responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3038

 

تاجنامه ، عنوانی که خاورشناسان به برخی از آثار ترجمه شدة دورة ساسانی به عربی ، با موضوع مملکتداری یا سخنان و شرح حال شاهان ، داده اند. در متون باقی مانده از زبانهای ایرانی پیش از اسلام ، واژة تاج به چشم نمی خورد. در دورة اسلامی در کتابهای عربی از آثاری به نام التاج یا کتاب التاج یاد شده که دربارة پادشاهان ساسانی نوشته شده بوده است . ابن ندیم (ص 132، 364) از کتاب التاج فی سیرة انوشروان و کتاب التاج و م'اتَفائَلَتْ ( یا تفاّلت ) فیه مُلوکُـهُم نام برده است . کریستن سن (ص 66) با استناد به این عناوین ، به اشتباه گفته است که واژة تاجنامه یا تاگ نامگ در الفهرست موجود است . به تصریح ابن ندیم (ص 132)، کتاب التاج فی سیرة انوشروان ترجمة ابن مقفّع است ، اما اینوسترانتسف (ص 36) احتمال می دهد که تألیف ابن مقفّع باشد. قطعه ای از این کتاب دربارة آداب بار نوروزی و سخنرانیهای بزرگان ، مانند موبدِ موبدان و وزیر بزرگ و رئیس سپاه خطاب به انوشروان و پاسخ او به آنان در دست است (تفضلی ، ص 249، به نقل از گریگناشی ).

محمدی کتاب سیرة انوشروان را ــ که ظاهراً زندگینامة انوشیروان به قلم خودش بوده است ــ همان کتاب التاج فی سیرة انوشروان می داند. در این کتاب ، سخنان و اندرزها و خطابه ها و توقیعات انوشیروان نیز آمده است . کل این کتاب یا احتمالاً فقط قسمت اول آن ، یعنی زندگینامة خودنوشت انوشیروان ، التاج خوانده می شده است (1340ش ، ص 261ـ 262). به نظر محمدی نبودن واژة التاج یا تاجنامه در تجارب الامم نباید نشانة نادرستی این سخن تلقی شود، زیرا تاجنامه عنوانی عام بوده است ، همچنین مسکویه درصدد ذکر موضوع کتاب بوده است نه نام آن (همان ، ص 262).

ابن قتیبه (متوفی 276) در عیون الاخبار از اثری به نام کتاب التاج یا التاج نام برده و هشت قطعه از آن را آورده است که معلوم نیست از همان کتاب التاج های مذکور در الفهرست است یا از کتاب دیگری به همین نام (رجوع کنید به تفضلی ، ص 249). این قطعه ها را نخستین بار در 1297/1880 بارون روزن همراه ترجمة فرانسوی آنها در > مجلة آسیایی < منتشر کرد (جاحظ ، نامة کراچکوفسکی ، ص 67ـ 68؛ محمدی ، 1343 ش ، ص 186). محتوای این قطعات بترتیب عبارت است از: بخشهایی از نامة خسروپرویز به پسرش شیرویه دربارة نحوة رفتار با سپاهیان و چگونگی پرداخت مواجب به آنان (ابن قتیبه ، ج 1، جزء1، ص 11)، بخشهایی از همین نامه دربارة لزوم دقت در انتخاب فرمانروایان شایسته (ج 1، جزء1، ص 15)، اندرزهای اخلاقی خسرو به دبیر خود و نیز بیان قواعد ادبی کتابت (ج 1، جزء1، ص 45ـ46)، قطعه های چهارم و پنجم حاوی اندرزها و رهنمودهای خسروپرویز به خزانه دار و پرده دار خویش و گوشزد کردن وظایف هریک از آنها (ج 1، جزء1، ص 59، 84)، گفتار یکی از شاهان دربارة سنگینی مسئولیت شاه در قیاس با وظایف مردم (ج 1، جزء1، ص 5)، بیان مشورت یکی از شاهان با وزیران خود (ج 1، جزء1، ص 27)، و خطابة کوتاه یکی از دبیران در حضور پادشاه در سپاسگزاری از عنایت پادشاه و قدرشناسی از جایگاهی که به وی ارزانی داشته است (ج 1، جزء1، ص 96). قطعه های دوم و هفتم را ابن عَبدرَبِّه (متوفی 328) نیز به نقل از کتابی به نام التاج آورده است (ج 1، ص 39، 70). عامری (متوفی 381) نیز از کتاب التاج دو قطعة دیگر دربارة مشورت پادشاه نقل کرده است (ص 432، 435). ابن قتیبه پنج قطعة دیگر از نامة خسروپرویز به شیرویه را بی ذکر منبع آن نقل کرده است . این پنج قطعه حاوی این موضوعات است : وظایف عامل خراج و چگونگی رفتار شاه با او در شرایط مختلف (ج 1، جزء1، ص 17)، چگونگی مشورت و ترغیب به آن و برحذر داشتن از خودرأیی (ج 1، جزء1، ص 30)، چند و چون مجازات خیانت بویژه در امر خراج (ج 1، جزء1، ص 59)، سفارش به دوری از خشم و چگونگی مجازات و عفو (ج 1، جزء3، ص 288)، و ترغیب به میانه روی (ج 1، جزء3، ص 328). محمدی با توجه به اینکه ابن قتیبه منبع دو قطعة نخستین این نامه را کتاب التاج نوشته است ، احتمال می دهد که پنج قطعة دیگر این نامه نیز از همان منبع باشد. در این صورت سیزده قطعه از کتاب التاج در عیون الاخبار نقل شده است (1338 ش ، ص 35ـ36).

تعیین اینکه قطعات مذکور در عیون الاخبار به کدام تاجنامه تعلق دارد، دشوار است ؛ اما مطمئناً این قطعه ها ارتباطی به کتاب التاج فی سیرة انوشروان ندارند، زیرا در هیچکدام نامِ انوشیروان نیامده است . شاید این قطعه ها از تاجنامه ای دربارة خسروپرویز گرفته شده باشد، بویژه اینکه جز سه قطعة آن ، بقیه دربارة خسروپرویز است و در این سه قطعه نام هیچیک از شاهان دیگر نیز نیامده است ، ازینرو احتمالاً این سه قطعه نیز به او تعلق دارد، زیرا وی از بزرگترین پادشاهان ساسانی بوده است و می توان پذیرفت که وقتی از پادشاه ساسانی بی ذکر نام یاد می شود، منظور خسروپرویز باشد؛ بخصوص که در ادبیات ساسانی کتابهایی مختص خسروپرویز موجود بوده است (همان ، ص 41ـ42).

مسعودی (متوفی 345 یا 346) کتابی را وصف می کند که آن را نزد بزرگزاده ای ایرانی در اصطخر فارس دیده بوده است . به گفتة وی ، این کتاب علاوه بر علوم گوناگون ایرانیان و اخبار پادشاهان و عمارات و سیاست آنان ، دربردارندة تصاویر 27 پادشاه ساسانی بوده و همراه تصویر هر پادشاه ، سرگذشت و رفتار و رویدادهای مهم دوران وی ذکر شده بوده است . این کتاب را از روی آنچه در خزاین شاهان ساسانی یافته شده بود، در 113 به فارسی نوشتند و برای هشام بن عبدالملک به عربی ترجمه کردند (ص 106). مسعودی آن را متفاوت با خداینامه ها، آیین نامه ها، گاهنامه ها و مانند آنها دانسته است (همانجا). بسیاری از محققان ، از جمله گوتشمیت و شدر ، با استفاده از توضیحات مسعودی احتمال داده اند که این کتاب یکی از تاجنامه ها بوده باشد (کریستن سن ، ص 67؛ محمدی ، 1338ش ، ص 45ـ46). از وصف مسعودی دربارة مرغوبیت ورقهای این کتاب و آرایه های آنها می توان حدس زد که تاجنامه ها از لحاظ تجلید و خوش نویسی بر سایر کتابها مزیت داشته اند (رجوع کنید به محمدی ، 1338ش ، ص 39).

برخی خاورشناسان ، از جمله کریستن سن (ص 66)، قایل به وجود دو نوع تاجنامه بوده اند: 1) کتابی عمومی شامل نطقها و دستورهای شاهان که ابن ندیم از آن با عنوان کتاب التاج و ماتفائلت فیه ملوکهم نام برده است . کریستن سن آن را همان کتاب التاج مذکور در عیون الاخبار می داند. بنابر حدس او نامه های شاهانی چون شاپور سوم به حاکمان ایالات و نامة بهرام چهارم به سران سپاه و نامة خسرو اول به پاذگوسپانِ (نایب شاهِ) آذربایجان ــ که طبری آنها را نقل کرده (ج 2، ص 62، 98ـ99) ــ همه مأخوذ از همین تاجنامه است (همانجا). 2) تاجنامة مخصوص هر پادشاه . کریستن سن با استناد به التاج فی سیرة انوشروان مذکور در الفهرست ، احتمال می دهد که برخی از شاهان دیگر نیز تاجنامه های مخصوص به خود داشته اند، اما به نظر گابریلی فقط یک تاجنامه وجود داشته و عبارت «فی سیرة انوشروان » در الفهرست الحاقی بوده است (کریستن سن ، همانجا).

کتاب التاج در ادبیات ساسانی مانند بیشتر نامهای کتابهای این عصر، همچون آیین نامه و اندرزنامه و پندنامه ، نام دسته ای از کتابها بوده است . این کتابها مشتمل بوده است بر تعلیماتی در امور سلطنت یا شرح حال یکی از شاهان یا سخنان و دستورهای وی که دانستن آنها برای شاهان و فرمانروایان آن عهد از لحاظ آشنا شدن با رسم و آیین شاهی و سرگذشت شاهان گذشته و سنّتهای ایشان ضروری و جزو فرهنگ مخصوص این طبقه شمرده می شده است (محمدی ، 1343 ش ، ص 185ـ 186؛ همو، 1338 ش ، ص 26). محمدی بر اساس عنوان کتاب التاج و ماتفائلت فیه ملوکهم می گوید که موضوع این کتابها چنان گسترده است که مسائلی چون تفأل و پیشگویی را نیز دربرمی گیرد (1338ش ، ص 40). اینوسترانتسف نیز این کتاب را محتوی پیشگوییهای شاهان ایرانی شمرده است (ص 36)؛ با اینهمه نباید صرفاً با نظر به عنوان کتاب ، آن را حاوی پیشگوییها بدانیم ، همچنانکه خود ابن ندیم نیز نام این اثر را ذیل «کتابهای تاریخ و داستانهای صحیح » آورده است (ص 364).

در دورة اسلامی کتابهایی با عنوان التاج به عربی تألیف شد که معروفترین آنها کتاب التاج منسوب به جاحظ (متوفی 255) است . نام این اثر در هیچیک از تذکره های متقدمان و متأخران و نیز در آثار دیگر جاحظ نیامده است . نخستین بار یاقوت حموی (ج 16، ص 107) در قرن هفتم ، به کتابی از جاحظ به نام اخلاق الملوک اشاره کرده است . در اوایل قرن چهاردهم / بیستم احمد زکی پاشا به نسخه ای از یک کتاب مشتمل بر سه کتاب ، از جمله کتاب التاج جاحظ در کتابخانة طوپقاپی سرای (ش 133/ ب ) استانبول دست یافت که فاقد تاریخ است و فقط در آن نوشته شده که یوسف حلبی در 894 این نسخه را از آغاز تا پایان خوانده است . همچنین احمد زکی پاشا با دست یافتن به نسخه ای از کتاب اخلاق الملوک جاحظ در کتابخانة ایاصوفیه (ش 2827) ــ که بر بالای عنوان آن به خطی ریزتر نام «التّاج » هم نوشته شده ــ دریافت که این کتاب همان کتاب التاج جاحظ است (جاحظ ، مقدمة احمد زکی پاشا، ص 26ـ27، 31ـ32). وی با آوردن شواهد و قراینی کوشیده است تا اصالت کتاب و صحت انتساب آن را به جاحظ اثبات کند (همان مقدمه ، ص 47ـ 59). او این اثر را با عنوان التاج فی اخلاق الملوک با مقدمه و تعلیقات در 1332/ 1914 در قاهره به چاپ رساند. از این کتاب دو ترجمة فارسی در دست است : ترجمة حبیب اللّه نوبخت (تهران 1308 ش ) و ترجمة محمدعلی خلیلی (تهران 1343 ش ). این کتاب مشتمل بر یک مقدمة کوتاه و سه باب است : باب اول در آیین ورود بر پادشاهان و رفتار پادشاه با باریافتگان ، باب دوم در آیین هم سفره شدن با شاهان ، باب سوم در آیین منادمت و مصاحبت با پادشاهان . در هر یک از بابها علاوه بر ذکر آداب و رسوم پادشاهان و تشریفات دربارها، داستانها و حکایاتی از شاهان ساسانی و خلفای اموی و عباسی نقل شده است . محققان ، منبع موضوعات ایرانی این کتاب را کتاب التاج فی سیرة انوشروان یا به طور کلی آیین نامه ها و گاهنامه ها و تاجنامه ها می دانند (محمدی ، 1338ش ، ص 58؛ نیز رجوع کنید به جاحظ ، مقدمة احمد زکی پاشا، ص 34).

برخی دیگر از کتابها که عنوان التاج دارند عبارت اند از: کتاب التاج جابربن حیّان (متوفی نیمة دوم قرن دوم ؛ ابن ندیم ، ص 421)؛ کتاب التاج ابوعبیده مَعْمَربن مُثَنَّی تمیمی (متوفی 210 یا 211)، چند قطعه ای که ابن عبدربّه از این کتاب نقل کرده ، حاوی گزارشی دربارة جنگ صفّین و نیز انساب و فضایل عرب است (ج 3، ص 295، 299، ج 4، ص 316)؛ کتاب التاج احمدبن یحیی راوندی (متوفی ح 301) که مؤلف ، آن را برای ابوعیسی یهودی اهوازی در احتجاج بر قِدَم عالم نوشته است (ابن ندیم ، ص 216)؛ و کتاب التاج ابن فارِس (متوفی 395؛ جاحظ ، مقدمة احمد زکی پاشا، ص 36). ابواسحاق صابی (متوفی 384) نیز کتابی به نام التاجی فی اخبار الدولة الدیلمیة داشته است (حاجی خلیفه ، ج 1، ستون 270).

بغدادی (ج 1، ستون 211) از دو کتاب با نام تاجنامه یاد کرده است : 1) تألیف سیدنظام الدین محمود نیشابوری به فارسی . احمد منزوی (ج 1، ص 15، ج 3، ص 1330ـ1331)، نام مؤلف این کتاب را نظام الدین محمودبن حسن حسینی شاه داعی شیرازی ذکر کرده و نسبت «نیشابوری » را در ایضاح المکنون اشتباه دانسته است . به نوشتة وی این تاجنامه مثنویی است در حدود 44 بیت دربارة عصابه و تاج و شرایط پوشیدن آنها. 2) تألیف مستقیم زاده سلیمان الرومی به ترکی . یک رسالة عرفانی فارسی نیز با همین عنوان منسوب به شاه نعمت اللّه ولی (731ـ834) در دست است (فرزام ، ص 522 ـ523).

برخی از کتابهای دورة اسلامی نیز نامهایی مترادف یا هم ریشه با تاج دارند، مانند الاِکلیل دربارة اخبار و انساب شاهان حِمیَر تألیف ابومحمدحسن همدانی قحطانی معروف به ابن ذی الدُمینه (متوفی 334؛ ابن صاعد اندلسی ، ص 201)، و کتاب التیجان فی ملوک حِمْیَر (کتاب تاجها دربارة شاهان حِمْیَر) روایت وَهْب بن مُنَبِّه از ابومحمد عبدالملک بن هشام / ابن هشام (صنعاء 1347). ظاهراً در دورة اسلامی ، این کتابها تحت تأثیر تاجنامه ها و دربارة شهریاران غیرایرانی پیش از اسلام نوشته شده است .


منابع :
(1) ابن صاعد اندلسی ، التعریف بطبقات الامم : تاریخ جهانی علوم و دانشمندان تا قرن پنجم هجری ، چاپ غلامرضا جمشیدنژاد اوّل ، تهران 1376ش ؛
(2) ابن عبدربّه ، العقد الفرید ، چاپ علی شیری ، بیروت 1408ـ1411/ 1988ـ1990؛
(3) ابن قتیبه ، کتاب عیون الاخبار ، بیروت : دارالکتاب العربی ( بی تا. ) ؛
(4) ابن ندیم ؛
(5) کانستانتین اینوسترانتسف ، مطالعاتی دربارة ساسانیان ، ترجمة کاظم کاظم زاده ، تهران 1348ش ؛
(6) اسماعیل بغدادی ، ایضاح المکنون ، ج 1، در حاجی خلیفه ، ج 3؛
(7) احمد تفضلی ، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام ، به کوشش ژاله آموزگار، تهران 1376ش ؛
(8) عمروبن بحرجاحظ ، کتاب التاج فی اخلاق الملوک ، چاپ احمدزکی باشا، قاهره 1332/1914؛
(9) حاجی خلیفه ؛
(10) طبری ، تاریخ (بیروت )؛
(11) محمدبن یوسف عامری ، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیة ، چاپ مجتبی مینوی ، ویسبادن 1336ش ؛
(12) حمید فرزام ، تحقیق در احوال و نقد آثار و افکار شاه نعمت الله ولی ، تهران 1374ش ؛
(13) محمد محمدی ، « ( دربارة ) کتاب التاج فی سیرة انوشروان »، الدراسات الادبیة ، سال 3، ش 3 (پاییز1340)؛
(14) همو، «دربارة یکی از تاجنامه های ساسانی »، الدراسات الادبیة ، سال 6، ش 3 و 4 (پاییز و زمستان 1343)؛
(15) همو، « کتاب التاج للجاحظ و علاقته بکتب ' تاجنامه ` فی الادب الفارسی الساسانی »، الدراسات الادبیة ، سال 1، ش 1 (بهار 1338)؛
(16) مسعودی ، تنبیه ؛
(17) احمد منزوی ، فهرست مشترک نسخه های خطی فارسی پاکستان ، اسلام آباد 1362ـ1370ش ؛
(18) یاقوت حموی ، معجم الادباء ، مصر 1355ـ1357/ 1936ـ 1938، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛


(19) Arthur Emanuel Christensen, L'Iran sous les Sassanides , Osnabrدck 1971.

/ قنبرعلی رودگر /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3038
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست