خود از آثار و تفاسیر گوناگونی بهره برده (عبدالحمید، ص 87ـ122) ولی نام بیشتر آنها را ذکر نکرده است (خرمشاهی ، ص 80ـ81؛ جولاندری ، ص 52ـ54). از جمله آثاری که نام برده ، الآثار الباقیة عن القرون الخالیة ابوریحان بیرونی و الاعتذار قاضی عبدالجبار معتزلی و التوحید ابن خُزَیمه است (لاگارد، ص 137ـ139؛ برای فهرست کامل این آثار رجوع کنید به همان ، ص 137ـ144).

شیوة معمول فخررازی تنها ذکر نام مؤلفان آثار است . وی در مباحث لغوی از کتاب معانی القرآن زَجّاج (همان ، ص 82ـ83) و فَرّاء (همان ، ص 126ـ127)، الکامل مبرّد (همان ، ص 151) و غریب القرآن ابن قُتَیبه (همان ، ص 13) بهره برده است . در تفاسیر روایی و مأثور صحابه و تابعین به تفاسیر عبداللّه بن عباس ، مجاهدبن جَبْر، قَتادة بن دِعامَه و سعیدبن جُبَیر مراجعه و بیش از همه به آرای ابن عباس استناد کرده است (عبدالحمید، ص 90ـ 94). برخی از این تفاسیر با سلسله اسناد متعددی در آن روزگار رواج داشته ( رجوع کنید به تفسیر ابن عباس * ؛ تفسیر * ، بخش 5: تفسیر تابعین ) اما فخررازی به اسناد روایت این تفاسیر اشاره ای نکرده است . از تفاسیر متأخرتر نیز از جامع البیان فی تفسیر القرآن طبری ، الکشف و البیان احمدبن ابراهیم ثعلبی (متوفی 427) و تفسیر قَفّال شاشی و احکام القرآن جَصّاص بهره جسته است (همان ، ص 95ـ99، 120ـ122).

با توجه به رویکرد عقلانی در تفسیر فخررازی ، وی از تفاسیر معتزلی نقل قول فراوانی آورده است ( رجوع کنید به همان ، ص 100ـ 120). تفاسیر معتزلی که فخررازی از آنها بهره برده عبارت اند از: تفسیر ابوالقاسم کعبی (متوفی 319؛ لاگارد، ص 24، 139)، تفسیر ابوعلی جُبّایی (متوفی 303؛ همان ، ص 22ـ 23، 138)، الجامع ابومسلم محمدبن بحر اصفهانی (همان ، ص 25ـ26،140)، تفسیر قاضی عبدالجبار معتزلی (متوفی 415؛ همان ، ص 131ـ132، 139)، تفسیر ابوبکر اصمّ (همان ، ص 15ـ16) و کشاف زمخشری (متوفی 538) که فخررازی به نقل آرای وی توجه فراوانی داشته است (عبدالحمید، ص 110ـ120).

تفسیر کبیر از حیث نقل اقوال علما و رجال معتزلی نیز اهمیت دارد و فخررازی علاوه بر عبارتهایی از معتزلیان متقدم ، به اقوال و آرای معتزلیان متأخر و معاصر خود، چون ابوالحسین بصری (متوفی 436) و رکن الدین محمود مَلاحِمی (متوفی 536)، که فخررازی از وی با نام محمود خوارزمی یاد کرده (لاگارد، ص 18، 73، 141، 155، 159، 160)، نیز اشاره نموده است . وی به اختلافات کلامی نحله ها و مذاهب گوناگون نیز توجه داشته و از گروههایی چون کرامیه (همان ، ص 145)، اشاعره (همان ، ص 27، 33، 36ـ37)، امامیه (همان ، ص 40)، ثنویه (همان ، ص 60)، جبریه (همان ، ص 61)، خوارج (همان ، ص 74) و روافض (همان ، ص 80) نیز یاد کرده است . توجه به نظریات لغویان و نحویان بصره و کوفه و ذکر اختلاف آرای آنها، و بیان نظریات عالمان قرائت و فقها از دیگر جنبه های در خور توجهِ تفسیر فخررازی است (عبدالحمید، ص 87 ـ89، 123ـ 136، 152ـ 158). فخررازی در فقه بیشتر از شافعی ــ چون پیرو مذهب امام شافعی بوده ــ و سپس از ابوحنیفه تأثیر گرفته است (برکة الشامی ، ج 1، ص 30ـ33؛ عَمّاری ، ص 137ـ 159).

به گفتة قاضی نوراللّه شوشتری (ج 1، ص 490)، فخرالدین رازی اساس تفسیر خود را از تفسیر ابوالفتوح رازی ، اقتباس کرده و برای رفع توهم ، بعضی از تشکیکات خود را بر آن افزوده است ولی حلبی (فخررازی ، ج 1، مقدمه ، ص 39) این قول را بی اساس و اثبات آن را بسیار مشکل و بلکه محال دانسته و منکر هرگونه شباهت این دو تفسیر شده است . حلبی (همانجا) معتقد است که چون فخررازی عقل گرا بوده ، بسیاری از اوقات از خواندن تفاسیر عقلی ، از جمله تفاسیر شیعی ، متأثر گشته و بر خلاف عقاید اشاعره سخن گفته است .

هر چند فخررازی در ابتدای تفسیر کبیر گفته است که آن را در مقدمه و ابوابی تنظیم کرده و مقدمه نیز شامل ابواب و فصولی است ، عملاً در همان فصل اول از مقدمه ، به تفسیر «اعوذباللّه من الشیطان الرجیم » پرداخته است . او تفسیر هر سوره را با ذکر نام آن ، محل نزول ، تعداد آیات و اقوال مربوط به آن آغاز کرده ، سپس با ذکر یک یا دو یا چند آیه از آن سوره ، توضیح کوتاهی در بارة مناسبت آنها با آیات قبلی داده است . این ویژگی از امتیازات بارز این تفسیر است (ایازی ، ص 655). سپس ، چنانچه روایت یا حدیثی از پیامبر اکرم ، صحابه یا تابعین در بارة آیه یا آیات وجود داشته ، آنها را بررسی کرده ، یا به ذکر مسائلی چون ناسخ و منسوخ یا شرح مصطلحات حدیثی (مانند متواتر و آحاد و جرح و تعدیل ) پرداخته ، آنگاه آیه یا آیات مورد نظر را به کوچکترین اجزای مفهومی ، تجزیه کرده و تحت عناوینی چون مسئله ، سؤال ، وجه ، اقوال ، امور و غیره ، از ابعاد مختلف کلامی و فلسفی و لغوی و ادبی و فقهی و مانند اینها به بررسی و تفسیر آنها پرداخته («شناسایی برخی از تفاسیر عامه »، ص 79ـ80) و در پایان ، نظر خود را بیان نموده است . این بحثهای تفصیلی و پرداختن به ابعاد گوناگون یک مسئله ، از ویژگیهای بارز و منحصر به فرد تفسیر کبیر است .

تفسیر کبیر را از نظر روش ، در شمار تفاسیر عقلی و کلامی آورده اند (سیوطی ، ج 4، ص 243؛ طباطبائی ، 1374 ش ، ص 56). ذهبی (ج 1، ص 289) آن را از نوع تفسیر به رأیِ جائز دانسته است . علامه طباطبائی نیز از طرفی این تفسیر را تفسیری کلامی ذکر کرده (همانجا) و از طرف دیگر، تفسیر متکلمان را تطبیق نامیده و رد کرده است (1390ـ1394، ج 1، ص 6). هر چند تفسیر فخررازی پر از مباحث کلامی و عقلی است ، ظاهراً خود او لزوماً به دنبال نگارش تفسیری کلامی یا فلسفی یا تفسیر به رأی ، چه ممدوح چه مذموم ، نبوده است ، زیرا در تفسیر خود به این نکته اشاره ای نکرده و در وصیتنامه اش می نویسد که هیچیک از این روشهای فلسفی و کلامی در کنار روش قرآنی ارج و ارزشی ندارند (داوودی ، ج 2، ص 217).

با توجه به اینکه محور غالب مباحث کلامی ، آیات قرآن کریم بوده است ، در تفسیرکبیر که صبغه ای کلامی دارد، می توان مجموعة نسبتاً کاملی را از آرای کلامی اشاعره ، معتزله ، کرامیه و برخی فرق دیگر (عبدالحمید، ص 321ـ339) ملاحظه کرد و به یک دورة کامل از مباحث کلامی دست یافت . برخی از مباحث کلامی ـ فلسفی که فخررازی به آنها پرداخته عبارت اند از: معرفت خداوند و اینکه آیا در شناخت او نظر و استدلال جائز است یا نه (لاگارد، ص 296، 339)، ایمان و اسلام ، تفاوت میان این دو و ارکان ایمان (همان ، ص 216ـ217)، کلام الاهی و بحث از حدوث و قدم آن (همان ، ص 307، 320)، رؤیت خداوند (همان ، ص 272)، عدل الاهی (همان ، ص 293)، جبر و اختیار و قضا و قدر (همان ، ص 246، 316)، حدوث و قدم عالم (همان ، ص 208، 250)، اعجاز قرآن (همان ، ص 207؛ نیز رجوع کنید به عبدالحمید، ص 225، 231)، ارادة خداوند (لاگارد، ص 195)، مفهوم استوای خداوند بر عرش (همان ، ص 199)، تجسیم (همان ، ص 223)، تثلیث (همان ، ص 223)، عصمت انبیا (همان ، ص 294ـ295)، شفاعت پیامبر اکرم (همان ، ص 282)، عقیدة شیعه در امامت معصوم و احتمال صحت آن (همان ، ص 40)، بیان لزوم وجود معصوم در هر زمانی با این توضیح که بر خلاف نظر شیعه و بنا بر اعتقاد اشاعره و خود فخررازی ، مجموع امت معصوم است نه یک تن ، و بحث معاد (همان ، ص 339، برای موارد دیگر رجوع کنید به ص 257ـ 258).

در میان مفسران ، فخررازی بیش از همه در تبیین آیات باران کوشیده است ( رجوع کنید به باران * ، بخش دوم : باران در قرآن و حدیث ). از آرای خاص تفسیری رازی ، اعتقاد به نبودن واژه های دخیل و غیر عربی در قرآن است (عبدالحمید، ص 128). همچنین وی به نقل روایات اسباب نزول و ذکر قرائتهای مختلف اهتمام فراوانی داشته است (همان ، ص 144ـ146، 152 ـ 158). عبدالحمید (ص 207ـ227) فهرستی از آرای خاص تفسیری فخررازی را آورده است . غلبة صبغة کلامی ـ عقلی در تفسیرکبیر مانع از این نشده است که فخررازی در مواردی ، از شیوة قرآن به قرآن ، در تفسیر آیات کریمه استفاده کند (همان ، ص 136ـ 138) ولی با وجود اشاراتی که به احادیث پیامبر اکرم و امامان شیعه کرده (لاگارد، ص 68، 98، 119) و روایاتی که از صحابه و تابعین آورده ، در تفسیر خود اعتماد اندکی به احادیث داشته است (عبدالحمید، ص 138ـ140). گفته می شود که او در نقل احادیث به شیوه ای که در عصر او معمول بوده ، سلسله سند حدیث را ذکر نکرده و نیز احادیثی را که بسیاری از مفسران ، حتی عقلی مشربانی چون زمخشری و طبرسی ، در فضائل سوره ها و ثواب قرائت آنها نقل می کنند، نیاورده است (همان ، ص 167؛ خرمشاهی ، ص 80).

در تفسیرکبیر استفاده از روایاتی که از اسرائیلیات شمرده می شوند، بسیار اندک است . برای نمونه ذیل آیة «ن » در

سورة قلم ، «ن » را به معنای نهنگی که زمین بر پشت آن قرار

دارد، دانسته است . فخررازی هر چند این روایت را در

تفسیر آیة مذکور آورده ، آن را نه به سبب مخالفت با عقل یا اشکال در سلسله روایت یا محتوای حدیث یا از اسرائیلیات بودن رد کرده ، بلکه از جنبة ادبی و نحوی مردود دانسته

است (فخررازی ، ج 30، ص 77؛ ابوشُهبه ، ص 134؛ نیز رجوع کنید به عبدالحمید، ص 146ـ151).

تفسیر فخررازی با وجود صبغة کلامی ، از اشارات صوفیانه خالی نیست و در تفسیر برخی آیات به ذکر طریق و شیوة

عارفان در تفسیر آیات نیز پرداخته است ( رجوع کنید به فخررازی ، ج 16، ص 15؛ نیز رجوع کنید به عبدالحمید، ص 321ـ330). سُبْکی (ج 8، ص 86) ضمن اشاره به اینکه فخررازی در تفسیر خود عبارتهایی در بارة تصوف آورده ، از وی به عنوان فردی مبّرِز در تصوف نیز یاد کرده است .

از ویژگیهای بارز روش فخررازی در تفسیر کبیر ، اهتمام جدّی او به بیان مناسبات میان آیات و سور قرآن کریم است . وی تنها به ذکر یک مناسبت اکتفا نمی کند، بلکه در بیشتر مواقع به بیان چند مناسبت می پردازد (عبدالحمید، ص 163ـ164؛ ذهبی ، ج 1، ص 293ـ294). عنایت به نکات ادبی و بلاغی ، از جمله استشهاد به شواهد شعری دورة جاهلیت در مباحث لغوی و نحوی و بلاغی ، از دیگر ویژگیهای روش تفسیری فخررازی محسوب می شود (عبدالحمید، ص 123ـ136). وی در این خصوص ، بیشترین استفاده را از کشاف زمخشری برده است (همان ، ص 110). توجه به مباحث فقهی نیز از جمله خصایص روش فخررازی در تفسیرکبیر است . فخررازی در برخورد با آیات احکام ، ابتدا آرای مکاتب و مذاهب مختلف فقهی را در خصوص آنها مطرح می کند و سپس بتفصیل به بیان گرایش فقهی خود، یعنی مذهب فقهی شافعی ، می پردازد و بر صحت آن استدلال می کند (ذهبی ، ج 1، ص 295).

در بارة اینکه تمامی تفسیرکبیر را خود فخررازی نوشته یا تنها بخشی از آن به قلم اوست ، اختلاف نظر وجود دارد: یک نظر این است که فخررازی ، خود، تفسیرش را به اتمام رسانده است (عماری ، ص 186ـ187؛ آل جعفر، ص 190؛ داوودی ، ج 2، ص 217)، زیرا تا پنجاه سال بعد از وفات او صحبتی از نقصان تفسیرکبیر نبوده و حتی شاگردان بزرگ رازی سخنی از آن به میان نیاورده اند. عبدالحمید (ص 54ـ63)، بر اساس شواهد فراوانی از تفسیرکبیر ، نتیجه گرفته که تمام آن را خود فخررازی نوشته است . گروهی دیگر، بخشی از تفسیرکبیر را تألیف فخررازی دانسته (ابن خَلَّکان ، ج 4، ص 249؛ ابن قاضی شهبه ، ج 2، ص 83) و برای اثبات نظرشان به خود تفسیرکبیر استناد کرده اند، از جمله ذیل آیة «جَزَآءً بِم'ا کَانُوا یَعمَلُون » (واقعه : 24) که آمده است : المسألة الاولی الاصولیة ، ذکرها الامام فخرالدین رَحمهُاللّه فی مواضعَ کثیرةٍ و نحن نذکر بعضَها (فخررازی ، ج 21، ص 156). این عبارت به روشنی گواه است بر اینکه فخررازی در تفسیرش به این جا نرسیده بوده و این بخش از تفسیرکبیر را کس دیگری نوشته است . به گفتة ابوبکربن احمد معروف به ابن قاضی شُهْبه (متوفی 851؛ ج 2، ص 333) و ابن حجر عسقلانی (1385، ج 1، ص 325)، تکمیل کنندة تفسیر فخررازی احمدبن محمدبن مکی قَمولی (متوفی 725) بوده است . حاجی خلیفه (ج 2، ستون 756) نوشته است که قمولی و شهاب الدین بن خلیل خویی (متوفی 631) تفسیر فخررازی را تکمیل کرده اند. ذهبی (ج 1، ص 293) معتقد است که بعد از فخررازی ، خویی شروع به تکمیل تفسیرکبیر کرد ولی قبل از اتمام آن درگذشت و قمولی آن را به اتمام رساند. وی همچنین به نظر دیگری هم اشاره می کند و آن اینکه خویی و قمولی هر یک بتنهایی تکمله ای مستقل بر تفسیرکبیر نوشتند. به این ترتیب ، مسلّم شده که فخرالدین رازی خود تفسیرش را به پایان نرسانده ولی مشخص نیست تا کجای آن را نوشته است . به عقیدة ذهبی (همانجا) از ابتدا تا تفسیر سورة انبیاء، و به گفتة خرمشاهی (ص 83) تا سورة فتح اثر فخررازی است . در نسخه ای خطی از تفسیر فخررازی آمده که از بعد از تفسیر سورة عنکبوت تألیف خویی است (حدایق شیرازی ، ج 1، ص 158).

تفسیرکبیر به دلیل مهارت فخررازی در علوم مختلف ، سرشار از مباحث کلامی ، فلسفی ، منطقی ، فقهی ، ادبی و غیره است و همین ویژگی آن را دایرة المعارف گونه کرده است . این گستردگی و اطناب تفسیر فخررازی می تواند از آن جهت باشد که وی آن را برای عموم ننوشته است . به نظر برخی از علمای تفسیر، اشتمال تفسیر فخررازی بر این حجم مطالب متنوع ، از اهمیت تفسیری آن کاسته است . به گفتة ابوحَیّان غَرناطی ، (مفسر قرن هفتم و هشتم )، در تفسیر فخررازی مطالبی هست که در عالم تفسیر نیازی به آنها نیست (سیوطی ، ج 4، ص 243). ابن تیمیّه نیز آن را تفسیری دانسته که در آن ، جز تفسیر از هر موضوعی سخنی یافت می شود (سیوطی ، همانجا؛ صَفَدی ، ج 4، ص 254). به عقیدة سیوطی (همانجا)، این تفسیر مملو از سخنان حکما و فلاسفه است و بحثهای تفسیری اش بی ارتباط با آیات است . ابن خلّکان (همانجا) نیز می گوید که در آن مطالب غریب و نا آشنای فراوانی آمده است . سُبکی در وصف این کتاب گفته است که در آن همه چیز، از جمله تفسیر، وجود دارد (صفدی ، همانجا).

عده ای نیز بر محتوای آن خرده گرفته اند و معتقدند که تفسیر کبیر از این جهت عیوب فراوانی دارد، از جمله ابوشامه مقدسی (متوفی 665؛ ص 68) معتقد است که فخررازی در تفسیر خود شبهات جدّی مخالفان اسلام و اهل سنّت را به بهترین شکل مطرح کرده ولی از حل آنها در نهایت عجز و ناتوانی فرومانده است . به گفتة شرف الدین نصیبی ، استاد و شیخ او سراج الدین سِرْمیاحی مغربی در کتابی دو جلدی به نام المآخذ ، به بیان معایب و نقاط ضعف تفسیر فخررازی پرداخته است (به نقل ابن حجر عسقلانی ، 1390، ج 4، ص 428). اقبال لاهوری (ص 199، نیز رجوع کنید به ص 293) نیز تفسیر فخررازی را مانع فهم درست قرآن دانسته است . برکة الشامی (ج 1، ص 24) این نظر را که فخررازی از دو روش تفصیل در تفسیر سورة حمد و اجمال در سایر سوره ها استفاده کرده ، رد نموده و معتقد است که فخررازی در تمام تفسیر خود، از یک شیوه بهره گرفته و

تفصیل سورة حمد به اقتضای خود سوره بوده و فخررازی

در تفسیر برخی آیات دیگر نیز، به تناسب ، مباحث را بتفصیل بیان کرده ، از جمله ذیل آیة 31 سورة بقره ، بحث گسترده ای در بارة علم آورده است (همان ، ج 1، ص 28ـ29).

در دفاع از فخررازی پاسخهای دیگری نیز داده اند، از جمله گفته اند که امانتداری وی در نقل سخنان مخالفان بر عده ای از هم مشربان او گران آمده و آنان را به خرده گیری واداشته است (ابوشامه ، ص 98؛ نیز رجوع کنید به سبکی ، ج 8، ص 88). خود فخررازی نیز در ابتدای تفسیرکبیر ، دلیل تفصیل و تنوع مطالب کتاب را بیان کرده و به خرده گیران پاسخ داده است . او (ج 1، ص 3) می گوید زمانی گفته بودم که می توان از فواید و نفایس سورة حمد، ده هزار مسئله استنباط کرد، برخی از حسودان و جاهلان و گمراهان و دشمنان قیاس به نفس کرده ، این سخن مرا باور نکردند و آن را انکار نمودند، لذا هنگامی که شروع به نگارش این کتاب کردم ، برای اثبات اینکه چنین چیزی ممکن است ، این مقدمه (تفسیر تفصیلی سورة حمد) را نوشتم . فخررازی در جاهای دیگری از تفسیر، انگیزه اش را در تنوع و تفصیل مطالب ، تقویت دین و القای یقین و بر طرف کردن شک و شبهه ها و از بین بردن ناآگاهی ذکر کرده است (ج 17، ص 114، نیز رجوع کنید به ج 16، ص 32).

تفسیر کبیر مجموعاً شامل 32 جزء است ولی تعداد مجلدات آن در چاپهای گوناگون ، متفاوت است . نسخه های خطی متعددی از این تفسیر برجا مانده است (برای نمونه رجوع کنید به حدایق شیرازی ، ج 1، ص 153ـ 158). علی اصغر حلبی در کار ترجمة آن به فارسی است و چند جلد آن را منتشر کرده است . فخررازی علاوه بر تفسیر کبیر ، آثار دیگری نیز در تفسیر قرآن دارد (عبدالحمید، ص 38).

پژوهشهای فراوانی در بارة تفسیر فخررازی انجام شده است . ماهر مهدی هلال ، فصل سوم کتاب خود، فخرالدین رازی بلاغیاً (ص 185ـ255)، را به بررسی آرای بلاغی تفسیر کبیر اختصاص داده است . برخی دیگر از این تألیفات عبارت اند از: الرازی مفسراً از محسن عبدالحمید؛ الامام فخرالدین الرازی : حیاته و آثاره از علی محمدحسن عماری (قاهره 1388/ 1969)؛ الرازی من خلال تفسیره اثر عبدالعزیزالمجذوب (لیبی و تونس 1400/1980) و فخرالدین الرازی ، آراؤه الکلامیة و الفلسفیة از محمدصالح الزرکان .

از تحقیقات خاورشناسان می توان به کارهای روژه آرنالدز (کریمی نیا، ص 24) و ژاک ژومیه (همان ، ص 132ـ133) در بارة تفسیر فخررازی اشاره کرد. از مقالات متعدد روژه آرنالدز، مقاله های «مسیحیان بنا بر تفسیر فخررازی از قرآن » (ترجمة علی محمد کاردان ، معارف ، دورة 3، ش 1، فروردین ـ تیر 1365)، «جبر و اختیار در تفسیر رازی » (ترجمة میشل



کوئی پرس ، همان مجله ) به طور کامل به فارسی ترجمه شده و گزارشی از مقالة «یافته های فلسفی در تفسیرکبیر فخرالدین رازی » (ترجمة رضا داوری ، همان مجله ) نیز به فارسی موجود است . همچنین میشل لاگارد در کتابی با عنوان المصباح المنیر للتفسیر الکبیر (لیدن 1996) نمایه ای از اعلام و موضوعات تفسیر فخررازی را به این شرح گرد آورده است : نمایة اعلام و اماکن و کتابهای مذکور در تفسیر رازی (ص 3ـ 183)، نمایة موضوعات کلامی و ادبی و فقهی (ص 185ـ 359) و نمایة مباحث اصول فقه بر اساس تفکیک موضوعی (ص 49 - 16 ). اساس کار لاگارد، تفسیرکبیر رازی چاپ بیروت 1982 است . لاگارد جدولهایی تطبیقی نیز با دو چاپ دیگر این تفسیر آورده که بر اساس آنها می توان مطلب را در دو چاپ دیگر نیز یافت . با وجود چندین چاپ از تفسیر فخررازی ، هنوز این متن تصحیح انتقادی نشده است ( رجوع کنید به ایازی ، ص 650ـ651). در منابع از دو تلخیص این تفسیر به نامهای التنویر فی التفسیر فی مختصرالتفسیرالکبیر نوشتة محمدبن ابی القاسم رَبْقی (متوفی 709) و الواضح فی تلخیص تفسیرالقرآن نگاشتة محمدبن محمد نَسَفی (متوفی 687) یاد شده است (همان ، ص 657).


منابع :
(1) مسلم آل جعفر، مناهج المفسرین ، ( بی جا ) : دارالکتب للطباعة و النشر، 1980؛
(2) ابن حجر عسقلانی ، الدررالکامنة فی اعیان المائة الثامنة ، چاپ محمد سیدجادالحق ، قاهره 1385/1966؛
(3) همو، لسان المیزان ، حیدرآباد دکن 1329ـ 1331، چاپ افست بیروت 1390/1971؛
(4) ابن خلّکان ؛
(5) ابن قاضی شهبه ، طبقات الشافعیة ، چاپ حافظ عبدالعلیم خان ، حیدرآباد دکن 1398ـ1400/1978ـ1980؛
(6) عبدالرحمان بن اسماعیل ابوشامه ، تراجم رجال القرنین السادس والسابع ، المعروف بالذیل علی الروضتین ، چاپ محمدزاهدبن حسن کوثری و عزت عطار حسینی ، بیروت 1974؛
(7) محمد ابوشهبه ، الاسرائیلیات و الموضوعات فی کتب التفسیر ، بیروت 1413/1992؛
(8) محمد اقبال لاهوری ، کلیات اشعار فارسی مولانا اقبال لاهوری ، با مقدمه و شرح احوال و تفسیر کامل احمد سروش ، تهران ?( 1343 ش ) ؛
(9) محمدعلی ایازی ، المفسرون : حیاتهم و منهجهم ، تهران 1414؛
(10) حسین برکة الشامی ، تهذیب التفسیر الکبیر ، لندن 1418/1998؛
(11) حاجی خلیفه ؛
(12) ضیاءالدین حدایق شیرازی ، فهرست کتابخانة مدرسة عالی سپهسالار ، تهران 1315ـ 1318؛
(13) بهاءالدین خرمشاهی ، سیر بی سلوک ، تهران 1370 ش ؛
محمدبن

(14) علی داوودی ، طبقات المفسرین ، بیروت 1403/1983؛
(15) محمدحسین ذهبی ، التفسیر و المفسرون ، بیروت 1407/ 1987؛
(16) عبدالوهاب بن علی سبکی ، طبقات الشافعیة الکبری ، چاپ محمود محمدطناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره 1964ـ1976؛
(17) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، الاتقان فی علوم القرآن ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم ، ( قاهره 1967 ) ، چاپ افست قم 1363 ش ؛
(18) «شناسایی برخی از تفاسیر عامه »، حوزه ، سال 5، ش 4 (مهر و آبان 1367)؛
نوراللّه بن شریف الدین

(19) شوشتری ، مجالس المؤمنین ، تهران 1354 ش ؛
(20) صفدی ؛
(21) محمدحسین طباطبائی ، قرآن در اسلام از دیدگاه تشیع ، قم 1374 ش ؛
(22) همو، المیزان فی تفسیرالقرآن ، بیروت 1390ـ1394/1971ـ1974؛
(23) محسن عبدالحمید، الرازی مفسراً ، بغداد 1394/1974؛
(24) علی محمدحسن عماری ، الامام فخرالدین رازی : حیاته و آثاره ، قاهره 1388/1969؛
(25) محمدبن عمر فخررازی ، التفسیرالکبیر ، قاهره ( بی تا. ) ، چاپ افست تهران ( بی تا. ) ؛
(26) همان : تفسیر کبیر ( مفاتیح الغیب )، ترجمة علی اصغر حلبی ، تهران 1371 ش ـ ؛
(27) مرتضی کریمی نیا، کتاب شناسی مطالعات قرآنی به زبان های اروپایی : 1700ـ1995 ، تهران 1380 ش ؛
(28) ماهر مهدی هلال ، فخرالدین الرازی بلاغیاً ، بغداد 1397/1977؛


(29) Rashid Ahmad Jullandri, "Abu al-Qasim al-Qushairi as a theologian and commentator", The Islamic quarterly, 13/I (1969);
Michel Lagarde, Index du grand commentaire de Fah ¢ r al-D i ¦ n al-Ra ¦ z ¦ â = و المصبـاح المنیــر للتفسیــر الکبیــر:

الفهرست الکامل لمفاتیح الغیب لفخرالدین الرازی ،

(30) Leiden 1996.

/ پرویز سلمانی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3718
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست