responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2658

 

پایزه (بائزه ، بایزه ، پاییزه ، پائزه )، لوحه ای فلزی یا چوبی و بندرت از عاج و یشم در حکم نشان افتخار، ابلاغ مأموریت ، معرفی نامة شغلی و امتیازات دیگر در دورة مغول . برخی برآن اند که پائیزه ، پَئز (دورفر، ج 1، ص 239)، پَیْ ـ تسئو (مار کوپولو، 1926، ج 1، ص 352، حواشی یول )، پَئی ـ تزو (روبروکی ، ص 186، پانویس 2)، به معنای لوحه ، در اصل واژه ای چینی است که از طریق زبان مغولی به سایر زبانها راه یافته است . عده ای دیگر نیز پایزه را به نوعی همان بَصْمَه (واژه ای در اصل ترکی که در زبان عربی امروز به معنای اثر انگشت و مهر است ) می دانند ( > دایرة المعارف بزرگ شوروی < ، ج 3، ص 57). اما وجه این اشتقاق صحیح و روشن به نظر نمی رسد. بوداگف (ج 1، ص 311) «معاف نامه » و «برات » (کاغذ زر) را از جمله معانیِ پایزه دانسته است .

سابقة کاربرد پایزه به دورة حکومت ختائیان و دودمان کین در سدة پنجم / یازدهم بازمی گردد (مارکو پولو، 1926، ج 1، ص 353، حواشی یول ؛ کوردیه ، ص 67). پس از حملة مغول بسیاری از عناصر فرهنگی چین از طریق اقوام اویغوری و ختایی به تشکیلات دیوانی مغولان راه یافت . معمولاً خان بزرگ پایزه را به حکمرانان ، کارگزاران و نمایندگان حکومت ، وزرا، اشراف ممالک و حتی بازرگانان اعطا می کرد. شاهزادگان و خاتونها نیز گاه خودسرانه به صدور پایزه دست می یازیدند (وصّاف حضره ، ص 25، 81، 92، 109، 212، 340، 434، 576؛ ناصرالدین منشی کرمانی ، ص 28، 59؛ ولادیمیرتسوف ، ص 174، پانویس 9؛ جوینی ، ج 1، ص یط ، پانویس 2، ص 124، 212، ج 2، ص 223، 236، 255ـ 256،260؛ رشیدالدین فضل الله ، 1358، ص 291ـ300)، ازینرو غازان برای حل این مشکل ، آیین نامة جدیدی برای گردآوری پایزه های کهن و صدور پایزه های جدید صادر کرد (رشیدالدین فضل الله ، 1358، ص 295؛ همو، 1373ش ، ج 2، ص 1471).

پایزه در موارد مختلفی چون خدماتِ صادقانة افراد، به مثابة نشان افتخار، و مقام اعطا می شد (جوینی ، ج 1، ص 124؛ زریاب خویی ، ص 48؛ بناکتی ، ص 386، 415؛ نیز رجوع کنید به رشیدالدین فضل الله ، 1968، ص 176ـ181) و گاه همراه با این پایزه ، «یرلیغی » (فرمان ) نیز صادر می شد. لوحه های اعطایی ، برحسب اهمیت مقام و منصبِ صاحب آن ، متفاوت بودند، چنانکه بالاترین نوعِ این لوحه ها، پایزة سرِ شیر یا گربه و سرِ قوش بود که معمولاً گرد و از زر بود. پایزة سرِ قوش به سفیران اختصاص داشت و حامل آن می توانست از سپاهیان محافظ و اصطبل شاهی استفاده کند که ظاهراً تا حدودی با امتیازات طُرخان * شباهت پیدا می کرد (مارکو پولو، 1926، ج 1، ص 354، حواشی یول ؛ همو، 1350ش ، ص 119ـ120؛ دورفر، ج 1، ص 240). پایزه همچنین به عنوان حکم مأموریت در اختیار برخی از بزرگان و کارگزاران ، حاکمان ، سفیران و ایلچیان خان قرار می گرفت ، بر روی آن نام حامل لوحه نوشته و در دفتر ثبت می شد. اداره ای به نام «سنویشه » متصدی رسیدگی به صدور یرلیغ و پایزه ها بود (جوینی ، ج 1، ص 212، ج 2، ص 255؛ رشیدالدین فضل الله ، 1358، همانجا؛ شریک امین ، ذیل مادّه و «سنویشه »؛ وصّاف حضره ، ص 81، 92، 340؛ ناصرالدین منشی کرمانی ، همانجاها).

مردم و حاکمان ولایات موظف بودند که اسباب پذیرایی و تجهیزات و تسهیلات لازم را در اختیار سفیران و ایلچیانِ حاملِ پایزه قرار دهند (مارکو پولو، 1350ش ، ص 153ـ154؛ نیز رجوع کنید به شریک امین ، ذیل «ایلچی »). برای تسهیل در امر خبررسانی گاه به برخی از «امرای سرحد» پنج یا سه پایزه ، برحسب اهمیتِ مقامِ امیر سرحد، اعطا می شد تا به هنگام ضرورت بتوانند ایلچیان خود را برای اجرای مأموریت به مراکز حکومتی گسیل کنند (رشیدالدین فضل الله ، 1358، همانجا).افزون بر این به برخی از بازرگانانِ (اُرتاق ) مهم حکومتی پایزه اعطا می شد، اما بعدها، برای آنکه تفاوت میان بازرگانان از سایر متصدیان مشاغلِ دیوانی روشن باشد، دیگر به بازرگانان پایزه ندادند (جوینی ، ج 3، ص 87؛ نیز رجوع کنید به منهاج سراج ، ج 2، ص 163).

معمولاً خان به هنگام جلوس هم به حاکم و هم به کارگزاران او پایزه می داد و این موضوع گاه سبب رنجش برخی از حاکمان ولایات می شد (جوینی ، ج 2، ص 236، 255؛ وصّاف حضره ، ص 25).

پایزه ، برحسب اهمیت مقامات حکومتی ، از طلا، نقره ، مس ، چوب ، عاج ، یشم و بامبو ساخته می شد (رشیدالدین فضل الله ، 1358، ص 295ـ300؛ جوینی ، ج 1، ص 124؛ مارکوپولو، 1926، ج 1، ص 353ـ354، حواشی یول ؛ وات ، ص 9). همچنین وزن پایزه ها با یکدیگر متفاوت بود، چنانکه مثلاً وزنِ پایزة ویژة «امیرانِ تومان » (فرماندهان ده هزار تن سپاهی ) و «امیران نویان » (فرماندهان سپاه ، شاهزادگان ) به 400 ، 1 گرم می رسید و وزن پایزة سرِ شیر 040 ، 1 گرم بود (مارکو پولو، 1926، ج 1، ص 350ـ351). همچنین پایزه ای از دورة گیخاتو به وزن حدود 675 تا 900 گرم به دست آمده است (همان ، ج 1، ص 353، حواشی یول ). اندازة پایزه ها نیز متفاوت بود، چنانکه اندازة برخی از پایزه ها نیم زرع طول و یک کف دست (چهارانگشت ) عرض و برخی دیگر یک زرع طول و پنج انگشت عرض بوده است (روبروکی ، ص 186؛ مارکو پولو، 1926، همانجا؛ برای اندازه های دیگر پایزه رجوع کنید به همان ، ج 1، ص 352، 355، حواشی یول ).

معمولاً بر روی پایزه ها عباراتی از این قبیل نوشته می شد: «به نام خداوند بزرگ و توانا که الطافش را به سراسر امپراتوری ما عطا فرموده ، جاوید باد نام خان مقدس ، مرگ بر کسانی که سر از فرمان او بپیچند» (همو، 1350ش ، ص 119). همچنین بر لوحة ینی سئی آمده است :«به قدرت خداوند ابدی ،نام خاقان مبارک باد، کسی که به او احترام نگذارد، باید کشته شود و بمیرد» (مارکو پولو، 1926، ج 1، ص 353، حواشی یول ). این عبارات تا حدودی با شعارهای مغولان بر روی «چاو» (پول کاغذی ) شباهت دارد (وصّاف حضره ، ص 272).

بر روی غالب این پایزه ها نوشته ها به زبان چینی و مغولی با خطوط چینی ، اویغوری و یا پاکْزْپا (چهارگوش ) بود و بر روی آن مهر صادرکننده زده می شد (رشیدالدین فضل الله ، 1373ش ، ج 2، ص 1471؛ قوچانی ، ص 42ـ45). بر روی پایزه ای با خطوط چینی و پاکزپا، نوشته ای به خط و زبان فارسی و عبارت «پایزه شب گشت » به دست آمده است (کای می بیائو ، ص 706).

پایزه ها اشکال متنوعی داشتند، مثلاً بر روی پایزة ینی سئی حلقه ای آهنی وجود داشت که ظاهراً بندی از آن عبور می کرده است و گاه بر روی حلقه ، شمارة پایزة صادره ثبت می شد (مارکو پولو، 1926، همانجا؛ نیز رجوع کنید به قوچانی ، تصاویر ص 42ـ 45). از پایزه هایی که تاکنون به دست آمده می توان به این موارد اشاره کرد: پایزة ینی سئی متعلق به 1262/ 1846 در مینوسینسک استان ینی سئی که اینک در موزة آسیایی آکادمی سن پترزبورگ نگهداری می شود (مارکو پولو، 1926، همانجا)؛ پایزه ای که در نزدیکی رود دنیپر در جمهوری اوکراین و از جنس نقره یافت شده و متعلق به 1261/1845 است (همانجا)؛ پایزة موزة ملی ایران ، از جنس مس و نقره که نام سلطان ابوسعید ایلخان بر آن نقش بسته است (قوچانی ، ص 42ـ 45).

در بارة کاربرد پایزه پس از سقوط دولت ایلخانان و دودمان یوان چین اطلاعات روشنی وجود ندارد. با وجود این ، شواهد کاربرد پایزه در متون عهد تیموری مانند ظفرنامة شرف الدین علی یزدی وجود دارد، اما این اصطلاح را به هنگام بحث از دورة چنگیز به کار برده است و نه دورة تیموری (ص 30،80). در میان سلاجقة روم (حک : 470ـ700) نیز بارها به پایزه و یرلیغ اشاره شده است که نشان می دهد کاربرد پایزه احتمالاً از طریق مغولان به این سلسله راه یافته است (آقسرائی ، ص 134، 148، 243؛ ابن بی بی ، ص 203، 241، 293، 329).


منابع :
(1) محمودبن محمد آقسرائی ، تاریخ سلاجقه ، یا، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار ، چاپ عثمان توران ، تهران 1362ش ؛
(2) ابن بی بی ، اخبار سلاجقة روم ، چاپ محمد جواد مشکور، تهران 1350ش ؛
(3) داودبن محمد بناکتی ، تاریخ بناکتی = روضة اولی الالباب فی معرفة التواریخ و الانساب ، چاپ جعفر شعار، تهران 1348ش ؛
(4) مارکو پولو، سفرنامة مارکو پولو ، ترجمة حبیب الله صحیحی ، تهران 1350 ش ؛
(5) عطاملک بن محمد جوینی ، کتاب تاریخ جهانگشای ، چاپ محمدبن عبدالوهاب قزوینی ، لیدن 1911ـ1937، چاپ افست تهران ( بی تا. ) ؛
(6) رشیدالدین فضل الله ، جامع التواریخ ، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی ، تهران 1373ش ؛
(7) همو، کتاب تاریخ مبارک غازانی : داستان غازان خان ، چاپ کارل یان ، لندن 1358/1940؛
(8) عباس زریاب خویی ، «سازمان اداری ایران در زمان حکومت ایلخانان »، مجلة باستان شناسی و تاریخ ، سال 1، ش 2 (بهار و تابستان 1366)؛
(9) شرف الدین علی یزدی ، ظفرنامه ، چاپ عصام الدین اورونبایوف ، تاشکند 1972؛
(10) شمیس شریک امین ، فرهنگ اصطلاحات دیوانی دوران مغول ، تهران 1357ش ؛
(11) عبدالله قوچانی ، «پایزه »، میراث فرهنگی ، ش 17 (بهار و تابستان 1376)؛
(12) عثمان بن محمد منهاج سراج ، طبقات ناصری ، چاپ عبدالحی حبیبی ، کابل 1342ـ1343 ش ؛
(13) ناصرالدین منشی کرمانی ، سِمط العُلی ' للحضرة العلیا ، چاپ عباس اقبال ، تهران 1328ش ؛
(14) عبدالله بن فضل الله وصّاف حضره ، تاریخ وصّاف ، چاپ سنگی بمبئی 1269؛
(15) باریس یاکوولیویچ ولادیمیر تسوف ، نظام اجتماعی مغول : فئودالیسم خانه بدوشی ، ترجمة شیرین بیانی ، تهران 1345 ش ؛


(16) Lazar Budagov, Stravnitelniy Slovar Turetsko-Tatarskikh narec § iy , St. Petersburg 1869;
(17) Cai Meibiao, "on two types of round paizi of the Yuan period", in Collected essays on yuan history (in Chinese), Peking 1981;
(18) Henri Cordier, Ser Marco Polo , London 1920;
(19) Gerhard Doerfer, Tدrkische und mongolische Elemente in Neupersischen , Wiesbaden 1963-1975;
(20) Great Soviet encyclopedia , NewYork 1973-1983, s.v. "Basma";
(21) Marco Polo, The book of Ser Marco Polo: the Venetian concerning the kingdoms and marvels of the East , translated and edited, with notes by Henry Yule, 1871, 3rd. ed. by Henry Cordier, 1903-1920, repr., London 1975;
(22) Rash ¦ â d al-D ¦ â n Fad ¤ i Alla ¦ h, Histoire des Mongols de la Perse , tr. Etienne Quatremere, Amesterdam 1968;
Guillaume Rubruquis, The mission of friar William of Rubruck: his jourrney to the court of the Great Khan Mخngke 1253-1255 , tr. Peter

(23) Jackson, London 1990;
James C. Y. Watt, "Mongol passport", in "Chinese decorative arts", The Metropolitan Museum of Art (Summer 1997).

/ محسن جعفری مذهب /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2658
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست