پاسبان اُوغلو ، عثمان ، پاشای شورشی ودین (1171ـ 1222/ 1758ـ1807). نام وی به صورت پازواند اوغلی (شرف ، ج 2، ص 280) نیز ضبط شده و در رسم الخط جدید ترکی به صورت پازوانت اوغلو (حامد و محسن ، ص 423) نوشته می شود، لیکن بر روی مُهر او «پازواندزاده عثمان » حک شده است ( رجوع کنید به ارشکف ). خاندانش از توزله در بوسنی بودند، اما ( دولت عثمانی ) در حدود 1152/1739 به جدِّ او، پاسبان آغا، به سبب خدماتش در جنگهای اتریش ، دو دهکده در نزدیکی ودین * در بلغارستان اعطا کرد. پدر عثمان ، عمرآغا پاسبان اوغلو، وارث این دهکده ها شد و به عنوان بیرقدار، مردی ثروتمند و مهم (اعیان ) نیز بود؛ با این حال ، حاکم محلی او را به دلیل رفتار جسورانه اش اعدام کرد.
عثمان با فرار به آلبانی از مرگ نجات یافت ، اما پس از شرکت داوطلبانه در جنگ 1201ـ1203/1787ـ1789، به زادگاه خود بازگشت . دیری نپایید که او دوباره آمادة نبرد شد و با شهامت جنگید و در 1205/1791 به ودین بازگشت . او با افرادش از ودین به والاکیا ( نام عثمانی : افلاق * ) و صربستان حمله می کردند. سلطان درصدد مجازات عثمان برآمد، اما او در 1207/1793 از اطاعت سلطان سر باز زد و به کوه پناه برد و در اواسط 1209/ اواخر 1794، ودین را به یاری گروه راهزنش تصرف کرد و حکمران واقعی این «پاشالق » (پاشانشین ) شد. عثمان دوباره در ودین استحکامات ساخت و از آن پس این شهر مکانی برای راهزنان و ناراضیان ینی چری * شد که در 1206ـ1207/1792 از صربستان بیرون رانده شده بودند، او نیز رهبر محبوب همة کسانی شد که با اصلاحات سلیم سوم مخالف بودند.
در 1209ـ1210/1795 پاسبان اوغلو، حتی به حاجی مصطفی پاشا ــ حاکم بلگراد و حامی اصلاح طلبان که مأموریت داشت او را از بین ببرد ــ حمله کرد. دولت عثمانی لشکری نیرومند به مقابلة عثمان فرستاد که حاصلی نداشت . در نتیجه ، در اواسط 1210/ اواخر 1795 عثمانیان با پاسبان اوغلو وارد مذاکره شدند، اما وی عملاً در تمام بلغارستان علیا مستقل باقی ماند.
دولت عثمانی همچنان حاکمیت پاسبان اوغلو را به رسمیت نمی شناخت ، ازینرو وی حاکم رسمی را از ودین بیرون راند و در 1212/1797 به پاشانشینهای مجاور یورش برد. در شرق ، نیروهای او مناطقی از بلغارستان را اشغال کردند یا به مخاطره انداختند (لیکن در وارنه شکست خوردند)، در جنوب بدون کسب پیروزی به نیش * حمله کردند، در غرب تا بلگراد پیش رفتند و شهر را اشغال کردند، اما با مقاومت ترکها و صربهایی که حاجی مصطفی آنها را مسلّح کرده بود، از قلعة آنجا بیرون رانده شدند. ازینرو، و نیز به سبب مذاکرات پاسبان اوغلو با فرانسویان و روسها، دولت عثمانی در 1213/1798 لشکری صدهزار نفری به فرماندهی دریادار کوچوک حسین پاشا به جنگ او فرستاد. کوچوک تا جمادی الاولی / اکتبر آن سال ودین را محاصره کرد، اما نتیجه ای نگرفت و با تحمل تلفات سنگین ناگزیر به عقب نشینی شد. این شکست و حملة ناپلئون بناپارت به مصر موجب شد که ترکیه ــ دست کم در ظاهر ــ با پاسبان اوغلو سازش کند و به او توغی ( رجوع کنید به توغ * ) با سه دم اسب نر بدهد (1214/ 1799).
با این حال ، پاسبان اوغلو مخالفتش را با اصلاحات ، حکومت مرکزی و حتی سلیم سوم اعلام کرد. وی چندبار برای غارت والاکیا لشکر فرستاد (1215 و 1216/1800 و 1801) و ینی چریها را ــ که به بلگراد بازگشته بودند ــ به اشغال قلعة آنجا (تابستان 1216/1801) و کشتن حاجی مصطفی پاشا (در پایان همان سال ) تحریک کرد.
در این هنگام ، پاسبان اوغلو بارها از تزار خواست تا او را در زمرة اتباع وفادارش به حساب آورد و از سوی دیگر به فرانسویان نیز پیشنهاد همکاری می داد. دولت عثمانی ــ که پیش از این پاسبان اوغلو را بخشیده بود ــ از 1218/ 1803 با او از در جنگ درآمد، لیکن قیام صربها در 1219/ 1804 توجهش را از او منحرف کرد. پاسبان اوغلو در قسمت غربی قلمرو خود، ناچار شد قیام پنتزو را سرکوب کند (1220/1805). حضور روسها در کرانة چپ دانوب (1221/ 1806)، پاسبان اوغلو را به همکاری با دولت عثمانی برانگیخت ، اما دولت عثمانی فرماندهی کل را به روسچق واگذار کرد. این کار به قدری پاسبان اوغلو را خشمگین کرد
که تصمیم گرفت فقط از قلمرو خودش در برابر روسها و همپیمانان صربشان دفاع کند، اما اندکی بعد در 18 ذیقعدة 1221/27 ژانویة 1807 درگذشت .
اگر پاسبان اوغلو توانست در مدتی طولانی قلمروش را حفظ کند، به دلیل موقعیت پادشاهی عثمانی در آن زمان ، توانایی شخصی ، دوراندیشی (هرگز ودین را ترک نکرد) و بیش از همه اقبال او بود. وی در محدودة خود مالیات و عوارض گمرکی می گرفت و با سختگیری و استبداد حکومت می کرد، اگرچه کاملاً هم بدون نرمخویی و عدالت نبود. در ودین به کارهای عام المنفعه پرداخت و در آنجا مسجد، مدرسه و کتابخانه بنا کرد ( رجوع کنید به کانیتز ، ص 4، 8). هرچند سلامتی او به دلیل فعالیتهای زیاد ذهنی ضعیف شده بود، اما جاه طلبی او را به سمت استقلال سوق می داد؛ شاهد این سخن ، سکه هایی است که او ضرب کرد و به پازوانچته مشهورند.
منابع : یادداشتهای متعددی دربارة پاسبان اوغلو در سفرنامه های معاصر از جمله L.Pouqueville (1805), G. A. Olivier (1801) وجود دارد، با این حال با کتاب
Notes sur Passvan-Oglou 1758-1807 par l'adjudant- commandant Mإriage ,
که نمایندگی فرانسه در ودین (1807ـ 1808) منتشر کرد، تصویری کامل از او ارائه شد، که هنوز هم بهترین شرح حال او محسوب می شود. این یادداشتها را ¨ ic § Grgur Jaks در
La Revue Slave (I [Paris 1906(, 261-279, 418-429, II )1906(, 139-144, 436-448, III )1907], 138-144,278-288)
(1) منتشر شده است . نیز رجوع کنید به حامد و محسن ، ترکیه تاریخی ؛ (2) شمس الدین سامی ، قاموس الاعلام ، چاپ مهران ، استانبول 1306ـ1316/ 1889ـ 1898، ذیل «پاسبان اوغلی »؛ (3) عبدالرحمان شرف ، تاریخ ؛
(4) V.C ¨ orovic, in Narodna enciklopedija , III, Zagreb 1928, 272; (5) M. Gavrilovic ¨ , in La Grande Encyclopإdie , XXVI, Paris [n.d.],68; (6) I A , s.v."Pazvand-og § lu" (by A.Cevat Eren); (7) C. Jirec § ek, Geschichte der Bulgaren , Prague 1876, 486- 503; (8) F. Kanitz, Donau-Bulgariien und der Balkan ,Leipzig 1882; (9) G.Lebel, La France et les principantإs danubiennes du XVI ةme siةcle ب la chute de Napolإon I er ,Paris 1955; (10) St. Novakovic ¨ , Tursko carstvo pred srpski ustanak 1780-1804, Belgrade 1906, 332-389; P. Ore § s § kov, Ne § kolko dokumenta za Pazvantoglu i Sofroni Vrac § anski (1800- 1812)
(11) [ از وزارت خارجة روسیه (, in Sbornik of the Bulgarian Academy of Science, III )Sofia 1914], article 3,pp. 1-55; (12) Iv. Pavlovic ¨ , Ispisi iz francuskih arhiva , Belgrade 1890, esp. 103-128; (13) ) (گزارشهای سیاسی راجع به پاسبان اوغلو، 1795ـ1807 ; (14) M. Vukic ¨ evic ¨ , Karad ¥ ord ¥ e, I, Belgrade 1907, 166-176, 185-208; (15) J.W. Zinkeisen, GOR in Europa , VII, Gotha 1863, 230-241.