responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3704

 

تفسیر امام جعفرصادق ، مجموعه ای از روایات تفسیری با صبغه ای عرفانی ـ اشاری منسوب به امام جعفر صادق علیه السلام . این روایات ، به طور پراکنده ، در قرن سوم هجری در محافل صوفیان کوفه و بغداد بازگو می شد (سُلَمی ، ج 1، مقدمة ماسینیون ، ص 9). نخستین بار ابوعبدالرحمان سُلَمی (متوفی 412) آنها را در کتاب حقائق التفسیر * گردآوری کرد و آشنایی ما با این تفسیر تنها از طریق نقل قولهای اوست . هنوز روشن نیست که سلمی متن کامل تفسیر را روایت کرده است یا خیر. شواهدی ثابت می کند که وی متن کامل را روایت نکرده ، چنانکه خرگوشی در تهذیب الاسرار ، منتخباتی از این تفسیر را به دست داده که در کتاب سلمی نیست . همچنین روزبهان بَقْلی (متوفی 606) در کتاب عرائس البیان فی حقائق القرآن ، قطعاتی نقل کرده که در حقائق التفسیر یافت نمی شود (نویا ، ص 130، پانویس 45).

در مجموعة نافذپاشا کتابخانة سلیمانیه تفسیری منسوب به امام جعفرصادق وجود دارد که گردآورندة آن احمدبن محمدبن حرب است . وی این تفسیرها را، بترتیب ، از طریق ابوطاهربن مؤمن ، ابومحمدحسن بن محمدبن حمزه ، محمدبن حمزه (پدر حسن بن محمد)، ابومحمدحسن بن عبداللّه (عموی حسن بن محمد)، علی بن محمدبن علی بن موسی الرضا علیه السلام ، امام موسی بن جعفر و امام جعفرصادق علیهماالسلام روایت کرده است (آتش ، ص 43). باورینگ (ص 52) در معرفی مآخذ زیادات حقائق التفسیر اشاره کرده که سلمی در این تفسیر، به نقل از ابوبکر احمدبن نصر بغدادی (متوفی بعد از 365) و او نیز به نقل از عبداللّه بن احمدبن عامر، او نیز از پدرش و او از طریق امام علی بن موسی الرضا علیه السلام و پدرش از امام جعفرصادق علیه السلام سخنانی نقل کرده است .

علاوه بر این ، در الذریعه (آقابزرگ طهرانی ، ج 4، ص 269) از رساله ای به نام تفسیر الامام جعفربن محمدالصادق یاد شده که نسخه ای از آن در کتابخانة علی پاشا در استانبول موجود است . بنا بر الذریعه ، در کتابهای تذکره نویسان و عالمان رجال امامیه ، به این کتاب اشاره ای نشده است و احتمال دارد تفسیر مذکور را برخی از اصحاب امامان از ائمه روایت کرده باشند. به نظر می رسد که این اثر همان نسخة پیشین باشد.

رسالة دیگری نیز وجود دارد که به تفسیر نعمانی * معروف است و گاه تفسیر امام جعفرصادق خوانده می شود. ابوعبداللّه محمدبن ابراهیم نعمانی ، معروف به ابن ابی زینب ، از محدّثان سدة چهارم و از شاگردان کلینی ، کتاب تفسیر القرآن لاهل البیت را نگاشته و مجلسی در بحارالانوار این تفسیر را (ج 90، ص 3ـ97) نقل کرده است .

مجموعة تفسیریِ مورد بحث ، بترتیب ، از طریق احمدبن محمدبن سعید، ابن عُقْدَه ، احمدبن یوسف بن یعقوب جُعْفی ، اسماعیل بن مهران ، حسن بن علی بن ابی حمزه بطائنی و پدرش از اسماعیل بن جابر، از امام صادق نقل شده است که همة راویان آن شیعه اند. اگرچه ابن عقده مذهب زیدی جارودی داشته است ( رجوع کنید به نجاشی ، ص 94؛ طوسی ، ص 28) و حسن بن علی بن ابی حمزه و پدرش نیز در شمار واقفه بودند ( رجوع کنید به بَطائنی * ). این تفسیر را ــ که دست کم دو نسخه از آن موجود است ــ می توان همتای شیعی نسخة ابن عطا دانست که سلمی آن را در تفسیر خود نقل کرده است (نویا، ص 131؛ سلّمی ، ج 1، مقدمة

نویا، ص 6).

نویا (ص 131، پانویس 48) در باب تفاوتهای محتوایی روایت سنّی و روایت شیعیِ مجموعة تفسیری امام جعفر صادق ، به این نکته اشاره کرده که در متن سلمی ، تمام روایتها یا تفسیرهایی که به اهل بیت اشاره داشته اند، حذف شده اند و تنها یک جا (در نسخة خطی ینی جامع ، ش 43) در باب تفسیر آیة «فَتَلَقّی ' آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ...» (بقره : 37) روایتی نقل شده که



کاملاً شیعی است و بعید است از تفسیری سنّی باشد. نویا (ص 131)، به رغم اشاره به تفاوتهای دو مجموعة تفسیری مذکور، به این نتیجه رسیده است که با اثری واحد، دارای فکر و سبک و حتی محتوای معنوی واحد، روبروست و از آن مهمتر، در هر دو نسخه جملاتی با الفاظ یکسان یافت می شود.

در باب گردآورندگان یا راویان اثر نیز اختلاف نظر وجود دارد. ماسینیون (سلمی ، ج 1، مقدمه ، ص 12) به نام چند تن اشاره کرده که نخستین آنها جابربن حیّان کوفی (قرن دوم ) است . از جمله دلایل وی این است که جابربن حیّان کتابهایی به نام امام تألیف کرده ؛ ذوالنون مصری (متوفی 246)، که به ادعای ماسینیون نخستین ویراستار تفسیر امام جعفرصادق است ، شاگرد ابن حیّان در علم کیمیا بوده ؛ و ابن حیّان کتابهایی در زهد نوشته و لقبش نیز «صوفی » بوده است . ابن ندیم (ص 422) نیز در زمرة کتابهای ابن حیّان به کتاب التفسیر اشاره کرده ، اما آقابزرگ طهرانی (ج 4، ص 268) در بارة اینکه چنین کتابی تفسیر قرآن باشد تردید دارد. گرچه جابربن حیّان در کیمیا شاگرد امام صادق دانسته شده (سزگین ، ج 1، جزء 3، ص 267) و ابن ندیم (ص 420) این ادعا را به شیعیان نسبت داده ، در هیچیک از کتابهای رجال شیعه از جابربن حیّان نامی برده نشده است . نویا (ص 129ـ130) دلیل این امر را در روایتهایی می یابد که در بارة امام صادق نقل شده و منعکس کنندة دو وجه واقعی و فراواقعی شخصیت ایشان است .

شخصیت دیگری که از او به عنوان گردآورندة مجموعة تفسیری یاد می شود، ابن ابی العوجاء است . ماسینیون (سلمی ، ج 1، مقدمه ، ص 13) برای تأیید این نظر نیز دلایلی آورده که به زعم خود او قوی اند، از جمله اینکه معتقد است ابن ابی العوجاء (که از طریق حَمّادبن سَلمه ، از مریدان قدیم حسن بصری است ) اصول عقاید خود را اصلاح کرده و مجموعه ای از احادیث فراهم آورده بوده است . ماسینیون می افزاید که این مجموعه بر مشرب عرفانی است و گردآورندة آن ، مانند حلاج ، آماج دو تهمت ظاهراً متضاد (تشبیه و تعطیل ) است . دلایل مذکور کافی نیست و سخنان ماسینیون از حد احتمال فراتر نمی رود. علاوه بر این ، ابن ابی العوجاء در زمرة اصحاب امام صادق ذکر نشده است . از آن مهمتر اینکه وی در 155، به اتهام زندیق بودن ، در کوفه به قتل رسیده (ابن اثیر، ج 6، ص 7) و نه تنها از امام صادق روایتی نقل نکرده ، بلکه مناظره هایی با حضرت داشته است (برای نمونه رجوع کنید به کلینی ، ج 1، ص 76ـ77؛ مجلسی ، ج 3، ص 31).

از دیگر کسانی که احادیث روایت شده از امام صادق را نقل کرده ، فُضَیْل بن عِیاض مکی (متوفی 187) است (سلمی ، ج 1، مقدمة ماسینیون ، ص 9). عالمان رجال وی را، که از مشایخ تصوف است ، جزو محدّثان آورده و توثیق کرده اند (برای نمونه رجوع کنید به ابن حبّان ، ج 7، ص 315؛ محمدبن احمد ذهبی ، ج 3، ص 361). قاضی عیاض سبتی (ج 2، ص 214) فضیل را از شاگردان مالک دانسته و گفته که وی از مالک حدیث و فقه آموخته است . ذوالنون مصری ، سنّی مذهب دیگر، نیز از این احادیث یاد کرده است (سلمی ، همانجا). ذوالنون نیز از جمله شاگردان و دانش آموختگان مستقیم مالک بوده است (قاضی عیاض ، ج 2، ص 189). با اینهمه ، نقل است که وی این احادیث تفسیری را از طریق فضل بن غانم خُزاعی از مالک اخذ کرده و مالک نیز احتمالاً آنها را از امام جعفرصادق گرفته بوده است (سلمی ، ج 1، مقدمة ماسینیون ، ص 10). محمدبن احمد ذهبی (ج 2، ص 33)، به نقل از دارقُطنی ، آورده که در اعتبار برخی از روایتهایی که ذوالنون از مالک نقل کرده ، تردید هست ، اما این روایتها را مشخص نکرده است . ابن ندیم (ص 419، 423) ذوالنون را در زمرة کسانی دانسته که در علم کیمیا تألیفاتی دارند، اما سخنی از تفسیر او به میان نیاورده است .

در صحت سخنان ماسینیون و پژوهشگران و شرق شناسان دیگر، در استناد این مجموعه به امام صادق ، تردید فراوان وجود دارد. سخنان آنها گاه از حدس و احتمال فراتر نمی رود و در شرح حال شخصیتهای یادشده (فضیل بن عیاض ، جابربن حیّان ، ابن ابی العوجاء و ذوالنون مصری ) هیچ شاهدی وجود ندارد که بر این مدعا دلالت کند. با اینهمه ، در باب اصالت این تفسیر دو دیدگاه هست : نخست دیدگاه منتقدان که تفسیر مذکور را یکسره مجعول و ساختة برخی صوفیان دوره های متأخر می دانند. ابن تَیْمیّه در این زمره جای دارد. وی در کتاب منهاج السنة النبویة (ج 8، ص 11)، در بخش مربوط به امام جعفرصادق ، به احادیث دروغینی اشاره کرده که به آن حضرت نسبت داده شده و غالباً در بارة علوم غریبه است . ابن تیمیّه افزوده است که ابوعبدالرحمان سلمی در کتاب حقائق التفسیر نیز مجموعه ای از روایات تفسیری را از امام صادق نقل کرده که یکسره صبغة باطنی دارند و آشکارا تحریف مراد خداوندند، در حالی که هر خردمندی می داند که چنین اقوالی از جعفربن محمد صادر نشده و آنها را به دروغ به وی نسبت داده اند. به نوشتة ابن تیمیّه (ج 2، ص 465)، مجموعه کتابهای منسوب به امام صادق ، از جمله تفسیر مذکور، در دوره های بعد نگارش یافته است . ابن خلدون (ج 1: مقدمه ، ص 416) نیز ضمن اشاره به کتاب جفر ، منسوب به امام صادق ، می گوید که در این کتاب تفسیر قرآن و معانی



غریبی که از باطن آن مستفاد می شود نیز از امام جعفرصادق روایت شده است ، ولی روایت کتاب پیوسته و متصل نیست . وی می افزاید که عین این کتاب دیده نشده و از آن کلمات و خبرهای شاذی که به هیچ دلیلی متکی نیست در میان مردم منتشر شده است . محمدحسین ذهبی نیز (ج 2، ص 421) با اشاره به حقائق التفسیر ، بخش روایات تفسیری منقول از امام صادق را یکسره بی پایه و نامعتبر دانسته و آن را به برخی راویان شیعی نسبت داده است .

در مقابل ناقدان ، موافقان بر اصالت این تفسیر و صحت انتساب آن به امام جعفرصادق تأکید کرده اند. لویی ماسینیون در صدر این گروه قرار دارد. وی در کتاب > تحقیق در مبادی اصطلاحات عرفان اسلامی < برای نخستین بار به اهمیت این تفسیر اشاره (نویا، ص 130) و برای تصحیح سند آن تلاش فراوان کرده است . به گفتة ماسینیون ، تعیین اینکه از میان روایات محافل سنّی و عرفانی ، کدام روایتها محققاً از امام شیعیان به ما رسیده ، دشوار است (سلمی ، ج 1، مقدمه ، ص 11). با اینهمه ، می افزاید با ملاحظة مقایسه های جالبی در اصول عقاید، میان برخی از کلمات تفسیر عرفانی منسوب به امام صادق از سویی ، و سخنان پراکندة مَروی از طریق جداگانه به نقل از غلات شیعه (نُصیریه و دروزیه ) از سوی دیگر، پیشاپیش نمی توان انتساب کلمات این تفسیر عرفانی را به امام جعفرصادق بکلی رد کرد (همان ، ج 1، مقدمة ماسینیون ، ص 12). ماسینیون چند نمونه از این مقایسه های عقیدتی را ذکر می کند، اما به گفتة نویا (ص 131) این نمونه ها به سبب ابهام آنها قانع کننده نیستند.

در باب سبک و محتوای این تفسیر چند نکته گفتنی است : این تفسیر حدود 350 روایت ، در تفسیرِ 310 آیة پراکنده از اول تا آخر قرآن کریم ، را در بر دارد (مبلغ ، ص 299). ابتدا بخشی از آیه ذکر و سپس با عبارتهایی چون قال جعفر یا جعفرالصادق یا جعفربن محمد به تفسیر آن پرداخته شده است . نکتة دیگر اینکه تفسیر مذکور، تفسیر مأثور به شمار نمی آید؛ هیچیک از روایات یا احادیث ، جز دو مورد که در برخی نسخ خطیِ موجود برای آنها سلسله سند ذکر شده ، مستند نیستند ( رجوع کنید به سلمی ، ج 1، ص 22، پانویس 1، ص 23، پانویس 6). سومین نکته اینکه در میان روایات عرفانی این تفسیر، روایتهای کلامی نیز وجود دارد که از نظر سبک و روش متفاوت اند (مبلغ ، ص 300).

تفسیر مذکور با روایتی از امام صادق آغاز می شود که طبق آن ، آیات قرآن چهار قسم اند: عبارات ، اشارات ، لطایف و حقایق . عبارات برای عامة مردم ، اشارات برای خواص ، لطایف از آن اولیا و حقایق خاص انبیاست . روشن است که این تقسیم بندی با آموزه های صوفیانه کاملاً مطابقت دارد. در این تفسیر نیز به تفصیل به شرح و بیان حروف مقطّعه پرداخته شده است . همچنین در آن ، اصطلاحات و مفاهیمی چون فنا، ماهیت (سلمی ، ج 1، ص 21)، خواطر (همان ، ج 1، ص 28)، نورالدیمومیة یا نورالهویة (همان ، ج 1، ص 45)، مشاهده (همان ، ج 1، ص 46)، خلعة الهدایة (همان ، ج 1، ص 62؛ نیز رجوع کنید به نویا،ص 156ـ 178) به کار رفته است . انتساب بسیاری از این تعبیرها به امام جعفرصادق صحیح نیست ، زیرا عباراتی چون «فناء فی اللّه » و «بقاء باللّه » در دوره های بعد رایج شدند و بسیاری از عبارتهای دیگر نشان از سده های سوم و چهارم دارند (آتش ، ص 48).

از سوی دیگر برخی روایتهای این تفسیر یکسره با باورهای شیعة امامیه ناسازگارند، از جمله در پایان آیات سورة حمد، روایتی از امام جعفرصادق در تفسیر کلمة آمین نقل شده (سلمی ، ج 1، ص 23) که تنها با مذهب فقهی اهل سنّت سازگار است و فقیهان شیعه ، به اتفاق ، ذکر این کلمه را جایز نشمرده و حتی آن را از مبطلات نماز ذکر کرده اند ( رجوع کنید به نجفی ، ج 10، ص 2ـ4). در تفسیر آیة «.. اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ...» (مائده : 3) نیز «الیوم » را اشاره به بعثت پیامبر دانسته است (سلمی ، ج 1، ص 28) و حال آنکه مفسران شیعه ، به اجماع و با استناد به احادیث متواتر، آیة مزبور را ناظر به روز غدیر خم می دانند. همچنین ذیل آیة «اَللّ'هُ نُورُ السَّمو'اتِ وَالاَرْضِ...» (نور: 35)، مطابق روایتی از امام صادق ، نورالارض به خلفای چهارگانه تعبیر شده است (همان ، ج 1، ص 45). ذیل آیة دهم سورة حدید، در باب خلیفة اول ، تعبیری از امام صادق نقل شده که با باورهای شیعه چندان سازگار نیست ( رجوع کنید به سلمی ، ج 1، ص 58).

بر این اساس ، عجیب به نظر می رسد که چگونه نویا تفسیر نعمانی را همتای شیعی تفسیر امام جعفرصادق دانسته و گذشته از مقارنه های عقیدتی ، دو اثر مذکور را دارای فکر و سبک و حتی محتوای واحد دانسته است . اگرچه خود وی ، در جایی دیگر (ص 131، پانویس 48)، به این نکته اشاره کرده که در متنی که سلمی در کتاب خود حفظ کرده ، هر چه اشاره ای به اهل بیت داشته ، حذف شده است .

در مجموع ، دلایل و شواهد علمی معتبر برای اثبات اصالت این تفسیر و صحت انتساب آن به امام صادق در دست نیست و اطلاعات موجود، از حدس و گمان فراتر نمی رود. اگرچه باید به این نکته نیز توجه داشت که منشأ تاریخی تفسیر منسوب به امام صادق هرچه باشد، ورود این تفسیر به جهان تصوف هم زمان با شکل گیری تعالیم عرفانی و پدیدآمدن واژه های فنی صوفیانه بوده است و در واقع ، به گفتة نویا (ص 132)، یکی از قدیمترین شواهدِ قرائت استنباطی یا تجربی قرآن است .

تفسیر امام جعفرصادق نخستین بار، پس از معرفی ماسینیون ، به کوشش و تصحیح پل نویا در 1968 در بیروت منتشر شد. مقدمة نویا بر این تصحیح ، به فارسی ترجمه شده و به همراه مجموعة آثار ابوعبدالرحمان سلمی (ج 1، ص 5 ـ 8) منتشر گردیده است . علاوه بر این نویا در پژوهشی مستقل به بحث در بارة این تفسیر پرداخته است . علی زیعور، پژوهشگر لبنانی ، تفسیر امام صادق را تصحیح کرد و در 1979 با عنوان التفسیر الصوفی للقرآن عندالصادق به چاپ رساند.


منابع :
(1) سلیمان آتش ، مکتب تفسیراشاری ، ترجمة توفیق ه . سبحانی ، تهران 1381 ش ؛
(2) آقابزرگ طهرانی ؛
(3) ابن اثیر؛
(4) ابن تیمیّه ، منهاج السنة النبویة ، چاپ محمدرشاد سالم ، ( حجاز ) 1406/1986؛
(5) ابن حبّان ، کتاب الثقات ، حیدرآباد دکن 1393ـ1403/1973ـ1983، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(6) ابن خلدون ؛
(7) ابن ندیم ؛
(8) محمدبن احمد ذهبی ، میزان الاعتدال فی نقدالرجال ، چاپ علی محمد بجاوی ، قاهره 1963ـ 1964، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(9) محمدحسین ذهبی ، التفسیر و المفسّرون ، بیروت 1407/1987؛
(10) فؤاد سزگین ، تاریخ التراث العربی ، ج 1، جزء 3، نقله الی العربیة محمود فهمی حجازی ، ریاض 1403/1983؛
(11) محمدبن حسین سلمی ، مجموعة آثار ابوعبدالرحمن سلمی : بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر ، چاپ نصراللّه پورجوادی ، 1: حقائق التفسیر ، تهران 1369ـ1372 ش ؛
(12) محمدبن حسن طوسی ، الفهرست ، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم ، نجف ( 1356/1937 ) ، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛
(13) عیاض بن موسی قاضی عیاض ، ترتیب المدارک و تقریب المسالک لمعرفة اعلام مذهب مالک ، ج 2، چاپ عبدالقادر صحراوی ، مغرب 1403/ 1983؛
(14) کلینی ؛
(15) محمدحسین مبلغ ، «پژوهشی در بارة تفسیر عرفانی امام صادق (ع )»، فصلنامة پژوهشهای قرآنی ، ش 5 ـ6 (بهار و تابستان 1375)؛
(16) مجلسی ؛
(17) احمدبن علی نجاشی ، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی ، چاپ موسی شبیری زنجانی ، قم 1407؛
(18) محمدحسن بن باقرنجفی ، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام ، ج 10، چاپ عباس قوچانی ، بیروت 1981؛
(19) پل نویا، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی ، ترجمة اسماعیل سعادت ، تهران 1373 ش ؛


(20) Gerhard Bخwering, "The major sources of Sulam ¦ â 's minor Qur ف a ¦ n commentary", Oriens , vol. 35(1996).

/ محمدتقی سبحانی و محمدتقی کرمی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3704
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست