responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2380

 

بیت المقدَّس (بَیْت المَقْدِس ) ، نخستین قبله و سومین شهر مقدس مسلمانان (پس از مکه و مدینه )، نیز شهری

مقدس برای یهودیان و مسیحیان . بیت المقدس در نزدیکی مرکز فلسطین در حدود 24 کیلومتری غرب بحرالمیت و 56 کیلومتری شرق دریای مدیترانه ، در آب پخشان بین جلگة مدیترانه و درة رود اردن قرار گرفته است و شهری کوهستانی است که 500 ، 2 پا از دریای مدیترانه و 800 ، 3 پا از بحرالمیت بالاتر قرار دارد. آب و هوای شهر، نیمه حاره ای (گرمسیری )، نیمه خشک ، همراه با تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای سرد و بارانی است ( بریتانیکا ، ذیل "Jerusalem" ؛ فاروق محمد عزالدین ، ص 42ـ43، 51 ـ53).

قدیمترین نام که بر این شهر اطلاق شده ، «أوروشالم »، نزد کنعانیها به معنای خدای آرامش و صلح ، بوده است . در کتیبه های مصری تل العمارنه * (کنار نهر نیل در شمال شهر اسیوط ) متعلق به قرن نوزدهم و هجدهم پیش از میلاد، از این شهر به نام «روشالیموم » یاد شده است . در تورات واژة اورشلیم که به عبری «یروشالایم » تلفظ می شود، بارها آمده است و از حیث ریشه شناسی ، گفته اند که به طور مستقیم از نام کنعانی آن یعنی «اوروشالم » گرفته شده است . در تورات با نامها و مضامین زیر از این شهر یاد شده است : سالیم (سفر پیدایش ، باب 14:18)، شالیم (کتاب مزامیر، مزمور 76:2)، یَبوسی (صحیفة یوشع ، باب 18:28)، یَبُوس (سفرداوران ، باب 19:10ـ11)، شهر یهودا (کتاب دوم تواریخ ایام ، باب 28:25)، شهر خدا (کتاب مزامیر، مزمور 46:4)، قریة پادشاه عظیم (کتاب مزامیر، مزمور 48:2) و شهر مقدس (کتاب نَحَیِما، باب 11:19). شهر یبوس در کتب مصری هیروگلیفی نیز با عناوین «یابثی » و «یابتی » آمده ، که در واقع برگردان واژة یبوس است ( الموسوعة الفلسطینیة ، ج 3، ص 510). در آثار راجع به تاریخ نخستین سده های اسلامی ، نام این شهر به صورت «ایلیاء مدینة بیت المقدس » آمده است . ایلیاء، اشاره به نام هادریانوس اول ، امپراتور روم ، است که بر شهر ویران شدة اورشلیم ، شهری رومی بنا کرد و نام آیلیا کاپیتولینا را بر آن نهاد (همان ، ج 3، ص 511؛ طیباوی ، ص 8 ـ9؛ د. اسلام ، چاپ دوم ، ج 5، ذیل «قدس »، ص 322ـ323).

القدس همان کلمة آرامی قدشه است که در اصطلاح قرته د ـ قدشه (مثلاً اشعیای نبی ، 48:2)، معنای «شهر قدس »، و نه «شهر مقدس »، از آن مستفاد می شده است ( د. اسلام ، چاپ دوم ، ج 5، ذیل «قدس »، ص 323).

نام بیت المقدس در قرآن کریم نیامده است ، لیکن مفسّران «المسجد الاقصی » در آیة نخست سورة اسراء را به «مسجد بیت المقدس » تعبیر کرده اند. به نظر آنان ، این آیه به سیر شبانة پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم از مکه به بیت المقدس و معراج اشاره دارد (طبری ؛ طبرسی ؛ سیوطی ، ذیل اسراء:1). در آیات مربوط به تغییر قبله (بقره :142ـ150) نیز تلویحاً از بیت المقدس یاد شده است . آن گونه که از مرویّات برخی مفسران دورة نخست بر می آید، پیامبر در ماههای نخست هجرت به مدینه رو به بیت المقدس ـ قبلة یهودیان ـ نماز می گزارد و پس از آن ، خداوند مسجدالحرام را قبلة ویژة مسلمانان قرار داد و راه طعنة برخی یهودیان مدینه را بست (طبری ؛ طبرسی ؛ سیوطی ، ذیل بقره : 142ـ150). عموم مفسران در تفسیر این آیات ، روایات مربوط به تغییر قبله از بیت المقدس به مسجدالحرام را معتبر دانسته اند. بجز این دو موضع اصلی ، مفسران نخستین ، برخی از دیگر آیات قرآن را نیز به بیت المقدس مربوط دانسته اند (از جمله بقره : 58، 114ـ 115؛ مائده : 21؛ ق : 41؛ نیز رجوع کنید به طبری ؛ طبرسی ؛ سیوطی ، ذیل همان آیات ).

تاریخ نخستین بیت المقدس به بیش از چهار هزار سال قبل باز می گردد. ساکنان اصلی این شهر از نخستین قبایل عرب شبه جزیرة عربستان بودند که بعدها به کنعانیان شهرت یافتند. بیت المقدس در حدود هزار پیش از میلاد مرکز حکومت بنی اسرائیل شد ( الموسوعة الفلسطینیة ، ج 3، ص 510 ـ511؛ برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به بنی اسرائیل * ، بخش «بنی اسرائیل در مطالعات تاریخی و باستانشناسی »). پس از غلبة کوروش بربابلیان در 538 پیش از میلاد، بیت المقدس زیر سیطرة امپراتوری ایران درآمد که این سیطره تا 332 پیش از میلاد ادامه یافت . در این سال اسکندر مقدونی با شکست امپراتوری ایران این شهر را فتح کرد. پس از اسکندر، بیت المقدس متناوباً زیر سیطرة بطالسة مصر و پادشاهان سلوکی قرار داشت . ساکنان آن ، در دورة استیلای امپراتوری سلوکی ، از فرهنگ یونانی تأثیرزیادی پذیرفتند (همان ، ج 3، ص 511؛ بروک ، ص 13؛ معین احمدمحمود، ص 44).

آنتیوخوس چهارم ، برای تضعیف یهودیت ، در هیکل سلیمان مذبحی برای قربانیهای بتهای یونانیان برپا کرد. پیامد این وضع ، شورش دامنه دار یهودیان بر سلوکیان ، به رهبری «یهودای مکابی »، بود. سرانجام ، اورشلیم در 135 پیش از میلاد به استقلال دست یافت و تا 76 پیش از میلاد مستقل ماند. توسعه طلبی مکابیان و چشمداشت آنها به اردن ، موجب جنگ با اعراب نبطی شد. پس از مدتی مکابیان خود گرفتار درگیریهای داخلی شدند. ازینرو یوحنا هیرکانوس دوم از حارث ، سلطان نبطیان ، خواست که برای سرکوب برادرش به وی کمک کند. حارث نیز مدتی اورشلیم را محاصره کرد (زعیتر، ص 65ـ66؛ معین احمدمحمود، ص 45ـ46). نخستین دورة استیلای رومیان با هجوم پومپیوس ، سردار رومی ، در 63 پیش از میلاد آغازشد و تا 37 پیش از میلاد که مصادف با پادشاهی هرود (هرودس / هیردوس ) بود، ادامه یافت . در این دوره بیت المقدس ، گرفتار جنگ و ویرانی شد، اما با روی کارآمدن هرود شکوه و آبادانی از دست رفتة خود را بازیافت .

طی 33 سال حکومت او، بیت المقدس گسترش یافت و آثار و ابنیة فراوانی در آن بنا شد و به صورت یکی از زیباترین پایتختهای آن روزگار درآمد (حمیدی ، ص 142، 145ـ146؛ بروک ، ص 14؛ معین احمدمحمود، ص 47، 148). پس از مرگ هرود، بیت المقدس معرکة جنگهای گسترده ای شد. در66 میلادی ، ظلم کارگزاران رومی ، آتش جنگهای تمام عیار را در این شهر برانگیخت . در حدود 70 میلادی ، تیتوس ،

پسر امپراتور وِسپاسیانوس ، شهر را به محاصره درآورد و سرانجام در هجومی سخت ، شهر و معبد را بکلی ویران کرد (بروک ، ص 14ـ 15). در 130 میلادی هادریانوس ، امپراتور روم ، پس از بازسازی اورشلیم آن را مستعمرة روم ساخت و به احترام خاندان هادریانوس و خدایان کاپیتولین ، آیلیا کاپیتولینا نامید. پس از سرکوب شورش برکوخبا که از 132 تا 135 میلادی اورشلیم را در دست داشت ، هادریانوس ، یهودیان را به اجبار از اورشلیم به نواحی شمالی ، چون جولان و الجلیل ، گسیل داشت (معین احمدمحمود، ص 50 ـ 51؛ بروک ، ص 15). در 312 میلادی با گرایش امپراتور قسطنطین (حک : 306ـ337 میلادی ) به دین مسیح ، کلیساهای متعددی در بیت المقدس بنا شد و یهودیان از آنجا پراکنده

شدند (معین احمدمحمود، ص 52 ـ54؛ حمیدی ، ص 167ـ 168). در 614 میلادی سپاهیان ایران ، به فرمان خسرو دوم (حک : 590 ـ 628 میلادی ) به اورشلیم حمله بردند و شهر را تصرف کردند. یهودیان که سپاه ایران را در فتح اورشلیم یاری داده بودند، دوباره در شهر اسکان یافتند. در 629

میلادی ، امپراتور هرقل (هراکلیوس ) شهر را مجدداً به تصرف درآورد (بروک ، ص 16؛ معین احمدمحمود، ص 54 ـ 55؛ حمیدی ، ص 173).


منابع :
(1) علاوه بر قرآن و کتاب مقدس . عهد عتیق ؛
(2) جعفر حمیدی ، تاریخ اورشلیم ( بیت المقدس )، تهران 1364ش ؛
(3) اکرم زعیتر، سرگذشت فلسطین ، یا، کارنامة سیاه استعمار ، ترجمة اکبر هاشمی رفسنجانی ، قم ( تاریخ مقدمه 1383 ) ؛
(4) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، الدّر المنثور فی التفسیر بالمأثور ، قم 1404؛
(5) حسن بن فضل طبرسی ، مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبائی ، بیروت 1408/1988؛
(6) محمدبن جریر طبری ، جامع البیان فی تفسیر القرآن ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(7) عبداللطیف طیباوی ، القدس الشریف فی تاریخ العرب و الاسلام ، دمشق 1400/1980؛
(8) فاروق محمد عزالدین ، القدس تاریخیّاً و جغرافیّاً ، مکتبة الانجلوالمهمریة ، 1981؛
(9) معین احمدمحمود، تاریخ مدینة القدس ، بیروت 1979؛
(10) الموسوعة الفلسطینیة ، دمشق 1984؛


(11) Steven Brooke, Views of Jerusalem and the holy Land , New York 1998;
(12) EI 2 , s.v. "Al-K ¤uds" (by S. O. Goitein);
(13) The New Encyclopaedia Britannica , Chicago 1985, Micropaedia, s.v. "Jerusalem".

/ جواد کریمی /

تاریخ دورة اسلامی . تاریخ اسلامی بیت المقدس مشخصاً به سه دوره تقسیم می شود: در دورة نخست (13ـ 648) بر سر مالکیت این شهر میان مسلمانان و مسیحیان و نیز امیران و گروههای مختلف مسلمان کشمکش وجود داشت . نقطة اوج این کشمکش ، بروز جنگهای صلیبی بود. این دوره با ویرانگریها در نیمة نخست قرن هفتم ، به پایان می رسد. دورة بعد (648 ـ1250) نسبتاً بی حادثه گذشت . در این دوره بیت المقدس تبعیدگاه امرا تلقی می شد و اغلب گرفتار فتنة «فلاحین » یا بدویان آشوبگر بود. با اینهمه ، از آنجا که این شهر با سیاستهای مذهبی ممالیک و عثمانیها هماهنگی داشت ، جنبة مذهبی و تقدس آن قوت یافت (بناهای به جای مانده از این دوره این امر را نمایان می سازد). تاریخ معاصر بیت المقدس با فتح آن به دست ابراهیم پاشا در 1247 آغاز می شود.

دورة نخست .

1) فتح بیت المقدس . پس از نبرد تعیین کنندة یرموک * (رجب 15/ اوت 636)، مسلمانان بیت المقدس را در 16ـ17/ 638 فتح کردند. کارتسلیم شهر را خالدبن ثابت الفهمی ، از رؤسای قبایل ، با قید این شرط ترتیب داد که اراضی مفتوحه به مسلمانان تعلق یابد، اما مادام که سکنة اورشلیم جزیة مقرر را بپردازند مسلمانان در امور آن مداخله نکنند (بلاذری ، ص 139، سطر 4ـ9). نخستین مسلمانانی که در بیت المقدس اسکان یافتند، کسانی از مردم مدینه همچون اوس ، برادرزادة حَسّان بن ثابت ، شاعر خاص پیامبراکرم ، بودند (ابن سعد، ج 7، قسم 2، ص 124). از صحابة مشهور در میان این عده باید از عُبادة بن صامت ، نخستین قاضی مسلمان بیت المقدس ، نام برد (ذهبی ، ص 19).

مقدسی (ص 171، س 12) و دیگران گفته اند که خلیفه عثمان ، عواید باغهای سلوام (شیلوه ) را به فقرای

شهر اختصاص داد. باوجود اینکه نظم جامعة مسیحیان این شهر با فتح بیت المقدس به دست مسلمانان دستخوش دگرگونی شد، بیت المقدس هویت مسیحی خود را تا حدودی حفظ کرد.

2) دورة امویان (19ـ132). در حدود سال 19 معاویة بن ابی سفیان به فرماندهی سپاه اسلام در فلسطین و شام منصوب شد. او مدت چهل سال ، نخست به عنوان والی ، سپس به عنوان خلیفه ، بر این سرزمین حکم راند. در دورة حکومت او بیت المقدس صحنة دو رویداد مهم بود؛
در 38 معاویه و عمروبن عاص در این شهر برای جنگ با حضرت علی علیه السلام هم پیمان شدند. آن دو بر همکاری و معاونت یکدیگر پیمان بستند و توافق شد تا پس از فتح مصر امارت آنجا از سوی معاویه به عمروعاص واگذار شود و عمرو تمام تلاش خود را برای رسیدن معاویه به خلافت به کار بندد (ابن سعد، ج 4، قسم 2، ص 2، سطر 22 به بعد). در صفر ـ ربیع الاول سال 40، معاویه در بیت المقدس از مسلمانان بیعت گرفت . او در همین ایام در جُلْجُتا، جَتْسْیمانی ، و قبر مریم عذرا نماز گزارد (نولدکه ، ص 95). طرح بنای قبة الصخره نیز در خلال حکومت طولانی معاویه تهیه شد ( رجوع کنید به ادامة مقاله ، آثار و بناهای تاریخی ).

3) دورة عباسیان (132ـ 358). این شهر در پایان دوران حکومت بنی امیه ، سخت پرآشوب بود. عباسیان در آغاز به هویت مذهبی و مقدس این شهر عنایت خاصی داشتند. این امر از نخستین سفر خلیفه منصور به بیت المقدس ، بلافاصله پس از بازگشت از سفر حج به بغداد در 140 و مجدداً در 154، بخوبی هویداست (طبری ، سلسلة سوم ، ص 129، 372). فرزند وی مهدی نیز از این شهر دیدار کرد و درآنجا نمازگزارد (طبری ، سلسلة سوم ، ص 500). منابع معتبر مؤید مهاجرت گستردة شمار قابل ملاحظه ای از مسلمانان ایران به این شهر است .

فرقة مذهبی کرامیه ، که ابتدا در حوالی میانة قرن سوم درشهر بیت المقدس اسکان یافته بودند، خانقاههایی برای

اعضای خود تأسیس کردند. در عهد مأمون (198ـ 218) بیت المقدس دچار قحطی شد و مسلمانان از آن کوچیدند.

حادثة مهمتر، شورش عظیم «فلاحین » در اواخر حکومت معتصم (218ـ 227) بود. این شورش به رهبری ابوحرب المُبَرْقَع ، بزودی در سراسر شام گسترش یافت . هنگامی که او وارد بیت المقدس شد، همة مردم شهر از مسلمان و مسیحی و یهودی از شهر گریختند و تمام عبادتگاهها غارت شد. سرانجام ، المبرقع در مقابل سپاه معتصم شکست خورد (ابن اثیر، ج 6، ص 371ـ372؛
سایروس ، ج 2، ص 541). فقدان حکومت مرکزی قدرتمند در قرن سوم و احیاناً شرایط دیگری ، نظیر تجاوزات روم شرقی به سرزمینهای اسلامی ، سبب بروز اختلاف میان مجامع مذهبی شد.

4) دورة فاطمیان ، ترکمانان و سلجوقیان (358ـ492). اندکی پس از فتح مصر به دست فاطمیان ، فلسطین و بیت المقدس نیز تحت سلطة آنها درآمد. فلسطین پیوسته مورد هجوم قرمطیان و صحرانشینان بود که ابتدا متحداً

و پس از چندصباحی (از 363) جداگانه به این سرزمین حمله کردند. این حملات بویژه در فاصلة سالهای 411 تا 421 ویرانگر بود (ابن اثیر، ج 10، ص 308، س 17؛
مان ، ج 2، ص 181، س 22). از حدود اواسط قرن پنجم ، بیت المقدس بتدریج به عنوان شهر اصلی جانشین رمله شد ( رجوع کنید به انطاکی ،

ج 2، ص 201). در ثلث پایانی قرن پنجم ، به جای رمله ، بیت المقدس کانون رویدادهای نظامی بود. فاطمیان که ازقحطی و طاعون و هرج و مرج در مصر به تنگ آمده بودند برای سرکوب صحرانشینان یاغی و متمرد و دست اندازیهای سلاجقه در فلسطین ، از اَتسِزبن اُوَق ، فرمانده ترکمن ، استمداد جستند؛
اما اتسز خود به دشمنی با فاطمیان برخاست و در463 بیت المقدس را پس از محاصره ای طولانی به تصرف درآورد و به مصر نیز حمله برد. سرانجام در 470 به دست تُتُش ، برادر ملکشاه سلجوقی ، مغلوب شد و بیت المقدس

به قلمرو سلاجقه منضم گردید (یافعی ، ج 3، ص 139).

در شعبان 491، هنگامی که صلیبیان در راه بیت المقدس بودند، الافضل ، نایب الحکومة فاطمی مصر، شهر را محاصره و تصرف کرد (ابن میسر، ص 38؛
ابن خلدون ، ج 5، ص 184). غفلت مسلمانان از اهمیت تهدید صلیبیان را می توان از این امر دریافت که در این ایام یکی دیگر از سلاجقه ، رضوان پسر تتش ، از دمشق به راه افتاده بود تا بیت المقدس را از فاطمیان بگیرد. اما او هرگز توان مقابله با سپاه الافضل را نداشت ، لذا نایب الحکومة فاطمی به مصر بازگشت و تنها دستة کوچکی از نیروهای خود را در بیت المقدس به محافظت گماشت .

اشارات متعدد در آثار نویسندگان مسلمان ، تصوری نسبتاً واقعی از زندگی در بیت المقدس پیش از تصرف صلیبیان به دست می دهد. به گفتة مجیرالدین حنبلی (ص 263ـ 265) مذهب غالب مردم شهر در قرن چهارم ـ پنجم حتی قبل از هجوم صلیبیان ، شافعی با رشحاتی از مذهب حنبلی بود که ابوالفرج شیرازی بدان سامان برده بود. این وضع در دوره های بعد نیز در شهر مشاهده شده است . بارزترین مشخصة زندگی در بیت المقدس حضور زائران از تمام نقاط جهان در این شهر بود. روح این شهر در اواخر قرن چهارم به نحو چشمگیری با قرن پنجم متفاوت بود. قرن چهارم با سه شخصیت برجستة ایرانی تبار مشخص می شد: مقدسی ، سیاح بزرگ و یکی از والاترین شخصیتهایی که تمدن اسلامی پرورده است ؛
مطهربن طاهر، پژوهنده ای تیزبین و بی غرض در زمینة ادیان ، که آثار خود را در شهر بُست ، در شرق ایران ، به رشتة تحریر درآورد؛
و بالاخره ابوسلیمان محمدبن معشر قدسی بستی که ، به گفتة ابوسلیمان منطقی ، نویسندة رسائل اخوان الصفا بوده است .

اما در قرن پنجم ، معارف مختلف اسلامی ، با اقبال هرچه بیشتر روبرو شد. یکی از نمایندگان تمام عیار این عصر ابوالفضل بن طاهر قَیسرانی بود که در زمینة زبان عربی ، حدیث و بویژه عرفان فعالیت فراوان داشت . مُشرّف بن مُرَجّا، نویسندة فضائل القدس ، نیز در همین قرن زندگی می کرد. برجسته ترین عالم بیت المقدس ، ابوالفتح نصربن ابراهیم ، شیخ شافعیان شام بود که در اواخر این دوره شهر را به قصد صور ترک کرد (یافعی ، ج 3، ص 152ـ153). این شهر به عنوان محل تبعید یا تحصن کسانی نیز که عقاید و شیوة زندگانی نامتعارفی داشتند مورد توجه بود. چنین توجهی از اوایل عهد بنی امیه آغاز شده بود (طبری ، سلسلة اول ، ص 1920، س 10؛
ابن سعد، ج 7، قسم 2، ص 156ـ157).

5) دورة صلیبیان و ایوبیان . صلیبیان در 12 شعبان 492/6 ژوئن 1099، بیت المقدس را محاصره کردند و در 23 رمضان / 15 ژوئیة همان سال ، به تصرف خود درآوردند. قتل عام مسلمانان و یهودیان ناشی از ملاحظات دینی و نظامی بود. بیت المقدس پس از این هجوم ، به صورت شهری مسیحی درآمد که در آن نه آیینهای اسلام و یهودیت مجاز بود و نه غیرمسیحیان حق اقامت داشتند. مساجد به کلیسا تبدیل شد، یا به عنوان اماکن غیردینی مورد استفاده قرار گرفت . مملکت نوپای مسیحی ، مملکت اورشلیم یا «رگنوم هیروسالم » نامیده شد و بیت المقدس (اورشلیم ) به عنوان مرکز این مملکت ، و در مقام یک مکان مقدس مسیحی ، رو به رونق نهاد. در کمتر از یک دهه پس از آنکه صلیبیان این شهر را تسخیر کردند، زندگی برای سکنة غیرمسیحی به حالت عادی درآمد. ورود به این شهرهمچنان برای مسلمانان و یهودیان ممنوع بود، اما آنان بمرور اجازه یافتند که برای تجارت و زیارت وارد شهر شوند (ابن منقذ، ص 134ـ 135). صلاح الدین ایوبی پس از پیروزی قاطع بر صلیبیان در حِطّین (ربیع الثانی 583/ ژوئیة 1187) به طرف بیت المقدس پیش رفت و این شهر را به محاصرة خود درآورد. پس از مذاکرات فراوان ، در رمضان 583/ نوامبر 1187، پیمانی میان او و صلیبیان منعقد شد. براساس آن ، سکنة شهر اجازه یافتند که پس از پرداخت فدیه خود را آزاد سازند. تنها مسیحیان شرقی در بیت المقدس ماندند و شهر در اندک زمانی چهرة کاملاً اسلامی به خود گرفت . اماکن مقدس مسلمانان حیثیت پیشین خود را بازیافت . یکی از نقاط عطف تاریخ بیت المقدس قدرت یافتن المعظم ، برادرزادة صلاح الدین ایوبی ، سلطان دمشق بود. او باوجود تلاش فراوان برای تزیین حرم و تأسیس مدرسة علوم دینی حنفی به نام «المعظمیه » ( رجوع کنید به ادامة مقاله ، آثار و بناهای تاریخی )، به سبب ترس از تجاوزات دوبارة مسیحیان ، در 616/1219 دستور داد تا تمامی شهر را بجز حریم معبد، کلیسای قیامت و قلعة نظامی ، منهدم کنند. اما برادر او الکامل که حاکم مصر بود، برای آنکه از تعرض ایوبیان شام مصون باشد، در حدود 626/1229 معاهده ای با امپراتور فردریک دوم منعقد کرد و طبق آن این شهر را به مدت ده سال به او واگذاشت . به سبب منازعاتی که بعدها بین ایوبیان مصر و ایوبیان شام پیش آمد، قراردادی میان ایوبیان شام و مسیحیان منعقد شد که به موجب آن ظاهراً مسلمانان حتی از ناحیة معبد نیز بیرون رانده می شدند و فرمانده صلیبیان امکان می یافت که بر بیت المقدس یکسره تسلط یابد (کدر ، ج 41، ص 88). سرانجام ، بیت المقدس به سلطة حکّام مصر درآمد و جز مدت کوتاهی در 647 که دوباره به دست سلطان دمشق افتاد، تا زمانی که عثمانیها در 922ـ923 آنجا را فتح کردند، همچنان زیر سیطرة مصریان باقی ماند.

دورة دوم .

6) قداست بیت المقدس در اسلام ؛
«فضائل القدس ». تاریخ بیت المقدس در این دوره تا حد زیادی متأثر از منازعة طولانی صلیبیان و مسلمانان است . جایگاه بیت المقدس در اسلام فراز و نشیبهای خاصی داشته است ( حدیث مشهور نبوی که بیت المقدس را پس از مکه و مدینه سومین شهر مقدس اسلام معرفی می کند (ابن حنبل ، ج 2، ص 238) موجب توجه و اقبال مردم به این شهر شد و آثاری در فضیلت این شهر به وجود آمد ) . در قرن پنجم دو کتاب در «فضائل القدس » تدوین شد. قداست بیت المقدس از 539، در دورة عمادالدین زنگی ، و در عهد صلاح الدین و در سالهای قبل و بعد از 583 به اوج خود رسید. در نیمة دوم قرن ششم و در قرون بعد، کتابهای بسیاری دربارة «فضائل القدس » در نقاط مختلف به رشتة تحریر درآمد و در دورة ممالیک ، نگارش این کتابها چندین برابر شد؛
دست کم سی کتاب در باب «فضائل القدس » از این دوره بازمانده است (سیوان ، ص 181).

7) دورة ممالیک و عثمانیها (648ـ1247). در آغاز دورة ممالیک ، بخش اعظم بیت المقدس ویرانه و خالی از سکنه بود. پس از پیروزی ممالیک در عین جالوت در شوال 658، بیت المقدس مشخصاً در قلمرو آنها ادغام شد و ابتدا تحت حکومت مملوک نایب الحکومة دمشق درآمد. در 778 ناحیة بیت المقدس واحد اداری مستقلی شد که حکمران آن ، با عنوان «نایب » (قائم مقام سلطان )، مستقیماً در مقابل حکومت قاهره مسئول و پاسخگو بود. تاریخ این دوره عمدتاً شاهد بازسازی این شهر بوده است . در این دوره ، سلاطین اماکن مقدس اصلی آنجا را تعمیر و تزیین کردند. به طور کلی این شهر را در عهد ممالیک بایستی شهر پارسایان مسلمانی دانست که از محل موقوفات و وجوه شرعی روزگار می گذرانیده اند. بارزترین جنبة زندگی اعضای این طبقة مسلط جامعة بیت المقدس ، تحرک و پویایی آنها بوده است . این افراد غالباً، همزمان صاحب مشاغل گوناگون چون استاد یا مُعید مدارس ، خطیب ، قاضی ، مفتی ، یا سرپرست خانقاههای دراویش بودند. آنان پیوسته به قاهره و دمشق و جاهای دیگر سفر می کردند و بندرت در بیت المقدس اقامت دائم می یافتند. دومین خصیصة این طبقه از علمای مسلمانان ، امتیاز تعلق آنان به خانواده های برجسته ای بود که نظارت برسودآورترین موقوفات میان آنان تقسیم شده بود. برجسته ترین خانواده در میان خانواده های علمای مسلمان ـ تقریباً در تمامی طول حکومت ممالیک (و نیز اوایل عثمانی ) ـ بنوابن جَماعه بود. بیشتر اعضای این دودمان در بیت المقدس خطیب و قاضی بودند. خاندان مصری قَرقَشندیه نیز دارای امتیاز مقام خطیبی مسجدالاقصی بودند. مهمترین خاندان حنفی مذهب بیت المقدس ، دیریه بود که اعضای این خانواده در بیت المقدس و سایر شهرهای فلسطین ، و نیز در قاهره به عنوان قاضی حنفی خدمت می کردند. اصل ونسب خاندان مشهور خالدی به همین خانوادة فلسطینی می رسد. ابن الهائم (متوفی 412)، متخصص علم الحساب و تقسیم ارث ، و کمال الدین بن ابی شریف از مراجع بزرگ فقه اسلامی (822 ـ 905) سالهای زیادی از عمر خود را در این شهر گذراندند و در همانجا وفات یافتند (عارف ، ص 506 ، 508).

تاریخ دقیق ورود ترکهای عثمانی به بیت المقدس ، در خلال مبارزات پیروزمندانة سلطان سلیم اول با ممالیک (922ـ923)، روشن نیست . جانشین وی ، سلطان سلیمان قانونی ، آثار متعددی از خود در این شهر برجای گذاشت . عوارض وضع شده بر زوار پرشمار کلیسای قیامت و مالیات سرانة مأخوذ از مسیحیان و یهودیان ، از منابع مهم درآمد شهر بود. تقریباً در تمامی طول مدت استیلای ترکها بر این شهر، و تحقیقاً تا نیمة دوم قرن سیزدهم ، فقدان امنیت ، مانع پیشرفت و توسعة بیت المقدس بود. حکومت عثمانی نه می توانست و نه می خواست که امنیت شهر را از طریق اداری و نظامی تأمین و تضمین کند. این وضع از آنجا ناشی می شد که استانبول بیشتر از آنکه دربند سامان بخشیدن به امور بیت المقدس باشد، این شهر را منبع درآمد تلقی می کرد. در این دوره ، حاکم بیت المقدس ، نظامی بود (عارف ، ص 317ـ 328). معمولاً حکّام و تیولداران این سنجق (بیت المقدس ) و نیروهای پادگان نظامی شهر از میان افراد محلی انتخاب نمی شدند. قاضیها از استانبول گسیل می شدند و بدون استثنا حنفی مذهب بودند. از آنجا که تنها معدودی ترک همواره در بیت المقدس اقامت داشتند، هویت عربی این شهر محفوظ ماند و نطفه های استقلال داخلی آن رشد کرد. قیامهای عمومی ، که بعضاً به شورش مبدل می شد، گاهی سبب می گردید که حاکمی ظالم (یا ضعیف ) از شهر رانده شود. جریان رایجتر، ظهور خانواده های مشهور خطیب ، خالدی ، عَلَمی ، انصاری ، دَجانی ، حسینی ، نشاشیبی ، نُسیبه و دیگران است که در این دوره شکل گرفتند یا شهرت یافتند. قرن سیزدهم برای بیت المقدس آغازی ناخجسته داشت ؛
در 1223 به دنبال آتش سوزی کلیسای قیامت ، سلطان محمود دوم به یونانیها اجازة بازسازی بنا را داد اما ینی چریها دست به تحریکاتی زدند تا از بازسازی کلیسا جلوگیری کنند. در نتیجه ، شورشی عمومی برپا شد که به دست والی دمشق ، سرکوب شد و 38 تن از رهبران شورش اعدام شدند (عارف ، ص 356ـ 358). در حدود 1240 شورش دیگری به سبب وضع مالیاتهای سنگین بر اهالی شهر پاگرفت که با مداخلة سپاهیان سلطان عثمانی فرونشست (اسپیریدون ، ص 3ـ4).

تاریخ معاصر . در این دوره تحولات اساسی در این شهر روی داد و بیت المقدس آشکارا به صورت شهری مسیحی ـ یهودی درآمد، ولی سکنة مسلمان آن نیز به نحو محسوسی افزایش یافت . افزایش غیر مترقبة شمار مسیحیان

این شهر به سبب وابستگی فزایندة ترکیه عثمانی به تحولات اروپا بود.

این تحول ، با فتح فلسطین ( و خارج شدن آن از سلطة عثمانی ) به دست ابراهیم پاشا فرزند محمدعلی پاشا خدیو

مصر، در 1247 آغاز شد. مسیحیان (و یهودیان ) بیت المقدس از بسیاری از مالیاتهای ویژه ای که ناگزیر بودند به حکام محلی پرداخت کنند خلاصی یافتند و مجاز شدند که برای خود اماکن مذهبی بسازند یا آنها را مرمت کنند و به خدمت حکومت درآیند.

در پی بروز جنگ کریمه (1269ـ1272/1853ـ1856) که در آن ترکیه به یاری انگلستان و فرانسه از تجاوز روسیه نجات یافت ، روند نفوذ غرب در این سرزمین تشدید شد.

در 1257 جامعة یهودیان بیت المقدس فرمان همایونی دایر بر انتصاب خاخام باشی دریافت کردند. در 1282/

1865 بیت المقدس از طریق تلگراف با جهان ارتباط یافت .

در 1285/1868 نخستین جادة شوسه بین بیت المقدس و یافا تکمیل گردید و راه آهن آن در 1310/1892 احداث شد.

در این دوره ، شکل ظاهری ناحیة بیت المقدس ، ابعاد و وسعت آن ، ترکیب جمعیت و سکنة آن تماماً دگرگون شد. در داخل و خارج شهر کهنة بیت المقدس بناها و مؤسسات علمی ، بیمارستانها، درمانگاهها، پرورشگاهها و بسیاری مؤسسات خیریه ساخته شد.


منابع :
(14) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ، چاپ تورنبرگ ، لیدن 1851ـ1876؛
(15) ابن حنبل ، مسند احمدبن حنبل ، استانبول 1402/1982؛
(16) ( ابن خلدون ، تاریخ ابن خلدون المسمّی بکتاب العبر، و دیوان المبتدا و الخبر ، بیروت 1391/ 1971 ) ؛
(17) ابن سعد، الطبقات الکبری ، چاپ زاخاو و دیگران ، لیدن 1905ـ1940؛
(18) ابن منقذ، کتاب الاعتبار ، چاپ فیلیپ حتی ، پرینستون 1930؛
(19) ابن میسر، اخبار مصر ، چاپ ماسه ؛
(20) یحیی بن سعید انطاکی ، تاریخ الانطاکی ؛
احمدبن یحیی بلاذری ، فتوح البلدان ، چاپ



(21) دخویه ، لیدن 1866؛
(22) مجیرالدین عبدالرحمان بن محمد حنبلی ، الانس الجلیل بتاریخ القدس و الخلیل ؛
(23) ( محمدبن احمد ذهبی ، دول الاسلام ، بیروت 1405/1985 ) ؛
(24) خلیل سرکیس ، تاریخ اورشلیم ای القدس الشریف ، بیروت 1874؛
(25) محمدبن جریر طبری ، تاریخ الرسل و الملوک ، چاپ دخویه ، لیدن 1879ـ1901؛
(26) عارف عارف ، المفصّل فی تاریخ القدس ، اورشلیم 1961؛
(27) محمدبن احمد مقدسی ، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛
(28) عبدالله بن اسعد یافعی ، مرآة الجنان و عبرة الیقظان ؛


(29) E. Ashtor, "An Arabic book on the merits of Jerusalem", Tarbiz , xxx (1960), 209-216;
(30) H. Busse, The sanctity of Jerusalem in Islam," Judaism , XVII (1968), 441-468;
(31) S. D. Goitein, "The sanctity of Jerusalem and Palestine in early Islam," in Studies in Islamic history and institutions , Leiden 1966;
(32) B. Z. Kedar, in Tarbiz , XII (1971);
(33) J. Mann, Jews in Egypt and Palestine under the Fa ¦t ¤imids , repr. 1970;
(34) T. Nخldeke, ZDMG , XXIX;
(35) H. Sauvaire, Histoire de Jإrusalem et d'Hإbron depuis Abraham jusqu'ب la fin du xv. siةcle, fragments de la chronique de Moudjiraddyn , Paris 1876;
E. Sivan, Le caractةre sacrإ de Jإrusalem dans l'Islam au XII e -XIII e siإcles, in

(36) Studia Islamica , XXVII (1967), 149-182;
(37) S. N. Spyridon, Annals of Palestine 1821-1841 , Jerusalem 1938;
(38) A. L. Tibawi, Jerusalem, its place in Islamic and Arabic history , Beirut 1969.

(39) برای صورت کامل منابع رجوع کنید به د.اسلام ، چاپ دوم ، ذیل uds" ¤"Al-K .

/ س . گویتین ، تلخیص از ( د. اسلام ) /

تکمله . با ورود عثمانی به جنگ جهانی اول ، تلاشهای بریتانیا برای تجزیة عثمانی شروع شد. بریتانیا نخست به وسیلة نمایندگان خود با شریف حسین ، حاکم مکه از سوی عثمانی ، و پسران او مذاکره کرد و به آنان وعده داد که از ایجاد حکومت واحد عربی در تمام سرزمینهای عرب حمایت خواهد کرد (1333/1915). در 1334/1916 قرارداد سایکس ـ پیکو میان فرانسه و بریتانیا به امضا رسید. این قرارداد

با وعده های بریتانیا به شریف حسین در تضاد بود، زیرا براساس آن فلسطین به صورت بین المللی اداره می شد. سپس انگلستان برای کسب حمایت مالی و سیاسی یهودیان با صهیونیستها وارد مذاکره شد و در 16 محرم 1336/ 2 نوامبر 1917 با صدور اعلامیة بالفور ایجاد «وطن ملی یهود» را تعهد کرد. این اعلامیه در اصل ، نامة بالفور، وزیر خارجة وقت انگلیس ، به لرد رتشیلد (روچیلد)، از رهبران صهیونیسم ، بود. اعلامیة بالفور محصول گرایش متقابل امپریالیسم و صهیونیسم بریتانیا به یکدیگر بود و با وعده های سابق انگلستان در موافقتنامة سایکس ـ پیکو * تضادی آشکار داشت ( بیت المقدس ، ص 84 ـ 85؛
احمدی ، ص 135، 149ـ 153). در واقع دولت انگلیس به این وسیله توانست بحران مسیحیت ـ یهود را به جهان اسلام منتقل سازد (ولایتی ، ص 4). بلافاصله پس از صدور اعلامیة بالفور، خاییم وایزمن همراه عده ای از سران صهیونیسم ، سنگ بنای دانشگاه عبری را در بیت المقدس نصب کرد ( بیت المقدس ، ص 85).

در 23 صفر 1336/ 9 دسامبر 1917، حدود یک ماه پس از صدور اعلامیة بالفور، بیت المقدس به اشغال نیروهای انگلیس تحت فرمان ژنرال النبی درآمد (همان ، ص 84).

از آن پس ، بیت المقدس که همواره مرکز فلسطین به حساب می آمد، به کانون حرکتهای ضد استعماری و ضد صهیونیستی مسلمانان فلسطین بدل شد. با تشکیل «جمعیت اسلامی ـ مسیحی » بیت المقدس به ریاست موسی کاظم پاشا الحسینی ، در اوایل 1337/ 1919، مقاومت مسلمانان و سایر عربهای فلسطین در بیت المقدس سازماندهی شد. این تشکل در همان سال ، در مخالفت با اعلامیة بالفور، تظاهراتی در شهر قدس برگزار کرد. در شعبان 1338/ آوریل 1920، نخستین قیام جدی مسلمانان بیت المقدس در مبارزه با سلطة مشترک انگلیسیها و صهیونیستها بر فلسطین و بر شهر قدس شکل گرفت که از سوی سربازان انگلیسی سرکوب شد. طی این سالها، در سالروز صدور اعلامیة بالفور تظاهرات اعتراض آمیز در بیت المقدس برگزار می شد ( بیت المقدس ، ص 85 ـ 88).

در 31 تیر 1301/22 ژوئیة 1922 شورای جامعة ملل ، قیمومت فلسطین را رسماً به دولت انگلیس واگذاشت و بیت المقدس به عنوان مرکز قیمومت بریتانیا بر فلسطین (1301ـ1327 ش /1922ـ 1948) برگزیده شد ( > دایرة المعارف خاورمیانة معاصر < ، ذیل "Jerusalem" ؛
احمدی ، ص 415؛
ولایتی ، ص 73ـ92). کوششهای شخصیتهای اسلامی برجسته ای چون حاج امین الحسینی ، عبدالقادر الحسینی ، موسی کاظم پاشاالحسینی ، برای حل مسالمت آمیز مسئلة بیت المقدس و فلسطین ، بی نتیجه ماند. محور تلاش آنان جلب توجه مسلمانان سراسر جهان به اهمیت مسئلة قدس و تعلق آن به همة مسلمانان بود، اما این تلاشها به لحاظ تشتتی که در آن سالها تا بعداز جنگ جهانی دوم برجهان اسلام حاکم بود، ثمری نداشت . در 1308 ش /1929، به دنبال تصرف دیوار بُراق (دیوار ندبه ) و مسجد جامع از سوی صهیونیستها، درگیریهای دامنه داری میان مسلمانان و یهودیان روی داد که سراسر فلسطین را دربرگرفت . این مقاومت مردم مسلمان فلسطین به انقلاب براق معروف شد ( بیت المقدس ، ص 91ـ 95؛
خسروشاهی ، ص 51ـ56؛
نیز رجوع کنید به ص 69ـ71). بروز جنگ جهانی دوم ، بحرانهای موجود در بیت المقدس را که ناشی از استعمار بریتانیا و اقدامات پنهانی صهیونیستها بود، گسترش داد ( بیت القدس ، ص 108).

در 7 آذر 1326/29 نوامبر 1947، مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه ای دایر بر تقسیم فلسطین به دو کشور عربی و یهودی که از طریق اتحادیه ای اقتصادی وحدت یافته باشند، تصویب کرد. در این قطعنامه بیت المقدس به صورت مرکزی بین المللی و غیرنظامی در نظر گرفته شد که از سوی کارگزاری شورای قیمومت سازمان ملل متحد اداره می شود (همان ، ص 108ـ 109؛
سازمان ملل متحد، ص 5، 32). این در حالی بود که فعالیتهای تروریستی گروههای صهیونیست شدت یافته بود. از جمله در فروردین 1327/ آوریل 1948 سازمان تروریستی «ایرگون » در روستای دیریاسین ، در نزدیکی بیت المقدس ، کودکان و زنان را قتل عام کرد. در 24 اردیبهشت 1327/14 مه 1948، بن گوریون * به عنوان نخست وزیر، تشکیل رژیم صهیونیستی اسرائیل را اعلام کرد (احمدی ، ص 243). با پایان یافتن نظام قیمومت (25 اردیبهشت 1327/ 15 مه 1948) جنگ فلسطین را دربرگرفت و اسرائیل بخش غربی شهر بیت المقدس را به اشغال خود درآورد؛
در حالی که اردن بخش شرقی شهر، شامل شهر محصور قدیمی ، را در تصرف داشت (سازمان ملل متحد، ص 32؛
بیت المقدس ، ص 110). در بهمن 1328/ ژانویة 1950، رژیم صهیونیستی پایتخت خود را به بیت المقدس غربی انتقال داد و در بخش غربی آن کارگزاریهای حکومتی تأسیس کرد (سازمان ملل متحد، همانجا). تا 1346 ش /1967 بیت المقدس عملاً وضعی نامتعادل داشت ، لیکن به جهت حاکمیت سیاسی ، تابعی از دولت اردن به شمار می آمد (حمیدی ، ص 268). به دنبال جنگ شش روزه در خرداد 1346/ژوئن 1967، اسرائیل بخش شرقی شهر را در 15 خرداد/ 5 ژوئن به اشغال خود درآورد.با اشغال کامل این شهر، فصل جدیدی در تاریخ آن گشوده شد؛
در 6 مرداد/ 28 ژوئیة همان سال رژیم صهیونیستی به رهبری معراخ ، نخستین گام سلطه بر این شهر را برداشت و با صدور اعلامیه ای در همان سال ، که به «قانون قضا» مشهور شد، حدود هفتادهزار هکتار از اراضی اطراف قدس را تصاحب کرد و در 27مرداد/ 18 اوت عملیات تسریع اسکان و خانه سازی به شهرداری قدس تفویض شد. نخستین طرح شهرک سازی قدس یک سال پس از اشغال آن ارائه شد. در این طرح ، سیاست پیوند دادن میان نقاط مسکونی یهودی و جداسازی واحدهای مسکونی اعراب و ایجاد حصار در اطراف شهر از طریق شهرک سازی ، درنظر گرفته شده بود. طرحهای بعدی نیز بر افزایش یهودیان در قدس شرقی متمرکز بود ( سیاست و حکومت رژیم صهیونیستی ، ص 292ـ293؛
رجوع کنید به معروف ، ص 79ـ 92). در حالی که هنگام خروج دولت عثمانی از بیت المقدس تنها 47 محلة یهودی نشین با حدود دوازده هزار تن ساکن وجود داشت ، در 1343 ش /1964 شمار محله های یهودی نشین به 724 رسید (دباغ ، ج 4، ص 160ـ167). در 1370 ش /1991، با پیشنهاد دو شرکت اسرائیلی به وزیر مالیة رژیم صهیونیستی ، سیاست مصادرة اراضی برای یهودی کردن بیت المقدس آغاز شد («شهرک سازی در بیت المقدس ...»، ص 12). شهرک سازی و اسکان یهودیان در بیت المقدس طی مذاکرات صلح نیز ادامه یافت . در تیر 1371/ ژوئیة 1993 تعداد ساکنان شهرکهای یهودی در قدس شرقی به

160 هزار تن افزایش یافت که در هشت منطقه زندگی می کردند. در همین حال تعداد فلسطینیان 155 هزار تن بود؛
به عبارت دیگر برای نخستین بار یهودیان در این شهر اکثریت یافتند ( سیاست و حکومت رژیم صهیونیستی ، ص 294ـ295). براساس گزارش منابع اسرائیلی ، تاکنون دولت صهیونیستی توانسته است یک سوم کل اراضی بیت المقدس شرقی را که حوزة اقامت مردم فلسطین است ، مصادره کند. هدف از این سیاست در واقع ایجاد کمربند صهیونیستی در اطراف شهر بیت المقدس خصوصاً حوزة شرقی آن است («قدس : کلید گفتگوهای صلح »، ص 15ـ 17).

اجرای سیاست شهرک سازی در جبل ابوغنیم نیز، که از اهمیت راهبردی ـ ارتباطی بین بخش شرقی و سایر نواحی مسلمان نشین برخوردار است ، با هدف قطع ارتباط این شهر با مناطق الخلیل و بیت لحم صورت می گیرد تا زمینة انزوای بیشتر فلسطینیان ساکن شهر را فراهم سازد (صبری ، ص 12). براساس یک برآورد آماری ، همه ساله در برابر اجازة احداث 170 ، 2 بنای مسکونی به یهودیان مهاجر، تنها اجازة ساخت 230 بنا به فلسطینیهای بیت المقدس داده می شود («قدس : کلید گفتگوهای صلح »، ص 16).

مجموعة این سیاستها، بافت جمعیتی شهر را دچار تغییر و دگرگونی کرده و زمینة پاکسازی تدریجی قومی را در بیت المقدس فراهم آورده است . مقامات اسرائیلی صرفنظر از مصادرة اراضی ، ایجاد شهرکها و اقدامات تشویقی برای مهاجرت یهودیان مانند برقراری معافیت مالیاتی و عوارض شهری ، اقدامات دیگری چون ممانعت از ترمیم و مرمت ابنیه و منازل مسلمانان ، تحمیل مالیاتهای سنگین و اخذ اوراق هویت را نیز درپیش گرفته اند («اوضاع اجتماعی ، اقتصادی و بهداشتی فلسطینیان ...»، ص 22ـ24؛
ملکی ، ص 19). پس از آنکه مجلس اسرائیل رسماً بیت المقدس را پایتخت اعلام کرد، شورای امنیت سازمان ملل در 1359 ش /1980 این اقدام اسرائیل را محکوم کرد و از دولتهایی که دفاتر نمایندگی سیاسی خود را به بیت المقدس منتقل کرده بودند خواست تا آنها را به تل آویو بازگردانند. در این میان برخی دولتها از جمله امریکا با این درخواست مخالفت کردند. در سالهای اخیر، برخی کشورهای مسلمان ، برای بازپس گیری بیت المقدس ، کوششهایی کرده اند ( بیت المقدس ، ص 122ـ123).


منابع :
(40) حمید احمدی ، ریشه های بحـران در خاورمیـانه ، تهـران 1377ش ؛
(41) «اوضاع اجتماعی ، اقتصادی و بهداشتی فلسطینیان در قسمت قدیمی بیت المقدس : گزارش دوم »، نداءالقدس ، ش 11 (15 خرداد 1376)؛
(42) بیت المقدّس ، ترجمه و تألیف مرتضی اسعدی ، تهران 1367ش ؛
(43) جعفر حمیدی ، تاریخ اورشلیم ( بیت المقدّس )، تهران 1364ش ؛


(44) هادی خسروشاهی ، حرکت اسلامی فلسطین از آغاز تا انتفاضه ، تهران 1375ش ؛
(45) مصطفی مراد دباغ ، فلسطینیات ، بیروت 1399؛
(46) سیاست و حکومت رژیم صهیونیستی ، تألیف مؤسسة مطالعات فلسطینی ، ترجمة مرکز مطالعات و تحقیقات اندیشه سازان نور، تهران 1377ش ؛
«شهرک سازی در بیت المقدس : اقدام تازة صهیونیست ها

علیه حقوق ملی فلسطینیان (بخش اول )»، اطلاعات ، ش 21043،

(47) 16 اردیبهشت 1376؛
عکرمه صبری ، «نگاه استراتژیک صهیونیست ها

(48) به بیت المقدس : گفتگو با شیخ ' عکرمه صبری ، مفتی بیت المقدس »، اطلاعات ، ش 21040، 13 اردیبهشت 1376؛
(49) «قدس : کلید گفتگوهای صلح »، ترجمان ، سال 2، ش 73 (اردیبهشت 1376)؛
عبدمعروف ،

(50) دولت فلسطین و شهرکهای یهودی نشین ، ترجمة فرزاد ممدوحی ، تهران 1374ش ؛
(51) محمدرضا ملکی ، «موجودیت صهیونیستی : گسترش دامنة اقدامات پاکسازی قومی در بیت المقدس »، دیدگاهها و تحلیلها: بولتن ماهانة دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی ، سال 11، ش 114 (آبان ـ آذر 1376)؛
علی اکبر ولایتی ، ایران و مسأله ی فلسطین ،

(52) تهران 1376 ش ؛


(53) The Encyclopedia of the modern Middle East , eds. Reeva S. Simon, Philip Mattar, and Richard W. Bulliet, NewYork 1996, s.v. "Jerusalem" (by Reeva S. Simmon);
(54) United Nations, The United Nations and the question of the Palestine , [New York] 1994.

/ سیدعلی موجانی /

آثار و بناهای تاریخی . شهر بیت المقدس سرشار از آثار و ابنیة کهن و نفیس اسلامی است . امروزه از میان آثار و ابنیة فراوانی که ذکر آنها در کتب تاریخ رفته و از بسیاری از آنها اثری به جا نمانده است ، قریب یکصد بنای تاریخی و کهن اسلامی ، از جمله مساجد، مدرسه ها، زوایا، تکایا، رباطها، مقابر و قلاع و استحکامات و مانند آن در این شهر برجاست . بنای قبة الصخره * قدیمترین و نفیسترین و زیباترین و معظمترین این بناهاست که عبدالملک بن مروان ، خلیفة پنجم اموی ، در سال 72 آن را برپا کرد. احتمالاً این بنا تنها اثر اموی

است که تاکنون باقی مانده است . از ساختمان اصلی و اولیة مسجدالاقصی * که ولید اول اموی (86 ـ96) آن را ساخته بود، به سبب آسیبهای زلزله و عوارض طبیعی دیگر چندان چیزی باقی نمانده و بناگزیر بنای آن در روزگار عباسیان و فاطمیان و صلیبیان و ایوبیان و ممالیک تجدید و ترمیم شده است . بخش اعظم آنچه امروز دیده می شود از زمان الظاهر، خلیفة فاطمی (411ـ427) بازمانده است . از آثار عصر عباسی چیزی که نشانه ای از تمدن شکوفای آن عصر باشد در این شهر مشهود نیست ؛
زیرا سلطة آنها براین سرزمین در اواخر قرن سوم هجری از میان رفت و حکومت این بلاد بترتیب به والیان طولونی و اخشیدی و فاطمی مصر انتقال یافت . از آثار آنها به سبب تاراجهای قرامطه در قرن چهارم هجری و جنگ و گریزهای ترکمانان و صلیبیان در اواخر قرن پنجم هجری و پس از آن ، چیزی در این شهر باقی نمانده است . از همین رو بعداز عصر اموی ـ جز بنای قبة الصخره و مسجدالاقصی ـ اثری از ابنیه و آثار اسلامی در این شهر نمی بینیم مگر آنچه بعداز جنگ حطّین و فتح مجدد بیت المقدس به دست صلاح الدین ایوبی ، در این شهر ساخته شده است .

الف ) آثار و ابنیة بازمانده از دورة ایوبیان در بیت المقدس : الزاویة الخثنیة ؛
ماءالعروب ؛
الجامع العُمری (امروزه جامع عمر)؛
المدرسة المیمونیة ؛
قبة المعراج ؛
قبة سلیمان ؛
الزاویة الجرّاحیة ؛
المدرسة الناصریة (پیشتر به نام مدرسه غزالیه )؛
زاویة الدرکاء؛
تربة الملک حسام الدین برکة خان (امروزه محل کتابخانة خالدیه )؛
زاویة الهنود؛
بناهای الملک عیسی بن الملک العادل ، شامل قبة النحویة (مرکزی که برای مطالعات زبان و ادبیات عربی در 604 بنا شد)؛
یک برج (که منارة مسجد جامع القلعه برآن واقع است و در 600 ساخته شده )؛
آب انباری معروف به «سبیل مشعلان » (613)؛
«المدرسة المعظمیة » (برای پیروان مذهب حنفی ؛
614) و دروازه یا باب شرف الانبیاء (امروزه معروف به «باب الملک فیصل »؛
610).

ب ) آثار بازمانده از دورة ممالیک بحری (650ـ784 : رباط علاءالدین البصیر؛
دارالحدیث ؛
المدرسة الدواداریة (امروزه معروف به مدرسة الاناث الاسلامیة : مدرسة دخترانة اسلامی ، 695)؛
تربة وحدیة ؛
مدرسة السُلاّ میَّة ؛
زاویة المغاربة ؛
التربة الجالقیة (امروزه معروف به دارالخالدی )؛
جامع قلعة القدس (یا مسجد جامع قلعة بیت المقدس )؛
رواقهای مسجدالاقصی ( رجوع کنید به مسجدالاقصی * )؛
المدرسة الجاولیة (دانشکدة «روضة المعارف الوطنیة » تا سال 1355/1936، در محل این مدرسه بود)؛
المدرسة التنکزیة (729)؛
الخانقاه الفخریة ؛
المدرسة الملکیة (741)؛
تربة ترکان خاتون (753)؛
التربة الکیلانیة (امروزه معروف به دارالدّنف )؛
المدرسة الفارسیة ؛
المدرسة و التربة الارغونیة ؛
المدرسة المنجکیة ؛
المدرسة محدثیة ؛
المدرسة الاسعردیة ؛
المدرسة اللؤلؤیة ؛
المدرسة الخاتونیة .

ج ) آثار به جا مانده از دورة ممالیک بُرجی (784ـ922): المدرسة الباسطیة ؛
المدرسة الطولونیة ؛
المدرسة الغادریة ؛
المدرسة العثمانیة (امروزه معروف به دارالفتیانی که بانو اصفهان شاه خاتون آن را وقف کرده است )؛
المدرسة الجوهریة ؛
المدرسة الاشرفیة .

د) آثار به جای مانده از عهد عثمانی (923ـ1336): حصاری که سلطان سلیمان بن سلطان سلیم بنای آن را بر گرد شهرقدیمی بیت المقدس تجدید کرد و از مهمترین آثار بازمانده از عهد عثمانی است ؛
المسجد القیمری ؛
قبة الارواح ؛
قبة الخضر؛
رباط بیرم ؛
المدرسة الرصاصیة ؛
تکیة خاصکی سلطان و قبة یوسف آغا.


منابع :
(55) ابن فضل الله عمری ، مسالک الابصار فی ممالک الامصار ، قاهره 1924؛
(56) ابن کثیر، البدایة و النهایة فی التاریخ ، قاهره 1358؛
(57) عبدالرحمان بن اسماعیل ابوشامه ، أزهار الروضتین فی أخبار الدولتین ، قاهره 1287؛
(58) مجیرالدین عبدالرحمان بن محمد حنبلی ، الانس الجلیل بتاریخ القدس و الخلیل ، نجف 1968؛
(59) محمدبن احمد مقدسی ، أحسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم ، لیدن 1909؛
(60) احمدبن علی مقریزی ، السلوک لمعرفة دول الملوک ، قاهره 1934ـ 1939؛


(61) Max van Berchem, La Jerusalem musulmane , Lausanne 1978.

/ تلخیص از ( الموسوعة الفلسطینیة ) /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2380
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست