responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3341

 

تحقیق مالِلهند ، کتابی در بارة عقاید دینی ، آرای فلسفی ، ادبیات ، تقویم ، نجوم ، جغرافیا، و آداب و رسوم هندی ، به عربی ، تألیف ابوریحان بیرونی * در قرن پنجم . نام کامل آن کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند من مقولة مقبولة فی العقل أو مرذولة است و به کتاب الهند نیز شهرت دارد. در این کتابِ دایرة المعارف گونه که مهمترین اثر بیرونی در هندشناسی به شمار می آید، به تاریخ هند نیز پرداخته شده است ؛ البته بیشتر تاریخ فرهنگی مردم هند مورد نظر بیرونی بوده ، اما از برخی گزارشهای وی اطلاعاتی از تاریخ سیاسی هند نیز می توان به دست آورد. این اثر از لحاظ تاریخ ادیان نیز اهمیت دارد (خان ، ص 131؛ شارما ، 1983، ص 3 ؛ همو، 1982، ص 131ـ132؛ > دایرة المعارف دین < ، ذیل «بیرونی »).

تحقیق ماللهند یک مقدمه و هشتاد باب دارد. مقدمة کتاب (ص 1ـ12) شرحی است در اهمیت درستی اخبار، علل پیدایش روایات نادرست ، نقد آرای مسلمانان در بارة ادیان دیگر، اشاره به تحقیقات و آرای ابوالعباس ایرانشهری (فیلسوف قرن سوم و چهارم ) در بارة ادیان هندی و سبب تألیف کتاب . بیرونی می نویسد که این کتاب جدل و احتجاج نیست ، بلکه نقلی است از کلام هندیان آنگونه که هست (ص 5).

باب اول (ص 13ـ 19) پیش درآمدی است بر روش تحقیق در علوم و معارف هندی و دشواریهای این کار. مؤلف در بیان علل بیگانه ماندن مسلمانان از حکمت و دانشهای هندوان ، از مباینتِ افکار و اعتقادات و آداب و رسوم این دو «ملت » سخن می گوید، همچنین به تفاوت زبان و وسعت دامنة علمی هندوان و پیچیدگیهای آن اشاره دارد. به نظر بیرونی ، لشکرکشیهای سبکتکین و سلطان محمود سبب شد که دانشمندان هندو به نقاط دوردستی چون کشمیر و بنارس مهاجرت کنند و وحشت و هراس مردم هند از مسلمانان نیز دسترسی به علوم هندوان را مشکلتر ساخت . بیان بی طرفانه و استدلال جامع بیرونی در این فصل ــ که ناظر به تفاوتهای چشمگیر فرهنگ و زبان و دین مردم هند با مسلمانان است ــ در تحقیقات امروزی نیز مورد توجه است (برای نمونه رجوع کنید به زینر ، ص 1؛ د. دین و اخلاق ، ج 6، ذیل "Hinduism" ، ص 689).

بابهای دوم تا سیزدهم (ص 20ـ117) در بارة دین و فلسفة هندی و مسائل مربوط به آن است و مشتمل است بر بحث از ذات خداوند، امور معقول و محسوس و وحدت موجودات ، تناسخ و چگونگی و غایت آن ، احوال پس از مرگ و چگونگی دوزخها و اقسام آنها و پاداش اعمال خیر در بهشت ، اجناس و انواع موجودات جسمانی و روحانی و نامهای آنها، طبقات چهارگانة جامعة هندویی و حدود و وظایف و خصوصیات هر طبقه ، چگونگی پیدایش قوانین ، علل بت پرستی و انواع بتهای هندوان و توصیف آنها، معرفی وِداها ی چهارگانه ، پورانه ها ی هجده گانه ، عروض سنسکریت و قواعد آن و مقایسة آن با عروض عربی و یونانی .

بابهای چهاردهم تا شصت ودوم (ص 117ـ452) به علوم هندی اختصاص دارد، اعم از مسائل جهان شناختی و جغرافیایی و موضوعات مربوط به تاریخ و تقویم و مقیاسها (برای آگاهی بیشتر از مطالب سی باب اول رجوع کنید به مجتبائی ، 1352ش ، ص 259ـ261).

بیرونی از باب شصت وسوم تا هفتادوهفتم (ص 452ـ 499) بتفصیل آداب و رسوم چهار طبقة جامعة هندویی و نیز آداب ایشان را به هنگام قربانی ، زیارت ، دادن صدقه ، ازدواج و فرزند آوردن مطرح می کند و به شرح خوراکیها و نوشیدنیها، اعیاد و ایام مقدّس آنان می پردازد و در بارة پاره ای از اصول شرعی و فقهی و اجتماعی مردم هند در باب دعاوی ، عقوبات و کفارات ، مواریث و حقوق وارثان و امور مربوط به اموات بحث می کند. سه باب آخر کتاب (ص 499ـ 548) نیز در بارة نجوم هندی است (نیز رجوع کنید به لارنس ، 1976، ص 29ـ30؛ برای فهرست تفصیلی مطالب بابها رجوع کنید به ابوریحان بیرونی ، ص 1ـ 68).

بیرونی بیشترِ بابها را با مقدمة کوتاهی در بارة کلیات مطالب شروع می کند. هر باب دارای سه بخش است : بخش اول طرح مسئله ؛ بخش دوم ، آرای هندوان در بارة آن مسئله و نقل قول از کتابهای معتبر یا مطالبی که شفاهی به اطلاع مؤلف رسیده یا وی با مشاهده به آنها پی برده است ؛ بخش سوم ، مقایسة موضوعات غریب و نامأنوس با آرای یونانیان و موضوعات مشابه دیگر برای اینکه مطالب به فهم خوانندگان نزدیکتر شود (نیز رجوع کنید بهابوریحان بیرونی ، ترجمة انگلیسی ، مقدمة زاخاو ، ص XXXI ، XXXII ). به نظر زاخاو (همان ، ص XXII ، LIV )، این بررسی تطبیقی بیرونی با نظر به مشابهتهای آرای فلاسفة هندی و یونانی بوده و آگاهی کامل وی از فلسفة یونان نیز در این امر اثر داشته است ، اما به نظر لارنس (1975، ص 30) مقایسة عقاید فیلسوفان هندی با عقاید فیلسوفان یونانی و صوفیان به این جهت است که بیرونی اینگونه عقاید را در اعتقادات متعارف اسلامی نیافته است (قس پیترس ، ص 21ـ22). روزنتال نظریه ای متفاوت ــ و به طور اغراق آمیزی یونانی زده ــ در این باره ارائه می دهد؛ او علاوه بر کتاب الهند به اثر دیگر بیرونی ، مقالة فی سیر سهمی السعادة والغیب ، نیز استناد می کند و می نویسد که ابوریحان تحت سیطرة تمدن و آموزه های یونانی رشد یافته بوده و علم و فلسفة ایشان را برتر می انگاشته و هنگامی که با تمدن پیشرفتة هند آشنا شده و آن را رقیبی برای تمدن یونانی یافته ، برای توجیه آن برای تمامی تمدنهای بشری اصل و خاستگاهی واحد قایل شده و تمدن هند را به نوعی متأثر از یونان دانسته است (ص 6ـ7). به نظر روزنتال ، بیرونی در بارة تفکر دینی و فلسفی هند نیز همین نظریه را ابراز کرده است ، با این تفاوت که وی الگوی نخستین دینی را، که همگان در آن سهیم اند، تنها از آنِ خواص می داند و عوام را در آن سهیم نمی داند؛ به بیان دیگر، از نظر بیرونی بصیرتهای دینی اندیشمندان برخلاف فعالیتهای تحقیقی و علمی ایشان در معرض تغییر نیست (ص 10ـ11). روزنتال (ص 10، 12) در عین اشاره به کاستیهای نظریة بیرونی ، آگاهی وی از تعامل تمدنها و تلاش در تبیین آن را می ستاید (نیز رجوع کنید به لارنس ، 1976، ص 39ـ43). به طورکلی ، بیرونی با استفاده از روش تطبیقی می کوشد تا شناخت پدیده های فرهنگی و دریافت مفاهیم دینی و فلسفی را آسانتر کند. هدف وی فهمیدن و توصیف علمی مسائل است . لحن بی طرفانه ، تعبیرات همدلانه و اصولی که وی به کار بسته ، تا حد زیادی با شیوه های جدید مطالعات تطبیقی ادیان سازگار است (ابوریحان بیرونی ، ترجمة انگلیسی ، مقدمة زاخاو، ص XXIII ؛ مجتبائی ، 1352ش ، ص 262ـ263؛ لارنس ، 1975، ص 29؛ نیز رجوع کنید به یوسفی ، ص 13ـ15، 19، 22؛ برای آگاهی بیشتر از روش دین شناسی تطبیقی او رجوع کنید بهلارنس ، 1976، ص 30، 34ـ35).

آشنایی بیرونی با سرزمین و فرهنگ هند از زمانی آغاز شد که وی همراه سلطان محمود و پس از فتح شمال هند به دست وی ، به آنجا رفت و سیزده سال (از 408 تا 421) در نواحی مختلفی همچون پنجاب ، سند، پیشاور، مولتان و لاهور به سر برد. تا پیش از این ، آگاهی او بیشتر در بارة مسائل نجومی و طبی و ریاضی هند بود (ابوریحان بیرونی ، ترجمة انگلیسی ، مقدمة زاخاو، ص XLVI ؛ نیز رجوع کنید به بیرونی * ، ابوریحان ، بخشهای اول و سوم ). او در این دوره به یادگیری سنسکریت و گردآوری کتابهای علمی به این زبان پرداخت . عبارات شکوه آمیز بیرونی از کسادی بازار علم و بی اعتنایی صاحبان قدرت به وضع اهل علم و نیز ذکر محدودیتهایی که بر وی تحمیل شده است (ص 117ـ 118)، حکایت از این دارد که وی آزادی عمل کافی نداشته ، با وجود این اشتیاقش به کسب علم ( رجوع کنید به ص 18) عامل اصلی در پرداختن به این تحقیق بوده است (نیز رجوع کنید به ابوریحان بیرونی ، ترجمة انگلیسی ، مقدمة زاخاو، ص XII ـ XIII ، XVII ، XIX ؛ مجتبائی ، 1352ش ، ص 245ـ246؛ لارنس ، 1976، ص 33).

اهتمام بیرونی در نقل و معرفی علوم و معارف هندی بسیار است و آثار او را در این زمینه بیش از 27 عنوان برشمرده اند (برای فهرست توضیحی این آثار رجوع کنید به مجتبائی ، 1352ش ، ص 249ـ252؛ نیز رجوع کنید بهابوریحان بیرونی ، ص 119، 232، 413، 512). گذشته از این آثار، بیرونی در تحقیق ماللهند در موارد گوناگون از کتابهای دینی و فلسفی و نجومی هندوان ، از جمله یوگه سوتره و بِهَگوَدگیتا قطعات فراوان و گاه مفصّلی نقل کرده است ( رجوع کنید بهادامة مقاله ). وی در محیط علمی هند نیز مؤثر واقع شد و دانشمندان آن سرزمین را با علوم یونانی آشنا کرد؛ مجسطی بطلمیوس و هندسة اقلیدس را به سنسکریت ترجمه کرد و کتابی در فن اسطرلاب به این زبان نوشت (ابوریحان بیرونی ، ص 106). بیرونی با آگاهی از پیوند استوار فکر و زبان و باتوجه به اینکه قالبهای لفظی و فکری هندویی و اسلامی به دو عالم فرهنگی متفاوت تعلق دارند و غالباً تطبیق آنها با یکدیگر ناممکن است ، در تحقیق ماللهند می گوید (ص 19) تنها در صورتی بجای اصطلاحات هندی لفظ عربی نهاده است که آن دو از لحاظ معنا و مفهوم کاملاً یکسان بوده اند، اما اگر میان لفظی هندی و کلمة ظاهراً مشابه آن در عربی این توافق کامل را نیافته یا لفظ هندی را مشهور و مستعمل دیده ، آن را عیناً به همان صورت آورده است (قس شارما، 1983، ص 90، 94؛ نیز رجوع کنید به لارنس ، 1976، ص 33ـ34). روش دقیق بیرونی را در نقد متونِ ترجمه شده و سنّت نسخه نویسی ، همانند روش ریشه شناسان امروزی دانسته اند (ابوریحان بیرونی ، ترجمة انگلیسی ، مقدمة زاخاو، ص XXXIII ).

ابوریحان همة کتابهایی را که مسلمانان پیش از وی در بارة هند نوشته بودند، دیده و گفته های آنها را یکسره بی اساس و نادرست دانسته است (ص 4)؛ مثلاً در برخی از گزارشهای پیش از وی ، برهمن (از خدایان برتر هندوان ) را با آدم یا با ابراهیم علیهماالسلام یکی شمرده و او را نخستین پادشاه هندوان و از رسولان خداوند دانسته اند ( رجوع کنید بهمسعودی ، ج 1، ص 79). شهرستانی بر مؤلفان پیش از خود که برهمن را همان ابراهیم علیه السلام پنداشته و براهمه را بدو منسوب کرده اند، خرده می گیرد و می گوید که هندوان به نفی اصل نبوت از دیگر امتها متمایزند، پس چگونه ممکن است که ابراهیم را نبی بدانند (ج 3، ص 342ـ343). چنین است که بیرونی از اتکا به گزارشهای پیشین پرهیز می کند. تلاش بیرونی در استناد به کتابهای معتبر و دقت در حفظ اصالت اخبار را می توان از ویژگیهای بارز روش علمی و تحقیقی وی در تحقیق ماللهند دانست . بیرونی گذشته از منابع یونانی (برای فهرست این آثار رجوع کنید به ابوریحان بیرونی ، ترجمة انگلیسی ، مقدمة زاخاو، ص LV ) از منابع زردشتی ، مسیحی ، یهودی ، مانوی و در موارد معدودی از آثار صوفیه نیز استفاده کرده است (همانجا). او از صوفیان به اقوالی از ابوالفتح بُستی ، ابوبکر شِبلی و بایزید بسطامی اشاره کرده و از آثار مانی ، عباراتی را از کنزالاحیاء نقل کرده است (برای نمونه رجوع کنید بهابوریحان بیرونی ، ص 25، 29، 66ـ67؛
برای آگاهی بیشتر رجوع کنید بهآثارالباقیه * ). گذشته از این ، وی در سراسر کتاب به کتابهای مهم و معتبر سنسکریت ــ که منابع بابهای مربوط به الاهیات و فلسفه اند ــ استشهاد می کند، از جمله سانکهیه سوتره اثر کپیله ، یوگه سوتره منسوب به پتنجلی (نویسندة هندو و مؤسس مکتب یوگا در قرن سوم میلادی ) و بهگودگیتا ، همچنین پورانه ها که بیرونی مطالب بابهای مهم تحقیق ماللهند را در بارة ادبیات ، جشنها، جغرافیا و تقویم از آنها فراهم کرده و منبع عمدة وی در تألیف کتاب به شمار می آید. شاید بتوان او را اولین مسلمانی دانست که این متنها را مطالعه کرده است . علاوه بر این ، بیرونی نخستین فردی است که روایتی از بهگودگیتا ، کتاب بسیار مهم و ارزشمند ادبیات دینی سنسکریت ، را به مسلمانان معرفی کرده است (همان ، ترجمة انگلیسی ، مقدمة زاخاو، ص LII-L ، برای آگاهی از فهرست دیگر آثار سنسکریت مورد استفاده در تحقیق ماللهند رجوع کنید به همان ، ص LII-LI ). گفتنی است که محققانی به بررسی تطبیقی گزارش بیرونی از بهگودگیتا و متن کنونی آن ، که غالباً با شروح متفاوتی همراه است . پرداخته اند؛
در میان آنان محقق هندی ، شارما (1983، ص 90، 94)، این گزارش بیرونی را مغلوط و بی اعتبار نشان داده است ، این در حالی است که شارما تنها به ترجمة انگلیسی کتاب الهند مراجعه کرده و این احتمال را از نظر دور داشته است که متن مورد استفادة بیرونی می تواند اکنون موجود نباشد یا شرحی بر گیتا بوده باشد. جالب توجه آنکه زاخاو در مقدمة مفصّل خود در باب تطبیق گیتا هیچ سخنی نگفته است ( رجوع کنید بهگلبلوم ، ص 374).

ابوریحان دو کتاب سانکهیه سوتره و یوگه سوتره را بر مبنای شرحهای آنها به عربی ترجمه کرده است . هر دو اثر، بویژه یوگه سوتره ، نمونة اعلای تفکر مابعدالطبیعی هندو به شمار می آیند. سوتره عبارت است از متونی بسیار فشرده و مختصر که هریک شروح مختلفی دارند. در یوگه سوتره عمدتاً به راههای نجات و ریاضتهای لازم برای رهایی نفس از زندان تن پرداخته شده است (ریتر، 1349ش ، ص 29؛
ایرانیکا ، ج 4، ص 285؛
نیز رجوع کنید به > دایرة المعارف دین < ، ذیل jali " " Patan ؛
قس د. دین و اخلاق ، ذیل jali " " Patan ). بیرونی ترجمة خود را کتاب باتنجل / پاتنجل نامیده و متن کتاب را به صورت پرسش و پاسخ درآورده است تا فهم مطالب را آسانتر کند. احتمالاً وی آرای شارح ناشناس هندویی را در ترجمة عربی به متن یوگه سوتره افزوده است (نیز رجوع کنید به لارنس ، 1976، ص 33ـ34). به نظر داسگوپتا ، متن در دسترس بیرونی به یکتاپرستی گرایش فراوان داشته و نشان از تغییر در مبانی پتنجلی دارد (شایگان ، ج 2، ص 649). در مجموع کتاب باتنجل ، همچون یوگه سوتره ، چهار بخش دارد، اما بیرونی در مطالب هر بخش تغییراتی داده است (لارنس ، همانجا؛
همو، 1975، ص 33؛
برای آگاهی بیشتر از رئوس مطالب کتاب و مقایسة آن با تحقیق ماللهند رجوع کنید به همان ، ص 31ـ33 ؛
ایرانیکا ، همانجا). لویی ماسینیون ترجمة بیرونی را از کتاب پتنجلی در یکی از مجموعه های کتابخانة کوپرولو/ کوپریلی در استانبول یافت ، سپس هاور آن را در 1309 ش / 1930 شرح کرد و هلموت ریتر در 1335 ش / 1956 به چاپ رساند (ریتر، 1349 ش ، ص 28؛
ایرانیکا ، همانجا؛
نیز رجوع کنید به ریتر، 1956، ص 165ـ200). در 1379 ش این اثر به صورت مستقل و بر اساس چاپ ریتر و با مقدمة منوچهر صدوقی سها در تهران به چاپ رسید. در این مقدمه به چاپهای دیگر این اثر اشاره شده است . اما تاکنون متنی از ترجمة بیرونی از سانکهیه یافته نشده است (ریتر، 1349 ش ، ص 28).

بیرونی در مسائل مربوط به نجوم و تقویم و ریاضیات هندی از معتبرترین مآخذ آن علوم ، چون آثار براهمه گوپته ، آریابهته ، وراهه میهیره و ویتشواره ، که از بزرگترین منجمان و ریاضیدانان هند بوده اند، بهرة تمام گرفته (ابوریحان بیرونی ، ترجمة انگلیسی ، مقدمة زاخاو، ص XL-XXXIX a ، XLIX ؛
مجتبائی ، 1352ش ، ص 286) و به شروحی که بر آثار آنان نوشته شده بوده و نیز به کتاب معروف پولیشه سیدهانته نظر داشته است . او در بارة جغرافیای اساطیری و تاریخ دینی هند از کتابهای مهمی چون مهابهارته ، راماینه ، آیین نامة مانو و برخی از مهمترین پورانه ها ی هندی ، که برای اینگونه مطالب بهترین و کاملترین منبع اند، استفاده کرده است . او در این مباحث ، که بیش از نیمی از ابواب کتاب الهند را شامل می شود، از روی بصیرت و با احاطة کامل به تحقیق پرداخته است (ابوریحان بیرونی ، ترجمة انگلیسی ، مقدمة زاخاو، ص LII-LI ؛
مجتبائی ، 1352ش ، ص 286ـ287؛
نیز رجوع کنید به کراچکوفسکی ، ص 206).

با وجود این ، تحقیقات بیرونی در بارة فرهنگ و تمدن هند خالی از کاستی نیست و با اینکه وی به قصد معرفی اجمالی نظریات فلسفی و الاهیاتی هندی ، تحقیق ماللهند را نگاشته است (ابوریحان بیرونی ، ترجمة انگلیسی ، مقدمة زاخاو، ص L )، در این حوزه جامعیت مباحث مذکور مشهود نیست (به گزارش لارنس ، 1976، ص 35، 43، آرتور جفری فهرست توصیفی موضوعات دینی و فلسفی کتاب الهند تهیه کرده است ). آنچه در این کتاب در بارة دین هندویی و جنبه های نظری آن گفته شده کلاً به فرقه های ویشنویی مربوط است و کتاب گمشدة ابوریحان ، فی باسْدیوَ الهند عند جیئه الادنی ، نیز بی شک روایتی از تجسم یافتن (اوتار ) ویشنو در پیکرِ کریشنه (نام دیگر آن : واسودوه ) بوده است (مجتبائی ، 1352ش ، ص 287؛
برای آگاهی بیشتر در بارة اَوَتارها در کتاب الهند رجوع کنید به شارما، 1983، ص 97ـ113). کتابهایی که وی در بارة ادیان هندویی در دست داشته و از آنها مطالبی نقل کرده است ، چون مهابهارته ، بهگود گیتا ، راماینه ، ویشنوپورانه ، ویشنو دهرموتره ، از ادبیات ویشنویی اند.از فرق شیوایی ، جز توصیف برخی از صورتهای عامیانة آن به اختصار و با نظری انتقادآمیز و گاه با بی رغبتی ، سخنی در این کتاب نیامده است (مجتبائی ، 1352ش ، همانجا؛
نیز رجوع کنید به ابوریحان بیرونی ، ترجمة انگلیسی ، مقدمة زاخاو، ص LXIII-LXII ). به هیچیک از کتابهای خاص این گروه ( آگمه ها ) نیز اشاره ای نشده است . همچنین اطلاعات اندکی از مذهب جینی آمده و از فرق شاکْته چیزی گفته نشده است (ابوریحان بیرونی ، ترجمة انگلیسی ، مقدمة زاخاو، ص LIII ؛
مجتبائی ، 1352ش ، ص 287ـ 288).

برای بیرونی ، هند برهمنی بوده است نه بودایی ؛
گویا در نیمة اول قرن پنجم ، تمام آثار بودایی در آسیای مرکزی ، خراسان ، افغانستان و شمال غرب هند ناپدید شده بوده است (ابوریحان بیرونی ، ترجمة انگلیسی ، مقدمة زاخاو، ص LX )، ازینرو بیرونی به کتابهای دینی و فلسفی بودایی دسترسی نداشته و حتی از پیروان این آیین هم کسی را ندیده بوده است . به این ترتیب ، گزارش وی در این باره بسیار مختصر و گاه غیردقیق است (شارما، 1983، ص 111ـ113؛
نیز رجوع کنید به ابوریحان بیرونی ، ترجمة انگلیسی ، مقدمة زاخاو، ص LX ـ LXI ).

از مکاتب مختلف فلسفی هند، بیرونی تنها مکتب سانکهیه و یوگه را می شناخته است . از مکتب نیایه به یکی از شروح آن به نام نیایه بهاشیه اشاره می کند و از مکتب میمانسه از کتاب میمانسه سوتره جایمینی و از فلسفة مادّیِ لوکایَته از کتاب لاوکایته منسوب به بریهَپَـتی نام می برد و در بارة هریک از این مکاتب ، چند سطری می آورد، اما در سراسر کتاب از مهمترین مکتب فلسفی هند، وِدانته ، سخنی گفته نمی شود و از اوپنیشدها و مفسران آنها نامی نمی آید؛
شاید به این علت که تعلیمات اوپنیشدی و فلسفة ودانته از دیرباز تنها به افراد خاصی تعلیم داده می شده و کتابهای آنان نیز از دسترس بیگانگان دور بوده است (زینر، ص 101؛
مجتبائی ، 1352ش ، ص 288ـ289؛
لارنس ، 1976، ص 37ـ 38). بیرونی خود نیز به محدودیتهای کار خویش اشاره کرده است ( رجوع کنید به ص 102، 123). به نظر لارنس (1976، ص 34ـ 35) تقسیم بندیهای بیرونی از آرای هندوان ، دسته بندی یونانی است . در هرحال ، کاستیهای کتاب از اهمیت علمی و تاریخی تحقیق ماللهند و ارزش کوششهای بیرونی نمی کاهد.

پس از بیرونی در جهان اسلام هیچکس روش علمی او را در این کار دنبال نکرد. کسانی که در دوره های بعد در ادیان و مذاهب و تاریخ و جغرافیای ملل دیگر کتاب نوشتند، غالباً در بارة معتقدات مردم هند جز اشاراتی سطحی و مغلوط و مختصر، که از نوشته های مؤلفان و سیاحان پیشین گرفته شده است ، چیزی ندارند؛
گزارش رشیدالدین فضل اللّه در جامع التواریخ از زندگی بودا و آیین بودایی از موارد استثناست . به نظر می رسد که بیشتر مؤلفان مسلمان حتی از نام کتابهای بیرونی در این باب بی خبر بوده اند. ابوالمعالی محمدبن عبیداللّه در بیان الادیان * قطعة کوتاهی از کتاب پتنجل را به نقل از بیرونی در تحقیق ماللهند به فارسی ترجمه کرده و میرابوالقاسم فندرسکی در شرح لغات و اصطلاحات جوک بشست به ترجمة باتنجل بیرونی نظر داشته است (به نقل مجتبائی ، 1352ش ، ص 281ـ282). رشیدالدین فضل اللّه و ابوالفضل علاّ می (متوفی 1011) نیز از تحقیقات بیرونی در جغرافیا و تقویم هندی بهره برده اند (ابوریحان بیرونی ، ترجمة انگلیسی ، مقدمة زاخاو، ص LVII ؛
مجتبائی ، 1352ش ، ص 282). البته بعدها در دورة سلطنت بابریان * ، کسانی چون ابوالفضل علاّ می و محمد داراشکوه * (متوفی 1069) به یاری دانشمندان هندو برخی از کتابهای دینی و فلسفی هندوان را ترجمه کردند (برای آگاهی بیشتر از این آثار رجوع کنید به مجتبائی ، 1978،ص 60ـ91). لیکن هیچیک از این آثار، از لحاظ عمق نظر و دقت علمی و جامعیت ، با آثار بیرونی همسنگ نیست (همو، 1352 ش ، ص 283؛
ایرانیکا ، همانجا؛
قس شارما، 1983، ص 117ـ122؛
برای آگاهی از این آثار و نقد آنها رجوع کنید بهمجتبائی ، 1352ش ، ص 283ـ286).

تحقیق ماللهند به تصحیح ادوارد زاخاو و با مقدمه ای جامع از او در 1304/1887ـ 1888 در لندن با عنوان کتاب الهند به چاپ رسید و در 1304ش / 1925 تجدید چاپ شد. نظام الدین نیز آن را در 1337 ش / 1958 در حیدرآباد دکن تصحیح و چاپ کرد. زاخاو ترجمة انگلیسی این کتاب را به همراه مقدمه ای مفصّل و با عنوان > هند بیرونی < در 1332/1910 چاپ کرد. احتمالاً عنوان کتاب الهند پس از این ترجمه رایج شده است ( ایرانیکا ، همانجا؛
قس پیترس ، ص 25). زاخاو این کتاب را به آلمانی نیز ترجمه کرد. اکبر داناسرشت (تهران 1321ش ) و منوچهر صدوقی سها (تهران 1362ش ) بخشهایی از این کتاب را به فارسی ترجمه کرده اند. غلامرضا اعوانی نیز دو بخش اول آن را ترجمه کرده و در حکمت و هنر معنوی (تهران 1375 ش ) آورده است . تحقیق ماللهند به روسی ، هندی ، اردو، مالایایی و بنگالی ترجمه شده است . ترجمة انگلیسی این اثر سه بار تلخیص و چاپ شده است (شارما، 1983، ص 85 ؛
خان ، ص 131؛
برای آگاهی بیشتر در بارة این ترجمه ها و چاپهای آنها رجوع کنید به خان ، همانجا؛
برای دیگر اطلاعات کتاب شناختی رجوع کنید به> دایرة المعارف دین < ، ذیل «بیرونی »).


منابع :
(1) ابوریحان بیرونی ، کتاب البیرونی فی تحقیق ماللهند ، حیدرآباد دکن 1377/1958، چاپ افست 1978؛
(2) هلموت ریتر، «ترجمة ابوریحان بیرونی از کتاب پاتانجل »، معارف اسلامی ، ش 11 (خرداد 1349)؛
(3) داریوش شایگان ، ادیان و مکتبهای فلسفی هند ، تهران 1362 ش ؛
(4) محمدبن عبدالکریم شهرستانی ، الملل و النحل ، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره 1367ـ 1368/1948ـ1949، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(5) ایگناتی یولیانوویچ کراچکوفسکی ، تاریخ نوشته های جغرافیایی در جهان اسلامی ، ترجمة ابوالقاسم پاینده ، تهران 1379؛
(6) فتح اللّه مجتبائی ، «بیرونی و هند»، در بررسیهایی در بارة ابوریحان بیرونی بمناسبت هزارة ولادت او ، تهران 1352ش ؛
(7) مسعودی ، مروج (پاریس )؛


(8) A L -B ¦âru ¦n ¦â, Alberuni's India , ed. & tr. by Edward C. Sachau, 1962, repr. Lahore 1978;
(9) Encyclopaedia Iranica , s.v. " B ¦âru ¦n ¦â, Abu ¦Rayh ¤a ¦n. VIII : Indology " (by Bruce B. Lawrence);
(10) Encyclopaedia of religion and ethics , ed. James Hastings, Edinburgh 1980-1981, s.vv. "Hinduism" (by W. Crooke), "Patan jali" (by R. Garbe);
(11) Encyclopedia of religion , ed. Mircea Eliade, NewYork 1987, s.vv.

(12) "B ¦âru ¦n ¦â, A l-" (by Bruce B. Lawrence), "Patan jali" (by Georg Feuerstein);
(13) Tuvia Gelblum, "[Review of( Studies in `Alberuni's India", BSOAS , XLVIII, pt.2 (1985);
(14) M.S. Khan, ")Review of A l-B ¦âru ¦n ¦â 's] India ", Islamic culture , vol.60, no.2 (April 1986);
Bruce B. Lawrence, " A l-

(15) Biruni's approach to the comparative study of Indian culture", in Biruni symposium , ed. Ehsan Yarshater, Columbia: Columbia University, Iran center, 1976;
(16) idem, "The use of Hindu religious texts in al-B ¦âru ¦n ¦â 's India with special reference to Patanjali's Yoga-Sutras", in The Scholar and the saint: studies in commemoration of Abu'l-Rayhan al-B i ¦ru ¦n i ¦and Jalal al-Din al-Ru ¦m i ¦, ed. Peter J. Chelkowski, New York 1975;
(17) Fathullah Mujtaba ¦'i, Aspects of Hindu Muslim cultural relations , New Delhi 1978;
(18) F. E. Peters, "Science, history and religion: some reflections on the India of Abu ¦'l-Rayha ¦n al-B ¦âru ¦n ¦â ", in The Scholar and the saint ;
(19) Hellmut Ritter, " A l-B ¦âru ¦n ¦â 's غbersetzung des Yoga-Su ¦tra des Patan jali", Oriens , vol.9 (1956);
(20) Franz Rosenthal, " A l-Biruni between Greece and India", in Biruni symposium ;
(21) Arvind Sharma, " Alb i ¦ru ¦n i ¦'s India as a source of political history", Central Asiatic Journal , vol.26, no. 1-2 (1982);
idem, Studies in " A l-

(22) Beruni's India" , Weisbaden 1983;
(23) G.H. Youssefi, "Abu- Reyhan Biruni: a lover of truth", in Biruni symposium ;
(24) R.C. Zaehner, Hindu and Muslim mysticism , London 1960.

/ لیلا هوشنگی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3341
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست