responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2402

 

بَیحان (یا بیحان ) ، وادی (درّه ) و سرزمینی در عربستان جنوبی ، امروزه در یمن . بیحان ، میان وادی حَریب در مغرب ، و وادی مَرخه در مشرق ( رجوع کنید به عَولَقی * ) واقع است . این درة طولانی که از کَوْر عَوْذِلّه ( رجوع کنید به عَوْذَلی * ) در یکصد کیلومتری سمت شمال آغاز شده و تا نقطة ناپدید شدن «دلتا»ی خشکیدة آن در صحرای رَمْلَة سَبَتَین ادامه یافته ، مرکز دولت قدیمی قَتَبان * بوده است . قسمت اعظم بیحان با کاوشهای امریکاییان در 1329 ش /1950، شناخته شده است .

در سنگنبشته های قتبانی ، لفظ «ب ی ح ن » منحصراً به معنای قبیله (ذوبَیْحان ) یا معبد است ، اما لاندبرگ (ج 5، ص 4) آن را به معنای «چراگاه عمومی » (در مقابل «حِمَی » به معنی قوروق ) دانسته است . از طریق متون سَبائی ، بَیْحان دیگری را می شناسیم که در جَوْف (شهری در یمن ) بوده است (ریکمانس ، ج 1، ص 324؛ گرومان ، ج 1، ص 174؛ ویسمان و هوفنر ، ص 15، 77). به گفتة ابن حائک ، بیحان از طریق شهرهای رَدْمان و حَصی آبیاری ، و آب آشامیدنی آن از وادی صُداره ، تأمین می شد (ص 151، 193). بخش اعظم ساکنان این ناحیه ، از بَنومُراد بودند و رئیس این قبیله از آل مَکرَمان بود. یاقوت حموی بیحان را در شمار استان (مِخلاف )های یمن ذکر کرده است (ج 1، ص 782).

سه منطقة بیحانی ، شایان ذکر است :

1) بَیْحان الدوله (بیحان الاَعلی '). بخش علیای وادی که تنگ و خشک و بسیار کم جمعیت است و از ابتدای وادی تا ناطِع ، در مرز بَیحان القَصاب ، امتداد دارد. در گذشته ، این منطقه جزو سلطان نشین رَصّاص (ناحیه ای در یمن ) بود.

2) بَیْحان القَصاب . بخش مرکزی و حاصلخیز وادی بیحان است که از نظر آبهای زیرزمینی و نخل و تودة درختان معروف به عِلْب و انواع دیگر گیاهان غنی است . نژاد شترهای آن شهرت فراوان دارد. از قبایل مشهور آن مُصْعَبَیْن است . شهر عمدة آن ، القصاب ، «حصن عبدالله » نیز خوانده می شود.

«اشراف » و «سید»ها ( رجوع کنید به دنبالة مقاله )ی بیحان القصاب قبیلة خاصی نبودند و تا 1321/1903 که شریف احمدبن محسن پیمانی با انگلیسیها امضا کرد، پیوسته از حمایت بَلْحارث ( رجوع کنید به بنی حارث * )، ساکن بَیْحان الاَسفل ، و آل احمد، شاخه ای از مصعبین ، برخوردار بودند. جریانهای متعاقب آن سبب شد که در 1323 ش /1944، قَیّمِ «شریف بیحان » (که در آن هنگام هنوز به سن بلوغ نرسیده بود) با انگلیسیها قراردادی بست که به موجب آن می بایست در امور کشور و چگونگی هزینه کردن درآمدهای آن ، از توصیة مقامات انگلیسی پیروی می کرد.

3) بیحان الاَسفَل . شمالی ترین بخش وادی بیحان است و دامنه های آن در صحراهای رَمْل محو می گردد. چهار بخش این بیحان (حِنْوْ، الشطّ، حَقْبه ، عَسَیْلان ) را اخلاف پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم اداره می کردند که در دو ناحیة اول «سَیّد»، و در دو ناحیة دوم «شریف » خوانده می شدند، ازینرو سراسر این دیار را بلادالسّاده یا بلادالاشراف نیز خوانده اند. شهر مرکزی آن نُقوب است و اکثر بَدَویان ساکنِ آن ، از قبیلة بلحارث اند.

در دورة باستان ، در سراسر این منطقه به سبب وجود آبراهه ها، کشاورزیِ گسترده تری صورت می گرفت ، و چند قرن مرکز دولت قتبان در آنجا، در طولِ جادة بخور * ، میان شَبوَه * و مَأرِب * بود. تل هَجَرکُحْلان ، تقریباً در جنوب غربی عسیلان ، از اهمیت فراوانی برخوردار است . همچنانکه قبلاً رُدُکاناکیس از سنگنبشته ها دریافته بود، این نقطه محل تِمْنَع / تُمنَع باستانی ، یعنی پایتخت قتبانیان بوده است (پلینی آن را تومنه نامیده است ). با اکتشافاتی که در 1329 ش /1950 در آنجا صورت گرفت ، بویژه با یافتن ظروف لعابی متعلق به شهرِ رومی آرتین ، تاریخ ویرانی شهر بر اثر آتش سوزی ، سال دهم میلادی معین شد. در کاوشهایی در دو قصرِ یفش و حَدْث ، تعدادی سنگنبشته ، یک مجسمة مفرغی از شاهزاده خانمی به نام برءت ، دو شیر مفرغی زیبا از نوع شیرهای متعلق به دورة یونانی مآبی ، و چند مجسمة اسب سواران خردسال یافت شد. در محل حَیْدبن عقیل ، گورستان تِمْنَع کشف و تا حدودی بررسی شد. در نواحی جنوبی تر، یعنی در حُصْن الهَجَر و

هَجَربن حُمَید، نیز ویرانه های باستانی پیدا شد. در هجربن حمید، در ملتقای وادی بیحان و وادی مَبْلَقه ، از تپه ای مُطَبَّق ، تعدادی کوزة گِلی به دست آمد که تقریباً متعلق به سال 1000 پیش ازمیلاد بود، یعنی زمانی که نخستین خانه ها در آنجا ساخته شد.

با استقلال یمن (بنابر پیمان طائف در 1322 ش /1943) بیحان جزو یمن شد. در اسفند 1328/ مارس 1949، بزرگان بیحان برای جلوگیری از قاچاق پوست و قهوه و قات به منطقة بیحان ، خواستار تأسیس مرکز گمرک در نجد مرقد شدند که با موافقت حاکم انگلیسی منطقه ، این گمرک تأسیس شد اما حکومت یمن و امیر منطقة بیضاء با آن مخالفت کردند. این نزاع ، که به «واقعة بیحان » معروف است ، به سازمان ملل ارجاع شد. اختلافات دربارة این مسئله چندسال طول کشید (ماکرو ، ص 178ـ 179، 181ـ182). در 18 مهر 1329/10 اکتبر 1950، قرار شد که برای حل اختلافات مرزیِ پدید آمده در واقعة بیحان ، هیئتی تشکیل شود (همان ، ص 183). در تابستان 1334 ش / 1955، درگیری در منطقة بیحان شدت گرفت و نیروی بزرگی از یمن با عبور از مرز به سربازان حکومت تحت الحمایة عدن در عُمَیر، در نزدیکی بیحان ، حمله کرد (همان ، ص 201، 205). در 1335ـ1336 ش / 1956ـ1957، نیز درگیریها در اطراف بیحان ادامه یافت ( همان ، ص 210ـ211). در اوایل 1336 ش /1957، نیروهای یمنی قسمتهایی از سرزمینهای داخلی بیحان را که تحت الحمایة انگلستان بود، تصرف کردند (همان ،ص 216). بعداز این درگیریها پس از حدود دوماه سرانجام بیحان و مناطق مرزی به وضع عادی بازگشت (همان ، ص 218).

پس از تأسیس جمهوری خلق یمن در 9 آذر 1346/ 30 نوامبر 1967، شیخهای سنت گرای بیحان ـ بیحان جزو جمهوری خلق یمن شده بود ـ شورشهایی کردند، از جمله در بهمن 1348/ فوریة 1968 (لکنر ، ص 51). شورشها تا سالها بعد ادامه داشت ، مثلاً در 1359 ش /1980 نیز شورشی روی داد (همان ، ص 111). دولت که سعی در اسکان چادرنشینان داشت ، از جمله در بیحان به آنها زمین زراعی داد (همان ، ص 113).

امروزه راههای زمینی و هوایی ، منطقة بیحان را در استان شبوه به شهرهای دیگر متصل می کند (همان ، ص 163).

نیز رجوع کنید به یمن * .


منابع :
(1) ابن حائک ، صفة جزیرة العرب ، چاپ محمدبن علی أکوع ، بیروت 1403/1983؛
(2) اریک ماکرو، الیمن و الغرب : 1571ـ1962 م ، نقله الی العربیّة و علق علیه حسین بن عبدالله عمری ، دمشق 1407/1987؛
(3) یاقوت حموی ، معجم البلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965؛


(4) A. Grohmann, Sدdarabien als Wirtschaftsgebiet , passim;
(5) D. Ingrams, Survey of social and economic conditions in the Aden protectorate , 1949, 34, 72, 126f., 172, 178;
(6) Helen Lackner, P.D.R. Yemen: outpost of socialist development in Arabia , London 1985;
(7) C. Landberg, Arabica , v, 1-78;
(8) W. Phillips, Qataban and Sheba , 1955, 31-130, 140-177, 209-218;
(9) G. Ryckmans, Les noms propres sud-sإmitiques , I, 286, 342, II, 37;
(10) H. v. Wissmann and M. Hخfner, Beitrجge zur historischen Geographie des vorislamischen Sدdarabien , Mainz 1952, 15, 42-50, 77;


(11) برای صورت کامل منابع رجوع کنید به د.اسلام ، چاپ دوم ، ذیل «بیحان » (از لوفگرن ) و «بیحان القصاب » (از غول ).

(12) / لوفگرن و غول ، تلخیص از ( د.اسلام ) ؛
با اضافاتی از ( د.ج .اسلام ) /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2402
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست