responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2879

 

پولادین ، محمودخان ، از افسران ژاندارمری و فرمانده هنگ پهلوی در1305ش . از تاریخ و محل تولد او، در منابع موجود اطلاعی نیست . پدرش ، حسن خان کفری ، افسر قزاق ، به سبب اندیشة آزادیخواهانه اش از «بریگادِقزاق * » اخراج شد وهمراه دوتن از پسرانش ، منصور و محمود که آنها نیز از مدرسة قزاقخانه اخراج شده بودند، در رشت به اردوی محمدولی خان تنکابنی پیوست . پس از سازماندهی تشکیلات ژاندارمری در 1329/ 1290ش ، که زیرنظر افسران سوئدی اداره می شد، محمود پولادین چون سابقة خدمت نظام داشت ، به استخدام ژاندارمری درآمد (مهدی نیا، ص 631ـ632). او پس از تحصیل درآموزشگاه ژاندارمری با درجة نایب دومی (ستوان یکمی ) به خدمت مشغول شد.

پولادین در زمان جنگ اول جهانی ، با ستونی از افسران و افراد ژاندارم ، داوطلبانه به غرب کشور عزیمت کرد (افسر، ص 75ـ76، 107). در 1295 ش ، همزمان با دومین سال جنگ جهانی اول ، افزایش نفوذ آلمانیها در تهران سبب شد تا نیروهای روسیه که در قزوین مستقر بودند، به سوی تهران پیشروی کنند. نمایندگان مجلس و ملّیون تصمیم گرفتند دسته جمعی پایتخت را ترک کنند تا دولت جدیدی خارج از نظارت نظامی روسها تشکیل دهند (سپهر، ص 293ـ294). پولادین که در این هنگام درجة یاوری (سرگردی ) داشت ، همراه مهاجرین به قصرشیرین رفت (همان ، ص 296؛
افسر، ص 107). پولادین به همراهی افسران ایرانی ، مانند ماژور مهدیقلی خان تاج بخش ، سلطان حبیب الله خان شیبانی و سلطان صادق خان ، در قصرشیرین شیلاندر ، افسر سوئدی ژاندارمری ، را به تصور ارتباط با کنسول انگلیس در اصفهان دستگیر کردند. هر چند چیلاندر بزودی آزاد شد، اما کلنل پوپ ، افسر آلمانی ، برای خوشایند چیلاندر، پولادین و چند تن از افسران ارشد هنگ اصفهان را دستگیر و به بغداد تبعید کرد (قائم مقامی ، ص 255، 257).

او پس از پایان جنگ جهانی اول ، در 1298 ش آزاد شد و به ایران بازگشت (افسر، همانجا) و در حدود 1299 ش ، به هنگام قیام مسلحانة الموت ، فرمانده ژاندارمری قزوین بود (الموتی ، ص 103). پولادین پس از کودتای 1299 ش ، در دورة کوتاه ریاست وزراییِ سیدضیاءالدین طباطبایی (اسفند 1299 تا خرداد 1300) آجودان مخصوص او بود (مکی ، 1357 ش ، ص 212). پولادین در فروردین 1300، با درجة ماژوری ، حاکم نظامی کرمانشاه شد و برای سرکوب صارم الدوله ، والی کرمانشاه ، به آنجا رفت و او را دستگیر کرد و به تهران فرستاد (بیات ، 1371 ش ، ص 26؛
تفرشی ، ص 41؛
افسر، ص 276). در

پاییز همان سال ، دولت برای سرکوب نهایی شورش اسماعیل آقاسیمیتقو (سیمیتکو/ سیمکو)، نیروهای نظامی خود را به آذربایجان فرستاد. پولادین نیز که فرمانده گروهان مسلسل بود، به اردویی که به تبریز می رفت پیوست و در شرفخانه مستقر شد (مکی ، 1362ـ1364 ش ، ج 2، ص 13؛
بیات ، 1376 ش ، ص 34). در همین هنگام ، ماژور ابوالقاسم لاهوتی * ، افسر ژاندارم و رهبر کودتای تبریز در بهمن 1300، با میانجیگری مخبرالسلطنه والی آذربایجان ، به معاونت پولادین منصوب و به جبهة خوی اعزام شد (بهار، ج 1، ص 107؛
مکی ، 1362ـ 1364 ش ، ج 2، ص 119ـ120).

تشکیل قشون متحدالشکل در چهارم آذر 1300، که ادغام نیروهای قزاق و ژاندارم را در پی داشت ، از سویی ، و شکست نیروی ژاندارم از افراد سیمیتقو و دشواریهای ناشی از عدم پرداخت جیره و مواجب سربازان ، از سوی دیگر، موجب اعتراض ژاندارمها به پولادین شد. ظاهراً او حقوق سربازان را به مصرف شخصی رسانده بود. شورشیان به سرکردگی لاهوتی ، در دهم بهمن 1300، پولادین و ساعدالملک ، حاکم شرفخانه ، و رئیس تلگرافخانه را بازداشت و سیمهای تلگراف را قطع و به سوی تبریز حرکت کردند (هدایت ، ص 331؛
مستوفی ، ج 3، ص 371ـ372؛
بهار، ج 1، ص 174ـ 175). قیام در بیستم بهمن همان سال سرکوب شد و لاهوتی به اتحاد شوروی گریخت (بیات ، 1376 ش ، ص 95). پولادین پس از آزادی ، در عملیات سرکوب سیمیتقو شرکت کرد (مکی ، 1362ـ 1364 ش ، ج 2، ص 120) و در آذر 1301، به دستور سردارسپه ، به عضویت کمیسیون نشان ذوالفقار درآمد (عاقلی ، ج 1، ص 175).

مأموریت بعدی او در 1302ش ، شرکت در جنگ لرستان بود. وی از سوی سپهبد امیراحمدی ، حاکم نظامی خرم آباد شد (امیراحمدی ، ص 203، 209). او در 1303ش به عضویت کمیسیون نشان جنگی سپه درآمد (عاقلی ، ج 1، ص 189) و در 1304 ش به فرماندهی هنگ پهلوی منصوب شد و تا شهریور 1305، که به جرم توطئة کودتا بر ضد رضاشاه دستگیر شد، در همین سمت باقی ماند («3 توطئه در 33 سال »، ص 5؛
کرونین ، ص 283ـ284). ظاهراً پولادین قربانی هراس رضاشاه از توطئه احتمالی قتل خود شد. در این میان ، دسیسه های کینه توزانة محمد درگاهی ، رئیس نظمیه ، نیز نقش اساسی داشت . پس از مراسم تاجگذاری رضاشاه در چهارم اردیبهشت 1305، در تهران شبنامه هایی در مخالفت با شاه جدید پخش شد. رضاشاه ، خشمگین و هراسان ، از محمد درگاهی خواست تا رهبران این جریان را که به زعم او از یک سازمان انقلابی افسران مخالف در ارتش نشأت می گرفت شناسایی کند. به این ترتیب ، در شهریور 1305، تنی چند از افسران ارتش و نظمیه و غیر نظامیان دستگیر شدند. در میان بازداشت شدگان ، دشمنان شخصی درگاهی و سرتیپ مرتضی یزدان پناه ، فرمانده لشکرمرکزی ،از جمله پولادین و شموئیل حییم ، نمایندة سابق کلیمیان

درمجلس ،نیزبودند(کرونین ،ص 283ـ285).کینة پولادین از بوذرجمهری ، در جریان بازدید او از هنگ پهلوی و

آزردگی خاطرش از سرتیپ یزدان پناه ، زمینة دستگیری او را فراهم کرده بود (کرونین ، ص 285؛
«3 توطئه در 33 سال »، همانجا). درگاهی مدارک اثبات جرم را به شاه ارائه داد و او نیز دستور اعدام آنان را صادر کرد. به اصرار مستوفی الممالک ، رئیس الوزراء، دادگاه نظامی تشکیل شد. دادگاه پولادین را به سبب مشارکت در چاپ شبنامه به ده سال حبس محکوم کرد و دادگاه تجدیدنظر نیز آن را تأیید نمود. به اصرار شاه دادگاه نظامی دیگری تشکیل و پولادین به تیرباران محکوم شد ( اطلاعات در یکربع قرن ، ص 30؛
کرونین ، ص 286ـ 288). سرتیپ شیبانی ، که در آن هنگام رئیس ارکان حرب کل قشون بود، از امضای حکم اعدام پولادین خودداری و از سمت خویش استعفا کرد (بیات ، 1365 ش ، ص 63، پانویس 32؛
کرونین ، ص 288). محمودخان سرانجام در 24 بهمن 1306 در باغشاه تیرباران شد و بوذرجمهری تیر خلاص را به او شلیک کرد (مکی ، 1362ـ 1364 ش ، ج 4، ص 444ـ445؛
اطلاعات در یکربع قرن ، همانجا؛
عاقلی ، ج 1، ص 228). پولادین از افسران وفادار رضاشاه بود و نشان شجاعت داشت (کرونین ، ص 284)، ترکی و عربی و روسی می دانست و با زبان فرانسه نیز آشنایی داشت (مهدی نیا، ص 634).

پولادین چهار برادر به نامهای منصور، مسعود، احمد و مختار داشت (مهدی نیا، ص 631). نایب دوم مسعودخان ، از افسران ژاندارمری خزانه بود که تشکیلات آن تابع وزارت مالیه بود. او پس از انحلال آن تشکیلات ، به خدمت ژاندارمری درآمد و به فارس رفت (افسر، ص 74،77؛
احرار، ج 2، ص 660ـ661). در 1334 ش ، مسعودخان به اتهام شرکت در قیام ماژور علیقلی خان پسیان ، که در مخالفت با پلیس جنوب و انگلیسیها صورت گرفت ، دستگیر و به همراه گروهی از افسران ژاندارمری اعدام شد (احرار، ج 2، ص 661ـ662).


منابع :
(1) احمداحرار، توفان در ایران ، ج 2، تهران 1352 ش ؛
(2) اطلاعات در یکربع قرن ، تهران : روزنامة اطلاعات ، 1329 ش ؛
(3) پرویز افسر، تاریخ ژاندارمری ایران ، قم 1332 ش ؛
(4) ضیاءالدین الموتی ، قیام مسلحانة دهقانان الموت ، تهران 1359 ش ؛
(5) احمد امیراحمدی ، خاطرات نخستین سپهبد ایران : احمد امیراحمدی ، چاپ غلامحسین زرگری نژاد، تهران 1373 ش ؛
(6) محمدتقی بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران ، تهران 1357ـ1363 ش ؛
(7) کاوه بیات ، شورش عشایری فارس :1309ـ1307ه.ش .،تهران1365ش ؛
8- همو،«عباس خان سردار رشید و کردستان (1294ـ1304 شمسی )»، گنجینة اسناد ، سال 2، دفتر 1 و 2 (بهار و تابستان 1371)؛
(9) همو، کودتای لاهوتی : تبریز، بهمن 1300 ، تهران 1376 ش ؛
(10) مجید تفرشی ، «گزیدة روزشمار کودتای 1299»، گنجینة اسناد ، سال 2، دفتر 1 و 2 (بهار و تابستان 1371)؛
(11) احمدعلی سپهر، ایران در جنگ بزرگ : 1918ـ1914 ، تهران 1336 ش ؛
(12) «3 توطئه در 33 سال »، تهران مصوّر ، ش 578 (9 مهر 1333)؛
(13) باقر عاقلی ، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی ، تهران 1376 ش ؛
(14) رضاقلی قائم مقامی ، وقایع غرب ایران در جنگ اول جهانی ، اراک ( 1333 ش ) ؛
(15) استفانی کرونین ، ارتش و تشکیل حکومت پهلوی در ایران ، ترجمة غلامرضا علی بابایی ، تهران 1377 ش ؛
(16) عبدالله مستوفی ، شرح زندگانی من ، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دورة قاجاریّه ، تهران 1341ـ1343 ش ؛
(17) حسین مکی ، تاریخ بیست سالة ایران ، تهران 1362ـ 1364 ش ؛
(18) همو، مختصری از زندگانی سیاسی سلطان احمدشاه قاجار؛
(19) به ضمیمة چند پرده از زندگانی داخلی و خصوصی او، تهران 1357 ش ؛
(20) جعفر مهدی نیا، زندگی سیاسی سید ضیاءالدین طباطبائی ، تهران 1369 ش ؛
(21) مهدیقلی هدایت ، خاطرات و خطرات ، تهران 1363 ش .

/ مهین فهیمی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2879
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست