responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3518

 

تزکیه ، اصطلاحی دینی و اخلاقی . تزکیه در لغت به معنای پاک گردانیدن و به صلاح آمدن و رشد یافتن نفس و مال و کشت و زرع و همچنین به معنای ستودن نفس و خودستایی و به ناز زیستن در فراوانی است (فَراهیدی ، ذیل «زکو»؛ ابن فارس ، ذیل «زکی »؛ بیهقی ، ج 1، ص 99؛ ابن منظور؛ شَرتونی ، ذیل «زکا»).

این مقاله مشتمل است بر تزکیه در قرآن ، حدیث ، عرفان .

1) در قرآن . در قرآن کریم واژة تزکیه به کار نرفته ، اما واژگان هم ریشة آن بیش از پنجاه بار آمده است . صورتهای گوناگون تزکیه در قرآن ناظر بر معنایی عام است و آن دور ساختن غیرحق از حق و ناپاکی از پاکی است که شامل پالودن نفس از گناه و خویهای ناپسند و پالایش مال از چیزهای حرام و فاسد است ؛ بنابراین ، تزکیه هم در مورد نفس هم در مورد مال به کار می رود. پالودن نفس موجب می شود که انسان در دنیا به اوصاف پسندیده و در آخرت به اجر و پاداش نایل شود (راغب اصفهانی ، ذیل «زکا»؛ سجستانی ، ص 60؛ لسان التنزیل ، ص 17؛ مصطفوی ، ذیل «زکو»). پالودن مال از چیزهای حرام نیز همین اثر را دارد، زیرا عمده اسباب وصول به شهوات مال است . پس با ترک مال جمیع اسباب شهوات دنیوی قطع می شود و تزکیه و رسیدن به آثار آن میسر می گردد (صدرالدین شیرازی ، ج 7، ص 391) و این تزکیه میسر نیست الا به خواست خداوند

و او به لطف و فضل خویش هر که را بخواهد تزکیه می کند (طباطبائی ، ج 15، ص 93، ذیل نور: 21). به گفتة راغب اصفهانی (همانجا) تزکیة نفس دو معنای متفاوت دارد: از راه کِردار بدین معنا که نفس خود را با انجام اعمال صالح از گناه پاک سازد، و این همان حقیقت تزکیه است (نیز رجوع کنید به دامغانی ، ج 1، ص 398) و در قرآن (اعلی ': 14؛ شمس : 9) نیز به کسی که خود را تزکیه کند، وعدة رستگاری داده شده است ؛ از راه گفتار که ناپسند، و مدح نفس و خودستایی است و در قرآن نیز از آن نهی شده است (فضل طبرسی ، ج 9، ص 272، ذیل نجم : 32).

بسیاری از مفسران ، تزکیه و تهذیب * و تطهیر را مترادف یکدیگر آورده اند (برای نمونه رجوع کنید به زمخشری ، ج 4، ص 695، 740؛ فخررازی ، ج 30، ص 3؛ صدرالدین شیرازی ، ج 7، ص 389؛ طنطاوی بن جوهری ، ج 1، جزء 1، ص 210). البته گاه تزکیه مبالغه در تطهیر و زیادت در آن نیز دانسته شده است (زمخشری ، ج 2، ص 307).

تفسیر و تعبیر بعضی قرآن شناسان و مفسران از معانی گوناگون تزکیه در قرآن به این شرح است : نمو دادن و زیاد کردن و نیز پاک و اصلاح کردن (کاشانی ، ج 1، ص 352، ذیل بقره : 151؛ طباطبائی ، ج 9، ص 377، ذیل توبه : 103) و به معنای افزایش تقوا * نیز آمده است (زمخشری ، ج 4، ص 740؛ صدرالدین شیرازی ، همانجا)؛ پاکیزه کردن وجود انسان از شرک و گناهان به واسطة مبعوث شدن پیامبران ، به تعبیر دیگر، یکی از وجوه بعثت پیامبران تزکیه بوده است ( رجوع کنید به ابوالفتوح رازی ، ج 2، ص 173؛ کاشفی ، ج 1، ص 36؛ شریف لاهیجی ، ج 1، ص 116؛ فیض کاشانی ، ج 1، ص 173، ذیل بقره : 129) و به قولی دیگر (دامغانی ، همانجا) پاک کردن مردم با گرفتن زکات از اموالشان ؛ اخلاص و فرمانبرداری از خداوند (برای نقل قولی از ابن عباس رجوع کنید به نظام الاعرج ، ج 1، ص 404؛ ابن کثیر، ج 1، ص 175؛ طوسی ، التبیان ، ج 1، ص 467، ذیل بقره : 129)؛ پاک کردن و زایل کردن پلیدیها و آلودگیها که شامل اعتقادات فاسدی چون شرک و کفر و ملکات رذیله ای چون تکبر و بخل و گناهان کبیره ای چون قتل نفس و زنا و شرابخواری است (طباطبائی ، ج 1، ص 330، ذیل بقره : 151، به نوشتة او مقصود از رسالت پیامبران ابتدا تربیت انسان است )؛ تربیت و رشد دادن چیزی به نحو شایسته (طباطبائی ، ج 3، ص 265، ذیل آل عمران : 77)؛ پاک شمردن نفس و خودستایی و مدح خویشتن (فضل طبرسی ، ج 3، ص 91، ذیل نساء: 49، ج 9، ص 272، ذیل نجم : 32؛ ابوالفتوح رازی ، ج 5، ص 391، ذیل نساء: 49؛ سیوطی ، ج 6، ص 128، ذیل نجم : 32).

در تفسیر آیاتی که حاوی معانی تزکیه و تعلیم است مانند (جمعه : 2) «... یَتْلُوا عَلَیهِم آی'اتِهِ وَیُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُم الکِت'ابَ وَ الحِکمَةَ...» گفته شده که نفس انسان دارای دو نیروی نظری و عملی است ، قرآن از نیروی اول تعبیر به «یزکیهم » کرده که اشاره به کمال قوة نظری یعنی حصول معارف الاهی دارد و «یعلمهم الکتاب و الحکمة » اشاره به معرفت تأویل ظواهر شریعت و اسرار و علل و منافع شریعت است (فخررازی ، ج 9، ص 77، 80). بعضی مفسران دیگر در تفسیر این آیه و آیه های مشابه این مضمون نسبت تقدم و تأخر میان تزکیه و تعلیم قائل اند. در این آیات ، گاه تعلیم بر تزکیه و غالباً، تزکیه بر تعلیم مقدّم است . سیدحیدر آملی (ج 1، ص 82)، در توجیه این تقدم ، علم را بر دو نوع دانسته است : علمی که مقدمة تزکیه است و علمی که تزکیه مقدمة آن است . نوع نخست ، علم شریعت است که انسان را به راه تزکیه هدایت می کند، چنانکه در آیة 129 سورة بقره («... وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ یُزَکّیهِم ...») آمده است . نوع دوم علم ، معرفت و حکمت است که غایت و نهایت تزکیه است و هیچ معرفت و حکمتی به دست نمی آید مگر اینکه قبل از آن ، تزکیه و عبادت و تقوا و طهارت صورت گرفته باشد، چنانکه در قرآن کریم آمده است : «... وَ یُزَکّیهِم و یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَةَ...» (آل عمران : 164؛ جمعه : 2). به نوشتة طباطبائی (ج 19، ص 265، ذیل جمعه : 2)، هر گاه موضوع تربیت در میان باشد، تزکیه مقدّم بر تعلیم علوم و معارف و حکمت است ، اما در جایی که پیامبران برای امت خود دعا می کرده اند و درخواستی از خدا داشته اند، پیداست که ابتدا حکمت و کتاب و پس از آن تزکیه را طلب کرده اند. وی می گوید در عالم تحقق و خارج ، علم مقدّم بر تزکیه است ، زیرا تا علم به اَعمال صالح و اخلاق نیکو نباشد، عمل به آنها و در نتیجه تزکیه نیز میسر نخواهد بود (قس رجوع کنید به بهرام پور، ص 156).

به نظر برخی مفسران منظور از زکاة در قرآن ، پرداخت مقدار معیّنی از مال نیست ، بلکه در بعضی موارد، منظور طهارت و پاکیزگی یا همان تزکیة نفس است ، از جمله در آیة 43 سورة بقره : «وَاَقیموا الصَّلو'ةَ و ا'تُوا لزَّکو'ةَ...» (راغب اصفهانی ، ذیل «زکا»؛ مصطفوی ، ذیل «زکو»)؛ آیة 4 سورة مرجوع کنید بهمنون : «وَالَّذینَ هُم لِلزَّکو'ةِ فاعِلونَ» که منظور تطهیر مال با انفاق است (طباطبائی ، ج 15، ص 9) و آیة 31 سورة مریم : «... وَ اَوْصانی بِالصَّلَو'ةِ و الزَّکو'ةِ...».

از آثار تزکیة نفس ، تصفیة دل است ؛ چنانچه نفس پاکیزه گردد، دل از آلودگیِ تعلق به غیر صاف می شود (کاشفی ، ج 4، ص 419). تزکیه سبب خوش خلقی و عروج و بالا رفتن مراتب انسان نزد خدا و دریافت فیض الاهی می شود (آمدی ، ص 240، 247، 440).

2) در حدیث . در کتابهای حدیثی ، تزکیه بیشتر در کنار طهارت نفس و به معنای پاک شدن از اوصاف مذموم و درست شدن و به صلاح آمدن اعمال و فرمانبرداری از اوامر خداوند و دوری از نواهی و نیز تخلیة درون از خویهای ناپسند آمده است (برای نمونه رجوع کنید به ابن بابویه ، ج 2، ص 275؛ علامه حلّی ، ص 321؛ مجلسی ، ج 29، ص 258). از امام صادق علیه السلام روایت شده که تزکیه فقط به معنای درست بودن زبان و گفتار است (کلینی ، ج 2، ص 104).

در کتابهای حدیثی شیعه و سنّی ، با استناد به قرآن ، در مذمت معنای دیگر تزکیه ، یعنی مدح و ستایش خویش ، مطالب بسیاری آمده است . چنانکه خدا و رسول او «تزکیة نفس » را نهی کرده اند (ابن حنبل ، ج 5، ص 48؛ بخاری جُعْفی ، ج 8، ص 153؛ احمد طبرسی ، ج 1، ص 176؛ ابن ابی الحدید، ج 15، ص 181؛ شهیدثانی ، ص 172، 333؛ برای نقل روایتی از امام علی علیه السلام رجوع کنید به نراقی ، ج 1، ص 402) و حتی روایت شده است که مرجوع کنید بهمنان از اینکه مردم آنان را پاک و مطهر بخوانند در هراس اند و این هراس باعث پاکی از کبر و عُجب و دوری از ریا می شود (مجلسی ، ج 64، ص 335، ج 69، ص 283).

زکات و تزکیه با یکدیگر ارتباط نزدیکی دارند و زکات مقدمه ای برای تزکیة نفس و افزایش رزق و روزی به شمار می رود، چنانکه طبرسی در الاحتجاج (ج 1، ص 97) روایت کرده است که خداوند زکات را سبب پاک شدن نفس و رشد و نمو در رزق و روزی قرار داد. همچنین روایت شده است که زکات دادن موجب تزکیة نفس از بخل می شود (مجلسی ، ج 6، ص 104).

تزکیة قلب و تهذیب نفس از طریق انواع مجاهدات و اکتفا نکردن به حد معیّنی از عبادت پروردگار (مجلسی ، ج 70، ص 196) و نیز با تخلیة نفس از رذایل و تحلیة آن به اخلاق و ملکات فاضله میسر می شود (همان ، ج 82، ص 59). در بسیاری جاها برای رسیدن به تطهیر و تزکیه ، نماز گزاردن توصیه شده است (طوسی ، مصباح المتهجّد ، ص 236؛ حسن طبرسی ، ص 285؛ کفعمی ، ص 25؛ مجلسی ، ج 83، ص 4، ج 92، ص 324).


منابع :
(1) علاوه بر قرآن ؛
(2) عبدالواحدبن محمد آمدی ، تصنیف غررالحکم و دررالکلم ، قم 1366 ش ؛
(3) حیدربن علی آملی ، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم فی تأویل کتاب اللّه العزیز المحکم ، چاپ محسن موسوی تبریزی ، تهران 1416/1995؛
(4) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم ، قم 1404؛
(5) ابن بابویه ، عیون اخبارالرضا ، چاپ مهدی لاجوردی ، ( تهران ) 1378؛
(6) ابن حنبل ، مسند احمدبن حنبل ، استانبول 1402/1982؛
(7) ابن فارس ؛
(8) ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم ، بیروت 1412؛
(9) ابن منظور؛
ابوالفتوح رازی ، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن ، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح ، مشهد

(10) 1365ـ1376 ش ؛
(11) محمدبن اسماعیل بخاری جعفی ، صحیح البخاری ، استانبول 1401/ 1981؛
(12) ابوالفضل بهرام پور، «تزکیه مقدم است یا تعلیم ؟»، بیّنات ، سال 4، ش 4 (زمستان 1376)؛
(13) احمدبن علی بیهقی ، تاج المصادر ، چاپ هادی عالم زاده ، تهران 1366ـ 1375 ش ؛
(14) حسین بن محمد دامغانی ، الوجوه و النظائر لالفاظ کتاب اللّه العزیز ، ج 1، چاپ محمدحسن ابوالعزم زفیتی ، قاهره 1412/ 1992؛
(15) حسین بن محمد راغب اصفهانی ، المفردات فی غریب القرآن ، چاپ محمد سیدکیلانی ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(16) زمخشری ؛
(17) محمدبن عزیز سجستانی ، غریب القرآن ، المسمی بنزهة القلوب ، بیروت 1402/1982؛
(18) سیوطی ؛
(19) سعید شرتونی ، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد ، قم 1403؛
(20) محمدبن علی شریف لاهیجی ، تفسیر شریف لاهیجی ، تهران 1363 ش ؛
(21) زین الدین بن علی شهیدثانی ، منیة المرید فی ادب المفید و المستفید ، چاپ رضا مختاری ، قم 1368 ش ؛
(22) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی ، تفسیر القرآن الکریم ، چاپ محمد خواجوی ، قم 1379؛
(23) طباطبائی ؛
احمدبن علی طبرسی ،

(24) الاحتجاج ، مشهد 1403؛
(25) حسن بن فضل طبرسی ، مکارم الاخلاق ، قم 1412؛
(26) فضل بن حسن طبرسی ، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن ، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل اللّه یزدی طباطبائی ، بیروت 1408/1988؛
(27) طنطاوی بن جوهری ، الجواهر فی تفسیرالقرآن الکریم ، ( بیروت ) : دارالفکر، ( بی تا. ) ؛
(28) محمدبن حسن طوسی ، التبیان فی تفسیرالقرآن ، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(29) همو، مصباح المتهجّد ، بیروت 1411/1991؛
(30) حسن بن یوسف علامه حلّی ، الالفین فی امامة مولانا امیرالمرجوع کنید بهمنین علی بن ابی طالب علیه السلام ، قم 1409؛
(31) محمدبن عمر فخررازی ، التفسیر الکبیر ، قاهره ( بی تا. ) ؛
(32) چاپ افست تهران ( بی تا. ) ؛
(33) خلیل بن احمد فراهیدی ، کتاب العین ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی ، قم 1405؛
(34) محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی ، تفسیر الصافی ، چاپ حسین اعلمی ، بیروت ?( 1399/1979 ) ، چاپ افست مشهد ( بی تا. ) ؛
(35) فتح اللّه بن شکراللّه کاشانی ، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین ( تفسیر کبیر ملافتح اللّه کاشانی )، تهران 1344 ش ؛
(36) حسین بن علی کاشفی ، مواهب علیّه ، یا، تفسیر حسینی ، چاپ محمدرضا جلالی نائینی ، تهران 1317ـ 1329 ش ؛
(37) ابراهیم بن علی کفعمی ، المصباح ، چاپ سنگی ( تهران ) 1321، چاپ افست قم 1405؛
(38) کلینی ؛
(39) لسان التنزیل ، چاپ مهدی محقق ، تهران : بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، 1355 ش ؛
(40) محمدباقربن محمدتقی مجلسی ، بحارالانوار ، بیروت 1403/ 1983؛
(41) همان ، ج 29، چاپ عبدالزهراء علوی ، بیروت : دارالرضا، ( بی تا. ) ؛
(42) حسن مصطفوی ، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم ، تهران 1360ـ1371 ش ؛
(43) مهدی بن ابی ذر نراقی ، جامع السعادات ، چاپ محمد کلانتر، نجف 1387/1967، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(44) حسن بن محمد نظام الاعرج ، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان ، چاپ زکریا عمیرات ، بیروت 1416/1996.

/ فاطمه رحیمی /

3) در عرفان . تزکیه در عرفان عبارت است از زدودنِ نفس و تخلیة آن از عقاید باطل و اوصاف مذموم ، میراندنِ هوای نفس ، تربیت کردن و به صلاح آوردن نفس و از صفت امّاره به مطمئنه رسانیدن آن . برخی تزکیه را به معنای ترک دنیا دانسته اند (نجم رازی ، ص 173ـ174؛
شمس الدین آملی ، ج 2، ص 12؛
نعمة اللّه ولی ، ج 1، ص 304؛
تَهانَوی ، ج 1، ص 623؛
نیز رجوع کنید بهابرقوهی ، ص 70). به نوشتة ابرقوهی (همانجا)، تزکیه را به جهت پاک کردن دل از رذایل ، «تصقیل » نیز می گویند.

در منابع عرفانی به تزکیه به طور مستقل کمتر پرداخته شده و بیشتر آن را ذیل ، سیروسلوک و ریاضت نفس مطرح کرده اند. در آثار اخلاقی نیز، ذیل بحث تهذیب نفس ، به تزکیه پرداخته شده است ( رجوع کنید به تهذیب * ؛
تعلیم و تربیت * )، اما امام محمد غزالی قسم سوم کتاب الاربعین (ص 107ـ181) را به تزکیة قلب اختصاص داده و نجم رازی در مرصادالعباد (ص 173ـ186) بتفصیل از «تزکیت نفس و معرفت آن » سخن گفته است . در برخی منابع عرفانی نیز مستقلاً ولی به اجمال در بارة این اصطلاح بحث شده ، از جمله میبدی در کشف الاسرار و عدة الابرار (ج 1، ص 411) تزکیه را بر دو گونه دانسته است : 1) تزکیه ای که در آغاز سلوک صورت می گیرد و آن پیروی بنده از احکام شرع است . این مرتبه پیش از معرفت نسبت به حقایق قرآن و رسیدن به حکمت است و آیة 151 سورة بقره به آن اشاره دارد. 2) طهارت دل از هر گونه آلایش . این مرتبه به عنایت و فضل الاهی امکان پذیر خواهد بود. این نوع تزکیه کمال ایمان و غایت معرفت و نتیجة تعلم کتاب و رسیدن به حکمت است . آیة 129 سورة بقره که در آن حضرت ابراهیم از خداوند تزکیه خواست ، به این نوع تزکیه اشاره دارد، زیرا کلمة تزکیه بعد از تعلیم کتاب و حکمت آمده است . چنین تزکیه ای همان «زکات قلب » است ، یعنی عارف از مشاهدة غیرحق مبرّا و از ظلمت تعلقات پاک می شود. زکات قلب نیز پس از پرداخت زکات اعضا یا «زکات حسنه » (استفاده از اعضا در هر آنچه برای آن خلق شده ) است (آملی ، ص 577).

در بارة اهمیت تزکیه گفته شده است که هیچ سالکی و حتی هیچیک از اولیا و مشایخ از آن بی نیاز نیستند. یکی از ویژگیهای مهم صوفی آن است که دائم به تزکیة نفس و تصفیة دل و تجلیة روح مشغول باشد، زیرا اشراق انوار الاهی از طریق تطهیر قلب و تزکیه امکان پذیر است . سالک با پاک شدن از صفات مذموم از شر شیطان و مکاید او در امان می ماند و میان دل و نفس

و روح سالک آشتی و مصالحه برقرار می شود؛
هر گاه نفس

به حظّی دست یابد، در دل نیز انشراح حاصل می شود و بنابراین ، نفسِ مزکّی ' در طی مراحل سیروسلوک ، روح

را به «مَعارج اَعْلی عِلّیّین » و «مدارج قابَ قوسَیْن » و مقام

و مرتبة مقربان حضرت حق می رساند ( رجوع کنید به سهروردی ، ص 7ـ 8، 24، 33، 87، 177). شخص مزکّی ' از امور غیبی و ضمایر افراد نیز آگاهی می یابد و به مقام کشف و شهود می رسد

(رازی ، ص 294). خلاصه آنکه مدار سیروسلوک و کمال سعادت آدمی بر تزکیه استوار است ، زیرا تزکیه مقدمة شناخت نفس است و شناخت نفس نیز شناخت حق را در پی دارد،

ازینرو تا تزکیه کامل نشود، شناخت و معرفت حقیقی خداوند نیز حاصل نمی شود (غزالی ، 1368 ش ، ص 107؛
همو، 1403، ص 17؛
میبدی ، ج 10، ص 463ـ464؛
نجم رازی ، ص 173ـ 174؛
رازی ، ص 292).

موانع تزکیة نفس بسیارند. به نظر غزالی ، آن جنبه از نفس که به بدن و امور جسمانی مربوط می شود و تزکیة نفس در بارة آن مصداق می یابد، موانع بسیاری دارد که ریشة همة آنها ده صفت مذموم است و باید در تزکیة نفس از همة آنها مبرّا شد. این ده صفت عبارت اند از: حریص بودن به خوردن طعام ، حریص بودن به گفتار و آفات زبان (مانند دروغ و غیبت و جدل و شوخی و مدح بیهوده )، غضب ، حسد، بخل ، جاه طلبی ، حبّ دنیا، کبر، عُجب ، و ریا (غزالی ، 1403، ص 20ـ21؛
همو، 1368 ش ، ص 107ـ 181). غزالی (1412، ج 3، ص 179)، و به تبع او فیض کاشانی (ج 5، ص 99)، تنبلی و کاهلی را نیز از موانع تزکیه به شمار آورده اند.

راه تزکیة نفس آن است که نخست نفس و سپس موانع و شرور آن شناخته شود. بنابراین ، تزکیة نفس فقط با مواظبت و مراقبه و محاسبه به دست می آید (غزالی ، 1368 ش ، ص 107؛
همو، 1403، همانجا). نکتة مهم آن است که تزکیة نفس از موانع نفسانی (مانند قوای غضبی و شهوی )، سرکوب کردن دو قوة غضب و شهوت نیست ، بلکه به اعتدال رسانیدن این دو قوه است که با به اطاعت در آوردن آنها از علم و شرع حاصل می شود. نیروی عقل به کمک عدل بر غضب و شهوت نظارت می کند و جلو طغیان آنها را می گیرد ( رجوع کنید به همو، 1368 ش ، ص 174ـ 175). به عقیدة نجم رازی ، نفس چه در سیر نزولی چه در سیر صعودی به شهوت و غضب نیازمند است ، زیرا این دو قوه وقتی به خدا روی می آورند، تبدیل به عشق و محبت و غیرت و همت می شوند و به کمک آنها همة منازل و مراحل طی می شود و سالک در هیچ مقامی متوقف نمی گردد (ص 183ـ 184). مهمتر از همه آنکه تزکیه جز از طریق تربیت شیخ کامل و عنایات و الطافِ الاهی میسر نیست . هنگامی که مجاهدت سالک تحت ارشاد شیخی کامل باشد و با الطافِ خداوند و جذبه و فیض الاهی همراه شود، به یک لحظه چندان تزکیة نفس حاصل می شود که به مجاهدة همة عمر حاصل نمی گردد (سهروردی ، ص 33؛
نیز رجوع کنید به رازی ، ص 211). به نوشتة باخَرزی در اورادالاحباب (ج 2، ص 79)، یکی از شروطی که مرید باید نسبت به شیخ حفظ نماید، تزکیة نفس است .

برخی علاوه بر ضرورت وجود شیخ ، تحلیه (آراستن دل به فضائل ) را نیز برای جلب جذبات و فیوضات الاهی لازم دانسته ( رجوع کنید به نجم رازی ، همانجا) و گفته اند که اگر همة عمر به تزکیة نفس پرداخته شود، باز نفس به طور کامل تزکیه نمی شود، پس باید بعد از آنکه نفس به قید شرع مقید گردید، به تحلیة دل روی آورد (همان ، ص 211ـ212؛
نیز رجوع کنید به ابن عربی ، ج 4، ص 478؛
ابرقوهی ، ص 70)؛
ازینرو، برخی تزکیه و تحلیه را در کنار هم آورده و گفته اند که تزکیه اتصاف نفس به صفت فناست و فنا، ترک دنیا و از بین بردن هوای نفس است و مرتبة اول آن زهد و مرتبة دوم آن عبادت است . تحلیه را نیز اتصاف نفس به صفت بقا دانسته و گفته اند که بقا، تخلق به اخلاق الاهی است (نجم رازی ، همانجا؛
شمس الدین آملی ، ج 2، ص 12). برخی صوفیان تحلیه را مقدّم بر تزکیه می دانند و بر آن اند که بدون تحلیة روح ، تزکیة نفس میسر نمی شود ( رجوع کنید به نجم رازی ، ص 212).


منابع :
(45) حیدربن علی آملی ، جامع الاسرار و منبع الانوار ، چاپ هانری کوربن و عثمان اسماعیل یحیی ، تهران 1368 ش ؛
(46) شمس الدین ابراهیم ابرقوهی ، مجمع البحرین ، چاپ نجیب مایل هروی ، تهران 1364 ش ؛
(47) ابن عربی ، الفتوحات المکیة ، بیروت : دارصادر، ( بی تا. ) ؛
(48) ابن منظور؛
(49) یحیی بن احمد باخرزی ، اوراد الاحباب ، و فصوص الا´داب ، ج 2: فصوص الا´داب ، چاپ ایرج افشار، تهران 1358 ش ؛
(50) محمداعلی بن علی تهانوی ، کتاب کشاف اصطلاحات الفنون ، چاپ محمد وجیه و دیگران ، کلکته 1862، چاپ افست تهران 1967؛
(51) محمدعلی داعی الاسلام ، فرهنگ نظام ، چاپ سنگی حیدرآباد دکن 1305ـ 1318 ش ، چاپ افست تهران 1362ـ1364 ش ؛
(52) محمد رازی ، بستان الرازی ، او، الریاض المرضیة فی شرح تضمین الالفیة ، تهران ?( 1386 ) ؛
(53) عمربن محمد سهروردی ، عوارف المعارف ، ترجمة ابومنصور عبدالمرجوع کنید بهمن اصفهانی ، چاپ قاسم انصاری ، تهران 1364 ش ؛
(54) محمدبن محمود شمس الدین آملی ، نفائس الفنون فی عرایس العیون ، ج 2، چاپ ابراهیم میانجی ، تهران 1379؛
(55) محمدبن محمد غزالی ، احیاء علوم الدین ، بیروت 1412/ 1992؛
(56) همو، کتاب الاربعین ، ترجمة برهان الدین حمدی ، تهران 1368 ش ؛
(57) همو، کتاب میزان العمل ، بیروت 1403/ 1983؛
(58) محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی ، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء ، چاپ علی اکبر غفاری ، بیروت 1403/ 1983؛
(59) احمدبن محمد میبدی ، کشف الاسرار و عدة الابرار ، چاپ علی اصغر حکمت ، تهران 1376 ش ؛
(60) عبداللّه بن محمد نجم رازی ، مرصادالعباد ، چاپ محمدامین ریاحی ، تهران 1352 ش ؛
(61) نعمة اللّه ولی ، رساله های حضرت سیدنورالدین شاه نعمت اللّه ولی قدّس سرّه ، ج 1، چاپ جواد نوربخش : بیان اصطلاحات ، تهران 1355 ش .

/ محمدجواد شمس /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3518
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست